جلد ۱۰ اسناد نهضت آزادی ایران
اسناد نهضت آزادی ایران خارج از کشور
۱۳۴۱-۱۳۵۷
نهضت آزادی ایران
بهمن ماه ۱۳۸۷
فهرست مطالب
– مقدمه
– بخش اول: قسمتی از بیانیهها، اطلاعیهها و تحلیلهای سیاسی
– بخش دوم: ماهنامه “پیام مجاهد”
– بخش سوم: نشریه “آخرین اخبار جنبش”
– بخش چهارم: کتابها و جزوات
– بخش پنجم: اقدامات دفاعی
– بخش ششم: ساختار درونی
– بخش هفتم: نشریات و اطلاعیههای تحلیلی و خبری و دستور بحثهای درون سازمانی
– بخش هشتم: ارتباط با داخل ایران
– بخش نهم: پوسترهای سیاسی ـ تبلیغاتی
بسمه تعالی
مقدمه
۱- تشکیلات نهضت آزادی ایران در خارج از کشور در اوایل سال ۱۳۴۱، یعنی در حدود یک سال پس از اعلام تأسیس نهضت در ایران، به همت آقایان علی شریعتی، پرویز امین، مصطفی چمران، صادق قطبزاده و ابراهیم یزدی تشکیل شد. این پنج نفرهمگی در طول سالیان دراز با بنیانگذاران نهضت آزادی ایران در داخل کشورهمکار و همگام بودند و در خارج از کشور نیز با سازمانهای دانشجویی و جبهه ملی ایران همکاری داشتند.
علی شریعتی، علاوه بر همکاری با پدرش استاد محمد تقی شریعتی در کانون نشر حقایق اسلامی در مشهد، عضو کمیته نهضت مقاومت ملی استان خراسان بود و همراه با سایر اعضای آن در سال ۱۳۳۶ دستگیر شد. شریعتی، که شاگرد اول دوره تحصیلیاش بود، در سال ۱۳۳۸ برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت. او عضو فعال سازمان دانشجویان ایرانی در فرانسه و سردبیر هیأت تحریریه روزنامه ایران آزاد بود. پرویز امین در کمیته نهضت مقاومت ملی شاخه اراک فعالیت داشت. او نیز برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت و همراه با شریعتی، با سازمان دانشجویان ایرانی در فرانسه همکاری نزدیک داشت.
صادق قطب زاده، به هنگام تحصیل در دبیرستان، عضو شاخه دانشآموزی نهضت مقاومت ملی، که زیر نظر عباس شیبانی فعالیت میکرد، بود او پس از اتمام دوره دبیرستان برای ادامه تحصیل به آمریکا سفر کرد و در آنجا به شورای مرکزی جبهه ملی ایران، شاخه آمریکا، پیوست. او در نشست سالانه سازمان دانشجویان ایرانی در آمریکا در سال ۱۳۳۹ به عنوان عضو هیأت دبیران آن سازمان انتخاب شد.
مصطفی چمران عضو فعال انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و، همزمان، عضوکمیته نهضت مقاومت ملی در دانشکده فنی دانشگاه تهران بود. او نیز که در میان دانشجویان همدورهاش شاگرد اول شد، در سال ۱۳۳۸ برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و در آنجا عضو سازمان دانشجویان ایرانی در آمریکا و شورای مرکزی جبهه ملی شاخه آمریکا بود. ابراهیم یزدی در سالهای ۱۳۲۸ تا ۱۳۳۲ عضو شورای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و عضو منتخب سازمان دانشجویان دانشگاه تهران بود. وی پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به نهضت مقاومت ملی پیوست و در کمیتههای مختلف عضو بود. یزدی در سال ۱۳۳۹ برای گذراندن دورههای علمی به آمریکا رفت و در آنجا عضو شورای مرکزی جبهه ملی، شاخه آمریکا و عضو مؤسس انجمن اسلامی دانشجویان و انجمن اسلامی پزشکان در آمریکا و کانادا بود.
به فاصله کوتاهی پس از پایهگذاری شاخه نهضت در خارج از کشور، اعضای دیگری از نهضت آزادی، ازجمله غلامعباس توسلی، محمد توسلی، ابوالفضل بازرگان، فریدون سحابی و… ، به خارج از کشور رفتند و با همکاری اعضا یا علاقهمندان دیگر مقیم خارج شاخههای مستقل ولی مرتبط با نهضت آزادی ایران در اروپا و آمریکا را تشکیل دادند که تا سال ۵۷ فعالیت آنها ادامه داشت.
پایهگذاران نهضتآزادی ایران در خارج از کشور و اعضای دیگر نهضت که به آنها پیوستند اگرچه در زمانهای مختلف برای ادامه تحصیل به خارج از کشور رفتند، همه آنها، بدانگونه، که در بالا اشاره شد، از آغاز استقرارشان در محل تحصیل و سکونت جدید دست به فعالیتهای اسلامی و سیاسی زدند. از اواسط سال ۱۳۳۹، همزمان با شروع فعالیت علنی جبهه ملی ایران و تشکیل شاخههای جبهه ملی در قارههای آمریکا و اروپا، این افراد فعالیتهای سیاسیشان را در تشکیلات جبهه ملی ایران متمرکز ساختند.
پس از اعلام تأسیس نهضت آزادی ایران، افراد یاد شده، اگر چه تشکیل شاخههای نهضت در خارج از کشور و حمایت از نهضت در داخل کشور را ضروری میدیدند، با توجه به فعالیتهای جبهه ملی و سازمانهای دانشجویی، خطمشیشان را، در دوره اول، عمدتاً بدون فعالیت سیاسی بیرونی و صرفاً در جهت عضوگیری و سازماندهی متمرکز ساختند. اما، هنگامی که بحثهای درونی در جبهه ملی ایران درباره چگونگی ساختار تشکیلاتی آن بالا گرفت، دو نگرش کلی در برابر هم قرار گرفت. نگاه اول بر این باور بود که جبهه ملی باید مرکز تجمع احزاب و نیروهای ملی، با مرامنامه و خطمشی مشخص و تعریف شده، باشد. نگاه دوم این بود که احزاب باید خودرا منحل کنند و همهی اعضای آنها به صورت فردی وارد جبهه شوند و در واقع جبهه تبدیل به یک حزب واحد سراسری شود. در همین رابطه، برخی از احزاب، مانند حزب سوسیالیست ایران به رهبری دکتر خنجی، خود را منحل کردند. سرانجام، نگرش دوم غالب شد و هنگامی که نهضتآزدی ایران درخواست عضویت در جبهه ملی ایران کرد، جواب رد به آن داده شد. سازمان دانشجویان عضو جبهه ملی ایران، که از نگرش اول حمایت میکرد، در نامهای به شادروان دکتر مصدق ـ که در احمدآباد، در منزل شخصیاش زندانی و تحت نظر بود ـ فرایند طی شده را گزارش داد و از رهبر نهضت ملی ایران کسب نظر کرد. دکتر مصدق در پیامش به کنگره جبههملی از نظر اول حمایت کرد و سرانجام با استعفای مرحوم الهیارصالح و به پیشنهاد دکتر مصدق، آقای باقر کاظمی از احزاب ملی شامل حزب ایران، حزب ملت ایران، حزب مردم ایران، جامعه سوسیالیستهای نهضتملی، نیروی سوم و نهضتآزادی ایران، برای تشکیل جبههملی (سوم) دعوت کرد. به این ترتیب، جبهه ملی سوم، فعالیتش را با حضور نمایندگان احزاب یاد شده آغاز کرد، اما پس از صدور چند بیانیه، نیروهای امنیتی همه فعالان احزاب را بازداشت کردند و جبهه ملی سوم عملاً متوقف شد.
همزمان با اعلام موجودیت جبهه ملی سوم در تهران، نمایندگان احزاب یاد شده در بالا، در خارج از کشور به دور یکدیگر جمع شده، تشکیل جبهه ملی سوم ـ خارج از کشور ـ را اعلام کردند.
به این ترتیب، نهضتآزادی ایران ـ خارج از کشور به جبهه ملی سوم پیوست. فعالیت جبهه ملی سوم ـ خارج از کشور نیز، پس از انتشار چندین اعلامیه، به علت اختلافاتی که در میان نیروهای ملی خارج از کشور پدید آمد عملاً محدود و متوقف شد.
از اواسط سال ۱۳۴۲، هسته مرکزی (مؤسسان) نهضتآزدی ایران ـ خارج از کشور طرح تدارک و سازماندهی یک شاخه نظامی را تصویب کرد. بدین منظور نمایندهای به الجزایر اعزام شد تا با مقامات مسئول آن کشور، که در پی یک انقلاب مردمی کمنظیر استقلالش را از فرانسه استعمارگر بدست آورده بود، برای ایجاد پایگاه آموزشی و دریافت کمکهای اولیه مذاکره کند. همزمان، دیدارهایی میان دکتر چمران و دکتر یزدی با مقامات مصری در واشنگتن صورت گرفت که به دنبال آن از نمایندگان نهضتآزادی ایران ـ خارج از کشور دعوت شد که برای مذاکره با سفیر مصر در سوئیس به برن بروند. این تماسها و مذاکرات با سفر یکی از افراد نزدیک به نهضت آزادی ایران و شخص آیتالله طالقانی به خاورمیانه، به مقصد مصر همزمان شد. از اینرو، با توصیه دوستان در ایران، آن فرد با اعضای هسته مرکزی نهضت آزادی ـ خارج از کشور تماس برقرار کرد. در پی دیدار و گفتگو با سفیر مصر، یک هیأت پنج نفری به مصر رفت و با مقامات مصری مذاکره و توافقهایی صورت گرفت. شرح و گزارش این شاخه از فعالیتها در جای دیگری خواهد آمد.
با آغاز فعالیت این شاخه، استراتژی نهضت آزادی ایران ـ خارج از کشور در سه بعد تدوین شد: بُعد اول تشکیل یا تقویت انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا و آمریکا، بُعد دوم توسعه سازمانی و تشکیلاتی نهضتآزادی ایران با حداقل فعالیتهای مشهود بیرونی و بُعد سوم تدارک و سازماندهی مبارزه مسلحانه.
از اواسط سال ۱۳۴۶، بنا به عللی، سازماندهی در بعد سوم متوقف شد و افراد و اعضای آن از خاورمیانه، اروپا و آمریکا، به جز آقایان چمران، قطبزاده و یزدی، به ایران بازگشتند. از این زمان تا بازگشت دکتر چمران به لبنان، فعالیت نهضت آزادی ایران در خارج از کشور در دو بعد فرهنگی و سیاسی متمرکز شد. با استقرار دکتر چمران در جنوب لبنان، بار دیگر امکانات برای آموزش نظامی داوطلبان فراهم شد.
۲- اسناد مربوط به فعالیتهای نهضت آزادی ایران در دوران یاد شده در نه بخش گردآوری شده است. بخشاول شامل اعلامیهها، نامهها و تحلیلهای سیاسی است که به مناسبتهای گوناگون منتشر شده است. فهرست و متن کامل این اسناد در بخش اول این مجموعه آمده است. بخش دوم ماهنامه پیام مجاهد، ارگان نهضت آزادی ایران، خارج از کشور، شامل ۶۳ شماره ماهنامه پیام مجاهد است که در طول سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷منتشر شده است.
انتشار پیام مجاهد از سال ۱۳۵۰ هنگامی آغاز شد که انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا و آمریکا شکل گرفته و توانسته بودند بخش قابل ملاحظهای از نیروهای اسلامی را جذب کنند. رشد و گسترش فعالیت نیروهای ملی ـ اسلامی در ایران، از جمله بازداشت و محاکمه سران نهضتآزادی ایران، پیوستن بخش قابل توجهی از روحانیت ایران به جنبش ضداستبدادی، تلاش فرهنگی متمرکز و گسترده دکتر شریعتی در حسینیه ارشاد و دستگیری جمعی از اعضای بنیانگذار سازمان مجاهدین خلق و علنی شدن فعالیت آنان، که از سال ۱۳۴۵ شروع به کار کرده بودند، موجب آن شد که گرایشهای دینی ـ سیاسی در میان جوانان، بویژه دانشجویان و دانشگاهیان ایران و نیز در میان دانشجویان خارج از کشور، تقویت شود. این پدیده، نیازهای سیاسی جدیدی را به وجود آورد. نهضت آزادی ایران، برای پاسخ دادن به این نیازها، انتشار نشریه پیام مجاهد را آغاز کرد.
نخستین شماره پیام مجاهد در خرداد ۱۳۵۱در دوصفحه منتشر شد ولی به تدریج به شمار صفحات آن افزوده شد. تعداد صفحات هر شماره به حجم و نوع اخبار و مطالب دریافتی بستگی داشت. آخرین شماره در ۸ صفحه انتشار یافت.
اگرچه پیام مجاهد ارگان نهضتآزادی ایران ـ خارج از کشور بود، این وابستگی سازمانی تا شماره ۱۰ نشریه اعلام نشده بود.
نمایندگان سازمان مجاهدین خلق در خارج کشور از انتشار پیام مجاهد خشنود نبودند و اصرار بر تعطیل آن داشتند. نهضت آزادی ایران ـ خارج از کشور، نیز دلایل ویژهاش را برای انتشار آن داشت و با نظر آن سازمان موافق نبود، زیرا قلمرو فعالیت سازمان را در داخل ایران میدانست، نه در خارج از کشور. فعالان ملی ـ اسلامی ـ چه در نهضت آزادی ایران، چه در انجمنهای اسلامی دانشجویان ـ با اشرافی که بر وضعیت خارج از کشور داشتند، ایجاد ابزارهای تبلیغاتی برای معرفی و دفاع از جنبش اسلامی داخل ایران را لازم میدانستند. رهبران سازمان مجاهدین خلق مسئله را با آقایان مهندس بازرگان و آیتالله طالقانی مطرح کردند و آن بزرگواران، ضمن انعکاس نظر سازمان، خواستار توضیحاتی از نهضت آزادی خارج از کشور شدند. توضیحات لازم از سوی شورای مرکزی نهضت آزادی ایران ـ خارج از کشور، در نامهای برای آن سروران داده شد و سرانجام توافق گردید که انتشار پیام مجاهد با ذکر عبارت “ارگان نهضت آزادی ایران ـ خارج از کشور” ادامه یابد. در شماره ۱۰ نشریه، این وابستگی اعلام شد.
هیات تحریریه پیام مجاهد در شهر هیوستون، تگزاس مستقر بود و زیر نظر آقای دکتر ابراهیم یزدی قرار داشت. هر شماره آن، پس از تدوین و تنظیم و صفحهبندی، در چاپخانهای در همان شهر، که متعلق به یک گروه از سیاهپوست مسلمان بود، در ده هزار نسخه، برای توزیع در میان ایرانیان مقیم آمریکا، چاپ میشد. نسخه اصلی روزنامه، بلافاصله پس از چاپ، با پست سریع به اروپا ارسال میشد. شورای نهضت آزادی ایران در اروپا، یکی از اعضایش را به عنوان مسئول تکثیر و توزیع نشریه در اروپا معین کرده بود. افزون بر اروپا، پیام مجاهد برای خاورمیانه (لبنان و عراق) ، افغانستان، هند، پاکستان و فیلیپین نیز فرستاده میشد.
در پیاممجاهد، علاوه بر سرمقالههای آن، که تحلیلهای سیاسی و بعضاً اقتصادی آن دوران است، اخبار فعالیتهای مبارزان سیاسی در ایران، متعلق به جریان ملی ـ اسلامی، اعم از روشنفکران دینی یا روحانیان، منعکس شده است و میتواند منبع خوبی برای مطالعات و بررسیهای پژوهشگران تاریخ باشد. علاوه بر این، با توجه به این که در آن برهه، که دوران خفقان و استبداد و تضییقات مختلف حکومت ایران بود، دیدگاهها و عملکرد افراد و گروههای گوناگون اجتماعی به صورت شفاف بازتاب مییافت، مجموعه پیام مجاهد، میتواند روایت روشنی از موضعگیریهای گوناگون برای فعالان سیاسی ـ اجتماعی و پژوهشگران بوده، در شناسایی و ارزیابی حرکتهای اجتماعی راهگشای محققان و پویندگان راه رهایی و استقلال و آزادی ایران باشد.
بخش سوم شامل نشریه:”آخرین اخبار جنبش”، است، که بطور عمده در سال ۱۳۵۷ منتشر شده است. در این سال به علت گسترش مبارزات مردم در داخل کشور و ضرورت اطلاعرسانی سریع، و اینکه ماهنامه پیام مجاهد کافی برای برای این مقصود نبود، انتشار یافت. مسئولیت انتشار آن به عهده واحد نهضت آزادی ایران در اروپا واگذار شده بود.
بخش چهارم کتابها و جزوههای جداگانه شامل بیش از ۷۰ عنوان است. فهرست این نشریات و متن برخی از آنها در بخش پنجم آمده است.
بخش پنجم گزارش بخشی از اقدامات دفاعی، شامل اعزام ناظرین بینالمللی به ایران برای پیگیری وضعیت زندانیان سیاسی و محاکمات آنان در دادگاههای نظامی میباشد. درباره این گزارش توجه به دو نکته ضروری است. نکته اول اینکه این گزارش کامل نیست و در برگیرنده تمامی فعالیتهای انجام شده نمیباشد. نکته دوم این که این فعالیتها منحصر و محدود به نهضت آزادی نبوده است. سایر نیروهای سیاسی خارج از کشور، بخصوص کنفدراسیون دانشجویان ایرانی نیز بسیار فعال بوده است. طبیعی است که این گزارش شامل اقدامات انجام شده توسط نهضت آزادی است.
بخش ششم این مجموعه در برگیرنده ساختار درونی و تشکیلاتی نهضت آزادی ایران در خارج از کشور، شامل اساسنامه، آئیننامهها و قطعنامههای کنگرههای سازمان میباشد. بخش هفتم نشریات، اطلاعیههای تحلیلی ـ خبری و دستور بحثهای درون سازمانی را ارائه میدهد. ایجاد همگنی سیاسی و یا ایدئولوژیک در درون سازمان با تهیه و انتشار این نشریات و بحث آنها در درون سازمان امکانپذیر بوده است. بخش هشتم در این مجموعه گزارش، متأسفانه ناقصی، از ارتباط سارمان در خارج از کشور با رهبران نهضت در داخل کشوراست. در بخش نهم برخی از پوسترهای سیاسی ـ تبلیغاتی تهیه و توزیع شده توسط نهضت آزادی خارج از کشور ارائه شده است.
پس از پیروزی انقلاب، نهضتآزادی ایران، برای انتقال دانش و تجربه مبارزات سیاسی، اسناد نهضت مقاومت ملی ایران در سالهای ۱۳۳۲ تا ۱۳۴۰ را در پنج (۵) جلد گردآوری کرد. سه (۳) جلد از این اسناد منتشر شده است، اما دو جلد آن، متاسفانه، در یورشهایی که به دفتر مرکزی نهضت آزادی ایران در خیابان استاد مطهری تهران صورت گرفت، به یغما رفت.
در همین راستا، اسناد نهضت آزادی ایران از زمان تاسیس در سال ۱۳۴۰ جمعآوری و بخش اعظم آن منتشر شده است. اسناد فعالیتهای نهضتآزادی ایران ـ خارج از کشور، از جمله “پیام مجاهد”، نیز پیشتر گردآوری شده بود که در تهاجمهای مکرر به دفتر مرکزی یا به خانههای مسئولان و فعالان نهضتآزادی ایران از بین رفت. اما تلاش برای جمعآوری و انتشار این بخش از تاریخ مبارزات ملی ـ اسلامی، به رغم این رویدادهای ناگوار، متوقف نشد و سرانجام، به همت و لطف دوستان و علاقهمندان نهضت آزادی ایران، مجموعهای ازاسناد نهضت آزادی در خارج ازکشور تهیه شد که کار حروفچینی آنها به پایان رسیده است و اکنون خدا را سپاسگزاریم که میتوانیم جلد دهم اسناد نهضت آزادی ایران را در دسترس علاقهمندان و پژوهشگران قرار دهیم.
نهضت آزادی ایران
بهمن ماه ۱۳۸۷
بخش اول:
قسمتی از بیانیهها، اطلاعیهها و تحلیلهای سیاسی
۱۳۴۳-۱۳۵۷
۱- نامه به عبدالسلام عارف رئیسجمهوری عراق، متن فارسی و عربی، آبان ۱۳۴۳
۲- نامه به دبیرکل شورای مشترک رئیسجمهوری متحده عربی (نصر) و عراق، آبان ۱۳۴۳
۳- قطعنامه و اعلام مواضع دربار، خوزستان و خلیج فارس، اردیبهشت ۱۳۴۴
۴- نامه سرگشاده به رئیس شورای جمهوری سوریه، اردیبهشت ۱۳۴۴
۵- نامه سرگشاده به دبیرکل اتحادیه عرب در مورد خوزستان، فروردین ۱۳۴۵
۵- مکرر، اطلاعیه درباره دستگیرشدگان، دعوت عام، مهرماه ۱۳۵۰
۶- قطعنامه دومین نشست، مهرماه ۱۳۵۱
۷- پیام دومین نشست به آیتالله خمینی، شهریور ۱۳۵۱
۸- پیام دومین نشست به سازمان مجاهدین خلق، شهریور ۱۳۵۱
۹- پیام دومین نشست به نهضت آزادی، داخل کشور، شهریور ۱۳۵۱
۱۰- اطلاعیه درباره وقایع عراق، آذر ۱۳۵۴
۱۱- اطلاعیه درباره بهمن بازران، تیرماه ۱۳۵۵
۱۲- اطلاعیه درباره شهادت نابهنگام دکترعلی شریعتی، تیرماه ۱۳۵۶
۱۳- گزارش مراسم اربعین دکترشریعتی در بیروت، مرداد ۱۳۵۶
۱۴- اطلاعیه، تبریز در آتش و خون، بهمن ۱۳۵۶
۱۵- دیکتاتور خون میخواهد، اسفند ۱۳۵۶
۱۶- تحریم برگزاری هرگونه مراسمی به مناسبت نوروز، ۱۳۵۷
۱۷- تلگرام به آیتالله خمینی، نوروز ۱۳۵۷
۱۸- تروریسم شاهانه، فروردین ۱۳۵۷
۱۹- روز هجرت شریعتی، اردیبهشت ۱۳۵۷
۲۰- مراسم سالگرد پانزده خرداد، خرداد ۱۳۵۷
۲۱- اعتصاب پیروزمند همگانی در سالگرد ۱۵ خرداد، خرداد ۱۳۵۷
۲۲- درباره مراسم نیمه شعبان، تیرماه ۱۳۵۷
۲۳- پانزده خرداد، آغاز حیات جدید جامعه مسلمان ایران، مرداد ۱۳۵۷
۲۴- پیام اجلاس مشترک شورای اروپا و آمریکا به امام خمینی، مرداد ۱۳۵۷
۲۵- جنایات جدید شاه، مرداد ۱۳۵۷
۲۶- پاسخ آیتالله خمینی به پیام نهضت آزادی، عیدسعیدفطر ۱۳۹۸، شهریور ۱۳۵۷
۲۷- بیانه خبری، مرداد ۱۳۵۷
۲۸- درباره سفر هواکوفنگ به ایران، شهریور ۱۳۵۷
۲۹- تظاهرات عیدفطر، شهریور ۱۳۵۷
۳۰- گزارش تظاهرات روزهای ۴ و ۵ شوال ۱۳۹۸، شهریور ۱۳۵۷
۳۱- گزارش روز شنبه ۶ شوال برابر با ۱۸/۶/۱۳۵۷، شهریور ۱۳۵۷
۳۲- ناپدید شدن امام موسی صدر رهبر شیعیان لبنان، شهریور ۱۳۵۷
۳۳- تلگراف به حسن البکر، مهر ۱۳۵۷
۳۴- نامه به آیتالله منتظری، مهر ۱۳۵۷
۳۵- نامه به آیتالله طالقانی، مهر ۱۳۵۷
۳۶- نامه به مهندس عزتالله سحابی، مهر ۱۳۵۷
۳۷- نامه به مهندس لطفالله میثمی، مهر ۱۳۵۷
۳۸- قطعنامه نهضت آزادی ایران، خارج از کشور، آذر ۱۳۵۷
حضرت رئیسجمهور عبدالسلام محمدعارف
ملت ایران ۱۸ نوامبر روز پیروزی ملت عراق را در برانداختن بقایای ریشههای استعمار به ملت عراق و بهخصوص به جنابعالی تبریک میگوید.
تاریخ چندین هزارساله، دولت عراق و ایران را به هم نزدیک کرده، طرز تفکر بزرگ خداپرستی اسلام نیز این همبستگی و نزدیکی را عمیقتر نموده است. وجود استعمار خارجی در عصر جدید و محرومیتها و فشارها و مصائب مشترکی که این دو ملت از استعمارگران متحمل شده و میشوند، همدردی و رابطه درونی عمیقتری بین دو ملت عراق و ایران بوجود آورده است.
امروز سرنوشت مردم دنیا بهخصوص ملل مسلمان خاورمیانه بیش از پیش به هم بستگی دارد. آزادی هر یک از ملل استعمارزده دنیا یک نوید پیروزی و امید برای سایر ملل تحت اسارت مانده است. نجات ملت دوست و همجوار عراق از یوغ استعمار بزرگترین شادباش برای مردم خاورمیانه بهخصوص ملت اسیر ایران بهشمار میرود.
در حال حاضر استعمار توسط عمال داخلی خود هنوز ملت ما را در زنجیر نگاه داشته و نهتنها شریفترین و فداکارترین افراد ملت ما را به زندان کشیده بلکه ایران را به زندانی بزرگ بدل کرده است. ابتدائیترین آزادیهای مصرّحه در قانون اساسی ایران و حقوق بشر را از مردم سلب نموده، اعتراض حقطلبانه مبارزان را با رگبار گلوله در گلوها خفه کرده، کمترین امکان اظهار وجود را از مردم ما گرفته است. رهبران بزرگ و مبارز مذهبی و سیاسی ما نیز یا در تبعید یا در زندانند.
متأسفانه برای ملت ایران امکانی وجود ندارد تا در جشن پیروزی ملت دوست و همجوار خود رسماً شرکت کند و حضوراً تبریک بگوید ولی ما خوشوقتیم که از طرف ملت خویش سالگرد این پیروزی بزرگ را به برادران عراقی خود شادباش گفته آرزو کنیم که دولت عراق تحت رهبری شایسته آنجناب در اجرای برنامههای ملی خود و تحقق وحدت ملل عرب ــ که مقدمهای برای وحدت اسلامی است ــ بیش از پیش موفق باشد.
نهضت آزادی ایران (خارج از کشور)
۱۷ نوامبر ۱۹۶۴
۲۸ آبانماه ۱۳۴۳
متن عربی نامه به رئیس جمهور عراق
سیاده الرئیس المشیر الرکن عبدالسلام محمد عارف
ان شعب ایران یهنئی شعب العراقی الشقیق و یهنّئکم بمناسبه عید ۱۸ نوامبر یوم تمزیق البقیه الباقیه من اذناب الاستعمار.
الاوان اواصر الاخویه العریقه منذ الاف من السنین بین شعبی العراق و ایران، قد تمکنّت من التقاوب بین الشعبین الشقیقین، و التکفیر الاسلامی العظیم قوی هذا التقارب و عمّقه. لقد خلق الاستعمار الاجنبی و الاضطهار و الحرمان والمصائب المشترکه التی تحقت و تلحق بهذین الشعبین من المستعمرین، خلق جواود یا عمیقا و صلاه اخویه بین العراق و ایران.
الاوانّ فی هذه الفرصه من الزمن مستقبل الشعوب الدنیا، خاصه الشعوب المسلمه فی منطقه الشرق الاوسط واحد و مصیرهم مشترک. الاوان تحریر بلد من البدان المستعمره من نیر الاستعمار لهودوح و اهل لبقیه الشعوب المضطهره. الاوانّ نجاه الشعب العراقی الشقیق النبیل من الامبر یالیه البفیضه، لهی اعظم فرحه لشعوب المنطقه المشرق الاوسط خاصه لشعب الایرانی الاسیر.
الاوان الاستعمار بواسطه عملائه فی الداخل تمکن من تغلیل شعبنا باغلالاحدیدیه، ولم یکفی فقط بالقاء القبض علی اشرف و انبل رجالنا، بل و جعل من ارض ایران سجنا کبیرا.
لقد سلب الاستعمار من الشعب جمیع الحریات المصرحه فی الدستور الایرانی و حقوق الانسان، یخنق ضرحات المکافحین فی حناجرهم بالنیران، اخذ من شعبنا ارخص مظاهر الحیاه. ان کثیرا من زعماء الدین و قاده السیاسیین یعیشون الان اما فی المنفی او فی السجن.
و مع الاسف جدا انه لیس فی مقدره الشعب الایرانی الان ان یشترک و سمیا فی اعیا و النصر و افواح الشعب العراقی العظیم و مبارکه فی الحضور، و لکن نحن سعداء جدا. ان نبلغ اخواننا العراقیین عن جانب شعبنا باحسن تهانیه و نمتنی توفیق الحکومه العراقیه فی تنفیذ برامجها الوطنیه و فی تحقیق الوحده العربیه التی تکون نواه لوحده اسلامیه کبری، تحت دعاتیکم العظیمه.
و تقبلو بوافرا الشکر و الامتنان
الحرکه الحریه الایرانیه
۱۷ نوامبر ۱۹۶۴
ملحق
نظرا لکون هذا الخطاب مظهرالانعکاس علائقنا القمیه القبیه تجاه الحکومه الوطنیه العراقیه، و نظرا لمدم قصرنا بنشره فی االاوساط المختلفه، و بناء علی عدّه اسباب هامه و اجقه الی الامن، قدمناه الیکم بصوره غیرمباشره، بواسطه اخواننا المشترکین.
عفواً
نامه به السید محمد فتحی الدّیب دبیرکل شورای مشترک جمهوری متحده عربی و عراق
Dear Brother:
We will be very glad if you would be kind enough to consider the followings:
۱- We have decided to send a congradulation letter to President Aref for the occasion of the November 18th, Iraq`s Notional Day.
۲- For security reasons,we could not sent the letter directly by mail or Iraq Embassys. There fore the only way we could find was sending to you and asking your help:
a- If you think it is wise to send this letter to President Aref, through U.A.R. as intermediate, then, please arrange it by any possible means for its submission.A small notice is added in a separate paper you may add that or take it out according to your own judgement.
b- If for any reason, you thing the letter may not be submiteed, then therefore would you keep the letter, please.
Sincerely
M.Aly
His Excellency El Sayed Fathy Ed Dib
Secretary General of the
Joint U.A.R – Iraq Presidential Council
Nov. 1964
قطعنامه و اعلام مواضع درباره خوزستان و خلیجفارس
اردیبهشت ۱۳۴۴
با اوجگیری ناسیونالیزم عرب در منطقه و انزوای سیاسی شاه، ناگهان مسائل جدیدی مطرح گردید. از جمله مسئله «عربی» بودن خلیجفارس و جبهه آزادیبخش باصطلاح عربستان (خوزستان). این مسئله امر سادهای نبود که بتوان از آن بهراحتی گذشت. در این امر نهتنها دولتهای ارتجاعی عرب منطقه فعال بودند، بلکه با کمال تأسف دولتهای مترقی عرب، نظیر مصر نیز شرکت کرده بود.
در دوره استقرار در مصر، این مسائل توسط نمایندگان نهضت آزادی با مقامات مصری و جمال عبدالناصر مطرح گردید. اما جوابهای قانعکنندهای دریافت نشد و از آنجا که سخنان ما مورد قبول این مقامات و مسئولین قرار میگرفت اقداماتی صورت نگرفت.
شورای مرکزی سازمان مخصوص اتحاد و عمل (سماع) در اردیبهشت ۱۳۴۴ ـ می ۱۹۶۵ قطعنامهای صادر کرد به شرح زیر:
الف ـ قطعنامه شورا راجع به مسئله خوزستان
شورا با توجه به نغمات اخیری که نسبت به خوزستان از طرف ایادی استعمار ساز شده و متأسفانه در برخی از محافل عرب نیز تشدید یافته است و با توجه به آثار شومی که پیشکشیدن اینطور مسائل در روحیات ایرانیان و توجه آنان نسبت به برادران عرب خود دارد و با توجه به این که طرح این نوع مسائل بهترین تیرکشی است که از طرف استعمار موذیانه و مخفیانه فراراه دوستی بین دو ملت عرب و ایران قرار داده میشود تا از همکاری و اتحاد این دو ملت بر علیه استعمار جلوگیری شود ـ مراتب ذیل را تصویب مینماید:
۱ـ حفظ استقلال و تمامیت ارضی ایران اولین رسالت سازمان ماست. هرگونه کوششی را جهت جداساختن قسمتی از سرزمین ایران به هر اسم و از جانب هرکس محکوم مینمائیم.
۲ـ آن تعداد از مردم خوزستان که به عربی سخن میگویند همانند بقیه تیرههای ایرانی که دارای زبان خاص خود هستند هیچگاه خواهان جدایی از مام میهن نبوده و نیستند.
۳ـ ما معتقدیم که دنبالهروی دانسته یا ندانسته بعضی از محافل و مطبوعات عرب از این سیاست موذیانه و تفرقهاندازانه تنها به نفع دوستی دو ملت ایران و عرب نیست بلکه به ضرر ناسیونالیسم عرب نیز تمام خواهد شد چه آنکه تبلیغات و پافشاری برسر چنین ادعای موهوم بیارزشی حداقل این توهم را بهوجود خواهد آورد که ناسیونالیسم دارای جنبههای تجاوزکارانه نسبت به حقوق و تمامیت ارضی سایر ملل میباشد.
بهرهبرداری استعمار از چنین عکسالعملی کلیه راههای همکاری میان دو ملت را از بین خواهد برد.
۴ـ شورا معتقد است که برای مقابله با چنین طرح موذیانهای باید از تمام امکانات استفاده کرد. واقعیت و خطر موجود را به برادران عرب توضیح داد از طریق سازمانهای همگام جهت روشن شدن ذهن برادران عرب اقدام نمود و کوششی همهجانبه و متفقاً بکار برد تا به تنها دشمن از این رهگذر طرفی نبندد بلکه روال این ماجرا خود باعث تشدید هرچه بیشتر دوستی و همکاری میان دو ملت عرب و ایران بگردد.
ب ـ قطعنامه شورا راجع به مسئله خلیج فارس
شورا با توجه به نقشههای پنهان و آشکار استعمار در خلیجفارس و کوششهای متقابل اعراب برای مقابله با این نقشهها در این منطقه مراتب ذیل را تصویب مینماید.
۱ـ وجود استعمار را در منطقه خلیجفارس محکوم میکند.
۲ـ وظیفه خود میداند که تا بیرون راندن استعمار از این منطقه ازپای ننشیند.
۳ـ دست برادران عرب خود را به منظور مبارزه مشترک برعلیه استعمار در این منطقه با گرمی تمام میفشرد.
۴ـ معتقد است که باید جبهه واحدی مرکب از اعراب و ایرانیان برعلیه استعمار و نوکران او در این منطقه بوجود آید.
۵ـ کوچ بعضی از ایرانیان را به شیخنشینهای خلیجفارس تنها براثر استیصال و فشار اقتصادی و سیاسی رژیم شاه در داخل ایران از یک طرف و رفاه نسبی در این شیخنشینها از طرف دیگر میداند.
۶ ـ مقایسه وضع مهاجرت ایرانیان را به شیخنشینهای خلیجفارس با نقشههای موذیانه استعمار و صهیونیسم بینالمللی در تصاحب غاصبانه فلسطین عزیز که از طرف برخی محافل و مطبوعات عربی عنوان شده ظلم فاحشی است نسبت به ایرانیانی که روحشان از اینگونه نقشهها بیخبر و بیزار است. بکار بردن چنین لحنی نهتنها مغایرت با دوستی دو ملت ایران و عرب دارد بلکه اختلافات گذشته را که استعمار سخت میکوشد تا آنها را دوباره زنده کند بیدار میسازد.
۷ـ شورا معتقد است که باید از تمام امکانات منجمله از طریق سازمانهای همگام استفاده نموده نظر محافل و مطبوعات عرب را نسبت به واقعیت و خطر موجود و اثرات سوئی که اینگونه تبلیغات روی دوستی دو ملت دارد جلب نمود باید کوشش همهجانبهای بهکار برد تا در این لحظات حساس که استعمار از هر وسیلهای استفاده میکند تا از اتحاد این دو ملت برعلیه خود جلوگیر شود بهجای حمله به ایرانیان از ایرانی و عرب در این مناطق دعوت شود تا مشترکاً نیروی خود را در مبارزه و طرد استعمار از این منطقه بکار برند.
به دنبال این قطعنامه و رهنمود شورای مرکزی سماع، شورای مرکزی نهضت آزادی نامهای در همان سال ۱۹۶۵ برای رئیسجمهور سوریه و سپس نامهای مفصلتر برای دبیرکل اتحادیه عرب در مارس ۱۹۶۶ فرستاد. متن کامل این دو نامه بشرح زیر است:
نامه سرگشاده نهضت آزادی ایران به رئیس شورای جمهوری سوریه
حضرت آقای سرهنگ امین الحافظ رئیس شورای جمهوری
جمهوری عربی سوریه.
دمشق
آقای رئیس:
در اصل سوم از مرامنامه حزب سوسیالیست بعث عربی چنین آمده است:
“حزب بعث معتقد است که
۱ـ استعمار با تمام مشخصات و خصوصیاتی که با خود همراه دارد یک عمل و اقدام جنایتکارانهای است. اعراب باید با تمام قوا با استعمار بجنگند و به همین نسبت باید متناسب با امکانات و با قدرت معنوی و مادی خود تمام مردمی را که با استعمار میجنگند یاری دهند…”.
نهضت آزادی ایران که سالیان درازست که با دیکتاتوری خونآشام شاه ایران و استعمار و امپریالیسم در میهن ما میجنگد و قربانیهای فراوان داده است و هماکنون رهبران آن در سیاهچالهای زندان حتی از دیدار خانوادههای خود محروم هستند، در مرامنامه خود در قسمت دوم، «از لحاظ سیاست خارجی» بهطور قاطع رویه خارجی ما را در برابر سایر نهضتهای ملی و ضداستعماری روشن ساخته است. و رویه نهضت در طی سالیان گذشته نیز چنین رویهای را نشان داده است.
به موجب این اصول ما معتقدیم سرنوشت نهضتهای ضداستعماری در سرتاسر جهان به هم وابسته میباشد. این نهضتها با دشمن واحدی سروکار دارند. پیروزی یا شکست هریک مستقیماً از وضع حال و آینده آن دیگری مؤثر است. این وابستگی درونی مخصوصاً در مناطقی که اشتراکات تاریخی ـ جغرافیایی ـ مذهبی وجود دارد، عمیقتر و وسیعتر است.
در گذشته، نهضت ملی ایران به رهبری دکتر مصدق با ملی کردن صنایع نفت و پیروزیهایی که بدست آورد وضرباتی که بر پیکر استعمار سیاه دارد ساخت به میزان وسیعی منبع الهام و جوشش و قدرت و رشد ناسیونالیسم عرب گردید. همچنان که ناسیونالیسم عرب نیز در سالهای اخیر با پیروزیهای جدیدی که بدست آورده است، بهخصوص پس از خاتمه پیروزمندانه انقلاب الجزیره و شکست افتضاحآمیز حمله سهگانه انگلیس و فرانسه و اسرائیل به جمهوری متحده عربی توانسته است درسهایی گرانبها به ما و نهضت ضداستعماری ما بیاموزد.
وجود وابستگیهای نزدیک و اشتراکات موجود میان دو جنبش ضداستعماری ملت ایران و ملت عرب ایجاب مینماید که این نهضتها برای طرد کامل استعمار از این منطقه با هم همکاری نزدیکتری داشته باشد.
دینامیسم خلاقهای که در نهاد این اشتراکات وجود دارد بهقدری عمیق است که هرگاه این همکاری این دو نهضت به مراحل عملی نزدیک گردد. طومار عمر امپریالیسم در حساسترین منطقه جهان درهم پیچیده خواهد شد.
تصور یکچنین همکاری است که لرزه بر اندام استعمار میاندازد. او را به وحشت انداخته است. و لذا برای جلوگیری به انواع وسایل دست میزند.
از یک طرف میکوشد تا از زوال دولتهای ارتجاعی و دستنشانده خود جلوگیری کند و از طرف دیگر میکوشد تا با تمام قوا از وحدت همه نیروهای ضداستعمار، بهخصوص حسن روابط و ایجاد شرایط مساعد برای همکاری عملی ملل عرب و ایرانی جلوگیری نماید.
از یک طرف شاه ایران، عامل امپریالیسم در میهن ما به کمکهای مادی و نظامی به امام مخلوع یمن میپردازد. با اسرائیل علیرغم منافع ملت برادر عرب و برادران آواره فلسطینی روابط سیاسی و نزدیک برقرار میسازد ـ با همکاری انگلستان به نهضت تحریرطلبانهگراها کمک مینماید. عملاً در بازیهای خطرناک و توطئهآمیز استعمار در خلیجفارس علیرغم منافع ملت ایران شرکت مینماید.
از طرف دیگر به انواع وسایل منشبث شده و حملات ناجوانمردانهای را علیه مبارزه ملت عرب را مطرح میسازد. استعمار میکوشد تا با طرح مسائلی که اصلاً پایه و اساسی ندارد نهتنها مانع وحدت این نیروها گردد بلکه میان آنها آنچنان دشمنی ایجاد نماید که آنها را به خود سرگرم ساخته و غافل از خطر استعمار بمانند.
هماکنون ملت ما ـ در سختترین شرایط علیه استبداد و استعمار میجنگد ـ ۱۲ سال پیش در اوت ۱۹۵۳ سازمان جاسوسی آمریکا با صرف میلیونها دلار حکومت ملی مصدق را ساقط و با یک کودتای نظامی شاه و عوامل سرسپرده استعمار و ارتجاع سیاه را بر ملت ما حاکم ساختند.
ملت قهرمان ما علیرغم کشتارهای پیدرپی ـ مبارزه خود را ادامه داد. و تا پیروزی نهائی ادامه خواهد داد. در طی ۱۲ سال جنگ گذشته صدها نفر از ارزندهترین فرزندان میهن ما در دادگاههای سری نظامی ـ محاکمه و تیرباران شدند ـ محاکمات نظامی سری همچنان ادامه دارند.
بهترین رهبران نهضت آزادی ایران ـ استادان دانشگاه ـ علمای اسلامی به حبسهای طویلالمدت محکوم شدند. و هم اکنون آنها در سیاهچالهای زندانهای برازجان محروم از حتی دیدار خانواده بسر میبرند ـ مضحکتر از همه محاکمه ۱۴ نفر وکلای مدافع این افراد است. دادگاه نظامی افسرانی را که دفاع از متهمین را پذیرفتند و از آنها در دادگاههای نظامی دفاع کردند به زندان افکنده و آنها را محکوم ساخته است. کجای دنیا چنین امری سابقه دارد که وکیل مدافع را به جرم دفاع از موکل محکوم کنند.
در ۵ جون ۱۹۶۳ نیروهای نظامی به دستور شاه به مردم بیپناهی که برای انجام مراسم محرم اجتماعی کرده بودند حمله کرد و به موجب فرمان تیراندازی به قصد کشتن بیش از ده هزار نفر کشته شدند.
دکتر مصدق رهبر نهضت ملی ایران هنوز در زندان است. زعیم و مجاهد عالیقدر آیت الله خمینی را به جرم افشای توطئه امپریالیسم آمریکا و مخالفت با اعطای مصونیت قضائی به مستشاران نظامی آمریکا در ایران از ایران به ترکیه تبعید نمودند.
یکی از جرائمی که به حضرت آیت الله نسبت داده شده است این است که نامبرده با واقعبینی علیه همکاری شاه با اسرائیل سخن گفته است و همه مردم مسلمان را در سرتاسر جهان دعوت به اتحاد و همکاری علیه استعمار نمودهاند ـ آیت الله خمینی اعلام نمودند که همه ملل مسلمان از کرد و عرب و ایرانی و غیره باید دست برادری به هم بدهند و استعمار را از خانه خود بیرون برانند.
دعوت عام حضرت آیت الله خمینی که با استقبال همه مسلمانان ضداستعمار روبرو شده بود و ضرورت وحدت و همکاری نزدیک میان نهضت ملی ایران و جنبش ضداستعماری ناسیونالیسم عرب را تأیید مینموده است موجب ترس و وحشت فراوان شاه و اربابان او آمریکا و اسرائیل و انگلیس گردید. لذا متقابلاً برای خلط مبحث و جلوگیری از این وحدت به اجرای طرحهای موذیانه و حیلهگرانهای پرداختند و سپس نهضتهای پیروزمند و مترقی جنبش عرب را به باد فحش و ناسزا گرفتند.
در یکچنین شرایطی ـ انتشار نطق و بیانات تحریکآمیز نخستوزیر آن کشور و خبر تشکیل سازمان باصطلاح آزادی خوزستان موجب شگفتی عظیمی برای ما گردید. چه آنکه چنین تحریکاتی تنها به نفع استعمار و ایادی آنها ـ شاه و اسرائیل تمام خواهد شد.
اشاعه و توسعه روبه تجزیهطلبی از کشورهایی که در کار بیرون راندن استعمار از سرزمینهای خود هستند، یک عمل استعماری است و از نظر ما محکوم است.
طرح چنین مسئلهای که حتی برای طراحان آن نیز قابل قبول نمیباشد بهترین بهانه را برای تشدید حملات به نهضتهای ضداستعماری دو ملت عرب و ایرانی به دست دشمن داده است.
انتشار چنین بیاناتی به شاه امکان میدهد، در عینحال که میهن ما را درست به استعمار و امپریالیسم فروخته است به منظور عوامفریبی ارضی میهن ما دفاع کرده و احساسات مردم ما را بفریبد.
آقای رئیس:
ما نمیتوانیم چنین اظهاراتی را از جانب نخستوزیر آن کشور، به حساب ملت سوریه بگذاریم. چنین رویهای با اصول همکاری همه نیروهای ضداستعماری که شما در مرامنامه حزب بعث عنوان ساختهاید مغایرت دارد.
بیان چنین ادعایی نهتنها به دوستی ملل ایرانی و عرب لطمات جبرانناپذیری وارد میسازد، بلکه به ناسیونالیسم عرب نیز لطمه وارد میآورد. و آن را به عنوان یک جنبش تجاوزکارانهای که چشم طمع به خاک همسایگان دوخته است معرفی مینماید.
آقای رئیس:
انتظار داریم به خاطر مصالح دو ملت ایرانی و عرب و حفظ دوستی دو نهضت، آنچه را که انتشار یافته است تکذیب کرده و در سیاست خود تجدیدنظر بهعمل آورید.
با تقدیم احترام
نهضت آزادی ایران در خارج از کشور
May 1965 *
رونوشت: دبیر کل اتحادیه عرب
رؤسای کشورهای عربی
مطبوعات عربی
* اردیبهشت ۱۳۴۴
نامه نهضت آزادی ایران به اتحادیه عرب در مورد خوزستان
جناب آقای عبدالخالق حسونه
دبیرکل اتحادیه عرب
قاهره ـ جمهوری متحده عربی
آقای دبیرکل
جای نهایت خوشوقتی است که به نام ملت مسلمان ایران و از طرف نهضت آزادی ایران در مورد یک مسئله اساسی که با سرنوشت جنبشهای ضداستعماری ملل ایرانی و عرب بستگی با شما سخن میگوئیم، بهطوری که جنابعالی مستحضر هستید اخیراً از جانب ایادی مرموز و مراکز مشکوک در کشورهای عربی، نغمات خاصی نسبت به قسمتی از خاک میهن ما آغاز شده است و ظاهراً چنین عنوان میشود که استان خوزستان در جنوب غربی ایران قسمتی از سرزمین عربی است و باید آزاد گردد!
قبل از آنکه ما وارد ماهیت این امر شویم و به بررسی چنین ادعائی بپردازیم و عللی را که منجر به طرح این مسئله از جانب محافل ارتجاعی دنیای عرب و امپریالیست شده است بیان کنیم لازم میدانیم چند نکته را از وضع کشورمان و رشد نیروهای اصیل ملی بیان کنیم تا به علل طرح مسئله خوزستان و نظائر آن بهتر آشنا شویم.
پس از آنکه نهضت ملی ایران به رهبری دکتر مصدق ـ پایهگذار نهضتهای ضداستعماری شرق ـ توانست دست استعمار سیاه را از منابع حیاتی ملت ما کوتاه سازد و برای اولینبار استعمار انگلستان را به زانو درآورد، کارتلهای بینالمللی نفت و امپریالیستها و ایادی آنها با تمام قوا برای نابودی نهضت ملی ما و از بین بردن حکومت ملی دکتر مصدق دست به توطئه زدند. اگرچه این توطئهها یکی پس از دیگری با شکست مواجه گردید اما متأسفانه در ۲۸ مرداد ۳۲ (اگوست ۱۹۵۳) آمریکا و سازمانهای جاسوسی انگلیس با کمک پستترین عناصر رانده شده دربار شاهی و با صرف میلیونها دلار توانستند حکومت ملی ما را ساقط سازند و بار دیگر استعمار را به میهن ما مسلط سازند و دوران سیاهی در کشور ما آغاز شد.
زندانها از بهترین فرزندان میهن ما انبوه گردید. زجر و شکنجه در زندانها و کشتار دستهجمعی امری عادی گردید. دانشجویان ما را در کلاسهای درس به مسلسل بستند. وزیر امور خارجه ایران دکتر سیدحسین فاطمی را درحالی که بیمار بود، برخلاف تمام موازین و مقررات بینالمللی در حال تب روی برانکار تیرباران کردند. دکتر مصدق را محاکمه و برخلاف قوانین اساسی ما محکوم ساختند.
اما هیچیک از این فشارها نتوانست روحیه قهرمان ملت ما را درهم بشکند. بلافاصله پس از مدت کوتاهی از کودتای ۲۸ مرداد نهضت مقاومت ملی ایران تشکیل و فعالیت سری و زیرزمینی خود را برای رهبری و تشکل مبارزات مردم میهن ما آغاز کرد. نهضت مقاومت ملی در مدت ۸ سال فعالیت مخفی خود (۱۳۳۹ ـ ۱۳۳۲) توانست پیروزیهای درخشانی را بهدست آورد بهطوری که در سال ۱۳۳۹ رژیم کودتا مجبور شد در برابر ملت عقبنشینی نموده و امکانات فعالیتهای علنیتری را بپذیرد. در این زمان بود که جبهه ملی ایران تشکیل شد. جبهه ملی توانست به سرعت با فعالیت وسیع و علنی خود نیروهای وسیعی را در سازمانهای خود متبلور سازد. و با واقعبینی و روشهای سیاسی خود دشمن را به بنبستهای سیاسی بکشاند. رشد مبارزات سیاسی و توسعه دامنه آن ضرورتهای جدیدی را به وجود آورد و بالاخره در اردیبهشت ۱۳۴۰ نهضت مقاومت ملی فعالیت علنی خود را مستقیماً تحت عنوان «نهضت آزادی ایران» آغاز نمود.
نهضت آزادی ایران در منشور خود بحکم:
۱ـ مبادی عالیه دین مبین اسلام و قوانین اساسی ایران،
۲ـ اعلامیه جهانی حقوق بشر و
۳ـ منشور ملل متحد،
سیاست خارجی خود را بهشرح زیر اعلام نمود:
ب: از لحاظ سیاست خارجی
اصل هشتم ـ کوشش برای انتقال حق تعیین سرنوشت دنیا از ملل بزرگ به سازمان ملل متحد بهمنظور تأمین آزادی و استقلال ملل کوچک عدالت بینالمللی ـ صلح جهانی
اصل نهم ـ مجاهدت برای تأمین بیطرفی ایران
اصل دهم ـ تنظیم روابط خارجی برپایه منشور ملل متحد. ایجاد حسنتفاهم پایدار بین ایران و کلیه کشورها خصوصاً کشورهای همجوار.
اصل یازدهم ـ کوشش برای ایجاد همبستگی بیشتر بین کشورهای صلحجوی بیطرف که دارای علائق مشترک تاریخی، جغرافیائی، فرهنگی، اجتماعی یا مذهبی هستند و مجاهدت برای اتحاد ممالک اسلامی در جهت کمک مؤثر به اجرای مقاصد مذکور.
اصل دوازدهم ـ ۱ـ قبول مسئولیت و اشتراک مساعی در کوششهای بینالمللی برای رفع اختلافات جهانی از طریق مسالمتآمیز. ۲ـ حمایت از نهضتهای اصیل ملی و پشتیبانی از استقلال و آزادی ملتها.»
در مراسم اعلام فعالیت علنی نهضت آقای حسن نزیه، یکی از مؤسسین در باب سیاست خارجی نهضت چنین گفتند: «نهضت آزادی ایران با تمام قوا برای تأمین بیطرفی ایران خواهد کوشید.»
… ما در روزهای سخت (فعالیتهای مخفی نهضت مقاومت ملی) با تحمل انواع فشارها نوشتیم:
«پیمانهایی نظیر پیمان سنتو نه در نفع و مصلحت امضاءکنندگان آنها و نه در نفع صلح جهانی میباشد. نوشتیم که برای جلوگیری از تمایل قهری افکار مردم خاورمیانه به مرامهای افراطی بدون اینکه حتی علاقه ایدئولوژیک وجود داشته باشد، دول غرب باید از پافشاری در حفظ پیمان بغداد (سنتو) خودداری کنند…
قبول بیطرفی ایران به نظر ما راهحل مناسب مشکلات داخلی و خارجی ایران است اگرچه در دنیای امروز هیچ ملتی نمیتواند کشور خود را محصور تعصب و علائق شدید ملی قرار دهد، ولی هر ملتی حق دارد فقط با آن قبیل همکاریهای سیاسی و اقتصادی موافقت کند که متکی بر قراردادهای شرافتمندانه و در موقعیت کشورهایی نظیر موقعیت ایران مبتنی بر اساس بیطرفی آنها باشد».
«نهضت آزادی ایران حقوق بینالمللی رابه شرط اینکه متقابلاً رعایت شده و رعایت بشود محترم میشمارد.
ممکن است ما فعلاً نتوانیم آرزو کنیم که از یک بیطرفی نظیر سویس برخوردار شویم ولی میتوانیم با تأمین شرایط خاصی ترتیبی اتخاذ کنیم که ایران محل تحریک و توطئه یک کشور علیه کشور دیگر شناخته نشود. زیرا تردیدی نیست که هیچ تحریکی بدون عکسالعمل نمانده و قابل اغماض برای کشور طرف اختلاف نمیتواند باشد».
اینچنین است اساس سیاست خارجی نهضت آزادی ایران. و براساس این پایه نهضت آزادی جنبشهای ضداستعماری را مینگرد. برپایه این سیاست خارجی بود بلکه نهضت برای ناسیونالیزم عرب در خاورمیانه جایگاه و مقام خاصی را قائل بوده و میباشد.
ما معتقدیم که دو جنبش ضداستعماری ناسیونالیزم عرب و نهضت ملی ایران دارای وابستگیها و ارتباطات عمیق و درونی خاصی هستند و پیشرفت و پیروزی هریک در دیگری بطور مستقیم اثر میگذارد. درک و احساس ضرورت همکاری و هماهنگی بین این دو جنبش یک پدیده نوظهور و تازهای نیست بلکه دارای ریشههای عمیق تاریخی، فکری و سیاسی میباشد. آثار این پدیده از زمان سیدجمالالدین اسدآبادی که بحق او را پدر ناسیونالیزم عرب خواندهاند آشکار و ظاهر شده است و در طی دهههای گذشته نزدیک به صور مختلف بروز نموده است.
همه برادران عرب ما شاهد و ناظر مبارزات مسلحانه ایرانیان مقیم عراق علیه ارتش استعمارگر انگلیس در عراق بودهاند و همه بهخاطر داریم که چگونه مراجع عالیقدر تشیع دوشبهدوش برادران عرب ما در عراق اسلحه برداشتند و با سپاه اهریمنی دشمن جنگیدند.
در دوران ملی شدن صنایع نفت در ایران، در آن موقع که ملت ما در محاصره اقتصادی و تحت فشارهای ناجوانمردانه انگلستان قرار داشت و کشتیهای جنگی انگلیس در آبهای خلیجفارس به مانورهای تهدیدکننده نظامی پرداخته بودند پشتیبانی یکپارچه و قاطع همه برادران عرب از مبارزات ملت ما بحق مایه امیدواری و دلداری ما بود.
سفر دکتر مصدق به قاهره ــ در بازگشت از مسافرت پیروزمندانه خود به دادگاه بینالمللی لاهه ــ درک واقعبینانه مصدق را در ضرورت همبستگی بیشتر و عمیقتر میان ملل عرب و ایرانی نشان میداد. دکتر مصدق با ابتکار خود و سفر به قاهره عملاً وجود قدرت دنیای سوم را متجلی ساخت. استقبال عظیم و بیسابقه مردم مصر نیز تأییدکننده وجود پدیده ضرورت همبستگی و همکاری و همقدمی دو ناسیونالیزم عرب و ایرانی در این منطقه حساس جهان میباشد.
وقایع حمله نافرجام استعمارگران انگلیسی و فرانسوی و دولت دستنشانده اسرائیل به مصر بار دیگر فرصتی بود که وجود چنین پدیدهای تظاهر نماید. در کشور ما ایران، تحت رهبری نهضت مقاومت ملی تظاهرات شدیدی به نفع مردم قهرمان مصر ترتیب داده شد و توطئه تجاوزکاران محکوم گردید. در نتیجه همین تظاهرات بود که آقای دکتر عباس شیبانی، یکی از فعالین نهضت که هماکنون در زندان برازجان بهسر میبرد بازداشت و تبعید گردید.
شکست تجاوزکاران و پیروزی مردم پورتسعید درایران با خوشحالی زایدالوصفی روبرو گشت و مردم همهجا این پیروزی را جشن گرفتند. نهضت مقاومت ملی به نمایندگی از طرف ملت ایران طی نامهای به پرزیدنت ناصر این پیروزی را تبریک گفت و هدیهای برای مردم پورتسعید ارسال نمود.
هرقدر جشن ملی ما توسعه بیشتر یافته است درک و احساس ضرورت همکاری دو جنبش ملی عرب و ایرانی بیشتر شده و شدیدتر منعکس گردیده است.
مجاهد کبیر و مرجع عالیقدر تشیع حضرت آیتاله خمینی در طی سخنرانیهای خود بارها و بهکرات به ضرورت همکاری و همبستگی همه مردم مسلمان جهان و بهخصوص اتحاد وحدت برادران عرب و ایرانی توصیه کردهاند معظمله بحق در بیانات خود بارها اشاره نمودهاند که بدون همکاری عملی بین ملل مسلمان پیروزی نهائی بر استعمارگران و امپریالیستها امکانپذیر نخواهد بود.
آقای دبیرکل!
رشد جنبشهای ملی در منطقه خاورمیانه نمیتوانست موجبات نگرانی امپریالیسم و استعمار و عوامل و ایادی آنها را فراهم نسازد. لذا توطئهپردازی، کوشش برای جلوگیری از ایجاد دوستی میان این ملل و بلکه ایجاد اختلاف و دشمنی بین آنها از مهمترین برنامههای استعمار بوده و میباشد. خاورمیانه دارای غنیترین منابع نفتی جهان است. حیات و زندگی دنیای غرب به این منابع بستگی دارد. دوستی و اتحاد و همکاری عملی همه سرزمینهای ضداستعمار در این منطقه جهان و طرد نهائی استعمارگران یک خطر جدی برای دنیای غرب و امپریالیستها میباشد و طبیعی است که آنها به انواع دسایس برای جلوگیری از پیروزی نهائی متوسل گردند.
در ایران رژیم دستنشانده استعمارگران با شدت و سبعیت به سرکوبی جنبش ملی ما پرداخت. دستهدسته فعالین و مبارزین راه آزادی توقیف و زندان کشیده شدند. شاه صریحاً هدف این فشارها را بیان داشت و اعلام کرد که اکنون دیگر خطر حادی از جانب روسیه و شوروی و کمونیستها متوجه ایران نیست. بلکه خطر اصلی از جانب نیروهای ملی و مذهبی و کشورهای عربی است. حتی کار به جایی رسید که مسئله خطر همکاری نهضت ملی ایران با ناسیونالیزم عرب در پیمان سنتو مطرح گردید و به چارهجویی پرداخته شد. در ایران رژیم پلیسی شاه حضرت آیتاله خمینی را به ترکیه تبعید نمود و هماکنون معظمله برخلاف تمایل و اراده خودشان در عراق ساکن شدهاند. برای فعالین و مؤسسین و رهبران نهضت آزادی ایران دادگاههای نظامی تشکیل شد. برای آنکه جنابعالی به ماهیت و علت این دادگاهها پی برده باشید قسمتی از ادعانامه دادستان نظامی تهران علیه نهضت آزادی نقل میگردد:
«نهضت آزادی ایران به موجب مرامنامه خود را طرفدار بیطرفی ایران و خواهان توسعه روابط با کشورهای اسلامی میداند و براین مبنا میبایست نسبت به کلیه کشورهای اسلامی دارای احساسات یکسان باشد، ولی در عمل ملاحظه میگردد که به این نیت جامه عمل نپوشانیده بلکه پیوسته سعی داشتهاند با دولی روابط حسنه داشته و به نفع آن تبلیغ نمایند که این دولتها با دولت ایران دارای حسن رابطه نمیباشند و به همین مناسبت در هنگامی که دولت مصر با دولت ایران رابطه غیرعادی و غیرحسنه پیدا نمود سران جمعیت نهضت آزادی بیشتر به طرف آن دولت متوجه شده و در نشریات و تبلیغات و جلسات خود سیاست داخلی و خارجی آن دولت را تأیید و زمامداران کشور ایران را به باد ناسزا گرفته تا جایی که به مناسبت تشکیل فدراسیون عربی تلگراف تبریکی به سران کشورهای فوقالذکر مخابره و متن آن را پلیکپی و منتشر نمودهاند که قسمتی از مندرجات این تلگراف ذیلاً درج میشود: «….. تشکیل اتحادیه ممالک عربی را که گام بزرگی در راه خدمت به کشورهای عربی و سپس اسلامی است به آن جناب تبریک گفته و امیدواریم ما و سایر ممالک اسلامی اسیر نیز به زودی با جانفشانی خود و با کمکهای ذیقیمت شما و سایر برادران آزاد شده کشورهای اسلامی به کسب استقلال و تشکیل حکومت ملی نائل شدیم».
در نتیجه این محاکمه سری نظامی سران و فعالیت نهضت آزادی ایران از ۴ تا ۱۰ سال حبس مجرد محکوم شدند و اکنون در زندان برازجان بهسر میبرند.
اینچنین است رویه و عکسالعمل امپریالیسم و استعمار و نوکران آنها در ایران در برابر خطری که از جانب دوستی و همکاری نهضت ملی ایران و ناسیونالیزم عرب احساس میکنند.
اکنون باید دید که رویه و توطئههای آنها در خارج ایران چه بوده و چگونه است:
استعمار انگلستان در هرجا که سایه شوم خود را گسترده در موقعی که تحت فشار مبارزات ملی به عقبنشینی مجبور شده برای ادامه بیشتر غارت منابع ملی آنجا به راههای مختلفی دست زده است. از یک طرف در قلب کشورهای عربی اسرائیل را بهوجود آورده است در جاهای دیگر به ایجاد دشمنیهای نژادی یا مذهبی پرداخته است:
در قبرس جنگ ترک و یونانی، در هند جنگ هند و مسلمان، در جای دیگری اختلاف مسیحی و مسلمان، در یکجا کرد و عرب، در یکجا عرب و بربر و در جای دیگر شیعه و سنی. در هر کجا به یک صورت و به یک طریق کوشش کرده است تا تعصبات نژادی، قومی و مذهبی را تحریک کرده و آنچنان نیروهای ملی را به جان هم انداخته و به خود مشغول سازد که فرصت مبارزه با دشمن اصلی را پیدا نکنند و اکنون که خطر دوستی و همکاری دو ناسیونالیزم عرب و ایرانی را بهطور جدی لمس میکند به طرح توطئههایی پرداخته است تا با ایجاد کینهتوزی و جنگ میان عرب و ایرانی راه این دوستی و همکاری را مسدود سازد.
از یک طرف شاه ایران علیرغم تمایلات ملت ایران، علیرغم درخواستهای مکرر مراجع روحانی و نهضت آزادی ایران، علیرغم منافع میلیونها آواره فلسطینی به شناسائی دولت غاصب اسرائیل پرداخته است. روابط شاه و اسرائیل روزبهروز نزدیکتر میشود. ایران به صورت پایگاه جاسوسی و اقتصادی اسرائیل درآمده است. شاه با تحریک و به اشاره استعمارگران به کمک مرزهای ارتجاعی در عین شناخت و برای آنها کمکهای مادی و فنی ارسال نمود. شاه حتی دامنه شرکت در توطئههای بینالمللی را به آفریقا و آسیای دور کشاند و به کمک حکومت پوشالی کنگو و ویتنام جنوبی پرداخت. اکنون نیزشاه ابائی ندارد که علناً با اظهار ترس و وحشت از اتحاد عراق و جمهوری متحده عربی به توطئه علیه عراق پرداخته و به تجزیهطلبان علیه حکومت عراق کمک نماید.
آقای دبیرکل
حساب شاه و رژیم دستنشانده استعمار در ایران از حساب ملت ایران جدا است. جای نهایت تأسف است که دنیای عرب دانسته یا ندانسته عملیات حکومت ایران را به حساب «ایرانیان» بگذارد و مطبوعات عربی بهجای حمله به رژیم شاه و استعمار به ایرانیان حمله کنند و آنها را با اسرائیلیان مقایسه نمایند. و باز جای تأسف است که دنیای عرب دانسته یا ندانسته به توطئه جدید ادعای عربی بودن خوزستان دامن بزند.
ما در اینجا در مقام آن نیستیم که پوچ بودن چنین ادعائی را ثابت کنیم زیرا ادعاهائی که عنوان شدهاند آنقدر دروغین و بیپایه است که احتیاج به چنین زحمت و کوششی نیست. آنچه ما را به ارسال این نامه و توضیح مسائل واداشته خطری است که در نتیجه دامن زدن به چنین توطئهای متوجه دوستی در ملت عرب و ایرانی میگردد.
استعمار با تمام قوا میکوشد تا زمینههای مساعدی را که برای همکاری عملی میان دو جنبش ضداستعماری بهوجود آمده است از بین ببرد و آن را عملاً غیرممکن سازد.
با طرح مسئله عربی بودن خوزستان و استعمار میکوشد از ناسیونالیزم عرب یک نیروی متجاوز برای ایرانیان بسازد و بالعکس با تحریکات موذیانه، عملیات شاه را به حساب ایرانیان بگذارد و در نتیجه دو ملت را به جان هم بیندازد.
بیجهت نیست که نغمههای شوم عربی بودن خوزستان و حمله به ایرانیان و زنده ساختن دشمنیهای مرده قبیلهگی و نژادی تنها از ناحیه محافل ارتجاعی دنیای عرب و مطبوعات مزدور وابسته به آنها بلند شده است و میشود. بیجهت نیست که دلسوزیهای مغرضانه نسبت به هموطنان عرب ما در خوزستان از جانب کسانی است که خودداری روابط دوستانه و بسیار نزدیکی با شاه ایران و انگلستان بوده و هستند و ظاهراً بارها برای حسن روابط میان عراق و ایران و ایران و جمهوری متحده عربی وساطت کردهاند.
آنچه را که شاه از یک طرف و عوامل ارتجاعی در دنیای عرب به کار ساختن و پرداختن آن هستند برای ما تعجبآور نیست. از شاه ایران بهجز آنکه به یاری اسرائیلی برای حفظ حکومت ننگین خود پردازد انتظاری نیست و از جانب عوامل ارتجاعی دنیای عرب نیز جز آنکه عامل اجرای منویات استعمار باشند انتظاری نمیرود. تکلیف آنها روشن است.
ما معتقدیم وظیفه همه نیروهای مترقی و انقلابی مترقی و انقلابی دنیای عرب و نهضت ملی ایران به خنثی کردن این توطئه بپردازند. پیروزی دو جنبش عرب و ایرانی به همکاری عملی این جنبشها احتیاج دارد. پایههای این همکاری را احترام متقابل به حدود و ثغور و تمامیت ارضی، تشکیل میدهد. احترام متقابل به منافع ملی هریک و علائق و سوابق تاریخی چنان دوستی و مودتی ایجاد خواهد نمود که این همکاری را ممکن سازد.
نهضت آزادی ایران بارها کوشیده است حتی با دادن تلفاتی ـ به برادران عرب خود نشان دهد که حساب ملت ایران را با حساب هیئت حاکمه و شاه ایران مخلوط نکنند و متقابلاً انتظار دارد که محافل و مراکز از بند رسته و مترقی و انقلابی دنیای عرب نیز عملاً حساب خود را از توطئهگران و عوامل ارتجاعی جدا سازند. در حالی که محافل ارتجاعی دنیای عرب طرحکننده اصلی توطئه عربی بودن خوزستان میباشند هیئت حاکمه ایران لبه تیز حملات خود را متوجه محافل و جناحهای مترقی و انقلابی دنیای عرب ساخته و میسازد.
انتظار ما و توقع ملت ایران از این محافل مترقی و انقلابی اینست که هرچه زودتر و قبل از آنکه تبلیغات دشمن لطمات اساسی به پایههای دوستی دو ملت وارد سازد. به خنثی کردن توطئههای دشمن بپردازند و عدم موافقت خود را با توطئههای مزبور اعلام دارند. برعهده این محافل، که رهبری ناسیونالیزم عرب را در دست دارند، میباشد که نشان دهند که ناسیونالیزم عرب دارای زمینه تجاوزکارانه نیست و به منافع ملتهای دوست و برادر و همجوار چشم طمع ندارد.
آقای دبیرکل!
ما مصوبات مؤتمر سران دولتهای عربی منعقد در کازابلانکا را در مورد حسن روابط اعراب با ملت ایران تأیید کرده و معتقدیم باید روابط حسنه میان اعراب و ایرانیان توسعه یابد.
علائق تاریخی و اشتراک منافع منطقهای، اشتراک مذهب و هدف مشترک در مبارزات ضداستعماری به ما حکم میکند که در تشدید روابط دوستانه بین دو ملت برادر بکوشیم.
ما معتقدیم طرح ادعای عربی بودن خوزستان، حمله به ایرانیان، مقایسه مردم ایران با اسرائیلیان نهتنها با دوستی میان دو ملت و با مبارزه مشترک ضداستعماری و جنبش مغایرت دارد بلکه نقض مصوبات مؤتمر سران دول عرب نسبت به توسعه روابط دوستانه با ملت ایران میباشد.
سعادت و آزادی اقلیتهای این کشورها، اعم از کرد، عرب، ایران و ترک در آن نیست که به تحریکات استعمار تسلیم شده و به جنبشهای تجزیهطلبانه دست بزنند. بلکه راه قطعی نجات قطعی، همکاری از دل و جان با سایر هموطنان علیه استعمار و قطع ریشههای اصلی فساد و بدبختی میباشد. اگر به جنبشهای تجزیهطلبانه اجازه رشد داده شود و هر اقلیتی ولو آنکه سالها در وطن خود با آرامش زندگی کرده است به تحریک اجانب دم از تجزیهطلبی بزند، جنبشهای ضداستعماری ملل خاورمیانه نهتنها پیروزیهای حاصله را از دست داده و شکست خواهند خورد بلکه از آنجا که در هریک از کشورهای این منطقه مسئله اقلیتها به صورتی مطرح است تسلیم شدن به این تحریکات و شرکت در این توطئهها باعث توسعه بیماری تجزیهطلبی شده و اساس استقلال و تمامیت ارضی همه این مناطق را برهم خواهد زد. ادامه چنین رویهای تنها به نفع امپریالیزم، به نفع استعمار و به نفع دولت اسرائیل، به نفع نیروهای ارتجاعی دستنشانده استعمار در ایران و دنیای عرب میباشد.
ما چنین رویهای را شدیداً محکوم میکنیم. توطئههای امپریالیزم را باید با مبارزه منطقی و شرافتمندانه پاسخ داد و نه با توطئه جدیدی.
ما در عینحال که به استقلال و تمامیت ارضی همسایگان خود احترام میگذاریم از آنها انتظار احترام متقابل داریم.
آقای دبیرکل!
به نام ملت ایران و به خاطر دوستی عرب و ایرانی و ضرورت همکاری و جنبش ناسیونالیزم عرب و نهضت ملی ایران و به خاطر طرد نهائی استعمار از این منطقه حساس جهان از شما میخواهیم که با استفاده از تمام امکانات خود به تحریکات فعلی خاتمه دهید و نگذارید این توطئهها به اساس دوستی دو ملت خدشه وارد سازد.
انتظار داریم به نماینده نهضت آزادی ایران اجازه داده شود به عنوان ناظر در مؤتمر سران عرب که در ماههای آینده تشکیل میگردد شرکت جسته و بتواند بهطور وسیعتر نظرات ملت ایران را در مسائل مورد بحث دو ملت اعلام دارد.
به امید موفقیت و عرض تشکر
نهضت آزادی ایران
(خارج از کشور)
۲۴ مارس ۱۹۶۶
اطلاعیه درباره دستگیرشدگان اخیر
دعوت عام
۲۹ سپتامبر ۱۹۷۱- ۷ مهرماه ۱۳۵۰
به تمام برادران و خواهران هموطن
به تمام انسانهای آزاده و آزادیطلب
به تمام کسانی که هنوز روح انسانیت و انساندوستی در آنها نمرده است. صرفنظر از هرگونه اعتقادات مذهبی و مسلکی و یا حزبی
در ۲۵ آگوست ۷۱ ـ افراد زیر به جرم حمل و یا اختفای اسلحه در ایران دستگیر شدهاند.
۱ـ مهندس سعید محسن ـ فارغالتحصیل (ف.ت) سال ۴۲ ـ کارشناس تأسیسات وزارت کشور
۲ـ پرویز یعقوبی ـ رئیس بانک صادرات ـ شعبه آرامگاه
۳ـ مهندس لطفالله میثمی ـ ف.ت. ۴۲ ـ فنی ـ کارشناس شرکت نفت لاوان
۴ـ مهندس مهدی فیروزیان ـ ف.ت. ـ فنی ـ کارشناس شهرسازی شهرداری تهران
۵ـ مهندس علی باکری ـ ف.ت. ۴۵ـ فنی ـ دستیار دانشکده صنعتی آریامهر
۶ ـ مهندس بهمن بازرگانی ـ ف.ت. ۴۵ ـ فنی ـ کارشناس وزارت اقتصاد
۷ـ محمد بازرگانی ـ ف.ت. دانشکده بازرگانی ـ (برادر مهندس بهمن بازرگانی)
۸ ـ منصور بازرگان ـ ف.ت. رشته جغرافی ـ دانشگاه مشهد ـ دبیر دبیرستانهای ساوه
۹ـ مسعود رجوی ـ ف.ت رشته سیاسی دانشگاه تهران
۱۰ـ رضا رضائی ـ دانشجوی سال آخر دندانپزشکی ـ تهران
۱۱ـ محمود عسگری ـ ف.ت. دانشکده بازرگانی ـ کارمند سابق ماشینسازی تبریز
۱۲ـ مهندس رضا باکری ـ دانشجوی دانشکده صنعتی (برادر مهندس باکری)
۱۳ـ مهندس ناصر صادق ـ ف.ت ۴۵ـ فنی ـ کارمند برق منطقهای فارس
۱۴ـ فتحالله ارژنگ خامنهای ـ دانشجوی هنرهای زیبا ـ رشته معماری
۱۵ـ هوشمند ارژنگ خامنهای ـ دانشجوی دانشکده اقتصاد (برادر فتحالله ارژنگ)
۱۶ـ مهندس صمد ساجدیان ـ فت.ت. صنعتی تهران ـ کارشناس سازمان برنامه در تربیت بدنی
۱۷ـ مهندس محمدابراهیم جوهری ـ ف.ت. صنعتی تهران
۱۸ـ احمد حنیفنژاد ـ ف.ت. ادبیات تبریز
۱۹ـ موسی نصیراوغلی خیابانی ـ دانشجوی سال آخر رشته فیزیک علوم تهران
۲۰ـ کاظم شفیعیها ـ دانشجوی سال آخر رشته زمینشناسی علوم تهران
۲۱ـ مهندس محمد اکبری ـ ف.ت. فنی تهران
۲۲ـ مهندس حسن راجی ـ ف.ت. هنرسرای عالی ـ کارشناس سازمان مسکن
۲۳ـ مهندس محمدعلی رحمانی ـ ف.ت. دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران
۲۴ـ ابراهیم داور ـ دانشجوی اقتصاد ـ تهران
۲۵ـ محمدنقی شهرام ـ ف.ت. رشته ریاضی ـ علوم تهران
۲۶ـ محمد صادق ـ دانشجوی رشته فیزیک ـ دانشگاه صنعتی آریامهر
۲۷ـ حسین خسروشاهی ـ ف.ت. رشته فیزیک ـ علوم تهران
۲۸ـ مصطفی ملایری ـ دانشجوی آریامهر
۲۹ـ محمدرضا خوانساری ـ دانشجوی آریامهر
۳۰ـ مهندس حبیب کرمدوست دلخواه ـ ف.ت. فنی تهران
علاوه بر ۳۰ نفر بالا عده دیگری را به جرم دوستی و یا تماس با این افراد دستگیر نمودهاند. از اسامی این عده فقط دو نفر را مطلع شدهایم.
۱ـ دکتر محمد میلانی ـ ف.ت. پزشکی تبریز ـ آسیستان اطفال ـ بیمارستان پهلوی
۲ـ دکتر احمد طباطبائی ـ ف.ت. پزشکی تهران ـ آسیستان بیمارستان پهلوی
از سرنوشت این افراد هیچگونه اطلاعی در دست نیست. جان این افراد در خطر است. برای نجات جان این نخبهترین فرزندان خلق مسلمان ایران از هر وسیله ممکن استفاده کنید.
با مراکز خبری در شهر و ایالت خود تماس گرفته و این اخبار را منتشر سازید. با سازمانهای دانشجوئی و سایر گروههای ملی تماس گرفته و آنها را در جریان این اخبار قرار بدهید. از سازمانها و عناصر آزادیخواه بخواهید تا با ارسال تلگرافات به ایران آزادی آنان را طلب کنند. با ارسال تلگراف و نامه به معاون رئیس جمهور امریکا به مسافرت او به ایران اعتراض کنید. با سازمانهای دانشجویان سایر کشورها نظیر اعراب و یا انجمن اسلامی دانشجویان در امریکا و کانادا تماس بگیرید و از آنها کمک بخواهید.
برای اعزام وکیل مدافع از طرف سازمانهای قضائی بینالمللی به کمک مالی شما نیازمندیم. از آنجا که اعلام آدرس در حال حاضر برای ما میسر نیست کمکهای خود را از طریق روابط خصوصی برای ما ارسال دارید.
بسمه تعالی
قطعنامه
دومین نشست نهضت آزادی ایران در آمریکا
سپتامبر۷۲*
اکنون که با تائیدات خداوند متعال کار دومین نشست ما به پایان میرسد اعلام میداریم که:
۱ـ پشتیبانی خود را از جهاد مسلحانه مردم ایران علیه امپریالیسم و صهیونیسم و ارتجاع داخلی اعلام داشته و جنایات حکومت دستنشانده ایران را در به زنجیرکشیدن و قتل و شکنجه مجاهدان و مبارزان و چریکهای فدائی خلق ایران شدیداً محکوم مینمائیم.
۲ـ ما مبارزات ضداستعماری و ضداستبدادی و ضدصهیونیسم مرجع عالیقدر مسلمانان حضرت آیتالله خمینی را تائید مینمائیم.
۳ـ ما نهضت مترقی روحانیت را که خصلت ضداستبدادی و استعماری دارد با تمام قوا تائید مینمائیم.
۴ـ ما پشتیبانی بیدریغ خود را از پیکار آشتیناپذیر حوزههای علمیه ــ بخصوص نجف و قم ــ ابراز نموده و اعزام ۳۰۰ نفر از طلاب قم را به سربازی و توطئههای استعمارگران را در تهدید به تعطیل دانشگاه اسلامی نجف شدیداً محکوم مینمائیم.
۵ـ تنفر عمیق خود را در مورد حبس و تبعید علامه مجاهد حضرت آیتالله طالقانی مؤسس و رهبر نهضت آزادی ایران به بد آب و هواترین نقطه ایران ابراز داشته و با توجه به کسالت و کهولت ایشان مسئولیت عواقب آن را تماماً متوجه دستگاه حاکمه فاسد ایران میدانیم.
۶ ـ ما مبارزات اصیل و مجاهدات کلیه احزاب و دستجات ملی رادر داخل و خارج از کشور علیه امپریالیسم و دیکتاتوری تائید کرده و معتقدیم که تنها با همکاری تمام نیروهای رزمنده است که میتوان بر استعمار و ایادی آنان غلبه کرد. ما همچنین معتقدیم همکاری بین این نیروها را نباید به عقبنشینی از مواضع فکری و ایدئولوژیک مقید نمود. بلکه با تحلیل عینی و درک واقعبینانه از موارد اشتراک و اختلاف میتوان از درگیری و اصطکاکهای مبارزه خرابکن جلوگیری نمود.
۷ـ ما نقش ژاندارمری شاه را در خلیج فارس و همکاری شاه را با اسرائیل و اردن در سرکوبی جنبش آزادیبخش اعراب بخصوص برادران فلسطینی شدیداً محکوم مینمائیم.
۸ ـ ما از مبارزات برحق مردم ویتنام علیه امپریالیسم تجاوزگر پشتیبانی نموده و تنفر خود را از بمبارانهای وحشیانه ویتنام توسط آمریکا ابراز میداریم.
۹ـ ما مبارزات استقلالطلبانه و ضدامپریالیستی کلیه مردم آفریقا و آسیا و آمریکای لاتین و هرکجای دیگر دنیا را برحق دانسته و معتقدیم که استعمار جهانی را باید در سطح جهانی کوبید. و پیروزی هر ملتی پیروزی تمام ملتهای دنیای سوم تلقی میگردد.
۱۰ـ ما زدوبندهای دول بزرگ را که به خاطر تقسیم دنیا به مناطق نفوذ انجام میگیرد و سازشی است آشکار میان امپریالیسم و استعمار جهانی از یک طرف و کشورهای باصطلاح سوسیالیستی از جانب دیگر، محکوم میسازیم. ما معتقدیم اینگونه روابط و شناسائی و سازشها به تحکیم حکومتهای ضدملی و دیکتاتوری نظیر شاه در ایران منجر شده و میشود و خیانتیست آشکار به جنبشهای ضداستعماری در سراسر دنیا.
* مهرماه ۱۳۵۱
بسمه تعالی
خصوصی. برای انتشار نیست.
پیام دومین نشست سالیانه نهضت آزادی ایران در آمریکا به حضرت آیتاله خمینی مرجع عالیقدر
بعد از سپاس خدای بزرگ ما شرکتکنندگان در نشست سالیانه نهضت آزادی ایران در آمریکا صمیمانهترین آرزوهای قلبی خود را برای سلامت و پیروزی اهداف اسلامی آن رهبر بزرگوار مسلمانان تقدیم میداریم.
ما همچنین از این موقعیت استفاده نموده آغاز جهاد مسلحانه فرزندان خلف خلق مسلمان ایران را که منطبق با دستورات قران کریم و سنت رسول خدا و عملکرد سرور شهیدان حسینابن علی و سایر ائمه اطهار میباشد به آن مرجع عالیقدر و همه مسلمانان هشیار و آگاه تبریک میگوئیم.
جهاد مسلحانه مجاهدین خلق ایران مرحله جدیدی از سیر تکاملی رستاخیز انقلابی مسلمانان ایران میباشد که با تائیدات خداوند متعال و استقبال ملت ایران به آزادی مردم رنجدیده و گرفتار ایران از یوغ کفر و ظلم و نفاق منجر خواهد شد.
خون پاک این مجاهدین ازخودگذشته و بهحق واصلشده ـ این گلهای سرسبد مکتب نجاتبخش اسلام دیر یا زود طومار هستی نوکران استعمار خارجی و امپریالیسم و صهیونیسم را در کشور ما درهم خواهد پیچید.
ما تبعید و زجر و شکنجه حضرت آیتالله حاج سیدمحمود طالقانی مؤسس و رهبر عالیقدر نهضت را با حالت مریض و زندانی ساختن سایر علمای اسلام و به سربازی بردن دانشجویان قهرمان حوزههای علمیه را شدیداً محکوم مینمائیم. و سرسختی و استقامت آنان را در برابر عمله ظلم میستائیم.
ما پستیبانی خود را از مبارزات بیامان آن مرجع علیه استعمار خارجی و نوکران داخلیاش اعلام میداریم.
ما از خداوند میطلبیم که ما را از دو نعمت و سعادت یا پیروزی بر دشمن و استقرار کلمه حق و یا شهادت در راه حق بیبهره نسازد و خیر و برکت و توفیق را بدرقه راه همه مبارزان و مجاهدان راه حق بنماید.
والسلام علیکم و رحمه الله
نهضت آزادی ایران در خارج از کشور
بخش آمریکا
۱۵ شهریور ۱۳۵۱ ـ ۲۷ رجب ۱۳۹۲
بسمه تعالی
خصوصی. برای انتشار نیست
پیام دومین نشست سالیانه نهضت آزادی ایران در آمریکا به سازمان مجاهدین خلق ایران
ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفا کانهم بنیان مرصوص
برادران مجاهد
دومین نشست سالیانه نهضت آزادی ایران در آمریکا درود بیپایان خود را نثار راه شما مینماید.
نشست ما پس از بررسی شرائط کنونی ایران از دیدگاه جهانبینی اسلام و با الهام از رهنمودهای حضرت آیت الله خمینی مرجع بزرگ مسلمانان در مبارزه با امپریالسم و صهیونیسم و ایادی آنها خطمشی جهاد مسلحانه شما را تائید مینماید.
ما معتقدیم که خطمشی و استراتژی جهاد مسلحانه مجاهدین خلق با درک واقعبینانه از ضرورتهای داخل ایران تنظیم و شکل گرفته است. و علیرغم مشکلات عظیمی که در مراحل اولیه با آن مواجه خواهد شد به زودی خواهد توانست نیروی لایزال خلق را در خدمت جهاد مسلحانه بسیج نماید.
نشست ما همچنین تصویب و اعلام مینماید که کلیه امکانات مالی و تبلیغاتی و سیاسی و سازمانی نهضت در اختیار اهداف آن سازمان میباشند. ما خواهیم کوشید تا فعالیتهای خود را در زمینه مبارزات سیاسی با خطمشی آن سازمان هماهنگ نمائیم.
از آنجا که مجاهد حد اعلای تکامل شخصیت انسانی بطور عام و شخصیت اسلامی بطور خاص میباشد ما میکوشیم تا با پرورش شخصیت انسانی خود و درک عمیقتر بینش اسلامی به آن مرحله از حق و یقین و عشق و فداکاری برسیم تا به برادران مجاهد خود ملحق گردیم.
درود حق و سلام ما بر مجاهدان شهیدی که عاشقانه سوختند و راه نوینی را در رستاخیز انقلابی خلق ما گشودند.
برافراشته باد پرچم جهاد مسلحانه مجاهدان خلق مسلمان ایران
سرنگون باد نظام امپریالیسم جهانی و استبداد داخلی
نهضت آزادی ایران در خارج از کشور
بخش آمریکا
۱۵ شهریور ۱۳۵۱
بسمه تعالی
خصوصی. برای انتشار نیست
پیام دومین نشست نهضت آزادی ایران در آمریکا به جمعیت نهضت آزادی ایران در داخل
اِن الله لایغیّرُ ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم (رعد ۱۱)
برادران نهضتی سلام بر شما و بر مجاهدین صدیق راه حق
در این مرحله حساس از حیات اجتماعی ما که دستهای هزار آستین استعمار گلوی انسانها را میفشارد و دیو سهمگین امپریالیسم و استعمار و استبداد برسر مسلمانان سایه افکنده است صفیر گلولههای پاکبازان عصر ما مژده آزادی را در گوش جان خلق ما زمزمه میکند.
تجربه خلق ما از سیاست حکومت دکتر مصدق و ساقط گشتن آن توسط استعمار جهانی به ما آموخت که پیروزی یک اجتماع تنها با تلاش همهجانبه تمامی قشرها و هشیاری و آگاهی سیاسی آنان امکانپذیر است و در این راه بینش اجتماعی و تشکل سازمانی و داشتن روح فداکاری از ضروریات است.
سال گذشته ما با تسلیمپذیری در برابر امر خدا دائر بر ـ الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا و با تأثیرپذیری از رهنمودهای حضرت آیتاله خمینی مرجع بزرگ مسلمانان در طریق ایجاد و برقرار حکومت اسلامی به دور هم گرد آمدیم و با پیروی از خطمشی سیاسی شما مجدداً کار خود را آغاز کردیم. و اکنون خوشحالیم از اینکه دومین نشست خود را با موفقیت به پایان میرسانیم.
در سال گذشته نهضت ملی خلق ما دگرگونی جدید و مبارکی را در صحنه مبارزات ضداستعمار و استبداد پذیرفت و به مرحله جهاد مسلحانه تکامل یافت.
دومین نشست ما با بررسی این پدیده انقلابی و متأثر از اثرات آن به ما این امید را میدهد که به آن مرحله از بینش اسلامی و اجتماعی و روح فداکاری برسیم تا بتوانیم خود را به کنار برادران مجاهد رسانیده و به پیکار مسلحانه علیه طاغوت و اعوان و انصارش بپردازیم.
امروز که برادران مجاهد ما در میدان و در زندان لرزه بر اندام دشمن افکندهاند و رهبر ارزنده ما آیت الله طالقانی و سایر فعالین نهضت زندان و تبعید را به بهیچ شمردهاند و صف پیکارگران راه خدا فشردهتر و انبوهتر میگردد. این امکان را به ما میدهد تا افق پیروزی را روشنتر ببینیم.
اَلا اِنّ حزب الله هم الغالبون
نهضت آزادی ایران در خارج از کشور
بخش آمریکا
۱۰ شهریور ۱۳۵۱
به نام خدا
اطلاعیه خبری فوقالعاده درباره وقایع عراق
جهت اقدام فوری:
هموطنان عزیز:
برادران مسلمان مبارز و متعهد:
گزارش موثق زیر که درباره وقایع اخیر عراق ـ نجف به دست ما رسیده است جهت اطلاع و اقدام فوری شما ارسال میگردد. لطفاً ما را از نتایج اقدامات خود مطلع سازید:
«…. قبلاً لازم است که چند نکته را یادآور شویم:
۱ـ هرگونه تصمیمی روی این گزارش باید فوری باشد و تأخیر و تعویق آن در حقیقت نوشداروی بعد از مرگ سهراب خواهد بود.
۲ـ به همه گروهها و سازمانهائی که با شما در ارتباط هستند این گزارش را برسانید…».
اما اصل گزارش:
چندی پیش رژیم بعثی عراق به مراجع نجف ابلاغ کرد که اگر میخواهند حوزه نجف مستقر باشد باید زیر نظر حکومت عراق آن را تنظیم نمایند و تعداد محصلینی که در این حوزه تحصیل میکنند و اساتید آنها، مواد درسی و نیز بودجهای که در این حوزه صرف میشود از کجا و چه کسانی میرسد باید کاملاً برای مقامات عراقی روشن گردد! گفته میشود که آقای خوئی با این پیشنهاد موافقت کردهاند ولی آقای خمینی سخت امتناع ورزیدند و صریحاً با هرگونه دخالت دولت در امور روحانیت و حوزه نجف مخالفت کردند و بالنتیجه روز پنجشنبه ۹ ذیقعده مطابق ۱۲/۱۱/۷۵ ساعت ۵ بعدازظهر درست ساعتی که آقای خمینی برای نماز جماعت به مدرسهی مرحوم بروجردی میرفتند حمله و دستگیری طلاب و روحانیون آغاز گردید مأمورین سازمان امنیت روحانیون و طلاب را در کوچه و خیابان، صحن مطهر حضرت علی(ع)، جلو مدارس و هر جای دیگر که مییافتند میگرفتند و روانه زندان میساختند دیری نپائید که زندان نجف از روحانیون انباشته شد و دیگر جائی برای بقیه دستگیرشدگان نبود.از این روی دستگیرشدگان را به زندان کوفه گسیل داشتند و پس از پرشدن زندان کوفه نوبت به زندان «خاننص» (محله بین نجف و کربلا) و زندان کربلا رسید. مأمورین دولت ضمن حمله و دستگیری، متعرض آقای خمینی نیز که عازم نماز جماعت بودند شدند. ابتدا از ایشان جواز و هویه طلب کردند و وقتی با بیاعتنائی ایشان مواجه گردیدند خواستند ایشان را گرفته به طرف ماشین پلیس بکشانند که با عکسالعمل مردم و روحانیونی که در اطراف ایشان بودند مواجه شدند و زدوخوردی نیز بین مأمورین و مردم روی داد و در این رابطه افراد زیر که اکثراً از مبارزین و آواره ازایران میباشند دستگیر گردیدند: حجتالاسلام آقای سیدعباس خاتم یزدی – حجتالاسلام آقای شیخ غلامرضا یزدی – کریمی مازندرانی ـ دعائی ـ املائی ـ کروبی ـ ناصری اصفهانی ـ و نائینی و نیز پسر حاج آقا مصطفی حسین خمینی.
البته افراد نامبرده پس از ۲۴ ساعت آزاد گردیدند با قید به اینکه اول ماه ۱۲ در اداره سازمان امنیت حضور بههم رسانند. باید دانست که از افراد نامبرده همگی دفتر جواز اقامت در عراق دارند و غیر از روحانیون دیگر میباشند که چند سالیست دولت عراق به آنان دفتر اقامه نداده و امروز آنان را دستگیر و تسفیر میکند و دستگیری افراد نامبرده فقط بهخاطر اعتراض به روش اهانتآمیز مأموران عراق نسبت به آقای خمینی بوده است.
هماکنون دستگیری و تسفیر روحانیون به شدت ادامه دارد تاکنون صدها نفر از مرزهای ایران و سوریه و عراق اخراج شدهاند و صدها نفر دیگر در زندانهای عراق میباشند. آقای خمینی به عنوان اعتراض به روش وحشیانه و فاشیستی دولت عراق نسبت به طلاب بیپناه و روحانیون درس و نماز جماعت را تعطیل کرده از منزل خارج نمیشوند. ضمناً باید عرض کنم که رئیس سازمان امنیت نجف تعرض بیادبانه و اهانتآمیز مأموران به آقای خمینی را نشناختن معظمله توجیه کرده ولی با در نظر گرفتن اینکه مأموران نجف سالیان درازی است که رفت وآمدهای آقای خمینی را تحت نظر دارند و گاهی به اسم محافظت و زمانی به عنوان کنترل، مراقب معظمله بوده و هستند این عذری که رئیس سازمان امنیت میتراشد نمیتواند پذیرفته باشد و با لحاظ اینکه حمله و دستگیری روحانیون را درست وقتی آغاز کردند که ایشان عازم نماز بودند به خوبی روشن میکند قصد اهانت به ایشان را داشتند و به اصطلاح میخواستهاند موضعگیری قاطع و مخالفت صریح ایشان با دخالت دولت عراق در امور روحانیت را بدینوسیله پاسخ گفته باشند.
اکنون لازم است برادران ما در خارج هرچه زودتر در این مورد عکسالعملی از خود نشان دهند. پیشنهاد ما اینست که اولاً طی تلگرافهائی به دولت عراق به رفتار اهانتآمیز آن نسبت به آقای خمینی اعتراض نمایند و نیز تلگرافهای تأیید و پشتیبانی برای آقای خمینی ارسال دارند و نیز یادداشتهائی به سفارت عراق در کشورهای خارج رد کرده از علت تعطیل شدن درس و نماز جماعت آقای خمینی و بیرون نیامدن معظمله از منزل توضیح بخواهند. از دولت عراق رسماً بخواهند که موضع خود را در قبال آقای خمینی و افراد مبارز روحانیت که در عراق اقامت دارند روشن نمایند. ضمناً رونوشتهای تلگرافات و یادداشتها را به وسیله مسافری به آقای خمینی برسانند*.
اگر کار دیگری غیر آنچه پیشنهاد شد به نظر شما رسید البته انجام خواهید داد. بار دیگر تأکید میکنم که هر کاری که باید صورت بپذیرد، لازم است خیلی سریع و پیش از فوت وقت باشد بهویژه اکنون که آقای خمینی از منزل خارج نمیشوند و به عنوان اعتراض نماز جماعت ودرس را تعطیل کردهاند.
نهضت آزادی ایران (خارج از کشور)
۲۲ آذر ۱۳۵۴
* از کلیه اقدامات خود ما را مطلع سازید. رونوشت نامهها و تلگرافها را برای ما ارسال دارید تا جهت معظمله ارسال گردد.
اطلاعیه دفاعی
خصوصی است نه برای انتشار
تیرماه ۵۵
برطبق اطلاعات رسیده برادر مجاهد بهمن بازرگانی در اواخر زمستان ۱۳۵۴ از زندان خود (مشهد) ناپدیده شده و هیچ کس منجمله اعضای خانواده آن مجاهد از سرنوشت او مطلع نبودند. بلافاصله پس از دریافت این خبر نهضت آزادی ایران (خارج از کشور) دست به اقدامات دفاعی زد و از طریق سازمانهای بینالمللی و تماس حضوری یا غیرمستقیم با نمایندگان کنگره آمریکا تحقیق در سرنوشت آن برادر مجاهد را آغاز کرد. علیرغم انکار وقیحانه دولت ایران در مورد زندانی بودن مجاهد بهمن بازرگانی در حالی که فعالیتهای دفاعی کماکان ادامه دارد رژیم مجبور به روکردن دست خود شد و خانواده آن مجاهد را از محل زندان فعلیش آگاه ساخت. این برادر مجاهد اکنون در زندان اوین محبوس است و از نظر سلامت جسمانی در وضع چندان خوبی نیست. (مجاهد بهمن بازرگانی همیشه از زخم معده رنج میبرده و احتمالاً در زیر شکنجه این زخم تشدید گردیده است).
نهضت آزادی ایران فعالیت دفاعی خود را در این مورد ادامه خواهد داد و در صورت وقوع تحولات جدید خواهران و برادران نهضتی را از آن مطلع خواهد ساخت.
نهضت آزادی ایران (خارج از کشور)
شهادت نابهنگام دکتر علی شریعتی
«وَالَّذینَ هاجَروُا فی سَبیلِ اللهِ ثمَّ قُتِلوُا اَوْ ماتوُا لَیَرزُقَنَّهُمُ اللهُ رِزْقاً حَسَناً وَ اِنَّ اللهَ لَهُوَ خَیْرُ الرّازِقینْ» (حج ـ ۵۸)
کسانی که در راه خدا (از شرایط غیرتوحیدی) مهاجرت میکنند و سپس کشته شده یا میمیرند یقیناً پیش خدای خود روزی دارند و به تحقیق که خدا بهترین روزی دهندگان است.
هموطنان عزیز:
دکتر علی شریعتی، نویسنده، جامعهشناس و متفکر انقلابی ایران در روز یکشنبه ۲۹ خرداد ماه ۱۳۵۶ ساعت ۵/۹ نابهنگام در اثر حادثه و عارضهای ماهیت آن هنوز به درستی روشن نشده است درمیگذرد.
مجاهد شهید علی شریعتی در حدود سه هفته قبل، بعد از مدتها تدارکات بالاخره با موفقیت از زندان بزرگ شاه به خارج فرار و مهاجرت میکند. انتشار خبر فرار و هجرت علی بطور وسیع در سطح جنبش بالاجبار به علت برخی ملاحظات، ازجمله مسائل امنیتی به وقت مناسبتری موکول شده بود که متأسفانه حادثه غیرمترقبه شهادت وی در روز یکشنبه گذشته اتفاق میافتد.
شهادت علی بدون شک ضایعه جبرانناپذیری برای جنبش انقلابی ملل اسلامی و بهویژه ایران میباشد. جنبش انقلابی اسلام در سالهای اخیر از رشد بیسابقهای در تمامی ابعادش برخوردار بوده است، به طوری که توانسته بود رژیم شاه را در تنگنای سقوط قرار دهد. چنین رشدی لاجرم موجبات ترس و وحشت و کینه و نفرت دشمنان خلق مسلمان ایران را فراهم ساخته است. بیدلیل نیست که رژیم شاه و اربابانش تمامی قوای خود را برای درهمکوبیدن جنبش اسلامی و سازمانهای وابسته بدان، و در رأس آن، سازمان پرافتخار مجاهدین خلق ایران بسیج نمودهاند.
در رابطه با رشد جنبش انقلابی اسلام، کار خلاق شریعتی در زمینه شکوفائی جنبش در بعد ایدئولوژیک آن جای مخصوص خود را دارد. تأخیر افکار شریعتی بر روی نسل جوان و روشنفکران معاصر جامعهی ما و در نتیجه کل جنبش اسلامی به حدی میباشد که در تاریخ جنبش بیسابقه است و شاید به جز تنی چند هرگز افکار هیچیک از متفکرین اسلامی تا بدین حد بر کل جنبش مؤثر نبوده است. به طوری که افکار نسل جوان مسلمان را به سختی میتوان از تأثیر کار خلاق شریعتی جدا ساخت.
به همین دلیل بوده است که رژیم شاه و دشمنان اسلام در مورد شریعتی کینه و عداوت خاصی را نشان میدهند و رژیم ایران با تمام نیرو کوشش کرد تا صدای او را خاموش سازد. رژیم ابتدا سعی نمود تا با بسیج نیروهای ارتجاعی و با تخطئه مذبوحانهای شریعتی و کار فکری او را مخدوش سازد. وقتی موفق نشد، حسینیه ارشاد را صرفاً به خاطر جلوگیری از برنامههای روشنگرانه وی بستند، کتب او ممنوعه اعلام شد و هرکجا یافتند جمعآوری کردند و دارندگان کتب وی را به زندان کشیدند. به دنبال بستن حسینیه ارشاد، وی را دستگیر و به زندان کمیته انداخته و انواع و اقسام شکنجهها را در حق وی اعمال نمودند تا بلکه او را وادار به سازش نمایند. اما علی تسلیم نشد و همچون کوهی سربلند مقاومت کرد.
فشار برنامههای افشاگرانه در خارج از کشور همراه با سایر فعالیتها، رژیم شاه را مجبور ساخت تا علی را موقتاً آزاد سازند. این وقتی بود که خبر انحراف و خیانت جمعی منافق و مشکوک در سازمان پرافتخار مجاهدین خلق ایران در سطح کل جنبش مطرح شده بود. در چنین شرایطی رژیم شاه با انتشار برخی از نوشتجات شریعتی در رنگین و ننگیننامههای دولتی با نام وی، و بدون اجازه وی، سعی نمود تا او را به همکاری با رژیم متهم سازد. اما بزودی دروغ رژیم فاش شد و این برنامه شکست خورد. لذا فشار بر شریعتی شدت یافت به طوری که هرگونه امکانات را برای کاری خلاق از وی سلب نمودند. در این موقع و به دنبال این فشارهاست که علی کوشش خود را برای خروج از کشور و هجرت جدیدی علیرغم تمامی علائق و عواطف خود آغاز نمود.
از آنجا که علی در دوران تحصیل در فرانسه با جبههی آزادیبخش الجزائر همکاری داشت از طرف بعضی مبارزین جبهه مزبور که فعلاً مصادر امور در دولت الجزائر هستند کوششهایی بعمل آمد تا شاید به صورتی به آنجا سفر نماید ولی رژیم شاه که میدانست علی به منظور ادامه مبارزه و مجاهدهی خود عازم خارج است مصرّاً از این اقدام جلوگیری نمود و به خیال خام خود مانع از ادامهی مبارزه او شد.
اما به مصداق آیهی «وَمَکَروُا وَ مَکَرَالله وَ اللهُ خَیْرُالماکِرینْ» طرح فرار و مهاجرت علی به طوری زیرکانه و مدبرانه تهیه میگردد و با موفقیت و به نحو احسن انجام میگیرد که رژیم را غافلگیر مینماید، چه او دائم تحت کنترل مأمورین ساواک بوده است، منزل او، تلفن او، مسیر رفت و آمد او و همه جا زیر کنترل بوده است، اما معذلک علی از همهی این بندها میگریزد و ساواک این ببر کاغذی رژیم شاه وقتی از فرار او مطلع میگردد که دیگر خیلی دیر شده و باصطلاح مرغ از قفس پریده بود.
خبر شهادت علی در هجرت به سرعت نهتنها در خارج از کشور، بلکه در داخل ایران منتشر گردیده است و بهموجب اخبار واصله، بیانیههایی منتشر و تدارک برگزاری مراسم یادبود دیده شده است. سازمان امنیت با تمامی قوا به عبث میکوشد تا به هر شکلی جلوی ابراز همدردی مردم را بگیرد ولی ما مطمئن هستیم باز هم ارادهی مردم بر تدابیر شیطانی رژیم شاه فائق خواهد آمد، و میکوشیم تا مراسم یادبود علی را، علیرغم کینه دشمنان حق هرچه باشکوهتر برگزار کنیم.
نهضت آزادی ایران شهادت این متفکر انقلابی، فرزند خلف مکتب انقلابی اسلام را به همهی همرزمانش، به همهی مسلمانان، به همهی مجاهدین راستین راه حق و به همهی مبارزین نهضت آزادیبخش خلق مسلمان ایران تسلیت میگوید.
ما مطمئن هستیم همانگونه که علی خود بارها گفته است که هر شهیدی پیامی دارد که به خاطر آن خون خود را فدا میسازد، همرزمان و همسنگران علی، با ایمانی هرچه محکمتر و با نیرویی هرچه بیشتر در اشاعهی پیام او به نسل انقلابی خلق ایران و امت اسلام کوشا خواهند بود.
نهضت آزادی ایران (خارج از کشور)
یکم تیرماه ۱۳۵۶
این عکس یادگار مرحوم حسین آوا ـ گرافیست برجسته ایرانی در نیویورک است
بسمه تعالی
۳۰ مرداد ۵۶
۵ رمضان ۹۷
خصوصی است نه برای انتشار
اطلاعیه داخلی
گزارش مراسم اربعین دکتر شریعتی
«گزارش و تحلیلی از مجلس یادبود مجاهد شهید علی شریعتی در بیروت که در روز یکشنبه ۱۳ مرداد ماه ۵۶ برابر با ۱۴ اوت ۷۷ برگزار گردید».
خواهران و برادران عزیز!
بعد از جریان موفقیتآمیز حمل جنازه برادرمان مجاهد شهید علی شریعتی به زینبیه، بخشی از آخوندهای ایرانی و لبنانی به نحوی از ایران بسیج شدند که به لبنان رفته و در بین مردم و معممین آنجا علیه مرحوم شریعتی و آقای صدر تبلیغات بنمایند. این عمل چنان با سرعت و دقت انجام یافت که قاعدتاً نمیتوانست یک امر ساده و کار تنیچند از آخوندهای ایرانی باشد. این عمل از حد یک عکسالعمل عادی خارج بود و بهطور نظامیافته و حسابشده انجام میپذیرفت. بدونشک سفارت ایران در بیروت و شخص قدر سفیر ایران در آنجا، رهبری این اقدامات را در دست داشتند. ملاقاتهای پیدرپی قدر با سیاستمداران شیعه و مارونی لبنان، با آخوندها و افراد سرشناس شیعه و خرج بیحساب و وعدههای بیپایان انجام میگرفت و هنوز ادامه دارد.
در بدو امر بلافاصله پس از مراسم دفن، در مجموع، آخوندهای سرشناس لبنانی کم و بیش راضی بودند و حتی از یکی دو مطالبی که از مرحوم شریعتی ترجمه شده بود و خوانده بودند بسیار تعریف میکردند ولی پس از یک ماه وضع به کلی عوض شد و تحریکات علیه مرحوم شریعتی و هم آقای صدر شدت یافت. اساس تحریکات بر این مطلب استوار بود که: اولاً شریعتی وهابی است و به حضرت زهرا و ائمه اطهار توهین کرده است. ثانیاً علمای ایران دربست با او مخالفند و آقای صدر باعث میشود که آنها کمکشان را به شیعیان لبنان قطع کنند و شیعیان لبنان را در مقابل شیعیان ایران قرار میدهند. ثالثاً دولت ایران را (به عنوان تنها دولت شیعه و تنها حامی شیعیان جهان) علیه شیعیان لبنان میشوراند و بنابراین شیعیان لبنان از این پس هیچ پشت و پناهی ندارند و راه برای تصرف جنوب توسط اسرائیل هموار میگردد. باید توجه داشت که اینگونه تبلیغات در محیط مناسب شیعیان لبنان که قرنها خود را وابسته به ایران، چه از لحاظ حکومت و چه از لحاظ مذهب میدیدند و میبینند، سخت مؤثراست و خصوصاً آنکه مسئله فلسطینیها نیز طرح میباشد. با توجه به اینکه در طی جنگ داخلی لبنان ناراحتیهای بسیاری علیه فلسطینیها در مردم لبنان بهوجود آمده است، موضعگیریهای پیدرپی آقای صدر برله مقاومت فلسطین مورد سوءاستفاده حکومت ایران، سیاستمداران مارونی و شیعه و مرتجعین ایرانی و لبنانی قرار گرفته و میگیرد. سیاستمداران شیعه از قبیل کاملالاسعد (رئیس مجلس لبنان) کاظم الشحلیل (عضو کمیته مرکزی حزب احرار که متعلق به کامل شمعون است) و به کمک سیدحسن شیرازی و عدهای از آخوندهای مرتجع و خودفروخته لبنانی در کنار مارونیها، سعی میکنند که آقای صدر را علت اصلی مصائب شیعیان لبنان چه به لحاظ همکاری با فلسطینیها و چه بهلحاظ مخالفت با حکومت ایران معرفی کنند تا بلکه بتوانند ایشان را عملاً از صحنه خارج نمایند و سپس اتحادی بین شیعیان و مارونیهای لبنان علیه فلسطینیها و سنیها بهوجود آورند.
لازم به تذکر است که تابهحال با کمک مادی مختصری که به نحوی از انحاء توسط برخی از علماء از ایران میرسید، منافقان امکان زیادی نداشتند که علمای ایران را علیه آقای صدر معرفی کنند و شیعیان بدبخت و بیخانمان نیز به علت کمک مختصری که میشدند، زیاد تسلیم تبلیغات سوء منافقان نمیشدند.
در چنین شرایطی بود که مسئله مرحوم شریعتی و تبلیغات نظامیافته سفارت ایران و برخی از آخوندها در جهت از بین بردن هرگونه رابطهای بین شیعیان ایران و لبنان بالنتیجه منفرد کردن آقای صدر اهمیت و موضوعیت پیدا میکرد و میکند. بهواقع منافقان به مقدار زیادی موفق شدند تا اذهان را مشوب کنند تا آنجا که حتی کادرهای دست اول حرکت المحرومین و جنگندههای «امل» نیز سئوالاتی در این زمینهها طرح میکردند و بعضیها هم مخالفت خود را با سیاست کلی آقای صدر در زمینه ایران و مسئله شریعتی بازگو میکردند.
در چنین وضعی طبیعتاً قسمت اعظم فعالیتهای آقای صدر و دکتر چمران مصروف این میشد که این تبلیغات را خنثی کنند و اذهان را نسبت به واقعیت مطالب روشن نمایند. با توجه به مشکلات فراوانی که در حال حاضر در لبنان وجود دارد و هم مشکلاتی که در این مسئله خاص به وجود آمده بود، عملاً آماده کردن وسائل و تشکیلات کار برای مجلس یادبود به دو سه روز آخر موکول شده بود. مثلاً سالن یونسکو برای انجام مجلس در نظر گرفته شده بود و موافقت مقامات مربوطه نیز جلب شد و بدینجهت دعوتنامهها برای آنجا چاپ شده بود. ولی روز شنبه صبح وزیر تعلیم و تربیت لبنان به آقای صدر تلفن کرد که تصمیم رئیسجمهور و هیئت دولت آنست که استفاده از سالن فقط برای جلسات رسمی دولتی باشد. در آن حالت یا باید سازمان «امل» سالن یونسکو را به زور اسلحه تسخیر کنند که در آن حال به احتمال زیاد زدوخورد و خونریزی میشد و این امر شدیداً به ضرر کار و برنامههای ما میبود و یا جای دیگری برای این کار انتخاب میگردید. بدینجهت سالن بزرگ مدرسه عاملیه که مرکز مهم شیعه است بلافاصله در نظر گرفته شد و فعالیتهای برای آماده کردن آنجا شروع گردید. (جالب آنکه بعداً معلوم شد که رئیسجمهور از مطالب هیچ اطلاعی نداشته و وزیر تربیت از سفارت ایران پول کلانی گرفته و همان روز بعد از تلفن مفقودالاثر شده بود) با توجه به مشکلات فوق عملاً مجلسی که میتوانست با یک تشکیلات منظم با شرکت پنجاه هزار نفر تشکیل گردد با حضور ۵ تا ۶ هزار نفر که همه کادرهای حرکت المحرومین بودند تشکیل گردید. اما درباره سایر جهات:
با توکل به خدای متعال و خواست باریتعالی و با کوششهای خستگیناپذیر آقای صدر و دکتر چمران و تنی چند از دوستان مرحوم شریعتی که از چند روز قبل به محل رفته بودند، انجام مراسم یادبود حتی از آنچه مورد آرزوی همه آنها بود بهتر انجام گرفت.
۱ـ دعوتنامه جلسه به امضاء ۱۷ سازمان و دوستان شریعتی بود که در نوع خود بینظیر بود. انتخاب سازمانها طوری شده بود که وجود حرکات اسلامی را در نقاط مختلف دنیای سوم که اسلام حضور دارد بیان میکرد. سخنرانیها طوری انتخاب شده بودند که به نوعی نماینده مجموعه شرکتکنندگان باشند بدون آنکه در هوائی چنان گرم مردم از طولانی شدن جلسه که لزوماً تکرار مکررات دربرمیداشت، خسته شوند و از گرمی جلسه کاسته شود. بدینجهت دو سخنران از حرکتالمحرومین ـ دو سخنران از مقاومت فلسطین، یک سخنران ایرانی و یک افریقائی و احسان فرزند مرحوم شریعتی تعیین گردیدند.
بدین ترتیب با حضور و سخنرانیهای اصلی آقای صدر و یاسر عرفات در واقع مجلس یادبود به یک مجلس سیاسی کامل در همبستگی با مبارزات مردم ایران و ابرام کامل اتحاد واقعی بین مقاومت فلسطین و شیعیان لبنان و موضعگیریهای سیاسی بسیار حساس از طرف این دو شخصیت در مقابل توطئههای امپریالیستها و صهیونیستها و مسیحیان مبدل گردید. همبستگی مقاومت فلسطین و حرکتالمحرومین با نهضت ملی ایران نیز به روشنی بیان شد.
۲ـ سخنرانان آقای صدر، منیرشفیق (رئیس قسمت برنامهریزی مقاومت و یکی از متفکرین بزرگ آن)، صادق قطبزاده (از طرف سازمانهای ایرانی امضاءکننده) همچنین تلگراف مفصل واصله از نهضت اریتره، همگی به درجات مختلف رژیم ایران را مورد حمله مستقیم قرار دادند. جو جلسه بهطور روشن جوی علیه رژیم ایران شده بود.
۳ـ به علت حضور آقای صدر و یاسرعرفات و موضعگیریهای حساس سیاسی آنها، عملاً انعکاس جلسه در مطبوعات لبنان بسیار جالب و زیاد بود و جز قسمت مربوط به حمله به رژیم ایران که توسط مقامات سانسور دولت لبنان سانسور شده بود، بقیه مطالب کم و بیش در روزنامهها منعکس گردید و طبیعتاً همه گزارشهای روزنامهها با رجوع به مجلس یادبود مرحوم شریعتی بود.
۴ـ اهمیت جلسه از لحاظ مطالب طرح شده و شرکتکنندگان و جمعیت و تبلیغاتی که در روزنامهها ایجاد نمود به نحو بارزی افشاءکننده ماهیت رژیم ایران و تحلیل کامل از مرحوم شریعتی بود. بدینترتیب عکسالعمل منطقی و قاطع در مقابل رژیم ایران که به قدرت زور و اسلحه از برگزاری هرگونه مجلس یادبودی در ایران جلوگیری کرده بود، نشان داده شد.
۵- همبستگی سازمانهای «فتح» و «امل» و مقاومت همآهنگ آنها در مقابل اسرائیلیان و مسیحیان علنا و کاملا روشن گردید. از روز بعد از جلسه روزنامههای کتائب و احرار حملات خود را علیه آقای صدر علنا و رسما تشدید کردند. (این حملات تا به حال ضمنی و در خفا بود به همین جهت منافقین و کمونیستها از این فرصت سوء استفاده کرده، حملات ناجوانمردانه و خیانتکارانه خود را علیه حرکت المحرومین و آقای صدر ادامه میدادند) کامل الا اسعد و مرتجعین مجبور شدند علنا وارد صحنه گردند و تبلیغات خود را علیه آقای صدر با شدت بیشتری ادامه دهند. مثلا روز بعد سفیر ایران به ملاقات کامل الا اسعد رفت و او را بهطور رسمی برای ۱۵ سپتامبر به ایران دعوت نمود و در خروج از منزل او به خبرنگاران گفت که «ما همیشه برای وحدت شیعیان لبنان و ایران تلاش کرده و میکنیم» در ملاقات دیگر خود با وزیر امور خارجه لبنان، سفیر ایران رسماً خواسته بود که صادق قطبزاده ـ نمایده نهضت آزادی ایران را به دولت ایران تحویل دهند وگرنه بین دو دولت قطع رابطه سیاسی خواهد شد و…
۶- پس از برگزاری چنین جلسهای امر مربوط به شهیدشریعتی اولاً یک امر سیاسی کامل در مقابل رژیم ایران شد و تمامی بازیها و توطئههای رژیم را که میخواست شریعتی را از خود بشمارد خنثی گردید. ثانیاً امر مربوط به مرحوم شریعتی از محدوده ایران نیز با قاطعیت و سرعت فراتر رفت و عملا با مقاومت فلسطین و شیعیان لبنان همبستگی خاصی پیدا نمود. بدینجهت چپگرایان و مرتجعین و منافقان و فرصتطلبان کمتر امکان خلط مبحث و بیهودهگویی و… پیدا میکنند.
۷- در جریان این کار یکباردیگر ثابت گردید که کمونیستهای لبنانی و فلسطینی تا چه اندازه با حرکات مترقی اسلامی سر عناد و کینهتوزی دارند و تا چه اندازه به ایجاد اختلاف و ناراحتی بین نیروهای واقعی ضد امپریالیسم و صهیونیسم دامن میزنند، به امید آنکه در این برخوردها و اختلافها به نفع اهداف نامقدس خود بهرهبرداری کنند. مثلا کمونیستهای لبنانی نه تنها شرکت نکردند بلکه یادبود و بزرگداشت یک متفکر اسلامی را برای مقاومت فلسطینی و نیروهای مترقی بیهوده و مضر برشمردند. کمونیستهای فلسطینی که عملا تمامی دستگاههای تبلیغاتی مقاومت را قبضه کردهاند، در ادامه کارهای خیانتآمیز خود یکباردیگر نشان دادند که تا چه اندازه در قلب واقعیتها دست داشته و اصرار میورزند. منتهی این بار قضیه به قدری روشن شد که جای هیچگونه بحث و توجیه باقی نگذاشت. مثلا روز بعد از جلسه یادبود در تاریخ دوشنبه ۱۵/۸/۷۷ فلسطین الثوره انتشار یافت و در آن فقط چند خطی گذاشته شد که یاسر عرفات به دعوت انقلابیون ایرانی در یک تظاهرات شرکت کرده است. در این مطلب کوتاه نه اسمی از حرکت المحرومین و یا سازمانهای انقلابی دیگری که دعوتنامه را امضاء کرده بودند، آمده بود و نه به نفس جلسه و آنچه در آن گذشت اشاره شده بود. طبیعتاً عکسالعمل روزنامههای دیگر و شرح واقعه آنطور که بود و عکسالعمل مارونیها و دستگاههای تبلیغاتی آنها در روز دوشنبه به قدری شدید بود که گردانندگان فلسطین الثوره در زیر فشار رهبران عاقل و متفکر مقاومت مجبور شدند روز بعد یعنی سهشنبه ۱۶/۸/۷۷ متن سخنرانی یاسر عرفات و هم مقدار کمی از سخنرانی آقای صدر را درج کنند و در مورد سخنرانی صدر یک کلمه از آنچه علیه رژیم ایران گفته شده بود انتشار ندادند و حتی تحلیلی که از وضع جنوب شده بود و همچنین شرکت سایر سازمانهای انقلابی را که همگی مسلمان بودند ذکر نکردند.
نتیجه:
در حال حاضر آنچه بر ما واجب است تبلیغات نظامیافته و مستمر در بزرگداشت این جلسه میباشد که عملا جای مراسم یادبود مرحوم شریعتی را در ایران گرفته است. ضمناً اصل همبستگی نهضت اسلامی ایران، شیعیان لبنان، مقاومت فلسطین و سایر سازمانهای انقلابی اسلامی باید اساس کار قرار گرفته و تبلیغ و توضیح آن وجهه همت مسلمانان مبارز قرار گیرد.
از این فرصت نیز باید به درستی استفاده شود و روابط نهضت اسلامی ایران با سایر نهضتهای اصیل مردمی در سراسر جهان توسعه یابد تا بتوان عملاً و قطعاً جناحهای چپگرا را از صحنه روابط بینالمللی بین ایران و سایر نقاط خارج نمود.
دیگر آنکه تصمیم بر این شد که مجموعه سخنرانیها در یک کتاب به صورت یک صفحه عربی و یک صفحه فارسی با قطع نفیس منتشر گردد و سپس عربی و فارسی آن بطور جداگانه انتشار یابد. ضمنا در نظر است که مطالب به زبانهای انگلیسی و فرانسه نیز ترجمه گردد و اگر امکانات مادی اجازه دهد انتشار یابد.
والسلام علی من اتبع الهدی
امید است در راه خدمت به اهداف اسلامی و ملی موفق و پیروز باشید
اطلاعیه
تبریز در آتش و خون
روز شنبه ۲۹ بهمنماه ۱۳۵۶ مطابق ۱۰ ربیعالاول ۱۳۹۸ به مناسبت چهلمین روز فاجعه قم تشکیل مجالس بزرگداشت و ترحیم در سراسر ایران اعلام شده بود. مردم مسلمان و مبارز ایران در همه نقاط خود را برای شرکت در این عزای عمومی آماده میگردند. از جانب دیگر رژیم جنایتکار پهلوی نیز برای انتقامگیری از مردم بیسلاح به تدارک توطئهی خونین دیگری مشغول بود. آنهم نه در تهران که خبرنگاران خارجی بتوانند ناظر و شاهد جنایات رژیم باشند. بلکه دریکی از شهرستانهای دور یعنی تبریز قهرمان.
در اکثر شهرهای بزرگ ایران ـ تهران، قم، مشهد، اصفهان، اراک، کاشان، شیراز، کرمان، رشت، لاهیجان، اهواز و کرمانشاهان از صبح روز شنبه مراسم بزرگداشت انجام میگرفت. در تبریز خصوصاً وضع غیرعادی بود، از روز قبل در شهر فعل و انفعالاتی مشاهده میشد. مردم برای بازگشت حضرت آیتاله خمینی و آزادی زندانیان سیاسی و اعتراض به قتلعام در قم دست به تظاهرات وسیعی زدند و محل حزب رستاخیز را مورد حمله قرار دادند. در این هنگام پلیس مطابق نقشه قبلی قوای خود را از شهر خارج کرده و ارتش که از قبل آماده شده بود بلافاصله وارد شهر میشود، و حملهای جنایتکارانه و خونینی را با مسلسلهای آمریکائی علیه مردم بیپناه شروع میکند و «شلیک به قصد کشت» به طرف مردم در هر کوچه و خیابان انجام میگیرد. در همین هنگام خطوط تلفنی تبریز با سایر نقاط قطع شده و از حرکت مسافرین به طرف شهرها نیز جلوگیری میشود. این کار برای آن بود که دستگاه خود اخبار جعلی دیگری را مانند اخبار قم به خبرنگاران خارجی بدهد و قضیه را در سطح بینالمللی لوث نماید.
در این بین تنی چند از مردم تبریز خود را به دهات اطراف رسانیده و از آنجا به کمک رشوه خود را به یکی از شهرهای نزدیک میرسانند تا خبرهای اولیه را به تهران اطلاع دهند. تعداد کشتهشدگان از صدها نفر متجاوز است و تعداد زخمیشدگان بیش از یکهزار نفر میباشد، و از دستگیرشدگان رقم درستی در دست نیست.
خطوط تلفنی تبریز با سایر نقاط همچنان قطع است. بازار تهران و سایر نقاط نیز تعطیل بوده و ناراحتی مردم شدت بیشتری یافته است.
ما تلاش داریم که هرچه زودتر اخبار دقیق و واقعه عظیم این جنایت رژیم را دریافت داشته و به نظر همگان برسانیم و از تمامی مسلمانان مبارز میخواهیم که در نشر این اخبار بههروسیله که امکان دارد اقدام نمایند، تا توطئه سکوت جنایتکارانه رژیم را درهم شکنند.
به تاریخ یکشنبه ۳۰ بهمن ماه ۱۳۵۶
۱۱ ربیعالاول ۱۳۹۸
نهضت آزادی ایران (خارج از کشور)
بعدالتحریر: در شیراز درگیری و زدوخورد بین پلیس و تظاهرکنندگان بوجود آمده که دهها نفر زخمی شدهاند. همچنین بازار و مغازههای اکثر شهرهای مذکور تعطیل است.
دیکتاتور خون میخواهد
در پی مقاومت دلیرانه روحانیون و مردم قم، تبریز، زاهدان و سایر شهرها که در پناه اسلام و بنام این مکتب فکری و انقلابی در برابر رژیم ایستادند و شهید دادند و از مقام بزرگ مرجع و رهبر خود دفاع نمودند، دیکتاتور دستاندرکار تدارک یک فاجعه عظیم شده است.
رژیم برای کشتار دیگری از مردم بیدفاع و مبارزه مملکت ۲۴ اسفند روز تولد مظهر خیانت و جنایت یعنی پدرش را انتخاب کرده تا بنام صدمین سالگرد آن تظاهراتی «خودجوش» از «کارگران»، «دهقانان» و «قاطبه مردم» براه اندازد و برای تحریک مردم مسلمان ما به مقام بزرگ خمینی یعنی مظهر آزادی و استقلال آنها توهین نماید. برای این تظاهرات یکصد میلیون تومان بودجه تعیینشده و تمام وزارتخانهها و ادارات و مؤسسات دولتی بکار گرفته شدهاند.
مردم مسلمان و وطندوست ایران نیز از این نقشه پلید رژیم باخبر شدند و تصمیم به مقاومت گرفتهاند. همه علماء و رهبران مذهبی و سیاسی اعلام خطر نموده و جهانیان را از نقشههای قریبالوقوع رژیم باخبر کردهاند. این اخبار در مطبوعات و رادیوی فرانسه انتشار یافته و در روزهای آینده در سایر نقاط جهان نیز منتشر خواهد شد تا جهانیان بدانند معنی تظاهرات شاهانه یعنی چه.
نهضت آزادی ایران خارج از کشور اسناد ذیل٭ را که گواه بطلان ادعای رژیم میباشد برای اطلاع عموم منتشر مینماید و ترجمه آنها را نیز برای مطبوعات جهان ارسال داشته است و نیز امیدوار است که همه ایرانیان مسلمان و وطندوست متوجه نقشههای جنایتکارانه رژیم پهلوی باشند و خود را برای مقابله با آنها بههر ترتیب و بههر قیمت آماده نمایند.
به تاریخ ۲۷ ربیعالاول ۹۸ = ۱۶ اسفند ۵۶
«نهضت آزادی ایران خارج از کشور»
اطلاعیه
تحریم برگزاری هرگونه مراسمی به مناسبت نوروز ۵۷
جنایات رژیم پهلوی در چند ماه گذشته ابعاد جدیدی یافته است و بجای کشتن افراد در زیر شکنجه و یا باصطلاح برخوردهای مسلح با مبارزین در خیابانها، رژیم اکنون به کشت و کشتار زنان، مردان، کودکان، پیران و جوانان در کوی و برزن با مسلسل و تانک پرداخته است و هر روز در نقطهای از نقاط مملکت فاجعه تازهای ایجاد مینماید.
قم، تبریز، زاهدان، مشهد، شیراز و سایر شهرها یکی پس از دیگری هدف جنایات رژیم واقع میشوند و دستهدسته به شهدای وطن اضافه میگردند. در چنین احوالی مردم مسلمان و مبارز وطن ما به استقامت و مقابله با رژیم برخاستند و هر روز صفحهای دیگر به کتاب قطور قهرمانی مردم ما اضافه مینمایند.
متعاقب این کشتار وحشیانه، دستگیریها و تبعیدها، مردم مسلمان ما هم به مبارزه ادامه میدهند و هم در عزای فرزندان خود شرکت مینمایند که این عزای عمومی و مقدسی است که وابستگی تمام اقشار و دستجات و گروهها و اصناف را با مبارزه و مبارزین نشان میدهد.
در چنین ایامی عید باستانی ما نیز فرامیرسد و شرکت در مراسم آن یک امر میهنی به شمار میرود. درعینحال عزای عمومی نیز در سراسر ایران برپا است زیرا هنوز حتی از چهلمین روز شهادت مردم قهرمان تبریز و زاهدان نگذشته است.
برای ادای احترام به روح بزرگ شهدای چند ماه اخیر و شرکت در عزای عمومی مردم مسلمان ایران، نهضت آزادی ایران خارج از کشور برقراری و شرکت و کمک به ایجاد هرگونه جشنی را در خارج از کشور تحریم مینماید.
نهضت آزادی امیدوار است تمام کسانی که خود را در رابطه و وابسته به مبارزه مردم در گود اصلی مبارزه یعنی بزرگ زندان ایران میدانند در تحریم عمومی شرکت کنند و بدینوسیله همبستگی خود را با مردم ایران اعلام دارند. ما همچنین مطلع شدهایم که برگزاری مراسم عید در داخل ایران نیز در چند روز آینده تحریم خواهد شد.
طبیعی است، هستند کسانی که از مردم نیستند ولی از آنها حرف میزنند و آنهم بهخاطر فرصتطلبی و سرپوش گذاشتن بر عقدههای روانی و یا انجام مأموریت برای اربابان خود، به این خواست عمومی مردم ایران در خارج از کشور وقعی نخواهند گذاشت. اینان در زمان عزای عمومی، رقاصخانههایی ایجاد خواهند کرد و رقاصی خواهند نمود. ما را با چنین افرادی کاری نیست. روی سخن ما با مبارزینی که خود را از مردم و مردم را از خود میدانند میباشد و امیدواریم که این افراد همزمان و همزبان با مردم خود عمل نمایند.
به تاریخ ۵ ربیعالثانی ۹۸ = ۲۴ اسفند ۵۶
نهضت آزادی ایران خارج از کشور
آخرین خبر:
یکی از نمایندگان مجلس شهساخته بنام آقای بنیاحمدی تاب مقاومت در مقابل کشتار شه فرموده نیاورده و به دفاع از برادران آذربایجانی خود دولت آموزگار را در مجلس استیضاح نموده است. ما بدون آنکه کوچکترین ارزش قانونی برای این مجلس و مجلسیان قائل باشیم متن استیضاح آقای بنیاحمدی را برای اطلاع عموم در آینده نزدیک منتشر خواهیم کرد تا جنایات رژیم از زبان کارگزاران آن روشن گردد.
سال ۵۷
تلگرام به آیتالله خمینی
حضرت آیتالله خمینی
نجف ـ عراق
پیشگاه مبارک مرجع عالیقدر و مجاهد بزرگ حضرت آیت الله خمینی دام بقاءِ
با اندوه فراوان خبر ناگوار کسالت آنحضرت را دریافت کردیم. از خداوند بزرگ مسئلت داریم، صحت و عافیت کامل را به آنحضرت بازگرداند. چه برکت و جودی و رهنمونهای آن مرجع عظیمالشأن ضامن نجات مرضای اسلام و اسیران جامعه اسلامی است. بدونشک ملت اسلام عموماً و مردم ایران خصوصاً چشمبراه سلامتی کامل پیشوای عالیقدر خود هستند و همواره آرزومندند روزی در کنار هم در کشوری آزاد از سلطه بیگانه به ساختمان جامعه و امت اسلامی خود بپردازند.
خارج از کشور
نهضت آزادی ایران
تروریسم شاهانه
جهان ناظر مقاومت و حرکت مردم مسلمان مبارز ایران و نگران آینده مبارزه آنها است. رژیم جنایتکار پهلوی به منظور ایجاد تبلیغات سوء در جهان دست به جنایت جدیدی زده است که چندان بیسابقه نیست چه رژیمهایی نظیر آن از قبیل شیلی، برزیل و آرژانتین و…. و رژیمهای گذشته چون آلمان هیتلری و ایتالیای موسولینی به آن دست یازیده بودند.
تشکیل گروه باصطلاح «کمیته زیرزمینی انتقام» از افراد ساواک و مسلح کردن آنها به بمب و اسلحه گرم و سرد از فراوردههای همکاری بینالمللی رژیمهای جنایتکار و تحت سلطه امپریالیستهای جهانی نظیر رژیم ایران است. رژیم سفاک پهلوی توسط این گروه از یک طرف به ضرب و شتم مردم بیپناه میپردازد و از طرف دیگر میخواهد به جهانیان بباوراند که «زدوخوردها» نتیجه «وجود آزادی» و «اختلاف عقیده» مردم بوده و سردمداران رژیم از آن بیاطلاع هستند. بنا براین از یک طرف توسط نیروهای مسلح مردم را قتلعام میکند و از طرف دیگر توسط حقوقبگیران ساواک افراد را میکشد و میزند و خانه آنها را به آتش میکشد. شاه خائن به عبث میکوشد، زیرا دیگر حنای او نزد مردم ایران و حتی جهانیان رنگ ندارد و همه او را به عنوان اولین جنایتکار میشناسند.
جنایتهای رژیم بهخصوص علیه رهبران و فعالین اسلامی حالت سبعانه خاص به خود گرفته و میگیرد زیرا ترس اصلی از این نیرو است.
در ساعت یازده شب روز شنبه ۱۹ فروردین ۵۷ در داخل آپارتمان مهندس بازرگان که یکی از سرسختترین رهبران نهضت اسلامی علیه رژیم بوده و میباشد بمب کار گذاشتهاند به طوری که دراثر انفجار درب ورودی آپارتمان که در ضلع جنوبی است از پنجره ضلع شمالی به خیابان پرتاب شده است و همچنین شیشه خانههای اطراف به شعاع حداقل صد متر خرد شده است. آپارتمان به طوری متلاشی شده که قابل شناخت نیست و این نوع بمبگذاری و تخریب جز برای از بین بردن بازرگان هیچ هدف و انگیزهای نمیتوانست داشته باشد.
در ساعت ۹ شب همان روز دکتر پیمان را که یکی از افراد فعال و قابل احترام نهضت اسلامی است و چندی پیش از زندان آزاد شده بود از جلو درب مطبش ربوده و به جاده قدیم کرج میبرند واو را به قصد کشت مضروب و مجروح مینمایند وهمانجا رها میکنند که اگر کمک رهگذران نبود شاید زنده نمیماند. این نوع جنایت علیه رهبران و فعالین مسلمان خود از هرگونه تفسیری بینیاز است.
در همان شب در جلوی درب ورودی منزل آقای دکتر سنجابی، مهندس مقدم و حاج مانیان نیز بمب کار گذاشته بودند که خسارات چندانی وارد نشده است. در تمام موارد بمبگذاران ساواک کاغذی که با خودکار آبی نوشته شده بود از خدو بجای گذاشتهاند با یک خط و یک متن «آقای … این اولین اخطار کمیته زیرزمینی انتقام است به شما».
مجموع این بمبگذاریها و جنایات نشاندهندهی ضعف رژیم در مقابله با مقاومت و قدرت عملی مردم است چه تاریخ حکومتهای پلیسی و توتالیتر مملو است از اینگونه جنایات و هربار که رژیمی دست به چنین اعمالی زده است عملاً نشان داده در سراشیبی سقوط است.
نهضت آزادی ایران خارج از کشور چون گذشته کلیه قدرت و نیروی خود را برای افشای ماهیت واقعی رژیم کماکان بکار میبرد و جنایات آن را علیه مردم مسلمان و مبارز ایران با توسل به تمامی وسائل ممکنه و مشروع برملا خواهد نمود. از تمامی خواهران و برادران مسلمان نیز انتظار دارد که در این راه از هیچگونه اقدامی مضایقه نکنند و در پناه اسلام و در چهارچوب آن به مبارزهای جدی و بیامان علیه رژیم و وابستگان آن و یا منحرفکنندگان مبارزه در هر نقطه و به هر شکل ممکن ادامه دهند.
به تاریخ ۳۰ ربیعالثانی ۹۸ = ۲۰ فروردین ۵۷
«نهضت آزادی ایران خارج از کشور»
اخبار دیگر:
برای تظاهرات شاهانه در تبریز از مدتها قبل به مردم قهرمان آنجا فشار آورده بودند که تعطیل عمومی کنند ولی مردم دلیر به خواست دستگاه وقعی نگذاشته و در روز تظاهرات حتی یک مغازه بسته نبود و جز افراد ساواک و شهربانی که از تهران و سایر نقاط برای تظاهرات آمده بودند کسی دیگر در این تظاهرات شاهانه شرکت نداشت.
از ۱۶ نفر دانشجویانی که در محاکم دادگستری به محاکمه کشیده شده بودند پنج نفر تبرئه و یازده نفر هر یک به پنج ماه زندان محکوم شدهاند.
۶ اردیبهشت ـ روز شریعتی
هجرت شهید
ای آزادی، چه زندانها برایت کشیدهام! و چه زندانها خواهم کشید و چه شکنجهها تحمل کردهام و چه شکنجهها تحمل خواهم کرد. اما خود را به استبداد نخواهم فروخت، من پرودهی آزادیام، استادم علی است، مردم بیبیم و بیضعف و پرصبر، و پیشوایم مصدق، مرد آزادْ، مردی که هفتاد سال برای آزادی نالید. من هرچه کنند، جز در هوای تو دم نخواهم زد. (از مقالهی: «آزادی، خجسته آزادی»)
یکسال از هجرت شهید شریعتی میگذرد، هجرتی که به شهادت رسید.
در جامعهی مبتنی بر جهلِ جاهلی و ظلم طبقاتی، در سایهی تبانی شوم و اهریمنی «زر و زور و تزویر»، اندیشه به تباهیای هولناک کشیده میشود. «هویت فطری» جامعه به کلی مخدوش شده، سازمان اجتماعی، سیاسی و اقتصادیش سامانی ویرانشونده میگیرد. «بردگی و بیداد» نظام حاکم برجامعه و «خواب» مذهب رسمیاش میشود. جامعه در سیر قهقرایی تا آنجا پیش میرود که بکلی در نظام سلطهی جهانی ادغام شده، هویت و شخصیت فرهنگی خویش را از دست میدهد و موجودیت مادیش تمامی در خدمت سلطهگر تحلیل می رود. از انسان این جامعه، انسانی خودباخته و «ازخودبیگانه» باقی میماند، که یگانه رسالتی را که در خویش مییابد، تشدید روند «ازخود بیگانگی» جامعه و «تشبّهجویی» به بیگانه است. در این جامعه و برای انسان این جامعه، نفی مبانی شخصیتساز خودی در همهی زمینهها و تقدیس بیچون و چرای هر آنچه که «غیرخودی» است، اصالت مییابد. زمینههای وحدت نیروهای اصیل جامعه ـ نیروهایی که در زمینهی موجودیت مادی و هویت فکری جامعه تعیینکننده و قوامبخش سازوکارهای هستیِ جامعه هستند ـ یکی پس از دیگری مضمحل شده، تضاد طبقاتی و اعتقادی عارض شده بر جانِ جامعه، حاکمیت بیش از پیش مییابد. تمامی بخشهایِ جامعه راه به بیگانگی و عدم وحدت باهم برده، رفته رفته در خویش نیز «توحید» را از دست میدهند. شکست یا سیطره و استیلای کامل یا نسبی این سرنوشت بر جامعه، بستگی به مقاومتی دارد که جامعه به پشتوانهی اندوختهها و ساختههای فکری و مادیش در رودررویی با آن از خود نشان میدهد.
برای ایجاد این مقاومت در جامعه، باید اندوختهی عظیم فرهنگی جامعه از عناصر انحطاطآور و غیرخودی آزاد شده، خلق با سرچشمههای اصیل و اولیه ایمانش پیوند یابد، تا از این طریق به «خودآگاهی جوشان و انقلابی»ای مسلح و مجهز گردد.
در جامعهی ما، در دوران معاصر، اساسیترین کوشش و فعالیتی که در زمینهی بازسازی نیروهای بالقوهی فطری جامعه در مبارزه با «ازخودبیگانگی» و هجوم فرهنگ استعماری سلطهی جهانی و بسیج این نیروها در برانداختن نظام ظلم حاکم بر جامعه، صورت گرفت، کوشش والای شهید شریعتی است. شریعتی که اهمیت ویژهی «عامل آگاهی» را در جنبش نوین انقلابی جامعه به درستترین وجه تشخیص داده بود، در راه آگاهیبخشیدن به خلق و پیوند دادنش به فطریترین ایدئولوژیِ هستی، کوشش مستمر و دورانساز در رهانیدن اسلام اصیل و انقلابی از پوشش ضخیم اوهام و ابهام و انحراف و خیانتِ قرون به کار بست. او که «جهل را آلت فعل جور» میدانست، «آگاهی» را اصلیترین و برندهترین سلاح خلق در ستیز با جور تعیین کرد و در راه تسلیح خلق به این سلاح یک دم فروگزار نکرد و بالاخره هم بر سرش جان باخت.
پیدایش شریعتی در جامعهی ما و کار خلاق و بنیادینی که به همت والای او در زمینهی تحول اساسی اندیشهی جامعه صورت گرفت، برای جامعهای که در رخوت فکری پرسابقه بسرمیبرد، هم زمینه و هم نشانهی هجرتی بود در حیات اندیشه خلق. نسلی که با شریعتی به سرچشمههای اصیل اولیهی اسلام راستین پیوند یافت، نهتنها در اندیشه و نظر، بلکه در فعالیت و عمل نیز به هجرت پرداخت. رکود فکری و سردرگمی عملیای که سالها و قرنها بر جامعه چیرگی یافته، «نومیدی و یأس را یگانه ایمان خلق» ساخته بود، در رویارویی با نهضت فکری شریعتی، خود را باخت، مضمحل شد و زمینهی برچیدگی نهایی استیلایش فراهم آمد. جنبش نوین انقلابی جامعه با شریعتی غنا یافت، بر بنیان حقیقتی که شریعتی از متن اسلام راستین ارائه داد، قوام گرفت و متقلابلاً بر شریعتی، بر روند تحول اندیشهی متحول وی تأثیر گذاشت، بطور روزافزون نیازمندش شد و بیش از پیش مسئولش ساخت.
جامعه با شریعتی تکان خورد. نسل جوان و سرگشتهی جامعه در چهرهی شریعتی، سیمای مسلمانی قرآنی را یافت و در فعالیتش و دعوتش رهنمون آزادی و آزادیبخش دید، در همگامیاش با شریعتی، علیرغم همهی مشکلات و موانع و محرومیتها، به هویت انسانی و شخصیت تاریخی و رسالت اجتماعی رسید، از سردرگمی و بیگانگی با خود و ارزشهای خودی آزاد گشت و اسلام به گونهی اصیل و راستینش،به مثابه دین «آزادی، عدالت و بیداری» برایش طرح گشت. نهضت فکریای که به برکت فعالیت شریعتی در جامعه جریان گرفت، در پیوندش با جنبش نوین انقلابی جامعه، خلق اسیر ما را به سوی آزادی کوچ داد، تا بر فراز «قصرهای قدرت» و «گنجینههای غارت» و «معبدهای ضرار و ذلت»، «امت توحید خدا و توحید خلق» را براساس «کتاب، ترازو و آهن» بنا کنند.
این بود که ضدخلق ــ نیروهای شیطانی و ارتجاعی جامعه ــ در همهی مؤلفههایش به دشمنی و مبارزه با شریعتی برخاست. دشمنان مردم، قدرتمندان مسلط بر جامعه، زورمندان، زرمندان و فریبکاران، آنها که به قول شریعتی «از جهل مردم تغذیه میکنند و از آگاهی مردم میهراسند و در تلاشاند تا تودهی مردم را همواره «عوام کالانعام» نگهدارند، در آهنگ نهضت شریعتی، ناقوس مرگ خویش شنیدند.
رژیم ضدخلقی پهلوی، دژخیم خودکامهای که به دستیاری مدعیان باصطلاح مدافع دین!، جامهی تقوی و تقدس به تن کرده و در کار غارت خلق گنجینههای ثروت انباشته، با همکاری دیگر جناحها، از کافر و مشرک و منافق، آشکار و نهان، مستقیم و غیرمستقیم، در جهت نابودی شریعتی و جلوگیری از رشد اندیشهی انقلابی وی در جامعه، متوسل به دسیسهها، توطئهها و جنایتهای پیدرپی شد.
به جرم وراثت «آتش خدایی» و به کیفر «پیمان خونی» که برای آزادی مردم مستضعف بسته بود، به شکنجه تنهایی و غربت محکوم شد، به زنجیر کشیده شد، کرکسهای جگرخوارهای از جمله کافیها و اکبریها بر او گمارده شدند، بهرام آرامها تهدید به قتلش کردند و ننگیننامهی کیهان با بیشرمی قصد لکهدارکردنش کرد، با این همه هیچکدام مؤثر نیفتاد، ایمان خدایی شریعتی به حقانیت اندیشه و عملش، عشقش به «علی» و شیفتگیش به «حسین» و «ابوذر» و وفاداریش به خلق، او را بیش از پیش در مقابل دشمنیها و حقکشیها و تهدیدها مقاومتر ساخت، تا پای جان با خلق ماند، «کلام را در پای خوکان نریخت و جملهای را برای مصلحتی حرام نکرد، در برابر هر مقتدرتر از خود، متکبرتر و در برابر هر ضعیفتر از خود متواضعتر ماند.»
اینک که یک سال از هجرت و شهادت شریعتی میگذرد، ابعاد وسیع تأثیر اندیشهی انقلابی او در تمامی سطوح جامعه بیش از پیش مشهود است. «به روشنی پیداست که اسلام تولدی دیگر یافته» و به خوبی مشهود است که شریعتی به عنوان یک «فکر» در جامعه تثبیت شده است، «فکری که همواره و همهجا تجلی اسلام راستین است» و راهنمای خلق در جهت کسب استقلال و آزادی.
به همین خاطر است که پس از شهادت شریعتی نیز دشمنان مردم از تلاش برای محو و مسخ اندیشهی حرکتآفرین وی بازنایستادند. جمعآوری امضاء و تهیهی اوراق ارتداد و تحریم و تکفیر شریعتی و آثارش، و تبلیغات و موضعگیریهای ضدشریعتی که از جانب رژیم ضدخلقی و گروههای مختلف ضدمردمی صورت گرفته و میگیرد، نهتنها جلوگیر رشد اندیشهی شریعتی در جامعه نمیشود، بلکه به خلق امکان تشخیص جبهه باطل آنان را میدهد، همچنان که خلق به خوبی تشخیص داد که در کار تدارک و زمینهسازی شهادت شریعتی در سحرگاه یکشنبه بیست و نهم خرداد ماه سال پیش در غربت، در کنار رژیم و نیروهای ضدخلقی، مصلحتپرستان، آنان که در قربانی کردن حقیقت نیز «عدل الهی» را محقق میبینند، ننگینتر از همه دستهاشان به خون وی آغشته است.
خواهران ـ برادران
جنبش اسلامی جامعه ما مرحلهی بسیار حیاتی و تعیینکنندهای را میگذراند. استقلال و آزادی راستین جامعه و به وراثت رسیدن مستضعفین در گرو پیروزی این جنبش است. غنا و قوامی که این جنبش به برکت نهضت حرکتآفرین شهید شریعتی با اسلام راستین گرفته است، ضامن پیروزی و جهاد مستمر و گستردهی شاگردان و یاران شریعتی در بسیج عمومی خلق و سامان بخشیدن به سازمان جنبش، شرط پیروزی بر قابیلیان و استقراردهندهی حکومت عدل توحیدی است.
در راه تحقق بخشیدن به این آرمان
«شریعتی شهیدی شد در هجرت»
و
«هجرتش شهیدی بر تاریخ»
و شاگردانش و یارانش، آنان که همواره به راه خدایی این شهید والای زمانه وفادار خواهند ماند،
«شاهد این هر دو شهادت»
نهضت آزادی ایران (خارج از کشور ـ بخش اروپا)
اردیبهشت ماه ۱۳۵۷
اطلاعیه
مراسم سالگرد پانزدهم خرداد
پانزدهمین سالگرد قتلعام و قیام مقدس مردم مسلمان ایران علیه رژیم خائن پهلوی و چهلمین روز دومین قیام خونین قم نزدیک است. رژیم خائن پهلوی که از مردم مسلمان ایران ضربات جبرانناپذیر خورده است تمامی نیروهای جنایتکارانه خود را برای جلوگیری از مراسم بزرگداشت این روزهای مقدس بسیج نموده است. شهرهای مختلف عملاً در تسخیر کامل نظامی اسم.
در قم عده بسیاری از علمای اعلام از جمله آقای پسندیده برادر حضرت آیتاله خمینی را تبعید نمودهاند و عده کثیری را دستگیر کردهاند. بدین ترتیب در حدود چهارهزار نفر از مردم مبارز قم زندانی و یا تبعید شدهاند.
از دو هفته قبل طلاب علوم دینی و دانشجویان را در قم بدون استثناء دستگیر و شدیداً مضروب نموده، پول و محتوی جیبهای آنها را به غارت برده و سپس آنها را روانه زندان مینمایند.
در حالی که آیتاله گلپایگانی به علت عارضه سکته قلبی به هنگام هجوم مأمورین مزدور شاه به منزل ایشان در بیمارستان بستری و تحت نظر هستند از سه روز قبل نیز منزل آیتاله شریعتمداری را تحت محاصره قرار داده و هرگونه رابطهای را با ایشان قطع و عملاً ایشان را در منزل زندانی کردهاند.
از یک هفته قبل به کلیه مساجد تهران و شهرستانها اخطار کردهاند که از روز دهم خرداد تا اطلاع ثانوی حق برگزاری هیچگونه مراسم مذهبی را نخواهند داشت.
دو روز قبل آقایان محلاتی، موسوی، موحدی و نوری را در تهران دستگیر و آقای موسوی را سخت شکنجه کردهاند. برنامه خانهگردی بار دیگر شروع شده و در تهران ناحیه عینالدوله به خانههای متعددی حمله کردهاند.
دانشگاههای سرتاسری ایران کلاً تعطیلاند و دانشجویان کماکان درحال اعتصاب بسر میبرند.
حقوق استادان و کارمندان دانشگاه صنعتی ایران را قطع کردهاند و آنها خود یک صندوق تعاون برای کمک به یکدیگر ایجاد نمودهاند.
جهت رسوا نمودن رژیم پهلوی مسلمانان روز پانزده خزداد را روز تعطیل و تحصین عمومی اعلام کردهاند. رژیم که به خوبی میداند تا چه اندازه مردم مسلمان از وجود آن متنفر و بیزارند و از موفقیت این تحصن سخت هراسناک است توسط وزیر اطلاعات مزدور خود داریوش همایون اعلام داشته که از تحصن مردم در منازلشان جلوگیری بعمل خواهد آمد. بدین منظور برنامه امتحانات نهائی مدارس و دریافت کارت کنکور دانشگاهها را در روز پانزده خرداد اعلام داشتهاند.
شاه خائن موجودیت خود را در خطر جدی میبیند و مقاومت مردم مسلمان نیز هر روز بیشتر اوج میگیرد. آینده نمودار نمودهای بسیاری است. بکوشیم با تشکل نیروهای مسلمان هر روز جهت سرنگونی نظام طاغوتی شاهنشاهی گامهای مؤثرتری برداریم.
به تاریخ ۹ خرداد ۵۷ مساوی ۳۰ مه ۷۸ «نهضت آزادی ایران خارج از کشور»
اعتصاب پیروزمند همگانی مردم مسلمان ایران
در سالگرد قیام ۱۵ خرداد
به فرمان و تائید امام خمینی و بنا به دعوت نهضت آزادی ایران* و هفتاد نفر از علمای بزرگ تهران و جنبش مسلمانان ایران، بزرگداشت پانزدهم خرداد امسال روز اعتراض عمومی مردم مسلمان ایران با اعتصاب عمومی کمنظیری در تاریخ ایران برگزار شد.
رژیم شاه از مدتی قبل با تهدیدات بسیار به اصناف از طریق رؤسای مزدور و ساواکی تمامی سعی خود را بر این داشت که از اعتصاب عمومی مردم جلوگیری کند. به کسبهی جزء در بازار و خیابانها مراجعه شده و همگی تهدید شده بودند که جواز کسب آنها لغو خواهد شد. عده زیادی از علمای مبارز تبعید شده و تهران و سایر شهرستانها عملاً در اشغال قوای نظامی قرار گرفته بود.
آموزگار و داریوش همایون، دارو دسته نیکخواه، لاشائی و پولادی نیز از تلویزیون و رادیو آنچه از اربابان سابق و لاحق خود یاد گرفته بودند به کار بردند تا از اعتصاب مردم جلوگیری کنند. چپنمایان داخل و خارج کشور نیز به خیل دولتیان پیوسته و اعتصاب و تحصن عمومی را تخطئه کردند. علیرغم همه این تشبثات شهرهای مشهد، قم، تبریز، یزد، بابل، رشت، قزوین، میانه، مراغه، اصفهان، شیراز، جهرم، زاهدان، همدان، کاشان، اهواز تا ۹۰ درصد در اعتصاب عمومی شرکت کردند. در تهران از خیابان سپه به پائین، شهر یکپارچه در تعطیل عمومی بسر میبرد (از شمال شهر انتظاری نمیرفت) و عبور و مرور به یکسوم تقلیل یافته بود. اکثر کارخانهها، تمامی مدارس و دانشگاهها تعطیل بودند.
این اعتصاب عمومی و سراسری کشور یک رفراندوم عمومی و قاطع مردم علیه رژیم جنایتکار پهلوی و متحدان طبیعی آن به شمار میرود که از لحاظ افکار عمومی و آگاهی مردم از ماهیت رژیم و سایر سوداگران بسیار بجا و تعیینکننده بود. طبیعی است که رژیم و دستگاههای خبری داخلی و خارجی آن سعی فراوان نمودند که اعتصاب را ناموفق جلوه دهند. نمایندگان خودفروخته خبرگزاریهای خارجی از قبیل خبرنگار آژانس خبری فرانسه و… اطلاعیههای دولتی را به جهانیان مخابره کردند. ولی آنچه مسلم است مردم مسلمان ایران از واقعیت آنچه گذشته است به خوبی اطلاع پیدا کرد و یک بار دیگر دروغپردازان رژیم را به روشنی شناختند. شاه خائن نیز خود از واقعیت موفقیت این اعتصاب عمومی واقف گردد و بیهوده نیست که بلافاصله رئیس ساواک، جلاد نصیری، را از کار برکنار میکند (گرچه این برکناری ناظر بر مسائل دیگری نیز میباشد).
رهبری درست و روشنبین تاکتیک مبارزه را در هر زمان و مکانی با توجه به برنامه کار خود انتخاب میکند و عمل مینماید و هیچگاه تسلیم خفقان دولتی و یا دادوقال عدهای از خود بیگانه و از مردم بریده که کاری جز شعاردادنهای بیمعنا، آن هم اکثراً در فرنگ، ندارند، نمیشود. اینگونه افراد که هر روز بهنوعی جنگ اعصاب براه میاندازند بعضاً مأمورند و بعضاً مرعوب و مجذوب و غیرمطلع و پرهیز از آنها و رسواکردن ماهیت آنها از وظائف مسلمانان است آن هم با عمل صالح و قاطعیت در پشتیبانی از رهبر بزرگ مردم آیت الله خمینی و مبارزین مسلمانی که در ایران جان برکف نهاده و علیه دستگاه ستم به مبارزه مشغولند.
ایران آبستن حوادث عظیمی است. خیمهشببازیهای سیاسی از طرف رژیم و هم از طرف عدهای مخالفنما شروع شده که ما تحلیل آن را به وقت دیگری موکول میکنیم.
وَسَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَموا اَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونْ
نهضت آزادی ایران (خارج از کشور)
به تاریخ ۱ رجب ۹۸ برابر با ۱۶ خرداد ۵۷
* اعلامیه تعطیل سرتاسر کشور به تاریخ ۳ خرداد ۱۳۵۷
بسمالله القاصم الجبارین
اطلاعیه
درباره مراسم نیمه شعبان
بنا به رهنمود امام خمینی دربارهی جشنهای سوم و پانزدهم شعبان که فرمودند: «… اکنون لازم است که در این اعیادی که در سلطنت این دودمان ستمگر برای ملت ما عزا شده است بدون هیچگونه تشریفات که نشانگر عید و شادمانی باشد در تمام ایران در مراکز عمومی مثل مساجد بزرگ اجتماعات عظیم بپا کنند و گویندگان شجاع محترم مصائب وارده بر ملت را به گوش شنوندگان برسانند و هرچه بیشتر کارهای ضداسلامی و قانونی رژیم را افشاء کنند…». عدهای از آقایان علمای تهران، استادان دانشگاه، بازرگانان، اصناف، وکلای دادگستری، دانشجویان و کارگران درصدد بودند مراسم مذهبی به مناسبت میلاد حضرت ولیعصر عجلالله تعالی فرجه و برگزاری یادبود شهدای قیام سیتیر ۱۳۳۱ (پنجشنبه شب ۲۹/ تیرماه / ۵۷ مساوی ۱۴ شعبان ۹۸) در زمین محصوری واقع در تقاطع خیابانهای تختجمشید و پهلوی (همان محلی که سال گذشته به همین مناسبت مجلس مجللی برگزار شده بود) برگزار نمایند.
روز سهشنبه ۲۷ تیرماه چند نفر مأمورین کلانتری از عملیات تدارک محل جلوگیری بعمل میآورند و پس از آنکه دو نفر از متصدیان برای اطلاع از چگونگی ممانعت به کلانتری هفت مراجعه میکنند آقایان را از کلانتری به کمیتهی مخصوص شهربانی برده با ارعاب و اهانت به مراجع دینی دستور کتبی رئیس شهربانی را مبنی بر عدم انعقاد مجلس مورد نظر به آنها ابلاغ مینمایند و سپس مزاحمتهایی برای صاحبان زمین فراهم میآورند.
از روز ۲۸ تیرماه پلیس مزدور شاه خائن به موجب عطیهی بهاصطلاح «فضای باز سیاسی و گسترش آزادیهای اجتماعات»! محل موردنظر را محاصره کرده و از روز ۲۹ تیرماه پلیس مزدور ننگین پهلوی به وضع گستردهای با کماندوهای مجهز به گاز اشکآور، نقاب و اسلحهی گرم محل برگزاری مجلس را به شعاع دو کیلومتر از یک طرف تا میدان فردوسی و از طرف دیگر تا میدان ولیعهد محاصره کرده بودند. علیرغم همهی این تجهیزات مردم مسلمان تهران از آنجا که شنیده بودند در این مجلس آقای مهندس بازرگان سخنرانی خواهد کرد به صورت گستردهای به سوی محل هجوم میآوردند. و در اثر ممانعت کماندوهای شاه انبوه جمعیت دست به تظاهرات زد و دامنهی این تظاهرات از خیابان تختجمشید، میدان کاخ، خیابان حافظ، خیابان فردوسی و تا میدان فردوسی کشیده شد. در این میان، در میان جمعیت خانمهای باحجاب به صورت وسیع شرکت داشتند و مردم در این تظاهرات شعارهای زیر را میدادند: خمینی پیروز است، خمینی پیروزی است، مرگ بر دودمان پهلوی.
پلیس مسلح مزدور سخت به تظاهرکنندگان حمله کرده، و در این زدوخورد عدهای از نیروهای پلیس مزدور به وسیلهی مردم مضروب شده به سزای اعمال غیرانسانی خود رسیدند. عدهای از خواهران و برادران ما نیز دستگیر شدهاند. از تعداد و اسامی دستگیرشدگان اطلاعی در دست نیست.
به علت ممانعت رژیم منفور پهلوی از برگزاری مجلس، قرار است نطق آقای مهندس بازرگان، در تهران انتشار یابد. همچنین برخلاف ادعای رسانههای درباری مردم مسلمان مبارز تهران و سایر شهرستانها در روز ۲۹ تیرماه یکپارچه به فرمان امام خمینی عمل کرده و مشخصاً در سرتاسر تهران آثاری از چراغانی به چشم نمیخورد. حتی فشار پلیس و اطاق بهاصطلاح اصناف نتوانست مردم مسلمان را وادار به چراغانی کند و هیچیک ازمساجد هم در این روز چراغانی نکرده بودند. و فقط در چند محل دولتی رژیم مزدور چراغانی کرده بود.
ملت مسلمان ما آموخته است باید به راهی که در پیش گرفته ایمان راسخ و مقاومتی بیتزلزل داشته باشد، گو اینکه هنوز راهی بس دراز و ناهموار در پیش داریم ولی مانند کسانی که در این سالیان دراز حکومت سیاه پهلوی با نثار جان خود به تداوم جنبش اسلامی همت گماشتهاند، چشم به هدف دوختهایم و برسر پیمان خود با خدای خود و با خلق مستضعف خود ایستادهایم و در پیروزی نهائی خود هرگز تردید نداریم.
«وَلَقَدْ سَبَقَتْ کَلِمَتُنا لِعِبادِنَا المُرسَلینَ. اِنَّهُمْ الْمَنْصُوروُن. وَاِنَّ جُنْدَنا لَهُمُ الْغالِبوُنَ.»
(صافات: ۱۷۱ ـ ۱۷۲)
(۱۵ شعبان ۹۸ مطابق با سی تیر ۵۷)
نهضت آزادی ایران خارج از کشور
پانزده خرداد آغاز حیات جدید جامعه مسلمان ایران
کَنْتُمْ خَیرُ اُمَّهٍ اُخْرِجَتْ لِْلنّاس تَأمُروُنَ بِالْمَعروُف وَ تَنْهُونَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِالله
(آل عمران ـ۱۱۰)
شما بهترین امتی هستید که برای مردم قیام کردهاند. گروهی که برای امر به نیکیها و طرد زشتیها تشکیل شدهاند. برای مردم در زمین خروج کرده و به خدا ایمان دارند.
با کودتای انگلیسی ۱۲۹۹ سیدضیاء ـ رضاخان، آخرین دستاوردهای انقلاب مشروطیت و آخرین سنگرهای وفادار به آرمان مردمی آن، به سود بیگانه و در جهت ادغام کامل جامعه در استعمار جهانی، از بین رفت. خیانتی که به واسطه ضعف بنیادین سازمان جنبش به انقلاب شده است. با این کودتا تکامل بیشتری را یافت. حاکمیت مالکین بزرگ اراضی و سرمایه وابسته به اجنبی، در سایه حکومت ترور و اختناق «رژیم رضاخانی» برخوردار از «امنیت» شد و راه رشد سرمایهداری وابسته به خارج و غارت هرچه بیشتر منابع کشور و زمینههای ادغام قطعی اقتصاد و فرهنگ جامعه درنظام اقتصادی ـ فرهنگی استعمار جهانی فراهم آمد. قشون به صورت زائدهای از ارتش تجاوزگر استعمار جهانی رسالت یافت تا پاسدار این روابط باشد. در پیگرد گزنههای رضاخانی، نیروهای مبارز و مقاوم مردمی از صحنه فعالیتهای سیاسی ـ اجتماعی جامعه حذف شده، نابود شدند. با تبعید «مدرس بزرگ» و سرانجام شهادتش در ۱۳۱۷ آخرین تلاش و مقاومت «نهضت عدالت و آزادی خلق» در برابر «نظام اشرافیت» پایان گرفت.
با جنگ جهانی دوم، در روابط درونی استعمار جهانی از یک طرف، و مناسباتش با کشورهای استعمارزده از طرف دیگر، تغییرات کیفی بوجود آمد. امپریالیسم جوان آمریکا میراثخوار چند قرن استعمار جهانی شد و در پهنه سیاسی، اقتصادی ـ فرهنگی جهان و ازجمله در خاورمیانه و ایران، سردمدار استعمار جهانی گشت. اهمیت بیهمتای نفت در اقتصاد جهانی بیش از پیش محرز شد.
متناسب با تغییراتی در روابط کشورهای استعماری و نیازهای جدیدشان دوره رضاخان سرآمد. جامعه در واکنش به هم خوردن «امنیت رضاخانی» به شور مجدد آزادیخواهی رسید. سازمان جنبش ما آسیبدیده از بیست سال دیکتاتوری موهش، به چنان فقری در زمینه عناصر مردمی سازمانده و پیشتاز مبتلا بود، که در سراسیمگی «آزادی تحت اشغال بیگانه» قادر نشد به خیزشهای پراکنده سامانی اساسی بخشد. در این میان دو گروه، هرچند اندک، به کاری بزرگ دست زدند. گروه اول، دور از جنجالهای سیاسی پرهیجان روز، به کار عمیق زنده ساختن و بازسازی ایدئولوژی اسلامی و تربیت جوانان معتقد و مؤمن به جهانبینی توحیدی پرداختند. کار بنیادی همین گروه بود که بعدها موجب بوجود آمدن و رشد آنچنان جنبشی شد که ادامه آن امروز بنام حرکت نوین انقلابی اسلامی در سرتاسر کشور وجودش ملموس و محسوس است. علامه مجاهد آیتاله طالقانی در رأس این گروه قرار داشتند. گروه دیگری به رهبری «مصدق بزرگ» به پایهگذاری نهضت ضداستعماری ـ ضداستبدادی جامعه همت گماشتند. مصدق آخرین بازمانده جناح مردمی نهضت مشروطیت و وارث سنن انقلابی آن، مؤمن و معتقد به مشی «موازنه منفی» ترجمان اساسیترین و فوریترین نیاز جامعه، با شعار «ملی کردن صنایع نفت در سراسر ایران» به ستیزی سخت با استعمار خارجی و استبداد داخلی برخاست. لیکن ضعف عمومی سازمان جنبش در این دوره، خیانت وابستگان به اجانب چون حزب توده، و پشت کردن نیروهای فرصتطلب و فریبکاری که منافع شخصی و گروهی خویش را در خطر میدیدند، مصدق را در راه دشوار، طولانی و در عینحال پرفتوحش تنها گذاشت. کودتای ضدخلقی ۲۸ مرداد که با تبانی کامل امپریالیستهای غربی و شرقی دولت مصدق را ساقط کرد، سرفصل جدیدی شد در استیلای وحشیانهتر ترور و اختناق بر جامعه. با وجود این، علیرغم لطمه سختی که به روحیه انقلابی خلق وارد آمده بود مبارزه مردم در «نهضت مقاومت ملی» تداوم یافت. نهضت مقاومت ملی ایران به همت همان رادمردانی بوجود آمد که بعد از شهریور ۱۳۲۰ به کار بنیادی روشنگری اسلامی و ایدئولوژیک و تربیت جوانانی موحد و مسلمان پرداخته بودند. با تأسیس نهضت مقاومت ملی حرکت اسلامی بعد سیاسی جدیدی یافت و حرکت سیاسی به ایدئولوژی سازنده و خلاق اسلامی مجهز گردید.
تکاثر استعمار جهانی، که مصدق مانع بزرگی برایش شده بود، غارت و تخریب همهجانبه و تغییرات بنیادینی را در ایران ایجاب میکرد. با روی کار آمدن نظام جدید در چین و حضورش در صحنه روابط بینالمللی، برخورد قدرتهای جهانی شدت یافت. با رشد جنبشهای آزادیبخش در خاورمیانه، وضع منطقه به طور اعم و ایران به طور اخص، برای قدرتهای جهانی حساس و حیاتی شد. در راه برآوردن مطامع قدرتهای شرق و غرب لازم آمد ساخت جامعه ایران در همه ابعاد اقتصادی ـ سیاسی ـ فرهنگی و نظامیش تغییر یافته، «در وضعی ثابت»، متناسب با قدرت قدرتهای مسلط، آن نوعی از غارتگری بوجود آید، تا اولاً ـ شرایط رسیدن جامعه به استقلال و آزادی را هرچه بیشتر مشکل و دشوار سازند، ثانیاً از تغییر وابستگی احتمالی استبداد داخلی، بعد از این مرحله، جلوگیر باشد. به همین خاطر ضروری بود که سلطه داخلی نیز در جهت حفظ منافع هرچه بیشتر امپریالیسم آمریکا که سردمدار قدرتهای مسلط در منطقه و ایران شده بود، «تغییر مواضع» دهد. تبدیل مالکین بزرگ اراضی به سرمایهداران دلال و وابسته به غرب بخصوص به آمریکا، نمایانگر این تحول است «ثبات و امنیتی» که رژیم و حاکمانش از شرق و غرب، بعدها از آن نام برده و هنوز هم میبرند، همین ثبات و امنیتی است که در پرتور استقرار «موازنه مثبت» بر جامعه چیرگی یافته است «انقلاب سفید» نیز در رابطه با این «موازنه» میباشد.
طبیعی بود که با روال این توطئه جامعه به مقاومت برخیزد. رژیم و حامیانش که از پیش مقاومت جامعه را پیشبینی میکردند خود را برای مقابله با آن آماده ساختند. سعی رژیم در این دوره بر این بود تا «محدوده مبارزه خلق» را خود تعیین کند. این محدوده برخورد خلق با رژیم، براساس تجویز رژیم، بوجود آوردن یک نوع از مخالفین وفادار بود که مبارزه و مخالفت را در چهارچوب حفظ نظام حاکم ادامه دهند نه در جهت سرنگونی و تغییر آن، لذا آن جناحی از رهبری سیاسی سنتی مبارزه که فاقد پایگاههای اسلامی بود با ترویج بر عدم حمله مستقیم به شاه و سپس با پیشگرفتن سیاست صبر و انتظار به ورطه تردید و سازش با رژیم افتاد.
ولی این سیاست مزورانه امپریالیسم و استبداد داخلی به علت هوشیاری و مقاومت سرسختانه رهبران اسلامی سیاسی جنبش خصوصاً نهضت آزادی ایران با شکست روبرو شد.
حرکت علمای راستین اسلام به رهبری امام خمینی و همگامی این حرکت با نهضت شکوفایی جدیدی به جنبش خلق داد و موجبات گسترش هرچه وسیعتر آن را فراهم ساخت. مبارزه از محدودهای که رژیم تعیین کرده بود، خارج شد. مکتب توحید و اسلام اصیل سنگر مقاومت و سلاح مبارزه جامعه با رژیم عامل سلطه خارجی گشت. اسلام اصیل و انقلابی، که به نیرنگ زورمندان، زرمندان و فریبکاران از سیاست جداشده بود، در پهنه فعالیتهای سیاسی ـ اجتماعی، مقاوم پیشگام خود را بازیافت. رژیم و حامیانش که از این شکوفایی و گسترش بیسابقه جنبش اسلامی سخت وحشتزده و نگران شده بودند، حملات خود را به رهبری مبارزه آغاز کردند. خمینی بزرگ را شبانه از منزل ربودند و زندانی ساختند. با رسیدن محرم ۱۳۴۲ (۱۳۸۳) «خون حسین» در کالبد مردم جامعه جاری گشت و تجدید خاطره «حماسه جاویدش» جامعه را یکپارچه تکان داد. فریاد «نه» ی مردم مسلمان به رهبری امام خمینی، یک هفته تمام جامعه را لرزاند.
رژیم پوشالی شاه از بنیاد مورد حمله قهر انقلابی جامعه قرار گرفت. شاه خائن وحشتزده از وسعت و شدت قیام مردم، وحشیانه فرمان «آتش به قصد کشت» صادر کرد. جنبش و رهبری آن که توفیق یافته بود در خارج از محدوده تعیینشده از جانب رژیم مبارزه کند، موفق نشد در تنگنای وقت و فقدان قشر پیشتاز مجرب به عدم آگاهی انقلابی توده انسجام و سازمانی اساسی به نیروهایش ببخشد. اینچنین شد که در ۱۵ خرداد (۱۲محرم) خلق به ستیزی نابرابر با دشمن برخاست. قیام از نظر نظامی سرکوب شد و شکست خورد. اما جنبش هرگز تسلیم نشد. و این سرکوبی نظامی، خود حیاتی جدید و جدی به جامعه بخشید. افق فعالیتهای سیاسی تغییری اساسی کرد. حقانیت قهر انقلابی، به مثابه تنها راه برانداختن نظام ظلم حاکم، بر نیروهای مبارز اصیل محرز شد. عدم آگاهی انقلابی توده، فقدان قشر پیشتاز سازمانده، و کمبود نیروهای جانشینی، از اساسیترین ضعفهای جنبش شناخته شدند.
در کار تبدیل این ضعفها به قوت و در تدارک بسیج عمومی خلق در حرکت آزادیبخش، سازمانها و گروههای انقلابی به پیکار برخاستند. نیروهای مسلمان جامعه، اصیلترین و اصلیترین نیروی جنبش نوین انقلابی جامعه را بوجود آورد. این جنبش با قیادت امام خمینی و پیشتازی مجاهدین مسلح و با نهضت فکری بینظیر شهید شریعتی، چنان پشتوانه انقلابی در جامعه یافت که رژیم عامل بیگانه و دشمنان خلق را به وحشت مرگ انداخت.
در کنار ضربات وحشیانه رژیم ضدخلقی، خیانت مشتی منافق به سازمان مجاهدین خلق و انحراف از مبادی آن شدیدترین ضربه را به جنبش نوین انقلابی جامعه وارد آورد. با این ضربه، نسبت به خلق و حمایتهای بیدریغی که از پیشتازان مجاهدش میکرد، خیانتی بزرگ شد. تائید فرصتطلبانه و سکوت خائنانه گروههای غیراسلامی در برابر این خیانت، بار دیگر خاطره تلخ تجارب هفتاد سال خیانت مارکسیستهای وطنی را به جنبش آزادیبخش جامعه ما زنده ساخت و تجربهای دیگر بر آن تجارب افزود.
همانطور که نیروهای مسلمان از آغاز اعلام کردند در مدتی کوتاه «غیرعلمی بودن» دعاوی «تکامل» و بطلان تزهای انحرافی که منافقین خائن در توجیه انحرافات فراوان خویش ارائه دادند، بر همگان آشکار شد، تنها «بهاصطلاح علمیاندیشان»! بودند و هستند که هنوز هم در عدم برخورد قاطع با این خائنین مزورانه فرصتطلبی میکنند. تأثیر این خیانت و انحراف جنبش و تهاجمات وسیع دشمن بر نیروهای انقلابی از جانب دیگر شرایطی را بوجود آورد که طی آن دشمن تصور کرد که میتواند طرح جدید خود را برای بیرون آمدن از بنبست تزلزل و عدم ثبات پیاده نماید. لذا در شرایط روانی اجتماعی بعد از خیانت و انحراف منافقین طرح باصطلاح «فضای باز سیاسی» رژیم مطرح گردید: اِنّهُ فَکَّرَ وَ قَدّر فقتل کیف قدر ـ اوست که اندیشید و برنامهریزی (خائنانهای) کرد. پس مرگ بر او باد که چه اندیشه و برنامهای داشت (مدثر ـ ۱۸)
مجاهد شهید علی شریعتی که حیاتش موجب خیر و برکت برای جنبش بود، هجرت و وفاتش حرکت و شور جدیدی در آن شرایط روانی ـ اجتماعی بعد از نفاق و ضربه به سازمان مجاهدین خلق بوجود آورد. و بخش بزرگی از جامعه را به حرکت درآورد.
شهادت مصطفی خمینی، فرزند امام خمینی، این شور و هیجان را به همه طبقات و دستجات گسترش داد.
تطابق زمانی عاشورای حسینی با ۱۶ آذر دانشگاه و مدرسه و مسجد و خانه و بازار و کوی و برزن همهجا را به سنگر مبارزات خلق مستضعف ایران تبدیل ساخت. و به دنبال آن حوادث قم و تبریز… و همهجای ایران و در سرتاسر کشور نهتنها جنبش نوین انقلابی اسلامی را از تأثیرات نامطلوب خیانت و انحراف منافقین بیرون آورد و طرح جدید دشمن را در نطفه عقیم ساخت بلکه اوجگیری بیسابقهای را در مبارزات ضداستبدادی و ضداستعماری مردم ما بوجودآورد. مبارزاتی که نوید آینده درخشان و پرفروغی است.
خلق مسلمان ما در پرتو ایدئولوژی انقلابی اسلام، مصمم به برانداختن کامل نظام شاهنشاهی و استقرار حکومت اسلامی و تأسیس جامعه توحیدی، مبارزه سراسر خون و شهادت اسلام انقلابی را تداوم میبخشد.
گرامی باد خاطره همه شهیدان راه حق
پیروز باد وحدت و تشکل نیروهای مبارز مسلمان
درود بر امام خمینی
سرنگون باد نظام شاهنشاهی
نهضت آزادی ایران (خارج از کشور)
۱۵ مرداد ماه ۱۳۵۷
پیام نهضت آزادی ایران خارج از کشور به مرجع عالیقدر امام خمینی
بسمالله الرحمن الرحیم
فضل الله المجاهدین علی القاعدین اجراً عظیماً
پیشگاه مبارک رهبر عالیقدر حضرت آیتالله العظمی آقای خمینی دامه برکاته العالیه
پس از عرض سلام و تحیات
خاطر آن مقام عزیز و عظیم مستحضر است که نهضت آزادی ایران از بدو تأسیس و در طول سالیان دراز مبارزه همواره از هواداران قاطع راه و رسم آن حضرت بوده است و تحت زعامت آن مقام از هیچ فداکاری فروگذار نبوده است و نیز در طول این مدت سعی بر این داشته و با توفیق الهی موفق هم بوده است که خطوط اساسی و راه و رسم اسلامی را در تمامی ابعاد این آئین الهی جهت و هدف مبارزه خود قرار دهد و بدان نیز عمل کرده است و انشاء الله خواهد کرد. و در طول دوران جدید مبارزه نیز چه در داخل و چه درخارج در خط کلی تعلیمات و رهبری آن حضرت قدم برداشته و برمیدارد.
همچنین خاطر مبارزه مستحضر است که اعضاء نهضت آزادی ایران طی سالیان گذشته با مایه گذاشتن تمامی اوقات و بکار گرفتن جمیع امکانات خود در راه اعتلای کلمه حق و احقاق منویات آن وجود عزیز قامت زیر بار استبداد و فاشیسم سلطنتی خم نکرده و مرد و مردانه پرچم افتخار تشیع را بر دوش پرتوان خود همچنان برافراشته نگاه داشتهاند.
نهضت آزادی ایران در ………………. جلسه فوقالعادهای با شرکت اعضاء شورای مرکزی خود در اروپا و آمریکا تشکیل و به بررسی اوضاع ایران عموماً و بیانیهها و سخنرانیهای آن قائد بزرگ خصوصاً پرداخت و جلسات مذکور تا سه روز ادامه یافت. آنچه از همه چشمگیرتر مینمود دعوت آن رهبر بزرگ در تمامی اعلامیهها و سخنرانیها به وحدت کلمه روحانی با دانشگاهی و روحانیون با سیاسیون و هر دو با سایر اقشار مردم چه در داخل و چه در خارج و برابری و برادری در مبارزات همگانی و بیامان ملت ایران است و نیز هشدارهای مکرر در تمامی نطقها و بیانیهها به شیطنت شیطانهای مذهبی و سیاسی یعنی «وعاظ السّلاطین»، «مدّاحین ظلمه» و «جَلّ جلالهگوها» و معدودی از سیاسیون که برخلاف مسیر اصلی مبارزات مردم ستمدیده ایران دست در دست دسته اول گذاشته و به حفظ شاه پرداختهاند و هرچند صباحی یکبار دم از مسائلی میزنند که هیچ سودی جز نگهداری شاه از هجوم بحق مردم ایران ندارد.
پیشکشیدن قانون اساسی، انتخابات آزاد، آزادی قلم و بیان و سایر مسائل عارضی و سطحی و جزئی تنها بعد از سرنگونی شاه و روی کار آمدن نیروهای اصیل اسلامی میسر خواهد شد. بنابراین در شرایط فعلی که ملت در زیر پنجههای خونآشام شاه بسر میبرد طرح اینگونه مسائل به منظور تثبیت حکومت شاه و یا تثبیت نظام سلطنتی از جمله مسائل انحرافی است و باید شدیداً از آن جلوگیری کرد.
چیزی که ما را بر آن داشت تا اقدام به این عریضه نمائیم اینست که اجمال بند اول اعلامیه ۲۱ شهر شعبانالمعظم ۹۸ به این دو دسته مجال سوءتعبیر و سوء استفادههائی داده است که امید است حضرتعالی به روشن شدن آن اقدام فرمائید.
همان معدود افراد سیاسی با تبلیغات سوء خود ذهن بقیه برادران مذهبی و فداکار غیرروحانی که شرحشان در ابتدا گذشت مشوب کرده که خدای نخواسته مورد حمله حضرتعالی واقع شدهاند و نیز وعاظ السّلاطین را تحریک نموده تا در گوشه و کنار مقاصد این معدود را که چیزی جز کندکردن چرخ انقلاب نیست پیاده نمایند.
لذا استدعای شورایعالی نهضت آزادی در اروپا و آمریکا از آن مقام ارجمند آنست که توضیح لازم را در این مورد مرقوم فرمائید تا ما بتوانیم به سهم خود و با تمامی قدرت و امکانات بسان گذشته رژیم را خلعسلاح کرده و مردم مسلمان و بیدار ایران را از نظریات واقعی و جامع آن حضرت مطلع نمائیم تا از پرتو این روشنگری راه امکان سوءاستفاده بر فرصتطلبان مسدود گردد.
نهضت آزادی ایران خارج از کشور
اروپا ـ آمریکا
۵ رمضان ۹۸ ـ ۱۹ مرداد ۵۷
بسمه تعالی
جنایت جدید شاه
هموطنان عزیز با اوجگیری مبارزات برحق خلق مسلمان مستعضف ایران و توانمندی روزافزون جنبش نوین نقلابی اسلامی، ارکان نظام پوسیده شاهنشاهی حاکم بر ایران بیش از پیش متزلزل شده است. از آنجا که لبه تیز جهتگیریهای جنبش بهدرستی تماماً متوجه شخص شاه و نظام منحط شاهنشاهی است، رژیم و حامیانش کوششهای فراوان بکار بردهاند تا تظاهر خارجی این تزلزل را پنهان کنند و بههر ترتیبی که بشود خود را زا این بنبست خارج سازند. برای این کار رژیم شاه کوشید تا با تغییر برخی از مهرههای عامل، نظیر تغیر دولت هویدا و آوردن آموزگار و یا تغییر نصیری جلاد رئیس ساواک راه فراری برای خود فراهم سازد. شاه وقاحت را تا به آنجا رسانید که درمصاحبه با خبرنگاران خارجی مسئولیت کشتار مردم بیگناه ما را به گردن پلیس انداخت و گفت که خود او مسئولیتی ندارد!! علاوه بر این بازیها طراحان برنامههای جدید همچنین به ایجاد جریانهای کاذب سیاسی «مخالف رژیم» از بیرون و یا از درون نهادهای وابسته به خود رژیم، نظیر باصطلاح نمایندگان مجلس و یا از حزب رسواخیز دست زده است.
اما طراحان و مجریان این جریانات انحرافی خود بهتر از هر کس میدانند که با این اعمال هرگز نخواهند توانست درمیان مردم جایی برای خود پیدا کنند و نظر و غرض آنها از این بازیها ترمیم وجهه بینالمللی رژیم و احیاناً فرار از حتمیّت سقوط و زوال است. در رابطه با همین برنامهها است که دیده میشود عناصر شناختهشده و رسوا از حزب رسواخیز جدا میشوند و حزب مخالف رژیم میسازند! و یا به فکر تأسیس حزب میافتند!! و بلندگویان رژیم هم با کمال دستپاچگی از طریق مراکز خبری تحت کنترل خود، و توسط مراکزی چون آسوشیتدپرس، محسن پزشکپور را در کنار مبارزین اصیل قرار داده و به عنوان یکی از رهبران مخالف رژیم معرفی مینماید!!
همراه و همزمان با این برنامهها، حملات رژیم بر مخالفین و مبارزین اصیل شدت میگیرد. رژیم در تبلیغات داخلی و خارجی خود مخالفین را «مارکسیست اسلامی» ضداصلاح اجتماعی»، «معتدل و عقبگرا»، «ارتجاعی» و فناتیک معرفی مینماید. و اینکه مخالفین شاه ضداصلاحات ارضی و آزادی زنان و پیشرفت و ترقی جامعه هستند!
در ماههای اخیر، خصوصاً بعد از آفتابی شدن مجدد شاه، حمله به مبارزین شکل تازهای به خود گرفته است. و به آن ابعاد بینالمللی داده شده است. رژیم ادعا میکند که گویا «کمونیستهای جهانی» تظاهرات ضدشاهی را به راه انداختهاند! و یا اینکه «روسیه شوروی در این حوادث دست دارد» و یا «مقاومت فلسطین» این آشوبها را به راه میاندازد!!
اما این ادعاهای شاه و دستگاه تبلیغاتیاش نتوانسته است نتایج مورد نظر را ایجاد کند و تزلزل شاه بیش از پیش عیان و آشکار است. و لذا این است که اکنون شاه در تعقیب گفته خودش، که در یکی از مصاحبههایش اظهار داشته بود که «… در صورتی که من رفتنی باشم ایران را با خاک یکسان میسازم و میروم…» در جریان اجرای جنایات تازه در ابعاد وسیعتری است. نمونهای از این جنایات خانمانسوز را در فاجعه آبادان میتوان ملاحظه نمود. که شرح آن از قرار زیر است:
به قرار خبرگزاریها در ۲۷ مرداد، جمعه ساعت ۱۰ شب در سینمای رکس آبادان آتشسوزی عظیمی رخ میدهد، که حدود ۳۷۷ نفر (و برخی آن را ۷۰۰ نفر ذکر کردهاند) از مردم بیگناه ما از زن و مرد و کودک، کوچک و بزرگ در داخل سینمای مزبور میسوزند و از بین میروند. این آتشسوزی به مدت چهار ساعت ادامه داشته است. در جریان آتشسوزی تمام درهای ورودی و خروجی قفل بوده است و جز چند نفری که میتوانند از طریق پشتبام فرار کنند، بقیه طعمه آتش شده و میسوزند.
بعد از این فاجعه که در ابتدای امر، همه علل و عوامل آن بر مردم روشن نبود، رژیم شاه با نهایت عوامفریبی به تبلیغات شدیدی علیه مسلمانها دست میزند و مقامات دولتی ادعا میکنند که این آتشسوزی بدست مسلمانان افراطی صورت گرفته است. مقامات دولتی با ریختن اشک تمساح برای کشتهشدگان، اعلام «عزای ملی» میکنند، و با چاپ و یا نشان دادن عکس بدنهای سوختهشده مردم، ضمن تحریک احساسات و عواطف مردم، مسلمانان را به انجام این فاجعه متهم میسازند. سخنگوی رسمی دولت ـ داریوش همایون، ادعا میکند که «خرابکاران ـ تروریستها» مسبب این جنایت میباشند. همچنین دستگاه تبلیغاتی رژیم نهایت کوشش را به کار برده است تا از این جنایت حداکثر استفاده تبلیغاتی را علیه جنبش انقلابی اسلامی در سطح بینالمللی ببرد. خصوصاً که این جنایت بعد از حادثه انفجار هتل در بیروت و قتل گروه کثیری توسط صهیونیستها بوده است که آن را به فلسطینیها نسبت داده بودند.
اما تمامی شواهد و قرائن نشان میدهد که این آتشسوزی، بنا بر تدارک و توطئه قبلی خود رژیم صورت گرفته است. و تناقضات در سخنان مقامات دولتی ایران خود گواه بر این امر میباشد.
مثلاً تیمسار رضا رزمی، رئیس شهربانی آبادان، که عامل جنایات قم میباشد و قبلاً درجه سرهنگی داشت و بعد از انجام جنایات در قم به آبادان فرستاده شد و ترفیع درجه به او دادند، به خبرنگاران گفته است که «آتشسوزی توسط مخالفین افراطی اصلاحات» میباشد و اینها «دور تا دور سینمای رکس را از خارج بنزین ریخته بودند» (خبرگزاری اسوشیتدپرس ۲۱ اوت ۷۸). این گفته نشان میدهد که ادعای رژیم و مقامات پلیس چقدر بیپایه است و چگونه پلیس میکوشد تا بر جنایت خود پرده بکشد.
تمام آبادانیها و همه کسانی که به آبادان سفر کردهاند میدانند که سینما رکس در کجا واقع شده است. این سینما در پاساژ رکس در محل تقاطع خیابان شهرداری با خیابان امیرکبیر (معروف به امیری) قرار دارد. سینما در طبقه دوم پاساژ است و دور تا دور آن را مغازههای متعدد در پاساژ احاطه کرده است. سینما فقط یک در ورودی، نظیر یک باب دکان درطبقه اول دارد و در خروجی آن به کوچهای در پشت پاساژ باز میشود. پاساژ رکس از سه طرف به سه خیابان بزرگ وصل است و در پشت آن اداره دادگستری قرار دارد. بعد از اداره دادگستری، اداره شهربانی کل آبادان واقع میباشد.
اکنون سؤال اینست که اولاً چگونه سینمایی که در طبقه دوم یک پاساژ قرار دارد و اطراف آن را از همه طرف مغازههای متعدد گرفته است توسط «خرابکاران» بنزینپاشی شده است؟!
ثانیاً با توجه به وضع ساختمان محل و ضخامت دیوارهای سینما و مصالح ساختمانی به کار رفته در این ساختمانها، به فرض آنکه حرف رئیس شهربانی آبادان درست باشد و بنزین دور تا دور سینما ریخته شده و سپس آتش زده شده است انتقال آتش به داخل سینما، چندین ساعت طول خواهد کشید. و در این مدت برنامه سینما (که معمولاً حداکثر ۲ ساعت است) تمام شده و جمعیت میتوانسته خود را نجات بدهد. نه آنکه تمامی سینما در مدتی کمتر از دو ساعت سوخته باشد!
ثالثاً محل سینما با مرکز پلیس آبادان فقط یک ساختمان ـ ساختمان اداره دادگستری ـ فاصله دارد. چگونه است که در تمامی این مدت شعلههای آتش که دورتا دور سینما را گرفته بود، جلبتوجه پلیس و مأمورین آنها را نکرده است؟ و اقدامی برای خاموش ساختن آتش نشده است؟
همین خبرگزاری از قول یکی از کسانی که توانسته است از پشت بام فرار کند میگوید که «ناگهان آتش در داخل سالن و از همه طرف آن شعلهور شد». این گفته با حرف رئیس شهربانی در تضاد است که مدعی است خرابکاران خارج از سینما دور تا دور ساختمان را بنزین ریخته بودند!!
بهعلاوه رئیس شهرداری آبادان طبق خبر رادیو تهران در صبح سهشنبه ۳۱ مرداد گفته است که آتشسوزی به علت «انفجار» در داخل سینما بوده است.
همچنین باید دانست که آتشنشانی شهر آبادان به علت وجود پالایشگاه نفت، یکی از مجهزترین آتشنشانیهای ایران و خاورمیانه است. و اداره آتشنشانی کمتر از دو خیابان با پاساژ رکس فاصله دارد. و با توجه به عریض بودن خیابانهای مزبور و موقع آتشسوزی که ساعت ۱۰شب ـ جمعه شب ـ بوده است و خلوتی خیابانها در آن موقع، حداکثر در ۵ تا ۱۰ دقیقه ماشینهای آتشنشانی میتوانستهاند به محل آتشسوزی برسند. با وجود این ماشینهای آتشنشانی، نهتنها خیلی دیر و بعد از سوختن کامل سینما، به محل رسیدند، بلکه به موجب خبر ناظرین در صحنه، یکی از آنها بدون آب به محل آتشسوزی آمده بود.
این قرائن نشان میدهد که اولاً آتشسوزی با مواد آتشزای بسیار سریعالاشتعال بوده است که در مدت کوتاهی کمتر از دو ساعت تمامی سینما و مردم را سوزانده است. ثانیاً دستگاه مقامات رژیم در این آتشسوزی مستقیماً دست داشتهاند.
یک خبر موثق حاکی است در همان جمعه شب، قبل از آتشسوزی، حدود ساعت ده شب، نیروهای انتظامی اطراف سینما و پاساژ را محاصره میکنند و اظهار میدارند که در داخل سینما گویا چند نفر خرابکار هستند!! و این در زمانی بوده است که فیلم شروع شده و سالن سینما تاریک است. مأمورین انتظامی ظاهراً برای دستگیری خرابکاران، به داخل سالن سینمای تاریک میروند و بدون آنکه چراغها را روشن کنند!! با شش نفر که به عنوان خرابکار دستگیر کرده بودند!! از ساختمان سینما خارج میشوند!! و آنها را به مرکز پلیس در نزدیکی محل سینما میبرند!! بعد از این جریان ناگهان آتشسوزی رخ داده است.
شاه و بلندگویان رژیماش مدعی شدهاند که مسلمانان افراطی دست به این کار زدهاند! اما فراموش میکنند که اگر قرار بود مسلمانان سینمایی را در آبادان، آن هم در ماه رمضان آتش بزنند، بدونشک سینمای تاج اولین آنها میبود. چرا که سینمای تاج در مرکز آلودهترین محلههای شهر قرار دارد و مبتذلترین فیلمهای خارجی را نشان میدهد. و معمولاً طبقات اعیان و خارجیها مشتریان آن سینما هستند، نه سینمای رکس را که در یک محله متوسط در «بازار» شهر قرار دارد و مشتریانش عموماً مردم زحمتکش ما از طبقات متوسط و پائین هستند و هیچگونه وسیله تفریح و استراحت جز سینما ندارند و برای اینکه هر از چندی در گرمای ۵۰ درجه آبادان بتوانند هوای خنک کولر را استنشاق نمایند به سالن سینما پناه میبرند!
به این امر باید اضافه شود که نیروهای انقلابی مسلمان هرگز سابقه نداشته است که بدون توجه به تلفات مردم دست به عمل انقلابی بزنند. قوانین علم انقلابی و روش انقلابیون ایران و مدارک موجود همه نشان میدهد که سعی انقلابیون همیشه بر این بوده که در طی عملیات به مردم عادی تلفاتی وارد نیاید.
این قرائن و شواهد به قدری روشن و قوی است که مأمورین رژیم را به تناقضگویی شدید وادار نموده است. به طوری که نهتنها میان گفتار و ادعای رئیس شهربانی با رئیس شهرداری تناقض وجود دارد، بلکه داریوش همایون سخنگوی دولتی که در ابتدا آتشسوزی را به خرابکاران نسبت داده بود بعداً آن را تکذیب کرد و گفت که وی هرگز چنین سخنی را نگفته است. این قرائن و اسناد و تناقضات مقامات دولتی به آن حد از شوری رسید که استاندار خوزستان اعلام کرد که جریان آتشسوزی مبهم است و کمیسیونی به آن رسیدگی خواهد نمود. به دنبال این امر رئیس شهربانی آبادان به تهران احضار شده است.
مردم قهرمان آبادان با توجه به این قرائن آشکار و واضح در ۲۹ و ۳۰ مرداد به تظاهرات خیابانی وسیعی علیه رژیم دست زدند. مردم ضمن اظهار همدردی با خانوادههای کشتهشدگان تنفر خود را از جنایت رژیم شاه با دادن شعارهای «مرگ بر شاه» و نوشتن این شعار بر دیوارهای شهر پرده از توطئههای ایادی منفور شاه خائن برداشتند. در رابطه با همین آگاهی مردم از مسببین واقعی جنایت آبادان هنگامی که خبرنگار کیهان در آبادان با خانواده کشتهشدگان تماس میگیرد تا با آنها مصاحبه نماید مردم به او حمله نموده و کتک مفصلی به وی میزنند و او را به عنوان عنصر خودفروختهای به رژیم از خود میرانند. و حاضر به مصاحبه با وی نمیشوند.
به دنبال این جنایت و تبلیغات بیاساس رژیم در متهمساختن جنبش انقلابی اسلامی، رهبران اسلامی در هرجا این جنایت را تقبیح نمودند. مراجع تقلید این جنایت را محکوم کردند. امام خمینی در بیانیه خود ضمن ابراز تنفر به عاملین این جنایت آن را از ساختههای خود رژیم معرفی نمودند و به خانواده کشتهشدگان تسلیت گفتند. حضرت آیتاله شریعتمداری در مصاحبه خود با خبرگزاری بیبیسی لندن اظهار داشتند که مسلمانها هرگز دست به چنین اعمالی نمیزنند. و این کار مربوط به خود رژیم است.
ملت ایران، مردم مبارز قهرمان ما، مردم آبادان، همه رهبران و همهی سازمانهای اصیل اسلامی همه یکپارچه توطئه شاه را محکوم کردهاند و جنایت مکارانه رژیم را در آبادان افشاء نمودهاند.
نهضت آزادی ایران اعلام میکند که این جنایت ابداً ربطی به مردم مسلمان مبارز ایران ندارد. فقط رژیم شاه میتواند با کمک عناصر حادثهآفرین و حیوانصفتی چون تیمسار رزمی دست به چنین جنایتی بزند.
تشابه و همزمانی این جنایت با جنایاتی که در نقاط دیگر جهان اتفاق افتاده است، از جمله انفجار مشابهی که در چند هفته قبل در هتلی در بیروت رخ داد که در آن بیش از ۲۰۰ نفر کشته شدند، و دستگاههای تبلیغاتی دشمن جنجال وسیعی را علیه مردم قهرمان فلسطین و در جهت مخدوش ساختن آن بوجود آورد، حاکی از آن است که این گونه توطئهها توسط مراکز واحدی طرحریزی میشوند! و هدفی جز متوقف کردن جنبش نوین انقلابی اسلامی در کشورهای منطقه ندارند. در این جنایتها تمامی نیروها و عوامل استعماری و صهیونیستی دست بهدست هم دادهاند.
تلاش مذبوحانهای که امروز رژیم ایران و شاه بدان دست زده است تلاش عبث غریقی را میماند که به هر خس و خاشاکی چنگ میزند به امید اینکه خود را نجات دهد. شاه جنایتکار میتواند مردم مسلمان ما را به گلوله ببندد و یا زنده در آتش بسوزاند، اما جلوی آگاهی حرکتزای آنان را که ضامن پیروزی جنبش اسلامی است و روزبروز گسترش مییابد نمیتواند با این جنایات بگیرد. شاهد ما گسترش روزافزون این حرکت است و اینکه حتی قبل از اینکه از طرف رهبران جنبش اسلامی از مردم دعوت بشود، مردم مسلمان آبادان بلافاصله تظاهرات وسیع خود را انجام میدهند تا به تمام دنیا بفهمانند که جنایتکار اصلی و آتشزننده مردم شخص شاه است که شکستهای پیدرپی او را دیوانهتر نموده است.
سرنگون باد نظام منحط سلطنتی.
بریده باید قدرت و نفوذ استعمار و امپریالیسم از میهن ما.
درود بر ملت مسلمان ایران.
پیروز باد جنبش نوین انقلاب اسلامی.
نهضت آزادی ایران خارج از کشور
۳۱ مردادماه ۱۳۵۷
۱۷ رمضان ۱۳۹۸
آخرین اخبار:
چند روز قبل مزدوران پلیس در ساعت ۸ شب به مسجدلرزاده در تهران حمله نموده ومردم بیدفاع داخل مسجد را به شدت مضروب میکنند. و مجدداً در ساعت ۳ بعد از نیمهشب بازگشته و فرشها و شبستان مسجد را به آتش میکشند.
در طی هفته گذشته در تهران، مشهد، شیراز و سایر شهرستانها، مأمورین پلیس به مساجد که به خاطر ماه مبارک رمضان بیش از هر زمان دیگر مردم در آنها جمع میشوند حمله نموده و پس از مضروب نمودن مردم وعاظ را دستگیر و با خود میبرند. در مساجد آذربایجانیها، امامحسین، لرزاده و بعضی مساجد دیگر فرشها هنوز به خون مردم مسلمان آغشته است.
در روز ۲۴ مرداد ماه ۱۳۵۷ در شهسوار پلیس به تظاهرکنندگان حمله نموده و طی آن ۸ نفر را کشته و بیش از صد نفر را زخمی نموده است.
در روز ۲۸ مرداد ۱۳۵۷ در اردکان پلیس به تظاهرکنندگان حمله نموده و طی آن ۱۲ نفر را کشته و بیش از صد نفر را زخمی نموده است.
قرار بود در روزهای ۲۹ و ۳۰ مرداد آقای مهندس بازرگان در کانون توحید، مسجد بزرگی که در نزدیکی میدان کندی است، سخنرانی کنند که پلیس در این دو روز مسجد را تا شعاع ۲ کیلومتر محاصره میکند و به هیچکس اجازه ورود نمیدهد.
پاسخ امام خمینی به پیام نهضت آزادی ایران ـ خارج از کشور
عید سعید فطر ۱۳۹۸
بسمالله الرحمن الرحیم
نهضت آزادی ایران خارج از کشور اروپا ـ آمریکا
پیام شما فرزندان اسلام ایدکم الله تعالی را مبنی بر وفاداری به اسلام و تذکر زحمات طاقتفرسای چندینساله آنان در راه اهداف عالیه اسلام که ضامن استقلال و آزادی ملتهاست دریافت نمودم و موجب کمال تشکر گردید.
از خداوند تعالی توفیق و تائید گروهها با اشخاصی را که برای اسلام عزیز و مسلمین ستمدیده فداکاری میکنند و عمر خود را در راه حق و رسیدن به هدف اسلامی و انسانی صرف میکنند خواستارم و علاقه خود را به تمام گروههای آنان اعلام میدارم. امروز که ملتهای ستمدیده در سراسر ایران به خود آمدهاند و ملت بزرگ ایران با نهضت عظیم خود مجال را بر شاه و دارودستهاش تنگ نمودهاند وقت آن نیست که عمر خود را در مناقشات جزئی صرف نموده و گوش به تبلیغات مضره بعضی از منحرفین دهیم. امروز که شاه با آتشسوزی و ویرانگری مبارزات حقطلبانه ملت ما را میخواهد به دنیا بد جلوه دهد بر ما و شما است که بدون فوت وقت نقشه شیطانی او را در جهان فاش کنیم و نگذاریم نهضت اسلامی انسانی را با بوقهای تبلیغاتی لکهدار کند. امروز که ما بحمدالله قدم به قدم به هدف نزدیکتر میشویم باید همه را به اتحاد و برابری و برادری دعوت کرده و نقاط حساسی را که مردم به خاطر آن خود را جلو رگبار گلوله شاه قرار میدهند، نشان دهیم. امروز باید افراد محترم نهضت آزادی ایران در داخل و خارج و جمیع جناحهای اسلامی ایدهم الله تعالی بدون از دست دادن فرصت دست در دست یکدیگر نهاده و در این امر حیاتی که برچیده شدن رژیم پهلوی است، مبارزه و بدون مناقشات ملت را به سوی هدف غائی که ایجاد حکومت اسلامی است هدایت نمایند. امروز سستی و سردی و سرگرم شدن به مسائل جزئی انتحار است، انتحاری فضاحتبار. خطر به قدرت رسیدن شاه از اختلاف و سستی گروهها خطری نیست که بتوان همه ابعاد آن را پیشبینی کرد، خطر سقوط یک ملت بزرگ و اسلام عزیز است. اینجانب با تمام طاقت در حصول وحدت همه اقشار ملت مسلمان کوشش کرده و میکنم و از خداوند متعال در این امر بسیار مهم که هستی ملت بدان پیوسته است استمداد مینمایم. مطالعه مبارزات آزادیبخش ملتهای دربند و کشتارها و شکنجهها و زحمات طاقتفرسای آنان هشداری است به ملت شریف ایران که نتیجه مبارزات دینی و ملی آنان فوری و سریع نیست. نهضت ایران تا پیروزی که مسلماً از آن ملت شجاع است ادامه خواهد داشت و بر شماست که این مطلب را هرچه زودتر به ملت برسانید:
مرقوم شده بود که در بند اول اعلامیه ۲۱ شعبان ۹۸ ابهامی است که آلت دست بعضی از افراد مغرض شده است. باید متوجه باشید که آن بند به دنبال مطالبی بود که نهضت ایران را غیراسلامی معرفی میکرد و دانسته یا ندانسته ملت را از آن جدا مینمود و زحمات چندینساله همه را به نفع شاه هدر میداد. در این مورد خطیر من مکلف بودم اشتباه آنان را گوشزد نمایم و پایههای اساسی مبارزه ایران را نشان دهم. لذا صریحاً اعلام میدارم که این بند مربوط به کسانی است که نهضت اصیل ایران را به امر سیاسی غیراسلامی ترسیم مینمایند که نتیجهاش حفظ شاه است نه کسانی که در نوشتهها و مصاحبات خود شاه را محکوم و ایران را بر سر دوراهی «آزادی» یا «شاه» قرار میدهند(*) و نه کسانی که در طول مبارزات در نوشتهها و سخنرانیهای خود پیوستگی و همگامی خود را با اسلام و انزجار و تبری خود را از رژیم منحط پهلوی اعلام نمودهاند چنانچه دراکثر نوشتجات خود بدان تصریح نمودهام.
از خداوند متعال نصرت اسلام و مسلمین و توفیق همگی را خواستارم.
۱۶ شهریور صیام ۹۸
روحالله الموسوی الخمینی
*اشاره به مصاحبهی مهندس بازرگان با خبرنگار بلژیکی (ن.آ.)
بسمه تعالی
۲۸ مرداد ۱۳۵۷
بیانیه خبری
هموطنان عزیز:
واقعیتهای مشخص و غیرقابل انکاری که رژیم سعی در تحریف آنها دارد از نظر امنیت میتوان در ورشکستگی نظام حاکم و شکست حزب رسواخیز و فقر و بدبختی مردم و وجود فرهنگ انقلابی شهیدان و تداوم راه آنها به وسیلهی مؤمنین صادق و وارسته و پاکباخته و رهائی از هر قیدوبندی جستجو کرد. رژیم اکنون ضمن تلاش در جهت تحریف واقعیتهای مزبور به عبث میکوشد تا ورشکستگیها را جبران کند و از اعتراف به شکست خودداری ورزد.
درطی چند روز اخیر جنایات دیگری درجهت تحریف این واقعیتها به برکت «آزادیهای اعطائی»! در شهرهای مختلف از طرف دودمان پلید پهلوی صورت گرفته است که خبر آن را به شرح زیر منتشر میسازیم:
مشهد:
* در روز چهارشنبه ۱۱ رمضان ۹۸ (۲۵ مرداد ۵۷) به علت اعتراض به جنایات رژیم سفاک صدها نفر از خواهران ما با در دست داشتن قرآن دست به تظاهرات زده و به سوی صحن حرکت میکنند که پلیس مزدور شاه به آنان حمله کرده و پس از ضرب و شتم ۲۶ نفر از خواهران ما را دستگیر میکند. مردم مسلمان و مبارز مشهد جهت اعتراض به این دستگیری و ضرب و شتم در منزل آیتاله شیرازی متحصن میشوند و وقتی پلیس آب و برق منزل ایشان را قطع میکند، بلافاصله مردم مشهد اقدام به تعطیل عمومی مینمایند و خواستار آزادی کلیه دستگیرشدگان میشوند. مأموران رژیم ننگین به سبب درهمشکستن تحصن و تعطیل عمومی آب و برق را مجدداً وصل کرده و ۱۰ نفر از خواهران را آزاد میکنند ولی مردم آگاه دست از تحصن و تعطیل عمومی برنمیدارند تا اینکه رژیم مجبور میشود در پنجشنبه شب ۱۲ رمضان (۲۶ مرداد ۵۷) کلیهی خواهران دستگیرشده را آزاد نماید.
* در ساعت ۴ صبح جمعه ۱۳ رمضان (۲۷ رمضان) سینما آریای شهر مشهد توسط مردم مبارز منفجر میشود و شدت انفجار به حدی بوده که صدای افنجار در داخل صحن شنیده شده است.
تهران:
* بازار تهران از سه روز قبل همچنان درحالت تعطیل بهسر میبرد و نیروهای ارتش و پلیس رژیم جبار همه بازار را محاصره کردهاند. پلیس مزدور شاه خائن برای متفرق کردن مردم در مساجد بعد از اتمام سخنرانیها اقدام به پرتاب گاز اشکآور میکند و از روز جمعه ۱۳ رمضان (۲۷ مرداد ۵۷) حتی خشونت را بدانجا رسانده است که قبل از سخنرانی در مساجد به پلیس مزدور دستور داده است که مردم را با پرتاب گاز اشکآور متفرق کند و مردم مسلمان از این جهت که تا داخل مساجد هم از آنها سلب آزادی شده به دفاع برخواسته و در اثر حملهی پلیس ضدوخوردهائی روی داده است.
* در روز چهارشنبه ۱۱ رمضان (۲۵ مرداد ۵۷) آقای هادی غفاری (فرزند مجاهد شهید آیتاله غفاری) طی سخنرانی در مسجد امام حسین به افشای جنایات رژیم اشاره میکند و بعد از اتمام سخنرانی در داخل مسجد (دیوارهای داخل مسجد با عکسها و شعارهائی از امام خمینی، مجاهد شهید دکتر شریعتی و شهدای سازمان مجاهدین خلق ایران تزئین شده بود) مردم شرکتکننده دست به تظاهرات میزنند و هنگام خروج از مسجد با اینکه پلیس مزدور به همراه ارتش خائن بیرون مسجد را تا میدان فوزیه اشغال کرده بود به تظاهرات خود ادامه میدهند و پلیس جانی به مردم تظاهرکننده حمله کرده و پس از ضرب و شتم عدهای را دستگیر مینماید. تظاهرات مردم مبارز و مسلمان این منطقه تا امتداد خیابان شهباز و میدان ژاله از روز چهارشنبه تا روز جمعه ادامه داشته و مردم به مراکز فساد حمله کرده و بسیاری از سینماها و مشروبفروشیها را نابوده کردهاند.
* آقای مرویان سخنران برنامه ظهرهای مسجد قبا را پلیس در روز چهارشنبه ۱۱ رمضان (۲۵ مرداد ۵۷) پس از خروج از مسجد دستگیر کرده و مستقیماً به کمیته برده و تاکنون هیچگونه خبری از وی در دست نیست.
* در روز پنجشنبه ۱۲ رمضان (۲۶ مرداد ۵۷) مزدوران ساواک خانم بهروزی سخنران برنامه صبحهای خانمها در مسجد قبا را بعد از اتمام برنامه به هنگام خروج از مسجد به همراه ۴ نفر از خانمهای دیگر دستگیر کرده و به کمیته میبرد و خانم بهروزی را نگه داشته و ۴ نفر دیگر را بعد از ۴ ساعت بازجوئی آزاد میکند. از وضع خانم بهروزی هیچگونه اطلاعی در دست نیست.
* از روز دوشنبه ۹ رمضان (۲۳ مرداد ۵۷) تمام اطراف مسجد قبا (خیابان قدیم شمیران، خیابان زمرد، بلوار شهرزاد) توسط واحدهای منظم ارتش ضدمردمی محاصره میشود و در هر نقطه سه تا هشت کامیون مجهز با تشکیلات بیسیم مستقر هستند و محل ورودی خیابان شهرزاد که جنب حسینیه ارشاد میباشد بهطور محسوسی با کامیونهائی که جلو خیابان را میبندند، محاصره شده است.
* در جلسات شبهای مسجد قبا، جمعیتی بیش از ۱۵۰۰۰ نفر شرکت میکنند. رژیم منفور سعی دارد توسط مأموران مزدورش در این اجتماعات به عناوین مختلف بهانهای برای سرکوبی بهدست بیاورد که به علت آگاهی مردم از این نقشه شوم تاکنون موفق به پیاده کردن برنامه پلیدش نشده است.
اهواز:
* از روز چهارشنبه (۲۵ مرداد ۵۷) بازار اهواز تعطیل بوده و تظاهرات توسط مردم مبارز صورت گرفته است و در اثر حملهی پلیس مردم به دفاع برخواسته و در این زدوخورد عدهای مجروح و جمعی دستگیر شدهاند. سخنران مسجد اهواز را به کمیتهی تهران آوردهاند.
تبریز:
* از روز چهارشنبه ۱۱ رمضان (۲۵ مرداد ۵۷) مردم مسلمان و غیور تبریز جهت اعتراض به وحشیگریهای رژیم به همدردی با سایر شهرستانها اقدام به تعطیل بازار نمودهاند.
قزوین:
* در روز دوشنبه ۹ رمضان (۲۳ مرداد ۵۷) حجتالاسلام آقای سیدعباس ابوترابی در مسجد شاه قزوین سخنرانی کرده و مردم را از جنایات رژیم آگاه میکند که بلافاصله بعد از سخنرانی توسط مأموران جیرهخوار دستگیر میشود. با اینکه مردم جهت اعتراض به دستگیری و آزادی ایشان در مسجد به مدت ۲۴ ساعت متحصن میشوند ولی شایع است که ایشان را به جزیره خارک تبعید کردهاند.
بهبهان:
* در این شهر مردم مبارز و مسلمان جهت همدردی با سایر شهرستانها دست به تظاهرات میزنند که پلیس با خشونت تمام با مردم بیدفاع و بیسلاح حمله کرده است و در این زدوخورد چندین نفر شهید شده و عدهای زخمی و دستگیر میشوند. از تعداد زخمیها و دستگیرشدگان اطلاع دقیقی در دست نیست.
قم:
* به جهت پشتیبانی از تظاهرات مردم ایران، اعلامیهای مشترک از طرف مراجع عظام آقایان مرعشی، شریعتمداری، گلپایگانی صادر شده است.
توضیح: در مورد خبر سینما آریای مشهد، خبر بعدی حاکیست که انفجار در اثر آتشسوزی شدید بوده است. سینما به کلی سوخته و از بین رفته است. مقامات دولتی مدعی هستند که سه نفر از کارکنان سینما در اثر این آتشسوزی سوختهاند. ۲ـ تعطیل بازار تهران همچنان ادامه دارد. و قرار است تا روز شنبه ۲۹ مرداد ادامه یابد.
هموطنان عزیز:
برای مبارزه با رژیم شاه در جهت سرنگونی آن، برای مبارزه با نظام سلطنتی در جهت برانداختن و از بین بردن آن، و برای پیشگیری از جانشین شدن یک نظام کودتائی ساخته و پرداخته استعمار و استیلای خارجی، باید به سازماندهی نیروهای مبارز خلق پرداخت. تنها با سازماندهی نیروهای عظیم جنبش، که متناسب با اوضاع و شرایط و نیازهای کنونی باشد میتوان به ایدآلهای جنبش نوین اسلامی تحقق خارجی بخشید.
پیروز باد جنبش نوین انقلاب اسلامی
سرنگون باد نظام منحط سلطنتی
بریده باد قدرت و نفوذ استعمار و امپریالیسم از میهن ما
درود بر ملت مسلمان ایران.
نهضت آزادی ایران خارج از کشور
بیانیه دربارهی سفر هواکوفنگ به ایران
بسم الله الرحمن الرحیم
به مناسبت این روز فیروز و جشن با عظمت تبریکات صمیمانه خود و همقطاران خویش را به پیشگاه همایونی تقدیم داشته، آرزومند است که ذات اقدس ملوکانه سالیان دراز چنین روز باشکوهی را برای سعادت ملت ایران و افتخار سلطنت آن اعلیحضرت درک فرمایند.
با اجازه آن اعلیحضرت علاوه مینماید که دولت متبوعه اینجانب ذات اقدس همایونی را مظهر تمامیت استقلال ایران میداند و نظر به اینکه با نهایت اشتیاق و از صمیم قلب به تمامیت و استقلال این مملکت علاقمند است، علیهذا منظوری غیر از این ندارد که مراتب مودت آن اعلیحضرت را جلب نماید…….
با نهایت صمیمیت اقدامات لازمه را در تسریع تصفیهی مسألهی گیلان اتخاذ خواهد کرد.
(از نطق تبریکی که آقای رودشتاین نماینده مختار دولت روسیه شوروی به رهبری لنین در روز تاجگذاری احمدشاه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۰۰)
«۱۵ سال است هر یک از ماها در انقلابات ایران زحمت کشیدهایم، با هجوم سربازان نیکلا و قشون انگلیس و قوای دولت ایران مقاومتها نموده و مصافها دادهایم و مصائب بیشماری را تحمل نموده تا کسب حریت کنیم…..
ورود شما را به ایران توجه غیبی فرض و با آغوش باز، شما را پذیرفتیم و نجات خود را از چنگال انگلیس و مستبدین ایران به مساعدت شما تصور کردیم. معالاسف تصوراتمان به عکس نتیجه داد…. اگر این اقدامات شما دوام پیدا کند ناچاریم به هر وسیله باشد به تمام احرار و سوسیالیستهای دنیا حالی کنیم که وعدههای شما همهاش پوچ و عاری از صمیمیت و صداقتند، به نام سوسیالیزم اعمالی را مرتکب شدهاید که لایق قشون مستبد نیکلا و قشون سرمایهداری انگلیس است. با یک فرقه آزادیطلب و یک جمعیت انقلابی که مشقتهای متوالی چندینساله دیده و هنوز هم محصور دشمنان است آیا این نوع معامله میکنند؟».
(نامه میرزا به مدیوانی در تاریخ ۱۵ ذیقعده ۱۳۳۸)
اکنون که خاک ایران به خون شهدای خلق مسلمان رنگین گشته، در زمانی که پایههای کاخ استبداد و استعمار به لرزه درآمده و افسانه شکستناپذیری جباریت سلطنتی به دیار عدم فرستاده شده است، رئیس بزرگترین حزب کمونیست جهان آقای هواکوفنگ برای تمتع بردن از خوان یغمای ایران و در جهت تحکیم جباریت سلطنت پهلوی به دیدار شاه جلاد رفته تا با خون ملت ستمدیده بادهگساری کند.
مائو میگوید «لنینیسم برآنست که انقلاب جهانی تنها در صورتی میتواند پیروز شود که پرولتاریای کشورهای سرمایهداری از مبارزه آزادیبخش خلقهای مستعمرات و نیمه مستعمرات از مبارزه آزادیبخش پرولتاریای کشورهای سرمایهداری پشتیبانی کند، بسیون مشی لنینیسم را در عمل به کار برد. ما کمونیستهای چینی باید درعمل خود از این مشی پیروی کنیم، ما باید با پرولتاریای کشورهای سرمایهداری متحد گردیم. ما باید با پرولتاریای ژاپن، بریتانیا، ایالات متحده آمریکا، آلمان، ایتالیا و سایر کشورهای سرمایهداری متحد شویم، زیرا این یگانه راهیست که ما از آن طریق میتوانیم امپریالیسم را از پا درآوریم و به آزادی ملت و خلق خود و ملل و خلقهای جهان دست یابیم.
(از متن «بیاد بسیون» ۳۱ دسامبر ۱۹۳۹ آثار منتخب مائو، جلد ۲)
آیا دوستی با مارکوس، یحیی خان و بوتو و یا با شاه ایران دوستی با خلقهاست؟ آیا آقای هواکوفنگ در سفره رنگین شاه احساس نزدیکی به پرولتاریا میکند؟ آیا فرح نماینده خلق است که مائو دست او را میفشارد؟
ظاهراً دیپلماسی حزب کمونیست چین، از طریق این شاگرد زبده مائوتسه دون دست به گسترش سیاستی زده است که مائو خود موجد آن بود. سیاستی که از خائنی چون مارکوس گرفته تا رسوائی چون اشرف پهلوی را بهرغم خلقهای تحت ستم به دوستی گرفته است.
پیرو همین سیاست آقای هواکوفنگ در نهایت وقاحت و بیشرمی در میهمانی مجللی که شاه از خون و جان ملت به افتخار این میهمان ناخوانده برپا داشته بود سخنان زیرا را ایراد نمودند:
«….. امروز مردم ایران تحت رهبری اعلیحضرت همایون شاهنشاه در حفظ استقلال و حاکمیت کشور و دفاع از منابع طبیعی و سازندگی کشور خود به موفقیتهای مسرتبخشی نائل آمدهاند. ایران در امور بینالملی نقشی روزبهروز مهمتر ایفا میکند. دولت و مردم چین از هرگونه کامیابی و پیشرفت دولت و ملت ایران شادمانند و از صمیم قلب آرزومندند که کشور شما در راه پیشرفت و توسعه مستقل و سازندگی و مدرن کردن خویش به موفقیتهای جدیدتر و بزرگتری دست یابد…».
ظاهراً این رهبر بزرگ سوسیالیست اسارت تمام و بیچون و چرای ایران را در زیر یوغ استعمار و استعمار نو و از میان رفتن تمامی منابع ارضی از نفت گرفته تا مراتع و از مس گرفته تا جنگلها و مزارع، احتیاج به ۹۳ درصد مواد غذایی به خارج از کشور و الخ …. را موفقیتهای مسرتبخش میدانند! در ضمن نقش ایران را در آفریقای جنوبی، سومالی، فیلیپین و فلسطین و… مهم و مثبت تشخیص دادهاند که خواهان کامیابی و پیشرفت دولت ایران شدهاند! آیا نقش خائنانه ایران در سرکوبی نیروهای انقلابی، مانند کمک به دولت موبوتو که نگهدارنده و حافظ بزرگترین سرمایهداران جهان در کنگو و قاتل لومومباست بزعم رهبر چین عملی مترقی و مسرتبخش است؟
در جای دیگر همین سخنرانی ایشان میفرمایند:
«اکنون مایه خوشوقتی ما است که دوستی بین دو کشور در سایهی توجه مشترک صدر مائوتسه تونگ رهبر بزرگ مردم چین و چوئنلای نخستوزیر محبوب و گرامی مردم چین در زمان حیاتشان و اعلیحضرت همایون شاهنشاه در شرایط تاریخی جدید درخشندگی تازهای یافته و مناسبات سیاسی و اقتصادی و فرهنگی ما پیشرفت سریعی پیدا کرده است».
در اینجا آقای هواکوفنگ خدمات مشترک مائو، چوئنلای و شاه را در ایجاد رابطه سیاسی ستوده است، همان خدماتی که اولین اثرش قطع کمکهای چین به مبارزین ظفّار بود. از ادامهدهنده راه مائو و لنین چیزی دیگر غیر از این نمیتوان انتظار داشت. در آخر این بیانات سراسر شادیآور(!) برای ملت داغدیدهی ما، ایشان فرمودند:
«در پایان سخن خود سلامت اعلیحضرت همایون شاهنشاه و علیاحضرت شهبانو و شکوفایی و پیشرفت و تعالی کشور ایران و سعادت مردم را آرزو میکنم و توسعهی دوستی و روابط همکاری دوستانه مردم دو کشور چین و ایران را خواهانم.»
در زمانی که خلق مستضعف ما برای سرنگونی رژیم پوسیدهی سلطنتی در ایران بپاخاسته و هر روز در گوشه و کنار ایران، عدهی زیادی زن و مرد، پیر و جوان و حتی کودکان خردسال به دستور شاه و بدست ارتش و پلیس فاشیست او در خیابانها و مساجد شهید میگردند، و در حالی که در شهرهای بزرگ مانند اصفهان، شیراز، مشهد و آبادان حکومت نظامی برقرار شده و از کوچکترین فعالیت و اجتماع مردم جلوگیری شده و مساجد را به توپ بسته و مردم بیگناه را میکشند، رئیس بزرگترین کشور سوسیالیستی جهان آرزوی سلامتی شاهنشاه را مینماید تا شاید شاه بتواند بیش از پیش به خلق ایران خدمت نماید!!
این سخنان نه از دهان جهانخواران آمریکایی بلکه از دهان رئیس بزرگترین حزب کمونیست عالم بیرون آمد. این اولین باری نیست که ملت ما توسط رهبران بزرگ جهان سوسیالیزم از پشت خنجر خورده است. خیانت به جنبش انقلابی جنگل و سردار نامدار آن میرزا کوچکخان و پس از آن خیانت به نهضت ملی شدن صنعت نفت نمونههایی دیگر از این خیانتها هستند.
ما دراینجا اعلام میداریم که اگر میرزا کوچکخان سردار نامدار جنگل به خاطر شهادت به دست عمال استعمار و استبداد فرصت نکرد تا واقعیت خیانت به جنبش انقلابی ایران را به جهانیان برساند، نهضت آزادی ایران آن را به تمام انقلابیون و احرار جهان خواهد رساند و پشتیبانی اینگونه حکومتهای سوسیالیستی و مارکسیستی را از رژیم شاه در این موقعیت حساس تاریخ ایران، به گوش تمامی جنبشهای انقلابی و بهخصوص جنبشهای اصیل اسلامی خواهد رساند تا آنها را از خیانت و ضربهخوردن از مارکسیستها، این مدعیان حمایت خلق مصون بدارد. و این نکته را روشن خواهد کرد که برخلاف آنکه رژیم و روزنامههای غربی سعی دارند حرکت انقلابی ایران را وابسته به مارکسیستها قلمداد کنند، کشورهای سوسیالیستی و مخصوصاً دو قطب جهان سوسیالیست همیشه در جهت اثبات نظام فاشیستی حاکم بر ایران کوشا بودهاند.
در اینجا این سؤال پیش میآید (و البته همیشه پیش آمده است) که چرا؟ چرا این طرفداران دوآتشه خلق همیشه اینگونه به خلق خیانت کردهاند؟ و جوابش بهخصوص بهخاطر توجیه و تفسیرهای دور و دراز و بیپایه بتتراشان مارکسیست ـ لنینیست که برای دفاع از قالبهای عقیدتی غیرعلمی و کهنه خود از هیچ نوع آب گلآلود کردن کوتاهی نمیکنند، در ذهن بسیاری تاریک مانده است. مثلاً فروش استقلال ایران و جنبش انقلابی جنگل را «حفظ استقلال اتحاد جماهیر شوروی، پایگاه مبارزهی کارگران که در خطر حملات هالک انگلستان قرار داشت» توجیه میکنند و سیاست استالین را در ایران و بهخصوص در قبال رهبر ملی ایران دکتر محمد مصدق، یک تاکتیک خاص (!) و یا در نهایت یک اشتباه تاکتیکی تفسیر میکنند و حالا نیز ظاهراً خیانت هواکوفنگ یا خیانت مائو و بادهگساریش را با فرح و اشرف و خائنینی دیگر (البته آنها که خود را طرفدار اندیشهی مائوتسه دون میدانند!)، ناشی از سیاست صفآرایی در برابر سوسیال امپریالیزم میخوانند. اگر هم کسی از این جماعت طرفدار خط انورخوجه باشد (یعنی همان گندهگوئیهایی که از کنگره ژوئیه ۱۹۷۷ هرگز فراتر نرفت) آن وقت در نهایت آقای هواکوفنگ را یک تجدیدنظرطلب (به قول خودشان رویزیونیست) میداند. در مورد برژنفها و کاسیگینها هم به همین ترتیب توجیه و تفسیر وجود دارد.
این دلائل همه کلاهگذاری سیاسی هستند، زیرا که علت تجدیدنظر طلبشدن هواکوفنگ را همیشه ناروشن باقی میگذارد. سؤال اینجاست که چرا کشور چین با تمام جانفشانیهای ملت چین از قیام ۱۸۴۰ تا انقلاب ۱۹۱۱ و از قیام ۱۹۱۹ تا پیروزی انقلاب در ۱۹۴۸ ظرف مدتی کمتر از ۲۵ سال به سراشیبی انحرافاتی فاحش در سیاست خارجی خود میافتد و این انحرافات حتی در زمان حیات رهبران اصلی آن مثل مائوتسه دون صورت گرفته است.
در حقیقت خانه از پایبست ویران است. این جهانبینی ماتریالیست و ایدئولوژی منبعث از آن است که انحرافات را در بطن خود میپرورد و پنهان کردن در پس توجیهات مختلف هرگز نمیتواند برای مدتی طولانی مردم جهان و آزادیخواهان و انقلابیون را بیش از این از نور حقیقت دوربدارد.
در این مختصر حوصلهی تحلیل بیشتر چنین انحرافات عظیم نیست، چه بر آنها که بینش اسلامی داشته و با مکتب اسلام آشنا بودهاند از آغاز، ظهور چنین انحرافاتی به عیان روشن بوده است، لیکن این اعلامی است به تمام دشمنان خلق و هواداران رسوای ایشان که گهگاه جامهی ترقی و انقلاب میپوشند و همانها که اکنون چون موش به سوراخهای خود خزیدهاند تا مسلمانان جانفشانی کنند و ایشان خرمن مبارزه بردارند، و همانها که تنها هنرشان مخفی شدن در پشت معدودی مبارز غیرمسلمان و لجن پاشیدن به پاکترین فرزندان خلق است، که دیگر ملت ما در گرداب اغفال منافقان و انقلابینماها نخواهد افتاد و تا آنجا که جان در بدن دارد، دشمنان خلق و غربزدگان سرسپرده و سازشکاران واقعی را رسوا خواهد کرد و با هر نوع معاشاتی در برابر رژیم خائن شاه و یا در جهت حفظ نظام موجود شدیداً مبارزه خواهد کرد.
میان خلق مسلمان ما و رژیم طاغوتی شاه و یاران پنهان و آشکارش دریایی از خون که کرانههایش از ۱۵ خرداد گرفته تا قیام قم و یزد… کشیده شده است موج میزند. دریایی که مجاهدان و مبارزان ملت مسلمان ما برای استقلال و آزادی و درجهت استقرار حکومت اسلامی ارزانی داشتهاند، در نتیجه چگونه میتوان دستبوسی شاه را تحمل کرده و بعد آن را به عناوین مختلف توجیه و تفسیر کرد. هنگامی که ملت ایران به فرمان و هدایت امام خمینی کشتی انقلاب را در طوفان مبارزه به پیش میراند، و زمانی که حتی در حیطهی مبارزهی علنی، نهضت آزادی ایران شعار «شاه باید برود» را انتخاب کرده است هر گونه مماشات، سکوت و سازشکاری با رژیم ایران را محکوم میکنیم و با آن مبارزه مینمائیم.
پیروز باد جنبش آزادیبخش خلق مسلمان ایران
سرنگون باد رژیم منفور پهلوی
برچیده باد نظام طاغوتی شاهنشاهی از ایران
مرگ بر امپریالیستهای چپ و راست
درود بر امام خمینی رهبر آشتیناپذیر خلق
درود بر زندانیان سیاسی ایران
درود بر شهدای خلق مستضعف ایران
گستردهتر باد همبستگی مسلمانان ایران در راه استقرار حکومت اسلامی.
۱ شوال ۱۳۹۸ ـ ۱۳ شهریور ۱۳۵۷
نهضت آزادی ایران خارج از کشور
(بخش آمریکا)
اطلاعیه گزارش تظاهرات عظیم ۵۰۰ هزار نفری تهران در روز عید سعید فطر
عید فطر امسال یکی از درخشانترین روزهای تاریخ ۳۰ سال اخیر ایران بود. مردم مسلمان ایران که بنا به فرمان امام خمینی، در تمام طول ماه مبارک رمضان به مبارزات خود با دستگاه طاغوتی ادامه داده بودند، در روز عید فطر با برپا کردن بزرگترین تظاهرات ضدرژیمی، بازهم تنفر خود را از رژیم پهلوی ابراز داشته و نشان دادند که گول صحنهسازیهای دستگاه را نمیخورند و تا برچیده شدن نظام سلطنتی در ایران و استقرار حکومت اسلامی از مبارزات خود دست نخواهند کشید.
نهضت آزادی ایران خارج از کشور گزارش راهپیمایی بزرگ مردم تهران در روز عید سعید فطر را برای اطلاع عموم هموطنان عزیز در خارج از کشور منتشر مینماید.
برنامه نماز عید فطر امسال در چندین نقطه تهران برگزار شد. از جمله در زمین بزرگی واقع در قیطریه که هم از مسجد قبا و هم از مساجد شمیران در آن شرکت نمودند. عده زیادی از ساعت ۷ صبح در این محل اجتماع کرده بودند و حدود ۲۵۰۰۰ نفر هم از مسجد قبا، با در دست داشتن پلاکاردها و دادن شعارهای مذهبی به طرف این محل حرکت نموده و ساعت ۵/۸ به آنجا رسیدند.
نماز عید توسط آقای دکتر مفتح خوانده شد و سپس آقای دکتر باهنر سخنرانی نمودند و پس از سخنرانی ایشان آقای دکتر مفتح توضیحاتی دادند. آقای دکتر باهنر ضمن سخنرانی پرشور خود مطالب زیر را عنوان نمودند:
۱ـ انقلاب ایران، انقلابی صددرصد اسلامی و مردمی است و حرکتی است برای نجات خلق مستضعف ایران.
۲ـ ما هیچگونه همکاری با افراد و یا دستجاتی که سوابق سیاسی غیر روشن و یا خیانت داشته باشند، نخواهیم داشت.
۳ـ مردم ما با هوشیاری و آگاهی تمام دسیسهها و توطئههای رژیم را که با ایجاد احزاب مختلف و نفاقافکنی بین مردم قصد منحرف کردن حرکت اسلامی را دارد نقش بر آب خواهند کرد.
۴ـ برای لوث کردن حرکت اسلامی ایران در انظار بینالمللی، در کشورهای غربی شایع کردهاند که این جنبش ضد اقلیتهای مذهبی است و با این کار میخواهند اغتشاشهای دستهجمعی بهوجود آورند. ما اعلام میکنیم که روابط ما براساس روابط اسلامی متکی بوده و در صورتی که اقلیتهای مذهبی خیانتی به جنبش اسلامی بنمایند مانند خائنین مسلمان با آنها عمل خواهد شد.
۵ـ درمحافل خارجی اینطور مطرح مینمایند که حرکت ملت بایستی به یکی از دو ابرقدرت گرایش داشته باشد. ولی ما اعلام میکنیم که حرکت اسلامی ما در جهت تأمین استقلال و آزادی و صیانت ملت مسلمان ایران است و هیچ قدرتی اعم از استبداد داخلی و یا استیلای خارجی را نمیپذیرد.
۶ـ جنبش اسلامی ایران تحت رهبری آیتاله العظمی آقای خمینی است و این وظیفه کلیه احزاب و دستجات سیاسی اسلامی است که خود را درجهت این رهبری متشکل سازند.
۷ـ اخیراً شایع کردهاند که در حکومت اسلامی، زنان از امور اجتماعی منفصل و از حقوق اجتماعی محروم خواهند شد و حال اینکه با توجه به ضرورت حجاب و حفظ عفت اجتماعی زن، مقام والای او مطابق مفاز قرآن حکیم حفظ خواهد شد.
۸ ـ دستگاه جبار علیرغم ادعای فضای باز سیاسی، هیچگونه اقدامی ننموده و مردم را فقط با وعده و وعید سرگرم ساخته است. و در این مدت کشتار جوانان به جای میدان تیر در خیابانها و درگیریهای رودرروی با پلیس انجام شده است و به جای شکنجه در زندان، افراد را در برخوردهای خیابانی شدیداً مضروب و مجروح نمودهاند و تعداد زندانیان سیاسی روزبهروز رو به افزایش است. بهعلاوه هیچگونه تغییری در مسئولین امر داده نشده است.
اطراف زمین محل نماز با شعارهای زیر مزین شده بود:
«اسلام تنها مکتب زندهایست که انسانها پس از زدگی از مکتبهای گوناگون در نهایت به آن روز خواهند آورد»، «خون مجاهدان شهید ضامن ادامه جنبش آزادیبخش ایران است»، «تا پیروزی انقلاب اسلامی به مبارزه ادامه خواهیم داد»، «استقرار حکومت الهی خواست تمامی ملت مسلمان ایران است»، «آنها که رفتند کاری حسینی کردند»، «هر قطره خون شهیدان خلق مسلمان ایران را که امروز بر زمین میریزند بذر گل سرخی است که فردا میروید»، «گرامی باد خاطره مجاهدان شهید، پیشتازان نبرد انقلابی علیه نظام طاغوتی در راه برقراری حکومت اسلامی به رهبری امام خمینی»، «درود به تمام شهدای سرزمینهای اسلامی»، «شورش و قیامهای خونین مستضعفان سراسر کشور، جنبش و حرکت خلق مسلمان در جهت انقلاب آزادیبخش توحیدی است»، «اِنَّ اللهَ لایُغَیّر ما بِقومِ حتّی یغیّروا ما بِأنفسهم»، «حکومت اسلامی خواست ملت ایران است»، «زنده و جاوید باد راه شهیدان ما»، «درود به مجاهدان نستوه آیتاله طالقانی و آیتاله منتظری»، «عید ما روزی است که از ظلم آثاری نباشد»، «ملت مسلمان ایران تا پیروزی نهایی آرام نخواهد گرفت»، «کمال مطلوب ما ایجاد امت و حکومت اسلامی است»، «درود به دانشجویان، استادان، بازاریان و کارمندان که با اتحاد خود صفوف را فشردهتر میکنند».
در این مراسم خبرنگاران خارجی هم شرکت داشتند و از تمامی مراسم فیلمبرداری و عکسبرداری نمودند.
حدود ساعت ۱۰ صبح مراسم نماز تمام شد و جمعیت که تعداد آنها به حدود ۱۰۰ هزار نفر رسیده بود و حدود یک چهارم آنها را خواهران مسلمان تشکیل میدادند از قیطریه به سمت شهر حرکت کردند. مسیر راهپیمایی عبارت بود از قیطریه به طرف حسینیه ارشاد، تخت طاووس، خیابان پهلوی، خیابان شاهرضا، میدان ۲۴ اسفند، میدان باغشاه و میدان گمرک. در طول راهپیمایی به تعداد جمعیت مرتباً اضافه میشد به طوری که در خیابان پهلوی تعداد شرکتکنندگان به حدود ۵۰۰ هزار نفر رسیده بود. راهپیمایی حدود ۷ ساعت به طول انجامید و رهبری آن در دست خود مردم بود و هیچ گروه خاصی آن را متشکل نکرده بود. شعارهای مردم عبارت بودند از: «به گفتهی خمینی نهضت ادامه دارد»، «الله، الله، روحالله»، «به فرمان خمینی نهضت ادامه دارد»، «ارتش تو مال مائی»، «ملت مسلمان ایران حکومت محمدرضا شاه جلاد را قبول ندارد»، «حزب فقط حزبالله، رهبر فقط روحالله»، «ایران کشور ما، خمینی رهبر ما»، «یا مرگ یا خمینی»، «برادر ارتشی، چرا برادرکشی»، «مسلمان بپاخیز برادرت کشته شد»، «ما پیرو قرآنیم، سلطنت نمیخواهیم»، «اصفهان، اصفهان، برادر قهرمان»، «مرگ بر این حکومت فاشیستی»، «سرباز تو بیگناهی، آلت دست شاهی»، «شاه ایران نوکر کارتر شده»، «خمینی، خمینی تو وارث حسینی»، «قاتل ملت ما، پهلوی جلاد است»، «تا عزل شاه خائین نهضت ادامه دارد»، «آبادان، شاه خیانت کرده»، «دانشگاه یکی از پایگاههای مبارزات ضدشاه است».
شعارهای عمومی عبارت بودند از «نَصْرُ مِنَ الله وَ فَتْحٌ قریبْ»، «الله اَکْبر»، «لااِلهَ اِلاّ الله»، «درود بر خمینی».
جمعیت وقتی به جلوی حسینیه ارشاد رسید متوقف شد و شعارهایی از قبیل «درود بر شریعتی»، «شریعتی روحت شاد» برای مجاهد شهید دکتر شریعتی داده شد.
در طول مسیر هر جا مردم با قوای پلیس و ارتش روبرو میشدند شعار «برادر ارتشی، چرا برادرکشی»، «سرباز تو بیگناهی، آلت دست شاهی» را میدادند و دستهگل به طرف سربازها و پاسبانها پرتاب میکردند و با این عمل فوقالعاده بر روی مأمورین ارتشی و شهربانی اثر گذاشته بودند. در مقابل کاخ جوانان چند کامیون سرباز مستقر بود، جمعیت مدت زیادی متوقف شد و شعارهای بالا را تکرار کرد. فرمانده سربازها بالای خودروی ارتشی رفته و خطاب به مردم گفت که «من و همکارانم باید طوری عمل کنیم که مورد قبول شما باشیم، شما برنامه خود را ادامه دهید و ما هم به وظیفهی خود عمل میکنیم». جمعیت ضمن زدن دست و ابراز احساسات برای این شخص شعارهای فوق را تکرار میکردند و این کار آنقدر مؤثر بود که عدهای از سربازان به گریه و عدهای به خنده افتاده بودند. در خیابان پهلوی جمعیت به حدود ۵۰۰ هزار نفر رسیده بود که ابتدای آن در مقابل فروشگاه کوروش و انتهای آن تخت طاووس بود. در این هنگام تمامی جمعیت نماز ظهر را به صورت جماعت برپا نمودند. امام جماعت حجتالاسلام آقای هادی غفاری فرزند مجاهد شهید آیتاله غفاری بود. بعد از نماز جماعت مردم در طول مسیر نشسته و غذا خورده و به راه افتادند. وقتی جمعیت به مقابل دانشگاه تهران رسید آقای غفاری به بالای سردرب دانشگاه رفته و طی سخنانی گفت: «دانشگاه یکی از پایگاههای مبارزات ضدشاه است و دانشگاه در مبارزه علیه شاه، شهیدها داده است». پس از صلوات جمعیت به خاطر شادی روح شهدای دانشگاه ضمن تجلیل از مجاهد شهید دکتر علی شریعتی گفتند: «ای کسانی که به دست شاه جلاد کشته شدهاید برخیزید و ببینید که هنوز شاه جلادی میکند» جمعیت با گفتن «صحیح است»، «ما شاه نمیخواهیم» مطالب آقای غفاری را تأیید نمودند. سپس به طرف میدان ۲۴ اسفند و خیابان سی متری حرکت کردند.
شعارهای جمعیت در مقابل ژاندارمری بر روی سربازان و افراد ژاندارمری اثر زیادی گذاشته بود. آقای غفاری در این تظاهرات نقش بزرگی داشتند و هر ۵۰۰ تا ۶۰۰ متر، جمعیت را مینشاندند و سخنرانی میکردند. در آخرین سخنرانی ایشان در میدان گمرک، ایشان ضمن سخنان خود گفتند که: «روز پنجشنبه از طرف جامعه روحانیت تهران، روز عزای عمومی و روز تعطیل اعلام شده است و ما بقیه حرفهای خود را در آن روز خواهیم زد».
در پایان این مراسم خواست مردم مسلمان ایران به شرح زیر اعلام گردید: «ما خواستار تغییر زیربنایی و بنیادی و بنیانی نظام و حکومت پوشالی حاکم بر ایران در جهت برقراری حکومت اسلامی از طریق حاکمیت خلق مسلمان ایران هستیم. ما خواستار تغییر ارزشهای پوشالی، درجهت ارزشهای اصیل اسلامی و انسانی هستیم، نه تغییر مهرهای با مهرهی شناخته شدهی دیگر. ملت شاه جلاد را قبول ندارد. ملت ایران دولت غیرقانونی ایران را محکوم اعلام میکند». این تظاهرات پرشکوهترین تظاهرات مردم تهران در طول سالهای اخیر بود و هشیاری و آگاهی مردم باعث شد که تظاهرات بدون کوچکترین اتفاقی پایان پذیرد.
نهضت آزادی ایران ـ خارج از کشور
(بخش آمریکا)
۲ شوال ۱۳۹۸ ـ ۱۴ شهریور ۱۳۵۷
بسمه تعالی
۱۷ شهریور ۱۳۵۷
اطلاعیه گزارش تظاهرات مردم تهران در روزهای ۴ و ۵ شوال ۱۳۹۸
گزارش کوتاه راهپیمائی روز پنجشنبه ۴ شول ۱۳۹۸ در تهران
همانطور که در اطلاعیه خبری مورخه ۲ شوال ۱۳۹۸ به اطلاع هموطنان عزیز رساندیم در راهپیمائی عظیم روز عیدفطر اعلام شد که روز پنجشنبه ۴ شوال از طرف جامعه روحانیت روز عزا و تعطیل عمومی اعلام شده است. رژیم طاغوتی که ناظر آخرین روزهای عمر خود است، نهایت تلاشش را بهکار برد تا از برگزاری راهپیمائی و تظاهرات در این روز جلوگیری نماید. رژیم بارها از تلویزیون و رادیو و مطبوعات اعلام کرد که از هرگونه اجتماعی بدون کسب اجازه قبلی از پلیس، جلوگیری خواهد کرد. همچنین روزی نامههای رژیم از قول مراجع بزرگ قم نوشتند که «علماء قم تعطیل و راهپیمائی در روز پنجشنبه را تأیید نکردهاند» ولی مردم به هیچیک از این یاوهگوئیهای رژیم ترتیب اثر نداده و از ساعت ۵/۷ صبح در محلهای موعود: قیطریه شمیران، میدان شهداء (میدان ژاله سابق)، میدان سپه و میدان ۲۴ اسفند جمع شدند. جمعیت کثیری که در قیطریه جمع شده بودند به طرف شهر و گروههای دیگر به طرف خیابان شمیران حرکت مینمایند. در طول مسیرها مرتباً به جمعیت اضافه میشد و چون تمامی شهر تهران یکپارچه تعطیل بود و حتی در کوچهها هم دکانی باز پیدا نمیشد لذا تعداد افراد شرکتکننده به مراتب بیشتر از روز عید فطر بود. واحدهای پلیس و ارتش از صبح زود در قیطریه جمع شده و محل را محاصره کرده بودند. در دوراهی قلهک پلیس با گاز اشکآور به مردم حمله میکند و در نتیجه مردم به دو دسته تقسیم میشوند. یک دسته از خیابان شمیران به طرف جنوب حرکت کرده و دسته دیگر به طرف خیابان میرداماد حرکت میکنند. در حدود ساعت ۱۰ گروههائی که از میدان شهداء، میدان سپه و میدان ۲۴ اسفند حرکت کرده بودند در خیابان قدیم شمیران به گروه قیطریه پیوسته و همگی با هم از خیابان شاهرضا به طرف میدان ۲۴ اسفند حرکت کردند. در تقاطع خیابان شاهرضا و خیابان پهلوی، گروهی که از طرف خیابان میرداماد و پهلوی آمده بودند به این جمع پیوست و مجموعاً جمعیتی بیش از ۶۰۰ هزار نفر را تشکیل داد. در طول مسیر پلیس از پشت جمعیت را کنترل میکرد ولی عدهای از مردم در ۵ ردیف فشرده در حالی که شعار لبیک، لبیک، میگفتند در مقابل خودروهای ارتشی و پلیس صف بسته بودند تا مانع از حمله پلیس به تظاهرکنندگان شوند. پلیس ۲ بار با کشیدن آژیر سعی کرد که این صف فشرده را شکافته و داخل جمعیت برود ولی مردم با فشردهتر کردن صفوف خود، مانع شدند تا پلیس نیت پلید خود را عملی نماید.
شعارهای مردم عبارت بود از: «استقلال، آزادی، حکومت اسلامی»، «درود بر خمینی»، «زنده باد خمینی»، «مسلمان بپاخیز، برادرت کشته شد»، «برادر ارتشی، چرا برادرکشی» (این شعار تا پلیس دیده میشد تکرار میگردید»، «ارتش برادر ماست، خمینی رهبر ماست»، «زنده باد ارتشی ملی ایران»، «درود بر خمینی بتشکن»، «اسلام پیروز است»، «آشتی ملی و سیاسی نیرنگی بیش نیست»، «ما بتشکنیم، شیشهشکن نیستیم»، «درود به روان شهدای آبادان و سایر شهرستانهای ایران»، «نصر منالله و فتح قریب»، «هموطن تا رسیدن پیروزی از پای ننشین»، «سازمان امنیت را برچینیم»، «پیوند شاه و ملت، هرگز وجود ندارد»، «ما خواهان حکومت اسلامی به رهبری امام خمینی هستیم» (این شعار زیاد تکرار میشد)، «مرگ بر این حکومت پهلوی»، «ما پیرو قرآنیم، شاه نمیخواهیم»، «خون شهیدان ما نوید آزادی است»، «درود بر آیتاله طالقانی و آیتاله منتظری»، «پیروز باد جنبش مسلحانه خلق فلسطین»، «دروازه تمدن، با قتلعام مردم»، «دروازه تمدن، با اشک و آه مردم»، «درود بر رهبران انقلاب اسلامی»، «درود بر آیتاله طالقانی و آیتاله منتظری»، «درود بر رهبر ما خمینی»، «درود بر شهیدان ما»، «ما آزادی زندانیان سیاسی را خواستاریم»، «درود خلق ایران به ملت فلسطین»، «خمینی بتشکن، خدانگهدار تو»، «مرگ بر این سلطنت پهلوی» (این شعار هم خیلی تکرار میشد)، «آزادی زندانیان سیاسی»، «درود بر شهدای سابق سازمان مجاهدین خلق ایران از حنیفنژاد تا شریف واقفی»، «خواستههای حزبی فقط در سایه حکومت اسلامی تحققپذیر است»، «تنها راه رهائی همهی مستضعفین، استقرار حکومت اسلامی به رهبری امام خمینی»، «ای دژخیم نهضت دراز مدت اسلامی، تا آخرین قطرهی خونمان ادامه خواهد داشت»، «حزب فقط حزبالله، رهبر فقط روحالله»، «گرامی باد خاطرهی شهدای راستین سازمان مجاهدین خلق ایران، پیشتاز جنبش مسلحانه کنونی»، «رهبر این سرزمین، خمینی نازنین»، «ما آزادی تمام زندانیان سیاسی را خواهانیم»، «حزب ما حزبالله، ایجادکننده جامعه بیطبقه توحیدی»، «حکومت اسلامی تنها راهی است که امام خمینی انتخاب کرده است»، «خلق مسلمان مسلح شوید»، «۵۰ سال سلطنت، ۵۰ سال جنایت» (این شعار خیلی تکرار میشد)، «مرگ بر شاه خائن» (این شعار هم خیلی تکرار میشد)، «زنده و جاوید باد راه شهیدان ما»، «ما پیرو قرآنیم، مشروطه نمیخواهیم»، «ما پیرو قرآنیم، سلطنت نمیخواهیم»، «خمینی عزیزم بگو تا خون بریزم» (این شعار خیلی تکرار میشد)، «مستحکم باد پیوند ناگسستنی خلق مسلمان ایران و فلسطین»، «کیست مرا یاری کند، لبیک، لبیک»، «ای بیشرف حیا کن، سلطنت را رها کن» (این شعار خیلی تکرار میشد)، «فاجعه آبادان به دست شاه خائن»، «شهادت تنها راه آزادی است»، «تا مرگ شاه خائن نهضت ادامه دارد»، «خدا، قرآن، خمینی»، «رهبر ما خمینی، حافظ ما قرآن است»، «ما ملت اسلامیم، ملت شاه نیستیم»، «شاه تو را میکشیم» (این شعار هم زیاد تکرار میشد)، «ارتش تو بیگناهی، آلت دست شاهی»، «مرده و نابود باد سلطنت پهلوی»، «انتقام خون شهیدان خود را خواهیم گرفت»، «شاه سگ زنجیری امریکا»، «ما با آزادی زنان مخالف نیستیم، ما با فحشاء مخالفیم»، «به همت خمینی، شاه فراری شده»، «اعلامیه به دنیا، خمینی رهبر ما»، «فردا ۷ صبح در میدان شهداء»، ضمناً مقدار زیادی پلاکارد به دست مردم حمل میشد از جمله: عکسهای متعددی از امام خمینی، دکتر شریعتی، شهدای اولیه سازمان مجاهدین خلق ایران منجمله عکس سعید محسن و حنیفنژاد و آلادپوش (حسن و محبوبه) و عکس سیدجمالالدین اسدآبادی، عکس آقای خمینی که در یک دستشان مسلسل داشتند و در طرف دیگرش نوشته شده بود «مجاهد بزرگ» به تعداد زیاد تکثیر شده و در دسترس مردم بود. شعارهای زیر در روی پلاکاردها نوشته شده بود:
«پیام معلم مجاهد دکتر علی شریعتی: بیائید به پاس مشعلی که بتشکن بزرگ در شب یلدای ظلمت برافروخت حسینوار به ندای مستضعفین زمین پاسخ دهیم که ابراهیم زمان نمرود را به رزمگاه برده است»، «برادر ارتشی آیا بهتر نیست به جای آلب بودن در دست شاه مستبد، آزادی را در پرتو رهبری امام خمینی انتخاب کنی». پلاکاردی در دست خواهران مسلمان بود که در آن نوشته شده بود: «درود بر سرور آلادپوش، لیلا زمردیان، نسرین امیرشاهی، محبوبه متحدین و صدیقه رضائی»، «تظاهرات اخیر ملت مسلمان ایران مقدمهای است برای نبرد قهرآمیز علیه حکومت دیکتاتوری حاکم»، «زندان، تبعید، سرنیزه، نمونهی عوامفریبی برای شناخته شدن جنایتکاران تاریخ است».
در نزدیکی خیابان شاهرضا یکی از جوانان در پشت بلندگو چنین گفت: «شاه این مزدور منافع امریکا و اسرائیل باید بداند که ملت ایران علیرغم همهی توطئهها و دسیسهها رهبری صحیح خویش را انتخاب کردهاند. ملت ایران به امام خمینی به عنوان تنها رهبری که دلش در راه آزادی این ملت مالامال خون و اندوه است رأی میدهد. ملت ایران با این جنبش سیاسی اسلامی خود اثبات کرد که در صراط آزادی خویش میتواند برای رهائی خود به تنها راه رهائی که جنگ مسلحانه است دست یازد».
در این راهپیمائی عظیم که در تاریخ ایران بیسابقه بود مردم نام تعدادی از خیابانها و میدانها و مؤسسات عمومی را عوض کردند از جمله: میدان ژاله را (میدان شهداء)، خیابان پهلوی را (خیابان خمینی)، و دانشگاه آریامهر را (دانشگاه خمینی)، و میدان شهیاد را (میدان شریعتی) نامگذاری کردند. جمعیت نماز ظهر را در خیابان شاهرضا به جماعت برگزار کردند. انتظامات راهپیمائی کاملاً در دست مردم مسلمان بود و گروههای مختلف مردم با فشردگی به یکدیگر از هر نوع انحراف جلوگیری میکردند و در طول مسیر مردم به سمت جمعیتی که راهپیمائی میکردند گل میریختند و در طول تاریخ ایران چنین راهپیمائی دیده نشده است. آمادگی مردم به حدی است که مستقر شدن ارتش و پلیس نتوانست بههیچوجه روحیه مردم را تضعیف نماید. این راهپیمائی بیسابقه و متشکل که در آن بیش از ۶۰۰ هزار نفر شرکت داشتند در ساعت ۵/۷ بعد از ظهر پایان گرفت و عدهی همگان برای فردا صبح در همان محلها میباشد.
گزارش شهرستانها: علاوه بر تهران در شهرهای قم، آمل، اهواز، کازرون، شیراز، گرگان، شهرری، قزوین، همدان، زنجان، خرمآباد، کاشان، اردبیل، خمینی، اصفهان، بهبهان، مهاباد، اراک، دزفول، و شاهرود هم تعطیل عمومی بوده و در بسیاری از این شهرها برنامهی تظاهرات و راهپیمائی انجام گرفته است.
گزارش تظاهرات خونین مردم تهران در روز جمعه ۵ شوال ۱۳۹۸
از ساعت ۵/۷ صبح جمعیت زیادی در خیابان شهباز و خیابان ژاله اجتماع کرده و بدون اینکه شعاری بدهند روی زمین نشسته بودند. در دست اجتماعکنندگان، همان پلاکاردهای روز قبل دیده میشد. ارتش تمام منطقه را محاصره کرده بود. هلیکوپترهای ارتش از طرف میدان بهارستان، میدان فوزیه و خیابان فرحآباد، بر فراز این منطقه پرواز کرده و تمام منطقه را زیر نظر داشتند.
اولین فرمان آتش توسط افسری ایرانی داده شد، ولی سربازان از اجرای فرمان خودداری کرده و اظهار داشتند که چون مردم روی زمین نشستهاند، تیراندازی نخواهند کرد. افسر مزبور با مسلسل خود، سربازان را به گلوله بسته و خود را هم میکشد. در این هنگام گروهی سرباز دیگر، که شایعست از اسرائیل آوردهاند، به همراه عدهای سرباز که از غرب کشور آوردهاند، شروع به تیراندازی به مردم مینمایند و در همان لحظات اول، تعداد زیادی از دختران و پسران جوان که در صفهای جلو بودند شهید میشوند. مردم مجروحین را حتیالامکان به مراکز خصوصی و منازل میبرند، زیرا مجروحینی که به بیمارستانها برده شدهاند همراه کشتهشدگان، توسط مأمورین انتظامی به نقطه نامعلومی فرستاده شدهاند. در تمام کوچهها و خیابانهای منشعب از خیابان شهباز مردم اجتماع کرده و شعار میدهند و در مقابل قوای ارتش مقاومت میکنند. همچنین از امروز صبح در خیابانهای اطراف، از جمله خیابان ری و ایران پیادهروی شروع شده و عدهای هم در خیابان ری شهید میشوند. بلندگوئی در خیابان ژاله، مرتباً از قول آقای یحیی نوری اعلام مینماید که چون حکومت نظامی اعلام شده است دیگر اجتماع مردم بهصلاح نیست.
امروز چند کلانتری توسط مردم اشغال شد از جمله کلانتریهای بهارستان و میدان خراسان. تمام بانکهای این منطقه از میدان شهداء گرفته تا میدان خراسان و از خیابان ری تا میدان سپه و میدان شاه، به آتش کشیده شدهاند، حتی بانکهائی که در کوچه پسکوچهها قرار دارند. تمام خیابان شهباز و ری و خیابانهای اطراف را دود فراگرفته است.
اسامی شهرهائی که در آنها حکومت نظامی اعلام شده است عبارتست از: تهران، کرج، قزوین، تبریز، اصفهان، مشهد، اهواز، شیراز، کازرون، کاشان، جهرم، آبادان، قم، کرمان.
حدود ساعت ۲ بعدازظهر امروز، وقتی جناب آقای مهندس بازرگان به منزل مراجعت میکنند توسط مأمورین امنیتی دستگیر میشوند. همچنین آقایان دکتر مفتح و حاجی مانیان هم دستگیر شدهاند. عدهی مأمور امنیتی برای دستگیری آقایان دکتر سحابی، دکتر بهشتی، حاج سیدجوادی به منازل ایشان حمله میکنند ولی ایشان در منازل خود نبودهاند.
در بیمارستان سوم شعبان واقع در خیابان آبمنگل، وقتی مردم برای دادن خون به مجروحین مراجعه مینمایند، سربازان به سوی مردم تیراندازی کرده و عدهای در همانجا شهید شدهاند.
تعداد شهداء حدود ۱۲۰۰ نفر و تعداد مجروحین بیش از ۱۵۰۰ نفر تخمین زده میشود. صدای تیراندازی هنوز هم (ساعت ۳ بعدازظهر) به گوش میرسد.
در شهر مشهد نیز با اینکه حکومت نظامی اعلام شده است ولی مردم راهپیمائی نموده و در اثر حمله پلیس عده زیادی کشته و زخمی شدهاند.
طبق آخرین خبر رسیده آقای دکتر سحابی در تهران و آیتاله روحانی در قم توسط مأمورین امنیتی بازداشت شدهاند. آقای دکتر پیمان هم بازداشت شدهاند.
نهضت آزادی ایران ـ خارج از کشور
(بخش امریکا)
۵ شوال ۱۳۹۸ ـ ۱۷ شهریور ۱۳۵۷
اطلاعیه گزارش روز شنبه ۶ شوال برابر ۱۸/۶/۱۳۵۷
بسمالله الرحمن الرحیم
ــ ۸۷۹ نفر از مجروحین زدوخوردهای روز قبل که به بیمارستانها و درمانگاهها منتقل شده بودند به علت نرسیدن خون و دارو در بیمارستان درگذشتهاند. آمار درگذشتگان به شرح زیر است:
در بیمارستان بازرگانان (۶۰۰ نفر) ـ بیمارستان سینا (۱۴۰ نفر) ـ بیمارستان سوم شعبان (۲۰ نفر) ـ بیمارستان بهادری (۱۰۰ نفر) ـ بیمارستان ۲۵ شهریور (۱۳ نفر) ـ درمانگاه ژاله (۶ نفر) که تابحال جمعاً ۸۷۹ نفر از مجروحین در بیمارستانها و درمانگاهها درگذشتهاند.
ــ امروز حدود ۱۰۰۰۰ نفر از برادران و خواهران مسلمان در حالی که کفن به تن کرده بودند در خیابانهای اطراف سرچشمه به تظاهرات پرداختند که در اثر حمله ارتش به آنها عده زیادی شهید و مجروح میشوند.
ــ آقای یحیی نوری یا شهید شدهاند و یا به شدت مجروح شدهاند.
ــ حضرت آیتاله روحانی را در قم دستگیر نموده و با هلیکوپتر به نقطهی نامعلومی بردهاند.
ــ حدود ۱۰۰ نفر دیگر از روحانیون قم از جمله پسر آیتاله مرعشی و پسر آیتاله گلپایگانی را نیز دستگیر کردهاند.
ــ به دنبال دستگیری آقای مهندس بازرگان و دکتر مفتح، آقای دکتر سحابی و دکتر پیمان و دکتر حاج سیدجوادی را نیز دستگیر کردهاند.
ــ مأمورین ارتش به کسانی که برای دادن خون به مجروحین به بیمارستانها مراجعه کرده بودند حمله کرده و عدهای از آنها را شهید نمودهاند.
ــ زندانیان سیاسی در وضع بسیار خطرناکی بهسر میبرند.
ــ امروز اعلام شد که شاه برنامهی سفرش به رومانی را لغو کرده است.
ــ روز شنبه بازار تهران به طور کلی تعطیل بود و مغازههای خیابانها هم عموماً بسته بود. نیروهای ارتش در میدانهای اصلی شهر مانند میدان بهارستان، ۲۴ اسفند … همراه با تانک مستقر بودند. تظاهرات و زدوخوردها در نقاط مختلف شهر از جمله در منطقه بازار، ناصرخسرو، خیابان مولوی حدفاصل میدان شاه و میدان مولوی، خیابان شاهپور و منطقه نارمک و شهرری ادامه داشته است. در این حوادث صدها تن کشته و زخمی شدهاند. مخصوصاً در منطقه مرکزی شهر تیراندازی به شدت ادامه داشت.
ــ همکاری و فداکاری مردم بسیار چشمگیر و تعجبانگیز است. بارها مشاهده شده که میوهفروشها، میوههای خود را داخل وانتی ریخته و به بیمارستانها آورده و یا بین مردم تظاهرکننده پخش کردهاند. در جلوی بیمارستانها از جمله بیمارستان بهادری، سوم شعبان، بازرگانان و… مقادیر زیادی لباس، میوه، یخ، شیر و دیگر مایحتاج مجروحین جمع شده بود که از طرف مردم اهداء شده بود.
ــ ساعت ۱۱ صبح جوانی را که از ناحیه سینه و پهلو تیر خورده بود به بیمارستان بهادری آوردند. این جوان به محض رسیدن به بیمارستان شهید شد. جوانهای محل در حالی که جسد او را روی سر بلند کرده و پیراهن خونین او را بر چوبی زده بودند به خیابانها و کوچهها سرازیر شده و شعار میدادند: «مسلمان بپاخیز، برادرت کشته شد» مردم از زن و مرد، پیر و جوان و کودک از روی پشتبامها و از پشت پنجرهها نگریسته و ضجه و ناله میکردند. درمحلهای دیگر هم نظیر این حادثه تکرار میشد. بهطور کلی مخصوصاً «قسمت شرق و جنوب شرقی تهران» روز جمعه یکسره گریه و ناله و مبارزه بود و تا ساعت ۱۱ شب صدای گلوله درمنطقه طنینافکن بود. و از آن پس رو به کاهش گذاشت.
ــ عکسالعمل سربازان ـ چندین مورد شهود عینی گزارش دادهاند که سربازان هنگامی که به آنها دستور تیراندازی داده شده است، از دستور سرپیچی کرده و فرمانده خود را کشتهاند و یا خودکشی کردهاند.
ــ دو سرباز که به وسط مردم میآیند از پشت مورد اصابت گلوله واقع شده شهید میشوند.
سربازی از افراد ارتش به وسط مردم آمده و اسلحهی خود را در اختیار مردم قرار داده و لباسهای خود را پاره کرده و گریهکنان از گذشته خود ابراز ندامت کرده است.
تابحال عدهی زیادی سرباز توسط سربازان دیگر کشته شدهاند. از جمله ساعت ۵/۴ بعداز ظهر سربازی وارد درمانگاه شماره ۵ شبانه واقع در ابتدای خیابان ژاله میشود و مردم را دور میکند و سپس عدهای سرباز به جان هم افتاده همدیگر را میکشند. علت این امر روشن نیست.
همچنین در روز جمعه عده زیادی از تظاهرکنندگان در انتهای خیابان تهران نو، بر روی زمین نشسته بودند. چند سرباز از جلوی آنها عبور میکنند، و با اینکه تظاهرکنندگان به آنها میگویند خسته شدهایم و روی زمین نشستهایم ولی سربازها آنها را به گلوله بسته و تعداد زیادی را میکشند.
شنبه صبح سه سرباز از پادگان واقع در منطقه شمیران نو فرار میکنند که بلافاصله منطقه تحت محاصره ارتش درمیآید. دو تن از سربازان دستگیر و سرباز سومی موفق به فرار میشود.
ــ شایعه شرکت سربازان اسرائیلی در کشتار مردم قوت گرفته است. شهود عینی پیاده شده سربازان اسرائیلی را از سه فروند هواپیما در فرودگاه مهرآباد گزارش دادهاند. همچنین در جریان حرکت سربازها در خیابانها، در موارد متعددی افرادی که از پنجرهها اوضاع را تماشا میکردند دقیقاً مورد اصابت گلوله قرار گرفتهاند و در موارد معدودی مغز کودکان خردسالی که مشغول تماشا بودند متلاشی شده است. سرباز ایرانی نه انگیزه چنین کاری را دارد و نه مهارت انجام آن را. و این کار فقط از عدهی سربازان اسرائیلی برمیآید که سالیان دراز این جنایات رانسبت به خانوادههای فلسطینی انجام دادهاند.. همچنین شایعست که سربازان عربستان سعودی و کشورهای خلیج هم به ایران آمدهاند.
ــ شایعست در چند روز اخیر ۴۶ نفر از افراد سطح بالای ساواک سربهنیست شدهاند. ظاهراً به علت بالاگرفتن احتمال دگرگونی اوضاع، برای جلوگیری از منشتر شدن اطلاعات محرمانه مملکتی دست به این اقدام زدهاند.
ــ روز جمعه و شنبه پلیس با استفاده از هلیکوپتر در کوچهها و خیابانهای فرعی اقدام به تیراندازی میکرد. زیرا واحدهای ارتش و پلیس فقط در خیابانهای اصلی رفت و آمد میکنند و از وارد شدن در خیابانهای فرعی امتناع میورزند، چون میترسند مورد حمله مردم واقع شوند.
ــ جواز کسب ۸۴ نفر از فعالین بازار را لغو کردهاند.
ــ حضرت آیتاله شریعتمداری در حرم حضرت معصومه سلامالله علیها متحصن شدهاند و تبلیغات دستگاه را تکذیب نمودهاند. متن استفتائی که از ایشان به عمل آمده است به شرح زیر است:
«آیا گفتهی رادیو از قول حضرت آیتاله که تظاهرات دیروز پنجشنبه ۱۶ شهریور ۵۷ از گروه تندروها بوده است تأیید میشود؟» جواب حضرت آیتاله به شرح زیر است:
«بسمه تعالی ـ تظاهرات دیروز تهران در کمال متانت و آرامی بوده است و ما با تظاهرات آرام موافقیم و اگر غیر از این مطلبی را گفته باشند غلط و باطل است و تکذیب میشود.»
جمعه ۵ شوال ۱۳۹۸ ـ سیدکاظم شریعتمداری ـ قم
ضمناً اعلامیه زیر هم از طرف آیتاله شریعتمداری منتشر شده است:
بسم الله الرحمن الرحیم
با قلبی آکنده از تألم و تأسف فاجعه دردناک جمعه ۵ شوال المکرم ۹۸ را در تهران به عموم ملت مسلمان مخصوصاً به خانوادههای داغدیده تسلیت میگوئیم. بار دیگر در اوج مبارزات مردم ستمدیدهی ایران برای برقراری حکومت قانون و کشف آزادیهای مشروع و قانونی، گروهی از فرزندان عزیز ما در تهران به خاک و خون غلطیدند و بلافاصله پس از انتشار این حادثه عظیم، حوزههای علمیه ایران به ماتم نشست و غمی بزرگ سراسر کشور را فراگرفت. ما این مصیبت مؤلمه را به پیشگاه مقدس ولیالله المنتقم حضرت حجه ابنالحسن ارواحنا فداه تسلیت میدهیم و کیفر آمرین و عاملین این کشتار وحشیانه را از خداوند منان مسئلت میداریم. فسیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون. ما برای چندمین بار این حرکت زشت و ظالمانه را شدیداً محکوم میکنیم و برای بزرگداشت خونهای بهناحق ریخته شده و همدردی با بازماندگان حادثه، عزای عمومی اعلام میداریم. شایسته است که قاطبه ملت مسلمان ایران به خاطر اینکه دستگاه بهانهای به خاطر کشتار جمعی دیگر پیدا نکند عزای عمومی را در نهایت آرامش و متانت در خانه خود برگزار کنند. ضمناً لازم میدانیم صریحاً اعلام نمائیم با وجودی که دستهای معلومالحال مشغول تفرقهافکنی در صفوف متشکل روحانیتاند دستگاههای خبری و انتشاراتی نخواهند توانست بین آنان کوچکترین شکافی ایجاد کنند.
خواست ما از مردم مسلمان اینست که تعالیم اسلام و شریعت را کاملاً مراعات نموده و در این ایام حساس و خطیر با حفظ متانت و بردباری بیش از این بهانه به دست ایادی استبداد و استعمار ندهند. از خداوند قادر متعال دوام و شکوت و سربلندی و پیروزی ملت مسلمان را در راه کسب خواستههای مشروع و هدفهای اصیل اسلامی مسئلت داریم.
۵ شوال المکرم ۱۳۹۸ برابر ۱۷ شهریور ۱۳۵۷
سیدکاظم شریعتمداری
تعداد کشتهشدگان
ـ گزارشی از بهشت زهرا حاکیست که تا امروز ۱۸۸۰ نفر را در آنجا دفن کردهاند. همچنین تاکنون ۱۴۸ نفر سرباز در بهشت زهرا دفن کردهاند. همچنین خبرنگاری فرانسوی گزارش داده است که شخصاً ۳۰۰۰ جسد را در بهشت زهرا شمارش کرده است.
ـ در نارمک عدهای به مقر فرماندهی نظامی حمله کردهاند که در نتیجه یک نفر کشته شده است.
ـ جامعه بینالمللی حقوق بشر طی تلگرافی به شاه و مقامات امریکائی از حوادث اخیر ایران ابراز نگرانی و اعتراض کرده است.
ـ از طرف کمیتهی اجرائی جمعیت ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر، طی تلگرافی به جامعهی بینالمللی حقوق بشر، درخواست اعزام هیئتی از نظار بینالمللی به ایران شده است و همچنین از صلیب سرخ بینالمللی درخواست ارسال کمکهای فوری به ایران جهت مجروحین کردهاند. تلگراف مشابهی برای کمیته حقوق بینالمللی فرستاده شده است و تقاضای اعزام ناظر شده است.
ـ به موجب اطلاعات رسیده دولت ایران عدهای را برای اجرای توطئهای به عراق ارسال داشته است. در این رابطه طی تلگرافهای متعددی از طرف سازمانهای اسلامی به دولت عراق و سایر مقامات مسئول هشدار داده شده است.
ـ آقای فلسفی را که دستگیر کرده بودند آزاد کردند.
ـ آقای متین دفتری از اعضای جبهه ملی را دستگیر کرده و بعد از ۲ ساعت ایشان را آزاد مینمایند. مأمورین امنیتی به ایشان میگویند که «چون شما عضو جبههی ملی هستید ما با شما مخالف نیستیم و شما را آزاد میکنیم. مواظب باشید خرابکارها در صفوف جبههی ملی نفوذ نکنند…..».
ـ آیتاله مهدوی را در تهران دستگیر کردهاند.
ـ حضرت آیتاله حاج آقا حسن طباطبائی قمی که برای مدت ۱۳ سال از مشهد به کرج تبعید شده بودند را اخیراً آزاد کردند. هنگام بازگشت ایشان به مشهد، مردم استقبال پرشوری از ایشان به عمل آورده و در ضمن تظاهراتی که به عمل آوردند ۶ نفر کشته شده و خود ایشان مجروح شدهاند. ضمناً پلیس دوباره ایشان را دستگیر کرده است.
ـ طبق آخرین خبر موثق رسیده تعداد کشته شدگان حوادث چند روز اخیر، نزدیک به پنج هزار نفر میباشد.
نهضت آزادی ایران ـ خارج از کشور
(بخش امریکا)
۷ شوال ۱۳۹۸ ـ ۱۹ شهریور ۱۳۵۷
بسمه تعالی
اطلاعیه ناپدیدشدن آقای موسی صدر رهبر شیعیان لبنان
بسم الله الرحمن الرحیم
در روز ۱۲ ماه رمضان ۹۸ سفیر دولت لیبی در لبنان از طرف آقای قذافی رسماً از آقای سیدموسی صدر رهبر شیعیان لبنان دعوت بهعمل آورد که به کشور لیبی مسافرت کنند و اصرار بر اینکه این مسافرت قبل از پایان ماه رمضان باشد، آقای صدر روز ۲۰ رمضان مطابق ۲۵ اوت، باتفاق دو نفر همراه، آقایان شیخ محمد یعقوب و عباس بدرالدین (موسس خبرگزاری لبنان) از بیروت مستقیماً به طرابلس پایتخت لیبی حرکت کردند. از آن تاریخ مستقیماً هیچگونه تماسی با ایشان امکانپذیر نبوده است.
در روز ۳۱ اوت (۲۶ رمضان) مسافری از لیبی به پاریس رفت و پیغام برد که آقای صدر را همان روز بعد ازظهر در هتل ریواژ، محل اقامت ایشان در حال خروج از هتل برای دیدار آقای قذافی ملاقات کرده و آقای صدر پیغام دادهاند که فردای آنروز به پاریس تلفن خواهند کرد که برای روز شنبه ۲۸ و یا یکشنبه ۲۹ ماه رمضان به آنجا خواهند رفت.
فرزندان و دوستان آقای صدر تا روز جمعه ۵ شوال (۸ سپتامبر) با بیصبری منتظر ایشان بودند و چون هیچ خبری از ایشان نشد، تلفناً با بیروت تماس گرفتند و اقدامات برای دانستن محل اقامت ایشان از آن تاریخ با شدت تمام شروع گردید.
کمیته سیاسی حرکتالمحرومین و هیئت رئیسه مجلس عالی اسلامی شیعیان در لبنان با مقامات مربوطهی لبنان تماس حاصل کردند و سفارت لیبی در بیروت پس از دو روز خبر داد که آقای صدر به اتفاق همراهان روز ۲۶ رمضان (۳۱ اوت) ساعت ۲۰ طرابلس را با هواپیمای آلیتالیا شمارهی ۸۸۱ به سمت رم ترک کردند. متأسفانه این ادعا با آنچه تاکنون در رم تحقیق شده مطابقت ندارد. هیئتهای تحقیقی که از طرف مقاومت فلسطین و سوریه و الجزایر و لبنان تاکنون به طرابلس رفتهاند، جملگی معتقدند که معظمله هیچگاه از لیبی خارج نشدهاند، ضمن آنکه تأیید میکنند که ادعای دولت لیبی همچنان مانند سابق است. مضافاً بر اینکه هتل ریواژ اظهار داشته است که ایشان و همراهان روز ۲۹ رمضان برابر با سوم سپتامبر هتل را ترک کردهاند. تاکنون نیز هیچیک از این هیئتها نتوانستهاند از حیات آقای صدر و همراهان خبر بدست آورند.
رهبر عالیقدر نهضت اسلامی ایران حضرت امام خمینی بلافاصله پس از اطلاع از خبر مربوط به آقای صدر، تلگرافی که حاکی از نگرانی معظمله بود به آقای یاسر عرفات مخابره کردهاند و خواستند که اطلاعات لازم را کسب کرده و به ایشان اطلاع دهند. آیات عظام، آقایان گلپایگانی، شریعتمداری و مرعشی نیز تلگرافاتی برای آقایان بومدین، اسد، قذافی، عرفات و همچنین سازمان ملل متحد مخابره کردهاند و بازیافتن آقای صدر را خواستار شدهاند. مسلمانان لبنان نیز در روز ۱۳ شوال (۱۶ سپتامبر) با تعطیل عمومی و تظاهرات وسیع (۱۲۰ هزار نفر در بقاع، ۷۵ هزار نفر در صور، ۲۰ هزار نفر در صیدا) نگرانی خود را از عدم آگاهی از سلامت و حیات آقای صدر اعلام داشتند و آمادگی خود را برای اقدامات بعدی اعلام نمودند. مردم مسلمان و مبارز ایران نیز در همان روز در مساجد برای سلامت آقای صدر و بازگشت ایشان به دعا برخاستند. علمای تهران و سایر شهرستانها تلگرافهایی به دولت لیبی و سایر دولتهای عربی و مقاومت فلسطین مخابره کردهاند. آقای یاسر عرفات و نمایندگان سوریه و الجزایر و لبنان به طرابلس رفتهاند و هنوز جمعی از آنها در آنجا میباشند. مسئلهی غیبت آقای صدر هر روز بیش از پیش ابعاد بزرگتری به خود میگیرد و ملتهای مسلمان ایران و لبنان را شدیداً متأثر ساخته است. ادامهی این غیبت امکاناً عواقب وخیمی دربر دارد و نهضت آزادی ایران در خارج از کشور نیز در همین زمینه تلگرافی به آقای قذافی مخابره کرده است. ما ضمن آرزوی حیات و بازگشت هرچه زودتر آقای صدر بر خود فرض میدانیم که اطلاعات مربوط به این مسئله را مرتب در اختیار هموطنان عزیز قرار دهیم. و تا آنجا که در قدرت داریم در راه روشن شدن سرنوشت و نجات جان آقای صدر اقدام خواهیم نمود.
متون تلگراف رهبر عالیقدر امام خمینی به آقای یاسر عرفات و تلگراف جوابیه آقای یاسر عرفات به امام خمینی و همچنین تلگراف نهضت آزادی ایران ـ خارج از کشور به آقای معمر قذافی رهبر لیبی به ضمیمه به نظر خوانندگان عزیز میرسد. متون تلگرافات آیات عظام و علمای اعلام در ایران و نجف نیز در نسخهای جداگانه به نظر هموطنان خواهد رسید.
نهضت آزادی ایران ـ خارج از کشور
۱۵ شوال ۹۸ ـ ۲۷ شهریور ۵۷
تلگراف به حسن البکر
متن زیر تلگرافی است که به تاریخ ۲۱ شوال ۹۸ برابر با ۲۴ سپتامبر ۷۸ به عنوان آقای حسن البکر رئیس جمهوری عراق فرستاده شده است.
آقای حسن البکر رئیس جمهور عراق:
اطلاع حاصل شد که به دستور شما از روز شنبه ۲۰ شوال ۹۸ مأمورین پلیس شما منزل زعیم شیعیان جهان و رهبر مبارزات رهائیبخش مردم مسلمان ایران امام خمینی را محاصره کردهاند و با این شیوه پلیسی و ارتجاعی مانع از تماس مردم با معظمله میشوند و عملاً ایشان را زندانی کردهاند.
طبق اظهارنظر نماینده شما دولت عراق ملزم است که براساس توافق با رژیم شاه مانع آزادی بیان و قلم امام خمینی گردد. شما با این عمل خود علیه امام خمینی تمام مقررات و عقود بینالمللی را در مورد حقوق سیاسی و مدنی و اعلامیه جهانی حقوق بشر نقض کردهاید.
آقای رئیسجمهور البته این اولین بار نیست که دولت شما مزاحمتهایی برای امام خمینی فراهم ساخته است. در دفعات گذشته هربار بعد از کسب اطلاع از مزاحمتهای دولت شما، مراتب نگرانی و اعتراض خود را، به اطلاع شما رساندهایم و وظائف و تعهدات بینالمللی شما را یادآور شدهایم.
شما تابحال مدعی بودهاید که امام خمینی «مهمان عراق» است نه یک تبعیدی، اما در عمل دولت شما، خصوصاً در شرایط کنونی، به معنای همکاری مستقیم شما با شاه ایران و امپریالیسم بینالمللی میباشد.
مبارزات رهاییبخش مردم مسلمان ایران به رهبری امام خمینی اکنون به مراحل حساسی رسیده است و در این چندماه اخیر جهان شاهد اوجگیری این مبارزات حقطلبانه بودهاند.
امروز شعار مردم ما در سراسر ایران شعار سرنگونی شاه و کسب استقلال و آزادی و استقرار حکومت اسلامی است. و شرکت وسیع و همگانی مردم مسلمان ایران در این مبارزه رژیم را به پرتگاه سقوط کشانیده است.
ما صریحاً اعلام میداریم که ادامه این روش و عمل دولت شما در ایجاد مزاحمت برای امام خمینی به سود ارتجاع منطقه و امپریالیسم بینالمللی بوده و مورد تنفر مردم ایران، امت اسلام و مردم آزادیخواه جهان نسبت به شما و رژیم عراق خواهد بود. و این به تشدید تشنج اوضاع منطقه منجر خواهد شد. چنین امری مسلماً به ضرر مردم عراق و امت عربی نیز خواهد بود.
بدونشک مسئولیت عواقب وخیم چنان اوضاعی مشخصاً به عهده شما و دولت عراق میباشد.
برای پیشگیری از چنان عواقبی رفع فوری هرگونه مزاحمت و محدودیتی از امام خمینی امری است ضروری.
نهضت آزادی ایران در خارج از کشور
یکشنبه ۲۱ شوال ۹۸
۲۴ سپتامبر ۷۸
رونوشت:
امام خمینی.
مراجع عظام در قم.
مهندس بازرگان سخنگوی جمعیت ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر.
بومدین رئیسجمهور الجزایر.
حافظاسد رئیسجمهور سوریه.
یاسرعرفات رئیس کمیته اجرائیه جبهه آزادیبخش فلسطین.
دبیرکل سازمان ملل متحد.
خبرگزاریهای بینالمللی.
بسمالله الرحمن الرحیم
۳ ذیحجه الحرام ۱۳۹۸
علامهی مجاهد حضرت آیت الله منتظری دامت برکاته:
با کمال خوشوقتی خبر آزادشدن آن مجاهد بزرگ را از سیاهچالهای شاه دریافت داشتیم. این آزادی که بیشک در اثر مبارزات مستمر و پرثمر مردم مسلمان ایران صورت گرفته است در حقیقت نتیجهای از مبارزات مستمری است که خود شما در طول زندگی پرثمرتان داشتهاید.
اکنون ملت مسلمان ما یکپارچه تحت رهبری امام خمینی بپاخاسته و تا سرنگونی رژیم طاغوتی پهلوی و برچیده شدن نظام ظالمانهی سلطنتی از ایران و یافتن آزادی و استقلال و استقرار حکومت عادلانهی اسلامی از پای نخواهد نشست. آزادی شما در این موقعیت حساس تاریخ ایران، گرچه انتقال از زندانی کوچک به زندان بزرگتر است ولی بههرحال فرصتی مغتنم برای مردم ما است تا با رهنمودهای ثمربخش شما هرچه زودتر پیروزی را بدست آورند.
ما از آن مجاهد نستوه تقاضا داریم که درود و سلام گرم ما را به مجاهدان آزادشده از زندانهای کوچک شاه بهخصوص مجاهد عظیمالشأن حضرت آیتاله طالقانی، برادر مجاهد طاهر آقااحمدزاده، مجاهد بزرگ و مقاوم مهندس عزتالله سحابی و مجاهد دلاور مهندس میثمی برسانند.
به امید پیروزی انقلاب اسلامی
نهضت آزادی ایران ـ خارج از کشور
بسمالله الرحمن الرحیم
۳ ذیحجه الحرام ۱۳۹۸
علامهی مجاهد حضرت آیتاله طالقانی دامت برکاته:
با نهایت مسرت خبر یافتیم که آن رهبر مجاهد از سیاهچالهای رژیم شاه بر اثر مبارزات مردم آزاد گشتهاند. هرچند این آزادی به مثابهی خروج از زندانی کوچک به زندان بزرگتر ایران است، ولی این مختصر نیز محصول مبارزاتی است که خود شما از بنیانگذاران و مجاهدان راه آن بودهاید. بهحق مقاومت و پایداری شما در اعلای کلمهی حق و مبارزه با رژیم طاغوتی شاه، در طول سالیان دراز اختناق، یکی از بزرگترین عوامل جنبش اسلامی ایران است که نهتنها در تاریخ ایران بلکه در تاریخ خاورمیانه نیز بینظیر میباشد.
ما معتقدیم که با آزادی شما در این موقعیت حساس تاریخ ایران، نهضت آزادی ایران خواهد توانست با موضعگیریهای قاطع جهت سرنگونی نظام شاهنشاهی و تحقق بخشیدن به نظام عدالتگستر اسلامی وظائف خود را آنگونه که ملت مسلمان ایران و رهبر عالیقدر آن امام خمینی خواهان آنست بجا آورد.
ما ازآن برادر مجاهد و علامهی نستوه خواهانیم که درود و سلام گرم ما را به مجاهدان آزاد شده از زندانهای کوچک شاه و بهخصوص مجاهد عظیمالشأن حضرت آیتاله منتظری، برادر مجاهد طاهر آقااحمدزاده، مجاهد بزرگ و مقاوم مهندس عزتالله سحابی و مجاهد دلاور مهندس میثمی برسانند.
به امید پیروزی انقلاب اسلامی
نهضت آزادی ایران ـ خارج از کشور
بسمالله الرحمن الرحیم
۳ ذیحجه الحرام ۱۳۹۸
برادر مجاهد آقای مهندس عزتالله سحابی:
اکنون که حرکت انقلابی ایران به یکی از پرشکوهترین و مردمیترین مراحل مبارزه خود وارد گشته و به یمن مجاهدت رهبرش امام خمینی و تعالیم و مبارزات مردان حق چون شهید شریعتی و با تجربهاندوزی از مبارزات سازمانهای انقلابی بهخصوص سازمان پرافتخار مجاهدین خلق ایران، خواست استقرار حکومت اسلامی به عمق اجتماع برده شده، دستگاه طاغوتی شاه و اربابان اجنبیاش مجبور به آزاد کردن بزرگمردانی چون آن برادر مجاهد گشتهاند. هرچند آزادی از زندانهای کوچک شاه، وارد گشتن به زندان بزرگتر ایران است، لیکن این امر موقعیتی را پیش آورده است که مردم از تجارب بینظیر آن برادر مجاهد استفاده کرده و از نزدیک رابطهی عمیق خود را با یکی از کسانی که تمام زندگی خود را در راه آزادی و استقلال و حرکت به سوی تشکیل حکومت اسلامی (از انجمنهای اسلامی گرفته تا نهضت مقاومت ملی و نهضت آزادی ایران و سازمان مجاهدین خلق ایران) فدا کرده، برقرار سازند. ما معتقدیم که آن برادر مجاهد در کنار مجاهد نستوه آیتاله طالقانی نقش قاطعی در حرکت اسلامی ایران در این موقعیت حساس خواهند داشت و با رهنمودهای ثمربخششان نهضت آزادی ایران خواهد توانست وظائف خود را آنگونه که خواست ملت مسلمان ایران و رهبر عالیقدر آن امام خمینی است بجا آورد. بدینوسیله صمیمانهترین تبریکات خود را به خاطر آزادی از سیاهچالهای شاه ابراز میداریم.
به امید پیروزی انقلاب اسلامی
نهضت آزادی ایران ـ خارج از کشور
بسمالله الرحمن الرحیم
۳ ذیحجه الحرام ۱۳۹۸
برادر مجاهد آقای مهندس لطفالله میثمی:
با نهایت مسرت خبر یافتیم که به همت مبارزات مردم مسلمان ایران، رژیم دستنشانده و ضدمردمی شاه، مجبور به آزاد کردن آن برادر مجاهد گشته است. هرچند آزادی از زندانهای کوچک شاه، ورود به زندان بزرگتری است ما صمیمانهترین تبریکات خود را به آن برادر عزیز و ملت شریف ایران ابلاغ میداریم، زیرا که معتقدیم ایجاد رابطهی مستقیم بین مردم و آن برادر مجاهد که همهی زندگی خود را در راه استقلال و آزادی و ایجاد جامعهی توحیدی فدا کرده است، در جهت دادن سریع و قاطع به حرکت انقلابی و پرشکوه ایران نقش تعیینکنندهای خواهد داشت. این حرکت که محصول مجاهدت رهبر بزرگ ملت ایران امام خمینی و تعلیمات مردم مجاهد شهید شریعتی و جهاد مسلحانه سازمان پرافتخار مجاهدین خلق ایران و دیگر سازمانهای اسلامی است در این لحظات حساس از تجارب و راهنماییهای آن برادر مجاهد استفاده فراوان خواهد برد.
به امید پیروزی انقلاب اسلامی
نهضت آزادی ایران ـ خارج از کشور
قطعنامه
نهضت آزادی ایران خارج از کشور
۲۴ ذیحجه ۹۸ / ۴ آذرماه ۵۷ / ۲۵ نوامبر ۷۸
بسمالله الرحمن الرحیم
پس از پنجاه و هفت سال که از آغاز جباریت استبداد پهلوی و از هنگام شهادت میرزا کوچکخان سردار نامدار جنگل و سیدحسن مدرس مجاهد نستوه میگذرد، ادامه دهندگان راه میرزا، یعنی تمامی ملت رشید ایران، یکپارچه با پرشورترین و عظیمترین حرکت انقلابی خود در تاریخ ایران با شعار «استقرار حکومت اسلامی» بپا خاستهاند. آن دم که سرِ نامدار میرزا کوچکخان و خبر شهادت مدرس بزرگ را به دربار یزید زمان رضاخان بردند کوتهنظران را هرگز گمان بر آن نمیرفت که ملتی مظلوم در برابر ظلم فرزند جلاد رضاخان بپا خیزد و پایههای سلطنت خودکامه و نظام شاهنشاهی دو هزار و پانصد ساله را قاطعانه متزلزل سازد.
حرکت انقلابی در دوره جدید تاریخ بیداری ایرانیان که از حرکت فکری سیدجمالالدین اسدآبادی شروع گشته است با گذار از جنبشهای تنباکو و مشروطه در دوره جنگل به مرحله تکامل ابعاد مبارزاتی یعنی مبارزه عقیدتی (ایدئولوژیک)، انذار (سیاسی) و قتال (مسلحانه) از یک طرف و قاطعیت و تکامل هدفهای مردمی، یعنی از میان بردن استثمار و استبداد و استعمار رسید. در دوران خفقان رضاخانی در اثر اختناق بینظیر و جنگ پیگیر این عامل استعمار خارجی علیه اسلام و فرهنگ تشیع در ایران برای مدتی کوتاه خاطرات جنبش جنگل و مبارزات مجاهدینی چون مدرس در ذهن مردم زنگار گرفت. پس از سقوط سلطنت مطلقهاش جنبش ملی شدن صنعت نفت مبارزه را فقط در بعد سیاسی و با هدف کلی مبارزه علیه استعمار با موفقیتی بزرگ آغاز کرد. و پس از آن نهضت مقاومت ملی و نهضت آزادی ایران بعد مبارزه ایدئولوژیک و هدف مبارزه علیه استبداد و استعمار را در طول حرکت خود بر جنبش افزودند. پس از قیام عظیم پانزده خرداد از جاما و جمعیتهای مؤتلفه اسلامی گرفته تا سازمان مجاهدین خلق ایران و سایر گروههای انقلابی اسلامی حرکت مردمی را چه در ابعاد مبارزه و چه در هدفهای آن به تکامل دوره جنبش جنگل رسانیدند.
از سالهای ۳۹ و ۴۰ به بعد نیز مبارزین و علمای آگاه ایران با عنوان کردن طرحهای اصولی و خواستهای مردمی در جهت تغییر بنیادی جامعه ایران با استفاده از منبع لایزال اسلام مبارزات خود را به نحوی قاطعتر از گذشته آغاز کردند. در این دوره هدایت و تدریس معلمین بزرگ خلق مستضعف ما جهت عقیدتی عمیقی به تمام روشنفکران اصیل کشور و بالطبع به ملت شریف ایران دادند.
بدین ترتیب قاطعیت، روشنبینی و استقامت و شجاعت امام خمینی رهبر بزرگ ملت ایران و علمای آگاه که از او پیروی کرده و میکنند از یک طرف و حرکت فکری معلمین آگاه چون شهید شریعتی بزرگ از طرف دیگر با دستآوردهای سازمان مجاهدین خلق ایران و دیگر گروههای انقلابی اسلامی در این دوره خواستهای مردم را به عمیقترین مرحله خود یعنی طرح شعار «استقرار حکومت اسلامی» رسانیده و دامنه مبارزه را به تمام اقشار ملت ایران کشانده است. زندگی پرشور رهبرانی بزرگ چون مجاهد نستوه آیتاله طالقانی که چه در جمع روحانیت و چه در میان یاران نهضت آزادی و چه در جرگه معلمین بزرگ خلق ما و چه در حمایت مستقیم از مجاهدین خلق مسلمان ما مظهر بزرگ پایداری و مقاومت بودهاند و بهترین اسوه و الگو برای خلق مستضعف ما است.
در دوسال گذشته پس از جنایات رژیم دستنشانده شاه با شهادت مجاهد شریعتی و مجاهد حاج سید مصطفی خمینی و پس از آن توهین به مقام بزرگ ملت ایران امام خمینی در روزنامهی رژیم با تظاهرات عظیم مردم ایران قدم در تحقق انقلاب عظیم گذاشته و در هر اربعینی و پس از آن در هر هفته و سپس در هر روز و هر ساعتی با نثار خون فرزندان مؤمن و آزاده خود و با رهبری امام خمینی کشتی انقلاب را در این دریای پرتلاطم به پیش راندند. در این مرحله مردم و رهبری قاطعش از هر سازمان و هر گروهی و از هر قشر و صنف خاصی پیشی گرفتند که دلیلش را در شرکت پیگیر تمامی مردم مستضعف ما و بهخصوص رنجدیدهترین اقشار ملت با خواست استقرار حکومت اسلامی باید جست و بدین ترتیب تمام روشنفکران وارداتی یا ملینما و تمام آنها که به ایدئولوژیهای بیگانه به فرهنگ و شرایط اجتماعی ایران و ایرانی مجهز بوده و همهی آنهایی که بینشی غیرمنطبق با زمان داشته و تمام آنها که خارج از حیطه محدود و اصلاحطلبی خواسته دیگر نداشته و قدمی فراتر نگذاشتهاند و تمام آنها که فقط گفتهاند و هرگز عملی نکرده، یعنی همان مفسران و پژوهشگران باصطلاح انقلابی که منتظرند تا دیگران خون نثار کنند و ایشان توشه بردارند و خلاصه همه کسانی که علیوار عمل نکرده و نزیسته و مبارزه نکرده و عقیده او را نگزیدهاند متحیر و سرگشته یا به توجیهاتی در جهت رسیدن به آمال و آرزوی خود و یا حفظ قالبهای خشک عقیدتی و کهنه خود پرداخته به دروغ چهره حقیقت را خدشهدار کردهاند: قدتبیّن الرشد من الغّی.
اکنون زمان روشنی راه و عیان بودن خواست مردم است.
رژیم کثیف شاه و مهرههای استعمار و ارتجاع که از کودتای ۲۸ مرداد به بعد درهر مرحله از مبارزات مردمی با استفاده از تجارب ننگین خود و با اعمال قهر و خشونتی بینظیر سعی کردند حرکت مردمی را از میان ببرند. این بار در اثر بپاخاستن تمامی مردم با خواستهای ملموس و پرارزش و با داشتن رهبری قاطع و دقیق کارشان از هر حیث به بنبست کشیده شده است و عنقریب بساط نظام کثیف و ضدمردمی و ضد اسلامیشان درهم خواهد پیچید. در اینجا لازم به تذکر است که شجاعت و قاطعیت مردم ایران و رهبر بزرگش را در مبارزه ــ که علیرغم فقدان امکانات مطلوب و تبانی تمام قدرتها و ابرقدرتهای جهان برسر حفظ رژیم شاه بدون آنکه کوچکترین واهمهای از ابرقدرتی یا رژیم شاه داشته باشند به راه خود ادامه میدهند ــ باید در جهانبینی و مکتب اسلامی آن دانست، چه مؤمنان با تبعیت از شریعت اسلام و فراگرفتن علوم زمان (شناخت فقه اسلامی) و صبر و تقوی از هیچ نیرویی جز خداوند نهراسیده و عاقبت در شهادت یا فتح به پیروزی نائل خواهند گشت.
چه درسهای گرانبهای ایدئولوژی انقلابی ملت ما اسلام و چه تجربههای ذیقیمت سالیان دراز مبارزه این نکته را ثابت کرده است که یک حرکت اصیل بدون داشتن تمامی ابعاد مبارزه (دعوت، انذار و قتال) به پیروزی نهایی نخواهد رسید. و دیگر اینکه هیچ جنبشی بدون درنظر گرفتن تمامی اشکال استضعاف (استعمار، استثمار و استبداد) و شناخت موقعیت زمانی و مکانی آن (در همه صور این پدیدهها) ملتی را به سرمنزل رهایی کامل از هر نوع استضعاف نخواهد رساند.
از لوازم پیروزی یک جنبش تشکیلات منظمی است که با فعالیت مستقیم در میان مردم توسط مردم ساخته شده و تغذیه و تصحیح شود. این سازمان متقابلاً زمینههای سالم و اصلی را برای تربیت رهبری مردمی فراهم ساخته و به عنوان وسیلهای برای از بین بردن دشمن و پس از آن برای ساختن جامعه فردا به کار خواهد رفت. ما با استفاده و درسآموزی از قرآن و تجارب گرانبهای مبارزات مردم جهان همیشه به این اصل معتقد بودهایم که یک سازمان انقلابی نمیتواند جدای از مردم و یا بدون تربیت رهبری از میان مردم مثمرثمر واقع شود و در انتها سرنوشت یک حرکت را به انحراف و پندارگرایی خواهد کشاند. شرط ضروری دیگر برای پیروزی برنامهریزی درازمدت و منبعث از شناخت عینی و دقیق اوضاع زمانی و مکانی، فرهنگی و اقتصادی و عاقبت سیاسی و اجتماعی کشورهای جهان است. چه هر عمل سیاسی تاکتیکی بدون داشتن برنامه درزامدت میتواند یک حرکت را به سرگشتگی شدید دچار کند. بدین ترتیب بدیهی است که شرکت در یک عمل تاکتیکی بدون تشکیلات عمیق مردمی چنانچه در فوق رفت (تلفیق کار علنی ـ مخفی) و بدون برنامهریزی درازمدت نهتنها یک انتحار سیاسی بلکه خیانت به حرکت انقلابی محسوب میشود.
نهضت آزادی ایران خارج از کشور به عنوان یک سازمان اسلامی آرمان اصلی خود را تلاش در راه استقرار جمهوری اسلامی قرار داده است و چه از روی اصول نظری و چه از روی تجارب عینی سخت به این امر معتقد است که تمامی شروط فوق بدون حضور جهانبینی و ایدئولوژی اسلامی کافی نخواهد بود. زیرا این مکتب از ایدئولوژی شهادتش گرفته تا اصول عمیق اخلاقی خود، نظیر ایثار و از اصل استقلال از هرچه جز خدا و عدم ترس از هر چه جز اوست تا اصل مبارزه با استثمار آن و از تعادل و تکاملش در حیطه فردی گرفته تا حیطه اجتماعی و الی آخر مکتبی بینظیر و یکتا برای آزادی و استقلال انسانها است. بهخاطر همین مکتب و ایدئولوژی بینظیر مردمی است که ما هیچ مرحله مقام یا سنگری را در مبارزه جز سرمنزل مقصود یعنی استقرار حکومت اسلامی و حرکت به سوی تشکیل جامعه توحیدی قبول نکرده و مطلوب نمیدانیم. ما با هرگونه شیوه مبارزه سنگر به سنگر یا گام به گام که هدفش و یا نتیجهاش امکان تثبیت نظام شاهنشاهی را بدهد و یا به انحراف از مسیر اصلی حرکت بیانجامد هرگز موافقت نداشته و نخواهیم داشت. بدین ترتیب شعارهایی نظیر «استقرار حکومت ملی» یا «شاه باید سلطنت بکند نه حکومت» در برابر شعار تشکیل «جمهوری اسلامی» نهتنها غلط بلکه انحرافی میباشد. بهطور خلاصه اصول و شرایط لازم را در پیروزی نهایی حرکت به صورت زیر میتوان بیان کرد:
۱ـ مبارزه در سه بعد آن دعوت، انذار و قتال (مبارزات ایدئولوژیک ـ سیاسی ـ جهاد مسلحانه).
۲ـ مبارزه با تمام عناصر و اشکال استضعاف (از استثمار و استعمار گرفته تا استبداد) بلااستثناء در جهت تحقق آزادی ملت و تأمین استقلال مملکت و استقرار حکومت اسلامی.
۳ـ حضور فعال و مستقیم تشکیلات صحیح مردمی با تلفیق روشهای علنی و مخفی در مبارزه و تربیت کادرهای ورزیده و شایسته توسط سازمانهای اسلامی متعهد و مسئول.
۴ـ برنامهریزی درازمدت و کوتاهمدت (استراتژیها و تاکتیکهای) قاطع و منبعث از شناخت عینی جامعه.
۵ـ حضور دائم، کامل و تعیینکننده جهانبینی توحیدی و ایدئولوژی اسلامی برای تعیین خطوط، حدود و جهات تمام اصول فوق و در نتیجه نهراسیدن از هیچ قدرت و ابرقدرتی جز خداوند و اتکاء به نیروی لایزال او.
۶ ـ طرح، اعلام و پیگیری خواستهای اصلی جنبش به عنوان هدفهای درازمدت (استراتژیک) بهطوری که پیروزیهای مرحلهای، نظیر سقوط شاه و یا برچیدهشدن بساط سلطنت باعث توقف و یا انحراف از مبارزه در جهت پیروزی نهایی نگردد.
نهضت آزادی ایران در خارج از کشور که براساس این اصول فعالیت خود را آغاز کرده و از ابتدا نیروی خود را در جهت تحقق حرکتی با شرایط فوق قرار داده است و در دوره سیاه اختناق ۱۵ سال اخیر و بهخصوص هنگامی که یاران صدیق داخل مستقیم و غیرمستقیم در خدمت جنبش تمام بعدی و اصیل اسلامی ایران قرار گرفته بودند بخشی از بار حرکت را به دوش گرفته و امیدوار بود که در زمان ظهور برخی از فعالیتهای مخفی ـ علنی ـ سیاسی در ایران بعضی از یاران خود را که در این دوره فعالیتی نسبتاً محدود داشتهاند موافق با اصول و مرام خود در پیشاپیش مردم مسلمان ایران ببیند. لیکن معالاسف چه در ابعاد مبارزه و چه در اهداف آن، چه در تشکیلات حرکت چه در برنامهریزیهای آن همگی افقهایی بسیار محدودتر از آنچه بتوان مورد قبول قرار گیرد در نظر و سپس در برنامه کار این برادران قرار گرفت. ما نیز بر مبنای اخلاق اسلامی و از آنجا که این برادران بخشی از اصیلترین نیروهای حرکت اسلامی را در گذشته تشکیل داده و در حقیقت معلم و موجد حرکت جدید میباشند ــ و مردم ایران نیز به خاطر این خدمات پرارزش همیشه خواهان رهبری قاطع این برادران چون گذشته بودهاند ــ و از آنجا که عناصر و عوامل وابسته یا ضداسلامی و خائن همیشه بر این نیروها مذبوحانه تاختهاند تا به خیال باطل خود مکتب و ایدئولوژی مردم یعنی اسلام را شکست دهند در حالی که به عده کثیری از عوامل متزلزل یا خودفروخته به خاطر وحدت عقیدتی با خود کوچکترین اشارهای نیز نمیکنند ـ تا آنجایی که ممکن بود و اصول حقه اسلامی اجازه میداد استعلام، توصیه و انتقاد سازنده کرده و سعی داشتیم با ارسال تحلیلهای سیاسی و بحثهای مفصل و غیره، توجه آنها را به رسالت عظیمی که خداوند و ملت اسلام بر دوش آنها گذاشته جلب کنیم ولی متأسفانه تاکنون توفیق زیادی در این زمینه بهدست نیاوردهایم و لذا به حکم شریعت اسلامی اعلام میداریم که اهداف درازمدت (استراتژیک) اعلام شده نهضت آزادی در ایران در مورد نفی شاه و رژیم او ضمن آنکه کاملاً در چهارچوب خواستهای ملت ما و رهبری آن امام خمینی و همچنین نهضت آزادی ایران در خارج از کشور میباشد اما عدم قاطعیت در طرح تمامی اهداف خطرناک و در جهت نفی و سد تحقق اهداف درازمدت (استراتژیک) جنبش باشند و لذا علیرغم احترام عمیق و شدید خود به دستآوردهای پرارزش این برادران در گذشته و با پیشنهاد خود ایشان کماکان به راه خود در چهارچوبی که در فوق تصویر گشته است، ادامه داده و مسئولیتی در مواضع متخذه توسط این برادران در ایران نخواهیم داشت. ما با وجود احترام به تمامی عناصر حرکت اسلامی که هریک در طیف مبارزه در نقطهای قرار دارند که لایکلف الله نفساً الاّ وسعها، رهبری کل جنبش اسلامی را در افراد و یا گروههای اسلامی که تمام اصول و شرایط مبارزه مذکور در فوق را به جان و مال و با خلوص کامل به مرحله تحقق درآورند جستجو میکنیم. ضمناً از هماکنون اعلام میداریم که موضعگیری ما در قبال برخی از موضعگیریهای نارسا و غیرمنطقی برادران در ایران ابداً دلیل بر انشعاب و رفع مسئولیت نیست. ما همچنان در چهارچوب نهضت آزادی ایران عمل خواهیم کرد و مسئولیت خود را براساس جهانبینی توحیدی و ایدئولوژی اسلامی که ایدئولوژی نهضت آزادی ایران است انجام خواهیم داد و بیش از پیش سعی خواهیم نمود تا تنی چند از برادران در ایران از اشتباهاتی که در تحلیل از مسائل دارند بدرآیند و از این پس نیز نظرات و مسائل بصورت سازمانی طرح گردد و مطالب گفتهشده از طرف افراد به حساب موضعگیریهای سازمانی گذاشته نشود.
همچنین ما توجه همگان را به این نکته جلب مینمائیم که انتقاد سازنده ما از برادران نهضتی در ایران نباید حمل بر آن شود که سایر دستجات و گروهها و افراد شناختهشده در داخل ایران بهتر عمل کرده و میکنند. ما در اینجا هر نوع سوء استفاده را در جهت تحریف حقایق و حمله به حرکت اسلامی را در غالب توهین به برادرانی که در گذشته خدمات بزرگی انجام دادهاند و اکنون نیز خود ادعائی بر رهبری ندارند محکوم میکنیم.
همچنین ما امیدواریم با آزادی علامه مجاهد آیتاله طالقانی که راه او و زندگی او همیشه سرمشقی برای ما بوده و میباشد و با آزادی مجاهدان بزرگ مهندس عزتالله سحابی و مهندس لطفالله میثمی مواضع برادران داخل به صورتی کامل در جهت تمام اصول مطلوب مبارزه تغییر کند و نهضت آزادی ایران بتواند در اسرع وقت به صورت یک سازمان اسلامی مورد نظر تمام مسلمانان مبارز درآید و عملاً نقشی را که از لحاظ تاریخی برعهده دارد یعنی ادامه مبارزه در جهت خواستهای اساسی ملت مسلمان ما به همان صورتی که در طی مبارزات متعدد با ایثار خون خود بیان کرده است و بارها توسط رهبر بزرگ امام خمینی عنوان و اعلام شده است عمل نماید.
پیروز باد مبارزات برحق ملت مسلمان ایران در راه استقرار جمهوری اسلامی
درود بر امام خمینی رهبر نستوه ملت مسلمان ایران ـ زنده و جاوید باد راه شهیدان ما