اخلاق در سیاست مردان اخلاقی
۱۶ فروردین , ۱۳۹۲
دکتر مهدی نوربخش
دکتر احمد صدر حاجّ سیّد جوادی با بیش از شصت سال کوله بار مبارزه سیاسی ضّد استبدادی به سرای ابدی خالق خود شتافت. بیش از دو سوم عمر پر برکت خودرا به ستیز با استبداد سپری نموده و بعنوان یک الگو در تاریخ
آزادیخواهی این دیار مشهور گردیده است. زنده یاد حاجّ سیّد جوادی از نسلی به عرصه مبارزات این دیار پای گذاشته است که همگی به الگویی مبارزاتی و سیاسی برای این نسل تبدیل گردیده اند.
نسل ما، زنده یادان طالقانی، بازرگان و سحابی را به عنوان سمبلهای مبارزه با استبداد و دفاع از ارزشهای دمکراتیک پذیرفته و انتخاب کرده است. اما آنچیزی که در تاریخ مبارزاتی بیش از شش دهه گذشته از آنان برای ما بیادگار مانده است، اخلاق سیاسی آنهاست. آنان در مقابل رژیمها یی دست به مبارزه زده اند که تمامی ارزشهای اخلاقی و دینی جامعه مارا با بی اخلاقی خود به سوال کشیده اند. عدم احترام برای ارزشهایی نظیر آزادی و حقوق انسانی، شکنجه، به بند کشیدن نیروهای مخالف، و عدم اجازه برای مشارکت فعال در سیاست کشور هر دو رژیم سلطنتی و ولیتمدار را بیکدیگر متصل نموده است.
در فرهنگ سیاسی هرکشور، برای ارزیابی مبانی اخلاق سیاسی، میبایست اصول اخلاقی(Ethics) و اخلاق فردی(Morality) مردان قدرت و سیاست آن کشور را شناخت. اصول اخلاقی با ریشهای فلسفی شخصیت و اخلاق را شکل میدهد. انسانهای با مذهب و بی مذهب میتوانند با تکیه به اصول اخلاقی، شخصیت و اخلاق سیاسی خودرا سامان دهند. اصول اخلاقی به انسانها کمک میکند که نگاه ویژهای نسبت به محیط خود پیدا کنند. مذاهب میتوانند انسانهارا به این اصول پایبند تر نموده و در عرصه تعهد به ارزشهای انسانی کمک کنند. در تاریخ، مردان بیشماری را میشناسیم که با دین و بدون دین به این اصول اخلاقی دست پیدا نموده و تعهد سپرده اند. ماندلا در آفریقای جنوبی یکی از این نمونه هاست.
در ایران ما، نسل حاجّ سیّد جوادیها با تکیه به این اصول اخلاقی در عرصه سیاست، دین و فرهنگ ظهور نموده اند. این ارزشهای فرا دینی اخلاقی به آنها اجازه داده است تا از انسانها و کرامتهایشان تعابیر دیگری داشته باشند. در فلسفه سیاسی مهندس بازرگان و حاجّ سیّد جوادی انسانها خود مختار و صاحب رای و اراده اند. مردم با حقوق مساوی در امور سیاسی و اجتماعی خود شرکت مینمایند. هیچ فردی در جامعه انسانی حق ویژهای برای حکومت و اداره امور مردم ندارد. در فلسفه سیاسی ولایتمدار آیتالله خمینی، مردم صغیر بوده و روحانیون حق ویژهای برای حکومت دارند. بازرگان، صدر حاجّ سیّد جوادی و آیتالله خمینی همگی مسلمان بوده اما تکیه گاه اصول اخلاق یشان آنها را در مقابل دو دیدگاه متفاوت و برداشت از مردم و حکومت قرار داده است. این اصول اخلاقی، بازرگان را کمک نموده است تا درک دیگری از دین داشته باشد. دین او دین آزادی انسانهاست و دین آیتالله خمینی و مردان قدرت فعلی ایران، دینی مطلق که حکومتش از انسانها برده میسازد و حقی برای آنان در حکومت قائل نیست.
این اصول اخلاقی به صدر حاجّ سیّد جوادی کمک نمود تا بیش از شش دهه در عرصه سیاسی ایران بماند و با استبداد تا آخرین روزهای حیات خود مبارزه کند. اصول و اخلاق سیاسی او و مردان بزرگی که با آنان همرزم بوده است به نسل ما آموخته است که بدون اخلاق در صحنه سیاست ماندن کار عبثی است. سیاست بدون اخلاق تعهد نمیافریند و مردان بدون اخلاق تعهدی به احترام برای ارزشهای انسانی نمیسپارند. با استبداد همخانه میگردند و به تمامی ارزشها پشت پا میزنند.
زندگی و تاریخ مبارزاتی او مردی را به ما نشان میدهد که با تکیه بر اخلاق، پایه گذار سنت ماندگاری در تاریخ مبارزه برای احقاق حقوق انسانی مردم ما گردیده است. او در عرصه دین و سیاست، زمامدارن خودسر دیار مارا به چالش کشید. برای دفاع از حقوق زندانیان و حقوق شهروندی ایشان، وکالت آنهارا پذیرفت تا در مقابل استبداد از آنها دفاع کند. هرگز و تا آخرین روزهای حیات خود دست از دفاع از ارزشهای انسانی و دمکراتیک مردم بر نداشت. استبداد سلطنتی و دینی را نکوهش نمود و لحظهای سرنوشت مردم خود را از یاد نبرد.
آخرین پیام او به نسل امروز بردباری در مقابل مشکلات و ادامه مبارزه بود. او آرزو نمود که اگر او آزادی وطن خودرا نخواهد دید، نسل امروز به امید فردایی آزاد زنده بماند.
روح بزرگش شاد و قرین رحمت پروردگار بزرگش باد.
دکتر مهدی نوربخش، عضو نهضت آزادی ایران