۲۰۴۵
۳۰/۱۱/۸۶
اطلاعیه انتشار مکاتبات اخیر دبیران کل احزاب نهضت آزادی ایران و مؤتلفه اسلامی
جناب آقای دکتر ابراهیم یزدی، دبیرکل نهضت آزادی ایران، در نامه مورخ ۱۱/۹/۸۶ به جناب آقای محمدنبی حبیبی دبیرکل محترم حزب مؤتلفه اسلامی، در باره برگزاری کنفرانس احزاب اسلامی که به ابتکار حزب یاد شده در تهران برگزار شد و اخبار آن از رسانهها پخش شد، چند پرسش مطرح کردند که در همان موقع در رسانهها بازتاب یافت. جناب آقای حبیبی در ۲/۱۰/۸۶ به آن نامه پاسخ دادند و در پی آن، آقای دکتر یزدی نامهای به تاریخ ۱۱/۱۱/۸۶ به دبیر کل محترم حزب مؤتلفه اسلامی فرستادند.
باتوجه به اهمیت این گونه گفتگوهای بین احزاب و روشن شدن مواضع آنها، با هماهنگی و موافقت جناب آقای حبیبی، مجموعه مکاتبات یاد شده همراه با این اطلاعیه برای آگاهی عموم منتشر میشود.
روابط عمومی
نهضت آزادی ایران
پیوست ۱- نشریه شماره ۲۰۴۱ مورخ ۱۱/۹/۸۶ نهضت آزادی ایران
پیوست ۲- نامه شماره ۳۱۷۷/۱۰/الف مورخ ۲/۱۰/۸۶ حزب مؤتلفه اسلامی
پیوست ۳- نشریه شماره ۲۰۴۸ مورخ ۱۱/۱۱/۸۶ نهضت آزادی ایران
۲۰۴۱
۱۱/۰۹/۸۶
جناب آقای محمد نبی حبیبی
دبیرکل محترم حزب موتلفه اسلامی
با سلام و احترام،
از طریق اخبار روزنامهها مطلع شدیم که حزب موتلفه اسلامی در حرکتی نوآورانه و شایان تحسین از احزاب اسلامی دیگر کشورها برای شرکت در کنفرانس احزاب اسلامی دعوت کرده و در روزهای اخیر، اجلاس مقدماتی این کنفرانس را با حضور احزابی از کشورهای آذربایجان، فلسطین، عراق، لبنان، کویت و بحرین برگزار نموده است .
نهضت آزادی ایران با تقدیر از توجه حزب موتلفه اسلامی به تقویت فرآیند تحزب در کشورهای اسلامی و رویکرد مدیران آن تشکل به اهمیت و نقش تحزب در برنامه های توسعه کشورها، به رغم تبلیغات و موضع گیری های حزب گریزانه دولت نهم، توجه جنابعالی و دیگر مسئولان محترم حزب موتلفه اسلامی را به دو سوالی که پس از اطلاع یافتن از برگزاری چنین همایشی در اذهان به وجود آمده بود جلب می کنیم و امیدواریم که پاسخ به آنها را در عملکرد آینده آن حزب بیابیم:
۱- آیا مسئولان و اعضای همه احزاب دعوت شده به همایش از نظر شرعی مانند حزب موتلفه میاندیشند و ازجمله معتقد یا قائل به ولایت مطلقه فقیه و ملزومات آن هستند؟ یا بعضا از احزاب اسلامی خارجی که در این مقولات نگرشی متفاوت با دیدگاهها و اعتقادات حزب موتلفه اسلامی دارند هم دعوت شده است؟ که در این صورت، آیا بجا نمیبود که از دیگر احزاب اسلامی با سابقهای که در داخل کشور با دوستان حزب موتلفه در زمینههای یاد شده اختلاف نظر دارند نیز دعوت میشد؟ چرا که با مروری بر اخبار به نظر می رسد که نه تنها نهضت آزادی ایران، بلکه احزابی چون حزب جبهه مشارکت ایران اسلامی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی هم در زمره احزاب دعوت شده قرار نداشته اند.
۲- دومین سوال این است که معیارهای حزب موتلفه اسلامی برای دعوت از احزاب چه بوده است؟ آیا همه احزاب دعوت شده پروانه فعالیت از وزارت کشور و سایر نهادهای مربوط داشته اند یا، مطابق عرف رایج بین الملل، احزاب شناخته شده و شناسنامه دار، بدون دارا بودن کاغذی ممهور به مهر وزارت کشور یا وزارتخانه و نهاد حکومتی دیگری نیز رسمی تلقی شده و به همایش دعوت شدهاند؟ در این صورت، نهضت آزادی ایران به برادران مسئول حزب موتلفه اسلامی توصیه می کند که برای پرهیز از دوگانگی در رفتار ـ که به هیچ وجه زیبنده حزب با سابقه موتلفه اسلامی نیست ـ از حقوق احزاب و گروههایی که بعضا با کارشکنی برخی از اعضای شورای مرکزی حزب موتلفه از دریافت پروانه محروم شده اند دفاع کرده، خواستار رفع تضییقات ایجاد شده و بهرهمند شدن این احزاب از حقوق مدنی، مطابق با قانون اساسی و دیگر قوانین ذیربط، شوند.
ومن الله التوفیق و علیه التکلان
ابراهیم یزدی
دبیرکل نهضت آزادی ایران
۲۰۴۸
۱۱/۱۱/۸۶
جناب آقای محمد نبی حبیبی
دبیر کل محترم حزب مؤتلفه اسلامی
با سلام و آرزوی توفیق جلب رضایت حق و خدمت به خلق
نامه شماره ۳۱۷۷/۱۰/الف مورخ ۲/۱۰/۸۶ جنابعالی را دریافت کردیم و از توضیحاتی که پیرامون مطالب نامه شماره ۲۰۴۱ مورخ ۱۱/۹/۸۶ نهضت آزادی ایران به حزب متبوعتان دادهاید، تشکر میکنیم.
لازم میدانیم که درباره مطالبی که در نامه جنابعالی آمده است توضیحاتی به شرح زیر بدهیم.
۱- شما به موضع نهضت آزادی ایران درباره حق مردم فلسطین و محکوم کردن عملکردهای دولت اسرائیل اشاره کرده، آن را از موارد اتفاق نظر با ما دانستهاید. از این بابت خوشحالیم. مطمئناً آگاهی دارید که این نخستین بار نیست که نهضت آزادی ایران یا فعالان و مسئولان آن چنین مواضع به حقی را اتخاذ و اعلام کردهاند. از نظر ما فاجعه مردم فلسطین تنها یک مسئله عربی یا حتی اسلامی نیست، بلکه یک فاجعه انسانی است و هیچ انسانی نمیتواند با آن موافق باشد یا در برابر آن سکوت کند. نهضت آزادی ایران مواضعش را در فرصت های متفاوت و به شکل های گوناگون اعلام کرده است.
اما امیدواریم که طرح چنین موضوعی به این معنا نباشد که خودتان را تنها دراین موضوع با ما موافق یافتهاید. اگرچه قرائت حزب شما از اسلام با قرائت نهضت آزادی متفاوت است، در مبانی اعتقاد به خدای واحد، کتاب واحد، رسول واحد و موارد اساسی دیگر اشتراک های جدی و زیربنایی بین ما وجود دارد.
۲- در نامه شما آمده است: ” ضرورت تعامل میان احزاب ولو با سلیقه های مختلف و حتی متضاد مورد قبول حزب مؤتلفه اسلامی است” و این که فضای باز تضارب فکری را به نفع جمهوری اسلامی میدانید. از بیان چنین موضع مترقی ازسوی شما بسیار خرسندیم. اما از حزبی که در درون ساختار قدرت قرار دارد و از امکانات فراوان برای باز نگهداشتن فضای تضارب سیاسی ـ فکری برخوردار است توقع و انتظار این است که در مسیری که حق آزادی فعالیت سیاسی و فکری منحصربه موافقان قدرت حاکم، ازجمله حزب موتلفه اسلامی، نباشد گام بردارد و تلاش کند. اتحاد ملی و انسجام اسلامی، که به آنها اشاره کرده اید، هنگامی تحقق خواهد یافت که همه اندیشه های گوناگون، و بعضاً متضاد، قادر به حضور در مبادلات و معادلات سیاسی – فکری باشند. قطعاً شما هم با ما موافقید که با شعار به تنهایی نمیتوان به اتحاد ملی و انسجام اسلامی، به عنوان ارزشهای والای ملی و دینی، دست یافت.
نهضت آزادی ایران، با تأکید بر موضع ابرازشده در نامه شما، یعنی ضرورت تعامل میان همه احزاب، اگرچه با سلیقه ها و نگرش های متفاوت یا متضاد، اضافه میکند که نهادینه شدن رکن جمهوریت نظام در گرو پذیرفتن و تن در دادن به حق حضور آزادانه تمام اندیشه ها و تضارب دیدگاه های سیاسی معتقد به خدمت به کشور و ملت است. بویژه، در شرایطی که خطرهای خارجی کیان کشورمان را تهدید میکند، وفاق ملی یک ضرورت سیاسی عقلانیت محور است. ایجاد هماهنگی و تفاهم میان احزاب و گروه های سیاسی پیش شرط اولیه وفاق ملی است.
۳- حزب مؤتلفه اسلامی از یکسو با گروه های دگر اندیش ـ حتی مسلمان و معتقد، مانند نهضت آزادی ایران ـ مرزبندیهای مشخص دارد و از هر نوع تعامل با این احزاب پرهیز میکند و ازسوی دیگر، با نمایندگان احزاب غیراسلامی و حتی ضد دین، مانند حزب کمونیست چین، دید و بازدیدهای رسمی دارد و به مبادله تجارب سیاسی میپردازد. به راستی وجه مشترک میان حزب مؤتلفه اسلامی و حزب کمونیست چین چیست؟ و یک حزب کمونیست با کدام یک از اولویت ها یا قرائت دینی حزب مؤتلفه اسلامی هماهنگی دارد؟
۴- نهضت آزادی ایران بر این باور است که جامعه بشری علیالاصول یک جامعه متکثر از جهت فکری و عقیدتی است. در یک جامعه درحال انتقال تاریخی، مانند ایران، تنوع و تکثر آراء و عقاید به مراتب بیشتر از یک جامعهی عادی میباشد. پدیدار شدن و پایداری احزاب سیاسی درگرو این است که معرف جریانهای فکری، سیاسی و اجتماعی واقعی و عینی درون جامعه باشند. در جامعهی درحال انتقال ایران، دو جریان سیاسی ـ فکری با ویژگی های متفاوت وجود دارند. در یک سو، افکار و اندیشه های سنتی یا سنت گرایان دینی و درسوی دیگر، قرائت های جدید و نواندیشی دینی وجود واقعی دارند. درحالی که حزب مؤتلفه اسلامی جریان اول را تا حدود نسبتاً زیادی نمایندگی میکند، نهضت آزادی ایران خود را معرف و سخنگوی غیرمنحصر به فرد جریان روشنفکری دینی و نواندیشی دینی میداند. رمز ماندگاری هر دو حزب در این است که هر یک از آنها در حد و سهم خود معرف یک جریان ریشه دار فکری، فرهنگی و اجتماعی است. نه نهضت آزادی ایران و نه روشنفکران دینی میتوانند واقعیت وجود و حضور جریان سنت گرای دینی و حزب مؤتلفه اسلامی را نادیده بگیرند و نه این جریان و حزب معرف آن میتوانند جریان روشنفکری دینی و نهضت آزادی را نادیده گرفته، آنها را حذف کنند یا حتی بی اعتنا از آن عبور کنند.
تضارب افکار و تعامل میان گروه ها هنگامی مفید و مؤثر واقع میشود که احزاب سیاسی، چه در قدرت و چه بیرون از قدرت، حق حیات گروههای مخالفشان را با صداقت بپذیرند و بالاتر از آن، با صداقت و صراحت از حق حضور این افکار و احزاب حمایت کنند.
در رابطه با کسب و حفظ قدرت، احزاب اسلامی باید به آیه شربفه قرآن: ” وَ تِلْکَ الْأَیَّامُ نُدَاوِلُهَا بَینَْ النَّاسِ وَ لِیَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ یَتَّخِذَ مِنکُمْ شهَُدَاءَ وَ اللَّهُ لَا یحُّب الظَّالِمِین ” (آلعمران ۱۴۰) توجه کنند. تعامل مطلوب و سالم احزاب سیاسی نمیتواند در چارچوب شرایط زودگذر سیاسی محصور، منحصر و محدود بماند. چنین تعاملی هرگز پویا و رشد یابنده نخواهد بود.
نهضت آزادی ایران، به سهم خود و در حد توان و امکاناتش، از هر فرصتی برای تضارب فکر و اندیشه با احزاب سیاسی دیگر استفاده کرده است و میکند. در چارچوب همین سیاستی است که ما با شما به همکنشی پرداختهایم.
۵- در نامه تان، تصمیم کمیسیون ماده ۱۰ قانون احزاب علیه نهضت آزادی ایران را تأیید کردهاید. به راستی، اگر قانون اساسی و قانون احزاب معیار است، نه تمایلات و گرایشهای سیاسی – حزبی، در کجای آنها حق فعالیت آزاد احزاب مشروط به کسب پروانه یا مجوز شده است ؟
اگر به مشروح مذاکرات مجلس اول، در هنگام بحث پیرامون قانون احزاب، مراجعه کنید، به آسانی در خواهید یافت که رسمیت یافتن یک حزب سیاسی و ثبت آن در وزارت کشور شرط قانونی بودن حزب نیست، بلکه به معنای پیدا کردن شخصیت حقوقی است. همانگونه که میدانید، در کارهای گروهی اقتصادی، افراد حق دارند که آزادانه شرکت تشکیل دهند و به فعالیت پردازند. اما اگر بخواهند شرکت آنان شخصیت حقوقی بیابد و از مزایای رسمی بهرهمند شود، باید شرکتشان را در اداره ثبت شرکت ها به ثبت برسانند. احزاب سیاسی نیز، درصورت تمایل به کسب شخصیت حقوقی باید از وزارت کشور پروانه دریافت کنند. کمیسیون ماده ۱۰ قانون احزاب یک واحد حقوقی با وظیفه دادرسی در باره احزاب نیست. خودداری وزارت کشور و کمیسیون ماده ۱۰ از صدور پروانه فعالیت نهضت آزادی ایران تخلف آشکار از قانون اساسی و قانون احزاب است. کمیسیون یادشده مستندات قانونی برای عدم صدور پروانه ارایه نکرده است. اتفاق نظر داشتن اعضای کمیسیون هم ملاک قانونی بودن تصمیمات آنها نیست. متاسفانه، قوه قضاییه به شکایت نهضت آزادی ایران از وزارت کشور و کمیسیون ماده ۱۰ـ که بر طبق قانون احزاب صورت گرفته بود ـ رسیدگی نکرد و از ایفای وظیفه قانونیش سرباز زد. شما در توجیه غیرقانونی دانستن نهضت آزادی ایران نوشتهاید: ” التزام به قانون اساسی کافی نیست” و ” اگر قرائت شما از برخی از مبانی بسیار مهم در قانون اساسی و قوانین عادی جمهوری اسلامی و عرف سیاسی با قرائت مسئولان نظام، بالاخص حضرت امام خمینی (ره)، همچنان متفاوت باشد، در هیچ دولتی نمیتوانید مشکل قانونی شدن حزب خود را حل کنید، مگر آنکه در برخی از مبانی تجدید نظر کنید.”
از دبیرکل حزب مؤتلفه اسلامی، با سابقهای طولانی در فعالیت سیاسی، چنین استدلالی تعجب انگیز است. در کجای قانون اساسی، در کدام یک از قوانین جاری کشور، یا در کدام عرف یا سنت سیاسی پذیرفته شده، اختلاف در قرائت از مبانی قانون اساسی و قوانین عادی موجب محرومیت از حق فعالیت رسمی و آزادانه یک حزب شناخته شده است ؟ در ادامه همین نگرش، نوشتهاید: ” شما تا این تناقض را در آموزه های نظری و عملی تشکل خود حل نکنید، عملاً نمیتوانید با احزاب معتقد به قانون اساسی هم جهت باشید. ” این سخنان وجاهت قانونی ندارد. بسیاری ازعناصرفعال و سرشناس متعلق به جریان اسلامی سنتی به اصل جمهوریت، رأی مردم و انتخابات اعتقاد ندارند و بارها آن را ابراز کردهاند. مراجعه به مشروح مذاکرات مجلس بازنگری پیش نویس قانون اساسی در سال ۱۳۵۸ نشان میدهد که بسیاری از اصول قانون اساسی با اکثریت آرا، و نه اتفاق آرا، تصویب شده است. به عنوان مثال، هشت نفر به اصل پنجم قانون اساسی رأی منفی دادند. نمایندگانی که به این اصول رأی موافق ندادند، بی تردید به آنها اعتقاد نداشتند. اما پس از رأی گیری و تصویب قانون، همه باید به آن التزام داشته باشند. اعتقاد یک امر درونی است و بررسی و قضاوت درباره اعتقاد اشخاص مصداق تفتیش عقاید است، در حالی که التزام یک اصل حقوقی است. رهبر فقید انقلاب در مصاحبه ها و سخنرانیهایشان در پاریس به کرات اعلام کردند که در جمهوری اسلامی حتی کمونیست ها میتوانند آزادانه فعالیت داشته باشند، به شرط آنکه از قانون تمکین کنند، یعنی التزام به رعایت قانون داشته باشند. در مجلس بررسی پیش نویس قانون اساسی، هنگام بحث درباره اصل ۲۶، که ناظر بر فعالیت احزاب است، مسئله فعالیت آزادانه احزاب کمونیست نیز مطرح شد و مرحوم دکتر بهشتی از آن دفاع کرد. چگونه است که اینک، پس از گذشت ۳۰ سال از پیروزی انقلاب و استقرار جمهوری اسلامی، نه تنها کمونیست های وطنی، بلکه مسلمانانی که قرائت آنان از اسلام با قرائت رسمی و دولتی همخوانی ندارد، حق فعالیت ندارند؟ و نه فقط از برگزاری مراسم سالگرد تأسیس نهضت آزادی ایران، بلکه از برگزاری نماز عید فطر، نماز عید قربان و مراسم سالگرد درگذشت شادروان مهندس بازرگان هم جلوگیری میشود؟ آیا، در صورت تداوم این وضعیت، ما حق نداریم که علاوهبر نگرانی از آینده نظام جمهوری اسلامی، درباره کیان کشورمان نگران باشیم؟ ما داوری در این امر را به خدای بزرگ، که بهترین داور است، وامیگذاریم.
با احترام ـ ابراهیم یزدی
دبیرکل نهضت آزادی ایران