محمدحسین بنی اسدی دبیرکل نهضت آزادی ایران ششم آبان 1403
به نام خدا
جامعه ما، بویژه در اوضاع حساس کنونی، نیازمند وفاق ملی است. جایگاه و نقش اقوام ایران در تحقق وفاق ملی بسیار مهم است. پیش نیاز وفاق ملی ایرانی دوستی است.
وفاق ملی و ایران دوستی بدون شناخت ایران ممکن نیست- شناخت ایران نیز بدون شناخت اقوام ایرانی کامل نیست- شناخت اقوام ایرانی هم بدون داشتن تعریف درستی از مفهوم “قوم” و “اقوام” و سوابق تاریخی، زبان، فرهنگ و تجارب و نقش تاریخی هر یک از آنان حاصل نمیشود.
از نظر جغرافیائی، فلات ایران در منطقه استراتژیک و حساسی قرار گرفته است که محل رفت و آمد گروههای مهاجر و مهاجم از غرب و شرق و از شمال و جنوب بوده است. بسیاری از این گروهها مانند “لکها” و آریائیها” در این منطقه رحل اقامت افکنده و نسلها و فرزندان آنان اقوام امروزی ایران را که مشتمل بر حداقل 20 قوم میشوند تشکیل میدهند. برخی از این اقوام عبارتند از: کردها، بلوچها، لرها، عربها، آذریها و فارسها هر یک از این اقوام دارای زبان و فرهنگ خاص خود بودهاند و جامعهای متکثر به لحاظ زبان، فرهنگ و حتی دین و مذهب بوجود آوردهاند. ولی رفت و آمد و تعامل بین این اقوام در طول تاریخ ارزشها، سنتها و هدفهای مشترکی نیز ایجاد کرده است، که در کنار هم بطور مسالمت آمیز و در صلح و آرامش، همزیستی سازنده داشته “ملت ایران” را بوجود آوردهاند.
با وجود همزیستی مسالمت آمیز اقوام مختلف، در شرایط حساس کشورمان سه مسئله مهم موجب عدم رضایت و مانعی برای وفاق ملی شده است: (1)تبعیض مذهبی و قومی که مانع مضاعف مشارکت عادلانه آنها در مدیریت کشور میگردد، (2) برجسته کردن زبان و گویشهای مختلف اقوام با قصد جدائی و تجزیه طلبی برخی گروههای افراطی و (3) کم توجهی به محرومیتهای مناطق زیست برخی از مهمترین اقوام مانند بلوچها، عربها و کردها.
در مورد مسئله اول که تبعیض قومی و مذهبی، یادآوری میکند که منظور از “وفاق ملی” وجود رابطه بدون “تبعیض” و عادلانه و صادقانه بین بخشهای مختلف جامعه، از جمله اقوام مختلف ایرانی در درون خود و با سایر بخش جامعه، بویژه حکومت است. وجود روابط عادلانه و صادقانه به همدلی، همسوئی و همکاری در حل مسائل استانی و ملی میانجامد. در صورت فقدان یا ضعف چنین روابطی، تعارضها و اعتراضهائی پدید میآید، که مُخلّ وفاق ملی و توانمندیهای اقوام و جامعه خواهد شد. رفع تبعیض و جلب مشارکت اقوام در سطوح مدیریتهای، محلی، استانی و ملی میتواند به رفع اینگونه تبعیضها کمک کند. انتصاب برخی از برادران اهل تسنن توسط دولت آقای پزشکیان به استانداری بعضی استانها یا معاونت بعضی از وزارتخانهها، گامی هرچند کوچک، ولی درست، در راه رفع اینگونه تبعیضها است که باید در جهت تقویت آن مورد تایید و پشتیبانی بیشتر ملت و پذیرش حکومت قرار گیرد. برای دست یافتن به این وفاق باید به این نکته مهم توجه داشت که وفاق یک پدیده ساده، دستوری و “شکلی” نیست، بلکه فرایندی است تدریجی مبتنی بر گفتگو، تفاهم و مصالحه از سوی گروههای ذیربط و حکومت، که نیاز به صبوری و استمرار دارد. از این رو مطالبه وفاق ملی باید از سوی اقوام و گروههائی که دچار محرومیت مضاعف بودهاند. و طی صد سال اخیر به حاشیه رانده شدهاند، بصورت یک مطالبه مشترک مطرح و پیگیری شود و راه را برای گفتگو و تعامل و رفع تبعیضهای تاریخی بازکند. احزاب سیاسی و جامعه مدنی نیز باید در برنامه خود رفع تبعیض و دفاع از حقوق اقوامی را که دچار محرومیت تاریخی شدهاند، منظور دارند.
مسئله دوم که مانع وفاق میگردد، ترویج نظریه “ملتها” است که براساس زبانهای متفاوت اقوام ایرانی قرار دارد و توسط برخی احزاب چپ مارکسیستی پشتیبانی و تبلیغ میشود. هر چند این نظریه در مورد جمهوریهای شوروی سابق بکارگرفته شد، ولی در ایران و در مورد اقوام ایرانی که از تاریخ و وجوه مشترک برخوردارند، و مجموعاً ملت ایران را تشکیل میدهند. قابل قبول نیست. ترویج این نظریه به “قومیت گرائی و تمایلات تجزیه طلبانه” و به تعارضهای ملی بجای “وفاق ملی” منتهی میشود. احترام به زبان و گویشهای اقوام بسیار مهم بوده و باید در آموزش های رسمی بعد از زبان رسمی فارسی که زبان ملی است. تدریس شود، ولی نباید گویشگران هر یک آنها را ملتهای مستقل تلقی کرد. بنابر این عامل زبان یا گویشهای قومی نباید ابزاری در جهت ایجاد اختلاف و ضد وفاق بکار گرفته شود.
مسئله سوم، مربوط به محرومیت و عدم توسعه مناطق زیست بسیاری از اقوام است. این مسئله بسیار مهم، حاد و مشترکی است که موجب نارضایتی و اعتراض بوده و مانع مهمی در راه “وفاق ملی” بشمار میرود. در طی دهههای اخیر موضوع توسعه اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی این مناطق مورد غفلت یا کم توجهی قرار گرفته و فقر و نارضایتی گستردهای را موجب گردیده است. تهیه و اجرای برنامههای بلندمدت اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی و اختصاص بودجه کافی به اجرای پروژههای توسعه این مناطق میتوانند به فرایند “وفاق ملی” کمک موثری بنماید. [1]
[1]- در نوشته فوق از پژوهشها و نظرات پژوهشگر محترم جناب آقای هوشمند استفاده شده است و توجه خوانندگان عزیز را به مطالعات وسیع ایشان که در شمارههای متعدد مجله چشمانداز آمده است جلب میکنم.