بازرگان دیروز و امروز
سید علی اصغر غروی/مسئول نهضت آزادی شاخه اصفهان
روزنامه مستقل
مورخ شنبه ۲۹ دى ماه۱۳۹۷
سیام دی ماه ۱۳۹۷ هجری شمسی مصادف است با بیست و پنجمین سال فقدان شخصیتی اثرگذار در عرصههای دینی، سیاسی و اجتماعی ایران قبل و پس از انقلاب؛
مهندس مهدی بازرگان _کسی که در برهههای مختلف حیات خود، و در مواجهه با مسائل گوناگون متعلق به سپهر دین، و مصائب ناشی از آن، و نیز در رویارویی با مشکلات برآمده از رویدادهای ویژه ساحت سیاست و برخورد با ناهمواریهای مخصوص عرصه اجتماع، جای پایی از خود به جای نهاده که زدودنی نیست. به طور کلی، در همه این میادین حضور جدی و اثرگذار داشته است.
درسپهر دین، به حق میتوان گفت، نقطه عطفی است در تاریخ تحول اندیشه دینی. گرچه دیگرانی هم بودهاند که در این میدان، پیش از او و در عصر او گام گذاردهاند و به اصلاح انحرافات و روزآمد کردن دین پرداختهاند. اما کار او، ضمن الهام گرفتن از پیشینیان، به روزتر وگستردهتر بود، و در برخی از مسائل، کاملا جدید و بیبدیل، و همراه با کمال یافتگی بیشتر.
و اما در ساحت سیاست، به جهت ایمان عمیق او به خدا و حتمیت آخرت و قیامت، اخلاق عملی را بر هر چیز و از جمله بر هر موفقیت دنیوى برتر میدانست به ویژه در عالم سیاست وعمل سیاسی، وخشنودی پروردگار را بر رضای آدمیان مرجح میدانست.
و در عرصه اجتماع، کوششهای موسعی در زمینههای گوناگون به عمل آورد، و در غالب سازمانها و دستههای مردمنهاد حضورچشمگیر داشت. بر این پایه و با عنایت به خلاصه پیشگفته، میتوان نتایج زیر را فهرست کرد.
- ۱. مهندس مهدی بازرگان، علیرغم اینکه ربعِ قرن است از عرصه عمومی ایران رخت برداشته و چشم از دنیا فروبسته، امروز بر اهل انصاف و خرد و بینش و دانش، و نیز آنان که غرضورزی نمیکنند، و در صدد انتقامگیری و کینهجویی نیستند، به اثبات رسیده که او در سه ساحت دین و سیاست و اجتماع، از عصر خود بسی پیشتازتر بود.
- ۲. آنچه که بازرگان، برپایه آموزههای قرآنی، از آغاز پیروزی انقلاب میگفت، امروز مخالفان قدیم او حتی بیش از موافقان همیشگیاش بر آن تاکید مینهند که امور این جهان و همه تحولات، چه در طبیعت چه به دست انسان، تدریجا و به آهستگی روی به کمال میبرند. اما بروز فساد، ناگهان و نابهنگام است.
بهشت که بوستان است و باغستان آهسته آهسته میروید و سر از خاک بر میآورد و کم کم به کمال میرسد، اما دوزخ که آتش است و سوزنده، به ناگاه خاکستر میکند.
- ۳. از این رو است که امر انقلابی، یعنی زور و زود، یعنی هر چیز را ناپخته و خام خواستن، یعنی نگذاریم میوه بر درخت برسد و کمال یابد تا قابل خوردن شود، و مانند اینها، در قاموس دینی، سیاسی و اجتماعی بازرگان جایگاهی ندارد. او همه اتهامات و افترائات را بر جان خرید، اما از این اصل درست و حاکم بر نظام هستی دست بر نداشت. چه همه یاران او پس از انقلاب و نیز پیش از آن همراه باخود او، تحمل زندانها و تعذیبها و شکنجهها و بیحرمتیها را کردند تا اصل تدریج، در نظام را به عنوان سنت بدون تبدیل و تحویل الهی، به اثبات برسانند.
اکنون، دیگر هیچ خردورزی اصلا به انقلاب و انقلابیگری (به مفهوم شتابزدگی در حصول نتیجه) و در راستای رشد و تکامل اخلاقی و اجتماعی ملت و کشورش نمیاندیشد. همه به عقلانیت پسینی، دریافتیم که سخن پیشینی بازرگان در همان روزهای اول پس از پیروزی انقلاب، چقدر متین و وزین بود که گفت: جوانان عزیز اکنون انقلاب تمام شده بروید در خانههاتان و اجازه دهید دوران ساختن و پیشرفت آغاز شود.
زیرا همه آن شعارهای انقلابیگری، با ظواهر خاصی که در برداشت و خالی از ویژگی تدریجی بود، مقدمه همین فساد فراگیری شد که چون سرطان بر تمام رفتار و اخلاق عملی ما چنگ انداخته، و چون اختاپوس، چنگالهای خود را در همه اجزاء حیات دینی، علمی، اخلاقی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ما فرو برده است.
- ۴. یکی از بنیانهای اندیشگی مهندس بازرگان، از آغاز تا پایان، بر این مدار چرخید که هر عمل انسان، که ناظر بر خدا و آخرت نباشد، یعنی اگر به جای طلب کردن خشنودی خالق، از هر کار که هرانسان به انجام میرساند، ریاء و به رخ کشیدن و دورویی و دنیاخواهی و جاهطلبی و کسب مال و قدرت و امثال اینها در نیت فاعل باشد. این عمل باطل است و راه به جایی نمیبرد، و جز خسران و تباهی، چیزی نصیب نمیگرداند. او این همه را در آخرین پیام و گفتار خود، تحت عنوان؛ «آخرت و خدا هدف بعثت انبیاء» گرد آورد. همین هم مدت زمانی به طول انجامید تا حتی میان دوستان و همفکران، به درستی فهم گردد.
- ۵. بازرگان در جهت ایجاد تحول اخلاقی، بر پایه فرهنگ صحیح دینی، به جد و جهد می کوشید. اما کار فردی را موثر نمیدانست. و پیوسته بر ضرورت انجام هر فعالیتی در چارچوب تشکیلات، از هر شکل که باشد، مثل احزاب سیاسی، سازمان های مردمنهاد، انجمن های دینی یا خیریه و تعاونی ها. . . تاکید داشت. از همین روی خود از آغاز ورود به همه عرصه های اجتماعی سراغ تاسیس تشکیلات رفت.
- ۶. بازرگان عمیقا به کار شورایی ایمان داشت و برا ی ممانعت از پیدایی و اعمال هر گونه استبداد، چه کوچک یا بزرگ، حتی در اتخاذ تصمیمات جزئی هم مشورت و رای اکثریت را ملاک می دانست و پیوسته بر تحقق آن در امور، پای میفشرد. برای تاثیر نپذیرفتن جمع از نظر خود، همیشه سعیش بر آن بود که پس از اظهار نظر جمع، دیدگاهش را بیان دارد، آن هم فقط با یک رای و نه بیشتر.
- ۷. بازرگان شدیدا به حاکمیت قانون عقیده داشت، و حتی اجرای قانون بد یا ناقص را از عدم اجرای آن یا نبود آن مرجح میدانست. بر همین پایه بود که تا پایان عمر، چه در دوران سلطنت محمدرضا پهلوی و چه پس از انقلاب، خواستار اجراى تمام عیار اصول قانون اساسی و قوانین فرعی دیگر بود. از شاه میخواست، طبق قانون اساسی مشروطه، سلطنت کند نه حکومت، و پس از انقلاب هم، علیرغم ناخشنودی ازتغییراتی که در اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی، به نفع برخی، داده شد، باز هم خواهان تبعیت کامل دولت و حاکمیت از همین قانون بود. او میگفت جاری ساختن تمام اصول قانون اساسی فعلی هم میتواند گره بسیاری از کارها را بگشاید. و راه برونرفتی است از برخی از بنبستهای موجود.
۸. بازرگان به حکومت کردن دین بر مردمان معتقد نبود، و تاسیس حکومت دینی را موجب پیدایش دین حکومتی میدید و دومی را باعث زوال آن دینی میدانست که انبیا الهی پیامآورش بودهاند. دینی که رسولش آیات خدا را بر آدمیان برمیخواند، و آنان را از آلودگیهای ظاهر و باطن پاک میسازد و کتاب و حکمت را به ایشان می آموزد.
دینی که رسولش اگر سختگیر و سخت دل بود، مردم از اطرافش پراکنده میشدند، اما او صاحب رحمت و شفقت بود.
بازرگان به درستی و به حق میگفت که دین حکومتی نفاق را درجامعه میگستراند و صفای درون را به آلودگیها میآلاید، وخصلتهای ناپسند را رواج میدهد، و از دیگر سو، استبداد دینی راموجب میگردد که بسی خردکنندهتر و سرکوبکنندهتر از استبدادهای سیاسی صرف است.
۹. براین اساس بود که آزادی را برای آحاد مردم از نان شب هم واجب تر میدانست و تحقق آن را مقدم بر اصل عدالت میدانست ومیگفت تا انواع آزادیها در جامعه ساری و شایع نباشد، قانون به درستى و تماما اجرا نمیگردد و بدین منوال اثری از عدالت هم نخواهد بود. بنابراین اجبار و اکراه مردم به پذیرش و اجراى منافقانه پاره اى از احکام ظاهری دین، مثل نماز یا حجاب، ضمن اینکه مغایر صریح آیات کتاب است، موجب آشفتگی و اضطراب درونی ودستپاچگی در رفتارهای ظاهری آدمیان نیز میگردد.
۱۰. بازرگان به نهاد خانواده بسیار اهمیت میداد و آن را هسته اصلى و مرکزی جامعه بزرگ با هویت ملی و فرهنگی میدانست. ازاین رو برای تربیت اعضای آن صرف وقت مینمود. اما عنایت هم داشت که همسر و فرزندان، از سرتعقل و با استدلال متکی بر خردمحض، مسائل مطروحه را بپذیرند. نه به تعارفات و مجاملات و بعضارو در بایستیها، که همه ضد آزادی هستند. و در پایان، و اکنون که گفتار به خانه و اهل خاتمه یافت، چه بایسته است یادی به نیکویی بشود از همسر وفادار و همراه و پشتیبان او که به تازگی از میان ما رخت بر بسته و به دیار باقی شتافته و به جایگاه «علی سُرُرٍمتقابلین» دست یافته خانم ملک طباطبایی، که به حق باید گفت، نیل به توفیقات عظیم مهندس بازرگان به سبب همراهیهای او بوده است. قرین رحمت حق بادا ارواح طیبه هر دو و همه پیشگامان راه آزادی ملت بلادیده و ستم کشیده ایران.