باید به فکر زدودن آثار و پیامدهای فرهنگ استبدادی بود
۲۹ دی , ۱۳۹۲
مهندس محمد توسلی
روز ۲۶ دی ماه سال ۱۳۵۷ در تاریخ انقلاب نماد رخداد بسیار مهمی است. همان روز عصر ، جلسه ای در خیابان آیت الله طالقانی (تخت جمشید سابق) داشتیم و زمانی که از جلسه خارج شدم و وارد خیابان شدم شاهد سیل جمعیت فشرده ای بودم که سوار بر ماشین و موتور و پیاده در حالی که روزنامه چاپ عصر با تیتر بزرگ «شاه رفت»را با خود داشتند به خیابان آمده بودند.
توصیف خوشحالی و شور و شوق و هیجان مردم در آن روز همچنان بعد از گذشت بیش از سی سال برای من قابل وصف نیست. واکنش عاطفی مردم و شادی که در آن غرق بودند تآثیر عمبقی بر من گذاشت. مردم با پوست و گوشت و استخوان خود در آن زمان تنفر خود را از استبداد سلطنتی نشان می دادند و تصورشان این بود که بدبختی هایی که در زندگی تحمل می کنند ریشه در این استبداد دارد و حالا که کنده ظلم استبداد ۲۵۰۰ ساله کنده شده است زمینه نجات آنان فراهم شده است.
برای خود من هم با توجه به درگیرهایی که در آن سال ها در مدیریت انقلاب داشتم این حادثه بسیار هیجان آور و خوشحال کننده بود. به رغم اینکه در جریان برخی از مذاکرات و رویدادهای انقلاب بودم تصور این که در کمتر از یک ماه انقلاب پیروز می شود وجود نداشت.
در آن دوران سه عامل اصلی در انقلاب موثر بودند:
اول نقش خود مردم که با مقاومت و ایستادگی خود انقلاب را به پیروزی رساندند. اما واقعیت این است که طبقات متوسط و قشر آگاه جامعه نقش و تآثیر بیشتری داشتند. تصاویر راهپیمائی های تاسوعا و عاشورا این واقعیت را به خوبی نشان می دهند.
عامل دوم رهبری انقلاب، آیت الله خمینی بودند که نقشی مهم و تعیین کننده در بسیج و هدایت مردم داشتند و به نوعی عامل اول را منوط به حضور خود کرده بودند.
عامل سوم مدیران انقلاب در داخل و خارج از کشور بودند که نقشی مهم در این عرصه به عهده داشتند.
بعد از شنیدن خبر خروج شاه از کشور و در میان شور و شوق جمعیت خاطرات تلاش های سال های اخیر به ذهنم خطور می کرد. اتفاقات و حوادثی که هر کدام به نوعی در حادثه خروج شاه موثر بودند، تشکیل جمعیت دفاع از آزادی و حقوق بشر در سال ۱۳۵۶ ، دیپلماسی انقلاب که از اوایل سال ۵۷ آغاز شده بود و خود بنده هم نقش کوچکی در کنار زنده یاد مهندس بازرگان و سایر همراهان در آن داشتم، نمازهای عید فطر سال ۵۶ و ۵۷ و دهها تلاش دیگر که در کنار دیگر مدیران انقلاب انجام می دادیم و بیاینه «شاه باید برود» نهضت آزادی در هفتم اسفند ۵۷ و مذاکرات با سران ارتش و …که موفق شدند در روز جهانی حقوق بشر که مصادف با روز تاسوعا بود، به رغم کشتار ۱۷ شهریور، توانستند در روز تاسوعا و بعد هم در روز عاشورا راه پیمایی های میلیونی را سازماندهی کنند.
خود من که مسولیت تبلیغات ستادهای راهپیمایی تاسوعا و عاشورا به عهده داشتم بیش از ۵۰ گروه خبرنگاران خارجی را سازماندهی کرده بودیم که پیام این راهپمایی ها و رهبر انقلاب را به جهانیان منتقل کنیم. پیام اصلی عموم خبرگزاری ها با دیدن عظمت راهپیمایی تاسوعا و عاشورا این جمع بندی بود که این راهپیمایی ها نه بزرگ ملت ایران به استبداد سلطنتی رژیم شاه و اینکه مردم رهبری آیت الله خمینی را انتخاب کرده اند.
مجموعه این خاطرات همان روز به دهن من خطور می کرد و احساس غرور و پیروزی به من دست می داد وقتی آن گونه شاهد حضور و شور و نشاط مردم بودم.
اما امروز که به ۳۵ سال پیش و آن روز فکر می کنم و به گذشته نگاه می کنم،می اندیشم که شاه نماد استبداد و طاغوت در کشور ما بود و ما این کنده استبداد را از ریشه تاریخ ۲۵۰۰ ساله خود کندیم اما آیا موفق شده ایم که فرهنگ استبدادی را هم از جامعه خود بیرون کنیم؟
کاری که انجام شد عمل بسیار بزرگ و تاریخی بود که ما نماد استبداد را حذف کردیم اما مهمتر از آن فرهنگ استبدادی است که کماکان در رفتار فردی و اجتماعی و مناسبات روزمره ما هنوز تداوم دارد و شاید چالش اصلی ما در رویدادهای سه دهه گذشته را به خود اختصاص داده باشد. خودخواهی ها، خود بینی ها، منیت ها، تکروی ها و … اجازه نداده است که ما شاهد تحقق کامل آرمان های انقلاب که همان مطالبات تاریخی ملت ایران است یعنی آزادی ، استقلال و جمهوریت یعنی حاکمیت ملت و ارزش های اسلامی چون اخلاق، صداقت، امانت، و وفای به عهد و … باشیم.
البته بایستی تاکید کنم که در این سه دهه گام های بلندی برداشته شده است اما واقعیت این است که را ه دستیابی به آرمان های ملت ایران خیلی هموار نیست و نیاز به صبوری و زمان بیشتری دارد که بایستی با توکل به خدا و امید به آینده طی شود.
۲۶ دی تلنگری است برای ما که در کنار کندن کنده استبداد باید همواره به فکر زدودن آثار و پیامدهای فرهنگ استبدادی نیز در جامعه خود باشیم.
منبع: روزنامه قانون ۹۲/۱۰/۲۴