بيانيه پيرامون سخنان دادستان كل « دادستان كل و بيدادگريها » تاريخ: ١٠/٨/٦٥

title

بيانيه پيرامون سخنان دادستان كل

“دادستان كل و بيدادگريها”

“قولوا الحق ولو علي‌ انفسكم”

رسول اكرم(ص)(1)

هموطنان عزيز:

  نهضت آزادي ايران در تاريخ 5/6/65 پيامي براي رهبر انقلاب اسلامي ايران فرستاد كه مورد استقبال قشرهاي وسيعي از مردم قرار گرفت و بسياري از هموطنان دردمند و علاقمند به سرنوشت ايران و اسلام آن را خوانده و از مفادش آگاه شده‌اند.

  در كشور انقلاب كرده و ملت رشد يافته‌اي كه با آرمانهاي والاي انقلابش پرچم جمهوريت اسلامي را به ايوان دولتش زده است، نوشتن يك نامه و نظريه براي مقام معظم رهبري يا گردانندگان كشور و در ميان گذاشتن آن با ملت ساده‌ترين عمل و بديهي‌ترين حق براي يك فرد يا جمعيت مي‌باشد و به لحاظ ملي و ديني وظيفه محسوب مي‌شود و اي كاش ساير مردم نيز در سطح وسيعي به اين فرضيه الهي عمل مي‌كردند.

  قريب يك ماه بعد از انتشار پيام پاره‌اي از مسئولين و غير مسئولين به جاي تأسي به روش رهبر انقلاب كه با متانت با پيام نهضت برخورد كرده‌اند و انشاءالله كلمه حقي كه درآن باشد پذيرفته و پيشنهادهاي ارائه شده را مورد عمل قرار داده و خواهند داد، در اثر ناراحتي و يا وسوسه‌هاي نفساني يا سوء استفاده ازموقعيت خود و امكاناتي كه در اختيار و انحصار دارند به عكس‌العمل و ابراز وجود پرداخته‌اند و اي كاش اين كار را به صورت مردانه معقول و مشروع انجام مي‌دادند.

  اگر پيام را بي‌جا و مردود يا مضر به حال انقلاب و نظام تشخيص داده‌اند حق بود اولاً با شهامت عيناً متن آن را مطرح مي‌ساختند و نكات و نظرياتي را كه باطل يا خلاف مي‌ديدند مشخص نموده بدون تحريف و تبديل يا كم و زياد كردن هر قسمت را با مقدمات و دلائل ذكر شده عيناً نقل مي‌كردند تا ابهام و اتهامي بيش نيايد. ثانياً تقوي و عفت كلام به خرج داده با دليل و برهان به اتكاي قانون و قرآن به تحليل قضايا و رد كردن اظهارات ما مي‌پرداختند. نه آنكه از يك امر حياتي و اساسي جامعه جنجال و جوسازي راه انداخته با توسل به كنايه و طعنه يا دروغ و تحريف و تهمت به توهين و تهديد بپردازند و بعضي از مردم ناآگاه خوشدل يا گروههاي افراطي جاهل را تحريك نمايند.

  نهضت آزادي ايران هيچگاه مايل نبوده و نيست كه جنجال‌آفريني كند. ولي از آنجا كه دفاع نفس از بديهي‌ترين و حياتي‌ترين حقوق هر انسان بلكه هر موجود زنده است كه اگر نكند نه تنها خود بلكه به ديگران خيانت ورزيده و ظالم را تشويق و جري‌تر مي‌نمايد، اجباراً به اين جملات پاسخ مي‌گويد تا مردم در اثر تحريف‌ها و قلب ماهيتها به اشتباه و گمراهي نيفتند.

  هموطنان شرافتمند احتمالاً پاسخي را كه نهضت در تاريخ 20 مهرماه 65 به حملات آقاي هاشمي رفسنجاني در خطبه جمعه يازدهم مهرماه داده است، ملاحظه فرموده‌اند و اگر نديده باشند مي‌توانند مطالبه و مطالعه نمايند. هنوز طنين امواج افترائات و اظهارات امام جمعه موقت تهران فرو ننشسته و هنوز مركب پاسخ نهضت خشك نشده بود كه دادستان كل كشور به مناسبت اربعين حسيني در مجلس سوگواري مورخ چهارم آبان نيروي پليس قضائي بيانات مفصلي عليه پيام و ناشرين ان ابراز فرمودند كه قسمتهايي از آن در روزنامه‌ها(2) درج و همه آن عيناً از صداي جمهوري اسلامي پخش گرديد.

  دادستان كل در اين بيانات با عناوين موهن و عبارات مبهم عليه كساني صحبت مي‌كنند كه “ورشكستگان سياسي، همصدا با صدام و امريكا و ظاهرالصلاح هستند” و “هدفشان برگرداندن افكار اسلامي و انقلابي به شرايط گذشته و چه بسي بدتر از آن” مي‌باشد.

  از قول آنها مي‌گويند:

“امام حسين وقتي از مدينه راه افتاد در پي جنگ و جهاد نبود و حاضر به سازش با يزيد بود… آيا شيعه امام حسين مي‌تواند جرأت كند كه بگويد امام حسين مي‌خواست بيعت كند اما دشمن حاضر نشد؟

….آيا اين حرفها را نمي‌زنيد كه تاريخ عاشورا را تحريف كنيد يا حماسه كربلا را مسخ كنيد يا مي‌خواهيد ملت ما را از جبهه برگردانيد و صدام را نجات دهيد؟… شما با مردم چكار داريد؟ با امام حسين چكار داريد؟”

  وقتي دادستان كل كه بايد حافظ قانون و حقوق عمومي باشد صريحاً قانون را زير پا مي‌گذارد و حتي ”قانونگرائي“ را تخطئه مي‌كند از تحريف مطالب پيام نهضت به رهبر انقلاب و تهمت و افترا چه پروائي دارد؟ راستي اگر از خدا و آخرت هم ترسي نداشته باشيم باز هم انصاف و آزادگي چيز خوبي است. آخر در كجاي پيام نهضت گفته شده است امام حسين (ع) از مدينه حركت كرد كه با يزيد سازش كند يا امام حسين مي‌خواست بيعت كند اما دشمن (يزيد) حاضر نشد؟

  مگر در پيام نهضت نگفته‌ايم:

“امام ما حسين بن علي تنها عملي كه به ابتكار شخصي در ماجراي ولايتعهدي يزيد و در اعتراض به نقض عهد معاويه در صلح با امام حسن انجام داد امتناع از بيعت بود كه يك حركت ضد استبدادي محسوب مي‌شود.”

“پس از آنكه آخرين تلاشهاي او براي جلوگيري از پيكار و آزار و خونريزي و خرابي به سنگ شقاوت و شخص پرستي خورد با اراده‌اي محكم به دفاع پرداخت و شجاعانه جنگيد و حتي در عين جنگ دست از ارشاد برنداشت سرانجام مظلومانه، جوانمردانه و خداپسندانه شهيد گشت.”

“اهداف، افكار و اعمال حسين ناشي از ايمان و ايثار و محبت و همراه با تجهيز و تدبير و حمكت بود… اسلام را كه مي‌رفت منحرف و مدفون گردد اعلام و احيا نمود. مسلمانان را آگاه و بيدار كرد و پايه‌هاي استبداد را كه باعث فساد و آزار و الحاد مي‌شود متزلزل ساخت او امامي است كه بايد راهش را بيابيم و بپيمائيم و از عاشورا و كربلايش سرمشق بگيريم.”

  در مورد جنگ و صلح نظرات نهضت كاملاً روشن است. نهضت معتقد است كه ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر به نفع ابرقدرتها و اسرائيل و به ضرر دو ملت ايران و عراق بوده و اين عقيده را همراه با ادله و براهين نخست به اطلاع مسئولان جنگ و سپس به آگاهي مردم رسانده است. واقعيت‌هاي پس از فتح خرمشهر صحت اين نظرات را نشان مي‌دهد و آينده روشن‌تر از گذشته نشان خواهد داد. به زودي ملت ايران به ويژه رزمندگان عزيز به روشني درخواهند يافت كه فرياد نهضت براي نجات ملت و خنثي كردن توطئه بيگانگان و دشمنان آزادي و استقلال ايران و آبرو و قداست اسلام بوده كه متأسفانه با تهمت و افترا و دروغ دادستان كل پاسخ داده شده است.

  دادستان كل در ادامه اتهامات خود اضافه مي‌كند:

“اخيراً فقيه هم شده‌اند راجع به حلال و حرام فتوي مي‌دهند… تازگي مرجع تقليد شده‌اند و به ما مي‌گويند از كلام خدا منحرف شده‌ايد.”

  البته ما نه در باره حلال و حرام فتوي داده‌ايم و نه ادعاي مرجعيت تقليد كرده‌ايم، تنها كاري كه كرده‌ايم اين است كه در مسأله‌اي كه آينده ايران و اسلام و جان و مال ميليونها نفر از مسلمانان جهان در گرو آن است پرسش و اظهارنظر نموده‌ايم و كوشيده‌ايم از قرآني كه راهنماي همه مردم (هدي للناس) و سيره پيامبري كه براي همه مردم (كافه للناس) و نه براي طبقه‌اي خاص فرستاده شده است در جهت پيدا كردن چاره استفاده كنيم. البته اين چاره‌جويي به نظر ما جرم نيست ولي به نظر كساني كه اسلام و خدا و قرآن و دين را ملك موروثي شخصي يا صنفي و در انحصار لباس و درسهاي حوزه‌اي بدانند بزرگترين جرم همين است كه افراد ديگر به خود اجازه دهند پرسش و نظر در قلمروي قرآن و مذهب داشته باشند.

  در لابه‌لاي اين تحريفها و تهمتها جملات ناروا و ناجوانمردانه‌اي داشته‌اند كه پاسخ آن بر مردم روشن است. ما برخي از آنان را در اينجا مي‌آوريم تا درجه تقوي و تعهد و قدرت منطق دادستان كل نشان داده شود:

“اگر بعضي از آنها ظاهرالصلاح هستند افرادي هم بين آنها قرار دارند كه حامي صدامند و اين حرفها را به زبان و قلم آنها به راه انداخته‌اند… بعد از پيروزي انقلاب هرچه تلاش كردند كه انقلاب را به بهانه ترس از شوري به دامن امريكا بياندازند نتوانستند… لا اقل طوري حرف بزنيد كه حرفهاي چرندتان را هم بتوانيم باور كنيم. . . ملت ايران فريب حرفهاي آنان را نمي‌خورد چرا كه اينها را شناخته و حناي آنان رنگي ندارد. معلوم است اهل دعوا و اين حرفها نيستند… اينها اگر زمان حضرت علي(ع) هم بودند حتماً به روي علي شمشير مي‌كشيدند تا در مقابل معاويه صلح را بپذيرد.”

  *  *  *

  هنگامي كه دادستان كل كه به اقتضاي مقام و مسئوليت بايد قانونگراترين فرد اين مملكت و كناره‌گيرترين آنها از دخالت در سياست و وظائف قوه مقننه و مجريه بوده و سرمشق عدالت و تقوي و انضباط باشند خود برخلاف تقوي و عدالت و قانون عمل نمايد و با تحريف و تهمت، جوسازي و اشاعه اكاذيب تهديد كند چگونه مي‌تواند مدافع حق و حقوق عمومي باشد؟

  سئوالي كه در اينجا مطرح مي‌شود اين است كه اگر دادستان واقعاً براي اين اتهامات ادله‌اي دارد چرا بر اساس وظائف قانوني خود متهمين را احضار و رسيدگي و در صورت اثبات جرم تسليم عدالت نمي‌نمايد و اگر دلائلي براي اظهارات خود ندارد با چه مجوزي در حضور پليس قضايي اينچنين گستاخانه با تحريف پيام قرآني قانوني نهضت به رهبر انقلاب، دست به تهمت و جوسازي و اشاعه اكاذيب و تهديد مي‌زند و رسانه‌ها نيز به پخش آن مي‌پردازند؟

  در پايان بايد يادآور شويم كه اگر شورايعالي قضائي و مقامات ذيربط اعلام جرمهاي قبلي ما را رسيدگي كرده و آقاي خوئيني‌ها را محاكمه نموده به كيفر اعمال خود مي‌رساندند ايشان هرگز به خود اجازه نمي‌دادند اينچنين برخلاف قرآن و قانون و اخلاق عمل نمايند و مردم را نسبت به مقام مقدس قضا بدبين سازند.

  به راستي مولاي متقيان علي(ع) چه زيبا، هشداردهنده و واقع بينانه به شريح قاضي فرموده است كه اي شريح تو بر جايگاهي نشسته اي كه درآن جايگاه به غير از نبي يا وصي و يا شقي نمي‌نشيند.

نهضت آزادي

10/8/65

  (1) حق را بگوييد اگرچه به زيان خودتان باشد

  (2) روزنامه‌هاي اطلاعات و رسالت مورخ 5/8/65