به مناسبت چهاردهمين سالگرد وفات زندهياد
مهندس كاظم حسيبى
تكنوكرات پاكدامن
على شاملو
زنده ياد كاظم حسيبى همزمان با وقوع انقلاب مشروطيت، در محله سنگلج تهران متولد شد. پدرش در كار بازار و معاملات چاى بود و يك شهرنشين از طبقه كاسب به حساب مىآمد. او مردى شريف و راستگو و بسيار مورد احترام بود. وقتى فوت كرد مردم جنازه او را از سنگلج تا بازار روى دوش بردند. حسيبى در تحصيلاتش كه از مدرسه كماليه تهران شروع شد هميشه شاگرد اول بود. (به استثناى كلاس پنجم متوسطه كه شاگرد دوم شد.) و اين باعث خوشحالى پدر و مادرش بود. مخصوصاً وقتى در كلاس ششم متوسطه بين كليه دانش آموزان مدارس شاگرد اول شد. در آن زمان براى تحصيلات عاليه تنها دو مركز وجود داشت يكى مدرسه طب و ديگرى مدرسه حقوق. حسيبى به گفته خودش به علت اينكه طب با جان مردم سروكار داشت به مدرسه طب نرفت و براى ادامه تحصيلات عاليه مدرسه حقوق را انتخاب كرد و تحصيل او در اين مدرسه، در جريانات ملى شدن صنعت نفت خيلى مفيد واقع شد. حسيبى در مدرسه حقوق كه در آن زمان دهخدا رئيس و شايگان معاون آن بود نيز شاگرد اول شد. در آن سال براى اعزام محصل به اروپا مسابقه اى گذاشته شده بود كه وى در آن مسابقه هم نفر اول شد. جمع تعداد محصلينى كه به اروپا فرستادند ۱۰۰ نفر بود كه علاوه بر حسيبى، مهندس مهدى بازرگان، دكتر محسن هشترودى و دكتر مصاحب هم جزء اعزام شدگان بودند. حسيبى میگويد: «سرپرست گروه محصلين اعزامى يك نظامى بود به نام فروهر كه با من شايد به دليل اينكه پدرم بازارى بود خيلى خشونت و بدرفتارى مىكرد و وقتى به مقصد يعنى پاريس رسيديم او براى اينكه رفتار خودش را با من جبران كند مىخواست مقدارى پول خارجى به من بدهد كه من قبول نكردم زيرا پول گرفتن در مقابل رفتار ناشايست او را ننگ مىدانستم. در فرانسه سرهنگ رياضى سرپرست محصلين ايرانى بود كه محصلين را براى انتخاب رشته امتحان مىكرد و با توجه با اينكه من رتبه اول شده بودم و علاوه بر آن هم زبان فرانسه ام خوب بود، حق انتخاب اول را پيدا كردم و پس از طى دو سال عمومى به پلىتكنيك رفتم. در آنجا دانشجويانى از شمال آفريقا و از جمله الجزاير درس مى خواندند و يك نفر هم محصل ويتنامى بود و يكى دو نفر هم ژاپنى بودند كه از بقيه استعداد بيشترى داشتند و در همين پلىتكنيك با مهندس رياحى و مهندس زيركزاده آشنا شدم و بعد دو سال هم دوره مدرسه معدن را گذراندم و به همين دليل وقتى به ايران برگشتم و به نظام وظيفه رفتم به اداره معادن منتقل شدم زيرا با اينكه در دوره خدمت نظام به افسران توپخانه درس مى دادم ولى از كمكارى و بيكارى آنجا احساس بيهودگى مى كردم. اين ماجرا همزمان با حمله متفقين و اشغال ايران بود كه كشيده شدن ايران به جنگ موجب نابسامانى اوضاع و ايجاد تورم شديد تا حد دوازده برابر در كشور شده بود. در اين مرحله بود كه من اولين قدم سياسى را برداشتم و نامهاى تهيه كردم كه حدود ۲۰۰ نفر دكتر، مهندس و ساير افراد تحصيلكرده امضا كردند.»
• ورود به دنياى سياست حسيبى خود را از نظر سياسى آدم مطلعى نمىدانست، دوستان وى و مخصوصاً مهندس احمد زيركزاده عامل اصلى كشيده شدن وى به سياست بودند و اينها اسم وى را جزء موسسين حزب ايران گذاشتند و وى وارد مسائل سياسى شد. در جريان ملى شدن نفت هم مهندس زيركزاده وى را وارد گود كرد و به وى لقب شيخ المهندسين دادند. وقتى مسئله تمديد قرارداد نفت در مجلس دوره پانزدهم مطرح بود، دولت مىخواست در روزهاى پايانى مجلس لايحه قرارداد الحاقى را از تصويب بگذراند و بدون اينكه مردم از ماجرا باخبر شوند، سروته قضيه را به هم بياورد. حسيبى مىگويد: «در آن زمان حسين مكى نماينده مجلس و عضو حزب ايران بود و در اين رابطه مهندس زيركزاده، مهندس حقشناس و مصور رحمانى نزد من آ مدند تا با اطلاعات و آمارى كه درباره نفت و قرارداد دارسى و بيلان هاى شركت سابق نفت انگليس و ايران داشتم، متن يك نطق طولانى را براى حسين مكى آماده كنم و با توجه به اينكه مدت سخنرانى نمايندگان در اين زمينه محدود نبود، او چند روز باقى مانده از عمر مجلس را با اين سخنرانى طولانى بگيرد و آنها نتوانند متن لايحه را در آن دوره مجلس به راى بگذارند.»
• خصايل اخلاقى حسيبى حسيبى از نظر اخلاقى مردى استثنايى بود. در هر كار كه قبول مىكرد به اعلى درجه دقيق بود و به راستى براى كارى كه به او رجوع مىشد سنگ تمام میگذاشت. اگر دقت فوقالعاده و همت و پشتكار كم نظير او نبود چه كسى مىتوانست از توده بايگانى شده ترازهاى مالى شركت نفت انگليس و ايران آن همه اطلاعات جالب و ارقام ناطق پيدا كند؟ و جدولى به بزرگى يك قاليچه از آن ارقامى كه هيچكس نخوانده بود _ چون چنين قرارى نبود- تدوينكند؟
نه تنها در انجام وظيفه شايسته كمال اطمينان بود، حتى به عنوان مستمع آزاد وجود پربركتى بود. حسيبى به لحاظ مالى واقعاً روح بزرگوار و مستغنى داشت، حال آنكه مرد ثروتمندى نبود. نه تنها در كمال سختى و دشوارى در امور جارى زندگانى، از كسى توقعى نداشت بلكه بسيار با گذشت بود. حسيبى مسلمان روشنى بود كه به تمام معنى مودب به آداب اسلام بود. مهندس عليقلى بيانى در اين باره مىگويد: «من هرگز از او گناهى نديدم. اما چون به فنون مقدسمآبى اعتنايى نداشت مريد دينى پيدا نكرد. در كار ادارى خيلى سختگير بود. بسيار ريزبين بود و به اصطلاح مو را از ماست مىكشيد. خلاصه قائل به تغافل نبود و همين روحيه، كار او را در دستگاههاى بزرگ مشكل مى كرد و عده اى از او رنجيده مى شدند. هر آينه حسيبى هم مثل ساير افراد بنى آدم بى عيب نبود. قطع نظر از سختگيرى او در كار كه البته من الحيث المجموع زيان آور بود، خيلى خودراى بود. مطلبى كه به كله او رفته بود اگر همه عالم جمع مىشدند محال بود از مغز او خارج شود. به سبب اعتماد بسيارى كه به خودش داشت مىخواست همه كارها را خودش انجام بدهد. از ويژگىهاى اخلاقى مهندس حسيبى اعتقادات افراطگرايانه او در مسائل درونگرايى و معنوى بود كه اين خصيصه با همه سودهاى زياد، گه گاهى موجب دورى او از دوستانش مى شد ولى در مسئله نفت اين خاصيت بزرگ را داشت كه نيروى او را چند برابر كرد، دلاورانه و خستگىناپذير براى خود يك رسالت قائل بود تا اين كار را به سامان برساند و پايان ببرد.
• هديه دكتر مصدق به حسيبى روز هاى آخر سال اسفند ،۱۳۲۹ اوج قدرت سپهبد رزم آرا روزهاى حساس و سرنوشتساز ايران بود. به دنبال پيشنهاد ملى شدن نفت در مجلس از سوى دكتر مصدق حمله گازانبرى امپرياليستها، دربار و ارتجاع آغاز شد. رزمآرا دستور انتظار خدمت زنده ياد ابوالحسن رجبى دارنده امتياز روزنامه «جبهه آزادى» ارگان حزب ايران را داد. در اين موقع كه دشمنان ايران به تخطئه مسئله ملى شدن نفت پرداخته بودند، مهندس كاظم حسيبى دبيركل وقت حزب ايران با مقاله مستند و مستدل در ۸ ستون در روزنامه جبهه آزادى (شماره ۲۸ چهارشنبه ۹ اسفند ۱۳۲۹) به دفاع از پيشنهاد رهبر ملت و پاسخ به دشمنان پرداخت و به دنبال اين كوشش مليون وقتى در ۲۲ اسفند ۱۳۲۹ دكتر مصدق درباره دو فوريت پيشنهادى در مجلس سخن مىگويد از خدمات مهندس حسيبى ياد و از او تجليل مىكند و به طور خصوصى نيز طى نامه اى كه دو روز پس از انتشار مقاله مهندس حسيبى نوشته شده ضمن تشكر از او دوربين شخصى خود را به عنوان هديه براى وى مىفرستد.
• حسيبى چهره پشتپرده ملى كردن صنعت نفت كاظم حسيبى، يك تكنوكرات به تمام معنى شريف و پاكدامن و معتقد به اصالت عمل و نام آشنا در صنعت نفت ايران بود. حضور شش ساله ناگزير او در صحنه سياست، همزمان با كودتاى ۲۸ مرداد پايان يافت.
حسيبى، در كابينه دكتر مصدق به معاونت و سپس قائم مقامى وزارت دارايى رسيد و هم در اين مقام عضو هيات مختلط براى خلع يد از انگليسيان در صنعت نفت و عملاً مشاور دكتر مصدق در امور نفت شد چنان كه در ديوان لاهه همراه دكتر مصدق بود و زمانى كه دكتر مصدق براى شركت در مجمع عمومى سازمان ملل به آمريكا رفت نيز، پس از آنكه پيشنهاد بانك جهانى را براى مهندس حسيبى فرستاد و از او نظر خواست و حسيبى نظر مخالف داد، به آمريكا احضارش كرد. در آنجا نيز همه جا در كنار رهبر نهضت ملى كردن نفت بود. او تا كودتا و پس از آن در دادگاه نظامى و از آن پس تا زنده بود به مصدق وفادار ماند، گرچه اهل تبليغ و تظاهر نبود. از همين رو نامش گرامى مانده است و به عنوان يكى از برجستهترين تكنوكرات هاى نسل جنگ جهانى دوم و يكى از مبارزان راه استقلال كشور در يادها مىماند. مهندس كاظم حسيبى در سالهاى آخر عمر، پس از چندين سال خانهنشينى، در پى سكته مغزى بيمار و زمينگير شد. او در اين سالها توسط همسر بزرگوارش ريحانه و با نهايت دلسوزى و علاقه و احترام، پرستارى گرديد. اين بانوى فرشتهخصال، علاوه بر نگهدارى از شوهر بيمارش، از دوستان و عيادتكنندگان متعدد او نيز با كمال گشادهرويى پذيرايى مىكرد. در ماههاى آخر حيات، حال مهندس حسيبى رو به وخامت گذاشت و به ناچار و بنا به توصيه پزشكان براى مراقبت ويژه به بيمارستان پاستور نو منتقل گرديد، اما سرانجام به رغم همه تلاشها، اين مرد بزرگ پس از ۸۴ سال زندگى سازنده، خلاق و شرافتمندانه در روز دوشنبه ۷ آبان ۱۳۶۹ به سراى باقى شتافت. پيكر پاك آن شادروان توسط انبوه دوستان و ياران او تشييع و در گورستان امامزاده عبدالله دفن شد و اين پايان زندگى مردى بود كه به ميهنش و مردم آن عاشقانه مهر مىورزيد و با مرگ او ايران يكى از صادق ترين خدمتگزاران خود را از دست داد.
منبع:
اطلاعات اين مقاله از كتاب «يادنامه مهندس كاظم حسيبى» به كوشش حسين اعرابى گرفته شده است.