روحانی و کابینه
مهدی نوربخش
۲۹ تیر , ۱۳۹۲
در این روزها بحثهای فراوانی بر سر کابینه آقای روحانی عرضه شده است. محافظه کاران تندرو و آنها ایکه انتخابات را یک شکست برای هویت و گفتمان سیاسی خود تلقی نموده اند، نه تنها حاضر نشده اند که نجیبانه و صادقانه این شکست را بپذیرند، بلکه کوشش مینمایند تا با اعمال فشار بر روی آقای روحانی به او اجازه ندهند که مدیران او بطور آزاد و فراجناحی انتخاب گردند. کابینه فراجناحی، آنچیزیکه آقای روحانی قول آنرا داده است، بهترین راهبرد سیاسی در شرایط فعلی میباشد. این انتخابات، محصول رای و حمایت طرفداران اصلاحات و محافظه کاران معتدل میباشد. ائتلاف دو رویکرد سیاسی در حمایت از یک کاندید مشترک شاید اولین باریست که در تاریخ بعد از انقلاب صورت میگیرد. این پدیده را باید به فال نیک گرفت و کوشش نمود که بیشترین بهره را از این تحول سیاسی بدست آورد. کوشش آقای روحانی در این راستا بدون شک به ایجاد یک خط میانه و اعتدال گرا در سیاست ایران خواهد انجامید.
اما در عین حال که میبایست به این ارزش تازه تولید شده در سیاست ایران اندیشید و شاید بالید، نباید اجازه داد که نیروهای سوخته سیاسی تحت فشار نیروهای محافظه کار رادیکال بر این پروسه اعمال گردند. آقای جلیلی اگرچه بیش از سه ملیون رای در این انتخابات به خود اختصاص داد، اما طرفداران او بیشتر و شاید همگی از همین گروه، محافظه کاران تندرو بوده و میباشند. این نوع گرایش سیاسی در صحنه سیاست ایران کاملا مشروعیت خودرا از دست داده است. بکار گیری این گروه در صحنه سیاست ایران نه تنها مشکلی از کشور را حل نخواهد نمود، که طرفداران اصلاح و حمایت از آقای روحانی را مایوس خواهد کرد.
حمایت مردمی بدون شک برای دولت آقای روحانی حیاتیست. به میزان حمایت مردمی، دولت میتواند در برنامههای خود توفیق حاصل نماید. کشور، پس از هشت سال مدیریت مخرب و ناکارآمد، نمیتواند در فرصتی کم بر تمام مشکلات خود فائق آید. دولتی که بتواند رابطه صادقانه و تنگاتنگ با مردم خود برقرار نماید، با تکیه بر صبر، حوصله، همکاری و حمایت آنها بدون شک میتواند برای بازسازی کشور اقدام نماید. محافظه کاران تندرو و رهبری با اعمال سیاستهای غلط و انحصار گرایانه، علاوه بر از دست دادن حمایت مردمی از دولت، شکاف عظیمی نیز بین دولت و ملت ایجاد کرده اند. آقای روحانی برای توفیق دولت خود میبایست با این پدیده برخورد صادقانه و مؤثر داشته باشد.
مشکل دومی را که حمایت مردمی میتواند برای دولت آقای روحانی حل نماید، ایجاد یک میانگیر و سپر بین دولت خود و محافظه کاران تندرو و نیروهای امنیتی است. به میزان بالارفتن حمایت مردمی، محافظه کاران تندرو فشار خودرا بر روی دولت او کاهش میدهند. بهترین نمونه در چندین ماه گذشته آقای هاشمی رفسنجانی میباشد. محافظه کاران تندرو با مشاهده قدرت و پشتوانه مردمی او در این انتخابات، نتنها فشار را بر روی او کاهش دادهٔ اند، که با او برخورد دیگری پس از انتخاب روحانی مینمایند. آقای رفسنجانی بدون شک یکی دیگر از برندگان این انتخابات میباشد. تنها با حمایت مردمی میتوان به اقتصادی ورشکسته سر و سامان داد، در مقابل سیاستی انحصار گرایانه ایستاد و به مردان مستبد صحنه سیاست ایران پاسخی مؤثر داد.
آقای روحانی هرگز نمیبایست تسلیم فشار گروههای انحصار گرا گردیده و اجازه دهد که نتیجه این انتخابات که امیدها برای سازندگی سیاسی و اقتصادی ایران بوجود آورده است مورد تجاوز قرار گیرد. مردمیکه در این انتخابات شرکت نموده و از آقای روحانی حمایت نمودند، با رای خود به گزینه اصلاح در سیاست ایران رای داده اند. این انتخابات و فرصت ایجاد شده را میبایست غنیمت شمرد و صحنه سیاست ایران را با حمایت از آزادی زندانیان سیاسی، ایجاد احزاب و حمایت از نهادهای مدنی، آزادی بیان و عقیده و مبارزه با انحصار گری و اقتدار گرایی غیر قانونی پاکسازی نمود. دولت آینده هرگز نمیتواند به افرادیکه سیاست و اقتصاد کشور را به اضمحلال کشیده اند اجازه دهد که در دولت آینده سهیم باشند. این نه بنفع دولت آقای روحانی و نه به نفع و صلاح ایران میباشد.