فهرست مطالب
نفت و کودتای ۲۸ مرداد
خانواده مجاهد
پیام قائد بزرگ اسلام حضرت آیتالله عظمی خمینی به ملت ایران و حوزههای علمیه
در ایران چه میگذرد؟
مجاهدین در دادگاه
سرود شهادت
تولد، حیات و شهادت یک مجاهد
خرید وسایل شکنجه از آمریکا
کنکورد هواپیمای منحوس
بدون تفسیر
تجاوز آشکار
خبرها و نکتهها
ایران در مطبوعات جهان
اعلامیه حوزه علمیه قم
پس از پنجاه سال مطالعه و تجربه به این نتیجه رسیدم که جز با تأمین آزادی و استقلال، ممکن نیست ملت ایران بر مشکلاتی که در راه سعادت و عظمت خود دارد غلبه کند. برای نیل به این منظور تا آنجا که توانستم کوشیدم. راست است که میخواهند سرنوشت من و خانوادهام را درس عبرت دیگران کنند ولی من مطمئنم که نهضت ملت ایران خاموش شدنی نیست و هرگز فراموش نمیکنند که سرنوشت افراد در مقابل حیات ملل بیارزش است. تنها آرزویم اینست که ملت ایران اهمیت نهضت ملی خود را به خوبی درک کرده و به هیچ صورت از تعقیب راه پرافتخاری که رفته است دست نکشد.
«از سخنان دکتر مصدق در دادگاه نظامی»
نفت و کودتای ۲۸ مرداد
تاریخ ملتها ـ دیکتاتورها، فرعونها، تزارها، قیصرها، اشرار و اوباش، مفسدین بنام، خائنین مشهور فراوان به خود دیده است و بیاد دارد. اما شاه ایران چیز دیگری است. شاه محمدرضا در تاریخ منحصربفرد است. او عصاره بتمام معنای رژیم ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی است.
رژیمی که بقول زعیم عالیقدر، خمینی بتشکن «شاهنشاهی ایران از اولی که زائیده شده تاکنون خدا میداند چه مصیبتهایی ببار آورده؟ و چه جنایاتی کرده است. جنایات شاهان ایران روی تاریخ را سیاه کرده است» و شاه محمدرضا روی همه شاهان را سفید کرده است.»
اگر شاهعباس مردم را در تنور میانداخت، شاه محمدرضا بهترین فرزندان خلق مسلمان ما را روی اجاقهای برقی میسوزاند و برشته میکند. با متّه سرها را سوراخ مینماید. اگر آغامحمدخان قاجار از سرهای بریده مناره درست میکرد، شاه در ۱۵ خرداد، عاشورای بازیافته، فرمان (تیراندازی به قصد کشت) صادر کرد و هزاران نفر از مردم بیگناه را از زن و مرد، پیر و جوان، کوچک و بزرگ درو کرده و همه را مرده و زنده یکجا با هم دفن کردند.
اما نباید خیال کرد که این شخصیت انحصاری شاه ایران ناشی از وجود خود اوست. و او از خود مایهای دارد، خیر. محمدرضا پهلوی همان کسی است که قبل از کودتای ۲۸ مرداد، مطبوعات آمریکائی درباره او نوشتند که جز ماشینهای کورسی و زن به چیز دیگری علاقه ندارد. و این استعمار خارجی و امپریالیسم است که پس از کودتای ۲۸ مرداد، از او چنین معجونی ساخته است، معجونی که خمیرمایه آن نفت و سایر منابع طبیعی ماست. منابعی که چوب حراج آنرا بر سر چهار سوق جهان زدهاند. در هیچ زمانی و در هیچ کشوری سیاستهای استعماری و امپریالیستهای سرخ و سیاه و زرد اینچنین بر سر غارت و چپاول منابع ملتی با هم متفق نبودند.
لابد خواندهاید که بعد از یک سلسله رفتوآمدها و مذاکرات پشت پرده شاه با نیکسون در ایران و سپس با مقامات انگلیسی در لندن، قرار شد که قراداد نفت را با کنسرسیوم برای مدت بیست سال تمدید نمایند. در تیرماه ۱۳۳۳ وقتی صحبت از عقد قرارداد با کنسرسیوم بود، یکی از نمایندگان (جمال امامی معروف به جمال لندنی) در مجلس گفت «اگر امسال فقط ۱۱۰ میلیون دلار عایدات نفت به خزانه کشور واصل میگردید این مملکت گلستان میشد» در مهرماه همان سال دکتر امینی، وزیر دارائی حکومت کودتائی شاه و زاهدی امضاکننده قرارداد، با خوشبینی کمتری معتقد بود که از محل عواید رضایتبخش نفت، کسری تولید و درآمد، خصوصاً عدم تعادل بودجه بنحو مطلوب جبران خواهد شد. «اما سه سال بعد همان نماینده (جمال لندنی) در تیرماه ۲۶ در مجلس گفت «درد آنقدر زیاد است که نمیتوان شمرد. مردم لخت و عور در وسط بیابانهای خشک جنوب برای یک (هسته خرما) سر و دست میشکنند و بجای نان علف میخورند.»
و همان امینی عاقد قرارداد در سال ۱۳۳۹ در مقام نخستوزیری گفت «خزانه مملکت در اثر بند و بستها و عدم لیاقت متصدیان امور در معرض تفریط قرار گرفته. دستگاههای مالی و اقتصادی مملکت دیگر رمقی ندارند.»
و امروز بعد از گذشت ۱۸ سال، نه کسری بودجه تأمین شده است و نه گلی در ظلمتکده و استعمارزده میهن ما روئیده است. با وجود بلیونها دلار درآمد نفت، هنوز میلیونها دلار کسر بودجه داریم. بدهی دولت به بانکها و دولتهای خارجی بحدی است که بانکها دیگر حاضر به پرداخت وامی به دولت ایران نمیباشند. وضع عمومی مردم و مملکت بیش از پیش خراب است. هنوز بسیاری از دهات ما از برق و حمام و بهداشت و آب و مدرسه محرومند. هنوز «بین عشایر جنوب آنچنان قحطی و گرسنگی پدید آمده که بچههایشانرا در معرض فروش قرار دادهاند…» در سیستان و بلوچستان و نواحی خراسان قحطی و گرسنگی طوری به مردم فشار آورده که به شهرها هجوم آوردهاند و حیوانات خود را بر اثر نداشتن علوفه رها کردهاند» (نقل از بیانات تاریخی خمینی در تحریم جشن ۲۵۰۰ ساله)
این مسائل یکبار دیگر بینش واقعبینانه دکتر مصدق رهبر عالیقدر نهضت ملی را نشان میدهد که در دادگاه سلطنت آباد گفت: «میلیاردها لیره و دلار اگر عاید هیئت حاکمه غیرمبعوث مردم گردد نهتنها دردی را چاره نخواهد کرد بلکه فقر و بحران اقتصادی روزبروز بیشتر خواهد شد.»
هموطن ـ قرارداد نفت با کنسرسیوم جهانی یکبار دیگر برای مدت ۲۰ سال تمدید میگردد، در منابع ملی ما را در اختیار استعمارگران قرار میدهد و رژیم شاه چوب حراج را برسر هرچه که هست زده است. او به وعده خود، در برابر استعمارگران سخت وفادار مانده است و مصمم است که تا آخرین دینار (سنت) درآمد نفت را به خود آنها برگرداند. (به مقالات کنکورد هواپیمای منحوس و ایران در مطبوعات جهان مراجعه کنید)
هموطن: تا زمانی که استعمار و امپریالیسم از میهن ما طرد نشده است و تا زمانی که هیئتهای حاکمه مبعوث ملت و تبلور اراده خلق خدا نیستند، صحبت از محکوم کردن تمدید قرارداد نیست و با خرید اسلحه و چپاول منابع ملی، بیمعنی است و ما را به جائی نمیرساند.
هموطن: فرزندان قهرمان خلق ما ـ مجاهدین مسلمان و چریکهای فدائی، کارگران و دانشجویان، روشنفکران و کسبه و اصناف و روحانیت مترقی، همه برای طرد استعمار و امپریالیزم و سرنگونی رژیم وابسته و دستنشانده خارجی بپا خاستهاند و جان و مال خود را عاشقانه هدیه و نثار راه این جهاد مقدس ساختهاند و میسازند. در چنین معرکهای نمیتوان تماشاچی بود، چه تماشاگر چنین صحنهای خود شریک جرم است و تو در هر کجا که باشی و در تحت هر شرایطی، میتوانی به اندازه قدرت خود، سهم خود را با کمکهای جانی، مالی، قدمی و قلمی به رستاخیز انقلابی ایران بپردازی. باشد تا طومار هستی این اعلی هرزههای تاریخ را در هم بکوبیم و جامعهای آباد و آزاد و مستقل بنا نهیم.
خانواده مجاهد
مجاهد شهید مهدی رضائی که در حادثه خیابان خورشید دستگیر شده بود، در دادگاه نظامی شاه محکوم به سه بار اعدام گردید. او که همراه مجاهد شهید حبیب رهبری عازم مأموریتی بود در خیابان خورشید با مأمورین مواجه گشته و در نزاعی که درمیگیرد، حبیبالله رهبری به شهادت رسیده و مهدی رضائی دستگیر میگردد. رضائی قبل از دستگیری موفق میشود که یکی از مزدوران کثیف دستگاه را بنام ستوان جاویدمند به قتل برساند. مجاهد مهدی رضائی سحرگاه روز پنجشنبه ۱۶ شهریور ماه ۱۳۵۱ بدرجه شهادت رسید و با این شهادت افتخار دیگری نصیب خانواده رضائی گردید. خانواده رضائیها سهم بزرگی در نهضت ملی ایران داشته و بیش از هر خانوادهای مجاهد تربیت و تحویل اجتماع داده است. پدر این خانواده مدتی است که دستگیر و زندانی شده و از پنج پسر این خانواده احمد رضائی اولین شهید سازمان مجاهدین خلق ایران، در مقابله با پلیس شهید گردید. مهدی که جدیداً بشهادت رسید و رضا که قبلاً دستگیر شده بود با فرار انقلابی خود از جنایات و فجایعی که در زندانهای شاه میگذشت پرده برداشت. یکی دیگر از برادران در زندان بسر میبرد هرچند که ظاهراً در دادگاه تبرئه شده ولی هنوز هم زندانی است. پسر پنجم که شش ساله است و آرزوی مادرش این است که او را هم مانند دیگر برادران تربیت کرده تا راه آنها را دنبال کند. همسر تنها خواهر این برادران مجاهد آقای ساجدی نیز چندی قبل دستگیر و به دو سال زندان محکوم شده است.
پیام قائد بزرگ اسلام حضرت آیتالله عظمی خمینی
به ملت ایران و حوزههای علمیه
بسمه تعالی
خدمت عموم ملت محترم ایران و خصوص حضرات روحانیون و فضلاء و محصلین حوزههای علمیه ایدهم الله تعالی پس از سلام و تحیات وافره
گرفتاریهای ملت محترم ایران و خصوص طبقه جوان روحانی و دانشگاهی در چنگال رژیم غیرقانونی و سرسپرده ایران موجب کمال تأسف است. سربازی بردن علماء و روحانیون به جرم اظهار تأثر از رفتار غیرقانونی و غیرشرعی دستگاه جبار و ابراز تنفر از زجرها، شکنجهها، اعدامها، تبعیدها و حبسهای بدون مجوز قانونی و شرعی انتقامی است که رژیم دستنشانده استعمار از اسلام و هواداران آن میگیرد. شما باید به سربازخانهها بروید. مدارس دینی باید هتک شود و حبس و تبعید و اعدام به مجرد اتهام باید واقع گردد تا راه برای اجانب چپ و راست و اذناب آنها از قبیل اسرائیل هرچه بیشتر باز شود. به اسم پرهیاهو و جاروجنجال انقلاب سفید که در طلیعه آن قتلعام ۱۵ خرداد واقع شد باید ملت ایران عقب مانده و فرهنگ قرآن و اسلام مهجور و قوانین نقض شود و فساد و فحشاء تا اعماق این ماتمسرا که اسمش ایران است کشیده شود تا استعمار نو با خیال راحت به چپاولگری خود ادامه دهد و عمال بیحیثیت آن بر سر این گورستان به عیش و عشرت و جمع ثروت پایکوبی کنند، باید با راهانداختن سروصدای کشور مترقی و در بوقوکرنا کردن آن، این کشور بیصاحب به عقب رانده شود و از ضروریات و اولیات یک کشور در حال رشد محروم باشد. باید ملت ایران به اسم ترقی و پیشرفت، از آب و برق و طبیب و دارو و حق به اعتراف روزنامههای وابسته به دستگاه بسیاری از نان و هزینه اولیه زندگی محروم باشند و اگر نفسی بکشند با سرنیزه صدای آنها را در گلو خفه کنند تا مخازن نفت و سایر معادن ما غارت گردد و برای ملت ایران جز ذلت و خواری و حبس و زجر نباشد. باید به اسم مأموریت برای وطنم این وطن به حال خرابی و عقبافتادگی باقی باشد و اسلام که تنها پناهنگاه این ملت و سد راه اجانب است شکسته شود و گوئی مأمور است که طبقه جوان روشن را چه روحانی و چه دانشگاهی سرکوب کند، مأمور است که مدارس دینی را هتک و علمای اسلام را حبس و زجر کند. مأمور است مقدسات کشور را به دست اسرائیل، مربیان آن دهد، مأمور است که سرمایهگذاران خارجی را به باقیمانده ثروت کشور مسلط کند، مأمور است که موجبات فحشاء را با هر صورت اشاعه دهد و هتک قوامیس قرآن کند. مأمور است که مستشاران خارجی و کارمندان آنان را مصونیت دهد و از ملت و روحانیون و دانشمندان و دانشجویان سلب مصونیت نماید. مأمور است که به اسم اسلام این چراغ هدایت را خاموش کند، مأمور است که فرهنگ استعمار نو را تا آخرین نقاط دورافتاده کشور برساند و اسلام و فرهنگ اسلام را کنار زند و مأموریتهای دیگری که اگر خدای نخواسته فرصت پیدا کند، اجرا نماید.
شما ای ملت ایران، ای مسلمانان پاکطینت، به احکام نورانی قرآن کریم بیش از پیش گرایش کنید و دست اتفاق و برادری را به هم دهید و از اختلافات دست بردارید و برای قرآن کریم و اسلام عزیز فکری کنید تعلیمات اسلام را نصبالعین قرار دهید. مساجد و محافل دینیه را که سنگرهای اسلام در مقابل شیاطین است هرچه بیشتر گرم و مجهز نگهدارید و با این استعمارزدگان بیعاطفه با روی قهرآمیز و چهره متنفر مواجه شوید و از احکام خلاف عدل و انصاف آنها هرقدر میوانید تخلف کنید. برادران خود را تواصی به حق و تواصی به صبر کنید و احکام اسلام و کیفیت حکومت اسلامی را تحقیق و نصب عین خود قرار دهید و ناآگاهان را از آن آگاه نمائید. باشد که خداوند قهار اساس این ظلم را برچیند.
شما ای محصلین علوم دینیه، ای فضلاء و روحانیون حوزههای مقدسه بخصوص حوزه مقدسه قم از این اهانتها و آزارها نهراسید. شما که امروز پاسداران اسلام و قرآنید وظیفه دارید این سنگر مهم را که آماج تیر اجانب و عمال آنها است حفظ نمائید و با کمال دلگرمی و اتکال به خداوند متعال و استمداد از ارواح مقدسه صاحبان شریعت و حفاظ قرآن به کار خود که تحصیل فقه اسلام، تهذیب اخلاق، تنویر افکار و هدایت ملت ستمدیده است ادامه دهید، خدای متعال با شماست.
شما ای سربازان غیور ولیعصر عجلالله تعالی فرجه که به سربازخانهها کشیده شدهاید با کمال شجاعت تعلیمات نظامی را تحکیم کنید، باشد که چون حضرت موسی(ع) که در آغوش فرعون بزرگ شد و اساس ظلم و جور او را درهمپیچید شما هم روز مناسبی تحت دستور مقام صالحی بتوانید این دستهای خبیث را قطع و این ریشههای فساد و ظلم را از بیخوبن برآورید.
من مصائب و فجایعی را که از طرف دستگاه جبار هر روز بر این کشور بلازده و ملت ستمدیده وارد میآید به عموم مسلمانان تسلیت میگویم. خداوند متعال قطع ید اجانب را از بلاد مسلمین و بخصوص ایران بفرماید و توفیق سعادت به ملت اسلام عنایت فرماید. والسلام علیکم و رحمتالله و برکاته.
اول/ رجب/ ۱۳۹۲ ـ روحالله الموسوی الخمینی
در ایران چه میگذرد؟
پس از رسوایی رژیم ایران در مقابل افکار عمومی مردم جهان در جریانات اخیر و اینکه اکنون هرگاه نامی از شاه و دولت ایران برده میشود بلافاصله با زجر و شکنجه و کشت و کشتار و قاچاق مواد مخدر، تداعی میگردد، رژیم ایران دست به حیله دیگری زده است و آن اینکه هر مجاهدی را که دستگیر میکند در همان زندان آنها را میکشد و بعد اعلام میکند که آنها در زدوخورد با مأمورین انتظامی کشته شدهاند و به این وسیله سعی میکند که میزان اعدامها را کاهش دهد تا هم تبلیغات علیه رژیم کمتر شده و هم اینکه دستگاه را قوی و شکستناپذیر معرفی کرده باشد.
دست یکی از مجاهدین را با اره بریده و اعلام کردهاند که در هنگام کارگذاشتن بمب، بعلت اشتباه بمب منفجر شده و دست او را قطع کرده است (البته بمب فقط دست او را قطع کرده و هیچ خراش دیگری نداده است!).
آقای مهندس عزتالله سحابی که یکی از مبارزین و رهبران نهضت آزادی ایران است و سوابق مبارزه طولانی و خستگیناپذیری علیه رژیم شاه دارد، در دادگاه نظامی شهساخته به یازده سال زندان محکوم شدهاند. ایشان مدتی قبل به تازگی از زندان چهارساله آزاد شده بودند. جرم این مبارز مجاهد داشتن رابطه با سازمان مجاهدین خلق ایران و تسلیم نشدن در مقابل فشارهای رژیم بوده است.
ایشان از حق ملاقات با پدر و برادران و دوستان و خویشان محروم هستند و حتی پس از محکومیت نیز فشار برایشان همچنان ادامه دارد.
تاج بزرگی را که به مناسبت یادبود جشن دوهزاروپانصد ساله در ارتفاعات دربند نصب کرده بودند، در ابتدای تابستان توسط مجاهدین منفجر گردید.
گفته میشود که انفجار مجله این هفته توسط مجاهدان شهید علیاصغر منتظرحقیقی و مهدی رضائی انجام گرفته است. آنها قبل از انفجار به دفتر مجله مینویسند که از چاپ عکسهای لخت در مجله خودداری کند ولی مسئولین مجله اعتنا نکرده در عوض کیفیت و کمیت عکسها را شدیدتر میکنند و آندو نیز دفتر مجله را منفجر میکنند. البته جواد علا نیز گفته است که دوباره مجله را چاپ خواهد کرد و مجاهدین نیز تلفنی به او گفتهاند که «این بار خودت به هوا خواهی رفت». اخیراً مأمورین سازمان امنیت به هر منزلی که میروند صرفنظر از روش قدیمی که اموال آن خانه را به غارت میبردند اکنون تمامی افراد خانواده را از زن و بچه و کوچک و بزرگ دستگیر کرده و به زندان میبرند. در چند هفته قبل مأمورین سازمان امنیت به خانه حاج زمردیان حملهور شده و تمامی افراد خانواده را که مرکب از سرپرست خانواده آقای زمردیان، خانم ایشان، دختر ایشان را با فرزندانش که دو دختر ۱۵ و ۹ ساله بودند دستگیر و به زندان روانه کردهاند. دخترهای کوچک ۲۴ ساعت، بزرگترها شش روز و پدر و مادر ۲۳ روز در زندان نگه داشته شدند. این خانواده پس از «آزادی» نیز از حق ملاقات با دوستان و بستگان محروم شدهاند.
آقایان بستهنگار، مفیدی و توکلی که از رهبران و فعالین نهضت آزادی ایران هستند و بتازگی از زندان چندساله آزاد شده بودند مدتی قبل مجدداً دستگیر و زندانی شده و در انتظار محاکمه شهساخته دیگر بسر میبرند. چندی قبل در ظرف دو سه روز عدهای قریب ششصد الی هفتصد نفر در تهران دستگیر شدهاند. جرم آنها معلوم نیست و نه تکلیف آنها. در این روزها تهران و شهرهای دیگر ایران چون زمان جنگ در حالت حکومت نظامی بسر میبرد و در هرگوشه و کنار پلیس و سرباز ریخته و فشار بر مردم هر روز روبهفزونی است. در خیابانها بههر کس که مظنون شوند و گاهی هم بطور شانسی مردم را متوقف کرده و بازرسی بدنی کرده و کیف آنان را میگردند. با اینهمه، عملیات جهاد مسلحانه هر روز ادامه دارد و عجز دستگاه دولتی در کنترل آنها روبهفزونی است.
سازمان امنیت بعضی از روحانیون راستین را که موفق به خریدن آنان نشده، سعی میکند با شایعساختن اینکه آنان سازمان امنیتی هستند و یا از اوقاف پول میگیرند، وجهه آنان را در بین مردم از بین ببرند.
جدیداً اوقاف شدیداً دست به امامزادهسازی زده است. امامزادههای جدیدی پا به عرصه وجود گذاشتهاند و امامزادههای قدیمی نیز اکثراً نوسازی و یا تزئین شدهاند.
مراجع شدیداً تحت کنترل هستند و حتی گاهی از اوقات ملاقات با آنها ممنوع است. از تشکیل جلسات درس آقای نجفی مرعشی جلوگیری کردهاند و ایشان تقریباً دیگر درسی ندارند و تنها کارشان نماز خواندن در مسجد است.
بعد از آنکه سناتور خودفروخته جمشید اعلم در مجلس سنا شروع به یاوهگوئی کرد و به آقای خمینی اهانت میکند، آقای فلسفی در بالای منبر شدیداً به سناتور خودفروخته و دولت حمله میکند و شدیداً دولت و مجلس را میکوبد. پس از آن آقای فلسفی برای همیشه از منبررفتن محروم شدهاند.
برخی از روحانیون مترقی معتقدند که برای دفاع از مجاهدین به هیچوجه نباید به شاه و یا کس دیگری متوسل شد. میگویند همانطور که خود مجاهدین میخواهند بگذارید آنها را اعدام کنند و از این راه بزرگترین تبلیغات را بدست آورید و مطمئن باشید که از خون آنها مجاهدین زیادی خواهند روئید.
دولت شدیداً تلاش میکند که با پولخرجکردنهای بیحساب عدهای از روحانیون را بسوی خویش جلب کند و از آنها برای تشکیل جناح ضدخمینی و مجاهدین استفاده کند و در این راه پول اوقاف بیحساب خرج میشود. همچنین پول زیادی نیز بین طلاب تازهوارد پخش میشود تا آنها را از هماکنون موافق با خود تربیت کنند.
سازمان امنیت در حدود پنجاه تاکسی با رانندگان آن که همه آنها مأمور سازمان امنیت هستند در اختیار دارد و وظیفه آنها این است که هرگاه به کسی سوءظن بردند بلافاصله آنها را به سازمان امنیت ببرند. اخیراً یکی از مجاهدین در تاکسی بوده مورد سوءظن واقع میگردد و راننده امنیتی آن میخواهد او را به سازمان امنیت ببرد. مجاهد قهرمان مقاومت کرده و پس از یک مشاجره بالاخره فیوز نارنجک را کشیده و در خیابان فردوسی تاکسی را منفجر کرده خود را شهید و راننده تاکسی را به درک واصل میکند.
طبق یک خبر مجاهدین پس از کشتن طاهری کلت روسی او را نیز با خود میبرند و در یک درگیری که در خیابان شهباز روی میدهد یکی از مجاهدین که کلت روسی طاهری را با خود داشت زخمی و دستگیر میشود.
در آبمنگل و خیابان ری نیز درگیریهایی بین مجاهدین و مزدوران رژیم درمیگیرد که از هر دو طرف عدهای کشته و زخمی شده و یک یا دو نفر از مجاهدین دستگیر میشوند.
عملیات جهاد مسلحانه مجاهدین با موفقیت همچنان ادامه دارد. انفجار در انجمن ایران و آمریکا در شیراز، انفجار در فروشگاه فردوسی، فروشگاه بزرگ تهران، و فروشگاه کوروش از جمله فعالیتهای اخیر است. توضیح آنکه قسمت عمده سهام دو فروشگاه اولی متعلق به شاه و سومی با سرمایه مشترک شاه و سرمایهگذاران خارجی به وجود آمده است.
مجاهدین برای بدستآوردن اسلحه پاسبانها را محاصره کرده و به زور اسلحهشان را میگیرند و یک فصل کتک حسابی هم به آنها زده و فرار میکنند. البته کتکزدن تنها به این خاطر است که پاسبانها بتوانند ثابت کنند که اسلحهشان به زور گرفته شده است.
اعلامیه مجاهدین در ایران بوفور یافت میشود و ترتیب پخش چنین است که شبها اعلامیهها را از لای درب منازل و مغازهها به داخل انداخته و در تاکسیها و اتوبوسها روی صندلیها میگذارند. مردم نیز پس از خواندن آن دوباره میگذارند روی صندلی و یا زیر پا تا دیگران هم استفاده کنند.
امسال در جشن هنر شیراز شایع شد که آقای خمینی جشن را تحریم کردهاند. این امر باعث شد که هیچکس به جشن نرود و بلافاصله دستگاهیان شرکت در جشن را مجانی اعلام کردند، گرچه قبل از آن بلیطها را با قیمت گزاف میفروختند، ولی باز کسی حاضر نشد که در جشن شرکت کند. دستگاهیان اتوبوس به شهرهای اطراف فرستادند و در آن نواحی که این شایعه وجود نداشت، اعلام داشتند که شرکت در جشن و ایاب و ذهاب مجانی است. با تمام این تفاصیل حتی نصف عدهای را که دستگاهیان تصور میکردند در جشن شرکت خواهند کرد حضور نداشتند.
مجاهدین در دادگاه
متن مدافعات و قسمتهایی از آنچه در دادگاه گذشت قبلاً منتشر شده است ما در زیر به قسمتهای برجسته از محاکمات مجاهدین که تاکنون منتشر نشده است اشارهای میکنیم: «مجاهدین در دادگاه از روحیه عالی برخوردار بودند. در یک قسمت از محاکمه بین ملایری و رجوی برسر مالکیت هفت تیر مشاجره درمیگیرد و هر کدام میگفتند که اسلحه مال من است. از ناصر صادق در دادگاه سئوال شد: آیا شما قصد ترور اعلیحضرت را داشتید؟ صادق جواب داد که: «برای ما کشتن شاه مطلب مهمی نیست. محمدرضا برود غلامرضا خواهد آمد. وظیفه ما روشن کردن مردم و دادن آگاهی انقلابی به آنهاست.» در بین صحبت ناصر رئیس دادگاه حرف او را قطع کرده و میگوید: «بگوئید شاهنشاه آریامهر» ولی ناصر با خونسردی میگوید «یکی از همین رضاها»
محاکمه ناصر صادق ۱۱ ساعت طول کشید و در طول محاکمه کلیه مأمورین محافظ، منشیها و کارکنان دادگاه غیر از محاکمهکنندگان هر یک ساعت به یک ساعت عوض میشدند. چون کارمندان به شدت تحتتأثیر گفتار او قرار میگرفتند. ناصر میدانست که کشته خواهد شد و به خانوادهاش گفته بود که: «آنها بالاخره ما را خواهند کشت، مبادا خود را کوچک کرده و نامه به کسی بنویسید و یا از مقامی خواهش کنید که ما را ببخشند. ما خطائی نکردهایم که مستحق بخشش باشیم. آنها بالاخره ما را خواهند کشت، منتها تمنای شما ارزش کار ما را کم خواهد کرد.»
صادق پیش از اینکه از اعدام خود خبر داشته باشد با خانوادهاش خداحافظی میکند و میگوید «این آخرین باری است که ما یکدیگر را میبینیم» مأمور محافظش میگوید که «مطمئن باشید که شما را نخواهند کشت». صادق نگاهی کرده و میگوید «خر خودتی».
دولت تا آخرین لحظه به خانوادههای مجاهدین اطمینان داده بود که آنها را نخواهند کشت و به عنوان نصیحت گفته بودند که «ولی برای سبکشدن جرمشان بهتر است سفارش کنید که در دادگاه ملایمتر صحبت کرده و با نزاکت باشند».
ناصر صادق وقتی که حکم اعدام خود را میشنود فریاد میزند «نصر منالله و فتح قریب».
محمد بازرگانی هنگام خداحافظی از برادرش او را در آغوش گرفته و میگوید «برای ما ابداً گریه نکنید، همانگونه که تو از دیدن من خوشحالی ما صدچندان بیشتر از اینکه شهید خواهیم شد خوشحالیم.»
روزی که صادق و یارانش را اعدام کردند به خانوادهشان اطلاع دادند که پسفردا فرزندان شما اعدام خواهند شد و این از آنجهت بود که آنها را وادار به نشاندادن ضعف کرده و از شاه بخواهند که آنان را ببخشد. ولی این عمل سازمان امنیت هیچگونه تزلزلی در آنها وجود نیاورد و اکثراً معتقدند که «آنها به وظیفه اسلامی خویش عمل کردند.
اجساد هیچیک از مجاهدین را به خانوادهشان پس ندادند و حتی اطلاع هم ندادند که در کجا مدفون شدهاند. پدر و مادر شهدا و بستگانشان از روحیهای عالی برخوردارند و در جواب تبریکی که ملاقاتکنندگان میگویند با لبخند تشکر میکنند و یکی از مادران گفته بود که «انشاءالله همه به این راه بروند».
مجاهدین اکثر روزها را در زندان روزه میگرفتند و اکثراً با صدای بلند قرآن میخواندند و این عمل آنها زندانیان را شدیداً تحتتأثیر قرار داده بود و برای همین مرتب نگهبانها را عوض میکردند.
«مجاهد علامه سید محمود طالقانی»
سرود شهادت
درباره مجاهدین شهید چند قطعه شعر رسیده است که به ترتیب در هر شماره یک قطعه آن را تقدیم خوانندگان مینمائیم.
خداوندا «سعیدت» را
گل باغ بهشتت را
و «محمود» عزیزت را
که از نیکوخصال پاک انسانی
چو مروارید زیبایی
بروی بستر آب زلالی
نرم نرمک در ره عشق تو پیش آمد
«محمد» بنده پاکت
که چون خورشید نورافروز
به دامان بلند آسمان نیلگون
بروی پهنه دنیای انسانها
همی نوری فروزان گستراند
خدایا «ناصر» پاک و صدیقت را
که همچون شبنم پاکی
که از نیکو هوای صبحگاهی
بروی گونههای سرخ گلبرگی فروافتد
«علی» این آهوی زیبا
که در شیدائی دیدار رویت
به آهنگی خدایی و نوایی آسمانی
که از متن طبیعت نیک دریابد
بسوی تو همی رقصان و پیچان است
خدایا «اصغرت» را
این کبوتر کو ز هجر تو
همی بال و پرش را در ره عشق تو سوزانده است
خداوندا «رسولت» را
کو پیامی باشکوه از جانب درگاه با فرّ خدائی
بگوش آدمکهایت رسانیده است
خدایا این کبوترهای دوراندیش
این جوانان بجان تسلیم
این عزیزان بپا زنجیر
این گلان باغ گیتی
غنچههای نوشکفته
این فروزاناختران آسمانی
با بسی جنبش بسی کوشش
با دلی مملو ز عشق کبریائی
بآهنگی بسان نغمه زیبای رودی
بسوی درگهت افتان و خیزانند
تو دربر گیر آنها را
بفرما چلچراغانی کنند از بهر آنها آسمانها را
بگو تا لالهها، زیبا و عطرآگین کنند
این لالهزاران را
بگو تا اختران پاک و روشن در دل این آسمانها نیک بنوازند
سرود گرم و زیبای «شهادت را»
و سلام علیه یوم وُلِدَ و یومَ یموت و یومَ یبعثُ حیا
تولد، حیات و شهادت یک مجاهد
سی و سه سال پیش همراه با اولین غرش توپهای جنگ بینالملل در فضای بوی باروت و خون و آتش، در دورانی که جوّ سیاسی ایران و جهان را دودی مرگبار فراگرفته بود، مولودی در محله خیابان تبریز پا به عرصه هستی گذارد و به مردم ستمدیده ایران مژده پیروزی داد. در اولین روزهای بهاری که گره ارض بر شمس انقلاب هجرت، یکهزار و سیصد و هجدهمین دور خود را میگذرانید. او مهندس محمد حنیفنژاد از خون پاک جدّش روئید، جدّش آن بزرگمرد توحید «حاج میرزاعلی شیخالاسلام» که در دوران انقلاب مشروطیت ایران در صف مخالفین رژیم استبداد شرکت کرد و شهید گردید. این طفل خفته در گاهواره زمان بزبان راز میگفت: ای مردم ستمدیده ایران و ای جوانان همزبان من فرزندان آذربایجان، من از سوی ستارخان شما را پیام آوردهام، پیامی از سوی مردمی آزاده که برای سقوط محمدعلیشاه قیام کردند و تا پای جان از اندیشه مذهبی و سیاسی خود بازنگشتند. آنکسان که در میانه قهر سنگر گرفته و با ارتش مزدور شاهنشاه ایران رودرروی ایستاده و تنها بر مردم و نیروی ملت تکیه داشتند. آمدهام تا پس از مطالعه امور اجتماعی و دینی و شناخت نسبتها و نیازمندیهای مردم همه را گردهم آرم تا پس از تحققبخشیدن به آیه «وَاعْتَصِموُا بِحَبْلِ اللهِ جَمیعاً وَلا تَفَرَّقّوُا» توجه شما را به میزان ـ حَدید و کتاب که از نظر فلسفه اسلام اصول یک مبارزه راستین است معطوف دارم و سپس در آستانه انفجار فکری و آگاهی مذهبی بگویم «قُمْ، فَاسْتَقِمْ» (برخیز و استقامت کن) آمدهام شما را به راه خدا و پیکار علیه بتپرستی و شیطانپرستی بسیج کنم و بعنوان آخرین علاج دردهای اجتماع قیام مسلحانه را برمبنای ایدئولوژی اسلامی رهنموم شوم.
اسلامی که ریشهاش خداپرستی و شعارش قیام در مقابل هر قدرت غیرخدائیست. براستی که فلسفه تاریخ تکرار است. یکروز ابراهیم بتشکن در مقابل نمرود و یکروز موسی در برابر فرعون دیروز حسینبن علی در مقابل یزید و امروز محمد حنیفنژاد با گروهی از مسلمانان پاک در مقابل مظالم و ستمکاریها، در آن روز واقعه عاشورا و سرزمین کربلا و امروز در پایان فروردین و چهارم خرداد، تیربارانها در خیابانها، درگیریها در چیتگر و اوین و قزللقعهها.
یاد باد آن روزگارانی که تحصیلات ابتدایی و متوسطهاش را در دبستان همام و دبیرستانهای منصور و فردوسی در شهرستان تبریز به پایان رسانید. آنگونه شیفته اسلام بود که به فراگیری ادبیات عرب و فقه اسلامی و تفسیر قرآن در نزد حجتالاسلام حاج میرزاعلی شهیدی که از بانیان تفکر صحیح اسلامی زمان خود بود به شاگردی پرداخت. او هنگامی که دانشجوی دانشکده کشاورزی کرج بود در کادر انجمن اسلامی دانشجویان به فعالیتهای مذهبی و ارشاد جوانان پرداخت و نیز با جبهه ملی همکاری مینمود تا اینکه پس از چندی توقیف و به اتفاق سران جبهه ملی و نهضت آزادی محبوس گردید. در زندان نزد آیتالله طالقانی توانست یک دوره دقیق و صحیح قرآن را بیاموزد.
او پس از بارورشدن از بذرهای وسیع اسلامی به نهضت آزادی پیوست و او بود و مهندس سعید محسن و مهندس اصغر بدیعزادگان که به اتفاق توانستند از درون نهضت آزادی ایجاد یک نهضت انقلابی اسلامی کنند. در سال ۴۲ بود که این مکتب که اکنون بنام «سازمان مجاهدین خلق ایران» لانه ابلیس را هدف قرار داده است پا گرفت. با همفکری و اتحاد سه رادمرد بزرگ که هر سه آنان در سحرگاهان چهارم خرداد در میدان تیر بشهادت رسیدند و گفتند «اِنْ کانَ دینٌ مُحَمّدٍ لَمْ یَسْتَقِمْ اِلاّ بِقَتْلی یا سیوُف خُذینی» (اگر ابقاء دین محمد بسته به کشتهشدن منست ای تیرها بر سینه من فرود آیید).
در سال ۱۳۴۲ این گروه که شعارش قیام مسلحانه بر مبنای ایدئولوژی اسلامی است به پایمردی سه رادمرد پاگرفت. و اما محمد حنیفنژاد، او پس از خارج شدن از دانشکده کشاورزی کرج و گذرانیدن دوره سربازی در سازمان مستقل نظام وظیفه دشت قزوین استخدام گردید و ریاست تعمیرگاه ماشینهای کشاورزی را داشت و چون عمال اسرائیلی در آنجا مشغول مکیدن شیره اقتصادی ایران میباشند توانست از نزدیک به سیاست استعماری و استثماری صهیونیسم پی ببرد و خطر یهود را برای مسلمین احساس کند و مفهوم آیه «یا ایّها الّذینَ آمَنوا لاتَتَّخِذوُا والْیَهودَ وَالنَّصاری اولیائَ بَعْضُهُمْ اَولیائ بَعْضٍَ» (ای اهل ایمان یهود و نصاری را به دوستی مگیرید که آنها فقط دوست یکدیگرند) را با یک دید عینی ارزیابی کند. او همواره برای کارگرانی که آنجا بودند سخنرانی مینمود و در میان آنان محبوبیتی بسزا داشت در اوایل جوانی به اختراع یک نوع جک در ماشینهای کشاورزی و اختراع دیگری در شاتونهای آن نایل آمد که هر دو مورد در دفتر اختراعات ایران ثبت گردیده است. ولی دوستان روشنبین و توده ستمدیدهای که از ظلم و استعمار بجان آمدهاند میگویند مهمترین اختراع او تشکیل سازمان مجاهدین خلق ایران بوده است. او پس از مدتی از شغل خود استعفا میدهد و سراسر اوقات خود را به مطالعه میپردازد بهطوری که قرآن را آنگونه تفسیر کرد که باعث اعجاب مفسرین روشنبین زمان ماست. او بینش خاصی داشت، استنتاجات منحصربفرد او از آیات قرآن ملهمی است مفسرین باریکاندیش و انقلابی کنونی را. او برای آنکه از رنج مردم محروم باخبر گردد چندی به کارهای سخت پرداخت و زمانی کارگر کورهپزخانه بود. چنین بود راه و رسم همگی افراد این گروه که تنها معتقد به اصالت تکامل روح هستند، برای رسیدن به خدا و انگیزه آنان در راه پیکارهای خونین تنها انجام رسالتی است که بر دوش خود احساس میکنند، چنانکه محمد حنیفنژاد در دادگاه در تشریح انگیزه خود بفرمان نهجالبلاغه اشاره کرده که میگوید (خدا از افراد آگاه پیمان گرفته است که بر سیری ظالم و گرسنگی مظلوم راضی نشوند) چشمهایی که شعلههای خشم و قهر خدایی داشت بر هیئت دادگاه نظامی خیره گردید و زبانی که یادآور خاطره پیامبر بزرگ اسلام بود فضای تخنیق را شکافت و گفت: «وَ ما لَکُمْ لاتُقاتِلوُنَ فی سَبیلِ اللهَ وَالْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الّرِجالَ وَالنّساء وَالوِلْدانَ الَّذینَ یَقُولوُنَ رَبَّنا اَخْرِجْنا مِنْ هذَا الْقَریهِ ظالِمُ اَهْلِها واجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ وَلیّاً واجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ نَصیراً» (و شما را چه شده که در راه خدا جهاد نمیکنید، در حالی که جمعی ناتوان از مرد و زن و کودکان شما که اسیر ظلم کفارند، دائم میگویند که پروردگارا ما را از این شهری که مردمش ستمکارند بیرون آر و از جانب خود برای ما سرپرست و یاوری قرار ده) و سپس با کلامی آرام که از نفس مطمئنش حکایت میکرد گفت: «اَلَّذینَ آمَنوُا وَ هاجَروُا وَ جاهَدوا فی سَبیلِاللهَ بَاَمْوالِهِمْ وَاَنْفُسِهِمْ اَعْظَمُ دَرَجَهً عِنْدَاللهِ و اوُلئکَ هُمُ الْفائِزوُنَ» (آنانکه ایمان آوردند و برای [قبول نکردن ظلم] هجرت کردند و در راه خدا به مال و جان جهاد کردند، منزلت آنان نزد خدا بس رفیع است و ایشان از رستگارانند). و در آخرین لحظات بود که بر پشتسر نگریست و به چشمان همسر خود چشم دوخت و بزبان قرآن او را وداع گفت و بیکباره آیهای از حنجرهاش جوشید و در گوش همسرش برای همیشه طنین افکند «وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیٍ مِنَ الخوُفِ وَالْجوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْاَموالِ والاَنْفُسِ وَالثَّمراتْ وَبَشّرِ الصّابرینَ الّذینَ اِذا اَصابَتْهُمْ مُصیبهً قالوُا اِنّا لِلّهِ وَاِنّا اِلَیْهِ راجِعُونَ» (و البته شما را به سختیها چون ترس و گرسنگی و نقصان اموال و نفوس و آفات زراعت بیازمائیم و بشارت آسایش از آن صابران است، آنانکه چون مصیبتی بدانها رسد گویند ما از خدائیم و بازگشتمان بسوی اوست).
این بود کارنامه یک مصلح اجتماعی که همواره میگفت «اِنَّ صَلاتی وَنُسُکی وَ مَحیایَ وَمَماتی لِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ» همانا نماز و عبادات و زندگی و مرگ من برای پروردگار جهان است) استعمار او را خوب شناخت زیرا که این دشمن بیامان خود را پس از هفت ماه شکنجه و زندان اوین در روز چهارم خرداد ۵۱ چند روز قبل از میهمانی برای نیکسون تیرباران کرد. در آنروز پنج انسان بزرگ تیرباران شدند، مهندس محمد حنیفنژاد، مهندس سعید محسن، مهندس اصغر بدیعزادگان، محمود عسگریزاده و مهندس رسول مشکینفام. اینان حافظین قرآن بودند، اینان از مسلمانان راستین بودند، آنگونه که در آخر فروردین نیز چهار تن تیرباران شدند ـ مهندس علی میهندوست، مهندس ناصر صادق، محمد بازرگانی و مهندس علی باکری. اینان برگزیدگان عصر ما بودند که هسته مرکزی سازمان مجاهدین خلق را تشکیل میدادند. یاد آریم از شهید اولین این مکتب احمد رضائی این عزیز عزیزان که باب شهادت را گشود و با خون خود دفتر مکتب مجاهدین خلق را امضا کرد و نیز حبیب رهبری و مهندس علیاصغر منتظر حقیقی که در میان مردم به یک درگیری پرشکوه پرداختند تا رعب خون ریختن از میان برود.
گفتار را پایان میدهیم به سخن یکی از مراجع تقلید که فرمود: این تیرها بر قلب امام زمان اصابت کرد. ما این شهادت را به خاندان آنان تهنیت گفته و به جامعه مسلمین تسلیت میگوییم.
خرید وسایل شکنجه از آمریکا
از: جک اندرسن
(نقل از روزنامههای شیکاگو دیلی نیوز و مرنیتک سنتینل) واشنگتن ـ دولت پاکستان مشغول خرید وسائل شکنجه از آمریکا برای به اعتراف واداشتن افراد مظنون و شستشوی مغزی زندانیان سیاسی میباشد ـ این دولت همچنین میخواهد تجهیزات تکنیکی مخصوص تعبیه در اطاقها (جهت کنترل صحبتها) و وسایل استراقسمع از تلفن، گرفتن عکسهای منفی و نوشتن پیامهای سری با مرکب نامرئی را نیز بدست آورد اگرچه بطور مثبت نمیتوان گفت، اما حدس زده شده است که بودجه خرید وسائل شکنجه و جاسوسی افراد، از محل کمکهای خارجی آمریکا تأمین خواهد شد.
سرهنگ احمدخانشمشاد آنلشه نظامی پاکستان در واشنگتن یک لیست خرید ۱۷ رقمی از وسائل عجیب و غریبی را برای کارخانجات توزیع کرده است. اولین قلم در صدر لیست مزبور عبارت است از وسیله شُک ضرباتی برقی با ضرباتی به فواصل از یک تا ده ثانیه برای استفاده در بازجوئی از افراد مظنون و وادارساختن آنها به اعتراف. رقم دیگر لیست «چراغهای نور بازجوئی و تغییردهنده نور چراغها بمنظور شستشوی مغزی مظنونین، پاکستانیها همچنین بدنبال ضبطصوتهایی هستند که میتواند مکالمات آزاد را ضبط کند و دوربینهای عکاسی برای عکسبرداریهای فوری و مخفی (منظور میکروفونهای بسیار قوی برای نصب در منازل و یا دفتر کار و یا روی لباس افراد مظنون میباشد). وسائل گیرنده ساکن برای ضبط مکالمات آزاد باضافه دوربینهای عکاسی مجهز به اشعه ماوراءقرمز برای عکسبرداریهای آزادانه و بدون جلب توجه و دستگاههای کنترل و ضبط مکالمات تلفنی ظاهراً برای استفاده جاسوسان پاکستانی سرهنگ خاننظری است که مرکبهای نامرئی برای نوشتن پیامهای نامرئی و همچنین وسیلهای برای ظاهرکردن نوشتههای نامرئی نیز بخرند. ما به دقت این لیست عجیب را بررسی کردیم و سپس از سرهنگ خاننظری خواستیم، با اکراه گفت که من نمیدانم چه بگویم البته این مطلب یک موضوع داخلی است من فقط اینقدر میتوانم بگویم آنچه شما میخواهید موافقم اما خرید این اقلام محرکات شیطانی ندارد. او گفت که هر دولتی از وسایل شکنجه و کنترل مخابرات مخفی استفاده میکند، او اضافه نمود که این لیست عجیب برای یک بررسی مقدماتی و استعلام بها میباشد. ولی او لیست خود را یک فروشنده اسلحه بنام avitorra corp.or ed تسلیم کرده است بضمیمه یک نامه حاکی بر اینکه ما علاقمندیم وسائلی را که در این لیست آمده است خریداری کنیم و اینکه قبل از آنکه دستور نهائی برای خرید آنها داده شود مایلیم که یک کتابچه دستورات فنی را برای مطالعه و ارزیابی دریافت نمائیم. رئیس این شرکت آقای هورست کلینسورج که تصادفاً آلمانی است با پاکستان معاملاتی هم انجام داده است، خاطرات تلخی از آدولف هیتلر دارد. این شخص بعد از دیدن لیست مزبور خطاب به سرهنگ خان جواب داد که یاد خاطراتی میافتم که بچه بودم در آلمان و متأسفانه شاهد آن بودم که وسایلی مانند اینها در دسترس افرادی نظیر خریداران فعلی قرار داشت. بهعقیده من بجای صرف پول برای این نوع تجهیزات خیلی مناسبتر بود که با این بودجه به بچههای خردسال کوچه پسکوچههای لاهور غذا بدهید. اگر آنها را امروز سیر کنید، ناچار نخواهید شد که فردا به بازجوئی بکشیدشان.
کنکورد هواپیمای منحوس
چند ماهی است که بسیاری از جراید و مجلات وابسته به دولت که جز اجرای اوامر شاه و دستورات سازمان امنیت کاری انجام نمیدهند، جسته و گریخته از خرید هواپیماهای کنکورد توسط شاه ایران سخن میرانند و آنرا نمونه پیشرفت و جزو افتخاراتی که نصیب رژیم شاه شده است نشان میدهند. کسی را هم جرأت این نیست که بپرسد دولت درماندهای که در تأمین احتیاجات اولیه ملت ما ناتوان است، از هشتاد هزار داوطلب شرکت در کنکور دانشگاه فقط ده هزار نفر اجازه ورود پیدا کردهاند و بقیه باید عاطل و باطل در خیابانها ول بگردند، در کشوری که در شهر بزرگ صنعتی اصفهان بنا به اعتراف خودشان (بیان خانم جهانبانی عضو مجلس شورای ملی) ۶۰ درصد نیروی فعال انسانی بیسواد است، باید پرسید به چه مناسبت باید هواپیمای ۶۰ میلیون دلاری (نیم میلیارد تومان) خریداری کند؟ سه فروند هواپیمای کنکورد که سفارش داده شده است جمعاً یک و نیم میلیارد تومان بهای خرید آن میشود، و چون کسی را نداریم که با این هواپیماها و طرز کارش، طرز تعمیر و نگهداریش آشنا باشد، باید متخصصین مغز الکترونیک، خلبان، مهندس همه از خارج استخدام شوند و حساب شده است که خود اینها در عرض چند سال بالغ بر یک میلیارد تومان خواهد شد. گرفتاریها تازه به همینجا ختم نمیشوند. دستگاههای الکترونیک و غیره احتیاج به لوازم یدکی دارند. از طرف دیگر هواپیماهای مزبور بیش از هر وسیله نقلیه هوائی دیگری (بجز موشکها) بنزین میسوزانند و از همه شرمآورتر اینکه سوخت بنزین در این هواپیما بسیار ناقص است. بطوریکه کنکورد در خراب کردن هوا و آلودهکردن آن بدترین نوع هواپیماهای موجود میباشد. دانشمندان آمریکائی برحسب تصادف کشف کردند که هواپیمای کنکورد با سوخت ناقص بنزین، تولید گازهائی میکند که در سطح فوقانی جو (یونوسفر) با اکسیژن هوا ترکیب میشوند و مانع از آن میگردند که اکسیژن تشکیل حلقههای اُزُن را بدهد. حلقههای اُزُن که ۳O و ۵O و ۷O میباشند در ساعات شب (سرما) تشکیل میگردند و سپس در مدت روز (گرما) توسط اشعه ماوراءبنفش خورشید شکسته میشوند و در نتیجه مانع رسیدن این اشعه به مقدار زیانآور به سطح زمین میشوند و اینچنین خداوند زمینیان را از گزند اشعه ماوراءبنفش خورشید محفوظ نگاه میدارد. اما وقتی گازهای حاصله از سوخت ناقص هواپیمای کنکورد (یا هر هواپیمای جت دیگری) با اکسیژن هوا ترکیب شدند، موجب میگردند که اشعه ماوراءبنفش مستقیماً به زمین بتابد. برطبق تحقیق دانشمندان اگر هواپیماهای موجود ـ نظیر کنکورد ـ مافوق سرعت صوت حرکت میکردند، در عرض ۵۰ سال تمامی موجودات روی زمین کباب میشدند. برطبق همین تحقیقات بود که سنای آمریکا لایحه تهیه هواپیماهای مافوق صوت را رد کرد. اما شاه با کمال بیشرمی در مصاحبهاش میگوید: «این شایعه است که هواپیمای کنکورد هوا را خراب میکند»!!
علاوه بر آلوده کردن هوا و ازدیاد تشعشعات اشعه ماوراءبنفش، صدای بیش از حد تحمل این هواپیما عامل دیگری است که مقامات اروپائی و آمریکائی حتی پرواز آنها را از لندن به نیویورک، که قسمت اعظمش از روی اقیانوس اطلس میباشد، اجازه ندادهاند. اما شاه معتقد است که «در مورد صدای زیاد این هواپیما مبالغه شده است» و اینکه «چون قسمت اعظم ایران خالی از سکنه است پرواز آن بر فراز ایران مانعی ندارد.» ! !
حالا چرا تمام این گرفتاریها را با چنین قیمت گزافی خریدهاند؟ بنا به دلایلی که ذکر شد، از این هواپیماها برای پرواز خارج از کشور که نمیتوانند استفاده کنند! آیا این هواپیماها برای آن است که مثلاً ملت را از اصفهان ۱۰ تا ۱۵ دقیقه زودتر به تهران برسانند؟ که بعداً با وضع نابسامان عبورومرور تهران سه ساعت وقت از فرودگاه تا خانه صرف کنند؟
اگر دولت کودتا به فکر مردم است معلوم نیست چرا هواپیماهای ۷۴۷ را نخریدهاند که اولاً ۴۵۰ نفر را براحتی دربر میگیرد، قیمتش یکسوم قیمت کنکورد است، خلبانهای ما میتوانند آنرا هدایت کنند، بنزین کمتر مصرف میکند، از آن میتوان برای پروازهای داخل و خارج هر دو استفاده کرد. چرا باید هواپیمای کنکورد را بخرند که ۱۵۰ نفر را با ناراحتی حمل میکند، خرجش چندین برابر است و هیچیک از شرکتهای هواپیمایی بزرگ آنرا خریداری نکردهاند! !
واقعیت اینست که خرید این هواپیماها ـ نظیر خرید سلاحهای جنگی دیگری که قرار است از آمریکا و انگلیس خریداری شوند ـ صرفاً برای کمک به کمپانیهای ورشکسته آمریکائی و فرانسوی و انگلیسی است. همانطور که شاه گفته است: «ما به شما (انگلیس) در امر توازن پرداختهایتان در سالهای آینده کمکهای زیادی خواهیم کرد.» و این همانست که شاه در سه سال قبل در مصاحبه مطبوعاتی خود در آمریکا گفت که: «ما تا آخرین سنت درآمد نفت را در خود آمریکا صرف خواهیم کرد.»
آیا چه کسی جز خائن خائنین، یک اعلیهرزه، نوکرترین نوکران میتواند چنین خیانتی بنماید؟؟
آیا رژیمی جز یک رژیم وابسته به استعمار خارجی، وابسته به سوداگران بینالمللی، که کمترین رابطهای با ملت ندارد میتواند چنین آشکارا به تاراج منابع ملتی دست بزند؟؟!! و آیا میتوان خود را انسان نامید و در برابر این خیانتها ساکت و آرام بود؟؟
بدون تفسیر
کمک نظامی آمریکا به ترکیه و یونان بخاطر حفظ امنیت اسرائیل
یونان و ترکیه که هر دو سعی میکنند حداقل روابط حسنه قابل تحملی را با اعراب برقرار سازند، باعث خجالت و شرمندگی آنها گشت وقتی که پرزیدنت نیکسن اخیراً به کنگره آمریکا گفت که ادامه کمکهای نظامی آمریکا به آنکارا و آتن برای محافظت امنیت اسرائیل ضروری است.
نقل از روزنامه کریستین ساین مونیتور
شوروی پشتیبان اسرائیل تجاوزکار:
از زمان جنگ ژوئن ۱۹۶۷ ـ اسرائیل و اعراب تابحال بیش از سیهزار نفر از یهودیان روسی به اسرائیل مهاجرت کردهاند. و این تعداد بمراتب بیش از تعداد کل یهودیانی است که طی ۱۹ سال قبل از آن (۴۸-۱۹۶۷) به اسرائیل مهاجرت کردهاند. علاوه بر افزایش قابل توجه تعداد مهاجرین یهودی، روسی به اسرائیل، نوع مهاجرین نیز فرق فاحش کرده است. تا قبل از ژوئن ۶۷ دولت شوروی فقط به سالمندان و خردسالان اجازه مهاجرت میداد و این مهاجرین در هر دو حال، جنگجوئی برای اسرائیل نمیتوانستند باشند. اما مهاجرین بعد از ۶۷، اکثراً جوانان و یا میانسالان هستند و در میان آنان تعداد قابل ملاحظه از مهندسین، اطباء، علمای متخصص میباشند که در هر حال قادر به همه نوع کمک اساسی به اسرائیل میباشند.
خبرگزاریها (یو ـ بی ـ آی)
٭ به موجب خبرگزاریها (آسوشیتدپرس) اسرائیل با دو ملیون جمعیت بیش از سه میلیارد دلار کسر بودجه دارد! چندی پیش دولت آمریکا اعلام کرد که اگر اسرائیل طرح راجرز را بپذیرد، آمریکا یک میلیارد دلار به آن کشور کمک اقتصادی خواهد کرد.
٭ عملیات مجاهدین، بخصوص گروه «سپتامبر سیاه» به میزان قابل توجهی باعث تقلیل ورود سیاحان خارجی به اسرائیل شده است. اثرات این عملیات که ابتدا سعی میشد ناچیز جلوهگر شود، اکنون پس از یک سال بتدریج نمودار شده است. ضرر اسرائیل از تقلیل ورود مسافرین خارجی به اسرائیل نزدیک به بیست میلیون دلار بوده است.
٭ سئوال ـ ژنرال جی.اف.ژاکوبسن (یعقوب) یکی از فرماندهان عالی ارتش هند آیا یهودی است؟
هاریسون کهن ـ میامی ـ فلوریدا
٭ جواب: ژنرال ژاکوبسن، فرمانده کل قوای هند در شرق، یهودی است که اخیراً بخاطر اعمال فوقالعادهاش در جنگ هند و پاکستان ارتقاء درجه یافته است.
نقل از مجله پارید ۱۹ مارس ۱۹۷۲
٭ دولت جدید بنگلادش از اسرائیل درخواست کرده است که برای تأسیس یک وزارتخانه توریستی به آن دولت کمک نماید.
بیسوادی در اصفهان
از ویژگیهای اصفهان آن است که از جمعیت فعال این شهر که مطابق سرشماری سال ۴۵ حدود پانصدهزار نفر است، حدود ۶۰ درصد بیسواد هستند.
خانم شوکت جهانبانی (اطلاعات هوائی اول ژوئن ۷۲)
یکصد مجسمه برای تهران
دکتر حسین فرهودی استاد دانشگاه و رئیس انجمن شهر تهران اظهارنظر میکند که مجسمه شخصیتهای تاریخی باید از محدودیت عدد خارج شود و به یکصد مجسمهای که شهرداری قصد تهیه آنرا دارد اکتفا نشود.
اطلاعات هوائی ـ اول ژوئن ۷۲
تجاوز آشکار
یک هفته است که اسرائیلیان لبنان را مورد تعرض قرار دادهاند. شهر حاصبیه را بمباران کرده و زن و مرد و بچه را در وسط شهر کشتند و عشایر را نیز بمباران کردند و این بمباران برای انتقامجوئی از مردم عادی و بیگناه است. شهر صور نیز مورد تعرض ناگهانی چند زورق جنگی اسرائیلی قرار گرفت ولی پس از بمباران شهر توسط اسرائیلیها فدائیان نیز به آتش آنان جواب گفتند و حتی فدائیان به یک قایق کوچک ماهیگیری سوار شده از داخل آن و از نزدیکی زورق اسرائیلی یک راکت پرتاب کردند که زروق اسرائیلی را آتش زده و غرق کردند. در این حادثه قایق فدائیان هم در اثر انعکاس و عکسالعمل راکت غرق شد و «سرنشینان آن معلوم نیست چه شدهاند. تیراندازی ساعتها ادامه داشت و پس از اینکه تانکهای لبنانی در نبرد شرکت کردند اسرائیلیان فرار کردند. شب بعد از آن نیز کشتیهای اسرائیلی آمدند و در طرف دیگر شهر تیراندازی کردند. هواپیماهای اسرائیلی مرتب میآیند و عکسبرداری میکنند و گویا نقشههای خطرناکی دارند. هرکس خود را برای حملهای بزرگ آماده میکند بعید نیست که اسرائیل همه جنوب لبنان را تسخیر کند و یا آنرا مدتی در تحت تصرف نگه داشته و هر نفسکشی را قلعوقمع کند. یک ده مرزی توسط نیروهای اسرائیلی اشغال شده و برای همیشه در آن مستقر شدهاند و همه مردم و عابرین را کنترل میکنند. شناسنامهها و مشخصات افراد را میبینند حدود ۵۰ شناسنامه از جوانان گرفتهاند که احتمالاً عکس آنها را عوض کرده به جاسوسان اسرائیلی خواهند داد تا آزادانه در لبنان سفر کنند. شبها و روزها گشتیهای اسرائیلی در دریا ظاهر میشوند، هلیکوپترها در آسمان دیده میشوند و هواپیماها نیز با دود سفید خود آسمان را نقشبندی میکنند گویا اسرائیل برای جنوب لبنان نقشههای شیطنتآمیزی کشیده است. عدهای معتقدند که میخواهند همه جنوب لبنان را به کلی تسخیر کنند و فدائیان و مخالفان خود را تصفیه نموده و بعد بیرون روند. و بعضی عقیده دارند که فقط از طریق بمباران هوایی میخواهند اردوگاه فلسطینیها را ویران کنند. اسرائیلیها در بعضی نقاط مرزی مثل عرقوب که روزگاری سرزمین فتح گفته میشد مستقر شدهاند و خیال بیرون رفتن را هم ندارند میگویند لبنان در این نقاط قدرتی ندارد و نمیخواهد هم سیطره داشته باشد بنابراین ما حق داریم مالک آن باشیم.
خبرها و نکتهها
٭ حضرت آیتالله آقای سیدمحمود طالقانی از مؤسسین و رهبران نهضت آزادی ایران که در رابطه با گروه مجاهدین در سال گذشته دستگیر و به زابل تبعید شده بودند، بطور رسمی، به یک سال و نیم تبعید محکوم گردیدند. ایشان را به بافت تبعید کردهاند و هزینه سفر از زابل به بافت (سیصد تومان) را نیز از خود ایشان گرفتهاند.
٭ بعد از سفر نیکسون به ایران، لباس دوختن از پرچم آمریکا مد شده. دخترها و پسرها پیراهن و شلوار پرچم آمریکا میپوشند.
٭ به سربازان دیپلمه و بخصوص لیسانسیه و به بالا با تفنگ چوبی! (بلی، چوبی) تمرین میدهند، کلیه حرکات نظام جمع با تفنگ چوبی است. هر سرباز در طول سربازی فقط یکبار میدان تیر را میبیند آنهم حداکثر ده گلوله فشنگ میتواند شلیک کند.
٭ بعد از اعدام انقلابی طاهری، هیچیک از وزرا و کلهگندهها آفتابی نمیشوند و رفتوآمد آنها یا اکثراً با هلیکوپتر انجام میگیرد و منزل تمام افراد سرشناس بشدت محافظت میشود. (اینرا میگویند زهرچشم!)
٭ روزنامههای ایران اطلاع دادند که یک فروند هلیکوپتر نیروی زمینی در حوالی کوی کن «بعلت نقص فنی» سقوط کرد و سه نفر سرنشینان آن در این حادثه «شهید» شدند.
٭ پس از اعدام سرتیپ جنایتکار طاهری به او درجه سرلشگری دادهاند و سپهبد صدری رئیس شهربانی مرتب یا مصاحبه تلویزیونی میکند، یا روضهخوانی. در مصاحبههایش به این مطلب اشاره میکند که: مرحوم! طاهری مسلمان پاکی بود، او دو سال پیش به زیارت خانه خدا رفته بود و ایام محرم تماماً خود را وقف امامحسین میکرد! و اینکه این افسر شریف! پس از یک عمر خدمت صادقانه خانهای داشت به قیمت پنجاه هزار تومان که نصف آنرا از بانک قرض کرده بود! و از این قبیل حرفها. صدری که خیلی دلش برای طاهری تنگ شده، در تلویزیون حمله شدیدی به مجاهدین کرده و گفته است که یک عده جوان بیتجربه و فریبخورده خارجی خیال میکنند که با چند تا ترقهبازی میتوانند حکومت را عوض کنند. ما اگر بخواهیم خیلی زود میتوانیم آنها را ریشهکن کنیم! منتها به آنها مهلت میدهیم تا شاید رحم به جان خودشان کرده و به راه بیایند! !
٭ ناصر صادق در دادگاه گفت: سازمان امنیت اسم و مشخصات چهل نفر از مجاهدین را در دست دارد ولی هنوز نتوانسته آنها را دستگیر کند.
ایران در مطبوعات جهان
از میشل کتلر ـ اینترناسیونال هرالد تریبون ۱۱ سپتامبر ۷۲ واشنگتن ـ وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) بدنبال دستورات کاخ سفید، بزودی نیمی از متخصصین خود را برای بیان توضیحاتی درباره سلاحهای جدید آمریکائی که ایران علاقه خود را به خرید آنها ابراز داشته است به ایران خواهد فرستاد.
در جزو سلاحهایی که مذاکره خواهد شد، هواپیماهای جنگنده جدید «اف ۱۵» و «اف ۱۴» که هنوز حتی خود آمریکا آنرا مورد استفاده قرار نداده است، قرار دارد. همچنین گفته میشود در جزو لیست خرید ایران، اقلامی نظر باصطلاح (بمب زیرک) که برای بمباران کردنهای دقیق در ویتنام شمالی بکار برده شدهاند قرار دارد. تصمیم مقامات عالیرتبه مبنی بر اعزام تیم وزارت دفاع به ایران، به موجب منابع دولتی آمریکا، در تعقیب مسافرت و استقبال گرم نیکسون در ماه مه گذشته به ایران و بعلت نگرانی دوجانبه ایران و آمریکا از بابت مسائل دفاعی و استقرار ثبات در منطقه غنی نفتخیز خلیجفارس میباشد که در همان زمان در مذاکرات شاه و نیکسون مطرح گردید.
بنا بر نظر مقامات دولتی آمریکا، فروش این سلاحها را میتوان بخشی از تجدید کوشش آمریکا و ازدیاد فروش سلاحهای آمریکائی به کشورهای همپیمان و توسعهیافته دانست که به دو منظور میباشد. یکی کمک به بالابردن سطح دفاعی این کشورها و دیگری تسهیل برخی از مشکلات خاص آمریکا نظیر کمک به کمبود و کسر تعادل پرداختهایش.
جلب توافق: در حوادث مشابهی که به همین مسئله مربوط میگردد، منابع پنتاگون و وزارت کشور آمریکا گزارش میدهند که ایتالیا و آلمان غربی به زودی درباره خرید موشکهای (لِنس) از ارتش آمریکا موافقت خواهند نمود. هلند نیز قبول کرده است که از این موشکها خریداری نماید. همین مقامات اضافه کردهاند که دولت آمریکا ظرف شش ماه آینده درباره فروش هواپیماهای جنگنده (اف ـ ۵ ـ ای) به کشورهای آمریکای جنوبی نظیر برزیل، آرژانتین، ونزوئلا و پرو تصمیم خواهد گرفت. این کشورها در سال گذشته به یک بلیون دلار سلاحهای خارجی خریداری کردهاند نظیر هواپیماهای میراژ از کشور فرانسه. اکنون دولت آمریکا مصمم است که با هواپیماهای (اف ۵ ای) خود با فرانسه رقابت کند. تمام تلاشهای اخیر آمریکا برای فروش سلاحهای مزبور با مشکلاتی که اکنون آمریکا با آنها روبرو است، مربوط میگردد. فروش بیشتر این سلاحها به کشورهای خارجی میتواند به کنترل صنایع نظامی آمریکا و بیکاری کارگران این صنایع در مناطق پرجمعیت کشور کمک بزرگی نماید. مقامات رسمی میگویند که فروش این سلاحها همچنین میتواند کمک بزرگی باشد به اینکه صنایع دفاعی نظامی بخصوص کارخانجات هواپیماسازی، دستنخورده باقی بمانند (و بکار خود ادامه دهند) بدون آنکه مخارج حفظ این صنایع به عهده بودجه پنتاگون باشد.
اعلامیه حوزه علمیه قم
بسم الله الرحمن الرحیم «ولا تَحْسَبَنّ الَّذینَ قُتِلوُا فی سَبیلِ الله اَمْواتاً بَلْ اَحْیاءً عِنْدَ رَبِّهِمْ یَرْزِقوُنْ».
بار دیگر اعدام بهترین جوانان کشور، بدست جلادان شاه ملت ایران را در اندوه و غم فرو برد و خشم مقدس آنانرا علیه دربار شاه و اربابانش برانگیخت. ملت اصیل و مسلمان ایران با دیدن اینگونه جنایات روزبروز نسبت به حکومت شاه نفرت بیشتری پیدا کرده و آتشفشان خشم آنان شعلهورتر و بیشتر آماده انفجار میگردد. اینگونه جنایات باعث گشته که ملت ایران هر چه بیشتر دریابند که یک مشت سرسپرده آمریکائی بمنظور حفاظت از منافع نظامی، اقتصادی و سیاسی اربابان خود حاضرند انسانهای نمونه و شخصیتهای کمیاب ملت ایران با وحشیترین روش نابود سازند و عزای عمومی برای مردم بیافرینند. آری این خصلت ذاتی دربار پهلوی است که روزگاری پدرش برای حفظ منافع بریتانیا بهرگونه جنایت و آدمکشی دست میزند و دورانی هم پسرش با مزدوری برای آمریکا و اسرائیل از هرگونه جنایتی که مأمورش سازند دستبردار نبوده و نخواهد بود. آنچه که برای رژیم شاه ارزش دارد ایجاد شرایط و زمینههائی است که استعمارگران هرچه بیشتر نفت و معادن و ثروت ایران عزیز ما را به یغما ببرند و بازار و اقتصاد ما را دربست در اختیار سرمایهداران آمریکائی و اسرائیلی قرار داده و ایران را در منطقه بصورت خطرناکترین پایگاه آمریکا پس از اسرائیل درآورند. پایگاهی که همهمترین هدف آن ضربه زدن به برادران عرب و مسلمان ما در مبارزات خستگیناپذیر خود علیه اسرائیل است و به همین جهت است که شاه درنده ایران میخواهد از ثروت ملت فقیر و بیچاره ما قدرت نیروی دفاعی ایران را تا سه سال دیگر سه برابر سازد و آیا نیروی دفاعی ایران که به وسیله «سیا» رهبری میگردد و مستشاران نظامی آمریکائی و اسرائیلی آنرا سامان میبخشند و تعلیمات لازم را عنایت میدارند، آیا چنین ارتشی جز برای سیاستهای غارتگرانه آمریکا نقش دیگری میتواند داشته باشد؟؟ آیا جز حمایت همهجانبه از اسرائیل و دیگر کشورهای وابسته به آمریکا و نابودساختن شعلههای سازنده و انقلابی مردم این منطقه، کار دیگری از این ارتش ساخته است؟؟ روی همین اصل است که به مدرسه فیضیه و دانشگاهها یورش میبرند و انسانها میکشند، در پانزده خرداد ۱۵۰۰۰ نفر از مردم ایران را با مسلسل و تانک درو میسازند، مرجع تقلید شیعه و رهبر انقلاب ایران آیتالله العظمی خمینی را به زندان میاندازند و یا به ترکیه و عراق تبعید میسازند و گروه گروه از جوانان ارزنده و مایه امید ملت ایران را به محاکمه میکشانند و به جوخههای اعدام میفرستند و اخیراً نیز سرمایههای گرانقدر ما را چون حنیفنژادها، بدیعزادگانها، ناصر صادقها، سعید محسنها نابود میسازند و بیش از سیصد تن از روحانیون ارزنده قم را که برای این شهدا مجلس فاتحه برقرار میسازند و به اعدام آنان اعتراض میکنند به زندانها و سربازخانهها میکشانند. آری بایستی استعمار و آمریکا و اسرائیل بر شئون مختلف مردم ایران حکم برانند و بایستی هر مانعی که در راهشان به چشم میخورد با وحشیانهترین روشها از میان برداشته شود.
ملت مسلمان ایران! رژیم سلطنتی دربار پهلوی جز این نمیتواند باشد و تنها تشکل و اوجگیری مبارزات شما مردم است که میتواند اسلام عزیز را یاری کرده و به عمر استعمار و جنایت و بدبختی خاتمه بخشد و ایرانی آزاد و پیشرفته به وجود آورد. در پایان لازم است که یادآور شویم که اخیراً اعلامیهای به اسم «فضلا و طلاب حوزه علمیه قم» منتشر گشته و در آن به رهبر الهامبخش ملت ایران آیتالله خمینی اهانت شده. ما اعلام میکنیم که اعلامیه مزبور مربوط به حوزه علمیه قم نیست و توقع نداشتیم که اینگونه اعلامیهها از عراق انتشار یابد. ما جداً از جمهوری عراق خواستاریم که از انتشار و پخش اینگونه اعلامیهها جلوگیری لازم را بعمل آورده و موضوع را تعقیب نماید.
حوزه علمیه قم
۱۲ جمادیالثانی ۱۲۹۲ ـ ۱ مرداد ماه ۱۳۵۱