عضویت شهید چمران در نهضت آزادی / سید علی اصغر غروی*

عضویت شهید چمران در نهضت آزادی

 

 ۸ اردیبهشت, ۱۳۹۳ 

سید علی اصغر غروی*

در پاسخ به اظهارات آقای مهندس مهدی چمران دربارۀ عدم عضویت برادرش دکتر مصطفی چمران در نهضت آزادی ایران

هر از چند گاهی در محافل سیاسی و مطبوعاتی و شبکه‌های اجتماعی این بحث یا نظر مطرح می‌گردد که آیا شهید دکتر مصطفی چمران عضو «نهضت آزادی ایران» بوده است یا نه؟ نافیان عضویت، بیشتر از جبهه اصولگرایان هستند و هدف اصلی آنها تضعیف هرچه بیشتر نهضت آزادی و سرانجام امحاء کامل آن است، بی‌آنکه به عظمت شخصیتهایی چون شهید چمران خدشه‌یی وارد کنند. رجال بنام و مطرح دیگری هم مانند آیت الله طالقانی و دکتر علی شریعتی از دائره این مجادلات بیرون نبوده‌اند.

به شهادت تاریخ معاصر ایران، از صدر مشروطه تا کنون، هیچ حزب سیاسی ـ اعتقادی، در عرصۀ فعالیت، در دو قطب سیاست و دین، علیرغم قلّت عدد و امکانات، و موانع و آزارها، بمانند نهضت آزادی ایران مقاوم و پایدار نبوده، و فراتر از هر گروه و تشکل دیگری، در دو پهنۀ مذکور تولید اندیشه نموده است.

نهضت آزادی ایران، که در روز بیست و پنجم اردیبهشت امسال (۱۳۹۳) پنجاه و سه ساله می‌شود، مجمع کوچکی بوده است ولی اثر گذار، در جهت تبیین و حفظ منافع کلان ملی، و هم در پالودن دین از آلودگی‌های ناشی از خرافات و تحریفات، و صیقل دادن آن به سوهان عقلانیت و حکمت.

اقدامات عملی و مطبوعات و منشورات نهضت آزادی ایران، چه به صورت فردی یا جمعی و حزبی، گواه بیّنی است بر صحت این مدعا. بینی و بین الله، آیا مخالفان نهضت آزادی ایران از آنچه که از روزهای اول پیروزی انقلاب تا کنون بر سرِ اعضاء این حزب، که همه متدین و عامل به احکام و شیعه بوده و هستند، آورده اند، در پیشگاه خدای متعال خشنود و مأجورند؟!

فرضاً مرحوم آیت الله طالقانی از بنیان گزاران نهضت آزادی نبوده باشند، همچون آیت الله شهید مطهری، اما می‌توان به تأکید گفت هر دو بزگوار به نحلۀ فکری مجموعۀ نهضت آزادی و ملی مذهبی‌ها ـ هم در دین و هم در سیاست ـ نزدیکترند. مرحوم مطهری، پیش از انقلاب بیش‌ترین نشست و برخاستها و مباحثات را با چه کسانی داشت؟! حقایق تاریخی در این خصوص چه می‌گویند؟! اگر امروز در قید حیات بود چگونه می‌اندیشید؟! آیا از آنچه بر اینان ـ یعنی مجموعۀ ملی مذهبی‌ها ـ در طول سالهای پس از انقلاب گزشته خشنود می‌بود؟! همین قضیه را دربارۀ شهیدان، چمران و شریعتی هم می‌توان فرض کرد. یعنی اینکه حتی اگر عضو نهضت آزادی هم نبوده باشند، به این جریان فکری عمیقاً تعلق شدید دارند. و این بسیار مهمتر است از عضویت اسمی در یک تشکیلات، آنهم تشکیلاتی همچون نهضت آزادی است که اساس و بنیانش، از اول روز، بر دیانت و سیاستِ مبتنی بر تفکر و عقلانیت و خرد جمعی پی ریزی شده؛ لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ یوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِیهِ فِیهِ رِجَالٌ یحِبُّونَ أَنْ یتَطَهَّرُوا وَاللَّهُ یحِبُّ الْمُطَّهِّرِینَ (توبه ۱۰۸)

و اما اسناد تاریخی حکایت از آن دارند که هرسه مجاهد و متفکر عالَم دین و سیاست، از اعضاء رسمی نهضت آزادی ایران بوده‌اند.

در اینجا نظرم بر این است که پاسخی موجز و مستدل به دوست سالهای پیش از انقلاب جناب مهندس مهدی چمران بدهم. امیدوارم مستندات حقیر مقبول افتد و کلاً به این بحث خاتمه داده شود.

جناب مهندس مهدی چمران، اگر بیاد داشته باشند، برای اولین بار، اوائل مهرماه سال ۱۳۵۳، در ساختمان اداری مهندسی اراضی گرگاب اصفهان، که متعلق به خاندان برومندها بود و قرار بود شاهین شهر فعلی شود، زیارتشان کردم. ایشان و برادر من در یک گروه مهندسی، منتهی با سمتهای مختلف کار می‌کردند.

ضمن گفتگوهایی که داشتیم برادر منهم حضور داشت، و او بود که به شما گفت «اخوی تا چند روز دیگر برای ادامۀ تحصیل عازم لبنان است». جنابعالی اظهار خوشحالی نموده پرسیدید: «آیا برایتان امکان دارد مبلغی پول برای برادر من که آنجا است ببرید؟» و افزودید: «البته نشانی کاملی از او نداریم و ایشان به لحاظ مسائل امنیتی نه محل مشخصی دارد و نه حساب بانکی. باید از طریق پرس و جو او را پیدا کنید.»

در آن وقت و در آنجا بود که برای اولین بار اسم مصطفی چمران را شنیدم، و اگر فقط برای دیدن او هم بود، و آن هم فقط برای یکبار، حتماً او را به هر طریقی می‌یافتمش. آقای مهندس مهدی چمران، به جهت شناخت و اعتمادی که داشتند، گفتند: «برادرم در تشکیلات آقا موسی صدر است، و از فعالان نهضت آزادی ایران در خارج از کشور می‌باشد.» این مختصر را برای یادآوری عرض کردم امیدوارم به یاد ایشان مانده باشد.

در هر حال بنده اوائل آبانماه سال ۱۳۵۳ با همسرم طاهره علیزاده نایینی عازم بیروت شدیم و در ظرف کمتر از چهار ماه توانستم دکتر مصطفی را ملاقات نمایم. و رابطۀ ما در طول ۵ سال اقامت در لبنان و تا زمان شهادت او، روز به روز مستحکمتر و صمیمی‌تر می‌شد.

دکتر چمران همیشه به سه چیز افتخار می‌کرد، یکی اینکه از شاگردان مهندس بازرگان بوده و دوم اینکه از اعضاء نهضت آزادی است. و پیوسته به دوستی عمیق خود با دکتر ابراهیم یزدی می‌بالید، و سوم اینکه خدا به او توفیق داده در کنار آقا موسی صدر قرار گیرد.

از سوی دیگر، اینجانب چند بار در بیروت با آقای جلال الدین فارسی دیدار داشتم که همه، بعد از پایان جنگ داخلی و آرام شدن لبنان بود. به اتفاق آقای محمد علی مهتدی که امروز کارشناس مسائل خاورمیانه هستند و گاهی تصویر ایشان را از صدا و سیمای جمهوری اسلامی می‌‌بینیم، به مناسبت تولد فرزند آقای فارسی، به منزل ایشان رفتیم. صحبت از اختلافات و ضرورت رفع کدورتها شد. البته حقیر اولین بار بود که آقای فارسی را می‌دیدم، ولی کتاب انقلاب تکاملی ایشان را در سال ۱۳۴۹ خوانده بودم. اما آقای مهتدی قبلاً در قاهره ایشان را ملاقات کرده بود.

بار دوم در منزل خود آقای مهتدی بود و بار سوم در اوائل اسفند ماه ۵۸، چند روز پس از پیروزی انقلاب بود که ایشان با یک اتومبیل رنو نارنجی رنگ، گویا رنو۱۷ بود، و تازه خریداری کرده بودند، چون نو بود، به منزل حقیر واقع در منطقه روشه آمدند تا به اتفاق به سفارت ایران برویم. در طول مسیر و نیز یکی دو ساعتی که در سفارت بودیم، عرض کردم انتقال این اختلافات به ایران انقلابی به مصلحت هیچ کس نیست! ولی ایشان همان موضع قبلی را داشتند که سران و بزرگان نهضت آزادی مردان مجاهد و انقلابی هستند، ولی برخی از اعضاء آنها مثل دکتر چمران از مواضع نهضت عدول کرده‌اند! بیاد ندارم در جلسه اول یا دوم بود که رساله‌یی ۶۲ صفحه‌یی به من دادند تحت عنوان «اسناد فاجعۀ لبنان» که گویا خودشان تهیه و تنظیم کرده بودند، و تاریخ انتشار آن سال ۱۳۵۶ است.

لحن قول و محتوای این رساله هم حاکی از این است که شخصی با اطلاعات دقیق از لبنان، اما با داوری یک جانبه آن را تهیه کرده است. البته ایشان نگفتند که آن جزوه را تهیه و تنظیم و تألیف نکرده‌اند. حتی اگر چنین باشد با محتوی آن کاملاً موافق بودند. این رساله در پاسخ به چند سرمقاله پیام مجاهد نوشته شده است که از موضعگیری‌های سیاسی و دینی آقا موسی صدر در لبنان پشتیبانی نموده بود.

‌در جزوۀ مذکور تأیید شده است که «پیام مجاهد» ارگان نهضت آزادی خارج از کشور است. در صفحه «ز» می‌نویسد:

«از طرف دیگر «پیام مجاهد» خود را به نهضت آزادی ایران وابسته می‌داند که رهبران صادق آن همچون طالقانی‌ها و شیبانی‌ها، با فداکاری‌های حماسه انگیز خود، همچنان پایمردانه در مقابل ضد انقلاب، مقاومت می‌کنند، و دشمنی آشتی ناپذیر خود را با ‌امپریالیسم، صهیونیسم و ارتجاع عرب و منطقه در تمام مراحل مبارزاتی خود به ثبوت رسانیده‌اند.»

این نشریه کلاً علیه مواضع سیاسی آقا موسی صدر تدوین شده است، اما بهانه، سه مقاله پیام مجاهد است در شماره‌های ۴۱ و ۴۲ و ۴۳ که ماه‌های تیر و مرداد و شهریور سال ۱۳۵۵، در اوج جنگهای داخلی لبنان نوشته شده است.

در صفحه ۱۳ می‌نویسد: … و یا در رابطه با رژیم خون آشام شاه، موضع اسلام و پیشوایان اسلام چگونه است؟! مثل موسی صدر است، یا مثل کمال جنبلاط و صائب سلام[۱]؟!

آیا مسلمانان راستین و شیعیان علوی (نه شیعیان صفوی … و صلیبی) از قبیل آیت الله طالقانی، دکتر سحابی، مهندس بازرگان، و دکتر شیبانی، مثل موسی صدر موضع می‌گیرند یا مثل کمال جنبلاط و صائب سلام؟!»

(نویسنده بسیار غیر منصفانه نام آن بزرگان را در کنار نام کمال جنبلاط و صائب سلام می‌نشاند.)

در صفحۀ ۲۳ می‌نویسد: «دکتر مصطفی چمران که مسؤول کمیته تشکیلات حرکه المحرومین است، در چند سخنرانی در شهرهای مختلف آلمان، که نوارهایش موجود است، حرفهایی زده که وابستگی او و حرکه المحرومین را به رژیم سوریه ثابت می‌کند.»

عین این سخنان را آقای جلال الدین فارسی در مصاحبه‌یی که از لینک زیر در دسترس است گفته‌اند.

جلال الدین فارسی: افسانه “چمران” توسط نهضت آزادی درست شد!

… لذا بدون هیچ کم و کاستی گوشه‌ای از مصاحبه‌ام با جلال الدین فارسی* را در زیر می‌آورم.

۱: همین چمران کل دنیا را گشت حتی با امام موسی صدر به مسکو رفت و به قبر لنین گل هدیه داد اما حاضر نشد بیاید نجف و یک عرض ادبی به امام بکند.

۲: چمران یک سفر به پاریس داشت و دربارۀ فلسطینی‌ها چنان تند سخن گفت و به آنان حمله کرد که من گفتم با این شرایط اگر او به لبنان برگردد شاید توسط فلسطینی‌ها ترور شود، الان نوارهایش هست.

۳: چمران اصلاً امام را سیاستمدار و رهبر خوبی نمی‌دانست او فقط امام موسی صدر را یک رهبر تمام عیار می‌دانست.

۴: اونوقت هم که نهضت آزادی‌ها از چمران افسانه ساخته بودند که آقا یه تنه با یه کلاش رفته وسط جمعیت عراقی‌ها، همه را تار مار کرده و از این جور اراجیف ما هیچی نگفتیم که به وحدت ملی و دفاع آسیب وارد نشه، اما مگه مسخره بازی.. ما که بچه نیستیم.

۵: چمران در ایران مرید بازرگان بود و حتی به خاطر او، در مقابل تصمیم امام هم حاضر بود ایستادگی کند. به همین دلیل هم یکبار از حسین خمینی سیلی خورد.

به هر حال عزت نفس چمران ستودنی است، چمران بهترین دانشگاه آمریکا را به خاطر هدفی والا رها کرد، پیام حضرت امام خمینی نیز حاکی از علاقه ایشان به این مجاهد الهی است، اما این خصایص مثبت نباید باعث آن شود که ما دیگر روایت‌ها را نشنویم و چشم و گوش خود را بر روایتهای متفاوت ببندیم.

در پایان جلال الدین فارسی گفت: حاضرم این مطالب را با دست خط خود بنویسم و آن را امضا کنم.

(پایان نقل قول از مصاحبۀ آقای جلال الدین فارسی)

نویسنده «اسناد فاجعه لبنان» در صفحۀ ۳۴ تأیید می‌کند که نشریۀ پیام مجاهد ارگان نهضت آزادی خارج از کشور است و ضمن نسبت دادن مطالبی که به نظر او دروغ بوده و در این ارگان به چاپ رسیده، می‌نویسد: «و شما این حرف را در روزنامه نهضت آزادی ایران خارج از کشور چاپ می‌کنید»!!

و در صفحۀ ۵۶، در پایان نوشتار خود که سراسر نسبت خیانت دادن به آقا موسی صدر، دکتر چمران و دیگر سران جنبش محرومین لبنان است، ضمن اشاره به عضویت دکتر مصطفی چمران در نهضت آزادی ایران خارج از کشور، می‌نویسد: «ما اطمینان کامل داریم که نهضت آزادی ایران، به انحرافات عده‌یی که در خارجند و خود را به آن منسوب می‌نمایند، و دور از رهبری نهضت (آزادی) به چنین اعمال ننگین و مفسده باری دست می‌زنند، رسیدگی کرده و گناه عاملین آن را نبخشیده، بلکه آنها را شدیداً مجازات خواهد کرد و همچنان سربلند از بوتۀ تجربه بیرون خواهد آمد.»

البته اسناد و مدارکی از این دست، که مخالفان، عضویت شهید دکتر مصطفی چمران را در نهضت آزادی تأیید کرده باشند، کم نیست.

 * سید علی اصغر غروی عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران

———————————

[۱] – نفر اول رهبر حزب سوسیالیست لبنان و پدر ولید جنبلاط است و نفر دوم از رهبران سیاسی اهل تسنن لبنان که بارها به سمت نخست وزیری برگزیده شده بود و هر دو از مخالفان مداخلۀ نظامی سوریه در لبنان بودند. کمال جنبلاط جان خود را بر سر این مخالفت نهاد.

منبع: جرس