قطعنامه دهمين كنگره و مواضع نهضت آزادي ايران
مهرماه 68
بسم الله الرحمن الرحيم
يا رب قو علي خدمتك جوارحي و اشدد عليالعزيمه جوانحي
وهب لي الجد في خشيتك و الدوام في الاتصال بخدمتك.(1)
*
دهمين كنگره نهضت آزادي ايران در شرايطي به پا شده است كه :
از يكطرف آزادي اجتماعات و بيان مطبوعات در حداقل امنيت و امكان بوده حيات و فعاليت احزاب غيرموافق با حاكميت، مخصوصاً نهضت آزادي ايران، در حداكثر محدوديت و مزاحمت است، از طرف ديگر متوليان انقلاب و متصرفان نظام، پس از فوت رهبر انقلاب بر طبق نقشههاي از پيش تنظيم شده، با استفاده از تمرين و تجربه دهساله و در اثر همبستگي و وحدت در صفوف خود، احراز تسلط و قدرت نمودهاند. ضمن جلوگيري از آشفتگيهاي احتمالي كشور و نابسامانيها كه به جاي خود مطلوب و قابل تقدير است انحصار و اختناق را تداوم و تشديد داده آزادي و حاكميت ملي را پيش از پيش به بند كشيدهاند.
*
كنگره دهم نهضت آزاد ايران با ستايش و سپاس خداوند رحمن كه فرماندار جهان و زمان است و با نثار درود بر پيامبران عظام به ويژه آخرين آنها محمد مصطفي (صل الله عليه و آله و سلم) و امامان برگزيده معصوم (ع)، ضمن توجه و تاكيد قطعنامههاي گذشته و با تقدير از زحمات و اقدامات شورا و ارگانهاي نهضت، نظريات و تصميمهاي خود را در 8 بند ذيل اعلام ميدارد، يك قسمت الحاقي تحت عنوان «بازسازي فرهنگي» نيز ضميمه قطعنامه ميباشد كه جداگانه منتشر ميگردد.
1ـ بود و نبود نهضت و حيات و حركت آن
اولين مسئلهاي كه براي نهضت و كنگره در شرايط كنوني مطرح ميباشد، حفظ بقا و صبر و تلاش براي آن است. بقائي كه بدون حيات و حركت معني ندارد و از اين جهت در يازده ساله پيروزي انقلاب و استقرار نظام جمهوري اسلامي ايران سير تحول قابل مطالعهاي داشته است.
نهضت آزادي ايران بنا به وظيفه ملي و ديني، چه قبل از پيروزي و دوران مبارزه عليه نظام استبدادي سلطنتي و تدارك پيروزي انقلاب و چه بعد از آن در تنظيم و تجهيز نظام جمهوري اسلامي، فعال و پيشقدم بوده است. در دوران بعد از انقلاب وظيفه حراست از آرمانهاي انقلاب و جلوگيري از انحراف و مطالبه حقوق و آزاديهاي قانوني را بر عهده گرفته است. در هر فرصتي عليرغم فشارها و اذيتها، عليه انحصار و اختناق، به مقامات كشور اعتراض نموده است و عوارض و پيامدهاي آنرا هم تحمل كرده است. به خصوص در دوران جنگ نسبت به ادامه جنگ، بعد از رفع تجاوز دشمن و پيروزي خرمشهر تذكر و اعتراض نموده است.
اما متأسفانه اكثر تذكرها و توصيهها و توبيخهاي ما به ذائقه حاكميت خوش نيامد و تلافي شكست و تلخي زهر را بر سر نهضت خالي كردند و زبان و دست و دفترمان را بسته و نهضت آزادي را به صورت تقريباً نيمهجاني درآوردهاند.
*
از آنجا كه نهضت آزادي ايران نه براي كسب مال و مقام بلكه به عنوان فريضه ديني و اداي دين انساني به ميهن و ملت ايران تاسيس يافته و فعاليت داشته است مشكلات و خسارات گذشته و آينده مانع و مجوزي براي انصراف از راه خدا و استعفا از مبارزه براي خدمت به خلق نخواهد بود.
اعضا و علاقمندان نهضت آزادي ايران كه عليرغم ناروائيها و دشواريها تحمل اقامت و خدمت در ايران را كردهاند، با اعتماد به وعده قرآني «ان تنصروا الله ينصركم و يثبت اقدامكم» تا زنده هستند درهاي نهضت آزادي ايران را به دست خودشان نخواهند بست. خط مشي «صبر و تلاش و توفيق» را با توكل به حق و تمناي ايمان و توان، همراه با تحمل و تدبير، ادامه خواهند داد.
آرزو و اميدمان اين است كه نهضت آزادي ايران همچون شجره طيبه قرآن باشد كه به اذن خدا و همت هموطنان، با ريشه ثابت در زمين ايران و شاخ و برگ فراوان رو به آسمان، هر سال و هر زمان ميوههاي نجات بخش سعادت ساز برساند.
مسلما بد انديشان و كج انديشان دسترسي به اين درخت و توفيق خشكاندن آنرا نخواهند داشت.
2ـ رسالت و برنامه نهضت
رسالت نهضت با الهام از اسلام، خدمت به ايران بوده و براي تحقق آرمانهاي ديرينه مبارزات ملت ايران كه در شعار سه جملهاي انقلاب، يعني آزادي ـ استقلال ـ حكومت اسلامي خلاصه شده است، تلاش مينمايد.
در كشور و در ميان ملتي كه بيش از 2500 سال حاكميتي جز استبداد و اسارت و ظلم نديده است و روح و روش استبدادي، همراه با سلب حيثيت انساني، در كليه شئون سياسي و اجتماعي مردم رسوح يافته است مهمترين مسئله خشكاندن ريشههاي اين فرهنگ از طريق تغيير افكار، عادات و آداب افراد ميباشد كه البته كار سريع و سادهاي نيست.
با توجه به چنين واقعيت اجتماعي كليد حل بحرانهاي كنوني جامعه ما تأمين آزادي و حاكميت ملت است تا با محو آثار خودكامگي و استبداد در روند تحولات اجتماعي به تدريج مردم به خويشتن الهي خويش برگردند و با تكيه بر ميراث غني فرهنگ اسلامي و ايراني خود با سر پنجه تدبير بر مشكلات چيره آيند.
نهضت آزادي ايران در چهارچوب چنين رسالتي موافق و مدافع انقلاب اسلامي و نظام جمهوري اسلامي بر اساس اصول و آرمانهاي اصيل آن بوده و تمامي توان خود را براي مقابله با استبداد اعم از شكل سياسي و ديني آن و ايجاد زمينه مناسب براي بازشدن فضاي جامعه و استقرار آزادي و دمكراسي به كار خواهد بست.
انجام اين رسالت و برنامه بر اساس دستور محكم قرآني است(2) كه به صورت فريضه دعوت به خير و امربه معروف و نهي از منكر، در قطعنامه نهمين كنگره نهضت (ارديبهشت 1366) آمده است.
3ـ مبارزه علني و قانوني بر سر حجت و نه براي قدرت
كنگره دهم خط مشي نهضت را كه مبارزه قانوني و علني است تائيد و تاكيد مينمايد و مخالفت خود را با هر نوع خشونت و براندازي يا تروريسم و نيرنگ و فريبكاري اعلام ميدارد و اين شيوهها را خلاف اسلام و انسانيت و مصلحت ميداند.
نهضت آزادي ايران بر اساس رسالت و برنامه خود يعني فريضه الهي دعوت به خير و امر به معروف و نهي از منكر هدف خود را تلاش براي حاكميت ارزشها و نه دستيابي به قدرت مشخص نموده است. بر اين اساس جدال ما با حاكميت و غاصبين حقوق ملت نيز، همچون گذشته و به تأسي از پيامبران و پيشوايان، براي حجت يا كشف و بيان حقيقت بوده است نه براي كسب قدرت و رسيدن به حكومت و يا استفاده از آن به بهانه هدايت و خدمت.
نهضت آزادي ايران با وجود اختناق حاكم و رفتارهاي ضد قانون و اخلاق كه سخت در معرض آن قرار دارد، معذلك موضع «مخالفت قانوني» خود و عمل با صداقت و حسن نيت و تلاش براي حاكميت ارزشها «امر به معروف» و مقابله با ضد ارزشها و اقدامات خلاف قانون و آرمانهاي ملت (نهي از منكر) را ترك نخواهد كرد.
لازم به تذكر است كه عدذم تحمل مبارزه قانوني از سوي حاكميت لاجرم موجب تأئيد و تقويت حركتهاي خشونتبار و براندازي خواهد شد.
4ـ ايران در چه حال است و حاكميت در چه كار؟
نهضت آزادي ايران بعد از تن دادن حاكميت و رهبري انقلاب به قطعنامه 598 شوراي امنيت و بعد از رحلت رهبر فقيد صلاح را در سكوت ديد و از اينكه حاكميت براي حفظ امنيت و انداختن مملكت روي غلطكهاي بازسازي و زندگي در آينده تبليغات و تلاش ميكند خوشحال است.
بر احدي پوشيده نيست كه بحرانهاي گوناگون اقتصادي، اداري، اجتماعي، سياسي و حتي فرهنگي و ديني در اثر هشت سال جنگ خانمانسوز و انحراف از اهداف انقلاب، سوء مديريتها، خودمحوريها و انحصار طلبيها به وجود آمده است و از كاروان تمدن و تحرك بشريت مخصوصاً در علم و صنعت و فرهنگ عقب افتادهايم و عاجز گشتهايم. بنابراين محتاجتر به آنها و وادار به تمنا و تسليم به آنها شدهايم.
از اول سال جاري پس از فوت رهبر انقلاب، جريانهاي بازنگري قانون اساسي، انتصابات و انتخاب رهبر و رئيس جمهور جديد مجدداً فرصتي براي تبليغات دولتي به وجود آورده و دورنمائي از آزادي و رفاه و سازندگي در ذهن مردم ايجاد كردند. اما بر خلاف انتظار تعديلي در مشكلات گذشته حاصل نشد، بلكه اوضاع و احوال نامطلوبتر و سختتر گرديده است.
خلاصه كلام آنكه ملت و مملكت ايران در حال حاضر دشوارترين، نگرانيآورترين و تاريكترين روزهاي تاريخ خود را ميگذراند.
*
اما متوليان انقلاب و نظام و يا حاكميت رسالت خود را تداوم و تقويت قدرت از طريق انحصارطلبي و ايجاد اختناق دانستهاند و مجدداً به تأكيد و تكرار برنامههاي آزمايش شده گذشته ميپردازند و در نقاب اسلام ناب محمدي و تبليغات توخالي همه چيز را به خورد مردم ميدهند.
فكر اساسي براي بررسي جديد مشكلات و بنبستهاي اقتصادي ـ اجتماعي ـ سياسي ندارند. چنين تصور ميكنند كه با تبليغات و استفاده از مديراني كه در گذشته بيتجربگي و سوء مديريت خود را ثابت كردهاند ميتوانند برنامههاي مثبت و سازنده را به اجرا درآورند و در كشور وحدت و فعاليت سازنده به وجود آورند.
گاهگاهي حرفهائي ميزنند و حركاتي براي بازنگري، راه اندازي، بازسازي، قانون بازي، ملت دوستي، هنرپروري، عدالت گستري، مظلوم دوستي، صلح طلبي، خودكفائي و غيره اعلام ميدارند، بدون آنكه گام اساسي برداشته شود و به نتيجه مطلوب رسيده باشيم.
5 ـ بازسازي و سازندگي
بازسازي و سازندگي كشور در صدر برنامه دولت قرار داشته و مورد انتظار و اميد ملت ميباشد. در حقيقت بازسازي و سازندگي فوري و جدي مسئله بود و نبود مملكت و لازمه حيات و حركت ملت است.
نهضت آزادي ايران از اولين مطرح كنندگان و مطالبه كننده بازسازي كشور بوده و در نشريات گذشته خود نظرياتي در ضرورت و فوريت و راه اجراي بازسازي ارائه داده است.
دهمين كنگره نهضت، براي حاكميت آرزوي موفقيت در اين امر خطير و حياتي مينمايد و اگر موانع موجود مرتفع گرديده و از ما خواسته شود، در حدود امكانات و تجربه و تخصص خود در زمينه بازسازي و سازندگي كشور تلاش و همكاري خواهيم داشت.
الف ـ شرايط و نيازهاي بازسازي
1/5 ـ ضرورت بازسازي همه جانبه
آنچه در برنامه بازسازي بيشتر مورد تاكيد قرار ميگيرد مرمت و نوسازي خانهها و شهرهاي خسارت ديده و خراب شده و ترميم و راهاندازي تجهيزات حياتي و عمراني و فني كشور است. به نظر نهضت آزادي ايران شرط موفقيت برنامه فوق، اجراي برنامه بازسازي سياسي ـ اجتماعي ـ فرهنگي و اداري است. به عنوان نمونه اگر برنامه بازسازي سياسي انجام شود و با اجراي قانون، آزاديها و حقوق اجتماعي و امنيت قضائي و حاكميت ملي تأمين گردد زمينه عملي براي اجراي برنامه و بازسازي اقتصادي و اداري و حل بحران مديريت كشور و بازسازي در ساير شئون فراهم خواهد شد.
اصولاً اجراي برنامه بازسازي در محيط پاك و سالم امكان پذير است. بدون اجراي برنامه بازسازي اجتماعي ـ فرهنگي و زدودن زمينههاي وسيع و خطرناك مفاسد اجتماعي از قبيل يأس و نااميدي، فرصت طلبي و نادرستي، ارتشاء و اعتياد و احتكار و بزهكاريهاي اجتماعي، اجراي برنامه بازسازي امكان پذير نخواهد بود.
2/5 ـ تأمين آزادي و حاكميت ملت
نهضت آزادي ايران اولين گام ضرورت براي موفقيت برنامه بازسازي را جلب همكاري و مشاركت همه جانبه مردم ميداند و اين مهم فقط از طريق اجراي قانون و تأمين آزادي و حاكميت ملت امكانپذير ميباشد. وقتي حاكميت واقعاً رو به مردم آورد و هدف و مكتب، بازگشت به ارزشهاي الهي و ايران و ايرانيان گردد راه بازسازي كشور هموار خواهد شد و ملت با حاكميت همفكري و همدردي و حتي جانفشاني خواهند كرد. در چنين شرايط در داخله دولت و روابط دولت و ملت و مابين طبقات و افراد ملت همچون دوره مبارزات سال 1357 همبستگي و محبت و وحدت به وجود خواهد آمد و اين نيروي عظيم ملي است كه موفقيت برنامه بازسازي را تضمين مينمايد.
تجربه برنامه بازسازي دو ملت آلمان و ژاپن بعد از جنگ و مشاركت همه جانبه و صميمانه آحاد اين دو ملت و موفقيتهاي درخشان و چشمگير آنان بعد از بازسازي كشورشان كه توانستهاند به شرايط بهتري نسبت به دوران قبل از جنگ خود نائل شوند ميتواند الگو و نمونه ارزندهاي براي حاكميت و ملت باشد.
به نظر نهضت آزادي ايران اجراي درست برنامه بازسازي بسيار عظيم و سنگين است و اگر حاكميت نتواند همكاري و مشاركت مردم را جلب نمايد انجام آن امكانپذير نخواهد بود.
از سوي ديگر عدم اقدام يا تأخير در بازسازي و سازندگي كشور، افتادن كشور به اسارت بيگانگان براي خود حاكميت، از دست دادن اعتبار و اقتدار و استيصال و شكست و نابودي خواهد بود.
3/5 ـ ايجاد محيط امن و آرام
شرط اساسي ديگر براي توفيق در برنامه بازسازي كشور وجود فضا و محيط آرام و امن ميباشد كه فكرها و فعاليتها و بودجهها صرف دشمني و جنگ و نزاعهاي داخلي و خارجي نگردد. كار مثبت سازندگي و ترميم ويرانيها هيچگاه در محيطهاي متشنج كه همراه با آشوب و تنش باشد امكانپذير نيست. هم جنگ با عراق و اجراي كامل قطعنامه بايد خاتمه يافته، حالت نه جنگ و نه صلح سهم مهمي از بودجه و نيروهاي كشور را نبلعد و هم از تحريكات خارج مرزي و بر هم زدنهاي مكرر روابط بينالمللي دست بردارند.
4/5 ـ بسيج نيروها و حل بحران مديريت
براي تأمين نيروي بازسازي بايد نيروهاي لازم را بسيج نمود. علاوه بر بكارگيري افراد توانا در سطح برنامهريزي و مديريت بايد زمينههاي جلب همكاري نيروهاي كارآمد و دلسوز و علاقمند در داخل و خارج كشور فراهم شود. در حال حاضر نيروهاي متخصص يا مدير و كارساز ايراني كه سرمايههاي اين مملكت هستند و اينك مورد استفاده ساير كشورها قرار گرفتهاند بايد به وطن و خدمت به ميهنشان برگردند. بديهي است تا موقعي كه همكاري نيروهاي كاردان و متخصص داخلي به طور موثر و اصولي جلب نشود جذب متخصصان ايراني مقيم خارج كشور عملي نخواهد بود.
5/5 ـ حل مسائل مدارس و دانشگاهها
برنامه بازسازي نياز به نيروهاي كاردان و توانا دارد. براي تربيت اين افراد، حل مسائل و مشكلات آموزش و پرورش ضرورت تام دارد.
در اين زمينه تهيه و آمادهسازي معلمين كاردان با سطح علمي بالاتر و با معنويات راسخ و منطبق با اهداف تعليمات كشور را ضمن تأمين معيشت آنان، مقدم بر هر اقدام بايد قرار داد.
اصلاحات اساسي آموزشي با مشكلات و كمبودهاي مالي و نقص وسايل موجود، جز با همكاري مردم متمكن و علاقمند حاصل نميشود و اين امر محتاج قوانيني است كه اصولاً مقاصد و نيات خير توانگران مومن و مشتاقان حسن تعليم و تربيت را تأمين و همكاريهاي آنان را بدون پيچيدگيهاي اداري تسهيل نمايد. نه مانند قانون مدارس غيرانتفاعي جديد كه با اشكالتراشيهاي اداري و وابستگي به نظارت همه جانبه دستگاههاي دولتي، عمل و سرمايه اهل خير و خدمت با اخلاص در راه فرهنگ و دين را دور كند و فراري دهد.
در اجراي بازسازيهاي آموزشي، دخالت مقامات و نهادهاي غير ذيصلاح و غير فرهنگي و تفكيك امور ديني و تربيتي از مسائل تعليماتي و اجراي اين امور با خشونت و دور از موازين علمي و به وسيله مامورين مخصوص و جدا از معلمين مانوس با دانشآموزان، به نحوي كه امروز مرسوم مدارس ما است، جز انحراف از مقصود اصلاح در تعليمات نبوده و بايد از آن اجتناب شود.
در دانشگاهها نيز عدم دخالت مقامات و نهادهاي غير ذيصلاح، در منظورهاي سياسي و افراطي، توجه بيشتر به كيفيت تعليمات دانشگاهي قبل از توسعه اسمي و كمي آنها، با تأمين كادر تعليماتي متناسب، از بين بردن سهميهبندي و تبعيض در گزينش دانشجو، تسهيل ورود و نامنويسي فرزندان خانوادههاي شهدا و معلولين جنگ از طريق ارتقاء سطح معلومات آنان قبل از شركت در مسابقه ورودي (براي جلوگيري از اختلاف سطح معلومات آنان قبل از شركت در مسابقه ورودي) ضرورت دارد.
سطح معلومات مقدماتي دانشجويان در هنگام تحصيل دانشگاهي و اختلال حاصل از آن و تأمين استقلال دانشگاههاي شهرستانها نسبت به تهران و امكان قسمتي از تعليمات و تحقيقات علمي اين دانشگاهها نسبت به مقتضيات جغرافيائي و طبيعي و اجتماعي آنها، از اهم مسائلي است كه بايد مورد توجه قرار گيرد.
مشكل ديگر دانشگاهها يكي تراكم كاري و نيازهاي مالي اساتيد است كه فرصت لازم براي مطالعه و تحقيق نداشته سطح آموزشي دانشگاهها نزول نموده است. دوم آنكه پذيرش زياده از ظرفيت دانشگاهها علاوه بر افت كيفيت آموزشي، مضيقههاي معيشتي و زيستي نيز براي دانشجويان ايجاد كرده است.
همچنين گزينش انحصاري دانشجويان دانشگاه تربيت مدرس و كيفيت برنامه آموزشي آن و الزام ورود آنان به دانشگاهها، كادر علمي دانشگاهها را با بحران شديدي روبرو خواهد ساخت.
6/5ـ ضرورت بررسي و برنامهريزي
اجراي برنامه عظيم و وسيع بازسازي علاوه بر جذب نيروهاي كاردان نياز به بررسي مسائل بازسازي و برنامهريزي همه جانبه دارد تا زمان و نيروي انساني و اعتبارات محدود به نحو بهتر و موثر به كار گرفته شود و از هر گونه اتلاف و اسراف جلوگيري به عمل آيد.
7/5ـ تأمين اعتبار
اجراي برنامه بازسازي نياز به اعتبارات وسيعي دارد كه در درجه اول بايد متكي به منابع داخلي باشد. به نظر نهضت آزادي ايران اگر همكاري و مشاركت همه جانبه مردم در امر بازسازي جلب شود مردم ما همانطور كه در جريان نهضت ملي ايران و در جريان انقلاب و جنگ نشان دادهاند سهم قابل ملاحظهاي را در تأمين اين اعتبارات حتي به صورت خريد قرضه ملي بر دوش خواهند گرفت.
اما اجراي به موقع بازسازي با توجه به ارقام مربوط به درآمدهاي ارزي مملكت، نياز به منابع خارجي را ضروري ساخته است. تجربه تاريخي كشور خودمان و سرنوشت كشورهاي جهان سوم كه از وامهاي خارجي استفاده كردهاند نگراني عميقي به وجود آورده است.
به نظر ما، وقتي حكومت در دست منتخبين واقعي ملت باشد و بازسازي زير نظارت آزاد ملت اجرا گردد نبايد از ارتباط با دنياي به هم پيوسته امروزي و اخذ اعتبارات مطالعه شده تحت شرايط قابل قبول نگراني داشت. زيرا مشاركت اقتصادي و اخذ وام خارجي در چنين شرايطي ميتواند به مصلحت مملكت و منافع ملي باشد.
مرحوم دكتر مصدق نيز همين نگراني را در مورد اخذ وامهاي خارجي در سال 1331 ابراز داشت: «اگر ميليونها دلار در اختيار هيئت حاكمه غير مبعوث مردم قرار گيرد نه تنها دردي دوا نخواهد شد بلكه بر مشكلات موجود خواهد افزود»
با توجه به نكات فوق نهضت آزادي ايران با اخذ هر گونه وام و اعتبار خارجي در شرايط كنوني حاكم مخالف بوده و آنرا بر خلاف مصالح ملي ميداند.
بـ سازنـدگـي
به دنبال برنامه بازسازي همه جانبه كشور، سازندگي با حجم و قدرت بيشتر ضروري است. اصولا هر موجود يا ملت زنده اگر بخواهد بقا، سلامت، استقلال و سعادت داشته باشد چارهاي جز ترميم و توليد و سازندگي و زايندگي ندارد.
نهضت آزادي ايران اميد و انتظار دارد حاكميت با اجراي برنامه همه جانبه بازسازي كشور و جلب همكاري و مشاركت مردم و از بين بردن موانع و سدها موفق به زمينه سازي براي يك برنامه سازندگي دائمي و دراز مدت بشود.
6 ـ آزادي و حاكميت ملت
نهضت آزادي ايران آزادي و حاكميت ملي را شرط توفيق و زيربناي تمامي برنامههاي اجتماعي ميداند و معتقد است اگر افراد ملت در سايه اين دو اصل برخوردار از حقوق مساوي و احترام و منزلت اجتماعي نباشند، نه تنها همدلي و همكاري و فداكاري براي برنامههاي اجتماعي فراهم نخواهد شد بلكه امنيت و عدالت و استقلال نيز ضمانت اجرائي و مجري و مدافعي نخواهد داشت.
نهضت معتقد است اگر مردم آزادي و حيثيت و حاكميت نداشته، نتوانند بر اعمال حكومت نظارت و مراقبت نمايند، نه استقلال دوامي مييابد و نه عدالت اجتماعي تأمين ميگردد. تجربه تاريخي اين كشور كهنسال نشان داده است هر زمان كه حكومتها تكيهگاه مردمي خود را از دست دادهاند قدرتهاي خارجي به راحتي استقلال مملكت را زير پا گذاشتهاند و هر گاه استبداد و خودسري به صورت شخصي يا حزبي و گروهي حاكم شده است فساد و ظلم و تبعيض و بيعدالتي در مملكت گسترش يافته است.
آزادي و اختيار از ابتدائيترين و اساسيترين حقوق انسانهاست. حق و ارزش و سرمايهاي كه خداوند عزيز حكيم از روز ازل به آدمي عطا كرده و عليرغم اعجاب فرشتگان و اعتراض شيطان، مصلحت و ضروري ما دانسته است. وقتي آزادي و حاكميت قانون يا حاكميت و نظارت مردم در كشوري وجود نداشت نه تنها عدالت و استقلالي باقي نميماند بلكه ارزشها و استعدادهاي وجودي انسان نيز پرورش نيافته، شكوفه و ثمري نخواهد داد.
نهضت آزادي ايران هيچگاه نه ارج و اهميت و ضرورت استقلال را ناديده گرفته و نه به عدالت اجتماعي و اقتصادي كم بها داده است بلكه در تقدم و تاخر وسلسله مراتب، اولويت را به آزادي و حاكميت ملي كه شرط تأمين استقلال و تحقق عدالت است ميدهد. علاوه بر آن تحقق حاكميت ملت، تعيين سرنوشت خود و نفي ظلم و استبداد را عين عدالت اجتماعي و مصداق بارز آن ميداند.
قرآن كريم نيز تعبد نسبت به غير خداي يكتا و ارباب و رهبر گرفتن دولتمردان و بزرگان يا احبار و رهبان را شرك و «ظلم عظيم» ناميده است و كساني را كه با نفي آزادي و حاكميت ملت خود را بر كرسي سروري و رهبري و حكومت مينشانند طاغوت ناميده و عدم تمكين به آن را فريضه مهمي دانسته است.
بزرگترين ظلمي كه بعد از پيروزي انقلاب تحت عنوان تداوم انقلاب به ملت ايران شد، صغير و مهجور شناختن مردم و محتاج شمردن آنها به قيم بود. به اين ترتيب همچون دوران استبداد، به جاي آنكه حاكميت مردم بر طبق اصل «امرهم شوري بينهم» بر قرار گردد طبقه جديدي بر سرنوشت مردم حاكم گرديدند.
7ـ گرههاي اقتصادي
بحران اقتصادي كشور كه ميراثي از گذشته است با تغيير مديريت جامعه در اثر انقلاب و عوامل ذيل شدت يافته، امروز اكثريت سنگين ملت ايران را دچار وحشتناكترين سختيها و گرفتاري غيرقابل تحمل گراني قيمتها در خوراك و پوشاك و مسكن و درمان نموده است. در زندگي فردي و اجتماعي مردم مسائل و مصائب بيشماري به وجود آمده است كه احتياج به اثبات نداشته ملموس و عيان ميباشد.
عوامل شدت دهنده بحران بعد از پيروزي انقلاب، عبارت است از جنگ هشت ساله با همه خرج و خسارات آن، اسراف كاريهاي بيحساب و بيكتاب، بيتوجهي به ضرورت نظم و انضباط در مسائل اقتصادي و از همه مهمترز سوء مديريت و سياست.
تورم پولي و تنزل توليد و توان ملي، تاثير فلجكننده در بخشهاي عمومي و خصوصي داشته است به طوري كه سلامت جامعه و كليه فعاليتهاي اداري و اجتماعي، فرهنگي، سياسي و حتي اخلاقي و ديني را به مصداق «يكاد الفقر ان يكون كفرا» به بنبستهاي خطرناك كشانده است و همانطور كه در بند 5 قطعنامه آمده است اجراي برنامههاي بازسازي و سازندگي كشور نيز بدون گشوده شدن گرههاي اقتصادي امكانپذير نميباشد.
كنگره دهم در تائيد و تعقيب هشدارها و اعلاميههاي گذشته نهضت آزادي حل نظري و عملي بحران اقتصادي ايران را ضروري و محتاج به چارهجوئي فوري ميداند كه اگر به طور جدي انجام نشود يا حداقل روي غلطك درست نيفتد حيات ملت و استقلال و آينده مملكت سرنوشت شومي در پيش
خواهد داشت.
ايران كه در سال 1356 با كمتر از 36 ميليون جمعيت برخوردار از 23 ميليارد دلار درآمد نفت بود در سالهاي اخير درآمد نفتش كمتر از 10 ميليارد گشته است و در چنين شرايطي بايد جوابگوي حدود 53 ميليون نفر جمعيت باشد. در حالي كه توليدات صنعتي و معدني و متفرقه به هيچ وجه متناسب با افزايش جمعيت نبوده است.
رشد بيسابقه كسري بودجههاي دولت و بدهي دولت به سيستم بانكي و در نتيجه افزايش شديد حجم نقدينگي بخش خصوصي به چندين برابر بالغ گرديده و نتيجه قيمتها به طور سرسامآوري ترقي كرده است.
عدم پايبندي و تمكين دولت به حقوق ملت و ايجاد نظامي مبتني بر سانسور و اختناق و انحصار، آنچنان سايه شوم خود را گسترش داده است كه هر چه بر عمر انقلاب ميگذرد فاصله بين حاكميت و مردم را بيشتر كرده تا بدانجا كه:
ـ گزارش سالانه و ترازنامه بانك مركزي از سال1364 به بعد منتشر نشده است،
ـ كليه گزارشهاي اقتصادي سازمان برنامه و بودجه مهر بكلي محرمانه خورده است و
ـ گزارش و كارنامه سالانه مركز آمار ايران نيز از سال 1366 به بعد محرمانه گرديده است.
*
در ماههاي اخير در زمينه رفع مشكل بزرگ اقتصادي بعد از پيروزي انقلاب، وعدهها و اظهارات و اقداماتي از طرف مقامات هيئت حاكمه به عمل آمده است كه بيشتر جنبه شعار و سمينار داشته است و به نظر نميآيد كه منبعث از برخورد جدي و بررسيهاي وسيع و عميق بوده و طراحي و برنامهريزي عملي و جامع كارشناسانه، آنطور كه لازمه حجم بزرگ كار است صورت گرفته باشد.
اخيراً دولت برنامه پنجساله خود را به مجلس شوراي اسلامي داده است كه نزديك به تصويب ميباشد. يك برنامه پنجساله زياده از حد خوشبينانه و اجرا نشدني با سهم ارزي 112 ميليارد دلار و وام خارجي خطرناك ضمني.
*
برنامه پنجساله دولت و راه حلهاي اجرائي و تفصيلي هر چه باشد، يك سلسله شرايط و نكات اصولي وجود دارد كه لازم به ذكر است و اگر رعايت نشود مسلماً كشتي به گل نشسته انقلاب به حركت در نيامده و مملكت را به ساحل نجات و به آبادي و بركت نخواهد رساند.
اهم شرايط و نكات به نظر كنگره نهضت به قرار زير است (كه بعضي از آنها در بند 5 بازسازي و سازندگي نيز ذكر شده است):
1ـ پژوهندگان، طراحان و اجراكنندگان بايد حتماً مركب از اشخاص بصير با سابقه و صلاحيت و اهل تقوي و تعهد باشند. جا دارد كه هيئت حاكمه لااقل در اين امر متعلق به جامعه دست از انحصارگرائي و مكتبگرائي خود برداشته كار را به كاردانان ورزيده واگذار نمايد. خوشبختانه در ميان ايرانيان، كاردانان مطلع و متخصص وجود دارد كه غالباً كنار زده شده يا كنار رفتهاند. بسياري نيز به استثمار بيگانگان درآمدهاند كه اگر روي خوش و اعتماد و اطمينان ببينند با اشتياق تمام استقبال خواهند كرد.
2ـ حل بحران اقتصادي بدون حل بحران ايدئولوژيك و سياسي و بدون آنكه خط مشي اعتقادي صحيح و سالم مورد قبول اكثريت ملت ايران پذيرفته و حاكم گردد امكان پذير نيست. اگر مابين ملت و دولت همدلي و هماهنگي وجود نداشته باشد همكاري صميمانه لازم كه شرط قطعي پيشرفت و پيروزي است به عمل نخواهد آمد و مادام كه مردم اعتماد به حكومت قانون نداشته و وجود امنيت دائمي و همه جانبه قضائي و اقتصادي و اجتماعي در كشور احساس نشود سرمايههاي انساني و مالي و عملي و فكري در اختيار اين برنامه عظيم ملي گذارده نخواهد شد.
زيرا هنگامي كه مردم حكومت و دولت را از آن خود ندانند و بين آنها افتراث و تضاد منافع برقرار گردد بطور طبيعي احساس امنيت در سرمايه گذاري ملي و ميهني از بين رفته و جاي آن را اقتصاد دلالي و واسطهگري (بي هيچ نام و نشاني كه دولت بتواند موي دماغ آنان گردد و منافع آنان را به خطر اندازد) خواهد گرفت.
3ـ حالت نه جنگ و نه صلح بايد خاتمه يابد. فكر و حواس دولت و ملت و همه برنامهها و سرمايه گذاريها اگر يكسره و آگاهانه معطوف به گرهگشايي اقتصادي نگردد بازدهي آنها تقليل فاحش پيدا كرده توفيقي نصيب نخواهد گشت.
4ـ فضاي اجتماعي و سياسي كشور در روابط داخلي و بينالمللي بايد سالم و آرام و دوستانه يا لااقل بيطرفانه باشد. اگر هيجانها، تحريكات، دشمنيها، ناامنيها و برنامههاي جهاني فوق قرآن و خدا، متوقف نگردد عمل اقتصادي بنيادي احياي كشور كه خاصه دورانهاي صلح و آرامش است موفق
نخواهد بود.
5ـ از آنجا كه گره مشكلات و رفع نيازهاي آدمي و هر ملت بايد در مرحله اول به دست خودش گشوده و تأمين گردد و تا توان توليد داخلي بالقوه و بالفعل وجود نداشته باشد استفاده از اعتبارات و منابع خارجي امكان پذير و خالي از خطر نيست ضرورت دارد كه در طرح و برنامههاي اقتصادي تقدم به خودكفائي و توليد، در برابر ساير خواستهها داده شود.
6ـ دولتي كردن اقتصاد ضمن آنكه در رشتههاي عمومي و مصالح ملي لازم ميباشد نميتواند به طور كلي و عام شرط لازم و كافي براي سلامت و موفقيت اقتصاد و گشوده شدن گرههاي پيچيدهاي باشد، چه بسا كه اشكال و فسادهائي ببار آورده، بازدهي مديريت و كار و سرمايه را كم كند و كشور از ابتكارها و همكاريها و شكوفائيها محروم گردد.
8 ـ روابط خارجي
ما معتقديم سياست خارجي كنوني، عليرغم برخي نكات مثبت و قابل توجه، در مجموع نارسا و مبتلا به تناقضات بوده و در جهت خلاف مصالح و منافع ملي حركت ميكند.
سياست كلي جمهوري اسلامي ايران، برخلاف آنچه معمول كشورها و دولتهاي دنيا ميباشد كمتر مبتني و متوجه بر حفظ منافع ملت و حراست مملكت در برابر منافع و مطامع همسايگان و دسايس بيگانگان بوده و بيشتر متوجه دشمني و تصاد و ستيز با دنيا ميباشد، نه تنها با ابرقدرتها بلكه با قدرتهاي پائينتر و با همسايگان. چون كه، به نظر حاكميت كنوني، تمام مفاسد و معايب ما و جريانهاي سوء كشورمان صرفاً ناشي از توطئهها و دخالتهاي مرئي و نامرئي بيگانگان ميباشد و خود ما نقص يا تقصير يا تأثيري در بديها و گرفتاريهاي حاضر و آيندهمان نداريم. به اين ترتيب تلقينات و تعليمات حاكميت جمهوري اسلامي در روابط خارجي عمدتاً تحريك كينه و انتقام ميباشد.
سئوالي كه مطرح ميشود اين است كه آيا يك كشور عقب نگه داشته شده كه قرنها زير استبداد و استيلاي خارجي بوده است و پس از هشت سال خون و خرابيهاي جنگ توان و توليد خود را از دست داده است آيا ميتواند پيش از رمق يافتن و سرپا ايستادن باز دم از رسالت جهاني و ادامه خصومت بزند و يكه و تنها، بدون دوستي و ياري يا لااقل بيطرفي ديگران به مقصود برسد؟ آيا چنين كار يا چنين فكري عاقلانه است و نهايتاً خيانت به اسلام و ايران نميباشد؟ آيا تبليغ و پيادهكردن اسلام و صدور انقلاب جز از طريق ايجاد يك جامعه نمونه اسلامي، ولو به طور نسبي و ارائه يك «مدينه الگو» ميسر است؟
نهضت آزادي ايران ضمن تأكيد مجدد بر اعتقاد به خط مشي نه شرقي و نه غربي در روابط خارجي و نفي هرگونه سلطه پذيري و سلطه جوئي و مبارزه با نفوذ و سلطه بيگانگان بر شئون كشور و ضرورت حفظ استقلال همه جانبه و تماميت ارضي كشور و دفاع از حقوق حقه همه مسلمانان جهان و كمك و مساعدت به جنبشهاي اصيل مردمي آزادي بخش و عدم تعهد در برابر قدرتهاي سلطهگر، معتقد به ارتباط سالم و صلحآميز با كليه كشورهاي غير محارب، بر اساس احترام و منافع متقابل ميباشد و چنين خط مشي را الزاما مترادف با انزوا و قطع رابطه با كشورهاي جهان نميداند.
خوشبختانه تغييرات ژرفي كه در كشورهاي سوسياليستي توتاليتر (استبداد مطلقه) روي داده است و تاثيرهاي عمدهاي كه در روند تقليل تنشهاي بينالمللي و استراتژي قدرتهاي جهاني و زمينههاي مساعد عيني براي رشد حاكميت مردم در كشورهاي مختلف جهان در جاي گذارده است شرايط خارجي را بيش از هر زمان براي بهرهگيري كشورهاي جهان سوم در جهت تحقق دمكراسي و كرامت انساني و استقلال ملي مساعد نموده است. جمهوري اسلامي ايران نميبايد نسبت به اين رويدادها و پيدايش شرايط جديد جهاني بياعتنا بوده و مقاومت ورزد و اگر نخواهد يا نتواند خود را با شرايط فوق تطبيق دهد وضعيت انزواي كنوني به ضرر منافع و مصالح ملي تشديد خواهد شد.
ما معتقديم روابط خارجي و ديپلماسي قبل از هر چيز ميبايستي در خدمت تحقق اهداف و برنامههاي با اولويت ملي قرار داشته باشد. تنوع نظامهاي سياسي، منابع طبيعي، امكانات و نيازهاي كشورهاي جهان و سياليت روابط بينالمللي، خصوصاً شرايط كنوني جهان آنچنان است كه هر دولتي كه برخاسته از آراء آزاد مردم و برخوردار از حمايت آنان و آگاه و دلسوز و توانا و مقتدر باشد ميتواند با اتخاذ سياستهاي معقول و حساب شده از شرايط بالقوه مساعد بينالمللي به نفع تأمين منافع و مصالح كشور و تحقق اهداف كوتاه مدت و دراز مدت ملي استفاده نمايد بدون آنكه مجبور به قبول سلطه بيگانگان و تن دادن به شرايط تحميلي آنان و يا فدا ساختن منافع ملي بشود.
توجه و تبعيت از يك چنين نگرشي در سياست خارجي ميتواند در اجراي قطعنامه 598 در چهارچوب قرارداد 1975 الجزاير و پس گرفتن حدود 2500 كيلومتر مربع اراضي اشغال شده ايران توسط عراق و خاتمه دادن به حالت نه جنگ نه صلح مفيد و موثر باشد.
دهمين كنگره نهضت آزادي ايران، شكر خداوند ايران و جهان و آفريدگار مهربان انس و جان را به جا آورده از درگاه ذوالجلالش تمناي رهبري دنيا بسر منزل توحيد و سلامت مينمايد، براي ايران نجات، امنيت و سعادت، در سايه آزادي و استقلال و اسلام ميخواهد و براي نهضت آزادي ايران درخواست مغفرت و توفيق خدمت دارد.
تهران ـ ديماه 1368
(1) از دعاي كميل: «اي خداي ارباب و سرور من، به اندام و جوارح من براي خدمت به خودت نيروببخش و در اين عزيمت كه به سوي تو دارم استخوانم را سخت بگردان و در خوف از خودت، مراجديت ببخش و در خدمت گزاريت پايدار بدار
(2) آل عمران ـ 104: «ولتكن منكم امه يدعون الي الخير و يامرون بالمعروف و ينهون عن المنكر و اولئك هم المفلحون.»