قطعنامه نهمين كنگره نهضت آزادي ايران
كنگره استاد شريعتي(1)
(23 تا 26 ارديبهشت 1366)
نهمين كنگره نهضت آزادي ايران با حمد و سپاس خداوند رحمن و سلام و درود بر پيامبران و صديقين و شهيدان و صالحان و دعاي خير براي اسراء و مفقودين و آوارگان و آسيبديدگان جنگ و ملت حق طلب ايران، ضمن تأييد مواضع گذشته (به خصوص قطعنامه كنگره هشتم) بار ديگر اعتقاد رأسخ خود را به ضرورت بيداري و آگاهي ملت و مبارزه براي اجراي همه جانبه اصول مصرح در قانون اساسي و تحقق آرمانهاي انقلاب ابراز داشته، نظريات جديد و تكميلي خود را مختصراً به شرح ذيل اعلام ميدارد و اميدوار است كه در سال جاري اين نظريات با توضيح بيشتر در اختيار مردم قرار گيرد.
1ـ رسالت نهضت:
نهضت آزادي ايران با صبر و توكل به خداوند عزيز و رحيم انجام وظائف ذيل را كه در آيه 104 سوره آل عمران «ولتكن منكم امه يدعون اليالخير يأمرون بالمعروف و ينهون عنالمنكر و اولئك هم المفلحون» تجلي ميكند به شرح ذيل به عهده ميگيرد.
الفـ اجراي فريضه امر به معروف و نهي از منكر:
دعوت به خير و امر به معروف و نهي از منكر به عنوان محور اصلي رسالت نهضت، در رأستاي پاسداري از ارزشهاي الهي و حقوق ملت از طريق ارشاد و اصلاح و انتقاد و در صورت لزوم اعتراض به مسئولين.
بـ اگاهي دادن به ملت:
بالا بردن آگاهي فرهنگي و سياسي مردم، زدودن نادانيها و تاريكيها و آموزش دادنهاي موثر به خصوص در موضوعات زير:
ب ـ 1) مسئول و موثر و مقصر شناختن انسان در سرنوشت خويش و نجات و سعادت را تنها از طريق تقويت ايمان، تغيير اخلاق و روش تربيت اجتماعي جستجو كردن.
بنا به آيه شريفه «ان الله لا يغير ما بقوم حتي يغيروا ما بانفسهم» و بنا به فرمايش امير مومنان كه «درد تو از خودت و درمانت از خودت ميباشد» تا مردم در صحنههاي اجتماع حضور هوشيار و فعال نداشته براي اداره جامعه و مبارزه عليه استبداد داخلي و استيلاي خارجي و گرفتاريهاي عمومي دست همكاري به يكديگر ندهند نجات نمييابند.
ب ـ 2) وابسته دانستن تعطيل آزادي و حاكميت ملي با بدبختيهاي جامعه و عدم تحقق خواستههاي انقلاب (مانند استقلال و خودكفائي، آبادي و ترقي، امنيت و سلامت و عدالت و مساوات و به طور كلي تحقق آرمانهاي ملت و اجراي كامل قانون اساسي).
اگر آزادي و حكومت شورائي مردم بر مردم يا رضايت و نظارت عمومي، همراه با نظم و مديريت صحيح، در كشوري وجود نداشته باشد، يا فراهم نگردد جانشين آن چيزي جز استبداد و ديكتاتوري يا نظام طاغوتي و تاريكي، در چهرههاي مختلف سلطنتي، ديني، اقتصادي، طبقاتي و غيره به صورت فردي يا گروهي، نميتواند باشد. حد و حالت و نظام قابل قبول ديگري وجود ندارد. از طرف ديگر آزادي و حاكميت ملي ضامن و پشتيباني جز خود مردم و فعاليت و فداكاري آنان در مشاركتهاي دسته جمعي ندارد.
ب ـ 3) مخالف و مغاير شناختن فرهنگ استبدادي و شخص پرستي و روحيه اتكالي و انتظار از ديگران با آزادي و استقلال و عدالت الهي.
ب ـ 4) خرابي و عقب افتادگي كشور را محصول خودخواهي افراد و خودداري از همزيستي و همكاري دانستن مادام كه مردم در انفراد و جدائي و جهالت زندگي كرده نيروي متشكل و كارساز براي دفاع از خود و حقوقشان فراهم نياورند. دارندگان زور و زر نيز نيرنگبازان دين و دنيا با استعمار آنها را به استخدام و استثمار و اسارت خود نگاه خواهند داشت و يا هرج و مرج و نظام جنگل حكمفرما خواهد شد.
جـ ايجاد جامعه باز:
قرآن و آورنده آن به بندگاني مژده ميدهد و ملتي را در طريق عدالت و اصلاح ميشناسد كه در ميانشان (ميان حاكميت و ملت و ميان اكثريت و اقليت) عقايد و افكار يا شكايت و اعتراض به طور آزاد و آسان ابراز و استماع گرديده از آنچه بهتر است و حق ميباشد پيروي شود. چنين محيط و شرايط را ما «جامعه باز» ميناميم. بالعكس، جامعه بسته جامعهاي است كه در آن اختناق و انحصار و اجبار حكمفرما باشد. مطبوعات و اجتماعات و تبليغات، حق انتقاد و اعتراض و همچنين اعطاي مزايا و مشاغل در اختيار حكومت يا گردانندگان مملكت و طرفدارانشان باشد با وضع مقررات و مصلحت انديشيها و محدوديتها افراد و طبقات غيرخودي را كه به لحاظ اعتقادي، سياسي، اقتصادي، نژادي و غيره موافق و در خط هيأت حاكمه نباشند از حقوق خدادادي و ملي و مدني كه قانون اساسي براي همگان قائل شده، محروم سازند.
2ـ اختيار و آزادي:
نهضت آزادي ايران معتقد است خداوند با اعطا «اختيار» به انسانها و مهلت بخشيدن به آنها در مدت زندگي دنيا، بندگان خود را در «انتخاب» راه حق و پيروي از شريعت، «آزاد» گذاشته است، تا هر فرد به ميزان آگاهي و انتخاب و اكتساب شايسته رحمت او گردد. دعوت مردم به تقليد كوركورانه در كليه مسائل و موارد، اصول و فروع، احكام و موضوعات، و «تعبد» و پيروي بي چون و چراي نسبت به اشخاص (بجاي الله)، نوعي شرك و اتخاذ «الهه» و ارباب و مخالفت آشكار با موازين كتاب خدا، سنت رسول (ص) و شيوه ائمه (ع) ميباشد.
3ـ اسلام فقاهتي و فقه سنتي:
به نظر نهضت آزادي ايران محدود ساختن آئين كامل همه جانبه اسلام كه تعليم دهنده و تبيين كننده پوياي توحيد و آخرت از طريق كتاب و نبوت بوده، سرشار از علم و حكمت و اخلاق و عبادت، همراه با جهان بيني و انسان بيني وسيع عميق ميباشد، در بخش اندكي از قرآن و روايت به نام «فقه» كه ناظر بر مسائل فرعيه و عمدتاً شكل (نه محتوي) است، عملي ناروا محسوب ميگردد.
تبديل اسلام اصيل جامع به «اسلام فقاهتي» نوعي تحقير و بدعت در دين و افتراي به خداي عزيز و حكيم است. نهضت معتقد است ريشه بسياري از مشكلات كنوني جامعه ما ناشي از حاكميت معتقدان به اسلام فقاهتي است كه مدعي كارآئي كامل و پاسخگوئي فقه سنتي به كليه معضلات و مسائل جديد ميباشند.
به نظر ما تا زماني كه راه حل مشكلات فعلي ما كه عموما سابقهاي در فقه سنتي ندارند، با اجتهادي پويا از طريق آگاهي به مسائل زمان و «بازگشت به قرآن» و استفاده از سنت مطمئن انجام نشود نابسامانيهاي كنوني در ابعاد مختلف به قوت خود باقي خواهد ماند.
عدم تبيين و تعيين نظام اقتصادي كشور كه ناشي از عدم پيشبيني و پژوهشهاي پيشنهاد دهندگان نظام اسلامي و محدوديت فقه سنتي در حل مسائل كنوني ميباشد يكي از عوامل تشديد مشكلات اقتصادي است.
4ـ كرامت الهي و ارزشهاي انساني:
نهضت آزادي ايران همچنان از حقوق و آزاديهاي ملت مصرح در قانون اساسي دفاع ميكند و معتقد است كه اين كرامت الهي به انسان با هيچ بهانهاي تعطيل بردار نيست.
5ـ حقوق و آزاديهاي اساسي:
نهضت آزادي ايران نقض آشكار حقوق بشر توسط قدرتمندان را كه مغاير با آموزشها و تعاليم اسلامي و قانون اساسي نيز ميباشد، و حقيقت انقلاب و جمهوري اسلامي را در سطح جهاني مخدوش ساخته، محكوم نموده و عدم تمكين دولتمردان را به آن نشانه بيتوجهي ايشان به مسائل اسلامي و انساني تلقي مينمايد.
6ـ تفكيك ناپذيري دو اصل آزادي و استقلال:
نهضت آزادي ايران معتقد است استقلال مملكت كه با آزادي جامعه ارتباط تفكيك ناپذير دارد، امري جامع و همه جانبه شامل استقلال اقتصادي، سياسي، فرهنگي و اجتماعي ميباشد.
7ـ سوء مديريت و تشديد بحران اقتصادي:
بحران اقتصادي شامل تورم و بيكاري، كاهش درآمد مردم، سختي معيشت و وابستگي اسارت بار به قدرتهاي خارجي، در رابطه با درآمد تك محصولي نفت در سالهاي اخير نه تنها كاهش نيافته بلكه به دليل تداوم جنگ و عوارض آن، سوء مديريت و نداشتن برنامههاي سازندگي و عمراني از ناحيه متوليان و مسئولين و نيز عدم توجه كافي به علوم و تكنولوژي و …… روز افزون بوده است. سياستهاي ضد و نقيض و اقدامات عجولانه و حساب نشده دولت از قبيل چاپ بيرويه اسكناس، دريافت وام از سيستم بانكي، معاملات مدت دار با بهرههاي سنگين با خارجيان (يوزانس) كه نوعي وام خارجي تلقي ميشود، باجدهي به كشورهاي خارجي، از دست دادن سرمايهها و ذخائر ارزي ايران در خارج، بالا بردن سريع قيمت كالاهاي دولتي نابساماني و تبعيض در اخذ مالياتها، بحران اقتصادي را وخيمتر نموده است. نهضت آزادي ايران نگراني خود را از آينده مبهم كشور و به خطر افتادن استقلال سياسي آن به دليل تصميمگيريهاي غير منطقي دولت در مورد فشارهاي مالياتي، گراني مواد مصرفي در انحصاردولت، بيكاري، فشارهاي اقتصادي كمرشكن به قشر ضعيف، فقدان عدالت اجتماعي و … (كه عمدتاً معلول تداوم جنگ است) ابراز ميدارد كه بايستي با سياستگذاريهاي مثبت در جهت كاهش اين فشارها و توزيع عادلانه درآمد سرانه جهشي اساسي صورت گيرد.
8ـ بودجه بيمارگونه سال 66:
نهضت آزادي ايران بودجه پيشنهادي و تصويب شده سال 66 دولت را غير اصولي، نارسا و بيمار ميداند كه نه تنها قادر به مهار بحران اقتصادي كشور نيست بلكه آن را وخيمتر خواهد ساخت.
9ـ هرج و مرج اداري و سوء استفادههاي مالي:
نهضت آزادي ايران نگراني شديد خود را از هرج و مرج اداري، حيف و ميل و شيوع بيسابقه سوء استفادههاي مالي در ميان مقامات و محافل و نهادهاي تازه به دوران رسيده كه از طرف مقامات قضائي مطرح گرديده است اعلام و درخواست رسيدگي سريع مينمايد.
10ـ آزادي و انتخابات مجلس:
برگزاري انتخابات دوره سوم مجلس در سال جاري فرصتي است براي ملت كه حق خود را مطالبه كند، و براي حاكميت كه با تمكين از حقوق ملت راه را براي حل بحرانهاي كشور فراهم سازد. مجلس زماني مشروعيت پيدا ميكند كه آزادي و امنيت انتخابات تضمين گردد. آزادي انتخابات زماني معناي واقعي پيدا ميكند كه از هم اكنون جو سياسي جامعه باز شود و حقوق و آزاديهاي ملت، مطبوعات و ….. عملاً احراز گردد. نهضت آزادي امكانات خود را جهت تحقق شرايط فوق به كار خواهد برد.
11ـ اختناق در مراكز علمي و دانشگاهي:
علاوه بر مواضع متخذه در قطعنامههاي قبلي، نهضت اعلام ميدارد كه لازمه رشد و شكوفائي و خلاقيت دانشگاهها و مراكز علمي در جهت حل بنيادي مشكلات خاص كشورمان، آزادي فكر و انديشه و عدم تبعيض تحصيلي است. اختناق حاكم بر محيطهاي علمي و دانشگاهي، سطح علمي اين مراكز را به شدت تنزل داده است. براي بالا بردن كيفيت علمي اين مراكز، دانشگاهها بايد از بازيچه سياست بودن، تبعيض و انحصارطلبي سياسي در گزينش و از استبداد فكري آزاد گردد.
12ـ تعدد مراكز تصميمگيري و تداخل وظائف:
مشكل تعدد و تداخل مراكز تصميمگيري و ناهماهنگي مديريت و زيانهاي حاصله از آن با ادغامهاي عجولانه و حساب نشده سازمانها قابل حل نيست. تجربه ادغام دانشكدههاي پزشكي در وزارت بهداري موجب بهبود خدمات بهداشتي و درماني نشده است و انحلال وزارت كشاورزي و ادغام وظائف آن در جهاد سازندگي نيز نتيجه مطلوبي به بار نخواهد آورد. در كشورهاي جهان سوم به دليل حضور و خطر استبداد، اصل بايد بر ايجاد واحدهاي كوچك باشد، نه واحدهاي بزرگ و متمركز.
13ـ مذاكرات محرمانه و سري:
نهضت آزادي ايران رياكاري نهفته در تجديد روابط با آمريكا را كه به دور از چشم ملت شريف ايران صورت پذيرفته و در تناقض آشكار با دعاوي قبلي حاكميت و دولتمردان ميباشد مردود شمرده، ضمن آنكه روابط ديپلماتيك و مذاكرات خارجي را فينفسه اجتنابناپذير ميداند، معتقد است تا هنگامي كه حاكميت ملت تحقق نيافته و مردم و نمايندگان قانوني ايشان در جريان امور قرار نگرفته و جو سياسي جامعه باز نگشته باشد، روابط محرمانه نه تنها متضمن منافعي براي ملت ايران نيست بلكه خطرناك و در خدمت اميال و منافع فردي حكام و يا بيگانگان ميباشد. استقلال سياسي جامعه در صورتي تحقق مييابد كه آزادي و حاكميت ملت تأمين گردد و مردم طبق قانون اساسي به طور مستقيم در جريان روابط و وقايع مهم و تصميمگيريهاي سرنوشت ساز قرار گيرند و قراردادها و موافقتنامهها و تعهدات خارجي و دريافت وام همانطور كه در قانون اساسي پيشبيني شده به تصويب مجلس برسد.
14ـ محكوميت حاميان رژيم عراق:
نهضت آزادي نقش فعال دولت شوروي را در كنار آمريكا و اسرائيل و ساير ابرقدرتها در حمايت از رژيم متجاوز بعث عراق محكوم ميكند و حاكميت را به تمسك به سياست موازنه منفي و آرمان نه شرقي و نه غربي دعوت مينمايد.
15ـ ضرورت ختم جنگ:
نهضت آزادي ايران همچنان كه در نشريات گذشته و به خصوص دو نشريه اخير (نامه سرگشاده به رئيس مجلس و نقش اسرائيل در جنگ ايران و عراق) يادآور شده است، ادامه اين جنگ در شرايط كنوني را كه هدف مشروع و منطقي آغاز خود را از دست داده است، هلاكت حرث و نسل و تحتالشعاع قرار دادن تمامي مسائل سياسي اجتماعي و اقتصادي دانسته نفع ملت و مملكت و خوشنودي خدا و مردم را در پايان عادلانه و شرافتمندانه آن ميداند.
نهضت آزادي ايران
تيرماه 1366
(1) به پاس نيم قرن خدمات ارزنده اسلامي ـ اجتماعي ـ سياسي استاد محمد تقي شريعتي در احياي نسل جوان و تحصيلكرده ايران كه دين و دنياشان در برابر علوم و افكار نوين و مكاتب الحادي دچار سرگرداني و نابودي گشته بود و قدرداني از تلاش صادقانه و تعليمات فداكارانه آن بزرگوار در سوق دادن جوانان به سوي اسلام رأستين، مبارزه در راه آزادي و استقلال اين كنگره به نام آن زندهياد نامگذاري شد.