قطعنامه هشتمين كنگره تاريخ: اسفند ٦٤

title

قطعنامه هشتمين كنگره (اسفندماه 1364)

  كنگره نهضت آزادي ايران با حمد خدا و درود بر محمد مصطفي(ص) و ائمه طاهرين(ع) و بنيانگزاران انقلاب، شهيدان و جانبازان، اسراء و مفقودين، آوارگان و آسيب‌ديدگان و ملت حق‌پرست ايران، و با دعاي خير براي كساني كه به اسلام و ايران خدمت كرده‌اند و مي‌كنند با خدا و ملت ايران تجديد پيمان نموده ضمن تأييد خط‌مشي و مواضع گذشته نظريات جديد و تكميلي خود را به شرح زير اعلام مي‌دارد.

بخش اول ـ مواضع نهضت

 

   1ـ آزادي:

  كنگره اين توضيح را ضروري مي‌داند كه غرض از آزادي و آزاديخواهي همان اختيار و آزاديهاي قرآني اعطا شده از طرف خدا و تصريح شده در قانون اساسي است كه رهائي انسان از اسارت انسان و شيطان را عينيت مي‌بخشد و معتقد است كه براي تأمين آزاديهاي مطلوب تلاش مستمر و كسب شايستگيهاي لازم ضروري مي‌باشد. استبداد به هر عنوان اعم از سلطنتي، ديني، فرهنگي و سنتي يك نوع شرك به خدا و حاكميت طاغوت بوده فرد و اجتماع را دچار اسارت مي‌نمايد و از سعادت دنيا و آخرت محرومشان مي‌سازد.

  قانون اساسي تشكيل راهپيمائيها و اجتماعات بدون حمل سلاح را به شرط آنكه مخل به مباني اسلام نباشد آزاد دانسته است. آزادي و استقلال و تماميت ارضي را تفكيك‌ناپذير مي‌داند. نشريات و مطبوعات را در بيان آزاد مي‌داند مگر آنكه مخل به مباني اسلام و يا حقوق عمومي باشد. فعاليت احزاب و دستجات را به رسميت شناخته مشروط بر اينكه اصول استقلال، آزادي، وحدت ملي، موازين اسلامي و اساس جمهوري اسلامي را نقض نكند.

  نهضت آزادي ايران بخش عمده‌اي از بحرانهاي سياسي، اقتصادي، فرهنگي و استمرار جنگ را ناشي از سلب آزادي‌هاي مصرح در قانون اساسي مي‌داند و معتقد است تا زماني كه افراد جامعه از آزاديهاي لازم و امنيت قضائي برخوردار نگردند و نمايندگان مردم نتوانند نسبت به سرنوشت كشور و ملت اظهارنظر نمايند، آرمانهاي ملت ايران از جمله عدالت اجتماعي تأمين نگرديده و مشكلات كنوني حل نخواهد شد.

 

2ـ مجلس و حرمت قانون:

  نارسائي‌هاي ناشي از فقدان يا نقض قوانين موجود در بخش‌هاي مختلف از زبان برخي از دولتمردان در روزنامه‌ها منعكس است و حتي ديوانعالي كشور از اين بابت شكوه دارد. در بخش اقتصاد هنوز آنطور كه بايد مفاد قانون اساسي اجرا نشده است. در بخش تأمين اجتماعي از آنچه بوده است قدمي برداشته نشده و عدالت اجتماعي غالباً در سخنراني‌ها عنوان شده است.

  متأسفانه حرمت قانون در بين نهادها و دولت و قوه قضائيه از بين رفته است. كساني كه بايد حافظ قانون باشند «قانون‌گرائي» را مذموم دانسته‌اند. از نظر بين‌المللي و روابط سياسي هنوز نتوانسته‌ايم يك خط‌مشي مصوب از مجلس بدست آوريم تا چراغ راه حكومت و دولت باشد. مجلس در قراردادها و موافقت‌نامه‌ها كمتر اعلام نظر مي‌نمايد و عملكرد مجلس نشان مي‌دهد كه نمي‌تواند آن طور كه بايد از اختيارات خود استفاده نمايد. حتي در نطق‌هاي قبل از دستور و سؤال و استيضاحهاي دولت محدوديت به وجود آمده است. بعضي از قوانين مصوب اين مجلس مانند قانون احزاب حتي پس از گذشت چهار سال هنوز اجرا نشده است.

  نهضت آزادي ايران همانطور كه در مورد انتخابات مجلس شوراي اسلامي پيش‌بيني نموده است، اين ناتواني‌ها را پي‌آمدهاي عدم آزادي در انتخابات مي‌داند و معتقد است تا زماني كه نمايندگان حقيقي ملت در مجلس حضور نداشته باشند و به سوگندنامه خود عمل ننمايند نمي‌توان قوانين اسلامي و جامعه‌ساز و نظارت بر كار دولت را انتظار داشت.

 

3ـ قوه قضائيه و نابساماني‌هاي جامعه:

  نهضت آزادي ايران با الهام از كلام رسول‌الله(ص) كه «الملك يبقي مع‌الكفر ولايبقي مع‌الظلم» و با اعتقاد به اينكه اگر شاهين ترازوي عدالت از تعادل خارج شود، تعادل كل كشور به هم خواهد خورد، بسيار متاسف است كه دادگستري و قوه قضائيه و دادگاههاي ما متناسب و جوابگوي شرائط كشور نبوده و با بي‌عدالتي و تعبد به اشخاص و نابساماني استقلال خود را از دست داده است. علاوه بر آن شوراي عالي قضائي با صدور بخشنامه‌هائي نظامات دادرسي و استقلال قضات را ناديده گرفته است.

  عليرغم آنكه قانون اساسي صراحت دارد كه حيثيت، جان، مال، حقوق، مسكن و شغل اشخاص از تعرض مصون است، رسيدگي به جرائم سياسي و مطبوعاتي علني است، محاكمات علني است و حضور افراد بلامانع است، ملت در موارد زيادي از اين حقوق محروم مانده است. رفتار ناهنجار با زندانيان و وضع زندانها بهيچوجه شايسته جمهوري اسلامي نمي‌باشد.

 

4ـ سياست خارجي و روابط بين‌المللي:

  اكنون پس از گذشت هفت سال از انقلاب شكوهمند اسلامي و داشتنِ شعارِ «نه شرقي ـ نه غربي» وزارت امورخارجه ايران كفايت و شايستگي پياده كردن اين شعار و اِعمال سياست‌هاي اعلام شده در قانون اساسي را نشان نداده است.

  نهضت آزادي ايران بازگشت به پيمانهاي منطقه‌اي و سياستهائي را كه در جهت شعار «هم غربي ـ هم شرقي» باشد محكوم مي‌نمايد. فعالتر شدن ديپلماسي ايران و مسافرتهاي دوستانه‌اي كه به‌ منظور برقراري روابط همكاري با همسايگان و كشورهاي زير ستم جهان انجام مي‌گردد، روي هم رفته مورد تأييد نهضت آزادي مي‌باشد، مشروط بر آنكه به طور غيرمستقيم به تأمين خواسته‌هاي ابرقدرتها و تقويت پايگاههاي آنها در خاورميانه نيانجامد.

 

5ـ سياست‌هاي اقتصادي و كشاورزي

  عليرغم شعارهاي متداول از جمله «كشاورزي محور اقتصاد» و تبليغات دولتي، كشاورزي در جمهوري اسلامي ايران نه تنها به مرز خودكفائي نزديك نشده است بلكه واردات محصولات كشاورزي در سالهاي اخير افزايش شديدي يافته است كه در بعضي اقلام به چند برابر مي‌رسد. حل مسئله كشاورزي درگروي اقدامات لازم براي تأمين و توزيع آب و تقويت قوانين صريح و روشن در باره مالكيت زمين و مكانيزه كردن كشاورزي است كه متأسفانه به دليل شعارهاي متداول، دست‌اندركاران و تصميم‌گيري ناتوان مانده‌اند و حل نشدن معضل كشاورزي موجب بيكاري بيشتر روستائيان و هجوم آنان به شهرها و وابستگي بيشتر اقتصاد كشور به فروش نفت شده است، كشاورزي را فداي سياست كرده‌ايم. تا روزي كه مساله مهم و اساسي واگذاري وسائل مكانيزه كشاورزي حل نشده است و كشاورزي ايران به صورت سنتي و غيرعلمي قديم و در مقياسهاي كوچك اقتصادي ـ فني انجام مي‌گردد، نخواهيم توانست اقتصاد كشور را بر پايه كشاورزي از استحكام قابل قبولي برخوردار نمائيم. دوگانگي سياست دولت در بخش بازرگاني و بخش توليدي و وابستگي بيشتر واردات صنعتي و كشاورزي به نفت بيش از گذشته گرديده و بر جمعيت شهرها و بيكاري افزوده است.

  از نظر صنايع و توليدات داخلي نياز به يك برنامه جدي و علمي و واقع‌بينانه براي بالا بردن بازده توليدات داخلي و تقليل واردات و توسعه صادرات داريم.

  با وجودي كه دولت صدور هزاران موافقت اصولي براي احداث واحدهاي صنعتي را جزء افتخارات خود مي‌شمارد، ولي متأسفانه اين واحدها به دليل نداشتن يك برنامه جامع صنعتي و عدم تخصيص ارز مورد نياز صنعت، اغلب به صورت نيمه‌تمام، متوقف و يا بدون توليد اقتصادي در نقاط مختلف كشور عاطل مانده است كه نتيجتاً باعث ركود اقتصادي همراه با تورم نسبي گرديده است.

  با در نظر گرفتن امكانات و ذخائر معدني موجود مي‌توانيم اقتصاد كشور را بر اساس توسعه صنعت و كمك به كشاورزي استقرار بخشيده و با به كار گرفتن سرمايه‌ها و همكاريهاي وسيع ملي از صدور و فروش بي‌برنامه نفت جلوگيري نمائيم.

  نهضت آزادي ايران وابستگي شديد اقتصاد كشور به نفت را خطرناك دانسته و تبديل شدن دولت به يك كارفرماي بزرگ را باعث جلوگيري از شكوفائي استعدادها و موجب تقليل و انهدام توليد كه يگانه راه خودكفائي و تأمين استقلال اقتصادي است مي‌داند و معتقد است كه در بخش اقتصاد دولت بايد به صورت امين ملت بر كل اقتصاد كشور نظارت نموده و از سوءاستفاده و سودجوئي و فعاليت‌هاي غيرمشروع جلوگيري نمايد.

  البته مسئله تداوم جنگ و اختصاص يافتن قسمت عمده سرمايه‌ها و نيروهاي ملي به آن را بايد از علل و عوامل عمده نابساماني شديد اقتصاد كشور دانست.

 

6ـ دولت و مديريت جامعه:

  دولت در مدت شش سال گذشته نتوانسته يا نخواسته است هدف‌هاي انقلاب را آنطور كه اكثريت مردم انتظار داشته و به خاطر آن انقلاب كرده بودند و به آنها وعده داده مي‌شده است، برآورد. به جاي پرداختن به داخله كشور و به ملت ومملكت در مرحله اول، توجه خود را معطوف به خارج و تدارك انقلاب نموده است. صرف‌نظر از خواسته‌هاي اصلي «آزادي ـ استقلال ـ جمهوري اسلامي»، مسائل مهم و وابسته ديگر نيز در مقايسه با گذشته سير قهقرا داشته است. از آن جمله است: سازندگي، توليد، خودكفائي، امنيت، مسكن، بهداشت، آموزش و تعليمات و تحقيقات، مشاركت و همكاري آزادانه عمومي و غيره.

  نابسامانيهاي اداري، وجود نهادهاي مختلف با مسئوليتهاي مشابه و استخدامهاي زياد باعث ناتواني دولت و تقليل دريافتي حقوق‌بگيران گرديده بسياري از كارمندان را به دلسردي و در مواردي به ارتشاء كشانده است. كاغذبازي يا بوروكراسي همراه‌با فساد و بي‌تقوائي در ادارات دولتي كه ميان دست‌اندركاران رواج يافته زبانزد خاص و عام شده است. انحصارگري و تضييقهاي خلاف قانون نيز مزيد بر عوامل فوق بوده ايجاد نارضايتي و سرخوردگي نموده ملت را نسبت به انقلاب و نظام جمهوري بدبين و مخالف كرده است.

  نهضت آزادي ايران تعدد مراكز تصميم‌گيري و دخالت مقامات غيرمسئول و همچنين دولت‌سالاري را كه نتيجه‌اش پس‌زدن ملت و مردم از مسئوليت و فعاليت و فزايندگي است، محكوم مي‌نمايد. اختلاط سياست و مديريت را كه به شكل تبعيضات سياسي در انتخاب كاركنان و متخصصين اعمال مي‌گردد نيز مردود دانسته قوياً خواهان آن است كه دولتها امانتداران متعهد و خدمتگذاران مردم بوده وظائف ذيل را در برنامه خود قرار دهند:

الف) تأمين خواسته‌هاي اصلي و مصوب انقلاب.

ب) سازندگي و توليد و ابتكار.

ج) تأمين امنيت و برآورده شدن نيازهاي حياتي و رفاهي مردم.

د) جلب اعتماد و همكاري و مشاركت مردم.

هـ) طرد افكار و سنتهاي گروه‌گرايانه و انحصارطلبانه در اداره مملكت و در استخدامها.

و) حق تقدم و اولويت دادن به ضروريات و حل مشكلات داخلي ايران و سالم و شكوفا ساختن ملت و مملكت.

 

7ـ جنگ و صلح:

  نهضت آزادي ايران همانطور كه در نشريات «جنگ و صلح»، «مذاكره ـ آتش‌بس ـ صلح»، «جنگ بي‌پايان» و «روزنه‌هاي اميد» مواضع خود را اعلام نموده است، عامل اصلي آغاز و تداوم اين جنگ را توطئه‌هاي ابرقدرتها بخصوص سياست تجاوزگرانه امريكا و صهيونيزم بين‌المللي عليه جمهوري اسلامي ايران دانسته و دفاع كامل از استقلال و تماميت ارضي كشور و تجهيز و تمركز نيرو و به كار گرفتن ديپلماسي و تبليغات پيگير را براي پيروزي در جنگ تا اخراج متجاوزين واجب و ضروري دانسته است. تداوم جنگ را خواسته ابرقدرتها، به سود آنها و صهيونيسم و به زيان دو ملت مسلمان ايران و عراق مي‌داند. استفاده از سلاحهاي شيميايي و حمله به هواپيماهاي مسافربري و مناطق مسكوني را محكوم مي‌نمايد و همچون گذشته از سازمانهاي بين‌المللي مي‌خواهد كه در قبال اين اقدامات ناجوانمردانه خصوصاً استفاده از سلاحهاي شيميائي اقدام عاجل و حق‌طلبانه بنمايند.

  نهضت آزادي ايران با توجه به موقعيت و امكانات رزمندگان مسلمان ايران شرايط عادله براي پايان جنگ را به ترتيب زير اعلام مي‌نمايد.

1ـ عراق به عنوان آغازگر جنگ در سازمان ملل متحد محكوم گردد.

2ـ يك هيئت كارشناس بين‌المللي مورد قبول طرفين خسارات و ضايعات را تعيين نمايد.

3ـ عراق ملزم به پرداخت خسارات و ضايعات جنگ عليه ايران شود.

4ـ كليه اسراي جنگي دو طرف آزاد گردند.

5 ـ يك حاشية استحفاظي براي مدتي معين در داخل خاك عراق زير نظارت نيروهاي حافظ صلح سازمان ملل قرار گيرد.

6ـ نيروهاي ايران به پشت مرزهاي بين‌المللي قبل از آغاز جنگ و نيروهاي عراق به پشت حاشيه استحفاظي فوق عقب‌نشيني كنند.

  به‌ منظور تحقق پايان جنگ لازم است ديپلماسي ايران در جهت تحقق شرايط فوق فعالتر گردد و نيروهاي رزمنده ايران تا هنگام دستيابي به صلح عادلانه و پايدار در طول جبهه‌ها ابقاء و تقويت گردند و به طور كلي براي پيشگيري هرگونه تجاوزات بعدي و دور نگاه داشتن دشمنان نيروهاي نظامي ما در حداكثر توان مجهز و مسلط شود.

 

8ـ بهداشت و پزشكي:

  با آنكه اصل بيست و نهم قانون اساسي «برخورداري از تأمين اجتماعي از نظر حوادث و سوانح و نياز به خدمات بهداشتي و درماني و مراقبت‌هاي پزشكي به صورت بيمه و غيره» را حقي همگاني شمرده و دولت را مكلف نموده است «خدمات و حمايت‌هاي مالي فوق را براي يك‌يك افراد كشور تأمين كند» در سالهاي اخير خدمات بهداشتي و درماني روزبه‌روز كاهش يافته و جمهوري اسلامي دچار فقر بيشتري در ارائه اين خدمات گرديده است، به حدي كه برخي از بيماريهاي كنترل شده مجدداً شيوع پيدا كرده است. براي اينكه اين روند غم‌انگيز پايان پذيرد لازم است:

8ـ1) با اتخاذ سياست جاذبه به جاي دافعه در رفتارهاي غلطي كه موجب فرار متخصصين امور پزشكي و درماني، كه در بدو پيروزي انقلاب آمادگي خود را به خدمت ملت و كشور اعلام نموده و از گوشه و كنار جهان به زادگاه خويش برگشتند، تجديدنظر شود.

8ـ2) استقلال صنفي و حرفه‌اي جامعة پزشكان و پزشكياران و پرستاران و ساير متخصصين مورد نياز كشور محترم شمرده گردد (نظام پزشكي و دانشكده‌هاي پزشكي كشور هدف انحصارگري قرار نگيرند).

8ـ3) با توجه به وسعت و حساسيت نظام بهداشتي و درماني اعم از تربيت كادر پزشكي كشور و يا فعاليتهاي مربوط به حرفه پزشكي، ضرورت دارد هر گونه اصلاح جزئي يا كلي و اساسي با مطالعه و برنامه‌ريزيهاي قبلي و با استفاده از تجارب صاحب‌نظران با آمادگيها و نظم لازم صورت گيرد.

8ـ4) با توجه به افزايش نيازهاي بهداشتي و درماني كشور به علت افزايش جمعيت و عوارض ناشي از جنگ بودجه وزارت بهداري با شرائط موجود متناسب گردد.

8ـ5) با برنامه‌ريزيهاي صحيح براي افزايش كميت و كيفيات توليدات داروئي كشور و تأمين كمبودها از منابع مطمئن خارجي داروهاي مورد نياز به ميزان كافي به صورت منظم در دسترس عموم قرار گيرد تا مردم قرباني مطامع سودپرستان و دست‌اندركاران بازار سياه نگردند.

 

9ـ دانشگاهها و آموزش و پرورش:

  با آنكه آموزش و پرورش موثرترين نهاد و مهمترين وسيله در ساخت و تربيت هدفدار جامعه است، در جامعه نوپاي بعد از پيروزي انقلاب، سازمانهاي تعليماتي پيروي از اصول و اهداف انقلاب ننموده و بهيچوجه جامعه را در جهت اهداف انقلاب، كه از ابتدا تحصيل آزادي و استقلال و برقراري عدالت و تخلق به اخلاق اسلامي از مهمترين آنها بوده است، پيش نبرده‌اند. تربيت انسانهاي با مظاهر اعلاي انسانيت جز با ايمان راسخ به خدا و نيكي و نيكوكاري تحقق نمييابد و قرآن هم ايمان كامل به خدا را، با رسوخ در علم معرفي نموده است (… والراسخون في‌العلم يقولون آمنا به كل من عند ربنا … آل‌عمران 7)

  متاسفانه پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران، به دليل انحصارطلبي و كم‌ارج نهادن به تحقيقات علمي و برنامه‌ريزي جامع و بلندمدت آموزشي و تربيتي و نتيجه فرار مغزها، سرمايه‌گذاري سرانه و منابع مالي صرف شده، در آموزش و تحقيقات سير نزولي شديدي را طي كرده، نتيجه و ثمره‌اي با كيفيت مطلوب كه پاسخگوي احتياجات حرفه‌اي، صنعتي، كشاورزي و توليدي و خودكفائي كشور باشد، نداشته است. اين موضوع با استخدام كارشناسان و پزشكان خارجي در بخش‌هاي مختلف از جمله پزشكي مشهود است. دانشكده‌هاي فني و پزشكي به تعداد و ظرفيت لازم كه متناسب با افزايش سريع جمعيت و نيازهاي روزافزون كشور باشد تأسيس نگرديده و براي آنچه موجود است دستگاه تعليماتي دانا و علاقمند به طور كامل وجود ندارد و عليرغم بعضي از تلاشهائي كه به‌ منظور افزايش ظرفيت بعضي از دانشكده‌هاي موجود به عمل آمده، نه تنها بر تعداد افراد پشت كنكور در سالهاي بعد از انقلاب با سرعتي بيش از سرعت تصاعدي گذشته، افزوده شده است، بلكه با قبول دانشجو بيش از ظرفيت دانشگاهها و كادر علمي باقيمانده و مخصوصاً با نحوة گزينش دانشجو به صورت فعلي، كيفيت علمي و آموزشي و تحقيقاتي دانشگاهها به شدت كاهش يافته است. علاوه بر آن با جوّ حاكم در دانشگاهها روح آزاديخواهي و استقلال و ابتكار در معلم و دانشجو مرده است. روحيه اعتماد و احترام به استاد كه ريشه در اعتقادات اسلامي و فرهنگ ايراني داشته و مي‌توانست در مدارس و دانشگاه‌ها تقويت گردد، به بي‌اعتمادي و سردي گرائيده است. آزاديهاي لازم در برخورد عقايد و كشف حقايق كه از قرن‌ها پيش در مراكز علمي و تحقيقاتي وجود داشته و اساس اعتبار علم و رشد و توسعه نظريات جديد مي‌باشد از محيط دانشگاهي ما رخت بربسته است.

  حركتي چون انقلاب فرهنگي كه مي‌بايست وسيله و اهرم اصلي دگرگوني و پيشرفت علمي در جهت اهداف جامعه باشد، پس از چند سال فعاليت، نه تنها نتيجه روشن و مطلوبي نداشته، بلكه علاوه بر تضعيف آموزش و پژوهش منجر به پراكنده شدن بسياري از استادان متخصص و امكانات دانشگاهي شده و عملاً استقلال علمي دانشگاهها به خطر افتاده است. مديريت دانشگاهها به علت دخالت‌هاي ناصواب به شكل ضعيف و غيرموثري درآمده و گزينش‌هاي تنگ‌نظرانه و اِعمالِ غرض از سوي گروههائي كه مديريت و گزينش را در انحصار خود گرفته‌اند، قاطبه اساتيد كارآمد و علاقمند باقيمانده را به افرادي بي‌تفاوت و دلمرده تبديل نموده است. مجموع حركتي كه به نام انقلاب فرهنگي در چند سال گذشته جريان داشته است، موجب كشمكش بين گروههاي اسلامي داخل دانشگاهها شده جامعه دانشگاهي و علمي را به سوي تباهي سوق مي‌دهد.

  انجمن‌هاي اسلامي دانشجويان كه بايد محل علاقمند ساختن و جذب داوطلبانه دانشجويان به اسلام و همكاري‌هاي مفيد اجتماعي باشند، در بسياري از موارد ضمن دخالت در مديريت و تضعيف آن، براي خود رسالت قدرت‌نمائي سياسي و كنترل افكار و رفتار دانشجويان و دانشگاهيان را قائل گرديده، با روش تجسس در افكار و در زندگي دانشجويان و استادان، محيطي ناامن از ترس و ارعاب، ايجاد نموده و حتي در مواردي دست به اخراج دانشجويان و استادان زده‌اند. اين امر موجب عدم اعتماد و اطمينان و باعث بي‌تفاوتي نسبت به اسلام و تفرقه و عناد بين دانشجويان و اِخلال و دلسردي و دل‌مردگي در محيط دانشگاه و نتيجتاً افت كيفيت علمي و عدم مشاركت دانشجويان در فعاليت‌هاي اجتماعي گرديده است. نهضت آزادي ايران اينگونه فعاليت‌هاي انجمن‌هاي اسلامي را، هر چند با حسن‌نيت، بر خلاف اسلام و حق و مصلحت جامعه ايران مي‌داند.

  در وزارت آموزش و پرورش، امور تربيتي و مربيان مربوطه در مدارس كه كنترل‌كننده معلمين و دانش‌آموزان بوده و دخالت در مديريت مي‌كنند و همچنين دستگاههاي تبليغاتي رسمي كه مي‌خواهند با تحميل و تهديد و ظاهراً از طريق مقررات دولتي ايجاد ايمان و عشق و عبادت خدا را نمايند و احكام و فرائض را در كشور پياده كنند، با عكس‌العمل تأسف‌بار انزجار بسياري از دانش‌آموزان، فرهنگيان و افراد و طبقات ملت نسبت به اسلام و خالي شدن مساجد و مانع فعاليتهاي آزاد ديني مواجه گرديده است.

  عليرغم كمبود مدارس و كيفيت نامطلوب آموزش آنان، متأسفانه مدارسي كه با مشاركت مردم مؤمن و علاقمند به تربيت صحيح نسل جوان، بدون تحميل بودجه دولت و با كيفيت مطلوب فعاليت خود را از سالها قبل از انقلاب آغاز نموده و ادامه داده‌اند و فارغ‌التحصيلان آنها نمونه‌هاي خوبي براي ساير مدارس بوده و حتي سهم موثري در انقلاب داشته‌اند. در سالهاي اخير، مورد بغض و بي‌عنايتي مسئولين آموزش و پرورش كشور قرار گرفته اكثراً تعطيل گرديده و معدودي كه باقيمانده‌اند هر روز در جهت تضعيف يا تعطيل آنها تحريكات و اقدامات نامعقول و غيرقابل تحمل به عمل مي‌آيد.

(    (     (

  نهضت آزادي ايران با توجه به آية شريفه:

  … الم تر كيف ضرب الله مثلاً كلمة طيبة كشجرة طيبة اصلها ثابت و فرعها في‌السماء توتي اكلها كل حين باذن ربها

  اعتقاد دارد درخت علم كه در زمين دين و ايمان راسخ گشته و در پرتو خورشيد آزادي به رشد و ثمر مي‌نشيند در سايه استبداد پژمرده و افسرده خواهد گرديد.

  همچنين علاوه بر اينكه اعتقاد دارد ترويج علم مي‌تواند باعث تحكيم دين گردد، اعلام مي‌نمايد كه تربيت نسل آينده كشور بايد بر طبق برنامه‌اي با هدف خودكفائي و استقلال فكري، علمي و اقتصادي جامعه از طريق ايجاد ارتباط زنده و پويا بين موسسات علمي و صنعتي كشور و به دور از بهره‌برداري‌هاي سياسي و خطوط انحرافي و در محيطي سالم و آزاد انجام گيرد.

  براساس اصول فوق، بايد برنامه‌هاي تحصيلي در سطوح مختلف از ابتدائي تا دانشگاهي در رشته‌ها و ادوار مختلف با مشاركت و همكاري صاحب‌نظران ذيصلاح تهيه گردد و پس از تصويب به اطلاع عموم برسد تا هر مؤسسه خصوصي علمي و آموزشي ذيصلاح با مديران مؤمن و علاقمند كه با هدف ايجاد و اداره مؤسسات آموزشي غيرانتفاعي با سرمايه‌گذاري خصوصي تحت نظارت كلي و پذيرش برنامه‌هاي آموزشي دولت آمادگي داشته باشند به طور غيرمتمركز فعاليت نمايند و بار سنگين مالي اين فعاليت عظيم و گسترده نيز كه فعلاً منحصراً به دوش دولت است و دولت قادر به ادامه تحمل آن نخواهد بود، كاهش يابد.

 

بخش دوم ـ اصول مورد قبول و خط مشي

 

   الف) اعتقادي ـ سياسي

  اصول و خط مشي نهضت كه اساس برنامه‌ها و فعاليتها خواهد بود مبتني بر موضوعات و مواضع ذيل مي‌باشد كه در قطعنامه و نشريات گذشته آمده، كنگره هشتم ادامه و استمرار آن را لازم مي‌داند:

  1ـ اعتقاد و تعهد نسبت به نظام جمهوري اسلامي ايران.

  2ـ معتبر شمردن قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران و تعهد نسبت به تماميت و هم‌آهنگي اصول آن.

  3ـ استقلال كشور در برابر خارج و آزادي و امنيت و آبادي در داخل.

  4ـ اصالت ملي و اسلامي انقلاب و تعلق آن به همه طبقات.

  5ـ اعتبار و اصالت شعارهاي اصلي انقلاب اسلامي ايران كه با توجه به «نه شرقي و نه غربي» بودن در، سه جمله «آزادي ـ استقلال ـ جمهوري اسلامي» خلاصه شده است.

  عدم اعتبار و عدم اصالت شعارهاي التقاطي، انحرافي، انحصارگرانه و تك‌نظرانه كه بعداً اضافه شده و بتصويب آراء عمومي نيز نرسيده است.

  6ـ مبارزات سياسي ـ اجتماعي به صورت قانوني، انجام فريضه امر به معروف و نهي از منكر و روش «صبر و تلاش و توكل»، با توجه به ضرورت قيام قانوني ملت و حضور و مشاركت مردم در دفاع از آزادي و حاكميت ملي.

  7ـ تأييد اصولي جنگ در مرحله تدافعي و توصيه صلح عادلانه شرافتمندانه به‌ منظور پايان جنگ، با خودداري از تجاوز و تعدي از يك طرف، تقويت و تدارك حداكثر نيرو براي جلوگيري از تجاوز خارجي (كه در نشريات «جنگ و صلح»، «مذاكره ـ آتش‌بس ـ صلح»، «جنگ بي‌پايان» و «روزنه‌هاي اميد» آمده است)

  8ـ صدور انقلاب و اسلام، با احتراز از خشونت و اكراه از طريق شاهد و اسوه شدن بر طبق موازين اسلامي و حقوق بين‌المللي، به صورت انساني و آزاد.

  9ـ اعمال سياست خارجي به صورت حسن همجواري و روابط مسالمت‌آميز و مبادلات بين‌المللي با كشورهائي كه موجوديت قانوني و پايبندي به حقوق بين‌المللي را دارند، مشروط به احترام متقابل بر مبناي عدالت و حاكميت ملي و تماميت ارضي و عدم دخالت در امور داخلي.

  10ـ همكاري دوستانه با كشورها و ملتهاي همكيش و همعهد در دفاع از مظلومين و محرومين و گسترش عدالت و صلح و امنيت.

 

   ب) اداري ـ تشكيلاتي

  1ـ كنگره هشتم وظائف اجتماعي، سياسي و اداري را كه نهضت و اعضاء آن با علم به مشكلات و خطرات مربوطه، بر طبق مرامنامه و اساسنامه به عهده گرفته‌اند به عنوان انجام فريضه الهي و ديني تلقي كرده معتقد است كه اگر از روي ايمان و قصد قربت بر طبق اصول و احكام اسلام اجرا شود مأذون از طرف خدا و انشاءالله مأجور در نزد او مي‌باشد. بالعكس، تعلل و خلاف آن خيانت به خود و به خلق و خلف عهد در برابر خدا محسوب خواهد شد.

  2ـ كنگره هشتم يادآوري و تأكيد مي‌نمايد كه رسالت اوليه و هميشگي نهضت آزادي در خدمت به ملت ايران واسط و شاهد بودن در ميان احزاب و گروهها و شخصيت‌ها به تبعيت از آيه كريمة «و كذلك جعلناكم امة وسطا لتكونوا شهداء علي الناس و يكون الرسول عليكم شهيدا» بوده است. كنگره طرفدار قيام قانوني ـ قرآني و مبارزه مسالمت‌آميز است كه با دعوت به خير، جدال احسن و امر به معروف و نهي از منكر انجام شود و معتقد است كه اين كار با صبر و تلاش و توكل به خداي عليم قدير و با همكاري هموطنان عزيز انجام‌پذير است.

  3ـ كنگره هشتم عقيده و رويه سنتي نهضت را كه تكيه بر آيه شريفه «ان‌الله لايغير ما بقوم حتي يغيروا ما بانفسهم» است مجدداً تأييد و توصيه مي‌نمايد. اين عقيده و رويه دستورالعمل اجرائي نهضت است و ما آن اصلاح يا انقلابي را مشروع و موثر مي‌شناسيم و مي‌خواهيم كه انگيزه‌هاي آن آگاهانه و آزادانه در ذهن و ضمير كلية افراد كشور يا اكثريت آنان پذيرش يافته و تغييرات بنيادي دروني ايجاد نموده باشد. نه آنكه از ناحيه يك فرد يا اقليتي با تبليغات يا با اجبار و آزار تحميل گردد. اولين پيام نهضت به ملت ايران اين است كه تا مردم خواهان شديد آزادي و حاكميت ملي و سعادت خودشان نبوده حضور در صحنه و مشاركت در مبارزه نداشته فعاليت و مراقبت مستمر ننمايند، نمي‌توانند توقع نجات و بهبود اوضاع و دوام دستاوردها را داشته باشند.

  4ـ كنگره خوشوقت است كه نام و هدف نهضت، يعني آزادي، پذيرش بيشتر در محيط مملكت پيدا كرده افكار و گروههائي پي به ضرورت درجه اول آن برده متوجه شده‌اند كه تا آزادي در جامعه وجود نداشته و جامعه باز نباشد ساير مقاصد و ارزشها و مخصوصاً عدالت اجتماعي و حاكميت ملي تأمين نخواهد گشت. خدا را شكر مي‌كنيم كه نهضت آزادي موفق شده است عليرغم محدوديتها و مزاحمت‌ها، مختصر آزادي و امكان مخالفت و انتقاد را به دستگاه بقبولاند كه خود خدمت و مايه اميدواري و تشويق مي‌باشد.

  كنگره از مسئولين و از اعضاي نهضت مي‌خواهد مساعي گذشته را در زمينه پذيرش و گسترش آزادي و تحقق جامعة باز وسعت و شدت زيادتر بخشند. يكي از راههاي آن توسعة تشكيلاتي نهضت و برقراري ارتباط فراگير با همفكران و علاقمندان مخصوصاً نسل جوان به‌ منظور جلب همكاري هموطنان تهراني و شهرستاني و خارج كشور مي‌باشد.

  5ـ به عقيده كنگره هشتم نهضت آزادي ايران كه براي تصرف قدرت و كسب منفعت تأسيس نشده است معتقد به براندازي و جانشيني حكومت از طريق خشونت و خصومت نبوده توجه به ملت و به مشروعيت حكومت يا به مباني ارزشي و اعتقادي آن در يك نظام مردمي و قانوني دارد. نهضت آزادي طرفيت با اشخاص و طمع به مقامات و مشاغل نداشته به جاي آنكه سياست را بنا به معمول، رقابت و جنگ بر سر قدرت تلقي نمايد فعاليت و جنگ بر سر حجت مي‌داند. اقدام نهضت در مرحله اول بايد ارشاد متصديان و اصلاح حكومت و مديريتها بوده سعي در اعاده آنها به تقوي و تعهد بنمايد و به آگاه ساختن مردم و روشنائي افكار بپردازد. در مرحله دوم و در صورت عدم توفيقِ در مرحله اول دست به مبارزه منطقي با گمراهيها و برملاء ساختن موارد اغوا و انحرافهاي حكومت بزند.

  6ـ نهضت آزادي ايران در برابر چهره ناموزوني كه از اسلام در اثر عمليات بعد از پيروزي انقلاب، در خارج و داخل ايران ترسيم گرديده است و عليرغم جذب و فعال نمودن قشرهائي از مردم، خلق زيادي از اسلام و خدا برگشته‌اند، به طور ضمني و در عمل عهده‌دار يك رسالت دفاعي ديني گرديده است. نهضت با افشاء و اثبات اينكه اعمالِ خلاف مشهود ارتباط با اصول و احكام دين حنيف اسلام ندارد، سعي كرده است و بايد بكند كه ايمان و علاقه هموطنان به حالت صحيح و اصيل سوق داده شود.

  7ـ كنگره با توجه به پيچيدگي و حساسيت شرايط جامعه از يك طرف و رشد اعتقادي ـ سياسي نهضت از طرف ديگر، و با عنايت به لزوم بيش از پيش نقش مصلحانه و مؤثر نهضت در صحنه اجتماع، با استعانت از خداوند رحمان، سال 1365 را سال برنامه‌ريزي اعلام مي‌كند و خواستار فعاليت در ارگانهاي مختلف بر طبق برنامه مي‌باشد.

  8ـ كنگره هشتم از كليه اعضاي حال و آينده نهضت مي‌خواهد كه به عنوان يك مسلمان نمونه و اسوه احساس مسئوليت عاشقانه و ابراز ايمان ايثارگرانه در رساندن پيام نهضت به مردم و همكاري در انجام رسالت نهضت بنمايند. همچنين علاقمندي و انضباط حزبي محكم و مستمر در قبال مرامنامه و اساسنامه و مقررات و كوشش در تقويت و توسعه نهضت، همراه با دوستي و برادري نسبت به يكديگر و نسبت به مسئولين و همكاران و همفكران و بالاخره دعاي دسته جمعي براي رضا و رحمت خدا در خدمت به خلق خدا… والحمدلله رب‌العالمين