هشدار نهضت آزادی ایران درباره توطئههای ضدانقلاب
بسمه تعالی
یا اخا بنی اسد! انک لقلق الوضین، ترسل فی غیرسدد… وهلم الخطب فی ابن ابی سفیان!
برادر! بر پایه استواری قرار نداری و در غیر مورد سخن به میان میآوری… اکنون مهمترین خطر دشمن اصلی ما پسر ابیسفیان است (از خطبه ۱۶۲ نهجالبلاغه)
در گرماگرم پیکار تعیینکننده صفین که حوادث ناگوار بیشماری برای اسلام تا امروز به بار آورده است، یکی از سپاهیان موقعنشناس که مسئولیت خطیر خود و اهمیت شناخت دشمن اصلی را درک نمیکرد سئوالی انحرافی در برابر امام مطرح میکند و از او میخواهد که علت محرومیت خود را از خلافت پیغمبر بوسیله قریش بیان کند. امام بزرگوار که همیشه در برابر حوادث و مشکلات چون کوهی استوار ایستاده تقوای خاص او نمیگذاشت که در شبهات افتد و خود را ببازد و موضعی نادرست انتخاب کند، در برابر این سئوال بیجا درسی انقلابی میدهد که شایسته است همه مدعیان پیروی از مکتب آن معلم بزرگ تاریخ و تمام انسانهائی که میخواهند راه درست را بپیمایند از آن درس آموزند و در چنین موقعیتی که ما داریم انقلابی بیندیشند، انقلابی سخن گویند و با معیار تقوا و صبر انقلابی به عمل بپردازند.
انقلاب بنیادی ما در روند تکاملی خود با مسائل و مشکلات فراوانی روبرو است که برای هر انقلاب طبیعی جلوه میکند و به نسبت عظمت و گسترش ابعاد آن مسائل هم پیچیدهتر و مشکلتر مینماید. بر افراد انقلابی و رهروان این راه است که از هر حادثهای درس آموزند و انقلاب خود را پربارتر سازند و ضایعاتش را از طریق بارورتر کردن آن جبران کنند.
مسائل و مشکلات به گفته امام بزرگوار رویها و رنگها دارد و شناساندن آن به توده انقلابی وظیفه روشنگران و افراد متعهد و مسئولی است که بار انقلاب را بیش از دیگران بردوش دارند. اگر در هر حادثهای به جای نشان دادن راه صحیح، به مسائل فرعی و انحرافی بپردازیم و به جای آگاهی دادن به مردم حقیقتجو و کنجکاو، تنفری کینهتوزانه نسبت به افرادی که در آن حادثه خاص نقش اصلی را نداشتهاند القاء کنیم، به انقلاب لطمه زدهایم و دین خود را نسبت به مردمی که به ما اطمینان و از ما انتظار روشنگری دارند، ادا نکردهایم.
در حادثه ناگواری که اخیراً برای جامعه اسلامی و انقلابی ایران پیش آمده است و یکی از چهرههای با ارزش را از دست دادهایم، همه مردم بیصبرانه خواستار روشن شدن مسئله و شناختن دستهای پلیدی هستند که به چنین جنایتی اقدام کردند و با وجود قرینهها و بینههای آشکاری که در مورد گروهی مرتجع و منحرف و خوارج نهروانی به نام فرقان دردست داریم و با وجود اعلامیههائی که خود آنان در رابطه با این موضوع دادهاند، به گروههای دیگر حمله کردن، منحرف ساختن افکار از جریان صحیح یعنی مبارزه قاطع و هشیارانه با مواضع امپریالیسم عوامل ضدانقلاب و ارتجاع به شمار میرود.
البته این گفته بدان معنی نیست که تحریکات و کارشکنیها و احیاناً اقدامات ضدانقلابی عوامل راست و چپ را نادیده بگیریم و آنان را تبرئه کنیم بلکه درست به همین علت است که این تذکرات داده میشود تا آنانکه در حوادث دیگری دستهای آلودهای دارند از حربه مظلومیت استفاده نکنند و در برابر تبرئه خود از این عمل خاص از سایر اقدامات ضدانقلابی خویش خود را پاک جلوه ندهند و در همین جا بیمناسبت نیست که هیئت دولت و مقامات مسئول را هم مورد انتقاد قرار دهـیم که چرا وقتی ادعا میکنند در مورد شرکت گروهی خاص در حادثهای ضدانقلابی مدارکی در دست دارند آنها را افشا و اعلام نمیکنند که موجب تجری و تبری آن گروه و سایر گروههای مشابه گردد.
به هرحال وظیفه گروههای رهبری انقلاب، دولت، مقامات مسئول و افراد متعهد و گروههای سیاسی است که از کلی گوئی، انحراف افکار از جریان اصلی، حمله و هجوم بیجا به گروهها در غیر موقع خود و سهلانگاری از معرفی دشمن اصلی، در موقع مناسب خود و حربه مظلومیت دادن به افراد و گروهها سخت بپرهیزند و وظیفه روشنگری و آموزش و جهت دادن انقلابی خویش را هر چه روشنتر و صریحتر و استوار و مستند انجام دهند تا توده انقلابی هر روز آگاهی بیشتری کسب کند و انقلاب ما به مراحل بعدی پیروزی و سازندگی خود قدم گذارد. با استعانت از خدا و یاری جستن از حق.
نهضت آزادی ایران
۱۶/ اردیبهشت/۱۳۵۸