هشیاری انقلابی ما پس از رفتن شاه
بسمه تعالی
مبارزه ضداستبدادی و ضداستعماری ملت ایران در هر فرصتی که دست داده فروزانتر گردیده خواستهای قلبی این مردم ستمدیده و تحت سلطه را به روشنی بیان کرده است، و هر بار نیز با توطئه جهانی چند جانبهای سرکوب شده دوباره مردم برای مدتی کوتاه یا بلند به سکوت واداشته شدهاند و خاکستری بر آتش درونشان پاشیده شده است. اما بدیهی است که آتش را نمیتوان در زیر خاکستر پنهان داشت و برای همیشه از شعلههای خانمانسوز آن جلوگیری کرد. اگر مبارزات ضداستبدادی و آزادیخواهی مشروطیت را توانستند با دسیسهها و نیرنگها آرام سازند، اگر مبارزات انقلابی جنگل را با خیانت و توطئه فرونشاندند، اگر مبارزات ضدرضاخانی را سرکوب و خفه کردند و بساط استبداد را به یاری استعمار گستردند، اگر مبارزات ضداستعماری ملت ایران به رهبری دکتر مصدق را با توطئههای انگلیس و آمریکا و دربار درهم کوبیدند، و اگر نهضت اسلامی ضداستبدادی مردم به رهبری آیتاللهالعظمی خمینی را در ۱۵ خرداد سال ۴۲ با ایجاد حمام خون ظاهراً خاموش کردند و قیام انقلابی و مسلحانه مجاهدین خلق ایران را با تمام شیوههای پلیسی و توطئههای رژیم از هم پاشیدند و بساط دیکتاتوری استبداد و غارتگری استعمار میخهای فرعونی و چنگالهای فاشیستی و بنیادهای سست و ضدمردمی خود را ظاهراً تثبیت کردند و پیروزی خویش را با شرکت غارتگران بینالمللی شرق و غرب جشن گرفتند و بر اجساد کشتگان به رقص و پایکوبی پرداختند، ولی هربار که این مردم از زیر بار سنگین خودکامگیها و غارتگریهای استبداد و استعمار برخاستند مصممتر از پیش با تمام هستی با آنان پیکار کرده به اثبات رسانیدند که هیچ جریان طاغوتی و توطئه و دسیسهای نمیتواند از حرکت مردم به سوی کمال و تعالی جلوگیری کند. بعد از هر سرکوبی و شکستی مقاومتهای زیرزمینی و یا آشکار خویش را شروع کردهاند، تا اینکه از دو سال پیش بدین سو، مبارزه قهرآمیز و ضدطاغوتی مردم ما هرروز اوج و بعد تازهای یافت و با گسترش و رشد بینظیر خود جهانی را به شگفتی واداشت و همه معیارهای علمی! و شبه علمی را در هم ریخت و اکنون که دیو استبداد به زانو درآمده آخرین نفسهای خود را میکشد و با تلاشهای مذبوحانهاش میکوشد به راههای مختلف زور و توطئه، اضمحلال محتوم خویش را عوض کند یا دست کم برای مدتی به تأخیر اندازد، جا دارد نظری به گذشتههای نه چندان دور بیندازیم و با تعقیب مسیرهای درستی که در سابق داشتهایم یا تصحیح مدارهای نامتناسبی که در پیش گرفته شده وضع حاضر را روشنتر ببینیم و برای آینده هم طرحی نو بریزیم.
بعد از کودتای ننگین ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سقوط دولت ملی دکتر مصدق عدهای از افراد مسئول و متعهد به انگیزه دینی خود نهضت مقاومت ملی را تشکیل داده با «نه» گفتنهای مستمر به افشاگری و مخالفت و مبارزه با استعمار نو و عامل آن در داخل یعنی استبداد برخاستند و در مدت چند سال فعالیت پیگیر چهره زشت دیکتاتور و خصلت سرسپردگی او را به مردم نشان دادند.
در سال ۱۳۴۰ این فعالیت با عمق و گسترش بیشتری در سازمانی متشکل و با ایدئولوژی اسلامی یعنی نهضت آزادی ایران متبلور شد. و این بار نیز با اتکاء به عقیده و ایمان و در چهارچوب تشکیلات، همان برنامه رسواسازی و مخالفت مستقیم با دیکتاتور و برداشتن نقاب از چهره او، دنبال شد.
در همین هنگام بود که روحانیت آگاه و متعهد به رهبری زعیم عالیقدرآیتاللهالعظمی خمینی پا به میدان گذاشت و بیش از پیش به سنت مبارزاتی شیعیان راستین علوی با کسانیکه سد راه تکامل مردم و حرکت به سوی خدا شده بودند به پیکار برخاست. و پس از پانزده خرداد و سرکوبی جنبش و به تبعید فرستادن رهبر بزرگ مبارزات مردم و به زندان انداختن و محکومیت اعضای نهضت آزادی ایران، این راه مقدس با شدت و عمق بیشتری بوسیله فرزندان روشنبین و مسلمان و آگاه ایران دنبال شد و جزیره ثبات و امنیت قبرستانی غارتگران داخلی و خارجی به دریای مواج و خشمگین و طوفان قهر انقلابی مردم تبدیل گردید.
در این مدت دو سال مبارزه مستمر و سازشناپذیر و یکسال شهادت و قربانی دادنها، دشمن مواضع مختلفی را اتخاذ کرده، درعین به کاربردن شیوههای گوناگون وعده و وعید و کشتار و توبه و دولت عوض کردنها و غیره هر روز مردم پیروزی تازهای به چنگ آوردهاند و دشمن قدمی به عقب نشسته است. زیرا آنچنان که سنت تبدیلناپذیر الهی است: ولیمحصالله الذین آمنوا ویمحق الکافرین(۱). اما از آنجا که ملت مسلمان ایران سلاح و سازمانی جز ایمان و اخوت و همبستگی اسلامی ندارد و دشمن به انواع وسائل و حامیان سازمانیافته و تجربهدیده و تکنولوژیهای پیشرفتهای در جهت سرکوبی و فریب برخوردار است، سرعت پیشرفت و ابعاد پیروزی این مردم با حجم آنچه دادهاند و در طبق اخلاص نثار کردهاند و بهایثار مال و جان پرداختهاند، برابر نیست.
نهضت آزادی ایران در اعلامیه مورخ ششم شهریور ۱۳۵۷، ضمن تحلیل مسائل و وقایع جاری خاطرنشان ساخت که: «در شرایط آشتیناپذیر حاکم، برای خروج از بنبست وحشتناک حاضر منطقاً دو راه حل بیشتر قابل تصور نیست:
۱- ملت تا آخرین فرد ارزندهاش در زیر ساطور سلطنت نابود شود.
۲- شاه برود…»
و در پایان آمده است که «با ماندن شاه هیچ کاری چاره نخواهد شد و راهحل مفیدی نخواهد یافت. اما با استعفا و رفتن او مملکت از بنبست بیرون آمده چارهجوئیها امکانپذیر خواهد شد…»
ولی متأسفانه شاه و حامیانش به این واقعیت و خواست مردم توجهی نکردند و اوضاع روزبروز بیشتر به ضرر او شد و مردم هم مصمتر از پیش به حرکت حقطلبانه خود ادامه دادند و دستگاه به عنوان یک راهحل حکومت نظامی و کشتار فجیع و ننگین هفده شهریور را به بار آورد. اما این مردم با شهادت و خون دادن مبارزه خود را به اوج بیشتری رسانیدند و مشت محکمی بر دهان کسانی کوبیدند که به خیال واهی خود میخواستند نهضت اسلامی را با خشونت و گلوله به سر جای خود بنشانند.
نهضت آزادی ایران در ۱۷ مهرماه ۵۷ اعلامیهای تحت عنوان «در کجا هستیم؟» به بررسی اوضاع گذشته و تحلیل وضع حاضر پرداخت و گفت: «شکست کابینه آشتی و درماندگی حال و آینده دولت و دربار از جهات دیگر هم اکنون آشکار است و به اصطلاح عامیانه: «سرهای گنده زیر لحاف… البته راه طولانی و منازل دشوار در پیش است، نه با موفقیتها مغرور و متوقف شویم و نه از حیلهها و ضربهها بترسیم… »
و بالاخره تضادها و بنبستهای دستگاه، آنچنانکه خصلت نیروهای ضدخدائی و ضدمردمی است، به اوج رسید و باز هم بدنبال چارهای میگشت شاید خود را چند روز بیشتر باقی نگه دارد و در ۱۴ آبان ۵۷ نهضت آزادی ایران در اعلامیهای تحت عنوان: «آیا وقت آن نرسیده است که نظام حاکم واقعبین باشد؟» این دو حقیقت را خاطرنشان ساخت که: «۱- اکثریت قاطع ملت ایران شاه و رژیم اورا نمیخواهد و خواستار حکومت اسلامی است. ۲- اکثریت قاطع ملت ایران آیتالله العظمی خمینی را به رهبری خود برگزیده است» و در پایان نتیجه گرفت که ۱- شاه باید کنار بررد. ۲- دولتهای خارجی این واقعیت را دریابند و از این پس تنها به شورا یا هیأتی که مورد اعتماد ملت ایران و رهبری روحانی و سیاسی آن باشد مراجعه کنند. ۳- بعضی از افسران سرسپرده و وابسته بدانند که برای حمایت از نظام حاکم دستزدن به هر عمل کشتار و تخریب و غارت بینتیجه خواهد بود و مردم را منزجرتر و مصممتر خواهد کرد.
ولی رژیم به برکناری دولت آشتی و نصب ژنرالهای قدارهبند پرداخت و به کشتار و تخریب بیشتر دست زد اما راهپیمائیهای بینظیر تاسوعا و عاشورا محکمتر از پیش مشتی بر دهان و تیشهای به ریشه رژیم زده میلیونیها مردم ایران یکپارچه و یکزبان فریاد برآوردند که ما نه خواستار باقی ماندن شاه و خانوادهاش هستیم و نه برقراری رژیم سلطنتی. بلکه تنها خواستمان تشکیل حکومت قسط اسلامی است و به رهبری هیچکس جز آیتالله العظمی خمینی تن درنمیدهیم و این به معنای نفی طاغوتها و استقرار کلمهالله است. این خواست به حق در ابلاغیه مورخ ۲۶ آذرماه بوسیله نهضت آزادی ایران و گروههای سیاسی و اسلامی دیگر به شاه و خارجیان و ارتشیان ابلاغ شد.
و بالاخره در آخرین اعلامیه مورخ ۷/۱۰/۵۷ خود نهضت آزادی از «جنگ شاه و ملت» سخن به میان آورده یادآوری کرده است که این جنگ هیچ آتشبس و پایانی جز نابودی یک طرف ندارد و مردم به هیچ روی از مواضع حقه خود به واپس نمیگرایند و خواستار پیروزی نهائی و حرکت به طرف مقصد غائی هستند.
دستگاه طاغوتی به خیال خود، به عنوان آخرین علاج، به رفتن شاه «به نام مرخصی» تمکین کرد و دولتی را مأمور حکومت ساخت که بازهم برگزیده شاه مخلوع است و از همان مجلسین غیرقانویی رأی اعتماد میگیرد. اما از سوی دیگر همان ژنرالهای وابسته که همیشه عروسکهای خیمهشببازی قدرتهای غربی بودهاند و با رفتن گرداننده خود احساس پوچی و نابودی میکنند، به چارهجوییها افتادند و چون راهحلها را فقط از لوله تفنگ میبینند، به پندار خویش میخواهند آب رفته را به جوی بازگردانند. قصد دارند بوسیله ایادی مخفی و آشکار خویش و با تحریک احساسات پاک و انقلابی مردم و گاه با زورگوئیها به چنان هرج و مرجی دست زنند و چنان تضییقات و فشارهائی برای مردم ایجاد کنند که به خیال واهی خودشان مردم به تنگ آمده یک کودتای سرکوب کننده و فاجعهآمیز را ظاهراً بپذیرند و با اتخاذ شیوههای نظیر روشهائی که روزهای ۲۵ تا ۲۸ مردادماه ۱۳۳۲ بکار بردند مردم را برای اقدام بعدی خود آماده سازند یا با دست زدن به اقدامات خرابکارانهای مانند بیشتر آنچه که روز ۱۴ آبان ماه امسال بنام مردم به وجود آوردند و در نتیجه ژنرالها را بر مملکت مسلط کردند، مردم را نسبت به جنبش مقدس اسلامی بدبین و ناراضی کنند. ولی ما از هماکنون به آنان و همه نیروهایی که در ظلمت طاغوتی خود گرفتارند و از قوانین حاکم بر جهان و سنت الهی و اراده مردم خداپرست ناآگاهند، اخطار میکنیم که این راه نیز مانند راههای دیگری که آزمودند محکوم به شکست است و به نابودی هر چه بیشتر خود آنان و حامیان و اربابانشان منجر میگردد، و در این میان ملت با قربانی دادنهای بیشتر پیروزتر وآب دیدهتر از این کوره بیرون میآید و جز ننگ و ذلت و رسوائی برای دشمنان مردم چیزی باقی نخواهد ماند.
در پایان ما به مردم مبارز و حقطلب و فداکار و شجاع ایران توصیه میکنیم که:
۱- در برابر هیچ توطئهای که به تثبیت رژیم سلطنتی و ابقای آن منجر گردد فریب نخورند و از راه خویش بازنگردند.
۲- با رفتن شاه و بازیهای همانند آن مبارزه را پایان یافته تلقی نکنند و پیروزی را بدست آمده ندانند، و توجه داشته باشند که رفتن او مرحلهای بیش در جریان رو به رشد مبارزه ما نیست و باید با هشیاری هر چه بیشتر مراحل مبارزه را دنبال کنیم.
۳- با آگاهی و بیداری کامل، بار دیگر رشد سیاسی و تقوای اسلامی و آرامش و تحمل انقلابی خود را به اثبات رسانیم و از هر گونه تخریب و آتشسوزی و بینظمی بپرهیزیم و توجه داشته باشیم که عوامل دستگاه و ایادی باقیمانده رژیم میخواهند با بدنام کردن و آلوده ساختن مبارزات مردم، به کارهائی از قبیل پاپین کشیدن مجسمهها، آتشزدن مؤسسات دولتی و ملی و تخریب اماکن و کشتار افراد بیگناه و طرح شعارهای انحرافی دست زنند و به حساب مبارزه مقدس مردم بگذارند، و حال آنکه مردم انقلابی و هشیار ما میدانند که قرآن یعنی منشور انقلاب ما در اینجا نیز درس سازنده خود را مطرح میکند و اعلام میدارد که: «… ولایجرمنکم شنان قوم علی ان لا تعدلوا، اعدلوا هو اقرب للتقوا…»(۲)
و نیز این واقعیت را مورد توجه قرار میدهیم که این قبیل کارها، اقداماتی انقلابی و ریشهای نیست و صرفاً برای انحراف افکار و افراد از مبارزه اصیل و خالی کردن عقدهها و کینههای انقلابی مردم است. مردم میدانند که با محو رژیم تمام آثار شوم آن هم از میان خواهد رفت و برای به کیفر رسانیدن تبهکاران و متجاوزان تنها یک دادگاه عدل اسلامی است که صلاحیت رسیدگی و حکم کردن دارد.
۴- به هیچ عمل فردی و خودسرانه و بیرون از رهنمودها و دستورهای رهبری مورد قبول همه افراد ملت مسلمان اجازه بروز و اجرا ندهید و بدانید که منافقین فراوانی در چهره دوست و به اشکال مختلف مغرضانه به مبارزات ما ضربه میزنند، ما خود ناآگاهانه در دام آنان نیفتیم.
۵- در برابر مشکلات ناشی از مبارزه، حرکتهای تعاونی اسلامی خود را که نمایانگر رشد مکتبی ما است هر چه بیشتر گسترش دهیم.
۶- همبستگی و تشکل خود را پیوسته استوارتر کنیم و در راه تحقق نهضت اسلامی با قبول مسئولیتهای فکری و علمی اجتماعی، نقش سازندهتری را ایفا کنیم و ایمان داشته باشیم که طلوع صبح نزدیک است، الیس الصبح بقریب؟
نهضت آزادی ایران
۲۴/دی/۱۳۵۷
(۱) و تا خدا مؤمنان را در میدانهای نبرد و کورههای انقلاب از هر آلودگی و عیبی پاک سازد و کافران را به تاریکی و نابودی کشاند.
(۲) مبادا کینه و دشمنی گروهی شمارا برانگیزد که به عدالت رفتار نکنید، عدالت را پیشه سازید که این امر برای دست یافتن به پرواپیشگی نزدیکترین عمل است .مائده/۸