پاسبان و پلیس دینی!(۲) * / عبدالعلی بازرگان

پاسبان و پلیس دینی!(۲) *

عبدالعلی بازرگان

۹ آذر , ۱۳۹۳ 

شما اصلا چرا قلمرو امر بمعروف را محدود به “حقوق اجتماعی” می کنید و احکام مهمتر شرعی را که “حقوق خدا”ست از آن جدا می کنید؟

این من نیستم که قلمرو آن را محدود می کنم؛ اسم این فریضه خدائی، خودش را معرفی و محدود می کند؛ گفته شده: “امر بمعروف”، نه امر به مشروع، “نهی از منکر”، نه “نهی از مسکر. اگر گفته بود: امر به حلال، نهی از حرام! حق با شما بود. معروف به اموری گفته میشود که مردم به خیرو خوبی ِ آن “معرفت” پیدا کرده باشند و به اصطلاح در عرف جامعه جا افتاده و به صورت مصوب درآمده باشد، منکر برعکس است؛ منکربه اموری گفته می شود که اکثریت به زشتی آن باور داشته و شکل قانونی پیدا کرده باشد، پس بسیاری از فتاوی فقیهان را که میان خودشان اختلاف است و هنوز  به تصوب نمایندگان واقعی و منتخب مردم (نه دست چین شده های شورای نگهبان) نرسیده، نمی توان ملاک حکم قرار داد.

این ها بحث های لغوی و کلامی است که در تخصص من نیست، من این تفکیک میان حقوق مردم و تکالیف شرعی را در موضوع امر بمعروف و نهی از منکرنمی فهم. چه تفاوتی میان این دو نوع حق وجود دارد؟

ببینید پیامبر اسلام با مثال ساده ای این مسئله را بیان کرده است؛ فرمود: “اگرسوار قایقی بودید و وسط دریا یکمرتبه دیدید کسی درحال سوراخ کردن جای خودش است چه کار می کنید؟ امر بمعروف و نهی از منکر هم همین طور است؛ همه شما سوار یک کشتی هستید”. پس کسی که جای خودش را سوراخ می کند، به “حق” همه سرنشینان خیانت کرده، اما اگر نماز نخواند، روزه نگیرد، می بخورد و از این قبیل، به خودش بد کرده و به خدای خودش مربوط است، به حق کسی تجاوز نکرده که بخواهند از او بستانند.

چطور به کسی بد نکرده؟ مشروب خواراز خرج خانواده اش می زند و حقوق آنان را پایمال می کند و بی حجاب جوانان مردم را تحریک می کند.

درست است، همه امور به نوعی با هم ارتباط پیدا می کنند، ممکن است یکی هم حکم کند سیگاری ها را باید اعدام کرد! آیا موافقید؟ ولی بالاخره یکجا باید مرز و محدوده ای باشد، اگر از زاویه دینی می خواهید مطرح کنید، خدا عقلش از فقیهان ما بیشتر می رسیده که نه برای شرابخواری کیفری دنیائی مقرر کرده و نه برای بی حجابی، شاید هم علتش این باشد که این اموربرخلاف غرق شدن کشتی قابل دفاع است؛ بد حجابی درعرضه و تقاضا تحقق می یابد، چرا یقه عرضه کننده را فقط می گیرید؟ مگر نباید چشم ها هم حجاب داشته باشند؟ قرآن که پوشش چشم و بدن را به هر دو طرف توصیه کرده است.

چه فرق می کند که مردم دولت را امر بمعروف کنند، یا دولت مردم را، یا مردم مردم را؟ در قانون اساسی ما هم هرسه حالت ذکر شده است.

اگر مسئله را از بعد “تکلیف دینی” مطرح می کنید، هیچکس به نظر بنده حق دخالت در اموری که به روابط  بنده با آفریدگارش مربوط می شود ندارد، جز به زبان دعوت و حکمت و موعظه حسنه، آنهم اگر موثر باشد و شخص آمادگی شنیدن داشته باشد، اما اگر از بُعد “حقوق اجتماعی” مطرح می کنید، خدا وکیلی، آشکار شدن چند تار موی یک بد حجاب بیشتر به ارکان کشور آسیب وارد می کند، یا اختلاس ها و غارت های نجومی بیت المال وخرابی و خسران ناشی ازخطا و خیانت های زمامداران و تولیت بدون تراضی ملت؟ پس امر به معروف و نهی از منکرجائی مطرح است که فسادی فراگیراز آن حاصل می شود.

درست است که انحراف دولتمردان خسارت زیادتری به جامعه می زند، ولی من معتقدم این نیروهای مردمی هم که در قالب گروه های رسمی و غیر رسمی با بد حجابی مبارزه می کنند، تفاوتی با منتقدین به انحرافات حاکمان ندارند و هر دو دارند خدمت می کنند.

این که وقتی دولتی  سرکار است که وظیفه اش اجرای قانون است، کار گروه های خودسرخدمت است یا خیانت، بماند برای وقتی دیگر، به خصوص اگرآن دولت مدعی اسلام ناب و ولایت مطلقه هم باشد، اما میان امر به معروف کنندگان وابسته به قدرت، و امر بمعروف کنندگان مردمی فرقی هفتاد ساله راه است؛ از جمله: نوع اول آب و نان و حقوق و مزایا دارد، نوع دوم از نان افتادن و اخراج و آواره شدن. مجریان نوع اول را حاکمان برای مراقبت از ظواهر شرع تربیت و تجهیز و تسلیح می کنند، مجریان نوع دوم را حقیقت برای مراقبت از حقوق مردم به میدان فداکاری می کشاند. امر به معروف نوع اول ناشی از تقلید و تبعیت از فرمان فقیهان و جریانی از بالا به پائین است، نوع دوم ناشی از شناخت و آگاهی و جریانی از پائین به بالا، مجریان نوع اول اغلب از عوام هستند، نوع دوم از عالمان. اولی برای حفظ ظواهر شریعت و پوسته دین عمل می کند و کاری به دل مردم ندارد، دومی برای امور باطنی همچون آزادی، عدالت، حاکمیت ملت و ارزشهای اخلاقی عمل می کند، اولی از موضع قدرت و با اتکاء به اسلحه امر می کند، دومی از موضع منطق و مدارا و ملایمت، بازهم بگویم…؟

این گروه دوم که شما از آن ها سخن می گوئید، اصلا کاری به حجاب و بی بند و باری های دیگر ندارند، مردم ممکن است خیلی کارهای خلاف شرع بکنند، بالاخره باید حساب و کتابی در کار باشد یا نه؟ “دارالحُسبه” هم برای همین نظارت ها در تاریخ گذشته ما تاسیس شده بود، دین که مهم تر از سیاست است، پس محتسب هم باید علاوه برامور شهری، از دین مردم مراقبت می کرده، از سخن شما بر می آید انگاربه هیچ نظارتی از ناحیه دولت معتقد نیستید؟

چرا نیستم؟ دولت باید برای اجرای عدالت و حراست از حقوق مردم اقدام کند، اما حساب نگه داری ازدینداری مردم چه ربطی به متولیان دین ودولت دارد؟ اگر “دارالحسبه” ای هم روزگاری تاسیس شده، درآغاز برای حساب و کتاب بازار و اقتصاد شهری بوده، وگرنه “حسیب”(حسابگر مطلق) از نام های نیکوی خداست و در منطق قرآن خدا “سریع الحساب” و “اسرع الحاسبین” شمرده شده و گفته خدا برای حسابگری کافی است (کفی بالله حسیبا- نساء۶ و شعراء۳۹)، به خود پیامبر هم ابلاغ شده: “نه حساب آنها بر تو است  و نه حساب تو برآنها”(انعام ۵۲) و پیامبر هم فرمود: اگر شعور داشته باشید، حساب آنها جز بر پروردگارم نیست (شعراء۱۱۳).

آدم چشمش را که نمی تواند روی خلاف شرع ببندد، بالاخره کسانی باید بر نحوه حجاب و کارهای خلاف شرع نظارت کنند وگرنه جوانان ما گمراه می شوند.

دوست عزیز، ما که نباید به اصطلاح کاسه داغ تر از آش باشیم؛ وقتی خدا به پیامبرش فرموده: تو پاسدار ایمان مردم نیستی: ماانت علیهم بحفیظ (انعام۱۰۴و ۱۰۷و…)، کار مردم را به تو نسپرده ایم: ما انت علیهم بوکیل (شوری۴۸و۶و…) و دهها بار بر نفی اکراه، الزام، اجبارو تکلیف درامر دین تاکید کرده، ما چه کاره ایم که بخواهیم جوش زیادی بزنیم؟ نتیجه اش این می شود که دها حکم غیر قرآنی به از روی تعصب صادر کنیم.

ظاهرا شما بر این باورید که در زمان پیامبر و حداقل خلفای نخستین، دولت دخالتی در دینداری مردم نمیکرد، خوب بفرمائید این دخالت از کی و به چه دلیل شروع شد؟

عدم دخالت دولت در امور دینی  را شما می توانید به این حساب بگذارید که ایمان و وجدان مسلمانان در صدر اسلام نقش پاسبان درونی را ایفا می کرده و نیازی به گشت دینی احساس نمی شده، من با قبول فرض شما، معتقدم علت این بوده که شناخت حاکمان اولیه ازاسلام قرآنی، چنین اجازه ای را به آنان نمی داده است، انحراف اصلی از زمان خلافت معاویه با تبدیل نظام مردمی مبتنی بر شورا و بیعت (توام با مکانیسم نظارت مردمی “امر بمعروف…”)، به حکومت متمرکز سلطنتی آغاز شد، به این ترتیب بنی مروان و بنی امیه، که سابقه دارترین دشمنان پیامبر بودند، ساز و کار فریضه امر بمروف و نهی از منکررا، که حربه ملت برای نظارت بر دولت و مهار مفاسد آن بود، تبدیل به چماق دولت برای سرکوب معترضان کردند.

بنی مروان و بنی امیه که انگیزه دینی نداشتند، چرا آنها می بایست تشکیلاتی به اسم امر بمعروف و نهی از منکر برای مراقبت از دینداری مردم تاسیس کنند؟

وقتی بساط بت پرستی از شبه جزیره عربستان برچیده شد و قبائل مسلمان شدند، دیگر راهی برای منافقان جز نان  به نرخ روز خوردن و پشت ماسک اسلام سنگر گرفتن وجود نداشت، شما که می دانید معاویه به عنوان کاتب وحی و خویشاوندی با پیامبر، پایه قدرتش را در شامات تحکیم بخشید، پس چه وسیله ای برای تحمیق عوام الناس بهتر از سرگرم کردن آنان به آداب و تشریفات شرعی و غارت بیت المال و قتل معترضین!؟ چرا راه دور رویم؟ ظریفی در پاسخ کسی که پرسیده بود؛ اینهمه توسل حاکمان ما به انواع نهادهای نهی از منکر با لباس شخصی و رسمی برای مبارزه با بی حجابی، به رغم بی حاصل بودن آن در این مدت طولانی برای چیست؟ گفته بود: وقتی آزادی و عدالت و ارزشهائی که مردم برای آن انقلاب کردند پایمال شده است، جز پافشاری برای حفظ ظواهر شرعی، چه پاسخی به مردم ساده دلی که دین را در حجاب می بنیید خواهند داشت؟ همین است که حجاب شده همه اسلام.

پس در دوران بنی امیه وبنی عباس و ادوار پس از آنها هم مبارزه با بدحجابی معمول بوده و این اختصاص به نظام ما ندارد. درست است؟

خیر! بی بند و باری در پوشش، در دنیای غرب هم سابقه ای شصت هفتاد ساله بیشتر ندارد، قبلا حساب و کتاب وکدهائی، حداقل در محیط های کاری وجود داشت، در ایران قبل از اسلام هم بی بند و باری در نحوه پوشش در فرهنگ ایران و مذهب زرتشت نبود. اما میگساری و مجلس بزم و شراب و شاهد کم و بیش وجود داشته و شاعران ما عمدتا شکوه ازتعزیز محتسبان درهمین زمینه ها کرده اند.

حالا شما هم ناراحت هستید که چرا به جرم میگساری کسانی را در طول تاریخ تعزیز کرده اند؟ آیا معتقدید که باید آزادشان می گذاشتند تا این خلاف شرع ها را توسعه و تعمیم دهند؟

اولا، مگر در کشورهائی که مصرف مشروبات آزاد است، همه مردم پشت در مشروب فروشی ها صف می کشند و همه شب مست به خانه می آیند و در مملکت ما با بستن میخانه ها کسی لب تر نمی کند؟ ثانیا، من و شما چه کاره ایم که از خودمان حکم صادر کنیم؟ مگردر قرآن که سند اصلی اسلام است و هیچ فتوائی مغایر آن برای مسلمانان نباید اعتبار داشته باشد، کیفری برای میگساری تعیین شده است؟

۲۹ نوامبر۲۰۱۴، هشتم آذر ۱۳۹۳

*  گپ و گفتگوئی دوستانه.

ادامه دارد