چرا دولت موقت استعفا داد؟ / محمدحسین بنی اسدی

چرا دولت موقت استعفا داد؟

۷ آذر , ۱۳۹۳ 

محمدحسین بنی اسدی*

تلویزیون علیه دولت موقت بود

عموما تصور میشود که علت استعفای مرحوم مهندس بازرگان و دولت موقت صرفا تسخیر سفارت امریکا بود. این تصور عمومی نادرست ‫است. دولت موقت قبل از اشغال سفارت در سیزدهم آبان ۱۳۵۸ و طی نُه ماه مسئولیت خود نیز بارها عدم رضایت خود را از وجود مراکز‫ متعدد قدرت و دخالتهای غیرقانونی و غیراخلاقی در امور دولت و ملت، و به ویژه برخورد مخرب و خصمانۀ تلویزیون و رادیو با دولت، قصد ‫و تمایل خود را برای استعفا به رهبر فقید انقلاب اعلام کرده بود. آنچه در بامداد روز چهاردهم آبانماه ۱۳۵۸ به استعفای قطعی مرحوم ‫مهندس مهدی بازرگان منتهی شد، اعلامیۀ خصمانه ای بود که در بامداد همان روز به نام مرحوم حجت الاسلام لاهوتی، فرمانده وقت سپاه از رادیو ایران پخش ‫‫شد؛اعلامیه ای که بعدا ًمرحوم لاهوتی درگفتگو با مرحوم مهندس بازرگان صدورآنرا ازسوی خود تکذیب و صادر کنندۀ آنرا معرفی کرده و مؤکدا ًاز ایشان ‫‫خواسته بود، تا زمانی که او در قید حیات است،آنرا نزد خود محفوظ و مکتوم دارند. من دردوران دولت موقت، ابتدا به عنوان معاون نخست وزیر در امور مردمی ‫‫و سپس وزیر مشاور در امور اجرایی، با آن مرحوم در دولت موقت همکاری داشتم و کم وبیش شاهد جریان امور، به ویژه در روزهای نیمۀ اول آبانماه۱۳۵۸ بودم.

‫‫در ادامه به پاره ای از علل و عوامل و همچنین فرایندی که منتهی به استعفای مهندس بازرگان و دولت موقت شد اشاره میکنم.

استعفای مهندس بازرگان و دولت موقت یک پدیدۀ ناگهانی نبود، بلکه فرایندی ناشی از تفاوت در دیدگاهها بود که با جریان گروگانگیری پایان یافت. ریشه های تفکر مهندس بازرگان در تلاشها و فعالیت های اسلامی، فرهنگی واجتماعی چهل سالۀ او در جهت ایجاد جامعۀ مدنی از طریق تشکیل سازمانهای مردم نهاد از جمله انجمن های اسلامی مهندسان، پزشکان، معلمان، دانشجویان و با هدف آموزش کار جمعی و مشارکت اجتماعی به نسل جوان و برای آماده ساختن آنان برای حضور مفید و فعال در سطح جامعۀ ایران بود.  مطالعات، نوشته ها و سخنرانی های منظم و متعدد او در جهت شناساندن فهم متفاوتی از اسلام به مردم، به ویژه جوانان، بود. تلاش او در جهت نشان دادن این امر بود که اسلام نه تنها با عقلانیت و علم از یک سو و با آزادی و مردمسالاری(دموکراسی) از سوی دیگر تعارض و تضادی ندارد، بلکه برعکس خود مشوق عقلانیت و علم و جماعت و مشاوره و مشارکت عمومی در اصلاح و بهبود سرنوشت خود میباشد. اعتقاد او براین بود که ا صلاحات اجتماعی امری تدریجی و مبارزه ای مستمر است و همراه با اصلاح نفوس و رشد اخلاقی و فرهنگی صورت میگیرد. معتقد بود که آزادی و مردمسالاری امکان میدهد تا مردم ساختارهای اجتماعی متناسب با نیازهای خود، از جمله فرم و ویژگی های نظام اجتماعی و شکل حکومت و دولت را مبتنی بر ارزشها و اعتقادات خود (به ویژه ارزشهای اسلامی) ایجاد نمایند.

اعضای دولت او نیز پرورش یافتۀ انجمن ها و تشکیلات مدنی مانند انجمن اسلامی مهندسین وانجمن اسلامی پزشکان و نهضت آزادی ایران بودند. افرادی مانند مهندسان کتیرایی، معین فر، طاهری، صباغیان، توسلی و شهید دکتر چمران، دکتر یزدی، شهید رجایی همگی از اعضای انجمن های مهندسان، معلمان، پزشکان و… به شمار می آمدند و دارای اعتقادات و نگرش های مشابه اسلامی، اجتماعی و فرهنگی بودند.

انقلاب اسلامی ایران به لحاظ نظری یک انقلاب فرهنگی، ارزشی و اخلاقی بود. خواستگاه و هدف انقلاب ارزش های اسلامی و مناسبات اخلاقی و تأمین حقوق ملت به ویژه آزادی های اساسی بود، که برای مدتها از آن محروم بودیم و بسط عدالت به معنای تأمین و دفاع از حقوق شهروندان. علاوه بر این، استقلال کشور و عدم وابستگی آن به دول غربی و شرقی از اهداف دیگر انقلاب تلقی میشد.

ازاین رو طبیعی بود که مهندس بازرگان و یاران او برای تشکیل دولت دعوت شوند، به طوری که در ابتدا تظاهرات گسترده ای در جهت حمایت از آن به مثابه دولت کریمۀ امام زمان(عج) به عمل آمد؛ و در صورتی که مهندس بازرگان از پذیرش این دعوت امتناع میکرد، مورد انتقاد بیشتر دوست و دشمن در داخل و خارج از کشور قرار میگرفت. علاوه براین، شرایطی که حادث شده بود فرصت بسیار ارزشمند و بی نظیر و تاریخی ای بود که به نظر میرسید امکان اصلاح شرایط اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی جامعه را براساس آموزه های اسلامی از طریق روش های دموکراتیک فراهم کرده باشد.

مهندس بازرگان و همکاران او اگر دراین برهۀ تاریخی برای تحقق ارزش ها و آرمان هایی که بیش ا ز سی سال برای آن تلاش و مبارزه کرده بودند، مسئولیت تشکیل دولت را نمی پذیرفتند، باید به این سؤال مهم پاسخ میدادند که به رغم برخی تفاوت در دیدگاه ها، در پی کدام شرایط و موقعیت بهتری برای تحقق اهدافشان بودند؟ و چنین آمادگی و شایستگی را برای کی و کجا میخواستند؟

رهبرانقلاب (آیت الله خمینی) در حکم خود وظیفه و مأموریت مهندس بازرگان را به این شرح تعیین کرده بودند: ادارۀ امور جاری کشور، برگزاری رفراندوم تبدیل نظام سلطنتی به نظام جمهوری اسلامی از طریق رفراندوم، تهیۀ پیش نویس قانون اساسی جدید و برگزاری انتخابات مجلس مؤسسان قانون اساسی، برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و برگزاری انتخابات مجلس. هرچند دولت موقت سعی خود را بر اجرای برنامۀ تعیین شده متمرکز نمود، مسائل و بحران های استان ها و مناطق مرزی از قبیل کردستان، خوزستان، سیستان و بلوچستان و ترکمن صحرا، با خطر تجزیه طلبی، و همچنین تحریکات و بحران آفرینی های گروه های چپ و حزب توده و گروه های تندرو رادیکال موانع جدی در راه پیشبرد برنامه های دولت ا یجاد کردند که یکی از مهمترین آنها، علاوه بر عدم حمایت و همکاری رادیو و تلویزیون با دولت موقت، تحریک مردم علیه دولت و عدم انعکاس مؤثر کارها واخبار مربوط به دولت موقت بود. به عنوان مثال، در اولین مراسم عید نوروز که همۀ نمایندگان دولت های دیگر برای تبریک سال نو و تأیید دولت نوپای ایران برای دیدار با مهندس بازرگان و وزرای دولت موقت به ساختمان نخست وزیری آمدند، حتی یک نفر خبرنگار یا عکاس از طرف سازمان رادیو و تلویزیون که گزارشی برای پخش و اطلاع مردم تهیه نماید در این جلسۀ بسیار مهم حضور نداشت، که ا ین خود دلالت بر عدم رابطۀ هماهنگ و مطلوب بین دولت موقت و سازمان رادیو و تلویزیون مینمود.

شوراهای کارگری و غیرکارگری بی ضابطه، خودسر و غیرمسئول و غیرقانونی با اعمال مخرب خود در کار واحدهای تولیدی وادارات اخلال و خود را انقلابی و دولت موقت را غیرانقلابی معرفی و تبلیغ میکردند.

دولت موقت، به رغم بحران ها و کارشکنی ها، با تمام تلاش نه تنها امور جاری کشور را ساماندهی کرد بلکه به برگزاری رفراندوم تبدیل نظام سلطنتی به جمهوری اسلامی و برگزاری انتخابات مجلس مؤسسان (خبرگان)، آماده کردن پیش نویس قانون اساسی واخذ تصویب شورای انقلاب برای پیشنهاد کردن آن به مجلس خبرگان نیز پرداخت.  به رغم اتهام های گروه های کم صبر و تندرو، که دولت موقت را به بوروکراسی، لیبرالیسم، عدم قاطعیت و طرفداری از سرمایه داری متهم میکردند و به رغم بحران های مستمر در همین دورۀ کوتاه، اولین اساسنامۀ سپاه پاسداران برای حفظ امنیت و دفاع از نظام جدید تدوین گردید، جهاد سازندگی پیشنهاد و پس از تأیید رهبر انقلاب سازماندهی شد و برای پاسخگویی موقت به نیازهای روستاها و نقاط محروم کشور با مشارکت هزاران نفر از علاقه مندان، مرکب ا ز دانشجو واستاد و پیر و جوان از صنوف مختلف، کار خود را آغاز کرد و تحرکی گسترده در سرزمین ایران ا یجاد نمود. اولین انتخابات شهر و روستا در کردستان برگزار شد وامیدواری لازم را برای ایجاد آرامش فراهم آورد.  برای حمایت از فلسطین، آخرین روز ماه مبارک رمضان به عنوان روز قدس پیشنهاد واز سوی رهبر انقلاب تصویب واعلام شد. در جهت کمک به طبقات محروم، پلکانی کردن قیمت های آب و برق را برنامه ریزی نمود تا هزینۀ مصرف آنها برای خانواده های کم مصرف و احیانا کم درآمد، رایگان و برای خانواده های پرمصرف گرانتر شود؛ راه حلی که ا مروز نیز میتواند به خوبی مقاصد هدفمند کردن یارانه ها را تحقق بخشد و به روش غیرکارآمد تورم زای کنونی پایان دهد. شهردار منتخب دولت در تهران نیز برای حل مسئله حاد ترافیک آن زمان، طرح محدودۀ ترافیک را برای اولین بارارائه کرد و به اجرا گذارد. دولت موقت ا قدام به تشکیل شورای طرح های انقلاب نمود و مسئولیت آن را به مرحوم دکتر یدالله سحابی به عنوان وزیر مشاور در اینگونه طرح ها سپرد تا علاوه بر پیش نویس قانون اساسی جدید، طرحها و پروژه های تغییر و تحول وضع گذشته در جهت ایجاد وضع مطلوب آینده را با استفاده از مشارکت گسترده و دریافت نظرات علاقه مندان صاحب نظر تدوین و به دولت پیشنهاد دهد.

در یکی از جلسات ملاقات با رهبر انقلاب، دولت موقت گزارشی از ۷۵ کاری را که انجام داده بود مطرح میکند. ایشان میفرمایند پس چرا این کارهای مهمی را که انجام داده اید برای مردم نمی گویید و ملت را آگاه نمی سازید؟ البته، اگر رادیو و تلویزیون همکاری میکرد و به جای اعتراضات خردکننده به دولت به معرفی تلاشها و کارهای انجام شده میپرداخت، شاید شاهد استعفای دولت موقت در روز چهاردهم آبان ۱۳۵۸ نمی بودیم.

در بعد ازظهر روز چهاردهم یا پانزدهم بهمن ۱۳۵۷، قرار بود که رهبر انقلاب با حضور صدها خبرنگار خارجی حکم نخست وزیری مهندس بازرگان را طی مراسمی تاریخی و فراموش نشدنی در سالن اجتماعات مدرسۀ رفاه به ایشان ابلاغ نمایند. قرار بود که حکم مذکور را آقای هاشمی رفسنجانی قرائت کند و همزمان به انگلیسی و فرانسه به وسیلۀ دو نفر از افراد نزدیک ترجمه شود.  وقتی آقای دکتر یزدی و آقای دکتر غلامعباس توسلی برای ترجمۀ مطالب تعیین شدند و روی صحنه رفتند، آقای قطب زاده که گویا انتظار داشت به عنوان یکی از مترجمان تعیین شود با حالت اعتراض و قهر جلسۀ با شکوه آن روز را ترک کرد. کمتر کسی متوجه این امر شد. فکر میکنم اولین نقطۀ اختلاف نظر از همینجا شروع شد. در روز پیروزی انقلاب (۲۲ بهمن) در مدرسۀ رفاه بودیم. به آقای دکتر یزدی پیشنهاد کردم که وقت آن است که به ساختمان تلویزیون در خیابان جام جم برویم و شاهد اولین پیام های انقلاب از تلویزیون باشیم. ایشان موافقت کرد. همین پیشنهاد را به آقای قطب زاده کردم، ایشان هم موافق بود. هنگام حرکت به طرف ایستگاه تلویزیون، دکتر یزدی به دلایلی نیامدند و اینجانب با آقای قطب زاده، آیت الله موسوی اردبیلی و یکی دو نفر دیگر با اتومبیلی به طرف ساختمان تلویزیون راه افتادیم. آیت الله موسوی اردبیلی و پدر رضایی ها (احمد و رضا)از مجاهدین اولیه پیام دادند. پس از آن، آقای قطب زاده در تلویزیون ماندگار شد و سپس رئیس دستگاه مذکور گردید. ایشان علاقه مند بود که همسطح وزرای کابینه در جلسات هیئت دولت شرکت کند، ولی مرحوم مهندس بازرگان با این امر موافق نبودند، زیرا تلویزیون بخشی از وزارت اطلاعات و جهانگردی بود و وزیر مربوط در جلسات هیئت دولت شرکت مینمود. این موضوع عاملی برای فاصله گرفتن او از دولت موقت و نزدیک شدن او به دیگران و در نتیجه عدم حمایت و همکاری، و بعداً مخالفت و کارشکنی رادیو و تلویزیون با دولت موقت، شد. عدم همکاری و حمایت مناسب رادیو و تلویزیون با دولت موقت همچنان ا دامه داشت.

مرحوم مهندس بازرگان در این مورد به رهبر انقلاب شکایت میبرند و حتی هیئتی را برای بررسی و گزارش عملکرد این دستگاه و اصلاح روش آن تعیین میکنند، ولی این دستگاه که نقش تعیین کننده ای در ایجاد وحدت و انسجام و همکاری مردم با دولت داشت، همچنان به برنامه های خود علیه دولت موقت ادامه میدهد و در یک لحظۀ حساس تاریخی ضربات خود را وارد میسازد.

و حالا جریانات هفتۀ دوم آبان ماه ۱۳۵۸ :

مراسم جشن های استقلال الجزایر در حوالی دهم آبان ۱۳۵۸ برگزار میشد. دولت الجزایر از دولت ایران برای شرکت در جشن های مذکور دعوت کرده بود. دولت موقت نیز با توجه به سوابق مبارزاتی الجزایر در برابر فرانسه و موفقیت آن در کسب استقلال خود تصمیم میگیرد که در جشن های مذکور شرکت کند. آقای قطب زاده حتی حاضر نشده بود که خبرنگار یا عکاسی برای تهیۀ گزارش و عکس از نخستین سفر نخست وزیر ایران به خارج آن هم به کشورانقلابی الجزایر، به فرودگاه بفرستد.

در حاشیۀ جشن مذکور، برژینسکی مشاور امنیتی رئیس جمهوری امریکا از مرحوم بازرگان درخواست ملاقات میکند. مهندس بازرگان به علت مطالبات چندین میلیارد دلاری ایران از امریکا و همچنین عدم تحویل وسایل و تجهیزات هواپیماهای ۱۴ F با این درخواست موافقت مینماید. برژینسکی به هتل محل اقامت هیئت ایرانی رفته و در آنجا با بازرگان و با حضور وزیر دفاع وقت، شهید چمران و وزیر خارجۀ وقت دکتر یزدی ملاقات میکند.

در این جلسه، مطالبات مالی و فنی ایران در مورد وسایل و تجهیزات و لوازم یدکی هواپیماهای F-14 که بدون آنها هواپیماهای مذکورناکارآمد بودند، مطرح و تحویل آنها درخواست میگردد. هنوز هیئت ایرانی در الجزایر بودند که تلویزیون ایران برنامۀ تبلیغاتی خود را علیه دولت موقت تشدید مینماید و از فضای سیاسی ملتهب ایران، که ناشی از موافقت امریکا با رفتن شاه به امریکا برای معالجه بود، برای انتقاد و حمله به ملاقات هیئت ایرانی با برژینسکی حداکثر سوءاستفاده را میکند. برنامه های تلویزیون ایران در شب های قبل از سیزدهم آبان به شدت ضدامریکایی و همزمان حاوی حملات کوبنده علیه دولت و شخص بازرگان بود.

هیئت ایرانی در روز یازدهم یا دوازدهم آبان، شب هنگام به ایران بازگشت. با توجه به برنامه های رادیو تلویزیون در تشویش جامعه، به فرودگاه رفتم و نگرانی خود را نسبت به وضعیتی که تلویزیون ایجاد کرده بود به مرحوم بازرگان اظهار و درخواست کردم که با خبرنگار خبرگزاری پارس، که حضور داشت، مصاحبه کنند و شرح مسافرت و ملاقات های خود را در آنجا بدهند و تحریکات مغرضانه ای را که شده است خنثی کنند. مهندس بازرگان با درخواست بنده موافقت نکردند. گویا میخواستند ابتدا گزارش خود را به هیئت دولت و رهبر انقلاب بدهند و سپس آنچه را که لازم و مفید است در مصاحبه ها و اخبار منتشر و مطرح کنند. البته این بسیار دیر بود.

یک یا دو روز بعد (سیزدهم آبان) خبر رسید که عده ای از دانشجویان سفارت امریکا را اشغال کرده اند. با توجه به ا لتهاب سیاسی جامعه و تحریکات تلویزیون، این واقعه ای مهم بود، ولی چون قبلاً نیز یکبار اتفاق افتاده بود و نسبتاً به سادگی رفع شده بود، اهمیت آن فورا درک نشد، تا دولت و وزیر خارجه فورا اقدام مناسبی را به عمل آورند. صبح روز بعد، چهاردهم آبان، دراخبار صبحگاهی اعلامیه ای به نام فرمانده وقت سپاه، حجت الاسلام لاهوتی، قرائت شد. این اعلامیه، از اشغال سفارت امریکا حمایت میکرد و دولت موقت را به شدت مورد حمله قرار میداد. پخش چنین اعلامیه ای ا ز رادیوی دولتی کشور علیه دولتی با سوابق درخشان و شخص مرحوم مهندس بازرگان دلالت بر ماجرای گسترده تر و عمیق تری از تسخیر احساساتی و موقت سفارت امریکا به وسیلۀ چند دانشجو داشت. به محض رسیدن به محل نخست وزیری، به اتاق مهندس بازرگان رفتم و پس از سلام پیشنهاد کردم که دولت استعفا کند. ایشان از کشوی میز، استعفای خود را که دقایقی قبل نوشته بودند به من دادند و گفتند قبل از تو نیز مهندس تاج (وزیر نیرو) تلفن زده و همین پیشنهاد را مطرح کرده اند. از من خواستند اگر نظری در مورد متن استعفانامه دارم، عرض کنم. متن نامه کوتاه بود و علت ا ستعفای “قطعی” را تعدد مراکز تصمیم گیری و عدم هماهنگی لازم اعلام میداشت و اظهارامیدواری برای تعیین جانشینی را که هماهنگی بیشتری با رهبرانقلاب داشته باشد مینمود.  پیشنهاد کردم کلمۀ “قطعی” را از “استعفای قطعی” حذف کنند. موافقت نمودند واستعفانامه را پاکنویس کردند و خواستند که از طریق مهندس ابوالفضل بازرگان قبل ا ز ظهر روز چهاردهم آبان به قم برده و به رهبر انقلاب تسلیم شود. استعفای آن مرد بزرگ، که دولت او را دولت کریمۀ امام زمان خواندند، به سرعت و در نهایت سادگی صورت گرفت. هیچ برنامه و قصدی نیز برای چانه زدن سیاسی و گرفتن امتیاز و قدرت وجود نداشت.

بعد از ظهر روز چهاردهم آبان، پس از آنکه نامۀ استعفا به قم برده شده بود، مهندس بازرگان مرا خواستند و گفتند به ا یشان خبر رسیده است که دانشجویان قصد دارند به وزارت خارجه بروند و ” بروس لینگن”  کاردار (جانشین سفیر)  را دستگیر کنند و به سفارت ا مریکا ببرند. از من خواستند که نزد دکتر بهشتی بروم و پیغام دهم که چنین کاری صلاح نیست وایشان از این کار جلوگیری نمایند. دستور ایشان را انجام دادم و با مداخلۀ دکتر بهشتی از این عمل جلوگیری شد. مهندس بازرگان ا ز رابطۀ دکتر بهشتی با دانشجویان و حرف شنوی آنها از آن مرحوم ا طلاع داشت. همچنین با توجه به عدم انتظار استعفای دولت در این مقطع زمانی و ساده برخورد کردن مهندس بازرگان با اشغال سفارت ا مریکا و گروگانگیری، میتوان گفت که تصور ایشان بر ا ین بود که ماجرا به زودی فیصله مییابد. موضوع ا ستعفا هم محرمانه بود.

عصر روز چهاردهم آبان هیئت دولت تشکیل جلسه داد و استعفا مطرح شد. براساس ضوابط و معیارها و تعهدات اخلاقی و بین المللی، کسی این کار را تأیید نمیکرد. قبلاً رهبر انقلاب در پاسخ به سؤال مهندس بازرگان درمورد روابط با امریکا فرموده بودند که “کج دار و مریز” عمل کنید. اگر تغییری حادث شده و ادامۀ روابط به مصلحت نبود، دولت میتوانست اعلام قطع رابطه کند و کارکنان سفارت را اخراج و سفارتخانه را تعطیل اعلام کند و ضوابط قانونی واخلاقی را رعایت نماید. اعضای دولت موقت تصمیم مهندس بازرگان را تأیید کردند.  دراین اثنا، شهید باهنر به بنده تلفن زدند و گفتند که با دوستان هستند (مقصودشان مرحوم دکتر بهشتی، آقای هاشمی رفسنجانی و…بود). نگران بودند و جویای اخبار و آنچه در جلسۀ هیئت دولت مطرح بود. پاسخ دادم که تلفنی نمیتوانم توضیحی بدهم. خواهش کردم که همگی به جلسه تشریف بیاورند. با این تلفن نتیجه گرفتم که خبر از قم به رئیس و اعضای شورای انقلاب رسیده است و احتمالاً به وسیلۀ رهبرا نقلاب به قم احضار شده اند. طبق اطلاعاتی که بعداً دریافت داشتیم، آقایان دکتربهشتی، شهید باهنر، هاشمی رفسنجانی و… فردا صبح (پانزدهم آبان) در قم، خدمت رهبر انقلاب حضور مییابند.

ایشان با استعفای مهندس بازرگان موافقت نمیکنند. آقایان محل را ترک واحتمالاً به سوی تهران برای مذاکره با مهندس بازرگان حرکت میکنند. ولی در اوایل راه خبر استعفا را از رادیو دریافت میکنند. لذا پس ا ز حدود نیم ساعت به محل دفتر رهبر انقلاب باز میگردند و بلافاصله با ایشان ملاقات میکنند. خبر استعفای مهندس بازرگان، قبل از اعلام مخالفت امام با ا ستعفا، درز کرده و به اطلاع قطب زاده رئیس رادیو و تلویزیون رسیده بود. او هم بلافاصله، در حدود ساعت یازده صبح، دستور به پخش خبر میدهد. از آنچه در حضور رهبر انقلاب گذشته بود بی خبرم ولی میدانم پس ا ز ملاقات دوم وانتشار خبر، موافقت رهبرانقلاب با استعفا و تشکر از خدمات مهندس بازرگان اعلام میگردد.

مهندس بازرگان، پس ا ز استعفا، بنابر آیۀ شریفۀ وَتَعَاوَنُواْ عَلَىا لْبرِّ والَتقَّوْىَ ولاَ تعَاَونوَُا عْلَىَا لإثمِْ والَعْدُوْانَ همچنان به همکاری و تلاش خود برای خدمت و اصلاح امور ادامه داد.  با عضویت در دولت شورای انقلاب تا برگزاری انتخابات رئیس جمهوری و مجلس و تحویل دولت انتقالی به دولت دائم جمهوری اسلامی ا یران و سامان یافتن نسبی امور همچنان همکاری نمود و سپس نیز به عنوان نمایندۀ مردم تهران در مجلس به انتقاد و اصلاح وامر به معروف و نهی از منکر مسئولان پرداخت و در این راه نیز صبورانه هزینه های آن را پرداخت کرد. مهندس بازرگان و بسیاری از اعضای دولت موقت و همکاران او سالها در رژیم گذشته با استبداد و ظلم و فساد مبارزه کرده بودند. ارزشهای اسلامی و اخلاقی، حقوق و آزادی های اساسی مردم، علم و عقلانیت، تعهدات اجتماعی و امانتداری، صلح و دوستی و همکاری های خیرخواهانۀ ا جتماعی اساس و هدف فعالیت های او و همکارانش بود. بسیار بیش از آنکه از منظر قدرت به دولت و حکومت بنگرند، از دیدگاه خدمت و اخلاق به آن مینگریستند.

هنگامی که ا حساس کردند تعهدات اخلاقی و قانونی و خدمات خود را در قبال داخل و خارج نمیتوانند به طور مؤثر و مناسب انجام دهند، ترجیح دادند در قبال عدول از تعهدات قبلی مماشات نکنند و مناصب بی ارزش قدرت را رها سازند. دولت او یک دولت اخلاقی و تصمیم او در استعفا نیزیک تصمیم اخلاقی بود.

بسیاری از کسانی که جریان منتهی به پانزدهم آبان سال ۱۳۵۸ را برنامه ریزی کردند بعدها به ا شتباه خود ا ذعان و ا ز او طلب حلالیت کردند.

* محمدحسین بنی اسدی معاون نخست وزیر در دولت موقت

منبع: اندیشه پویا – سال سوم – شماره بیست و یکم – آبان ۱۳۹۳