ایران، آمریکا و مسئله هستهاى
مقاله دکتر ابراهیم یزدى وزیر اسبق امور خارجه ایران در سرمقاله شرق
(۳۰/۰۳/۸۵ )
۱- کوشش هاى دیپلماتیک آرام آرام موضوع هسته اى را به یک مرحله حساس و سرنوشت سازى رسانیده و فرصت هایى را براى عبور از این بحران به نفع منافع و امنیت ملى ایران و صلح و آرامش منطقه فراهم ساخته است. بى توجهى یا کم توجهى به حساسیت شرایط کنونى ممکن است موجب از دست رفتن فرصت ها و بروز مخاطرات جدى شود.به دنبال یک تفاهم و توافق چندجانبه میان آژانس بین المللى انرژى هسته اى، اتحادیه اروپا، روسیه، چین و آمریکا بسته اى از پیشنهادها به ایران ارائه و به موجب آن از ایران خواسته شده است که غنى سازى اورانیوم را متوقف سازد. در برابر به ایران به عنوان مشوق، وعده داده شده است که تحریم فروش هواپیماهاى مسافرى به ایران لغو شود، عضویت ایران در سازمان تجارت جهانى تسریع و تصویب شود، همکارى با ایران براى جایگزین کردن تاسیسات تولید آب سنگین (اراک) با تولید آب سبک، ارائه تضمین هاى امنیتى به ایران از سوى کشورهاى گروه ۱+۵ و غنى سازى مشترک با ایران در خاک روسیه. یک نظر دیگر هم در جامعه جهانى به وجود آمده است که براى حل بحران هسته اى مذاکره رودررو میان ایران و آمریکا ضرورى است. مقامات مسئول در ایران مجموعه پیشنهادها را مثبت تلقى کرده اند و آمادگى ایران را براى مذاکره با آمریکا بدون هیچ قید و شرطى، چه به صورت مستقیم میان دو کشور و چه در هیات هاى دیگر از جمله گروه ۱+۵ پذیرفته اند. دولت آمریکا مذاکره با ایران را به توقف غنى سازى اورانیوم توسط ایران مشروط ساخته است.
۲ – به موجب اظهارات مقامات مسئول کشورمان، ایران به فناورى تبدیل سنگ معدن اورانیوم به کیک زرد (در اصفهان) و غنى سازى آن در نطنز دست یافته است. یکى از اهداف ایران در گفت وگو با آژانس بین المللى انرژى هسته اى و کشورهاى اروپایى، به دست آوردن زمان براى ادامه تحقیقات هسته اى با هدف بومى کردن فناورى غنى سازى اورانیوم و تولید سوخت هسته اى براى نیروگاه بوشهر بوده است. به نظر مى رسد این هدف اکنون تحقق پیدا کرده است. اما از آنجا که روسیه ساخت نیروگاه هسته اى بوشهر را به اتمام نرسانیده و تحویل نداده است، ایران محلى براى مصرف اورانیوم غنى شده ندارد، جز این که آنها را براى مصرف آینده در نیروگاه بوشهر، هر زمان که تحویل داده شود، ذخیره کند. بنابراین ایران مى تواند دستاورد خود را براى توسعه و تکمیل فناورى هسته اى تثبیت کند. اما اقدام ایران باید مشروط به این باشد که آژانس بین المللى، ایران را به عنوان یک کشور هسته اى به رسمیت بشناسد. به طورى که تغییرات احتمالى در مقررات ان پى تى شامل ایران نشود. هم اکنون در میان کشورهاى اصلى دارنده فناورى هسته اى مذاکراتى براى ایجاد یک باشگاه هسته اى انحصارى با عضویت ده کشور هسته اى در جریان است. به نظر «کارشناسان رهیافت هسته اى چندجانبه» (ام اى ان) این احتمال وجود دارد که در صورت تشکیل یک باشگاه هسته اى انحصارى، به حقوق غیرقابل انکار کشورهاى عضو ان پى تى در تحقیق ،توسعه و استفاده از انرژى هسته اى براى مقاصد صلح آمیز لطمه وارد شود. آنچه تاکنون کشورهاى ۱+۵ و حتى غیرمتعهدها گفته اند، تاکید بر حق ایران در دستیابى به فناورى هسته اى است. اما این حقى است که همه اعضاى ان پى تى دارند. اگرچه برخى از اعضاى ان پى تى کشور هسته اى محسوب نمى شوند، اما ایران سرمایه گذارى عظیمى براى تاسیسات هسته اى خود کرده است. توافق ایران با آژانس باید به صورتى باشد که حق ایران در استفاده از این تاسیسات از بین نرود.
اگرچه اعضاى ان پى تى، از جمله ایران حق دارند از معاهده خارج شوند، اما براى کشورى مثل ایران خروج از ان پى تى با هزینه هاى بسیار سنگینى همراه خواهد بود. بنابراین حل مسئله کنونى نباید براساس از این ستون به آن ستون فرجى است، موقتى باشد. هزینه ادامه بحران یا تکرار آن معادل است با از دست دادن فرصت ها براى سر و سامان دادن به برنامه هاى توسعه و ادامه توسعه نیافتگى. حل بحران هسته اى و به دنبال آن بحران و تنش در روابط خارجى به صورت نهایى و همه جانبه و نه موقتى و مقطعى نکته اى است که باید در راس توجهات و اولویت هاى تصمیم گیرندگان قرار بگیرد. نکته دیگر توجه به مشوق هاى پیشنهادى و ارائه پیشنهادهاى تکمیلى است. در حالى که رئیس جمهور، وزیر امور خارجه و دبیر شوراى عالى امنیت ملى کشورمان از بسته پیشنهادها استقبال کرده و آن را گامى مثبت تلقى کرده اند و این به جاى خود واکنشى دیپلماتیک محسوب مى شود، اما توجه به چند نکته ضرورى است. اول این که برخى از پیشنهادهاى تشویقى ماهیت یا ارزش تاکتیکى دارند نه استراتژیک. از آن جمله است لغو تحریم فروش هواپیماهاى مسافربرى به ایران. اگرچه ناوگان هوایى ایران به علت تحریم ها دچار ضعف هاى جدى و هزینه ساز است و فروش هواپیما این مشکل را برطرف مى سازد اما اولاً یک معامله پرسود تجارتى براى فروشندگان هواپیماها نیز است. ثانیاً هیچ تضمینى وجود ندارد که ایران در آینده نه چندان دور با تحریم فروش قطعات یدکى هواپیماها روبه رو نشود. تعهد و تضمین فروشنده به تامین قطعات یدکى، در وضعیت روابط ایران با دنیاى غرب کافى به نظر نمى رسد. برخى از پیشنهادهاى تشویقى، نظیر پذیرش ایران به عضویت در سازمان تجارت جهانى، اگرچه على الاصول مثبت هستند، اما در وضعیت کنونى اقتصاد ایران، به خصوص با توجه به نامه اخیر ۵۰ کارشناس برجسته اقتصادى ایران معلوم نیست پیوستن ایران به سازمان تجارت جهانى یک امتیاز است یا یک وام براى تعمیق و تشدید بحران اقتصادى و مزید بر نگرانى هاى برشمرده شده در نامه کارشناسان اقتصادى ایران. یکى دیگر از مشوق ها که توسط گروه ۱+۵ نیز پذیرفته شده است، پیشنهاد روسیه مبنى بر «غنى سازى مشترک با ایران در خاک روسیه» است. (وزیر امور خارجه روسیه، گزارش مهر، شرق ۲۷/۳/۸۵) فهم دلایل اصرار روسیه بر پذیرش این پیشنهاد چندان مشکل نیست. اما چرا باید ایران به رغم میلیاردها دلارى که در تاسیسات هسته اى خود سرمایه گذارى کرده است مجدداً در تاسیسات غنى سازى اورانیوم در خاک روسیه سرمایه گذارى نماید؟ به خصوص که سابقه روسیه در همکارى با ایران چندان مطلوب نیست. روسیه تعهدات خود را در مورد نیروگاه هسته اى بوشهر به انجام نرسانیده است. ایران به جاى این پیشنهاد باید بر طرح قبلى خود، مبنى بر مشارکت کشورها و شرکت هاى غربى در غنى سازى ایران اصرار بورزد. از جهات انتقادى، سیاسى و امنیت ملى این طرح هم براى ایران و هم طرف هاى احتمالى غربى مناسب تر است تا طرح روسیه.
یکى دیگر از مشوق ها تضمین امنیت ایران است. اگرچه دولت آمریکا رسماً در واکنش به آن، اعلام کرد که هیچ تضمینى را تعهد نمى کند، اما به فرض قبول چنین تعهدى ضمانت اجرا ندارد. اولاً امنیت ایران بیش از هر زمان از جانب آمریکا مورد تهدید قرار گرفته است. امنیت ایران از جانب هیچ کشور دیگرى مورد تهدید نیست. ثانیاً، آمریکا عضو سازمان ملل متحد است و به موجب منشور سازمان ملل متحد حق دخالت در امور سایر کشورها از جمله ایران را ندارد. ثالثاً، در بند یک بیانیه الجزایر، که امضاى آن منجر به آزادى گروگان هاى آمریکایى از ایران شد، دولت آمریکا رسماً تعهد کرده است که در امور داخلى ایران دخالت نکند. اما رئیس جمهور و کنگره و سناى آمریکا اهداف و برنامه هاى مداخله جویانه خود را در امور ایران آشکارا بیان کرده اند. اما تضمین امنیت ایران اولاً از جانب گروه ۱+۵ معنا و کاربردى گسترده دارد و تعهد دولت آمریکا به تنهایى نیست. ضمن آنکه اگر مذاکرات گروه ۱+۵ با ایران و همزمان مذاکرات دوجانبه ایران و آمریکا به کاهش تنش هاى موجود بینجامد، خطرات احتمالى کاهش پیدا خواهد کرد. ثانیاً، اگر ایران بتواند پیشنهادهاى دوگانه زیر را و یا نظایر آنها را به گروه ۱+۵ بقبولاند، عوامل عملى موثر در تضمین امنیت ملى ایران به دست خواهد آمد.
۳ – به نظر مى رسد ایران ضمن آنکه پیشنهادهاى تشویقى را با دقت ارزیابى مى کند باید دو پیشنهاد اساسى را، که واجد ویژگى هاى استراتژیک هستند، مطرح سازد: اول آنکه دولت آمریکا مخالفت خود با احداث خط لوله انتقال نفت و گاز طبیعى آسیاى مرکزى به خلیج فارس از مسیر ایران را پس بگیرد. بررسى ها و مطالعات انجام شده حاکى است که این مسیر کوتاه ترین و از نظر اقتصادى به صرفه ترین گزینه براى شرکت هاى نفتى سرمایه گذار است و براى ایران منبع درآمد ارزى خوبى محسوب مى شود. احداث این خط هم براى ایران و هم براى کشورهاى غربى نیازمند نفت و گاز است و هم براى کشورهاى آسیاى مرکزى و شرکت هاى سرمایه گذار فضایى را ایجاد مى نماید که محور اصلى آن تضمین استمرار و ادامه جریان نفت و گاز و در نتیجه پرهیز از دامن زدن به اختلافات و توسل به بحران سازى و تشنج زایى در روابط است. دوم آنکه آمریکا همچنین باید از مخالفت با احداث خط لوله گاز و نفت ایران به شبه قاره هند – پاکستان دست بردارد. احداث این خط براى هر سه کشور ایران، هند و پاکستان منافع اقتصادى و سیاسى استراتژیک و درازمدت را در پى دارد. احداث این خط حفظ صلح در شبه قاره هند – پاکستان را بیش از پیش به یک ضرورت اجتناب ناپذیر تبدیل مى سازد. اطلاق پروژه صلح به این خط واقع بینانه است. علاوه بر این نقش و نفوذ منطقه اى ایران را به میزان قابل توجهى افزایش مى دهد. موقعیت جغرافیایى ایران بدان گونه است که ایران مى تواند در فرآیند صلح میان هند و پاکستان نقش تاریخى ایفا نماید. پس از پیروزى انقلاب، تمایل متقابلى میان هند و پاکستان براى میانجیگرى ایران به وجود آمد و ابراز شد. در ششمین نشست سران کشورهاى عضو جنبش غیرمتعهد که در سال ۱۳۵۸ در کوبا تشکیل شد و ایران براى اولین بار در آن حضور فعال پیدا کرد، در ملاقات ها و مذاکراتى که به عنوان معاون نخست وزیر و وزیر امور خارجه در این سفر با نمایندگان هند و پاکستان داشتیم، این تمایل و آمادگى هر دو طرف براى دخالت و میانجیگرى ایران مطرح شد. اما عمر دولت موقت کوتاه بود و حوادث پس از آن، از جمله و به خصوص گروگانگیرى، این فرصت را از ایران گرفت. اما اکنون شرایط به گونه دیگرى است و اگر ایران بتواند مسئله انرژى هسته اى را پشت سر بگذارد و موانع و مخالفت هاى موجود بر سر راه احداث خط لوله هند و پاکستان را از میان بردارد، امکان براى ایفاى نقش مفید و موثر در راه صلح پایدار در این منطقه به ابتکار ایران فراهم خواهد شد.
۴- یکى از نکات برجسته شرایط کنونى اتفاق نظر در جامعه جهانى در ضرورت مذاکره مستقیم میان ایران و آمریکا است. هم دولت ایران و هم دولت آمریکا، هر دو آمادگى خود را براى مذاکره رسمى اعلام کرده اند. در حل بحران میان دو کشور، این اولین گام ضرورى است. تجارب تاریخى در قلمرو دیپلماسى حاکى از آن است که در حل مناقشات میان دو کشور سالم ترین و مطمئن ترین گزینه مذاکره مستقیم است. در مذاکرات غیرمستقیم، کشور ثالث براساس منافع خود میانجیگرى را پیگیرى مى کند و چه بسا خود مانع تفاهم میان دو طرف بشود. ایران و آمریکا هر دو طى ۲۷ سال گذشته، فرصت هاى مناسبى را براى آغاز مذاکرات و کاهش تشنجات میان دو کشور از دست داده اند. آمریکا در جریان سقوط طالبان و تشکیل دولت جدید از همکارى گسترده ایران برخوردار بود. تماس ها و مذاکراتى هم وجود داشت، اما از همان حد جلوتر ادامه نیافت و فرصت از دست رفت. در جریان حادثه ۱۱ سپتامبر نیز دولت آمریکا فرصت سوزى کرد. و به جاى برداشتن گامى مثبت در راستاى کاهش تنش با قرار دادن نام ایران در محور شرارت، عملاً راه را مسدود کرد. در دولت هاى خاتمى و سفر ایشان به نیویورک حضور رئیس جمهور وقت آمریکا در سازمان ملل به هنگام سخنرانى هاى خاتمى، فرصتى بود براى آغاز مذاکره. اما این فرصت ها از دست رفت. اکنون به نظر مى رسد طرفین آمادگى براى مذاکره مستقیم را پیدا کرده اند. اما مذاکره دیپلماتیک براى حل تنش ها و رسیدن به توافق یک علم و یک هنر است و شرایطى دارد. که بحث آن از گنجایش این تحلیل بیرون است و نیاز به فرصت دیگرى دارد.