این سیل را دیگر، سر ِ باز ایستادن نیست
مهدی معتمدی مهر
روزنامه سازندگی، مورخ ۲۲ فروردین ۱۳۹۸
به نام خداوند جان و خرد
- ۱. در فرهنگ و ادبیات فارسی و چه بسا در گستره فرهنگ جهان، «باران» نماد ِ برکت، پاکی، شفا، طراوت، عاشقانگی، لطافت و لطف است؛ چونان که شاملوی بزرگ میگوید: «در گذرگاه ِ باران، سرودی دیگرگونه آغاز کردم». «سیل» اما همواره حکایت از ویرانی و نابودی و مرگ داشته و دارد. در آیات قرآن نیز «باران» با همین مضمون به کار گرفته شده است. آیه ۲۲ سوره بقره میفرماید: خدایی که زمین را برای انسان، بستری هموار و آسمان را سرپناهی قرار داد و از آسمان، آبی نازل کرد که بدان، از میوهها رزقی برای شما آورد. آیه ۱۱ سوره انفال نیز، «باران» را عامل پاکی تعبیر میکند و در مقابل، در آیه ۱۷ سوره رعد، سیل را نماد پوچی و آبی بیحاصل و بلکه مخرب و مصیبتساز میداند که بر آن کف نشسته است. وجه غیرسازنده «سیل» با توصیف «سیل العرم» در آیه ۱۶ سوره سبا و در مقام عاملی برای ویرانی به کار رفته است.
- ۲. «سیل» همان باران است که در روندی غیرتدریجی و مدیریتناپذیر و ناگهانی و تند و خشونتآمیز نازل میشود و به عبارت دیگر، «سیل» انباشت مهارنشده «بارانها» است و بدین گونه، آبی مبارک و متبرک که قرار بود تا منشاء آبادی و آبادانی باشد، به بحرانی در راستای تخریب و نابودی و ناامیدی تنزل مییابد. چه بسا بنا بر درکی چنین از مفهوم «باران» و «سیل» بود که در سالیان ِ نخست ِ انقلاب، زندهیاد مهندس بازرگان در نقد و کنایه به جوانان بیتجربه و مشتاق ِ مشی «انقلابیگری» اعتراض خویش را با این عبارت کوتاه، تبیین و جاودانه ساخت که: «دعا میکردیم بارون بیاد، اما سیل اومد.»
- ۳. سال ۹۸ با تلخی و مصیبت «سیل» کمسابقه در مناطق وسیعی از کشورمان آغاز شد و موجبات خسارات انسانی و مالی فراوان و جبرانناپذیری را فراهم آورد. تردیدی نیست که هنوز بشر از عهده پیشبینی یا پیشگیری کامل رخدادهای طبیعی قاصر است و از همین روست که از آنها به «وقایع غیرمترقبه» یاد میشود. سیل ۹۸ اما کاملا از این جنس نبود. گزارشات متعددی که در طول سنوات گذشته به دفعات منتشر شده بودند، حکایت از پیشبینی وقوع سیل در مناطقی مانند «آققلا» و دروازه قرآن شیراز داشتند. بحران زیست محیطی و تخریب بافت پوششهای جنگلی و نیز پرکردن مسیلها و رودخانههای فصلی و شیوع مدیریت غیرکارشناسی شهرها و …… بارها هشدار داده شده بود. از یاد نبریم که «سیل» تنها یکی از گونههای بحران و صرفاً یکی از پیامدهای انباشت مستمر بیتدبیریها و بیکفایتیهای مدیریتی به شمار میرود.
- ۴. در حوادث گوناگون اعم از زلزله و آتشسوزی و سیل در ایران، بارها اثبات شده است که کانونهای مدیریت بحران و سازمانهای رسمی امداد و نجات، قادر به ایفای حداقل تعهدات ضروری خویش نیستند، اما برای رفع این نقیصه، کار چندانی پیش نرفته است. دلیلش کاملا روشن است: فقدان فضای لازم برای رشد نهادهای مدنی.
دریافت این حقیقت چندان پیچیده نیست که تنها بحران کشور، رخدادهای زیستمحیطی نیستند و نهادهای مردمی و غیررسمی هم، منحصر و محدود به فعالان عرصه امداد و نجات قلمداد نمیشوند. تا آزادیهای اساسی و ظرفیتهای دمکراتیک قانون اساسی فراگیر و اجرایی نشوند، زمینه ارتقای عملکرد هیچ نهاد مردمی و از جمله سازمانهای امدادی پدید نخواهد آمد و بدین سان است که امروزه، «تحقق حقوق و حاکمیت ملت» در ایران، نه یک شعار سیاسی که از سر ِ شکمسیری حاصل شده و منحصر به طبقات متوسط به بالا باشد، بلکه پیشنیاز دستیابی به هرگونه راهحلی در راستای مقابله با ابَربحرانهای جاری در عرصههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و حتی زیستمحیطی ارزیابی میشود و به عبارت دیگر، در ایران ِ امروز، آزادی از نان شب هم برای مردم واجبتر است.
- ۵. «سیل ۹۸» مهیب و مخرب و غمانگیز بود و متاسفانه دستگاههای حکومتی چندان در مهار پیامدهای آن و حمایت از مردم آسیبدیده موفق نبودند اما غمانگیزتر و تاسفبارتر از خساراتی که به جان و مال مردم وارد شد، «تخریب اخلاق عمومی» و مسابقه مسئولین ِ مسئولیتگریز در انتشار تصاویری بود که پیامی جز «خودنمایی» و حاصلی جز افزایش شاخصهای بیاعتمادی و بدبینی نداشت. تجربه سالها نمایشهای ریاکارانه و سالها تحمل رنج و مضیقه، به مردم ما آموخته است که رسالت یک مقام حکومتی، تا زانو رفتن در گل و لای نیست و این تظاهرات، هیچ ارتباطی با کفایت و توانمندی یک مقام ِ مسئول و حل معضلات مردم ندارد.
- ۶. سیل نوروزی بالاخره فرو مینشیند اما گزارشهای هواشناسی حاکی از آن است که بارش سنگین در طول بهار ۹۸ ادامه خواهند داشت. اگر وقوع سیل در اول سال غیرمترقبه بود اما ادامه آن، پیشبینی شده است. سوال اصلی این است که مقامات و نهادهای رسمی چه تدارکی برای وقایع ِ پیش ِ رو دیدهاند و سوال اصلیتر آن که چه نهاد یا چه سازوکاری باید ناظر بر کاستیها و پیگیری مطالبات مردم در این امور باشد؟ تجربه جهانی گواهی میدهد که تنها دستگاههای نظارتی فسادناپذیر، جامعنگر و کارآمد، نهادهای جامعه مدنی مانند احزاب مردمی و مطبوعات مستقل هستند. جامعه مدنی خریدنی و اهل کرنش و سازش نیست. نهاد جامعه مدنی داوطلب در پذیرش مسئولیتهای عظیم اجتماعی و تنها نیروی قادر به مدیریت بحرانهاست؛ چرا که ظرفیتش را از همکاری مردم تامین میکند و نه از درآمد حاصل از فروش نفت. نفت، تمام شدنی و محدودیتپذیر است اما «همبستگی ملی» رشدیافتنی و ارتقاپذیر است و هیچ تحریمی بر آن، کارگر نیست.
- ۷. سیل ۹۸ بلایی بود که به مصداق آیه «فَبِما کَسَبَت أیدیکُم» محصول انباشت روندی ناسالم در رویکردهای بیتفاوتی، مسئولیتگریزی، فقدان پاسخگویی وفرصتطلبیهای فردی و گروهی بود. با این همه میتوان از این رخداد مصیبتبار نیز عبرتهای بنیادین دریافت کرد. این سیل نشان داد که «آققلا» ایران است. نشان داد که «پلدختر» ایران است. نشان داد که خوزستان و فارس و گلستان و ایلام و لرستان، ایران است. باید به وضوح فهمیده باشیم که بحرانها، منطقهای و مجزا از هم نیستند و راهحلها و شیوههای مهار و مدیریت مشکلات نیز ماهیت «بخشی» و «گروهی» ندارند. ثقل ِ بحران بر سرزمین ایران فشار میآورد و غلبه بر آن نیز، راهکار ملی و سازوکار دمکراتیک میطلبد.
«سیل ۹۸» آن قدر غمبار بود که بیان «تسلیت» حاوی هیچ تسلایی به نظر نمیرسد و گویی، کوچککردن ِ رندانهی صورت مسالهای بزرگ است؛ در عبارتی ناچیز. بحران سیل دیر یا زود تحفیف پیدا میکند اما ابرهای سیاه و بحرانزای ناکارآمدی و سوءمدیریت و فساد عنانگسیخته همچنان به سوی ما در یورشاند. به تعبیر امام علی(ع) درد از ما و دوا هم از ماست. درد ما شاید فقر و فساد و ناامیدی و فرصتطلبی باشد اما درمان یگانه است: آزادی. سیل ۹۸ ناگزیر بود اما هیچ سیلی، پیش از آن که خانهها را آب نرُفته باشد، مهارناپذیر نیست.