گزارش سخنرانی آقای مهدی چهل تنی روز تاسوعا
و آقای دکتر محسن کدیور روز عاشورا
در ابتدا چهل تنی به سخنرانی پیرامون پارسایی
پرداخت. او در قسمتی از سخنانش دروازه ی ورود به پاکی و بی آلایشی را تقوا ذکر کرد. آقای چل تنی در ادامه از قول قرآن گفتند: کسی که باکی ندارد که اموالش از چه راهی به دست آمده است، خداوند هم باکی ندارد وی را از کدام دربِ جهنم وارد کند. با تقوایان همیشه مواظب اموال و نوع بدست آمدنشان هستند. با تقوایان می شنوند صداهایی را که دیگران نمی شنوند و می بینند چیزهایی را که دیگران نمی بینند.
ایشان از مراحل ورود گناه به قلب آدم به صورت قدم به قدم مطالبی را مطرح کرد و این نکته را که گناهان یک دفعه وارد قلب نمی شوند بلکه با عدم جلوگیری از گناه اول گناه های بعدی پشت آن می آیند به نوعی با چشم پوشیدن بر گناه اول زمینه ای را خودمان برای گناه دوم می سازیم.
او در ادامه یکی از وجوه تقوا را شجاعت معرفی کرد. شجاعت را در تصمیمات مهم امام حسین می توان پیدا کرد. همچنین امام حسین بر خلاف عقاید غلط رایج اصلا برای کشته شدن نرفته بود. او اصلا نمی گفت بکشید مرا، بر عکس می گفت نکشید مرا. چرا خون مرا حلال می دانید. چرا کشتن پسر پیامبر را مباح می دانید. امام دعوت به کشتن را دعوت به گناه و دعوت به گناه و معصیت را فعل حرام می دانستند.
وی در ادامه یکی دیگر از وجوه تقوا دوستی ها دانست. چرا که هر دوستی ای علتی دارد، وقتی علت از بین می رود دوستی ها نیز بی معنا می شود و حتی به دشمنی تبدیل می شود. بودند کسانی که قبل از انقلاب با هم در زندان بودند و پس از انقلاب بر دوستان خود ظلم کردند. سخنان ایشان با دعاهایی با مضامین موضوع سخنرانی یعنی تقوا و پارسایی به پایان رسید.
روز عاشورا پس از اتمام سخنرانی دکتر ابراهیم یزدی ، مهندس خضری اشعاری در مورد عاشورا و امام حسین و عزاداری ایشان را ترنم نمود و پس از او دکتر محسن کدیور به سخنرانی در مورد زیارت عاشورا پرداخت. البته در مورد کدیور این نکته قابل ذکر است که او را اولین روحانی پیشتاز-حداقل حامی جریان –عرفی کردن دین می شناسند. اما در جلسات حساس و مهمی مثل شب عاشورا در حسینیه ارشاد به دعوت دفتر تحکیم وحدت و ظهر عاشورا در منزل مهندس هاشم صباغیان به دعوت نهضت آزادی ایران مسائلی را که همه از او انتظار دارند را طوری دیگر و برخلاف انتظار مخاطبان بیان می کند.
کدیور در شب عاشورا حضور دین در عرصه ی عمومی را از دیدگاه امام حسین و استناد های موجود بررسی کرد و به این نتیجه رسید که دین باید در عرصه عمومی حضور داشته باشد ولی باید نحوه ی حضور دین و نوع حضورش در اجتماع بررسی و تحلیل شود. یا در ظهر عاشورا به بررسی تحلیل و مستندات زیارت نامه عاشورا پرداخت : در ابتدا یاد و خاطره ی زندانیان سیاسی در بند را همچون هدی صابر و تقی رحمانی و رضا علیجانی و اکبرگنجی و … همچنین یادی کرد از زنده یادان بازرگان و سحابی و طالقانی .
موضوع صحبت را زیارت عاشورا عنوان کرد و گفت مخصوصا این جلسه را انتخاب کرده ام برای عنوان کردن این مسئله که می دانم چنین مجلسی ظرفیت این بحث های علمی و استنادی را دارید.
در ابتدا این اصل را مطرح کرد که هر حقیقتی اگر توده و همه گیر شد از عمقش کاسته می شود و به سطحش اضافه می شود. تهییج احساسات عمومی باعث کم شدن عمق مطلب می شود. فراگیر شدن واقعه ی عاشورا در ایران و پرداختن مردم به آن واقعه نوعی است که گویی این جریانات تازه اتفاق افتاده است. اما سطح کار با غلو آمیزبودن اشعار و سروده ها همراه است و این از عمق این واقعه کاسته است. سوال اصلی که امروز به آن می پردازیم این است که آیا این زیارت نامه معتبر است یا خیر؟ سوالی که اغلب برای اهل فکر مطرح است این است که سندیت تاریخی این زیارت نامه چیست؟
وی گفت البته من نه کامل آن را تصدیق می کنم و نه کامل آن را رد می کنم. همچنین نباید هیچ سنت حسنه ای را زایل کرد. خیلی ها با این زیارت نامه ارتباط برقرار کرده اند و به قولی خیلی ها با آن حالی پیدا کرده اند. هر چند که از سندیت آن باخبر نباشند. مثلا علم چرخاندن هیچ پایه ی و ریشه ی دینی ندارد ولی باید این طور ظواهر و علامت گذاری ها را حفظ کرد. اما در مورد استناد تاریخی این زیارت نامه باید ذکر کرد که در قرن چهارم و پنجم ابن غولَوِی و شیخ طوسی در دوکتاب خود که از معتبر ترین کتاب های شیعی است از این زیارت نامه صحبت هایی به میان آورده اند. این دو کتاب را می توان معتبر ترین کتاب های موجود در تاریخ شیعه عنوان کرد. اولی کامل الزیارات و دومی ………… در این کتاب ها یک سری سلسله سند ها ذکر شده اند که پس از گذشتن از چند پشت به یکی از امامان می رسید. در میان آن ها یک نفر هست که غالب علما و مورخین تاریخ شیعه روی آن نظر منفی دارند و استناد او را قبول ندارند و او را ادم ضعیف النفسی می خوانند که بسیار بیش از حد غلو می کرده و ارادت خود ره به ائمه با این کار ابراز می کرده است. محمد ابن موسی هَمْدانی. ابن ولید استاد شیخ صدوق او را انسانی ضیعیف النفس و غالی ذکر می کند که سند او مورد اعتبار نیست. غالیان شان و مقام ائمه را بیش از اندازه بالا می برده اند که قول این غالیان خدا دانستن این ائمه بوده است. پس از مطرح کردن این قضیه از جانب غالیان آن زمان، ائمه با آن ها برخورد کردند و آن ها هم مقداری عقب نشینی کردند و گفتند خداوند جهان را آفریده و کار تدبیر و مدون کردن قوانین طبیعی و خلقت آن ها را به ائمه سپرده است. البته این ها حکایت از عشق به ائمه دارد که نمی دانستند چطور باید آن ها را ابراز کنند. اما عالمان قمی غالیان را حمله ی شدید می کردند و حتی ان ها را از قم بیرون می انداختند. مثل شیخ صدوق. اما با همه ی جلوگیری ها و مداومت های عالمان و آگاهان غلوآمیز برخورد کردن و غالی بودن وارد شیعه شد و طی این سال ها حتی روایات غلو شده از فیلتر علما گذشتند و به طور رسمی وارد دنیای شیعه شد. به همین خاطر با بعضی از این روایات مثل زیارت عاشورا باید با احتیاط برخورد کرد.
کسانی که می گفتند ائمه خدا هستند یقینا نمی دانستند که حتی قرآن نیز علم غیب داشتن پیغمبر را تصدیق نمی کندکه نفی هم می کند. البته در فی الجمله علم غیب داشتن ائمه بحثی شاید نباشد ولی در بالجمله علم غیب داشتن آن ها بحث های فراوانی شده است. دکتر کدیور در سندهای اصل زیارت نامه عاشورا سند هایی را ارائه کرد که همه از کتاب های معتبر شیعه و موجود بود ولی آن قسمت از زیارت نامه را که بسیار لعن و نفرین بر آل زیاد و آل امیه و … کرده است را نادرست خواند و هیچ سندی در مورد آن ارائه نداد.حتی دعای آخر زیارت نامه هم هیچ پشتوانه ی محکمی ندارد. البته باز باید بگویم کسی که آن ها را خوانده و می خواند هیچ گناهی را که انجام نمی دهد شاید ارتباط عمیقی با آن زیارت نامه برقرار کند. دکتر کدیور در همین مورد یکی از قوانین در فقه شیعه را مورد بررسی قرار داد که نام تسامح بود. ایشان در همین باره ز قول یکی از عالمان گفت که اگر کسی حدیثی از پیغمبر از جایی بشنود که بگوید اگر مثلا فلان کار را انجام بدهی فلان قدر ثواب به شما می رسد و بعد هم ثابت شد که آن حدیث را پیغمبر نگفته است و جعل است و غلو است آن فرد به ثوابش می رسد. خداوند به کسانی که توهم ثواب را دارند هم ثواب می دهد. حتی ثواب زیارت عاشورا با این که همه ی فسمت هایش مستدلل نیست ، به فرد می رسد. مومنان بدانند با چه خدای رحمان و رحیمی
طرف هستند.
اما این زیارت نامه به شش بخش تقسیم شده است. ایشان این زیارت نامه را به شش بخش تقسیم کردند. اول سلام بر امام حسین و یاران و برادر و خانواده اش می باشد: السلام علیک یا ابا عبدالله و… در این قسمت خداوند را خونخواه حسین و خانواده اش می دانند: السلام علیک یا ثارالله… قسمت دوم این زیارت نامه را می توان آن جایی عنوان کرد که این واقعه را بزرگترین و دردناکترین واقعه ی تاریخ اسلام دانسته است. لقد عظمت الرزیه و جلت و عظمت المصیبه … اما قسمت سوم که بیشترین انتقادات و ابهام ها هم به همین قسمت وارد است قسمت لعن و نفرین بر مصیبت آفرنندگان است. دکتر کدیور در این قسمت به بیان عباراتی از خود امام حسین و حتی خطبه ی حضرت زهرا و حضرت علی پرداخت. با خواندن این قسمت این سوال در ذهن ما مطرح می شود که آیا این تف و لعن کردند در شخصیت شیعه هست یا خیر. آیا این طور لعن کردن در ادب شیعه می باشد یا خیر؟ همچنین این لعن کردن ادب است یا بی ادبی؟ باید این نکته را در نظر داشت که این افرادی که در جای جای این زیارت نامه اعن شده اند برای قسمی از همین مسلمانانی که حتی در کشور خودمان زندگی می کنند مورد احترام هستند. ما اگر می خواهیم این قسمت را بخوانیم در خلوت خود بخوانیم و در انظار آن را نخوانیم تا مورد شکایت دیگران قرار نگیرد.
در این مورد ابوحمزه ثمالی از قول امام سجاد می گوید : هنگامی که لعنتی از دهان کسی خارج می شود ابتدا بین دو لب گیر می کند و مردد می ماند، اگر فرد لعنت شده استحقاق لعنت و سب را داشت لعنت به او اصابت می کند ولی اگر شایستگی این لعنت در او نبود به خودِ فرد لعنت کننده اصابت می کند و بر می گردد. حتی حضرت علی هم در خطبه ی ۲۰۶ نهج البلاغه می فرمایند:
من خوش ندارم که شما دشنام دهنده باشید، اگر کردارشان را تعریف و حالات آنان را بازگو می کردید به سخن راست نزدیک تر و عذر پذیر تر بود. خوب بود به جای دشنام آنان می گفتید: خدایا، خون ما و خون آن ها را حفظ کن ، بین ما و آنان اصلاح فرما و آنان را از گمراهی به راه راست هدایت کن تا آن ها که جاهلند حق را بشناسند و آنان که با حق می ستیزند پشیمان شده به حق بازگردند.
در این جا می بینیم اما در این خطبه چگونه مومان را به داشتن ادب و احترام فردی و دشنام مدادن و نفرین نکردن حتی به دشمن نا به کار نهی می کند. امام علی در سه جای نهج البلاغه لعن را به کار برده است . اول برای کسی بخواهد با خدا رقابت کند و خود را در اندازه ی خداوند ببیند و دوم برای کسی که امر به معروف کند و خودش از آن معروف سر باز بزند. اتا مرون الناس بالبر و تنسون عن الامر… و سوم کسی که امر به معروف و نهی از منکر را اناجام ندهد و به نوعی خود را نسبت به دیگران و جامعه و اجتماع خویش بی مسوولیت و بی اختیار ببیند و به قولی خود را به کناری بکشد.
حتی خطبه ۲۱۷ نهج البلاغه مستند ترین موضع و انتقاد علی به خلفای ثلاثه می باشد. در حالی که اصلا نه گفتار بدی دارد و نه لعن و نفرین. حضرت فاطمه هم در خطبه های معروف خود به خلفای ثلاثه صرفا انتقاد کرده اند ، نه لعنت . در این خطبه موضع امام هموراه صبر و شکیبایی بوده است که درآن ایام پیش گرفته است. هیچ زمان هم سب و لعن نکرده است. البته با همه این دلایل لعن های داخل این زیارت نامه قابل دفاع است چرا که آن ها می دانستند که با حق می جنگند و خود حق نیستند. اما در هر حال خواندن اینم لعن ها در فضای عمومی جامعه که کلیت دارد و همه ی قشر ها با همه ی اعتقادات در آن زندگی می کنند جایز نیست. اما قسمت دیگر این زیارت نامه که دکتر کدیور آن را مورد بررسی اجمالی قرار داد این قسمت از زیارت بود که جوهره و روح شیعه را می توان در آن به وضوح دید. انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم… مقابله به مثل، برابری و شاید معنای آزادی از قصاص. قسمت پنجم دعایی بزرگ است به نزد پروردگار . این که این دعا باید آرزوی هر مسلمانی باشد و به طور کلی باید دعا و خواست هر مومنی از هر دینی باشد که زندگی اش مانند پیمبر خود باشد. اللهم اجعل محیای محیا محمد وآل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد… این نوع زندگی و این مدل مردم آروزی همه ی مومنان است. و قسمت آخر این زیارت نامه دعای آخر آن یعنی اللهم لک الحمد حمد الشاکرین و… از خدا شفاعت حسین را در روز جزا و قیامت خواستن است. در هر حال حسین سمبل حقانیت و آزادگی برای ما مسلمانان است.
دکتر محسن کدیور در پایان روضه ی مستندی را از کتاب (وقعه التف اثر ابن مخنف ) به نقل از تاریخ طبری ذکر کرد که همگان تحت تاثیر قرار گرفتند. در انتهای مراسم نیز نماز جماعت با شکوهی به امامت خود دکتر کدیور اقامه شد.