تحریم انتخابات در سابقه تاریخی چهار دهه گذشته نهضت آزادی ایران
مهدی معتمدی مهر
مقدمه
متاثر از پیروزی جنبش اصلاحات در هفتمین دوره انتخابات ریاست جمهوری و از زمانی که ضرورت مشارکت انتخاباتی از تراز دهه شصت فاصله گرفت، برخی کنشگران سیاسی چهبسا به منظور توجیه یا تبیین رویکردی که اثرگذاری بر ساختار قدرت را تنها با ورود به عرصه قدرت ممکن میبیند، [نقل به مضمون] چنین گفتهاند و میگویند که: ما نمیخواهیم به سرنوشت نهضت آزادی دچار شویم. بازرگان از قدرت خارج شد و دیگر، امکان ورود به قدرت را پیدا نکرد.» برخی افراد نیز، از این داوری فراتر رفته و بیان میکنند که: «نهضت آزادی با تحریم انتخابات در دهه نخست انقلاب، تنزهطلبی کرد و اثرگذاری اجتماعی خود را از دست داد.» نوشتار حاضر بر آن است تا با بررسی و ارایه اسناد تاریخی و مواضع رسمی نهضت آزادی ایران، به سوالاتی از این دست پاسخ دهد.
به رغم داوریهای غیرمستند و برخی شبهاتی که به وجوهی از آنان اشاره شد، بررسی عملکرد و مواضع نهضت آزادی ایران نشان میدهد که این حزب دیرپای ملی و اسلامی، در راستای گزینش آگاهانه و مسئولانه مشی اصلاحطلبی که از فردای انقلاب بروز داد، سالها پیش از دوم خرداد ۱۳۷۶ به ترویج شاخصهای بنیادین اصلاحطلبی پرداخت و التزام صادقانه خود را به مشی مبارزات قانونی، تدریجی، مسالمتآمیز و دمکراتیک نشان داد. این موضوع طی مقاله مستندی در شماره ۱۲ فصلنامه پویه توضیح داده شده است. چکیده نوشتار حاضر آن است که نهضت آزادی ایران و بازرگان هرگز با نظام جمهوری اسلامی ایران قهر نکردند و از آن خارج نشدند و هرگز از تمرکز بر اهمیت محافظت از «نهاد انتخابات» دست نشستند و هرگز تنزهطلبی نکردند و هرگز، هیچ انتخاباتی را تحریم نکردند.
نهضت آزادی ایران در نخستین دهه انقلاب، تنها سازمان سیاسی داخل ایران بود که اهمیت انتخابات آزاد را یادآوری میکرد و مهندس بازرگان و یارانش در مجلس اول، تنها نمایندگانی بودند که فقدان آزادی در انتخابات را به منزله عدم سلامت انتخابات و «رجعت به طاغوت» اعلام کردند. اما بازرگان و نهضت آزادی ایران از راهبرد «جنگ ما جنگ حجت است و نه جنگ قدرت» سخن میگفتند و مبلغ این نظر بودند که رسالت «حزب سیاسی» تنها در «ورود به قدرت» خلاصه نمیشود و بلکه اثرگذاری بر ساختار قدرت است؛ خواه از طریق حضور در مجاری رسمی و خواه با ایستادن در کنار مردم و حضور آگاهیبخش در عرصه عمومی. منصفانه نیست که اتخاذ راهبردها و مواضع پرهزینهای که بازرگان و نهضت، شجاعانه آنها را پذیرا شدند، به منزله «تنزهطلبی» ارزیابی شود.
در شرایطی که حمله به سفارت آمریکا و گروگانگیری دیپلوماتها متکی به حمایت افکار عمومی بود و در زمانی که بخشهایی از مردم از ادامه جنگ دفاع میکردند، بازرگان اگر تنزهطلب بود، مخالفت خویش را با این رویدادها عیان نمیکرد و آگاهانه، متحمل اهانتها و افتراها و کنایهها و تهدیدها نمیشد. «تنزهطلبی» مترادف است با مسئولیتگریزی و فرار از پرداخت هزینه و گلیم خویش از آب کشیدن. اما حزبی که در طول چهار دهه پس از پیروزی انقلابی که خود از جمله موسسان آن بوده است، همچنان در صف مقدم حبس و محدودیت و فشارهای امنیتی بوده است، شاید به خوشبینی متهم شود، اما یقیناً در شمول تنزهطلبی قرار ندارد.
تجربه سیاسی مهندس بازرگان و بعدها آیتالله منتظری در خروج به موقع از ساختار قدرت، نشان داد که این تصمیم تاریخی که ریشه در مطالعات اجتماعی، صداقت، ثبات قدم و خلوص اعتقادی آن بزرگواران داشت، نه تنها منجر به از دست دادن اثرگذاری اجتماعی آنان نشد، بلکه به ارتقای فزاینده سرمایه اجتماعی، افزایش اعتبار اخلاقی و تحول گفتمان مغلوب «آزادی و حقوق بشر» انجامید که در دهه اول انقلاب به مثابه امری لوکس و ارزشی بورژوایی تلق میشد و در نهایت، به سطح مطالبهای فراگیر و گفتمان غالب اجتماعی بدل شد که در قالب شعار «توسعه سیاسی» زمینه بروز اجتماعی جنبش اصلاحات و پیروزی قاطع اصلاحطلبان را در دهه هفتاد پدید آورد.
بررسی اسناد و مواضع نهضت آزادی ایران و همچنین، فعل و قول منسجم شخصیتهایی مانند زندهیادان مهندس بازرگان و دکتر یزدی نشان میدهد که اگرچه در برخی مقاطع انتخاباتی، نهضت آزادی از حداقل حقوق قانونی خویش محروم بوده و قادر به مشارکت در انتخابات و معرفی کاندیدا یا حمایت از لیستهای انتخاباتی نشده است، اما «تحریم انتخابات» هرگز در دستور کار این حزب پیشگام اصلاحطلبی قرار نداشته و نهضت آزادی هرگز از حضور آگاهیبخش در عرصه انتخابات فروگذار نکرده است.
- ۱. اسناد تاریخی حکایت میکنند که نهضت آزادی ایران همواره موید آن بوده که اگرچه «انتخابات» تنها سازوکار اصلاحطلبی نیست، اما تنها سازوکار بیبدیل مبارزه قانونی و مسالمتآمیز برای دمکراسی است که جایگزینی ندارد. نهضت آزادی طی مواضع گوناگون در طول چهاردهه گذشته بارها اعلام کرده است که «انتخابات» به خودی خود، اعتبار و موضوعیت ندارد و بلکه اهمیت آن، نقشی است که در راستای تحقق حقوق اساسی و حاکمیت ملت ایفا میکند و البته، در شرایط پیشادمکراتیک یا در یک نظام سیاسی شبهدمکراتیک، سیاستورزان اصیل و باتجربه باید روشهای مبارزه اصلاحی فراتر از شرکت در انتخابات را هم یاد بگیرند تا در صورت عدم تمکین حاکمیت به آرای اکثریت مردم و حذف سلایق سیاسی دگراندیش، به دام انفعال و رفتارهای واکنشی نیافتند. این نکته، همان نگرش کانونی است که معیارهای «اصلاحطلبی جامعهمحور» را به عنوانی رویکرد مکمل «انتخاباتمحوری» و برطرفکننده ایرادات یکجانبهنگری به فرآیند اصلاحات، توضیح میدهد.
- ۲. بررسی عملکرد و مواضع نهضت آزادی ایران نشان میدهد که استعفای دولت موقت، معلول قانونشکنیها، خودخواهیها و سیاستبازیهایی بود که به نام «انقلابیگری» جامعه رو به رشد ایران را گرفتار کرد و مانع فرآیند مطلوب توسعه کشور شد و هرگز به منزله قهر از حکومت نبود و چهبسا اگر به موقع انجام نشده بود، میتوانست زمینه تقابلهای بعدی با مرکزیت حزب جمهوری و رسیدن به بحرانی بازگشتناپذیر را فراهم آورد. بازرگان و جمعی از وزرای دولت موقت، به محض استعفا از دولت، در عالیترین سطوح مدیریتی و از جمله در زمره اعضای موثر شورای انقلاب قرار گرفتند و بعدها نیز. در انتخابات مجلس اول با تمام توان شرکت کردند و رای بالایی به دست آوردند.
- ۳. در فضای امنیتی پس از خرداد ۱۳۶۰ که بارها به دفتر نهضت آزادی حمله میشد، اعضای نهضت توسط گروههای فشار ضرب و شتم میشدند و حتی نمایندگان نهضت در مجلس شورای اسلامی از امنیت روانی برخوردار نبودند و بارها مورد اهانت و هجمه قرار میگرفتند، روند برگزاری انتخابات دوره دوم مجلس و ثبت نام از کاندیداها آغاز میشود. مهندس بازرگان در نطق پیش از دستور به ضرورت آزادی انتخابات میپردازد که در نهایت، زیر فشار دشنامها و اهانتها و تهدیدها، این سخنرانی بازرگان متوقف و نیمهکاره رها میشود.
در چنین فضایی که شدیدترین حملات فیزیکی و ترور شخصیت علیه رهبران نهضت در جریان بود، نهضت آزادی ایران درخواست تامین امنیت جهت برگزاری سمیناری داخلی با عنوان «آزادی و انتخابات» را به وزارت کشور ارایه میدهد، اما نه تنها به این درخواست ترتیب اثر داده نمیشود، بلکه در حین برگزاری این سمینار داخلی که در دفتر نهضت انجام میشد، لباسشخصیها به دفتر نهضت حمله میکنند و با ضرب و شتم اعضا و تخریب دفتر، مانع از برگزاری آن میشوند و از حضور کاندیداهای نهضت در عرصه انتخابات ممانعت میشود. اما نهضت آزادی ایران شش بیانیه تحلیلی صادر میکند و با ارسال نامههای مشفقانه به عموم مقامات رسمی کشور، همچنان خواهان برگزاری انتخاباتی میشود که آلوده به «انحصار و اختناق و اجبار» نباشد.
در نخستین بیانیه انتخاباتی نهضت به تاریخ ۱/۱۰/۱۳۶۲ چنین گفته میشود: «بسیاری از آشنایان و غیرآشنایان، از تهران و از شهرستانها، از ما میپرسند آیا نهضت آزادی در انتخابات شرکت میکند، کاندید میدهد و داوطلب نمایندگی هستید یا خیر؟ جواب ما این بوده است که داوطلب نمایندگی شدن، کاندید دادن و شرکت کردن در انتخابات در صورت تامین آزادی واقعی انتخابات و اطمینان بر امنیت و عدالت وظیفهای طبیعی میباشد.»
در بیانیه شماره ۲ انتخاباتی نهضت هشدار داده میشود: «در شرایطی که زبانهای غیرموافق حاکمیت آزادی بیان ندارند، غیرموافقین دولتمردان از امکانات لازم بیبهرهاند، روزنامه ندارند، اجازه برگزاری میتینگ و سمینار و بحث درباره انتخابات ندارند و از توزیع نشریات قانونی آنان بطور غیرقانونی جلوگیری میکنند، چگونه مردم میتوانند به وجود ویژگیهایی که باید یک نماینده و مسئول در جمهوری اسلامی دارا باشد و آیتالله منتظری برشمردهاند، پی ببرند؟» و در خاتمه، نهضت آزادی ایران همچنان خواهان آزادی و سلامت انتخابات شده و میگوید: « هموطنان عزیز! به خاطر خدا و برای صیانت و حفظ جمهوری نوپای اسلامی، در راه تأمین آزادی انتخابات بکوشید. زیرا: بقای جمهوری اسلامی به انتخابات آزاد بستگی دارد.»
بیانیه سوم نهضت آزادی که در تاریخ ۱۵/۱۱/۱۳۶۲ صادر میشود، حاوی پیامی جز ضرورت برگزاری انتخابات آزاد و پرهیز مردم از بیتفاوتی و انفعال در امر انتخابات نیست. گزیدهای از این بیانیه به شرح زیر است: «نهضت آزادی ایران به حکم بار سنگین که در شرایط کنونی مملکت به دوش خود احساس میکند و با اعتقاد عمیقی که به اهمیت و نقش سرنوشتساز انتخابات دارد، علیرغم فشارها، تهمتها، و… برای تأمین آزادی انتخابات میکوشد. هموطنان عزیز! انتخابات آزاد ضامن بقای جمهوری اسلامی و قانون اساسی است. به جای بیتفاوتی و فرعی پنداشتن انتخابات برای تأمین آزادی به منظور مشارکت جدی در آن کوشش کنید.»
در بیانیه پنجم نهضت آزادی ایران پیرامون انتخابات دومین دوره مجلس شورای اسلامی در ۴ فروردین ۱۳۶۳ اعلام میشود: «با ابراز تأسف به استحضار هموطنان عزیز میرسانیم که نهضت آزادی ایران علیرغم احساس تکلیف و وظیفه برای مشارکت در انتخابات و علیرغم وعدههای مقامات مسئول، به دلیل شرایطی که در کشور حاکم است، از انجام این وظیفه بزرگ اسلامی و ملی محروم گردیده است و برای دومین دوره مجلس شورای اسلامی کاندیدا معرفی ننمود» و ششمین بیانیه نهضت در تاریخ چنین۲۵/۲/۱۳۶۳ آمده است: «با پایان یافتن مجلس اول و عدم حضور نهضت در انتخابات کنونی و مجلس بعدی، تکلیف و تعهد ما در قبال اسلام و ایران خاتمه نمییابد و نهضت تعطیل نمیگردد بلکه فریضه امر به معروف و نهی از منکر که بیشتر ناظر به امور امت و مسائل اجتماعی است، کماکان به قوت خود باقی بوده این وظیفه را با توکل به خدا و همراهی خلق انجام خواهیم داد.»
- ۴. ورود نهضت آزادی ایران به انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۶۴ با انتشار تلگرامی با عنوان «تأمین آزادیهای قانونی برای انتخابات ریاست جمهوری» در تاریخ ۱۷/۲/۱۳۶۴ به رییس جمهور وقت آغاز میشود و در ۳۱/۲/۱۳۶۴ طی بیانیهای مطبوعاتی اعلام میکند: «وظیفه ملی و اسلامی خود میدانیم در انتخابات ریاست جمهوری، علیرغم حملات و خطرات احتمالی، با احساس مسئولیت و اِعمال بصیرت فعالیت نمائیم و صادقانه و مجدانه خواستار تأمین آزادی و امنیت مساوی برای عموم ملت گردیم. در صورتی که حاکمیت به مطالب فوق و تعهدات شرعی و قانونی خود در قبال خدا و خلق عمل نموده و صادقانه و خالصانه آزادی انتخابات را تأمین نماید، نهضت آزادی ایران به حکم وظیفه ملی و اسلامی در انتخابات قریبالوقوع ریاست جمهوری شرکت کرده هموطنان عزیز را به ایفای این وظیفه و احقاق این حق دعوت مینماید و کاندیدای خود را که طبیعتاً آقای مهندس مهدی بازرگان است، معرفی خواهد نمود.»
نهضت آزادی ایران در تاریخ ۲۶/۴/۱۳۶۴ طی نامهای به هیات نظارت بر انتخابات ریاست جمهوری، عبور از بحرانهای نظام را منوط به انتخابات آزاد و به رسمیت شناختن حق حاکمیت ملت بر شمرده و میگوید: «یکی از شرایط لازم و از راههای رهایی از مصائب و مشکلات و خطرات موجود، وفاداری به اصول اولیه انقلاب، یعنی آزادی، استقلال و جمهوری اسلامی است.» مهندس بازرگان طی بیانیهای رسمی در تاریخ ۳۰ تیر ۱۳۶۴ اعلام کاندیداتوری کرده و میگوید: «این نامنویسی نه بدان معنی است که ما شرایط «آزادی، امنیت و امانت» در انتخابات را عملاً تحقق یافته میدانیم و نه بدان مفهوم است که در صورت عدم تحقق شرایط فوق لزوماً تا آخرین مرحله در انتخابات شرکت خواهیم نمود.»
نهضت آزادی ایران طی بیانیهای به تاریخ ۱۰ مرداد ۱۳۶۴ خبر از رد صلاحیت مهندس بازرگان داده و میگوید: «ما ضمن اعتقاد به انقلاب اسلامی و فداکاری برای نظام جمهوری اسلامی، به هیچ وجه قصد کنارهگیری از ادامه ایفای وظائف اجتماعی ـ سیاسی خود در قبال ایران و اسلام را نداشته تا آنجا که دولت و دستگاه مانع و مزاحم ما نگردد و تهدید و ترورمان نکند، صبر و تلاش گذشته را با ایفای فریضه امر به معروف و نهی از منکر در چارچوب مبارزه قانونی مسالمتآمیز و با تکیه بر تقوی و توکل به خدای دانای توانا ادامه خواهیم داد.»
نهضت آزادی ایران، نخستین گروه سیاسی داخل ایران است که خطر رد صلاحیتهای سلیقهای و جناحی شورای نگهبان را هشدار داده و ضمن اعلام عدم بیطرفی شورای نگهبان، بیعدالتی اعضای آن و نقض حقوق اساسی ملت در ۱۷/۵/۱۳۶۴ بیان میدارد: «توضیح داده بودید که در تعیین صلاحیت کاندیدای ریاست جمهوری، شورای نگهبان قائم مقام رهبر است و نظارت و قیمومیت و درایت شورای نگهبان را به آنجا رساندهاید که میتواند جلوی آراء ملت را بگیرد. یعنی عملاً بدیهیترین و ابتدائیترین حق را که حاکمیت ملی و انتخاب مسئولین درجه اول کشور است از مردم سلب نماید. در حالیکه قانون اساسی احراز مقام رهبری و اعمال اختیارات رهبر را موکول به نظر مردم و تأیید و پذیرش اکثریت نموده است.»
- ۵. نهضت آزادی ایران در فرآیند انتخابات سومین دوره مجلس نیز با صدور بیانیهای موسوم به «آزادی و انتخابات مجلس سوم» در تاریخ تیر ماه ۱۳۶۶ حضور پیدا میکند و تعدادی قابل ملاحظه از اعضای نهضت، جهت کاندیداتوری ثبت نام میکنند که در نهایت، همگی رد صلاحیت شده و بنا به ادعای آقای محتشمیپور وزیر کشور وقت که البته ادعایی ثابت ناشده و خلاف مستندات و قرائن و حتی معارض با نص وصیتنامه رهبر فقید انقلاب، ملاک عمل تا امروز قرار گرفته است، رهبری مانع تایید صلاحیت اعضای شناخته شده نهضت میشود.
نهضت آزادی طی بیانیهای مطبوعاتی در تاریخ ۲۶/۷/۱۳۶۲ برای نخستین بار و چه بسا آخرین بار از تعبیر «تحریم» استفاده کرده و میگوید: «اگر انتخابات قریبالوقوع مجلس شورای اسلامی سوم، علیرغم توضیح و تأکید و تقاضاهای فوق، مانند گذشته به دور از آزادی و امنیت و مساوات همگانی به مفهوم واقعی و قانونی آنها جریان پیدا کند و به گروهها و به عموم مردم ایران فرصت امکانات و تضمینهای لازم از ماهها جلوتر از اسفند و آخر سال، ندهند نهضت آزادی ایران خود را شرعاً و قانوناً موظف و محق خواهد دانست که از شرکت در انتخابات و رأی دادن خودداری نموده و آن را تحریم نماید.»
بیانیه نهایی نهضت آزادی ایران پیرامون شرکت در انتخابات مجلس سوم در تاریخ ۱۸/۱۲/۱۳۶۶ به وضوح عیان میسازد که مراد از آنچه تحت عنوان «تحریم» در بیانیه پیشین اعلام شده بود، بیش از عدم شرکت در یک انتخابات خاص به جهت فقدان حداقل شاخصهای سلامت و آزادی انتخابات و عدم امکان معرفی کاندیدا، دلالتی بر «تحریم» به مثابه مفهومی که در سالیان اخیر از سوی براندازان اعلام شده و متمرکز بر نفی کلی موضوعیت «نهاد انتخابات» و تاکید بر عدم مشارکت در هر انتخاباتی است، ندارد و به هیچ وجه نمیتوان آن را به منزله «نفی نهاد انتخابات» به صورت عام تلقی کرد.
در این بیانیه آمده است: «نهضت آزادی ایران معتقد است اگر بر اساس معیارهای مربوط به انتخابات آزاد و سالم، شرایط لازم برای همه مردم، به ویژه مخالفین وفادار نظام فراهم شده باشد بر حسب وظیفه اسلامی و ملی همه باید از طریق انتخابات در تعیین سرنوشت خود و کشور مشارکت کنند ولی در صورتی که علائم و شرایط انتخابات انحصاری و بیمارگونه که در فوق به آنها اشاره شد وجود داشته باشند، انتخابات نه تنها از آزادی و سلامت برخوردار نبوده، بلکه انتخاباتی خلاف قانون و بیاعتبار بوده، نمیتوان در آن شرکت کرد.»
- ۶. در کلیه دورههای انتخابات دهه هفتاد به بعد از جمله در روند انتخابات مجلس پنجم و به ویژه انتخاباتی که پس از دوم خرداد ۱۳۷۶ برگزار شد و از ویژگیهای لازم انتخابات آزاد برخوردار بود، به رغم رد صلاحیتهای نهضتیها در عموم موارد، اما نهضت آزادی ایران نه تنها هیچ انتخاباتی را تحریم نکرده است، بلکه در مواردی که حتی شخصیتهای ارشد آن مانند زندهیاد دکتر ابراهیم یزدی رد صلاحیت شده بودند، در انتخابات حضور فعال پیدا میکند.
- ۷. تجربه سیاسی پس از انقلاب اسلامی که متاثر از پیچیدگیهای ساختاری و عدم امکان یکدستسازی ساختار قدرت است، ادبیات سیاسی نهضت را به این نقطه رهنمون کرد که برای این بحرانهای غامض و چند بعدی و چندلایه، نمیتوان نسخههای عاجل و بسیط ارایه داد. انقلاب اسلامی حامل این بصیرت عظیم بود که: «ایران، راهحل کوتاه مدت ندارد» و بحران ساختاری، روندی تدریجی و اصلاحی ساختاری نیاز دارد که نه تنها در روبناهای سیاسی، بلکه در اعماق تحولات اجتماعی و اصلاحاتی باید دنبال شود که متمرکز بر توانمندسازی جامعه باشد. از این رو، دو تعبیر «حضور در انتخابات» و «مشارکت در انتخابات» حاوی رویکردهای انتخاباتی نهضت آزادی ایران شد و در ادبیات سیاسی آن جا گرفت و به تدریج، در جامعه منتشر شد.
نهضت آزادی ایران بنا بر تجربه سیاسی پس از انقلاب آموخت که از هر فرصت یا امکان حضور اجتماعی در راستای تقویت فرآیند گذار به دمکراسی نباید غفلت کرد و طبیعتاً هر انتخاباتی ولو غیرآزادترین انتخابات نیز، در بر دارنده چنین فرصتی است. اما مشارکت در انتخابات، چنانچه به معنای معرفی کاندیدا یا حمایت از لیستهای انتخاباتی تعبیر شود، منوط به تحقق شرایط و پیشنیازهایی است که امکان آن را فراهم آورد. از همین روست که نهضت آزادی ایران، هرگز با «انتخابات» به معنای «نهادی اجتماعی و سیاسی» قهر نمیکند، اما بسته به شرایط، در آن مشارکت کرده یا سر باز زده است.
«تحریم» میتواند صورتبندی متفاوتی از ظرفیتهای اجتماعی هر جامعه را متبلور سازد، منوط به آن که به «انفعال» و «بیتفاوتی» و «مسئولیتگریزی» نیانجامد. در شرایط کنونی ایران که نهادهای مدنی و اجتماعی بیش از احزاب سیاسی در معرض فشارها و محدودیتها قرار دارند و سندیکاها و سازمانهای مردم نهاد و جنبشهای اجتماعی کارگران، زنان، دانشجویان و معلمان از ظرفیت سازماندهی اجتماعی مسالمتآمیز و قانونی برخوردار نیستند و از سوی دیگر، اقلیت محافظهکار با برآوردی پانزده الی بیست درصدی در صحنه حضور منسجم و سازمانیافته دارند، تحریم انتخابات، نه ممکن است و نه مفید و در نهایت، موجب سقوط شاخصهای امید اجتماعی شده، به رشد غیرقابل مهار و فزاینده جنبشهای کور و خشونتآمیز میانجامد و روند مبارزات قانونی و مسالمتآمیز را مختل میکند و در شرایطی که بدیل قطعی حاکمیت، نه حتی «انقلاب» و بلکه انواع صورتبندیهای ناظر بر «فروپاشی» و «سقوط نهاد دولت مرکزی» است، «تحریم» سازوکاری مسئولانه، مشارکتآفرین و در راستای منافع ملی ارزیابی نمیشود.
ماهنامه آگاهی نو ، شماره ۲ ، اسفند ۱۳۹۹