“ایرانی مسلمان مصدقی”
مهدی معتمدیمهر
روزنامه اعتماد
مورخ پنجشنبه هفتم دی ماه ۱۳۹۶
زندهیاد حسین شاهحسینی از شخصیتهایی بود که بیتردید مهرشان بر تاریخ معاصر ایران خورده است. ایشان در تحولات عرصه سیاسی پس از دوران کوتاه حکومت دکتر مصدق نقش مهمی داشت. با اینکه سابقه فعالیت ایشان به دوران دکتر مصدق باز میگردد اما زحمات و تلاشهای ایشان اغلب در دوران نهضت مقاومت ملی رقم خورد. در آن دوران مرحوم شاهحسینی با روحانیونی همچون آیتالله ابوالفضل زنجانی، آیتالله طالقانی و چهرههایی همچون مرحوم بازرگان در نهضت مقاومت ملی و بعدها در جبهه ملی دوم ارتباط داشته و زحمات بسیاری را در جبهه ملی متحمل شدند.
پس از انقلاب هم در دوران نخستوزیری مرحوم بازرگان مسوولیت سازمان تربیتبدنی و ورزش را برعهده داشت. در تمام این دوران حسین شاهحسینی منشأ خدمات و خیرات زیادی بود اما آنچه شخصیتهایی چون شاه حسینی را از دیگران متمایز میکند روحیه کار جمعی ایشان است. من در ارتباط و دیدارهایی که با ایشان داشتم همواره شاهد بودم ایشان تقید و اصرار دارد تا خدمات را در چارچوب یک سازمان و تشکیلات ارایه دهد. این روحیه در جامعه ایرانی بسیار کمیاب است. در واقع در کسانی که به تفکر مصدقی باور دارند این ویژگی بیشتر دیده میشود. افرادی همچون دکتر یزدی یا دکتر بازرگان یکی از مهمترین ویژگیهایشان این بود که خودشان را در چارچوب فعالیت حزبی و سازمانی تعریف میکردند و این موضوع را نهتنها عامل محدودیت نمیدانستند بلکه برخورداری از خردجمعی تلقی میکردند. نکته قابل تامل دیگر در مورد مرحوم شاهحسینی باور ایشان از نظر مشی سیاسی و اخلاقی به دو شخصیت تاریخی معاصر یعنی دکتر مصدق و مهندس بازرگان بود. ایشان به این افراد تنها به عنوان شخصیتی سیاسی نگاه نمیکردند بلکه منش این افراد هم در سیاست و هم در حوزههای فرهنگی و اجتماعی الگوی ایشان بود، به آن باور داشت و بر این مشی ایستادگی میکرد. البته مرحوم شاهحسینی به جز دوران کوتاه دولت موقت ارتباطی با مهندس بازرگان نداشت اما این مشی را از خود بروز میداد و بر الگوهای اسلامی و ایرانی که بازرگان و مصدق مطرح میکردند، وفادارنه ایستادگی کرد.
تواضع و اخلاقمداری از دیگر نکات بارز ایشان بود. در یک جامعه استبدادزده خودمحوری و خودشیفتگی ویژگی است که زیاد دیده میشود اما من شاهد بودم که مرحوم شاهحسینی هیچ ابایی نداشت از اینکه به جوانترها و کسانی که سابقه فعالیت سیاسیشان بسیار از ایشان کمتر بود توجه و حتی از آنان قدردانی کند. نهتنها خودش قدردانی و توجه میکرد بلکه توجه دیگران را هم به این فعالان جوان معطوف میساخت.
مجموعه این خصلتهای اجتماعی و فرهنگی در کمتر کسی بروز میکند آن هم در جامعهای که افراد خودشان را محور تحولات میدانند. در یادداشتها و خاطرات ایشان هم این موضوع دیده میشد. چندین بار که کتاب خاطرات ایشان را مطالعه کردم متوجه شدم او حتی در کتاب خاطراتش هم خود را محور تحولاتی نمیبیند و گویی این کتاب خاطرات تاریخ شفاهی است که نقش افراد و جریانهای مختلف را تاحدود زیادی منصفانه نشان میدهد. مرحوم حسین شاهحسینی مصداق واقعی یک ایرانی مسلمان مصدقی بود.