“دغدغه های صدر انقلاب“
سخنان مهدی معتمدی مهر در دیدار نوروزی دکتر ابراهیم یزدی
به مناسبت چهارمین سالگرد درگذشت مرحوم دکتر احمد صدر حاج سید جوادی
افتخار دارم که امروز پس از چهار سال دوری ناخواسته در خدمت دوستان نهضتی باشم و از سوی دیگر، منت دارم که امکان یافتم تا در خصوص حقوقدان برجسته، عضو ارشد شورای مرکزی و یکی از بنیانگزاران نهضت آزادی ایران زنده یاد جناب دکتر احمد صدر حاج سید جوادی سخنانی داشته باشم.
عنوان سخنان خود را دغدغه های صدر انقلاب نامیدم که تعبیر بامسمایی به نظر می رسد، چرا که مرحوم دکتر صدر تا واپسین لحظات حیات، نگران آرمان های تاریخی ملت ایران بود که در انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ تجلی یافته بود.
پرسش اساسی در خصوص شخصیت های اثرگذار انقلاب و از جمله زنده یاد دکتر صدر می تواند این باشد که آیا ایشان از انقلابی که در مدیریت عالی آن نقش آفرین بود پشیمان شده بود یا خیر؟
پاسخ به این پرسش را با طرح ویژگی های اخلاقی و سیاسی آن بزرگوار و نظر صریح ایشان خواهم داد:
دکتر صدر فرزند و نتیجه شجره طیبه دین داری اخلاق مدارانه، وطن دوستی مردم گرایانه، آزادی خواهی قانون مدارانه و انضباط مسوولانه و تعالی بخشی بود که به تعبیر خودشان حاصل همراهی با سیاستمداران صادق و اخلاقی مانند زنده یادان مهندس بازرگان، دکتر سحابی و آیت الله طالقانی در بستر عضویت در تشکیلات نهضت آزادی ایران بود. دکتر صدر همواره با افتخار خود را عضو نهضت آزادی معرفی می کرد و به ترجیح عقل جمعی بر تشخیص فردی باور داشت. زنده یاد دکتر صدر اهل همکاری بود و هرگز خودفتوایی نمی کرد. آیات ۲۵ و ۲۶ سوره ابراهیم، معیار تمایز شجره طیبه از خبیثه را پایبندی به اصول می داند – اصلها ثابت – و شجره خبیثه را مترادف با بی اصالتی و بی ریشگی می داند. قرآن مجید در تعبیری بی بدیل شجره خبیثه را درختی می داند که از زمین کنده شده و بی ریشه است و به اصولی متکی نیست. در ادامه این آیات، آیه ای است که دکتر صدر حاج سید جوادی را مصداق آن بر می شمارم:
یُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذینَ آمَنوا بِالقَولِ الثّابِتِ فِی الحَیاهِ الدُّنیا وَفِی الآخِرَهِ ۖ : «خداوند کسانی را که ایمان آوردند، به خاطر گفتار و اعتقاد ثابتشان، استوار میدارد؛ هم در این جهان، و هم در سرای دیگر! » دکتر صدر در طول بیش از هفت دهه فعالیت سیاسی همواره متکی به اصول بود و قول و فعل ثابت داشت: ایرانی ِ مسلمان ِ مصدقی
تقوا و صداقت
زنده یاد دکتر صدر به تقوا و صداقت اهمیت بسیار می داد هم در سیاست و هم در دیانت. کسانی که با آن بزرگوار هم نشین بودند به خوبی به یاد دارند که تکرار مدام ذهن و زبان ایشان آیه ۱۹ سوره توبه بود:
یا أَ یُّها الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَکُونُوا مَعَ الصّادِقِینَ»(توبه/۱۱۹)
دکتر صدر در روزگاری که رییس دولت وقت مقتخر بود به این که ترمز ندارد، هر بار که این آیه را بر زبان می آورد با اندوه و نگرانی تصریح می کرد که قرآن متعمدانه و حکیمانه مقرر می کند که صرف ابراز ایمان به منزله رعایت تقوا و صداقت نیست و حال آن که تقوا هدف است و کفایت می کند. هدایت و رستگاری از آن تقواپیشگان است و نه مدعیان زبانی و در همین راستا می گفت که هر که خود را انقلابی و در راس انقلاب نامید، ضرورتا تقوا و صداقت انقلابی ندارد و هر که خود را دمکراسی خواه و آزادی خواه و عدالت خواه نامید، ضرورتا راست نمی گوید و باید به معیارها توجه داشت نه ادعاها.
دکتر صدر عمری اخلاقی زیست و به همین جهت پا به هیچ سفره ای نگذاشت. او و دوستانش در راس قدرت انقلاب بودند اما هرگز بر سفره انقلاب ننشستند. از پیشگامان دمکراسی خواهی و طرح جنبش های اصلاح طلبی بودند اما هرگز بر سفره آزادی و اصلاحات ننشستند. دکتر صدر و یارانش به اسلام باور عمیق داشتند چونان که حتی مخالفانشان هم به دین داری این جماعت اذعان داشتند اما هرگز پا به خوان نعمت و سفره دین ننهادند. چرا که دکتر صدر کاسبی و فرصت طلبی را بلد نبود.
مرحوم دکتر صدر کنش گری در چارچوب خرد جمعی تشکیلاتی و پایبندی به تحزب را شاخص رعایت تقوای سیاسی می دانست و این ویژگی در جامعه ما که روحیه تفرد و خودخواهی و خودبینی شیوع فراوان دارد، بسیار نادر است و ضمن مسوولیت پذیری ایشان، حکایت از روحیه ای متواضع دارد که اهل خودنمایی و جاه طلبی نیست و از همین رو دکتر صدر نه فقط الگوی نسل جوان که الگویی برای با تجربه ها و مسن ترها و پیش کسوت هایی است که شادمانی کور می کنند و می گویند: پنجاه سال و شصت سال و …. برای دمکراسی مبارزه کرده اند اما عضو هیچ حزب و گروه و تشکیلات نبوده اند.
دکتر صدر خیرخواه بود و اصولا اصلاح طلبی اش ریشه در خیرخواهی داشت. او نه فقط خیر مردم که خیر حاکمان را هم می خواست و دریغ داشت که انسانی به خاطر موهبتی گذرا خود را به هلاکت جاودان اندازد و تاریخ را به قضاوتی منفی از خویش وا دارد. این ویژگی در نامه هایی که خطاب به مقامات می نوشتند کاملا واضح است، آن گاه که به سعدی رجوع می دهد:
” یکی را از ملوک عجم، حکایت کنند که دست تطاول به مال رعیت دراز کرده بود و جور و اذیت آغاز کرده، تا جایی که خلق از مکاید فعلش به جهان برفتند و از کربت جورش، راه غربت گرفتند. چون رعیت کم شد، ارتفاع ولایت نقصان پذیرفت و خزانه تهی ماند و دشمنان زور آوردند.
نکند جورپیشه سلطانی
که نیاید ز گرگ چوپانی
پادشاهی که طرح ظلم افکند
پای دیوار ملک خویش بکند “
مرحوم دکتر صدر هرگز بدزبان و اهل تکفیر و سب و برچسب زنی نبود و با کسی تندی نمی کرد و حتی با مخالفانش با مهر سخن می گفت و تنها در خصوص دو نفر دیدم که تند سخن گفت: مسعود رجوی و محمود احمدی نژاد. دکتر صدر بیان می کرد که حتی مغول ها با ایران و اسلام چنان نکردند، چرا که اگر زمینی را می سوزاندند سال دیگر قابل کشت بود اما دولت های نهم و دهم بلایی به سر مردم و کشور ایران آوردند که تا سالها بی بار و بری سرنوشت محتوم این مملکت خواهد بود.
در خاتمه پاسخ به سوالی را که در آغاز سخنم مطرح کردم با کلامی از آن بزرگوار مطرح می کنم. دکتر صدر از انقلاب پشیمان بود یا خیر؟
ایشان در نامه ای که در ۱۵ بهمن ۱۳۹۰ خطاب به ملت ایران منتشر کرد، چنین می گوید:
” آنچه در این لحظات برای راقم این سطور تاسفانگیز بوده و جای عذرخواهی دارد، نه مبارزه با نظام خودکامهی پهلوی یا همکاری با روحانیت یا پذیرش مسوولیت یا واگذاری قدرت به تشنگان آن است که اگر یک بار دیگر نیز خداوند حیات دوباره عطا فرماید، سرنوشتی را جز مبارزه با ظلم، تلاش برای آزادی و حاکمیت ملت ایران و رشد و تعالی اخلاق برنخواهم گزید. هرگز از بابت ناباوری و دست نیازیدن به سیاست ماکیاولیستی ” هدف وسیله را توجیه میکند ” و هزینههایی که از این ناحیه به صورت فردی و جمعی متحمل شدهایم، متاسف نیستم، تاسف اینجانب از این حقیقت مایه میگیرد که تمامی روشنفکران در برههی انقلاب ۱۳۵۷، از دستیابی به وحدت و بسط و گسترش نهادهای مدنی و سیاسی مدرن در مقابل شبکههای سنتی اجتماعی درک درستی نداشتند و آگاهانه و متناسب با مسوولیتی که بر عهده داشتند، عمل نکردند و بر اثر بیتجربگی و احیاناً اشتباهات عمدی و غیرعمدی، زمینهی ظهور و قدرتگیری بلامنازع سنتگرایان بر تحولخواهان فراهم و حتی منجر به نفوذ مجدد قدرتهای خارجی در مدیریت نوپای نظام جدید شد و موجبات انحراف گسترده از اصول و آرمانهای انقلاب پدید آمد. اگر ما پس از پیروزی انقلاب، همچنان شانه به شانه ایستاده و دست در دست هم، استبداد را نشانه گرفته بودیم و مشکلات را در سقوط شاه خلاصه نمیدیدیم، امکان بازتولید استبداد و فروافتادن از استبداد سیاسی به استبداد دینی به این سان راحت و کمهزینه صورت نمیپذیرفت. از این رو اینجانب به عنوان فردی که بیش از شصت سال در عرصهی سیاست و اجتماع ایران حضور داشتهام در شرایطی که درد و رنج جانکاه ناشی از کهولت و بیماریهای جسمانی به شدت رنجورم میدارد و حتی گرفتن قلم بر دست را نیز دشوار میسازد و تنها لقای محبوب، مانع تداوم این رنج خواهد شد، در این نوشتار پایانی که گزارشی از یک عمر تلاش صادقانه بود به ملت شریف ایران، اعلام میدارد که ضمن اعتقاد کامل به اصالت انقلاب مردمی ۱۳۵۷ و آرمانهای آن و دفاع از عملکرد خویش و یارانمان در نهضت آزادی ایران در خلال پیروزی انقلاب و پس از آن، از کوتاهی، قصور و یا ناتوانی خود به عنوان احدی از اعضای شورای انقلاب و دولت موقت در راستای ممانعت از عدول حاکمیت از آرمانهای تاریخی ملت ایران و انحرافاتی که از همان هفتههای آغازین ایجاد شد و آشکارا به چشم میخورد، عذر خواسته و از ملت ایران به جهت سختیها و عسرتهایی که به نام حکومت جمهوری اسلامی ایران بر آنان روا شد، پوزش طلبیده و از خداوند منان طلب آمرزش دارم.” دکتر احمد صدر حاج سید جوادی در یازدهم فرودین ۱۳۹۲ یعنی در سالروز برگزاری رفراندوم تاریخی جمهوری اسلامی که در مقام وزیر کشور دولت موقت مجری آن بود به دیدار حق شتافت. نامش زنده و یادش پررهرو باد.