بررسی تاریخ احزاب ایران
جلسه اول : نهضت آزادی ایران
سخنرانی عماد بهاور
انجمن اسلامی دانشجویان دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
دفتر انجمن اسلامی دانشگاه تهران- خیابان ۱۶ آذر
مهر ماه ۱۳۹۴
مراسم در دفتر انجمن اسلامی دانشگاه تهران واقع در خیابان ۱۶ آذر برگزار شد. مجری مراسم آقای عماد بهاور را معرفی کرد و از برگزاری سلسله جلسات این انجمن درباره تاریخ احزاب خبر دادند.
سخنرانی آقای عماد بهاور: بزرگان نهضت آزادی همواره به مطالعه تاریخ، بویژه تاریخ معاصر ایران تاکید داشته و دارد. در حال حاضر نهضت در میان احزاب موجود قدیمیترین حزب ایران به شمار میآید. البته هیئتهای موتلفه اسلامی هم قدمتی طولانی دارند که ظاهرا در جلسات بعدی به بررسی تاریخچه این حزب پرداخته میشود.
نهضت آزادی ایران توسط تعدادی از شخصیت های متعلق به جریان روشنفکری دینی ایران تاسیس شد. ظهور این جریان به دهه بیست شمسی بازمی گردد. این جریان واکنشی به ظهور جریان چپ بود که خود نیازمند توضیح مفصل است. دردهه بیست انجمن های اسلامی دانشجویان تاسیس شدند، در دهه سی انجمن های اسلامی فارغ التحصیلان و اصناف و در دهه چهل برایند این نیروها وارد فعالیت حزبی در قالب نهضت آزادی ایران شدند. نهضت آزادی در اردیبهشت ۱۳۴۰ به رهبری چند تن از روشنفکران دینی و نیروهای ملی که در راس آنها مهندس مهدی بازرگان، دکتر یدالله سحابی و آیت الله طالقانی بودند تاسیس شد. اندکی پس از تاسیس بیانیه شدیداللحن و انتقادی علیه شاه بازداشت گسترده اعضای این حزب در سال ۱۳۴۱ را به دنبال داشت که منجر به صدور احکام سنگین علیه ایشان شد. در آن ایام آیت الله خمینی و بسیاری از مراجع دیگر از اعضای نهضت آزادی حمایت کردند و علیه احکام صادره آن ها موضع گرفتند. دادگاه اعضای نهضت آزادی ایران در آن زمان بازتاب فراوانی داشت و متن دفاعیه آنها بارها منتشر شد. اعضای نهضت ابتدا در زندان قصر در حبس بودند و سپس به زندان برازجان تبعید شدند وپس ازحدود دو سال مجددا به تهران بازگردانده و عموماً تا سال ۱۳۴۵ آزاد شدند.
از سال ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۷ نهضت آزادی ایران به خاطر خفقان شدید داخلی فعالیت سیاسی تشکیلاتی در داخل ایران نداشت. اعضای نهضت به فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی تاسیس نهادهای مدنی مشغول بودند بسیاری از این نهادهای مدنی از نهادهای مدنی تاثیرگذار و ماندگار ایران شدند.
در این سال ها شاخه خارج از ایران نهضت آزادی ایران نیز تشکیل شد که در راس آن افرادی چون آقایان دکتر یزدی، دکتر چمران و دکتر شریعتی حضور داشتند. شاخه خارج از کشور تاثیر عمده ای بر روند سیاسی این دوران داشت و ضمن همکاری و هماهنگی با نهضت در داخل کشور نوعی استقلال نیز داشت. چند تن از اعضای این شاخه از جمله دکتر یزدی و دکتر چمران به همراه عده دیگری از نیروهای داخلی و خارجی به مصر رفتند و دورههای مبارزه نظامی دیدند. بعدها همین آموزش ها توسط برخی از افراد به نیروهای اولیه سازمان مجاهدین خلق داخل کشور منتقل گردید. دکتر چمران پس از مدتی به لبنان رفت و به جنبش امل و امام موسی صدر پیوست. دکتر یزدی نیز به آمریکا بازگشت. دکتر یزدی در شهر هیوستون تگزاس فعالیتهای بسیار وسیع سیاسی، فرهنگی و مذهبی را آغاز نمود. ایشان سال ها پیش از انقلاب اسلامی نماینده امام خمینی برای اخذ وجوهات شرعی بودند. نهضت آزادی خارج از کشور فعالیتها و روابط گستردهای در آمریکا ، اروپا و نیروهای بسیار موثری را پرورش دادند. تعداد زیادی از این نیروها بعدها از مسئولین و مدیران جمهوری اسلامی شدند.
نهضت آزادی ایران از همان ابتدا با روحانیون و مراجع بویژه روحانیون مبارز همچون آیت الله خمینی روابط خوبی داشتند، اما همکاری آنها در رابطه انقلاب اسلامی از سال ۱۳۵۰ آغاز گردید. فعالیتهای آقای خمینی در تبعید تا سال ۱۳۵۰ تقریباً کاهش یافته و در دهه پنجاه مجدد شدت گرفت. برخی از اعضای نهضت در ابتدای دهه چنجاه آیت الله خمینی را تشویق می کردند که در واکنش به برخی وقایع روز موضع گیری علنی کند.
نهضت آزادی ایران در پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ نقش پر رنگی داشت. آقای دکتر یزدی که از مشاوران امین آقای خمینی بود و نقش مهمی در انتقال ایشان از نجف به پاریس ایفا نمود و در تمام مدتی که آقای خمینی در پاریس بودند نزدیکترین و اصلی ترین مشاور ایشان بود. برنامه مرحله به مرحله انقلاب توسط دکتر یزدی و دوستانشان تهیه شد و در پاریس مورد تایید و امضای آقای خمینی قرار گرفت و بعد از انقلاب نیز عملا اجرا گردید. تاسیس شورای انقلاب، دولت موقت، برگزاری رفراندوم، تشکیل مجلس موسسان و تصویب قانون اساسی جدید در این طرح پیش بینی شده بود.
در آستانه انقلاب اسلامی برخی از اعضای نهضت آزادی ایران به عضویت شورای انقلاب درآمدند و تشکیل دولت موقت به مهندس بازرگان سپرده شد. بخشی از اعضای اصلی نهضت وارد دولت موقت شدند و اداره این حزب به دست نیروهای جوانتر مانند مهندس عزت الله سحابی افتاد. تشکیلات نهضت آزادی ایران در این ایام مانند بسیاری دیگر از احزاب جان تازه ای گرفت و دفتر نهضت باز شد و نشریات آن منتشر گردید. مهندس بازرگان در نه ماهی که اداره دولت را در دست داشت دو سه بار به دلایل مختلف استعفا دادند و در نهایت ایشان در آبان ماه ۱۳۵۸ ماندن خود در دولت موقت را به صلاح مملکت ندیدند و دولت قاطعانه استعفا داد. البته عمده وظایف دولت موقت انجام شده بود و به اصطلاح دوره گذار طی شده بود. همکاری اعضای نهضت آزادی در اداره کشور به طور کامل قطع نشد و در سمتها و نهادهای مختلف از جمله شورای انقلاب حضور داشتند.
مدت کمی بعد از استعفای دولت موقت انتخابات ریاست جمهوری برگزار گردید. مهندس بازرگان قصد داشتند کاندیدا شوند که کاندیداتوری ایشان در جلسه شورای مرکزی حزب رای نیاورد. نیروهای جوانتر نهضت با این استدلال که فضای سیاسی کشور علیه مهندس بازرگان است و ایشان رای مناسبی نمی آورند با کاندیداتوری وی مخالفت کردند و نهضت آزادی ایران از آقای حسن حبیبی حمایت نمود و ایشان نیز متاسفانه رای کمی آورد و انتخاب نشد.
در انتخابات مجلس اول که در اسفندماه ۱۳۵۸ برگزار گردید مهندس بازرگان نفر سوم تهران شد و این مساله نشان داد که تحلیل برخی از اعضا که مهندس بازرگان محبوبیت خود را از دست داده اشتباه است. و چند تن از اعضای دیگر نهضت نیز مانند دکتر سحابی، مهندس سحابی، دکتر یزدی ، دکتر چمران، دکتر جعفری، مهندس صباغیان و… به مجلس راه یافتند.
رفته رفته فشارها به نهضت آزادی ایران بیشتر شد. آغاز جنگ، ترور برخی از مسئولین و رادیکال تر شدن فضای سیاسی کشور عرصه را بر فعالیت بسیاری از احزاب تنگ تر کرد. این در حالی بود که برخی از نیروهای جوانتر نهضت آزادی ایران از جمله مهندس عزت الله سحابی از نهضت جدا شده بودند. فشارها از بهم زدن سخنرانی ها حتی در مجلس آغاز شد و به مراسم خصوصی و عمومی حزب کشیده شد. به اکثر مراسم نهضت آزادی حمله میشد و روزنامه میزان که ارگان این حزب بود نیز توقیف شد. نهضت آزادی ایران همچنان با صدور بیانیه، دیدار با مسئولین و ارسال نامهها نظرات و اعتراضات خود را به گوش مسئولین و مردم میرساند؛ هرچند عملا راههای عمده ارتباط این حزب با جامعه بسته شده بود.
مهندس بازرگان در انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۶۴ کاندید شد که شورای نگهبان ایشان را رد صلاحیت کرد و از میان حدود دویست و نود کاندید تنها سه نفر که از اعضای حزب جمهوری اسلامی بودند تایید صلاحیت شدند. نهضت ازادی ایران در اعتراض به این ردصلاحیت های گسترده با صدور بیانیه از شرکت در انتخابات خودداری کرد.
نهضت آزادی در دهه شصت از جمله معدود اپوزیسونی بود که در داخل از کشور و به شکل علنی و قانونی فعالیت می کرد و نظرات خود را علیرغم همه فشارها از طریق صدور بیانیه و نامه نگاری با مسئولین نظام اعلام می داشت. مخالفت با ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر یکی از مهمترین دلایل حملات به نهضت آزادی بود. بیانیه تحلیلی جنگ و صلح بازتاب گسترده ای داشت که منجر به بازداشت سه تن از اعضای نهضت ازادی ایران شد. جالب است که در زمانی که این افراد به خاطر انتشار بیانیه ای که خواهان پایان جنگ شده بود در زندان بودند، ایران قطع نامه ۵۹۸ و آتش بس را پذیرفت!
مسائل مهم دیگری بود که نهضت آزادی ایران همواره نسبت به آنها تذکر و هشدار می داد. از جمله وارد شدن ولایت مطلقه فقیه در قانون اساسی. نهضت آزادی نشریه مفصلی در نقد ولایت مطلقه فقیه نوشت. مجموع این اقدامات باعث شد که برخوردهای تندی با نهضت آزادی ایران صورت بگیرد. در سال ۱۳۶۹ نامه مشهور به نود امضایی که نقدی ملایم به وضعیت سیاسی اقتصادی کشور بود، موجب بازداشت تعداد زیادی از اعضای این حزب و نیروهای همسو گردید.
در دهه هفتاد فضای سیاسی نسبتا بازتر شد. در انتخابات مجلس پنجم صلاحیت برخی از نیروهای ملی مذهبی تایید شد اما آن ها در اعتراض به رد صلاحیت دیگر افراد انصراف دادند. مجله ایران فردا با مدیرت مهندس سحابی منتشر میشد. سال ۱۳۷۶ دکتر یزدی از طرف نهضت کاندید شدند اما شورای نگهبان ایشان را رد صلاحیت کردند به همین دلیل اعضای نهضت در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۷۶ رای ندادند اما انتخابات را هم تحریم نکردند. بعد از پیروزی آقای خاتمی که برای همه اتفاق پیش بینی نشده ای بود، طی بیانیه ای آرای ایشان را رای اعتراض به وضعیت موجود خواندند و تا آخر دوره دولت اصلاحات هرچند انتقاداتی به آقای خاتمی داشتند اما کاملا از ایشان حمایت کردند.
در اواسط دوره اصلاحات برخورد تندی با نهضت آزادی و نیروهای ملی مذهبی صورت گرفت. احکام شدیدی نیز برای آنها صادر شد. برخی از اعضای نهضت تا چند ماه در بازداشت بودند اما بنابر هر مصلحتی که بود احکام صادر شده عملا اجرا نشد. دفتر نهضت در این ایام بسته شد و فعالیت های تشکیلاتی به خانه ها منتقل گردید.
نهضت آزادی در انتخابات ۸۴ از دکتر معین و در انتخابات ۸۸ با هدف افزایش مشارکت مردم از هر دو کاندیدای اصلاح طلب یعنی آقایان موسوی و کروبی حمایت کرد. بعد از حوادث انتخابات ۱۳۸۸ نیز برخورد تندی با اعضای نهضت ازادی ایران شد. بسیاری از اعضای این حزب بازداشت شدند. برخی مثل خود من احکام سنگین گرفتند. دکتر یزدی برای اولین بار بعد از انقلاب در مدت طولانی بازداشت و در خانه امن نگهداری شد. فشار زیادی روی ایشان و دیگر بزرگان نهضت بود تا انحلال نهضت ازادی ایران را اعلام کنند. اما اساسنامه چنین اجازه ای به دبیرکل نمی داد بلکه می بایست کنگره تشکیل می شد و در این باره تصمیم می گرفت که این نیز محال بود. لذا مجوز تشکیل یک جلسه شورای مرکزی را دادند و در آن جلسه تصمیم گرفته شد فعالیتهای نهضت آزادی ایران تا اطلاع ثانوی تعلیق گردد. این تعلیق همچنان ادامه دارد و فعالیت نهضت هنوز آغاز نشده است. هرچند روابط دوستانه هست. بهرحال افرادی که بیش از پنجاه سال سابقه همکاری دارند مانند اعضای یک خانواده هستند که امکان جدا کردن آنها از هم نیست.
در این فرصت کوتاه طبیعتا بسیاری از نکات و وقایع تاریخ نهضت بیان نشد. بهرحال سیر تاریخی پنجاه ساله نیاز به فرصت و دقت بیشتری دارد. بنده به اختصار از مراحل گذاشتم و به ذکر خلاصه ای بسنده کردم. در ادامه جلسات و با پرسشهای شما میتوانیم به ابعاد و مسائل دیگر نیز بپردازیم.
بعد از این مجری مراسم چند سوال مطرح کردند و بعد نوبت به سوالات حضار رسید:
- علت جدائی و انشعاب نهضت از جبهه ملی چه بود؟
بهتر بود دکتر یزدی یا دیگر بزرگان نهضت در این جلسه بودند تا وقایع آن دوران را به عنوان شاهدان عینی و زنده بیان میکردند. یکی از اختلافات اعضای نهضت آزادی با جبهه ملی به تعریف از جبهه ملی بر میگشت. نهضت آزادی معتقد بود که جبهه ملی میبایست متشکل از چند حزب و جمعیت باشد. دکتر مصدق نیز به همین نظر عقیده داشت. اما اساس اختلافات اعضای نهضت آزادی ایران با جبهه ملی به سال های بعد از کودتا و دوران مقاومت ملی بر میگشت. نهضت آزادی با برخی از مواضع جبهه ملی موافق نبود. مجموع اختلافات و دلایل دیگر که شرح آنها مفصل است موجب شد تا به قول شما نهضت آزادی ایران از جبهه ملی منشعب گردد.
- رابطه تشکیلاتی نهضت ازادی داخل کشور و خارج کشور چگونه بود؟
همانطور که گفته شد، اینها باهم هماهنگ بودند. نهضت آزادی خارج از کشور به دلیل آزادی و وسعت اطلاعات و آزادی عملی که داشت عملکرد و رویه نسبتا متفاوتی با نهضت داخل کشور داشت. شاخه خارج از کشور ضمن هماهنگی و ارتباط با نهضت داخل کشور از نوعی استقلال نیز برخوردار بود و می توانست مواضع خاص خودش را داشته باشد.
- علت اختلافات داخلی نهضت آزادی ایران بعد از انقلاب و انشعاب برخی از اعضا چه بود؟
در سالهای اخیر برخی از اعضای مستعفی آن دوره در خاطرات و مصاحبههای خود سعی دارند، مبنای نظری و مسائل تئوری خاصی را به عنوان دلیل جدایی خود مطرح سازند. مثلا دکتر سید مهدی جعفری و اقای دکتر رفیعی از این جمله هستند. در حالی که شواهد گویای آن است که شکاف های ایدئولوژیک سوسیالیست و لیبرال اینگونه که مطرح می کنند در داخل نهضت مطرح نبود. بلکه میتوان گفت آن افراد به نوعی ادبیات و روش مهندس بازرگان را پاسخ گوی زمان خود نمیدانستند. اینان اکثریت شورای مرکزی را داشتند و با همان اکثریت مانع حضور مهندس بازرگان در انتخابات ریاست جمهوری شدند. مسائلی که تحت عنوان لیبرال بودن مهندس و سوسیال بودن این افراد گفته میشود در آن زمان مطرح نبوده است. اگر بود هم راهکار آن جدایی از حزب نبود، بهرحال این ها در حزب آزادی داشتند و در عین حال اکثریت شورا را هم در دست داشتند. به نظر میرسد بیشتر به این صورت بوده است که تحت تاثیر فضای انقلاب قرار گرفتند و به این نتیجه رسیده بودند که مهندس بازرگان نمیتواند پا به پای انقلاب بیاید. مهندس عزت الله سحابی که آن زمان نقش رهبری این افراد را داشت بعدها به طور مکرر جدایی خود از نهضت را اشتباه خواند. خود من در جلسه ای که خدمت ایشان بودم از ایشان شنیدم که حق را به مهندس بازرگان دادند برخوردشان را با مهندس اشتباه خواندند که البته این انتقاد از خود نیز نشانه سلامت نفس ایشان بود.
- چرا نهضت ازادی انتخابات مجلس دوم را تحریم کرد؟
نهضت ازادی ایران هیچگاه هیچ انتخاباتی را تحریم نکرده است. یعنی هیچ وقت از مردم نخواسته است که در انتخابات رای ندهند. اما در برخی از دوره ها با توجه به وضعیت انتخابات یا رد صلاحیت کاندیداهای خود از شرکت در انتخابات خودداری کرده است و اصطلاحاً عدم مشارکت خود را اعلام نموده اما تحریم نکرده است.
- وضعیت تشکیلاتی نهضت در حال حاضر چگونه است؟
وضعیت تشکیلاتی که همچنان متوقف است. اما بهرحال ارتباطات وجود دارد. همانطور که گفتیم وقتی یک حزب بیش از پنجاه سال قدمت دارد. نمیتوان اعضای آن را از هم جدا کرد. اعضای نهضت مانند یک خانواده هستند و ارتباطشان محدود به روابط تشکیلاتی نبوده و نیست. نهضت در حال حاضر جلسه ای ندارد و بیانیه ای نمیدهد اما خب بزرگان نهضت در مصاحبه و یادداشتهای خود عموما نظرات و مواضع کلی این حزب را بیان میکنند. اما هیچکدام از این مصاحبه ها حاصل جلسات شورایی نیست.
- آینده نهضت را چطور میبینید؟
باید خدارا شکر کرد که امروز می توانیم این جا دور هم بنشینیم با هم صحبت کنیم. در حال حاضر هنوز برخی از اعضای نهضت در زندان هستند. بسیاری دیگر نیز احکام اجرا نشده دارند. با اینحال باید گفت آینده نهضت بستگی به شرایط و نوع نگاه نظام خواهد داشت. اگر بحران سیاسی هم وجود داشت به هرحال پایان یافته است و نیازی به ادامه وضعیت فوق العاده امنیتی نیست. معمولا حکومت ها پس از پایان بحران دست به عادی سازی وضعیت می زنند . نهضت همواره نظرات خود را اعلام کرده و ثابت نموده که تمایل و اصراری نیز برای ورود به قدرت و حتی شروع کار تشکیلاتی به هر قیمتی ندارد. به قول مهندس بازرگان جنگ نهضت جنگ قدرت نیست بلکه جنگ حجت است.
- نسبت نهضت آزادی ایران با جوانان چیست؟ توصیه شما به جوانان علاقه مند به نهضت چیست؟ آیا به احزاب دیگر بروند یا با شرایط کنونی نهضت کنار بیایند؟
خب سوال عجیبی است. نمیتوان پاسخ کلی داد. بهرحال شرایط افراد متفاوت است و هر کس میبایست خودش تشخیص دهد. اما به نظر بنده این که گفته شود چون نهضت فعلا تعطیل است در احزاب دیگر فعالیت کنیم تا اوضاع بهتر شود درست نیست. بهرحال احزاب یکسان نیستند و هر حزبی تفکرات خاص خودش را دارد. اگر بنا باشد از عنوان حزب دیگری استفاده ابزاری شود و تحت پوشش احزاب دیگر کار خودمان را انجام دهیم، من فکر می کنم حداقل به لحاظ اخلاقی درست نباشد. اما اگر این محدودیت برای فردی مطرح نباشد. یعنی به واقع عضویت در نهضت یا یک حزب دیگر برای او فرقی نکند؛ خب مسلما بهتر است در حزب اصلاح طلبی که مجوز فعالیت دارد عضو شود.
سوالات حضار:
- نهضت ازادی در سال ۱۳۶۲ بیانیه علیه حزب توده نوشت و به حکومت نسبت به نفوذ این حزب هشدار داد. در حالی که اعضای این حزب در آن دوره بازداشت بودند و امکان پاسخگویی نداشتند؟
اولا به طور کلی باید بگویم من اینجا وکیل مدافع نهضت نیستم. قرار نیست از صفر تا صد اقدامات پنجاه ساله نهضت را تایید کنم. حتی اعضای دیگر نهضت هم اینگونه نیستند. بهرحال قطعا اشتباهاتی هم وجود داشته و خواهد داشت. لذا اینگونه تصور نشود که ما هیچ انتقادی نداریم. اما درباره حزب توده، نهضت از همان بدو تاسیس از مخالفان جدی حزب توده بود و آنها را به خاطر وابستگی همه جانبه به بیگانگان خائن میدانست و این نکته قابل پنهانی نبوده است. اعضای اولیه نهضت از همان دهه بیست با توده ای ها مشکلات عدیده ای داشتند. در مراحل مختلف تاریخ ایران آنها را مقصر و به صراحت خائن می دانستند. در جریان انقلاب نیز نهضت ازادی معتقد بود که هیجان و انحرافات و نفاق در فضای انقلابی ناشی از تحرکات و نفوذ اعضای این حزب بوده است. در برخی از موارد شواهد عینی دارند و برخی دیگر را نیز بر اساس تحلیل بیان می کنند. به هر حال باید گفت کسانی که نهضت را می شناسند می دانند این موضع جدید نهضت درباره توده ای ها نبوده است. اما خب از جهتی هم شاید حق با شما باشد. وقتی کسانی حق و امکان دفاع از خود را نداشتند شاید بهتر بود نهضت بیانیه ای صادر نمیکرد. اما خب می بایست در آن بستر تاریخی قرار گرفت و بعد نظر داد. شاید امروز که نگاه کنیم اقدام نهضت به نوعی درست نباشد.
- چرا نهضت هیچگان نتوانست مشکل جذب توده مردم را حل کند؟ حتی در انتخابات شوراها هم نتوانست رای بیاورد. و اینکه نهضت در سال ۵۷ بین دوگانه بختیار- خمینی گیرافتاده بود و چون آقای خمینی مقبولیت مردمی داشت،نهضت بختیار را رها کرد و به سمت آقای خمینی رفت. نظر شما در اینباره چیست؟
اول اینکه نهضت و بویژه شخص مهندس بازرگان در جذب توده مردم موفق بودن و پایگاه اجتماعی داشتند. جالب است که خیلی از انتقادات به نهضت درباره این است که ما به خاطر مهندس بازرگان و امثال ایشان وارد فعالیت های انقلابی شدیم و گرنه با بسیاری از روحانیون آشنایی نداشتیم. مهندس بازرگان پایگاه خوبی داشت. اقای طالقانی پایگاه مردمی فوق العاده ای داشت. دکتر سحابی و باقی نیز همینطور . در شرایط انقلابی نیز همین موضوع تقریبا صادق است. بعدها به مرور نهضت تحت فشار قرار گرفت و راههای ارتباطی خود با مردم را از دست داد. با اینحال توانست دهه شصت را بگذارند. دهه هفتاد بر فضای دانشگاه تاثیر بگذارد. دهه هشتاد نیز قشرهای دیگری را جذب خود کند. از همه مهمتر اینکه نهضت توانست گفتمان اصلاحطلبی خود ترویج دهد به طوری امروز حرف های نهضت از تریبونهای مختلف شنیده می شود و این خیلی خوب است. اینکه چرا در انتخابات شوراها رای نیاورد به این دلیل بود که نهضت سالها از داشتن تریبون ها و امکان ارتباط با مردم محروم بود. طبیعی است که نسل های جدید و جوان کمتر با اعضای نهضت آشنایی داشته باشند. ضمن آنکه بخشی زا نخبگان هم که نهضت را می شناختند آن انتخابت را تحریم کردند. نهضت اگر پایگاه اجتماعی نداشت ۵۵ سال عمر نمی کرد.
در مورد بختیار خب، اطلاعات شما درست نیست. بختیار حتی از جبهه ملی نیز طرد شد. خودش اینگونه خواست. نهضت ازادی و شخص مهندس بازرگان تلاش بسیاری برای رایزنی با او داشت اما خب در نهایت بختیار تکروی کرد و اسیب هم دید.
- پیش از انقلاب نهضت ازادی چهرههای درجه یک داشتند و سران نهضت از اعضای اصلی انقلاب به شمار میآمدند، اما چه شد که اندکی پس از انقلاب توده های مردم از بازرگان فاصله گرفتند؟
خب پاسخ شما همان انقلاب و فضای انقلابی است. در فضای انقلابی نمیتوان توقع واکنش های منطقی داشت. موج سواری و استفاده از هیجان مردم در مرام و شیوه نهضت نبود. مهندس بازرگان به صراحت میگفت ما نباید دنبال مردم برویم؛ باید کاری کنیم که مردم دنبال ما بیایند. این را مقایسه کنید با ادبیات چپ زده نیروهای انقلابی. طبیعی که پوپولیست ها توده مردم را در شرایط انقلابی بیشتر جذب می کنند. با این وجود، کمی که زمان گذشت بازهم دیدیم که مهندس بازرگان در انتخابات مجلس رای خوبی آورد. این نشان می دهد که وقتی هیجانات توده ها بخوابد تشخیص می دهند که چه کسی سخن درست را می گوید. اما متاسفانه دهه شصت آغاز شده بود و دیگر امکان فعالیت وسیع تشکیلاتی وجود نداشت.
- چرا دولت موقت از نیروهای انقلابی به آن صورت که باید استفاده نکرد. آقای عبدی نقل می کنند ما پیش مهندس بازرگان رفتیم و گفتیم ما را هم به حساب بیاورید اما ایشان گفت شما بروید درس بخوانید. ماهم از دیوار سفارت بالا رفتیم! چرا از این نیروها استفاده نشد.
خب وقتی این ها بدون داشتن قدرت دولتی این کار را کردند اگر قدرت داشتند چه می کردند! بهرحال دولت موقت بر عکس آنچه شما می گویید یک دولت ائتلافی بود. برخی از نیروهای دولت از مخالفان مهندس بازرگان بودند و حتی کارشکنی هایی هم می شد. با این حال دولت موقت به لحاظ کار آمدی کارنامه خوبی دارد. وظایف خود را به خوبی انجام داده است. از این جهت محل ایراد نیست. مهندس بازرگان تا جایی که امکان داشت دولت را به صورت ائتلافی تشکیل داد. اما نمی شود با کسانی کار کرد که صد در صد مخالف هستند و می خواهند نزاع جامعه را به داخل کابینه دولت بیاورند! این ژست ها برای دولت موقت که وظایف اجرایی داشت خوب نبود و مهندس بازرگان نیز اساسا به این روش ها اعتقاد نداشت.
- گفته میشود در دوره اصلاحات به نهضت آزادی پیشنهاد شده است تا تحت عنوان دیگری کار کنند اما اعضای نهضت بر استفاده از عنوان نهضت آزادی اصرار داشتند؟ چرا؟
بله. این پشنهاد بوده است. البته یک پیشنهاد پشتوانه دار و محکمی نبود. آقایان تاجزاده و نوری با نگاه شخصی خود چنین پیشنهاداتی آن هم نه آنچنان محکم و جدی مطرح کردند، در حالی که خودشان کمتر از یکسال بعد برکنار شدند. می توان گفت آن پیشنهاد ها نوعی ابراز تمایل شخصی آن دوستان برای ادامه فعالیت نهضت بود. اگر جدی بود حتما نهضت ازادی استقبال می کرد. همین الان اگر اراده ای جدی وجود داشته باشد که نیروهایی مثل نهضت ازادی را تحمل کند، بدون شک نهضت حاضر است با عنوان دیگر نیز فعالیت کند. اما این اراده و تصمیم جدی از طرف حاکمیت وجود ندارد. نهضت در این مورد احساساتی و ایده آل گرایانه فکر نمی کند. اگر پیشنهاد جدی مطرح شود نهضت نیز حاضر است آن را بررسی کند.
- دکتر یزدی در مصاحبه ای گفتند نهضت یک تشکل نیست بلکه یک تفکر است. این باعث نمیشود نهضت از حالت حزبی خارج شود و به صورت یک اندیشه در آید؟
بله . دکتر یزدی واقعا درست گفتند. نهضت آزادی امروز یک نوع تفکر شده است. روزی نهضت آزادی در این مملکت همین حرفای امروز را میزد و تکفیر میشد اما امروز تمام آن حرفها زده می شود. خیلی خوب است و نشان موفقیت تفکر نهضت است. به همین خاطر نهضت آزادی را نسل اول اصلاحات می نامند. نهضت در شرایط سختی اصلاح طلب بود و اصلاح طلب هم ماند اما رادیکال نشد. هزینه داد و تحمل کرد تا امروز اندیشه اش فراگیر شود. درباره این که از حالت تشکل بودن می افتد، خب بله اینطور هم شده است. ولی چه میشود کرد. بهرحال باید فضا برای کار تشکیلاتی باشد. مطمئن باشید هر زمان که این فضا فراهم باشد نهضت در مدت کوتاهی می تواند تشکیلات خود را سازماندهی کند. از آن گذشته تجربه نهضت نشان داده است که نباید فقط از طریق روش های کلاسیک حزبی به دنبال تاثیر گذاری در عرصه سیاسی بود. روشهای بسیار دیگری نیز وجود دارد که نیاز به فرصت بیشتری برای شرح آن ها است.
- نهضت آزادی ایران برای نسل جوان چه برنامه ای دارد؟
به لحاظ تشکیلاتی خب نمی تواند برنامه ای داشته باشد چون تشکیلات معلق است. اما ارتباطات غیرتشکیلاتی تا حدودی وجود دارد، هر چند واقعا کفایت نمیکند اما اتفاقا نهضت معمولا در جذب جوانان موفق بوده است و این در سال های اصلاحات ثابت شده بود. در مجموع وقتی تشکیلات وجود ندارد نمی توان توقع فعالیت تشکیلاتی داشت. در امور غیرتشکیلاتی هم که ارتباطات و مشاوره ها و … هست.
- علت اصلی استعفای مهندس بازرگان چه بود؟ این طور که من شنیدم قطب زاده که تلویزیون را در دست داشته نقش پر رنگی در کوبیدن دولت موقت داشته است. بعد از آن دیدار با برژینسکی و سپس رایزنی اقایان هاشمی، بهشتی و خامنه ای با امام بعد از استعفای مهندس بازرگان. ظاهرا اینگونه بوده است که امام تا قبل از آمدن این افراد نپذیرفته بودند.
در شروع مراسم گفتیم که عوامل متعددی در استعفای مهندس بازرگان نقش داشتند و صرفا موضوع حمله به سفارت نبوده است. اقای قطب زاده نیز با در دست داشتن برنامه تلویزیون ضربه های زیادی به دولت موقت زد. اما این را بگوییم که نهضت آزادی معتقد است برای ایشان پرونده سازی شد. نهضت به دلیل شناختی که از قطب زاده و خدمات بسیار او در دوران مبارزه داشت، همواره از وی حمایت کرد. هرچند او بدی هایی نسبت به نهضت روا داشته بود. این طور به نظر می رسد که نیروهای شوروی سابق از طریق نفوذی های خود برای او پرونده سازی کردند. امام هم گفته بودند عفو می کنم و اعدامش نکنند، اما شبانه او را اعدام کردند. در مورد روایتی که از استعفا گفتید من چنین چیزی نشنیدم. حتی شنیدم که وقتی آقای هاشمی از تهران راهی می شود که با امام صحبت کنند، در رادیو خبر استعفا را می شنود. علت هم این بود که مهندس بازرگان اینبار قاطعانه عزم تحویل دادن دولت را داشت. زیرا معتقد بود ماندش در دولت به صلاح ممکلت نیست و آتش اختلافات را زیاد می کند. بعد از استعفا هم گفت که استعفا از دولت عروسی دوم من بود!
- نهضت آزادی ایران در سال ۱۳۴۲ از امام حمایت کرد. این در حالی بود که امام علیه حق رای زنان موضع گیری کرده بود. یکی از اصلاحات شاه حق رای زنان بود. نهضت چطور با چنین چیزی مخالف بوده است؟
حمایت نهضت ازادی ایران از اقای خمینی یک حمایت سیاسی بوده است و این به معنای تایید همه نظرات شرعی و فقهی ایشان نبوده است. همانطور که حمایت آقای خمینی از نهضت سیاسی بود. حمایت های سیاسی لزوما به معنای تایید عقیده های شخصی نیستند. من الان به خاطر ندارم که نهضت درباره رفراندوم شاه یا حق رای زنان بیانیه داده باشد. (یکی از حضار: مهندس بازرگان در دادگاه می گوید. میخواهند رای زنان را بشمارند ما می گوییم مگر تا کنون رای مردان را شمرده اید؟!)
- به نظر شما نقطه ضعف نهضت چیست؟
این سوال را بهتر است دیگران پاسخ دهند، اما در زندان که بودیم نمایندگان احزاب مختلف حضور داشتند. در مباحث آنجا ایرادی که معمولا گرفته می شد این بود که چرا نهضت به دنبال قدرت نیست. حزب باید به دنبال قدرت باشد وگرنه حزب نیست. خب ما ضمن اینکه قبول داریم کسب قدرت از ویژگی های حزب است اما حاضر نیستیم به هر قمیتی آن را بدست آوریم. علاوه بر آن نهضت معتقد است که روشهای دیگری نیز برای تاثیر گذاری سیاسی بر معادلات قدرت وجود دارد و صرف سیستم کلاسیک حزب تنها راهکار نیست. بویژه برای حزبی مانند نهضت که تحت فشار و محدودیت های امنیتی است.
- چرا نهضت همیشه به وضع موجود راضی است. در حالی که کسی مثل شریعتی حتی یک لحظه هم آرام نداشت؟
اول اینکه دکتر شریعتی نیز در برهه ای از زمان خیلی فعال شد. بعد از زندان مدتی منفعل و منزوی بود و بعد راهی خارج از ایران شد و …. دوم اینکه مقایسه یک فرد با یک تشکیلات درست نیست. چون این ها از یک جنس نیستند. تشکیلات قواعد و ویژگی های خودش را دارد. اما اگر منظور شما اعضای نهضت آزادی ایران است باید بگویم که اینها همواره فعال بودند. به لحاظ فرد هر آنچه بتوانند انجام می دهند. سخنرانی، مصاحبه، یادداشت و… خب علت برخوردها هم همین ساکت نبودن ها است. همه اینها به کنار نهضت یکسری اهداف کلی دارد که لزوما از مسیر رسیدن به قدرت بدست نمیاید. به همین خاطر اصراری برای ورود به عرصه قدرت ندارد. نهضت آزادی به دنبال اثرگذاری و هموار کردن دموکراتیزیسون است که همانطور که پیش از این گفتم لزوما به شکل فعالیت کلاسیک حزبی نیست. هر چند ایده آل این است که فضا چنان باشد که نمایندگان نهضت در انتخاباتها شرکت کنند. ما معتقدیم باز کردن فضای سیاسی و استقرار دموکراسی به نفع این نظام است. امروزه، حکومت های باثبات حکومت های دموکراتیک هستند. حکومتهای بسته دوامی ندارند. استقرار دموکراسی یک بازی برد برد برای مردم و حاکمان است. به همین خاطر نهضت آزادی ایران با در نظر گرفتن شرایط سیاسی و معیار قرار دادن اهداف اصلی مسیر و روش خود را متناسب با شرایط انتخاب میکند. این اتفاقا به معنای راضی بودن به وضع موجود نیست.