تأثیرات اجتماعی و اقتصادی فرار مغزها
مهدی نوربخش ، استاد امور بین الملل و تجارت در دانشگاه علم و صنعت هریسبورگ
فرار مغزها (Brain Drain)، به از دست دادن سرمایه های انسانی (Human Capital Flight) نیز تفسیر شده است. فرار سرمایه های انسانی به معنی این است که افرادی که درون یک جامعه برای خود تخصصی فراهم آوردند، از کشوری که قابلیت پذیرش این تخصص را ندارد، به جوامعی می روند که از این سرمایه انسانی به دست آمده استقبال کند. این سرمایه های انسانی، شامل مهارت هایی است که پزشکان، مهندسان، صاحبان مشاغل و دانشمندان کسب می نمایند. این گونه سرمایه های اجتماعی در مهاجرت، از کشورهایی که کم توسعه یا در حال توسعه ی اقتصادی و سیاسی هستند، به کشورهای توسعه یافته انتقال می یابند. در تحقیقاتی که درباره ی این پدیده ی اجتماعی (فرار مغزها) انجام گرفته، از مزایای اقتصادی یا آزادی عمل برای انتخاب یک کشور یا بالابردن شرایط زندگی برای مهاجران یاد شده است. بسیاری از کشورهای توسعه یافته، برای کمپانی های صنعتی و تولیدی خود، شرایطی قائل می شوند که از این گونه مهاجرت استقبال نمایند و بر حجم نیروی کار تخصصی خود اضافه کنند. با شیوع پندمیک کوید ۱۹ در سال ۲۰۲۰ میلادی، مدتی مهاجرت در سراسر دنیا تقلیل یافت؛ اما مهاجرت در طول دو دهه ی گذشته به شدت افزایش پیدا کرده است.
سازمان ملل متحد گزارش می دهد که تعداد مهاجران در دنیا تا سال ۲۰۲۰ به ۲۸۱ میلیون نفر در دنیا رسیده است. این تعداد مهاجر، به اندازه ی کشوری مثل اندونزی، بزرگترین کشور مسلمان نشین دنیا، است.
در بین سال های ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۰، شمار مهاجران در سراسر دنیا به ۴۸ میلیون رسید. در بین سال های ۲۰۱۰ و ۲۰۲۰، بیش از ۶۰ میلیون مهاجر به جمعیت مهاجران اضافه شد. بخش عظیمی از این مهاجران برای فرصت های شغلی یا پیوستن به خانواده های خود مهاجرت کرده اند. در بین سال های ۲۰۰۰ و ۲۰۲۰، بیش از ۱۷ میلیون نفر در دنیا و در کشورهای غربی پناهندگی سیاسی گرفته اند. قاره ی اروپا تا سال ۲۰۲۰، بیش از ۸۷ میلیون مهاجر پذیرفته است. آمریکای شمالی، که شامل ۲۱ کشور در دنیا می شود، بیش از ۵۹ میلیون مهاجر را در همین سال ها پذیرا بوده است. افریقای شمالی و غرب آسیا نیز سومین رتبه را به خود اختصاص داده اند و شمار مهاجران در این منطقه به ۵۰ میلیون رسیده است. در سال ۲۰۲۰ تعداد افرادی که در سطح دنیا جابه جا و از خانه های خود آواره شده اند، به ۳۴ میلیون رسیده و این تعداد، دو برابر سال ۲۰۰۰ بوده است. اگر اوضاع به همین شکل ادامه پیدا کند، در آینده شمار مهاجران به شمال آفریقا و غرب آسیا بیشتر از آمریکای شمالی خواهد شد. در ارقام مذکور، اکثر مهاجران از طبقه ی متوسط کشورهای مهاجر به کشورهای رشد یافته ی اقتصادی و یا در حال رشد مهاجرت نموده اند. جذب طبقه ی متوسط، تحصیل کرده و متخصص توسط کشورهای توسعه یافته، به معنی این است که در این کشورها فرصت های اقتصادی ایجاد شده و آنها می کوشند که از نیروی کار متخصص بهره وری کنند. تا سال ۲۰۲۰ بیش از ۱۷۷ میلیون نفر از کشورهای کم توسعه به کشورهای توسعه یافته مهاجرت کرده اند. در این کشورها مردم از درآمد متوسط برخوردار بوده اند. این رقم بیش از ۶۳% کل مهاجران بوده است. حدود ۹۰ میلیون نفر از این مهاجران، از کشورهایی با درآمد متوسط، و ۸۷ میلیون نفر از کشورهایی مهاجرت کرده اند که درآمد متوسط نسبتا بالایی وجود داشته است. حدود ۳۷ میلیون مهاجر، یعنی حدود .۱۳٪، از کشورهایی با درآمد پایین به کشورهای توسعه یافته مهاجرت کرده اند. اگر چه تعداد مهاجران از کشورهای کم درآمد بسیار پایین مانده، اما این رقم در بین سال های ۲۰۰۰ تا ۲۰۲۰ گسترش یافته است. بیش از نیمی از کسانی که از کشورهای کم درآمد مهاجرت کرده اند، در کشورهای توسعه یافته پناهندگی گرفته اند.
سازمان ملل متحد، در گزارشی توسط (International Migration 2020 Highlights United Nations Department of Economic and Social Affairs, Population Divison In 2020) بخشی که مربوط به ارزیابی های اقتصادی و اجتماعی و گزارش در دنیا می شود، می نویسد: حدود نیمی از مردم مهاجر در مناطق نزدیک به کشورشان زندگی می کنند. اروپا بیشترین رقم این مهاجران را به خود اختصاص داده است. ٪۷۰ از مهاجران این قاره از خود اروپا می آیند و آفریقائیان دومین رقم از این مهاجران را به خود اختصاص داده اند. در مقایسه با اروپا، ۷۸% مهاجران از کشورهای آسیای مرکزی و جنوب آسیا، خارج از مناطق خود زندگی می کنند. در بین مهاجران، زنان بخش مهمی را به خود اختصاص می دهند. آنها عامل تغییرات مهم در دنیا و جوامع مهاجر پذیر هستند. در سال ۲۰۲۰، زنان نیمی از مهاجران را تشکیل داده اند. بعد از گذشت چهار دهه از انقلاب اسلامی، هر سال بر حجم مهاجران از کشور ما افزوده شده است. اگر با شماره گذاری بین ۹۰/۹ و ۰، بالاترین میزان مهاجر را در بین کشورهای دنیا عدد۹۰/۹ بدانیم، ایران عدد۳۰/۵ را به خود اختصاص می دهد. اگر بخواهیم اهمیت این عدد و میزان بالای مهاجر از کشورمان را بدانیم، بعد از ایران، لیبی با عدد ۴۰/۵ قرار می گیرد. امارات ۲۰/۲، عمان ۹۰/۱، قطر ۵۰/۱، کانادا ۱۰/۱، و استرالیا ۵۰/۰ صندوق بین المللی پول (International Monetary Fund) در سال ۱۹۹۹ گزارش داد که ٪۲۵ ایرانیان با مدارک عالیه در کشورهای اروپایی زندگی می کنند. یکی از دلائل مهم مهاجرت از ایران، به غیر از مشکلات سیاسی، مشکلات اقتصادی بوده است. کشور ما نتوانسته است برای توان انسانی متخصص خود جایگاهی در بازار کار ایجاد کند. در سال ۲۰۲۰ بیش از ۹۰۰ استاد دانشگاه از کشور مهاجرت کرده اند. برای بسیاری از ایرانیان، بهترین کشور برای مهاجرت، آمریکا بوده است. طبق گزارشی که سازمان ملل متحد تهیه کرده، بیش از .۳۰٪ ایرانیان مهاجر تا سال ۲۰۱۹ در آمریکا شهروند شده و بقیه بین کانادا و کشورهای اروپائی تقسیم شده اند. هر سال بین ۱۵۰ تا ۲۰۰ هزار نفر از ایران مهاجرت می کنند.
مهاجرت افراد متخصص از ایران هزینه ی اقتصادی بسیار بالایی برای کشور ما داشته است. در سال ۲۰۱۴ میلادی، وزیر علوم، رضا فرجی دانا، حدس زده بود که این هزینه بیش از ۱۵۰ میلیارد دلار برای ایران تخمین زده شده است. بانک جهانی بعدا نوشت که سالانه ضرر فرار مغزها برای ایران ۵۰ میلیارد دلار بوده است. این رقم با میزان فروش نفت کشور ما مقایسه شده. مجلهی اکونومیست گزارش می دهد که بین سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۲، ۹۶% از اختراعات ایرانی ها، توسط جامعه ی ایرانی شهروند کشورهای غربی گزارش شده است. گزارش های دیگری روشن می کند که در سال ۲۰۱۹، ٪۶۰ مهاجران ایرانی در آمریکا یک لیسانس دارند و ٪۳۰ به مدارک بالاتری دست پیدا کرده اند. در همین سال، میزان درآمد سالانه ی یک ایرانی در آمریکا، به طور متوسط ۷۹۰۰۰$ بوده که بیشتر از درآمد سالانه ی $۶۶۰۰۰ یک شهروند خود آمریکاست. در آلمان، در سال ۲۰۱۸، بیش از۴۷% ایرانیانی که پناهندگی گرفته اند، مدارک عالیه ی دانشگاهی داشته اند. در بین مهاجران ایرانی به آمریکا، ٪۹۰ ایرانیانی که به عنوان دانشجو برای کسب مدارک عالی به این کشور آمده بودند، حاضر شدند که بعد از انقلاب و سالهای ۱۹۷۹ برای کار به کشور برگردند. در حالی که در سال ۲۰۱۷، کمتر از ٪۸ دانشجویانی که تحصیلات دکتری خود را تمام کرده بودند، حاضر به برگشت به کشور شده اند. اگر چه در گذشته بیشتر مهاجران، متخصصان ایرانی بوده اند، اما دانشگاه استنفورد تخمین زده است که تا سال ۲۰۴۰، ۱۳۰ هزار دانشجو در دانشگاههای آمریکا تحصیل خواهند کرد.
خود دانشگاه استنفورد، که مبدای برای ایرانیان است، پیش بینی می کند که اکثر آنها بعد از اتمام تحصیل در آمریکا خواهند ماند. بحث دیگری که در مورد مهاجرت شده است، در چهارچوب مهاجرت به عنوان «فرار مغزها» نیست. بسیاری از کشورهایی که می خواهند اقتصادشان را پویا کنند، برای دانشجویان ممتاز خود برنامه ریزی می کنند که برای تحصیلات عالیه به کشورهای توسعه یافته و صنعتی بروند تا بتوانند در زمان برگشت، به اقتصاد کشور خود کمک رسانند. این گونه کشورها با توسعه ی تدریجی و کارآمد اقتصادی، به بازار کار خود سامان میدهند و زمینه را برای تحقیق در بخش های مختلف اقتصاد، خصوصا در محافل دانشگاهی، باز می کنند. اقتصاد پویا و کارآمد، زمانی که بتواند بازار کار ایجاد نماید و خصوصا زمینه هایی برای شکوفایی علمی نخبگان کشور پدید آورد، با مشکل مهاجرت، به شکلی که جامعه ی ما با آن روبه روست، روبه رو نخواهد بود. مهاجرت برای کسب دانش و سرمایه ی انسانی و حتی ارسال پول به کشور در بقیهی دنیا بسیار مطلوب به نظر می رسد. کشور ما در موضوع مهاجرت و فرار مغزها با مشکلات عدیده ای روبه روست. مغزهایی که باید در درون کشور به کار گرفته شوند، رها می شوند. کشور در گذشته و حال، ضررهای بزرگی را در این باره متحمل شده. فرار مغزها، یعنی فرار بخش مولد اقتصادی یک کشور. اگر اقتصاد کشوری پویا نشد و رفاه نسبی برای همه ی بخش های جامعه ایجاد نشد، کشور با فقر روبه رو می شود. روان شناسان صنعتی اعتقاد دارند که فقر در جامعه، اشتیاق مردم را به کار و تولید از بین می برد. در جامعه ی فقیر همچنین اختلافات طبقاتی فاحش شکل می گیرند و این به معنی این است که امنیت اجتماعی در آن جامعه با چالش روبه رو می شود. کشور ما در این زمینه ها بسیار ضربه پذیر شده است و اگر فکری اساسی در این چهار چوب ها نشود، مشکلات اجتماعی می تواند زمینه را برای فروپاشی اجتماعی هموار کند.
منبع: ماهنامه کوچه
شماره ۳۶، آبان ۱۴۰۰