تکدورهای شدن ترامپ…
مهدی نوربخش_احمد نقیب زاده
یک دورهای شدن ترامپ بعید است/ ایران واقعبین باشد
احمد نقیبزاده
در مورد انتخابات ریاستجمهورى آمریکا چه این دوره و چه در ادوار گذشته مثل و گفتهاى بین سیاسیون و برخى از جریانات سیاسى بر این مبنى وجود دارد که انتخاب رییسجمهور دموکرات یا جمهوریخواه در آمریکا و استقرار یک دولت دموکرات یا جمهوریخواه در کاخسفید براى ایران تفاوتى ندارد و در هر صورت، شرایط یکسانى براى ایران از جانب آمریکا برقرار خواهد بود.
این قیاس نادرست بارها و بارها در انتخابات مختلف بیان شده است؛ حال آنکه اگرچه بدون شک سیاستهاى کلى ایالاتمتحده آمریکا در قبال جمهورى اسلامى ایران یکسان است -کما اینکه رویه و سیاست جمهورى اسلامى ایران نیز در قبال آمریکا یکسان است و با تغییر دولتها تفاوت جدى نمیکند- اما بدون شک، همواره تفاوت نوع دولتها از حیث خاستگاه سیاسى دموکرات یا جمهوریخواه بر رویه رفتارى با ایران مشهود بوده است.
کما اینکه تنشهاى بین تهران و واشنگتن در دوره اوباما با زمان فعلى و دوره ریاستجمهورى ترامپ قابلقیاس نیست. بنابراین، این قیاس ناقص تنها از برداشت اشتباهى حاصل شده است. در این بین، تصحیح این نگاه بر رویه و ظرافتهاى دیپلماسى نیز تاثیرگذار است.
در کنار این گروه، بسیاری نیز در داخل ایران بر طبل رفتن ترامپ میکوبند و مدعى هستند که با توجه به شرایط فعلى در مورد وضعیت شیوع کرونا، شورشهاى خیابانى اخیر علیه نژادپرستى و بروز و ظهور جو بایدن در نظرسنجیها، کار ترامپ تمام است و دور دومى براى او متصور نیست.
این گروه رفتار فعلى جمهوریخواهان علیه ترامپ را نیز مبنى قرار داده و مدعى هستند که جمهوریخواهان نیز از ترامپ رو برگرداندهاند. این رویه البته موقتى است؛ بدون شک، در نهایت و در روزهاى منتهى به انتخابات بسیارى از معادلات تغییر مىکند.
بسیار بعید است که دونالد ترامپ رییسجمهور تکدورهاى باشد. همانگونه که خود او بارها تایید کرده، اکثریت خاموش به ترامپ راى میدهند؛ این اکثریت خاموش همواره در آمریکا نقش مهمى در انتخابات دارند.
در این دوره نیز شعارهاى موضوع مدیریت ترامپ بر وضعیت کرونا و ادبیات لجبازى با تظاهرکنندگان خیابانى و طرح اتهامات ادبیات نژادپرستى در قبال وى از گروهى به جز این “اکثریت خاموش” شنیده میشود. بنابراین، آراء ترامپ براى رسیدن به کاخسفید در انتخابات ریاستجمهورى پیشرو کماکان استوار است.
اینکه گفته میشود جمهوریخواهان رودرروى ترامپ ایستادهاند، دوئلهاى سیاسى درونجناحى در سیستم خاص احزاب در آمریکا است. رفتارهایى است که از فضاى داغ سیاست این روزهاى آمریکا ناشى میشود.
معادلات سیاسى در نهایت بر اساس اسلوب مشخصى در آمریکا تعیین میشود. اسلوبى که سیستم سرمایهدارى و مباحث مالى بسیارى در آن موثر است.
در این سیستم شناختهشده، شاید این روزها شعار کاندیدایى به جز ترامپ از اردوگاه جمهوریخواهان شنیده شود؛ اما در نهایت، بسیار بعید است که جمهوریخواهان در انتخابات ریاستجمهورى پیشرو در آمریکا کاندیدایى غیر از ترامپ داشته باشند و او را به رقابت با کاندیداى خود وادارند.
از این حیث است که بارها تاکید شده ایران نباید به رفتن ترامپ دلخوش کند. دیپلماسى جمهورى اسلامى باید آیندهنگر باشد و هر رفتار و تصمیمى را اعم از تمرکز بر مذاکره یا رد هرگونه مذاکره با علم به موضوع تداوم حضور دونالد ترامپ در کاخسفید بعد از ۲۰۲۰ قرار دهد.
زمانى که این آیندهنگرى در چهارچوب دیپلماسى جمهورى اسلامى مستقر شود، تصمیمات منطقیتر و در زمان مناسبتر اتخاذ میشود و فرصتسوزى یا عجله بیش از حد در هر تصمیمى کمتر میشود.
ایران باید با این واقعبینى با واشنگتن رفتار کند که قرار نیست در چهار سال و اندى پیشرو ساکنان کاخسفید تغییری کند.
تکدورهای شدن ترامپ بعید نیست؛ اما…
مهدی نوربخش
استاد محترم روابط بینالملل دانشگاه تهران، جناب آقای دکتر نقیبزاده، در یادداشتی زیر عنوان: “تکدورهای شدن ترامپ بعید است/ ایران واقعبین باشد”، در مورد انتخابات آمریکا اظهارنظر کردهاند. با بخش اول تیتر یادداشت ایشان که “بعید بهنظر میرسد ترامپ تکدورهای شود”، مخالف و با بخش دوم آن که “ایران باید واقعبین باشد” کاملا موافقم. در ابتدا، با احترام باید با دو پیشفرض ایشان در مورد سیاستخارجی آمریکا، عدم موافقت خود را اعلام کنم. پیشفرض اول ایشان اینست که بین یک دولت دموکرات و جمهوریخواه در آمریکا فرقهای فاحشی وجود ندارد. بدون اینکه به ارزیابی سیاستهای خارجی آمریکا بعد از جنگ سرد بنشینیم، حداقل باید گفت که نگرش سیاستخارجی در زمان دولت دموکرات کلینتون با خاتمی و اوباما با روحانی در مقایسه با جورج بوش با خاتمی و ترامپ با حسن روحانی قابلمقایسه نیست. در زمان این دو دولت دموکرات فرصتهایی ایجاد شد که کشور ما از این فرصتها استفاده بهینه نکرد و آنها را سوزاند. دو دولت بوش و ترامپ هر دو به تحریم و دیپلماسی اجباری (Coercive Diplomacy) و فشار بر روی ایران روی آوردند، بدون آنکه فرصتی را ایجاد کنند که یک مذاکره برد-برد مانند برجام شکل گیرد. پیشفرض دوم جناب دکتر نقیبزاده این است که سیاستهای خارجی آمریکا در مورد ایران کلا یکسان است. بنده با این فرض ایشان هم موافق نیستم و دلیل من هم فرق بین نگرش سیاسی دموکراتها و جمهوریخواهان در مورد برنامه هستهای ایران است. دولتهای دموکرات حق غنیسازی اورانیوم توسط ایران را در محدوده قراردادی آژانس بینالمللی انرژی اتمی پذیرفتهاند؛ درحالیکه جمهوریخواهان این حق را برای ایران قائل نبوده و نیستند. کلا دموکراتها در سیاستخارجی بیشتر به سمت لیبرالیسم سیاسی و همکاریهای بینالمللی روی میآورند و جمهوریخواهان به سمت رئالیسم و ایجاد توان نظامی برای مقابله با آنچه برای منافع آمریکا خطر میدانند. فرق بین این دو نگرش در سیاست بینالملل کاملا روشن است و نیازی به توضیح ندارد. در بخش دیگری از یادداشت خود، ایشان اظهار میدارند که: “بسیار بعید است که دونالد ترامپ رییسجمهور تکدورهای باشد. اکثریت خاموش به ترامپ رای میدهند”. برای توضیح بیشتر این فرض، ایشان اظهار میدارند که گروهی بحث میکنند که جمهوریخواهان در صحنه سیاست آمریکا از ترامپ روی برگرداندهاند. ایشان آن را نفی کرده و در پاسخ به این سئوال میگویند: “این رویه البته موقت است. بدون شک و در نهایت در روزهای منتهی به انتخابات بسیاری از این معادلات تغییر میکند“. اما در مورد اینکه استاد نقیبزاده تکدورهای شدن ترامپ را بعید میدانند، باید عرض کنم که ترامپ چهلوپنجمین، رییسجمهور آمریکا در تاریخ این کشور است. تابهحال ۹ رییسجمهور در بین رییسجمهورهای مختلف در این کشور یکدورهای شدهاند. این، به این معنی است که ۲۰درصد روسایجمهور آمریکا یکدورهای شدهاند. جان آدم (۱۷۹۷-۱۸۰۱)، جان کواینسی (۱۸۲۵-۱۸۲۹)، مارتین وان برن (۱۸۳۷-۱۸۴۱)، بنجامین هریسون (۱۸۸۹-۱۸۹۳)، ویلیام هوارد (۱۹۰۹-۱۹۱۳)، هربرت هوور (۱۹۲۹-۱۹۳۳)، جرالد فورد (۱۹۷۴-۱۹۷۷)، جیمی کارتر (۱۹۷۷-۱۹۸۱) و جورج اچ دبلیو بوش (۱۹۸۹-۱۹۹۳) همه یکدورهای شدهاند. آخرین رییسجمهور آمریکا، بوش، که نه در زمانی دور یکدورهای شد، در بین جمهوریخواهان محبوبیت بسیار بالایی را احراز کرده بود و جمهوریخواهان همه به او رای دادند.موضوع بعدی اشارهای هست که جناب دکتر نقیبزاده به اکثریتی خاموش در صحنه سیاست آمریکا دارند. این اکثریت خاموش نه تعریف شده و نه نشانه مشخصی در تحلیل ایشان از آن وجود دارد. ایشان ادعا میکنند که این اکثریت خاموش در مورد ترامپ قضاوت نکرده است.
سئوال اول این است که این اکثریت خاموش کیست؟ این اکثریت خاموش در کجای سیاست آمریکا قرار گرفته است؟ آیا ایشان از مستقلین صحبت میکنند یا آنهایی که در دو حزب رای خود را مخفی نگه میدارند؟ از چنین اکثریت خاموشی با این تعاریف در این انتخابات آنچنان خبری نیست. در مقایسه با انتخابات گذشته در آمریکا که جامعه بین دو حزب جمهوریخواه و دموکرات تقسیم شده و گروهی هم در حزب دموکرات به ترامپ رای دادند، در این انتخابات جامعه آمریکا بهطور مشخص کاملا دوقطبی شده و کسانی که حامی ترامپ هستند حتی با اسلحه به صحنه میآیند و آن کسانی که مخالف او هستند، ابایی ندارند که مخالفت خود را با او علنا اعلام و دلایل خود را بهوضوح بیان کنند. اینبار دموکراتها و کل جامعه آمریکا در مقابل یک رییسجمهور پوپولیست با پایه اجتماعی بعضا نژادپرست در حزب جمهوریخواه قرار گرفته است. همه جمهوریخواهان برخلاف انتخابات گذشته حامی ترامپ نیستند. لذا در این انتخابات، دموکراتها و جمهوریخواهان با یکدیگر رقابت انتخاباتی نمیکنند؛ بلکه انتخابات بر سر ریاستجمهوری ترامپ و دیگری است.در این انتخابات، گروه بزرگی از جمهوریخواهان بهخاطر کاندیداتوری جو بایدن به دموکراتها پیوستهاند. لذا اکثریت خاموشی وجود ندارد و آنچه در صحنه سیاست آمریکا کاملا مشهود است، مخالف و موافق ترامپ است. در اننتخابات آینده دیگر دو حزب دیده نمیشوند. در این انتخابات، آنچه مشهود است طرفداران ترامپ و مخالفین او هستند. این انتخابات با انتخابات گذشته در آمریکا بسیار فرق کرده و دوستانی در درون کشور که با دادهها و مطالعات گذشته خود در مورد این انتخابات قضاوت میکنند، اشتباه فاحشی را مرتکب میشوند. اکثر مستقلین هم در حال حاضر در نظرسنجیهای مختلف از زوایای مختلف و در زمانهای مختلف، مخالفت خود را با ترامپ اعلام کردهاند.
در مورد مخالفت بخشی از جمهوریخواهان با ترامپ و اینکه آنها هم در جامعه سیاسی و هم مذهبی این کشور در مقابل ترامپ ایستادهاند، باید گفته شود که با جناب دکتر نقیبزاده موافق نیستم که این اختلاف را یک دوئل درونجناحی حزبی دانستهاند. افرادی مثل جورج ویل که یک تئوریسین محافظهکار است و یا اشمیت اسمیت که چندین کمپین انتخاباتی جمهوریخواهان را اداره کرده است و آخرین انها کمپین مک کین بوده و یا کالین پاول که یک شخصیت منصف جمهوریخواه است، در بحثهای علنی خود ترامپ را آفتی برای سیاست آمریکا و حزب جمهوریخواه دانستهاند و این مخالفت ربطی به تقابلهای درونحزبی ندارد. این مخالفتها علنی است و آنها در حال حاضر خود را جمهوریخواه نمیدانند. اختلافات درونحزبی معمولا درون حزب میماند و به صحنه علنی سیاست کشیده نمیشود تا یک حزب را تضعیف کند. استاد نقیبزاده درست میگویند که جمهوریخواهان کاندیدایی بهجز ترامپ ندارند. اما این بمعنی نیست که بهخاطر نبودن کاندیداهای دیگر، جمهوریخواهان همه بهخاطر جمهوریخواه بودنشان به ترامپ رای میدهند. باز نداشتن کاندیدا بهخاطر فروپاشی تهمایه حزب جمهوریخواه است که اگر کاندیدای دیگری معرفی شود، از این حزب هویتی باقی نمیماند. کاندیدای دیگر از طرف حزب جمهوریخواه در مقابل ترامپ سخت شکست میخورد؛ بهخاطر اینکه پایههای اجتماعی این حزب در حال حاضر حامی ترامپ است. در انتخابات گذشته آمریکا بیش از ده میلیون دموکرات یا به ترامپ رای دادند و یا اصلا رای ندادند. برای ارزیابی انتخابات گذشته لطفا به مقاله اخیر من در سایت “زیتون” رجوع کنید. در ابتدای این مقاله نوشتهام که اگر امروز در آمریکا انتخاباتی برگزار شود، بدون شک جو بایدن برنده این انتخابات است. با جناب دکتر نقیبزاده موافقم که ممکن است در طول چهارماه آینده تغییراتی در صحنه سیاست آمریکا اتفاق بیفتد که معادلات سیاسی را برهم زند؛ اما در حال حاضر، پیشبینی این تغییرات بسیار مشکل بهنظر میرسد و اصلا نمیتوان به تغییراتی فکر کرد که معادلات فعلی بین بایدن و ترامپ را برهم زند. اما آنجایی که با استاد نقیبزاده کاملا موافق و همدلم این است که برای حفظ منافع و امنیتملی کشور نباید منتظر هیچ فردی چه در آمریکا و یا هیچ کشور دیگری باشیم. در گذشته فرصتهای زیادی را از دست دادهایم و سوزاندهایم. وضع اقتصادی فعلی کشور و همچنین امنیتی آن با انفجار در تاسیسات هستهای کشور نظیر نطنز، میزان ضربهپذیری ما را سخت به نمایش گذاشته است. در زمینه اقتصاد؛ تورم، ازدست دادن ارزش پولی کشور، بیکاری و رکود اقتصادی وضع بحرانی کشور ما را بسیار روشن نشان میدهد. زمان و شرایط داخلی و خارجی جای تعللی برای اندیشیدن به منافعملی و ایجاد مکانیزمهای لازم برای عملی کردن آن نگذاشته است. خطرات اقتصادی، امنیتی و بهداشتی کشور را احاطه کرده است. این خطرات چالش تهدیدهای بزرگی را در مقابل کشور قرار داده است.