دو نخستوزیر؛ با دو عزم سیاسی مختلف
مهدی نوربخش
منبع:راهبرد
رییسجمهور لبنان، میشل عون، مصطفی ادیب را که چهره سیاسی شناختهشدهای در عرصه سیاست لبنان نیست، برای تشکیل یک دولت جدید در این کشور انتخاب کرده است. ادیب در پارلمان لبنان تایید و حمایت ۹۰ نماینده را از کل نمایندگان این نهاد یعنی ۱۲۸نماینده کسب کرد. دو گروه رقیب، حزبالله لبنان به رهبری حسن نصرالله و حزب مستقبل به رهبری سعد حریری، از دولت جدید ادیب حمایت کردند.
مصطفی ادیب در گذشته سفیر لبنان در آلمان و یکی از مشاورین نخستوزیر اسبق لبنان، نجیب میکاتی، بوده است. او خود یک سنی است و اعتقاد دارد که باید سریعا دولت جدید لبنان را تشکیل دهد. دولت نخستوزیر گذشته، حسان دیاب، بهدنبال انفجار یک انبار در بندر لبنان در چهترم آگوست که ۱۹۰نفر در آن کشته و چند هزار نفر زخمی شدهاند و بهدنبال درخواست مردم این کشور در طول یک هفته استعفا کرد. هنوز مشخص نشده که چگونه ۲۷۰۰تن ناترید آمونیوم از سال۲۰۱۴ میلادی در بندر لبنان انبار شده و چه کسی و کسانی نخواسته بودند که این مواد منفجره از این انبار جابهجا شود.
ادیب اعلام کرده که بهبود وضعیت بسیار وخیم اقتصادی لبنان و مذاکره با صندوق بینالمللی پول (International Monetary Fund) پس از تشکیل دولت از مهمترین کارهای دولت اوست. گروههای مخالف سیاسی در لبنان که میخواهند اصلاحات ساختاری سیاسی در این کشور شکل گیرد، بلافاصله با انتخاب او مخالفت کردهاند. آنها سخت مخالف میشل عون و این انتخاب او هستند. گروههای سیاسی این کشور، میشل عون و مصطفی ادیب را از نخبگان فاسد لبنان میدانند و میخواهند آنها از مناصب خود استعفا دهند.
مصطفی ادیب درست در روزی انتخاب شد که رییسجمهور فرانسه، امانوئل مکرون، بنا بود از لبنان دیدن کند. مکرون با فشار سخت بر روی لبنان میخواهد تا این کشور دست به اصلاحات ساختاری بزند؛ چیزی که اکثر مردم لبنان بهدنبال آن هستند. بعید بهنظر میرسد که مصطفی ادیب بعنوان نخستوزیر لبنان در حال حاضر بتواند در رودررویی با چالشهای این کشور کاملا موفق شود. نخبگان سیاسی لبنان هیچ مشروعیتی در بین مردم ندارند و گروههایی مثل حزبالله و مستقبل که یکی از طرف ایران و دیگری از طرف عربستان سعودی مورد حمایت سیاسی و مالی قرار میگیرند، قادر نخواهند بود بدون پیشقدم شدن برای ایجاد اصلاحات ساختاری در این کشور حمایت مردم را برای پاسخگویی درخور به حل موفقیتآمیز مشکلات لبنان جذب کنند.
نخستوزیر دوم، مصطفی الکاظمی، نخستوزیر عراق، است. الکاظمی مورد تایید آیتالله سیستانی، اکثر گروههای عراقی و اکثریت مردم در این کشور است. او دقیقا میداند که بدون اصلاحات ساختاری در سیاست عراق نمیتواند بعنوان یک سیاستمدار در این کشور توفیقی حاصل کند.
الکاظمی در ماه ژوئن بنا بود که بعد از سفر به عربستان سعودی به ایران مسافرت کند؛ اما با بیماری ملک سلمان، سفر به ریاض به تاخیر افتاد و او به ایران مسافرت کرد. در ۱۹ آگوست به آمریکا مسافرت کرد تا با ترامپ ملاقات کند که کرد. در ۲۵ آگوست به اردن سفر و با ملک عبدالله ملاقات کرد. بلافاصله به مصر رفت تا با عبدالله السیسی، رییسجمهور مصر، هم ملاقات کند. در این سفرها، الکاظمی بهخاطر تلاش برای ایجاد روابط بهتری با آمریکا و گشایش روابط با کشورهای عربی منطقه مورد ستایش و تمجید قرار گرفت.
محافظهکاران افراطی در ایران نتوانستند مخالفت خود را با این سفرهای الکاظمی مخفی نگاه دارند و به او انتقاد نکنند. حسین شریعتمداری در روزنامه “کیهان” نوشت که چگونه الکاظمی میتواند با ترامپ که دستش به خون مردم عراق آلوده است، ملاقات کند؟
یکی از اختلافات بین ایران با دولت الکاظمی، حضور نظامی آمریکا در عراق است. ایران اعتقاد دارد که نهایتا حضور آمریکا در عراق به ثبات در این کشور کمک نکرده و برعکس، این رابطه شکل یک رابطه استعماری را دارا بوده و به رشد تروریسم داعشی در این کشور کمک میکند. در سفر نخستوزیر عراق به تهران، رهبر جمهوری اسلامی ایران به الکاظمی گفته بود که به حضور نظامی آمریکا در عراق خاتمه دهد بخاطر اینکه این حضور نظامی در عراق به ایجاد بیثباتی در این کشور کمک میکند. او همچنین گفته بود که آمریکا در هر کشوری منبع فساد و خرابی است. محافظهکاران افراطی در ایران همچنین ادعا کردند که سفر الکاظمی به واشینگتن موفقیتآمیز نبوده؛ بهخاطر اینکه نخستوزیر عراق نتوانسته یک زمان برای خروج آمریکا از عراق تعیین کند.
این درحالی است که دولت الکاظمی و رهبری مذهبی عراق در حال حاضر بهدنبال خروج آمریکا از عراق نیستند. برای مردم عراق و خصوصا شیعیان این کشور اصلاحات ساختاری در نظم سیاسی عراق و جلوگیری از نفوذ سیاسی کشورهای خارجی در این کشور، از تقدم در سیاستهای این کشور و نخستوزیر آن برخوردار است.
بلافاصله بعد از ترور قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس توسط دولت ترامپ، مجلس عراق در یک رایگیری که اکثریت شیعه در آن شرکت کرده بود، خواسته بود که آمریکا از این کشور خارج شود. گروههای طرفدار ایران در عراق میخواستند تا آمریکا از کل منطقه خارج شود. الکاظمی به این خواست تن نداده و خروج آمریکا را در حال حاضر به سه دلیل زیر منطقی نمیداند. آیتالله سیستانی هم با نخستوزیر این کشور در این رابطه همنظر است.
الکاظمی اعتقاد دارد که اول: عراق هنوز ثبات کافی پیدا نکرده است و آمریکاییها مثل کمکشان در پسگیری موصل میتوانند به ارتش این کشور در بازسازی خود کمک کنند. دوم: کردها و سنیهای عراق و گروهی از شیعیان نمیخواهند که آمریکا در حال حاضر از عراق خارج شود. آنها نگران آن هستند که در بیثباتی سیاسی کنونی عراق، این خلاء توسط ایران پر شود. سوم: خروج آمریکا از منطقه را باید همه کشورهای منطقه مانند قطر و بحرین برای آن تصمیم بگیرند و عراق در حال حاضر در موضعی نیست که بتواند چنین تصمیمی را اتخاذ کند. با ایجاد صلح و روابط خوب در منطقه، انچه الکاظمی بهدنبال آن است، روزی خروج آمریکا از منطقه میسر خواهد شد.
در پنل بحثی که هفته گذشته توسط شورای آتلانتیک (The Atlantic Council) در آمریکا برقرار شده بود، وزیر امورخارجه عراق، فؤاد حسین، که با وزیر دارایی این کشور، علی علوی، همراه شده بود؛ گفته بود که برخلاف آنچه در بیرون تصور میشود، رابطه عراق با ایران یک رابطه دوجانبه است و عراق دارد کوشش میکند که همین رابطه را با بقیه کشورهای عربی منطقه هم ایجاد کند. علی علوی هم در این پنل اعلام کرد که ایران میتواند در درون عراق نفوذ داشته باشد؛ اما هرگونه تصمیمی در صحنه سیاست عراق نهایتا توسط دولت مستقل این کشور اتخاذ میشود. فؤاد حسین اعلام کرده بود که ما به هر دو کشور ایران و آمریکا نیازمندیم اما یک شرط برای هر دو کشور داریم و آنهم احترام برای استقلال سیاسی عراق است. ما بهدنبال اینگونه رابطه با ایران هستیم که گذشتهای در آن تکرار نشود.
نخستوزیر عراق، مصطفی الکاظمی، کوشش میکند در عین بسط روابط دوستانه با ایران، همینگونه روابط را با کشورهای عربی منطقه برای عراق برقرار کند. الکاظمی نام ایجاد اینگونه روابط را “شرق جدید” (New East) میگذارد. او ایده این شرق جدید را با پادشاه اردن و رییسجمهور مصر در سفر خود در میان گذاشته بود. او میگوید: “ما امیدواریم که این ملاقات.های دوستانه دروازهای باشند برای آینده تا بتوانیم نیازهای مردم خود را با روشنی و در کامیابی توسعه اقتصادی به بهترین شکل پاسخ گوییم. من همچنین امیدوارم که در سایه صحبت و دیالوگهای صمیمی و دوستانه بتوانیم صلح و ثبات را در این منطقه ایجاد کنیم“.
الکاظمی در برنامههای خود بسیار جدی است و بهخاطر جدی بودن او، حمایت آیتالله سیستانی و مردم عراق را هم بهدنبال خود دارد. او بهخوبی میداند که ثبات در عراق فقط از طریق حفظ استقلال سیاسی در این کشور، توسعه اقتصادی از طریق روابط نزدیک با کشورهای همسایه و خارج، فراهم آوردن مناسبات نزدیک با نهادهای مختلف بینالمللی و ایجاد وفاق ملی در کشور عراق میسر خواهد افتاد. دو نخستوزیر در دو کشور بحرانزده در منطقه خاورمیانه، اولی (مصطفی ادیب در لبنان)، شاید هنوز باور داشته باشد که حمایت نخبگان سیاسی در این کشور برای دولت او کافی است و او قادر خواهد شد که به اوضاع لبنان سامان دهد.
دومی (مصطفی الکاظمی در عراق) در اولین نطق خود پس از انتخاب و تشکیل دولت، مردم عراق را خطاب قرار داد و اعلام کرد که از شرافت ملت عراق در مقابل آنانی که اعتراضات چندماهه مردم این کشور را متصل به خارج میدانستند، دفاع میکند. او همه زندانیان اعتراضات داخلی عراق را آزاد کزد و هر روز کوشش کرده تا رابطهاش را با مردم عراق نزدیکتر کند تا بتواند با استفاده این رابطه، از شکاف بین ملت و دولت در این کشور بکاهد. او میداند که نهایتا هر تغییری در عراق به حمایت و وفاداری مردم به دولت بستگی دارد. عراق و سیاست آن برای اولین بار پس از دخالت نظامی آمریکا در این کشور در سال۲۰۰۳ میلادی در حال جان گرفتن است.
باید دید برخورد این دو نخستوزیر با چالشهای پیشروی کشور خود که بزرگترین آنها چالش اعتماد ملی است، چگونه و تاچهحد موفقیتآمیز خواهد بود. بدون اعتماد ملی هیچ دولتی نمیتواند وفاق ملی و نتیجتا ثبات سیاسی ایجاد کند. آنچه در جوامعی که دولتهایشان اعتماد مردمی را از دست میدهند، اتفاق میافتد؛ زوال سیاسی (Political Decay) است. زوال سیاسی هم، دیر یا زود به فروپاشی نظم سیاسی به طرق مختلف خواهد انجامید.