رخدادهای افغانستان و امنیت ایران
محمد توسلی
سابقه تاریخی
افغانستان پس از استقلال از ایران در قرن ۱۹ میلادی دارای نظام پادشاهی شد ولی در ۱۹۷۳ میلادی در پی کودتای محمد داود خان، نظام پادشاهی برچیده و جمهوری افغانستان تأسیس شد. در ۱۹۷۸ میلادی با برکناری محمد داود خان، جمهوری دموکراتیک افغانستان با مرام کمونیستی و پشتیبانی اتحاد جماهیر شوروی شکل گرفت. سپس، با اشغال آن کشور از سوی ارتش سرخ شوروی در دهه ۸۰ میلادی، نیروهای ضد کمونیست موسوم به «مجاهدین» سر بر آوردند و به پیکار علیه ارتش اشغالگر و دولت دستنشانده آن پرداختند. در آن شرایط تاریخی و متأثر از فضای جاری جنگ سرد، آمریکا و متحدان منطقهای آن، همچون کشورهای حاشیه خلیجفارس و نیز پاکستان بر آن شدند که از گسترش حوزه نفوذ شوروی در منطقه جلوگیری کنند و ازاینرو، از مجاهدین ضد کمونیست در افغانستان حمایت نظامی، مالی و تبلیغاتی کردند. رقابتها و اختلافات میان نیروهای مجاهد افغان باعث ضعیف شدن آنها شد و فرقه طالبان با استفاده از فرصت، بر افغانستان تسلط یافت و حکومتی خشن و جنایتکار تشکیل داد. پس از حوادث ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، طالبان به اتهام پناهدادن به رهبران «القاعده» مورد حمله «ائتلاف نظامی» به رهبری آمریکا قرار گرفت (۱۶ مهر ۱۳۸۰) و حاکمیت استبداد دینی پنجساله طالبان در افغانستان برچیده شد. اما فرقههای مختلف طالبان در بخش جنوبی و داخل پاکستان به فعالیت خود ادامه دادند. حضور نظامی دو دهه نیروهای ائتلاف نظامی آمریکا و اروپا در افغانستان اگرچه تغییرات فرهنگی در سطح ساکنین شهرها بهویژه اقوام تاجیک و ازبک فارسیزبان داشت اما ساختار مدیریت وابسته به امریکا و مقاومت و کارشکنی طالبان نتوانست زمینه اصلاح زیرساختهای لازم برای انسجام اقوام مختلف و توسعه جامعه افغانستان را فراهم سازد. به قول زندهیاد دکتر ابراهیم یزدی «در کولهبار سربازان امریکایی، دموکراسی یافت نمیشود». بررسی روابط و مناسبات جمهوری اسلامی ایران با افغانستان در این دوره از جمله همکاری نیروهای قدس سپاه پاسداران در جریان شورش هرات و یاریرسانی برای خلع امارت اسلامی از قدرت و کشتار دیپلماتهای کنسولگری ایران در مزارشریف در مرداد ۱۳۷۷ و پیامدهای آن نیاز به بررسی بیشتر و فرصت دیگری دارد.
مذاکرات دوحه
باتوجهبه چالشها و هزینههای بسیار سنگین انسانی و مالی حضور آمریکا در افغانستان و عدم موفقیت در ایجاد امنیت و دولت و ملتی منسجم و پایدار از یک سو و اشغال بخشهای زیادی بهویژه مناطق جنوبی افغانستان توسط طالبان و اقدامات مستمر ایذایی که موجب ناامنی و کشتار مردم افغانستان و سربازان آمریکایی میشد، نهایتاً آمریکا اجباراً تصمیم به خارج ساختن نیروهای نظامی خود از افغانستان میگیرد. در این راستا آمریکا در اسفند ۱۳۹۸ طی مذاکراتی در دوحه قطر با نمایندگان طالبان و توافقی که به عمل میآید نیروهای نظامی خود را از افغانستان خارج میکند. اگرچه جزئیات این توافق منتشر نشده است، ظاهراً طالبها متعهد شدهاند که خطری از جانب افغانستان آمریکا و متحدانش در منطقه را تهدید نکند. با تسلیمشدن دولت مستقر جمهوری اسلامی افغانستان، نیروهای طالبان بهسرعت در قسمتهای اصلی افغانستان مستقر و دولت «امارت اسلامی افغانستان» تشکیل میشود، البته به جز ولایت پنجشیر که مردم آن با رهبری احمد مسعود و تشکیل «جبهه مقاومت ملی افغانستان» ایستادگی میکنند. گروه طالبان با کمک نیروهای نظامی پاکستان بخشهایی از پنجشیر را هم اشغال میکند، اما احمد مسعود در بخشهای دیگری از پنجشیر ایستادگی میکند و زمینه مقاومت در سایر ولایتهای افغانستان را با حمایت افکارعمومی بهویژه شهروندان افغان و نهادهای مدنی ایرانیان فراهم ساخته است.
عملکرد طالبان
در پی خروج نیروهای نظامی آمریکا از افغانستان پس از مذاکرات و توافق در دوحه قطر و تحولات نظامی و سیاسی اخیر در آن کشور و نیز مذاکرات رسمی دولت ایران با نمایندگان طالبان، نگاهی راهبردی و انتقادی بر این مجموعه رخدادها ضرورت دارد. پیامدهای قابل پیشبینی حضور مجدد گروه طالبان در قدرت، با توجه به سابقه خشونت باری که در مبانی اعتقادی و عملکرد گذشته آنان دیده میشود و جنایات و مظالمی که این روزها از جانب این گروه تروریستی و جنگطلب بر شهروندان افغانستان، به ویژه زنان و کودکان، روا داشته میشود، و نیز مخاطراتی که برای امنیت ملی ایران پیش بینی میشود، دلایل دیگری هستند که توجه و حساسیت دولت، جامعه مدنی ایران و روشنفکران مسئول را میطلبد. طالبان عموماً عقاید مذهبی افراطی اهل تسنن حنفی دارند و در همهسالهای فعالیت و مبارزه قهرآمیزشان عمدتاً مسلمانان را قربانی کردهاند و از قواعد بینالمللی جنگ و عملیات نظامی پیروی نمیکنند. آنان به مراکز غیرنظامی حملهور میشوند و کودکان، زنان و شهروندان بیگناه، بیشترین قربانیان حملهها هستند. برخلاف ادعای مسلمانی، جنبش افراطی طالبان و عقاید خرافی و تبعیضآمیز آنان تناسبی با آموزههای عدالتخواهانه و آزادمنشانه اسلام و قرآن ندارد. آنان با آموزش زنان و دختران مخالفاند و به مدارس و مراکز آموزشی حمله میکنند، مخالف سرسخت آزادی بیان و رسانههای مستقل هستند، به «دموکراسی» و «انتخابات آزاد» عقیدهای ندارند، به «تکفیر» باور دارند و نام نظام خودخوانده «امارت اسلامی افغانستان» را برای حکومتشان برگزیدهاند که آشکارا به معنای تجدید حیات خلافتهای تاریخی و مادامالعمر عناصر فرقهای و عدم پاسخگویی به الزامات زندگی شهروندی در جهان معاصر است.
تأمین امنیت ملی
برخلاف نظر برخی از مقامات و نهادهای محافظهکار در ایران که طالبان امروز را متفاوت با طالبان ۲۰ سال پیش تصور و اعلام میکنند، عهدشکنیها و رفتارهای وحشیانه آنان پس از خروج غیرمسئولانه نیروهای ائتلاف از افغانستان نشان داده است که به ادعای تغییر رویکردها و روشهای طالبانی و دستیابی به تفاهم و صلح در افغانستان نمیتوان خوشبین و امیدوار بود و آن انگیزه را مجوزی برای «مذاکره» و «رسمیت بخشیدن» تلویحی به این جریان قرارداد. پیروزی نظامی و سیاسی طالبان در واقع نفوذ تفکر جهادی و تکفیری در همسایگی مرزهای شرقی ایران، زمینهساز نقض تمامیت ارضی، رشد فرقهگرایی و تهدیدی علیه امنیت ملی ایران و موجب نفی صلح و گسترش جنگافروزی در خاورمیانه خواهد بود. ازاینرو، بر اساس منافع ملی و باورهای دینی ناشی از آموزههای عقلانی و رحمانی قرآن کریم، دولتهای منطقه وظیفه دارند که ضمن اعلام موضع آشکار در قبال جنایات انسانی و تنگنظریهای مذهبی طالبان و به رسمیت نشناختن آن گروه در مقام دولتی رسمی در افغانستان، در قبال این تهدید عظیم مسئولانه رفتار کنند و مانع تشدید اوضاع در افغانستان و منطقه شوند. پیامد توافق دوحه قطر در مرحله اول جلوگیری از هزینههای بیشتر اعتباری، انسانی و مالی آمریکا بوده است که خود را از این باتلاق نجات داد. در مرحله بعد، برنده این توافق حاکمیت پشتونهاست که اقلیت تأثیرگذاری در افغانستان هستند و پاکستان و چین از ظرفیت پشتونها در مقابل هند و اختلافهای منطقهای خود بهرهبرداری میکنند. کشورهای قطر، عربستان و ترکیه سایر کشورهای منطقه هستند که از این توافق بهرهبرداری خواهند کرد. متأسفانه، بازندگان این توافق ایران و هند هستند. اگرچه ایران در اولین واکنشهای خود بهخاطر خروج آمریکا از منطقه اظهار رضایت و شادمانی کرد، اما باتوجهبه حاکمیت پشتونها که با نگاه تکفیری نسبت به شیعیان هزاره و ایران دشمنی اعتقادی و افراطی دارد، همواره این ظرفیت وجود دارد که در دام سیاستهای بیگانگان در منطقه علیه منافع ایران و ایجاد تنش قرار گیرد و بیش از گذشته در محاصره قراردادن ایران همکاری کند. به همین مناسبت، این رخداد میتواند تهدیدی علیه منافع ملی ایران باشد و باید باتدبیر و بهموقع از چنین مخاطراتی در شرق کشور پیشگیری شود.
پشتیبانی از احمد مسعود
گروه طالبان عمدتاً از دو گروه افراطی کویته و پیشاور (شبکه حقانی) تشکیل میشود که خطمشی هماهنگی ندارند. در ترکیب دولت امارت اسلامی افغانستان، شبکه حقانی عملاً اکثریت پستهای دولت را در اختیار گرفتهاند و نگاهشان تشکیل امارت اسلامی و در نهایت خلافت اسلامی در منطقه به رهبری امیرالمؤمنین منتخب خودشان با نگاه اسلام تسنن حنفی است. باتوجهبه این که این نگاه هماهنگ با پشتونهای پاکستان و نزدیک به دیدگاههای القاعده و داعش در منطقه است، تثبیت حاکمیت طالبان در افغانستان در راستای امنیت منطقه و بهویژه امنیت ایران نیست. این واقعیتها مسئولیت حاکمیت جمهوری اسلامی و تنظیم سیاستها و مناسبات آینده را با افغانستان با چالشهای جدی روبرو ساخته است. دو راهکار برای پیشگیری از این مخاطرات مطرح شده است. راهکار اول حمایت از برنامه تجزیه افغانستان به دو بخش جنوبی پشتونها که در حدود ۴۰ در صد جمعیت افغانستان را شامل میشوند و با پاکستان هماهنگی نزدیکی دارند و بخش شمالی که عمدتاً فارسیزبانان تاجیک، هزاره، ازبک و … هستند که بیشتر ارتباط فرهنگی با ایران دارند. اما راهکار دوم حمایت از جبهه مقاومت ملی افغانستان به رهبری احمد مسعود است. مواضع و سخنان احمد مسعود نشان میدهد که مطالبات اکثریت شهروندان ساکن شهرهای افغانستان را نمایندگی میکند که باارزشهای جامعه مدنی آشنا هستند و با تاکید بر آموزههای قرآنی از خرافات مذهبی سنتی پرهیز دارند و به لحاظ فرهنگی با ایرانیان پیوند تاریخی بیشتری دارند. باتوجهبه چنین چشم اندازی از شرایط افغانستان، توصیه میشود که حکومتهای جهان بهویژه دولت ایران با پرهیز از هرگونه رفتارهای خشونتآمیز، ضمن تعامل و حمایت از راهکار دوم، وجدان عمومی مردم را به حمایت مدنی، سیاسی و دیپلماتیک از مقاومت اصیل و مظلوم پنجشیر فراخوانند. «پنجشیر» فقط قطعهای از خاک افغانستان و تنها سنگری در برابر مهاجمان افراطی طالبان نیست. «پنجشیر» نماد شرافت انسانی و مقاومت برای دستیابی به آزادی، عدالت و کرامت بشری در برابر ارتجاع مذهبی طالبان و سنگری در برابر خودکامگی و تمامیتخواهی مذهبی است. به همین مناسبت، نهضت آزادی ایران با انتشار دو بیانیه و چند توییت، ضمن تحلیل شرایط، مواضع و حمایت خود را از مواضع و مطالبات انسانی و برحق مردم افغانستان و جبهه مقاومت ملی افغانستان به رهبری احمد مسعود اعلام کرده که در این یادداشت از آنها استفاده شده است.
منبع: فصلنامه الکترونیکی پناه مردم
شماره ۱۱، شهریور ۱۴۰۰