رخداد و سبب و راههای پیشرو
بررسی انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰
پرسش و پاسخ آنلاین در کلاب هوس با حضور: محمد توسلی، محسن کدیور و محمود صدری
محمد توسلی:
انتخابات ۱۴۰۰ پدیده جدیدی نبود. در واقع در راستای رویدادهایی است که در ۴ دهه بعد از انقلاب اتفاق افتاده است، منتهی در این انتخابات بخشی از محافظه کاران آخرین تلاش خود را در حاکمیت برای یک دست سازی قدرت و اجرای برنامه های خودشان در عرصههای داخلی، منطقه ای و جهانی انجام دادند که بتوانند همان نگاه بعد از انقلاب را که بر جمهوری اسلامی حاکم شده؛ اسلام فقاهتی و ولایت فقیه را به طور یک پارچه مورد عمل قرار بدهند.
بعضی از اصلاح طلبان، نظرشان را نسبت به ولایت فقیه یا اقداماتی که در دهه ۶۰ انجام شده؛ مثل اشغال سفارت آمریکا، ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر، انقلاب فرهنگی و بستن دانشگاه ها، نقد کرده اند، ولی بسیاری هنوز حاضر نیستند که عملکردشان در دهه ۶۰ را نقد کنند. هنوز بسیاری تصور می کنند که با اسلام فقاهتی و ولایت فقیه می توان جامعه آزاد و دموکراتیک داشت و حاضر نیستند عملکرد گذشته خودشان را نقد کنند تا زمینه سازی برای عبور از این عامل دوم توسعه نیافتگی، که استبداد دینی است، فراهم شود و زمینه های آزادی و حاکمیت ملت و تأمین حقوق شهروندی مردم ایجاد و مردم بر سرنوشت خود حاکم شوند و زمینه های توسعه در جامعه فراهم شود.
تأمین آزادی و حاکمیت ملت و حقوق شهروندی با نظریه ولایت فقیه قابل تأمین نیست. این واقعیتی است که اصلاح طلبان باید به آن برسند و اعلام بکنند و بدون اعلام این مطلب، امکان ندارد که بتوانند اعتماد عمومی جامعه را جلب کنند… ما باید بپذیرم که در جامعه متکثر کنونی نگاه های متفاوتی وجود دارد تا اصلاحات جامعه محور در چارچوب جبهه ای که در پی تحقق مطالبات مشترک مردم”آزادی و حاکمیت ملت” هست، امکان تحقق پیدا کند.
محمود صدری:
انتخابات هرچند هم مخدوش یک تصویر اشعه ایکس، یک MRI از ساختار و آسیب های جامعه به دست می دهد. اول ساختار نامتعادل و آسیب شناسانه شورای نگهبان بود، دوم بر هم زدن بازی از طرف یکی از کاندیدها.
این بحرانی در نهضت اصلاحات شد، این بحران را با بیانیه مبهمی از مهندس موسوی شروع می کنیم در آن عبارت «تسلیم نشدن در برابر بازی های پشت پرده» دچار ابهام بود.
بحران اصلاح طلبی مربوط به امروز نیست این بحرانی است که چند دهه شروع شده و امروز به اوج خودش رسیده است. اصلاح گرایان به یک خواب خرگوشی دچار شده اند و تصور کرده اند که حمایت مردمی از جبهه اصلاحات یک حمایت بدون شائبه وبدون قید و شرط است.
محسن کدیور:
گفتمان اصلاح طلبی به یک خانه تکانی اساسی نیاز دارد اول از همه تکلیف خود را با نظام جمهوری اسلامی باید مشخص کند. به نظر من این امر رادیکالیسم نیست، دقیقاً یک امر واقع گرایی است! به چه دلیل نظری و عملی این نظام را قابل اصلاح می داند؟
غالب اصلاح طلبان هنوز عملاً با نظریه ولایت فقیه وداع نکرده اند، هنوز با حسرت از دوران طلایی امام خمینی یاد می کنند. اکثر آنها هنوز بند ناف خود را از نظام جمهوری اسلامی نبریده اند، آنها بین انقلاب ۵۷ ونظام برآمده از آن تفکیک قائل نشده اند. اصلاح طلبان چاره یی جز انتقاد از خود ندارد.
اینکه اصلاح طلبان چه باید بکنند سه نکته است: یک؛ باور به ناکارآمدی اصلاحات جزئی و درون حکومتی با حفظ نظام و پذیرش اصلاحات ساختاری و سیستمی، دوم: بازنشستگی اجباری بسیاری از اصلاح طلبان و سپردن کار به میانسالان و جوانان و خصوصاً خداحافظی با اصلاح طلبان وامدار به نظام که آبستن رانت هستند، و سوم؛ شجاعت دفاع از جنبش های اجتماعی مسالمت آمیز و خشونت پرهیز.