سوالاتی که دلواپسان هیچگاه از ظریف نخواهند پرسید
مهدی نوربخش
کاری که نمایندگان مجلس با وزیر امورخارجه کشورمان، آقای دکتر محمدجواد ظریف، در مجلس کردند؛ بسیار زشت و شنیع بود. این نوع حملات فقط از دشمنی آنها با این دولت پرده برمیداشت و هیچ چیز دیگری را ثابت نمیکرد. این کار فقط از عهده مجلسی بر میآمد که نمایندگان اقلیت و نه اکثریت رایدهندگان باشد. مشکل مجلس حداقلی آیینه تمامنمای مشکل سیاست در کشور ما، ایران، است. گروهی حداقلی سیاست کشور را در زیر کنترل و احاطه خود آورده و شوراینگهبان هم در میان یک جامعه با بیش از ۸۰میلیون جمعیت، اقلیتی را انتخاب میکند که باز منافع همین اقلیت را پاس دارد.
اما این اقلیت پرسروصداست، دسترسی به منابع مهمی دارد و وقتی هم خطای فاحشی، بعنوان مثال حمله به سفارت انگلستان در تهران مرتکب میشود، هیچ هزینهای پرداخت نمیکند و مصونیت کامل دارد.
این نمایندگان اقلیت ظریف را دروغگو خطاب کردند. نماینده خمینی شهر گفت: “نه فقط ظریف، بلکه روحانی هم به دلیل خیانت به این مملکت باید محاکمه شود”. اما جواب آقای ظریف در مقابل همه این بیمهریها این بود که از خود برای تصمیمگیری در سیاستخارجی سلب مسئولیت کند و برای دفاع از خود، وزارت امورخارجه و سیاستهایش به رهبری رجوع دهد که او را صادق و شجاع نامیده است. او حتی تا آنجا پیش رفت که بگوید هفتهای یکبار با آقای سلیمانی در مورد سیاستخارجی کشور ملاقات داشته تا ثابت کند که طراح سیاستخارجی کشور نیست.
اما همه این توجیهات به او کمک نکرد تا نمایندگان مجلس از فحاشی به او بکاهند و حریم احترام یک وزیر را پاس دارند. با ظریف میتوان مخالف بود؛ اما در اینکه او به نظام کشور تعهد داده است، منتخب رهبری برای پست وزارت امورخارجه است و عامل سیاستهای خارجی رهبر جمهوری اسلامی است؛ شکی وجود ندارد.
اما چرا با علم به اینکه ظریف طراح سیاستهای خارجی کشور نیست و نماینده رهبری است، نمایندگان مجلس تصمیم گرفتهاند به او هتاکی کنند؟ پدیدهای است که باید آن را فهمید.
در جمهوری اسلامی ایران افراد و نهادهایی طراح سیاستخارجی و سیاستهای کلان کشور هستند؛ اما برای پاسخگویی در قبال این تصمیمات مسئولیت قبول نمیکنند و در مقابل آن، افراد و نهادهایی هستند که نمیتوانند تصمیم بگیرند، اما مسئول قلمداد میشوند. این دوگانگی راه را برای حمله و هتاکی به دولت و خصوصا برای کسانی باز کرده که خود را رقیب ایدئولوژیک و یا مخالف دولت میدانند. این گروه هتاک که وابستگی سیاسی به طیف محافظهکار کشور دارد، در بسیاری از زمینهها هم مصونیت کامل دارد.
فقط کافی است بعنوان مثال به روزنامه کیهان، تیترها و مقالات آن پرداخته شود و شیوه برخورد این روزنامه که از منابع مالی نظام ارتزاق میکند را در طول سالهای گذشته با برجام دنبال کنیم.
اما دو راهحل برای حل این معضل و دفاع از دولت انتخابی وجود دارد که متاسفانه در هر دو زمینه کاستیهای فراوانی مشهود شده و میشود:
اول؛ دولت آنگونه که باید از خود دفاع نمیکند و با این دفاع اعلام نمیکند که این سیاست مشخص توسط دولت طراحی نشده است. دولت روحانی متاسفانه از وزرای خود آنگونه که شایسته است، دفاع نکرده است.
دوم؛ دولت کوشش نکرده که طراحان یک سیاست خاص و حامیان آن سیاست را بطور مشخص معرفی کند و از آنها بخواهد که برای یک سیاست پاسخگو باشند. مشکل این کاستی بزرگ در این است که اگر سیاستی نتیجه خوبی عاید کشور کرد، کردیت آن برای اجرایش به دولت داده نمیشود؛ اما اگر آن سیاست با شکست روبهرو شد، دولت مسئول این کمبود شناخته میشود.
در مجلس آقای ذوالنور میگوید: “چرا به تذکر رهبری دراینباره گوش ندادید که فرمودند نتیجه همه مذاکرات باید رفع کل تحریمها باشد”. کسی که مسئول کمیسیون امنیتملی و سیاستخارجی مجلس است، نمیداند که اگرچه در برجام برای همین منظور مذاکره شد؛ اما شرایط در آمریکا تغییر کزد وکنترل این تغییر نه دست ایران بود و نه ایران میتوانست در این رابطه تاثیرگذار باشد. کسی از آقای ذوالنور سئوال نمیکند که آلترناتیو در مقابل برجام چه بود؟ حتما جنگ بود. اگر چنین جنگی واقع میشد، او میتوانست امروز دولت را متهم کند که چرا مذاکره نکردیم و چرا دولت نتوانست جلوی خسارات یک جنگ با کشور ما را بگیرد. هدف او و افرادی مثل او انتقاد از دولت است و بس. آنها برای سازندگی کشور به میدان نیامدهاند، کار آنها تخریب برای منافع خاصی در کشور است.
اما آنچه این نمایندگان هرگز سئوال نکرده و نمیکنند، بعنوان مثال دلیل دخالت ما در سوریه و چگونگی دستیابی به اهداف این دخالت است. این نمایندگان هرگز سئوال کردهاند که دخالت کشور ما در سوریه به کجا انجامید؟ آیا در سوریه توانستیم از پایگاههای نظامی کشور پس از صرف منابع مالی و انسانی زیاد در مقابل حملات اسراییل دفاع کنیم؟ نقش روسیه در سوریه فعلی و همکاری پوتین و نتانیاهو چگونه ارزیابی میشود؟ ارتش جدیدی که روسها دارند در سوریه سامان میدهند، چقدر زمینه را برای ماندگاری ایران در سوریه تنگ میکند؟
آقای ذالنور فقط به دولت اعتراض میکند و میگوید: “باید مهمترین رابطه را با چین داشته باشیم، اما شما بهرغم تاکید مقام معظم رهبری نسبت به آنها بیمهری کردید”. این بیمهری چه بود؟ آیا این بیمهری عدمقبول آمار غلط دولت چین در مورد کرونا و فاش کردن آن توسط سخنگوی وزارت بهداشت کشور ما نبود؟ کسانی که روز و شب بر طبل دشمنی بر غرب و آمریکا میکوبند تا استقلال سیاسی و ایستادگی کشور را ثابت کنند؛ وقتی به چین میرسند، توصیه میکنند که اطلاعات و آمار غلط این کشور را در مورد یک بیماری خطرناک که جان هزاران شهروند کشور ما را تهدید میکند، بپذیریم تا به چین بیمهری نشده باشد. نمیتوان فهمید از کدام منافع دفاع میکنیم، منافع ملی ایران و یا منافع ملی چین در ایران؟ استقلال سیاسی چگونه تعریف میشود و جای آن برای این افراد کجاست؟
دولت در دفاع از خود بسیار کم آورده و ضعیف عمل کرده است. این دولت قادر نبوده تا کسانی که سیاستی را طرح و توصیه کردهاند، به مردم معرفی کند و از آنها بخواهد در قبال سیاستهای خود مسئول باشند و از دولتی که مجری این سیاستهاست دفاع کنند. این دفاع میتوانست به یک اقلیت که باز اقلیتی را در کشور نمایندگی میکند، اجازه ندهد به وزیری هتاکی کنند و حرمت او را به خاطر خودخواهیهای سیاسی خود پاس ندارند