صبر اصلاحطلبانه
احسان شریف ثانوی
وقتی که صحبت از اصلاح طلبی به میان می آید؛افکار عمومی عمدتا اصلاح طلبان را مترادف با اصلاح طلبی میدانند.یعنی نمایندگی عاملیتی یک گفتمان در یک نگاه تقلیل یافته در جایگاه آن گفتمان قرار میگیرد.طرح بحثی که در ادامه خواهم داشت.تلاشی است برای ترسیم اندام واره نظری و تئوریک از اصلاح طلبی به مثابه ی یک گفتمان. در مرحله ی بعد سعی بر این خواهم داشت که تفاوت های جدی کارکردی و عملکردی اصلاح طلبی به مثابه یک گفتمان و اصلاح طلبان به عنوان یک عاملیت سیاسی را بیان کنم.در حقیقت حفظ ماهیت گفتمانی_نظری اصلاح طلبی از آسیب های مترتب بر سازمان سیاسی و ساختار جریانی اصلاح طلبان در روزگار و زمانه ی افراط ها و رادیکالیسم های بی بنیان چند سویه تلاشی است ضروری و به شدت حیاتی.آنچه که در میانه این افراط ها باید حفظ شود؛ در وهله اول اصلاح طلبی به مثابه یک گفتمان سیاسی و نظری است؛ و در مرحله بعد اصلاح طلبی به عنوان یک چارچوب اخلاقی و رفتاری.
اصلاح طلبی و بهبود خواهی در ذیل گفتمان مادر و بنیادین دموکراسی خواهی تعریف میشوند.اصلاح امور به شیوه های مسالمت آمیز که عمدتا از نظر زمانی هم تدریجی و مرحله به مرحله خواهد بود.دو ساحت اصلی نمود بخش این گفتمان بهبودخواهی حکومتی و اصلاحی گری اجتماعی است.دو گانه ای که هم زمانی آنها به ممکن شدن برآیند و وقوع توسعه هم زمان سیاسی_اقتصادی و فرهنگی_اجتماعی کمک خواهد کرد.گفتماناصلاح طلبی در حقیقت یک گفتمان دوساحتی است برای پیشبرد دموکراسی سازی و تثبیت دموکراسی در ساختارهای سیاسی غیر دموکراتیک.این گفتمان خواسته ای برآمده از دل نیازهای اجتماعی و فقدان ها و خلاهای ساختاری و قانونی است.اصلاح طلبی به مثابه یک گفتمان به دنبال تغییرات آنی و براندازانه که منجر به تخلیه غیر قابل کنترل دینامیسم اجتماعی و تبعات غیر قابل اجتناب انقلابی گری و فضای انقلابی نخواهد بود.اصلاح طلبی نظریه ای است در تقابل با انقلابیگری.البته که این تقابل به معنای تن دادن گفتمان اصلاح طلبی به ادامه و بازتولید وضع موجود هم نیست.اصلاح طلبی تبدیل اراده ی جمعی خواهان تغییر به اصلاح و رفرم وضع موجود است؛ برای رسیدن به مطلوبی که بر آن یک اجماع عمومی و حداکثری خواهد بود.در حقیقت اصلی ترین دلیل بازپرداخت نظری به گفتمان اصلاح طلبی و تلاش برای ترسیممرزهای گفتمان اصلاح طلبی و مشخص کردن تفاوت هایش با عملکرد عاملیتی و ساختاری اصلاح طلبان، همین جایگاه بی بدیل نظری_گفتمانی است.در میانه ی گفتمان رادیکالی برانداز و انقلابی گر و گفتمان محافظه کار استمرارگر وضع موجود؛تنها یک گفتمان نظری قرار دارد و آنهم بی شک گفتمان اصلاح طلبی است.پس باید از اصلاح طلبی به مثابه یک گفتمانسیاسی اعاده حیثیت کرد؛ و با تبارشناسی جریانی و آسیب شناسی ساختاری_عاملیتی آن در کشورمان طرحی نو در انداخت.
برای ترسیم الگوواره ای کلی از گفتماناصلاح طلبی ذکر چند نقطه از مختصات اصلی این گفتمان ضروری است.گفتماناصلاح طلبی همیشه نگاهی روندی و فرآیند گرا به اتفاق ها و تاریخ داشته است؛ نه نگاهی گسسته و فرآورده گرا.اینگفتمان دموکراسی را حاصل پیمودن مسیری تاریخی و نتیجه طی شدن فرآیندهای مورد نیاز برای دموکراسی سازی و تثبیت دموکراسی میداند.گفتمان اصیل اصلاحی دچار آسیب یکسویه نگری و فروکاست اصلاح به هیچ کدام از ساحت های اصلی وقوع فعلی به ناماصلاح نخواهد شد.اصلاح طلبی در گفتمان خواهان اصلاح و تغییر چند سویه در تمامی ساحت ها و زمینه های سیاسی،اقتصادی،فرهنگی،دینی و اجتماعی است.فروکاست اصلاح طلبی صرفا به یکی از سویه های ذکر شده نوعی تقلیل گرایی گفتمانی و خطای معرفتی از اصلاح و تغییر پایدار خواهد بود.گفتمان اصلاح طلبی،گفتمانی ذاتا خشونت گریز،قانونگرا و جامعه محور است.این گفتمان صرفا با تکیه بر نظریه های سیاسی و الگوهای تئوریک کلی مفصل بندی نخواهد شد و در رابطه ای دیالکتیک وار با پیشینه تاریخی، مختصات بومی و ژئوپولتیک منطقه ای هر واحد ملت_دولتی شکل خواهد گرفت.گفتمان اصلاح طلبی مبارزه ی هم زمان در دو جبهه متفاوت با استبداد و استعمار است.از این باب هم نمیتوان این گفتمان را به یک سوی از مبارزه با این دو کلان مفهوم فروکاست داد.این گفتمان برای قدرت سیاسی همیشه دنباله گر مشروط شدن قدرت سیاسی و تفویض امکان انتخاب بدون هیچ پیش فرض و شرطی به خواست اکثریت مردم است.نکات یاد شده نقاط اصلی است که با در کنار هم قرار دادن آنها میتوان به الگو واره ای کلی از گفتمان اصلاح طلبی رسید.
حال با در نظر داشتن این الگو واره کلی گفتمانی میتوان به آسیب شناسی مشخصی از عملکرد جریان اصلاح طلبی در این سالها رسید.باید متوجه بود که خلاهای گفتمانی و برون رفت های نظری و تئوریک بخش جدی از جریان اصلاح طلبی چه تاثیر منفی در این انسداد عملکردی و ریزش جدی سرمایه اجتماعی جریان اصلاحی داشته است.در حقیقت برای آسیب شناسی جریان اصلاح طلبی مقدمه ی لازم بازخوانی گفتمانی و تطبیق رئوس گفتمان اصلاحی اصیل با نمودها و عینیت بخشی های عملکرد عاملیت ها و ساختار جریان اصلاحی است.نمیتوان در بررسی عملکرد کارنامه ی جریان اصلاحی و شکل گیری وضعیت فعلی دچار تقلیل گرایی تحلیلی شد و صرفا به بررسی کارنامه عملکردی عاملیت های سیاسی این جریان پرداخت.باید بررسی نمود که چه مقدار از پروژه ها و راهبردهای جریان اصلاحی در راستای پروژه ی مادر دموکراتیزاسیون بوده است؟مبنای هویتی این جریان چه میزان در دایره ی گفتمان اصلاح طلبی قرار دارد؟برونداد استراتژیک این جریان چه میزان نشات گرفته از مبناهای گفتمانی لازم و کافی اصلاح طلبی است؟پاسخ به این پرسشها نمایانگر اولین علت های شکل گیری وضع فعلی برای جریان اصلاحی است.آسیب شناسی که در ادامه به بررسی عملکرد ساختاری درون جریان،سیر تاریخی و عملکردی جریان،شرایط ارتباطی این جریان با حاکمیت سیاسی،جامعه و اتفاق های اصلی،شرایط منطقه ای و جهانی کشور و…خواهد پرداخت.
در انتهای این یادداشت با تاکید به دو سویه بودن بنیانی گفتماناصلاحی به مثابه بهبودخواهی حکومتی و اصلاحی گری اجتماعی به عدم پرداخت کافی جریان اصلاحی به قسمت دوم اشاره میکنم.در حقیقت نیروی محرکه ی اصلی هر جریان اصلاحی تبدیل خواست عمومی و اراده ی جمعی خواهان تغییر به فعلیت و به ثمر نشاندن آن خواست و اراده است.برای طی شدن موفقیت آمیز این پروسه نیاز به مبنا قرار دادن جامعه در گفتمان جریان اصلاحی به جد احساس میشود.خطاهای معرفتی و یکسویه نگری اجتماعی جریان اصلاحی در حقیقت امکان در اختیار داشتن نیروی محرکه ی اصلی لازم برای هر اصلاح و تغییر پایدار را از این جریان سلب خواهد کرد.وقتی که از اصلاح طلبی جامعه محور صحبت میکنیم؛مراد مبنا قرار دادن هم زمان شناختی و پرداختی جامعه برای هر اصلاح و تغییر پایدار است.در ادامه ی طی مسیر آسیب شناسی جریان اصلاحی برای سلب خطاها و اشتباه ها،باید به طرح افکنی و ترسیم رئوس اصلی اصلاح طلبی جامعه محور به عنوان بدیل و آلترناتیو اصلاح طلبی فعلی و در سطح کلان تر راه حلی برای برون رفت از شرایط فعلی پرداخت.کماکان و تا همیشه متعلق بخش جدی از امید اجتماعی در کشور ما اصلاح طلبی به مثابه یک گفتمان است نه اصلاح طلبی به عنوان یک عاملیت سیاسی صرف.با بازخوانی و احیای گفتمانی،تکوین جریانی برآمده از مبنا قرار گرفتن گفتمان،تدوین راهبردهای جامع و مکفی ،و بازسازی ساختاری میتوان از نابودی و هدررفت جدی امید اجتماعی به عنوان شاکله بند بنیادین اصلاح طلبی جامعه محور جلوگیری کرد.راه سخت است و طولانی ولی این روزها دقیقا همان روزهاییست که مرحوم سحابی برای آن گفتند: صبر اصلاح طلبانه و تحمل حرکت تدریجی گاها از گلوله خوردن هم سخت تر است.این راه را برای ایران که یگانه مساله ی هر اصلاح طلب اصیل و راستین است؛ علی رغم همه سختی هایش باید ادامه داد.کجا دانند حال ما سبکباران ساحل ها….