عرصههای اجتماعی مغفول مانده
۷ مهر , ۱۳۹۲
دکتر غلامعباس توسلی*
یکی از مهمترین مسوولیتهای شهرداری ارتقا ی سطح زندگی شهروندی شهروندان است به گونهیی که خود مردم برای امور اجتماعیشان مشارکت کنند که همه اینها با وقتگذاری، سرمایهگذاری، برنامهریزی و دنبال کردن این برنامهها و مشارکت مردم در فعالیتها میتواند میسر باشد.
شهرداری، مجموعهیی است که کارهای مختلفی را در کارگروههای مختلف باید انجام دهدتا یک سازمان یا موسسه کارا شکل بگیرد و فعالیتش نتیجه بخش باشد.
در سالهای اخیر عمده فعالیتهای شهرداری، به سمت کارهای عمرانی و مهندسی کشیده شده و عرصه اجتماعی در شهرداری مغفول مانده. البته قالیباف با توجه به رشته تخصصیاش که جغرافیاست باید به مسائل انسانی و اجتماعی هم احاطه داشته باشد.
مسائل اجتماعی، مسائل پیچیدهیی هستندکه باید به آنها توجه ویژه شود. باید شهروندان در محیط شهری احساس آرامش و نشاط کنند. اگر نیازهای انسانی مردم مورد توجه قرار بگیرد خودبهخود جامعه هم در شرایط بهتری قرار میگیرد. برای این کار باید برنامهریزی کافی شود. برنامهریزیهایی از قبل انجام شده اما ممکن است جامع و همهجانبه نباشد. باید دید شهرداری به اندازهیی که برای ساخت تونل و بزرگراه انرژی میگذارد یک دهم آن را برای مسائل انسانیتر و اجتماعیتر سرمایهگذاری میکند؟ مسائل اجتماعی و انسانی مسائلی است که در دراز مدت نتیجه میدهد و به واسطه اینکه به مسائل مردم بر میگردد باید با پیشبینیها و دقت نظرهایی همراه باشد. باید جامعه را خوب شناخت. مشکلاتی که جوانان دارند، معضلاتی که حضور کودکان در شهر دارد اینها به یک نهاد و موسسه مربوط نمیشود. البته این سالها کارهایی در حوزه اجتماعی انجام شده اما معمولا وقتی اتفاقی افتاده و مسوولان کاری کردهاند که معضل رخ داده. مثلا وقتی ترافیک به وجود آمده یا آلودگی هوا به آستانه رسیده، به دنبال حل معضل رفتهایم. اما در مسائل اجتماعی مثل مسائل پزشکی، یک پیشبینی داریم و بعد یک مرحله معالجه. ما میتوانیم از پیش یکسری از مسائل را حل کنیم و وقتی کار از کار گذشت تازه به دنبال کارهای نکرده نباشیم.
برای یک شهر با جمعیت بالا مثل تهران باید مسائل، مسلط بر راهحلها باشد نه اینکه راهحلها مهار مسائل را در اختیار داشته باشند.
در فعالیتهای حوزه شهری دوگونه باید کار کرد. یکی کارهای فوری مثل کارهای عمرانی که با تکنیکهای روز انجام میگیرد و دیگری مسائلی که قابل پیشبینی نیست مثل روابط اجتماعی و نیازهای مردم. ما در فعالیتهای شهری یک سطح ماکرو داریم و یک سطح میکرو. اینکه یک منطقه یا یک شهر چه احتیاجی دارد و برای آن،چه برنامههای عملی میتوان ریخت، یک مساله است و از سویی مسائلی که نیاز به برنامهریزی درازمدت دارند، یک مساله دیگر. در سطح میکرو این فعالیتها متعدد است و چندجانبه که باید خوب شناخته شود و راهها و شرایط بهتر فراهم شود چرا که برای هر منطقه فقط مساله جاده و راه نیست که از آنجا بگذرد. در این سالها یکجور هرج و مرج و ناهماهنگی در فضای شهری را شاهد بودهایم که فضاهای شهری باهم تناسب ندارند. قوانین شهرداری نبایدخدشه بردار باشد و این اتفاق مستلزم آن است که بحثی درباره مسائل شهری در بین شهروندان باز شود تا آنان نظرات و کاستیهای محلات خودشان را بیان کنند و این نظرات منظم و ساماندهی شوند تا بتوانند اثرگذار باشند.
منبع: روزنامه اعتماد