علل وقوع جنگ ایران و عراق
گفت و گو با ابوالفضل بازرگان
فصلنامه پناه مردم، شماره ۱۱
آیا جنگ تحمیلی عراق علیه ایران قابل پیشبینی و قابل پیشگیری بود؟
برای پاسخدادن به این پرسش، به یک اصل کلی اشاره میکنم. در طول تاریخ، هرگاه که دولت یا حکومتی موجودیت، حاکمیت ملی، تسلط، اقتدار و منافعش را از سوی هر دولت، جنبش رهاییبخش یا انقلاب در معرض خطر دیده است. با همه نیروها و امکاناتش برای رفع خطر و حفظ و تداوم وضع موجود تلاش کرده است. در مورد قدرتها و ابر قدرتهای منطقهای و جهانی، واکنش آنها با شدت و در سطح گستردهتری صورتگرفته است. در تاریخ معاصر ایران، یک نمونه آشکار واکنشها و اقدامات دولت انگلستان (که در آن زمان بهعنوان بریتانیای کبیر یا امپراتوری بریتانیا شهرت داشت) علیه جنبش ملی شدن صنعت نفت و در پی آن علیه دولت ملی دکتر مصدق بود. ملی شدن صنعت نفت ایران نهتنها منافع سرشار اقتصادی انگلستان و نفوذ و دخالت سیاسی آن را در ایران به خطر میانداخت، بلکه میتوانست الگو و انگیزهای برای اقدام مشابه از سوی کشورهای دیگر باشد، همچنان که بعداً جمال عبدالناصر، رئیسجمهوری مصر، کانال سوئز را که از سوی انگلستان اداره و کنترل میشد ملی کرد و اعتراف نمود که آن را از دکتر مصدق آموخته است.
انقلاب اسلامی ایران نیز بر پایه اصل بالا قابلبررسی و ارزیابی است. هنگامی که شعلههای انقلاب آشکار شد و پیامها و شعارهای آن در جهان طنین انداخت، باتوجهبه موقعیت استراتژیک ایران و پیامدهای قابلپیشبینی انقلاب در سطح منطقه و جهان، قدرتهای جهانی منافعشان را در خطر دیدند و دچار نگرانی شدند. ازاینرو، در مراحل نخستین، برای مهارکردن انقلاب و کنترل آن در راستای هدفها و راهبردهایشان تلاش کردند و پس از پیروزی انقلاب نیز از توطئه برای تضعیف آن فروگذار نبودند.
ازآنجاکه رهبر فقید انقلاب، شورای انقلاب و مقامات و نهادهای حکومتی بر صدور انقلاب تاکید داشتند و یکی از روشهای صدور انقلاب تشویق ملتهای دیگر، بهویژه همسایگان ایران، به قیام علیه دولتهای حاکم و نیز پشتیبانی از جنبشها و نیروهای مخالف در آن کشورها بود، دولتهای همسایه ایران، بهویژه در کشورهای عربی، به هراس افتادند و موضع دفاعی و بعداً تهاجمی پیش گرفتند. از میان راههای متداول (کلاسیک) برای تضعیف یا فروپاشی یک دولت انقلابی میتوان به، بیثباتسازی تحمیل جنگ، محاصره و تحریم اقتصادی اشاره کرد.
در مورد عراق، نگرانیهای رژیم صدام حسین بهویژه با شعارهای تبلیغاتی و اقدامات تحریکآمیز ایران در آن کشور، دوچندان بود. ضمن آن که صدام از مفاد و پیامدهای توافقنامه الجزایر که آن را از موضع ضعف با شاه امضا کرده بود، ناخشنود بود و در پی فرصتی میگشت که آن را لغو کند یا به نفع عراق تغییر دهد.
نمونههایی از تحریکات مقامهای انقلابی ایران را میتوان در گفتههای جناب آقای دعایی، سفیر ایران در عراق برداشت کرد. ایشان یکبار گله کرده بود که هر چه برای حفظ و بهبود روابط با دولت عراق رشته میکنند، با شعارها و اقدامات افراد و نهادهای مسئول یا غیرمسئول پنبه میشود. در نوبتی دیگر، ایشان پیام اخطارگونه صدام را به رهبر فقید انقلاب رساند ولی تهدید صدام غیرجدی و توخالی ارزیابی شد و این امر موجب رنجش و افزایش نگرانی جناب دعایی تا حد استعفا رسید که مورد پذیرش قرار نگرفت.
باتوجهبه توضیحات بالا، احتمال تعرض عراق به ایران، حتی با فرض نادرست بودن ادعای خبردادن آن از سوی کسی به شخص یا دولت موقت مهندس بازرگان، قابلپیشبینی بود. در همان ماههای نخست پس از پیروزی انقلاب، عراق دست به تحریکات و تعرضاتی در مرز زده بود که با اخطار وزارت امور خارجه ایران در زمان تصدی دکتر یزدی، دولت عراق عذرخواهی کرد و اقدامات خصمانه متوقف شد.
و اما در مورد امکان پیشگیری از حمله عراق به ایران پس از دولت موقت، اگر درد دل و شکایت مکرر مهندس بازرگان از تعدد مراکز قدرت و تصمیمگیری شنیده شده و یک سیاست خارجی سنجیده و منسجم در راستای منافع و امنیت ملی از سوی ایران تدوین و اجرا میشد و بر پایه آن، ضمن رفع نگرانی کشورهای دیگر از صدور انقلاب، زمینههای ایجاد و حفظ روابط دوستانه یا دستکم عادی و بدون تنش، با آنان، بهویژه با همسایگان فراهم میشد، امکان پیشگیری از تعرضات یا تهاجم عراق به ایران وجود داشت. ولی شوربختانه، با تهدیدهای لفظی و عملی و تشتت سیاست خارجی ایران، ناخوشنودی و هراس دولتها از رفتار ایران افزایش یافت و با تسخیر سفارتخانه آمریکا در تهران و گروگانگیری دیپلماتها و کارکنان امریکایی فرصت و بهانه مناسبی به چنگ صدام حسین افتاد که با چراغ سبز امریکا، پشتیبانی دولتهای عربی و غربی و دودوزهبازی کردن شوروی و نیز با تصور ازهمپاشیدگی نیروهای نظامی ایران و کمبود تجهیزات دفاعی و عدم پشتیبانی اثربخش مردم ایران از انقلاب و دولت، در شهریور ۱۳۵۹ به ایران یورش آوَرَد و جنگی را آغاز کند که به مدت ۸ سال تلفات و خسارات سنگین جانی و مادی به هر دو کشور وارد آورد.
اگرچه در این جنگ تحمیلی که باتوجهبه رشادتهای قهرمانانه و افتخارانگیز دلاوران نظامی و غیرنظامی عنوان دفاع مقدس به آن داده شد، برای نخستینبار در تاریخ معاصر ایران حتی یک وجب از خاک کشور به تصرف دشمن در نیامد و تلاشهای عراق و دولتهای متحد یا پشتیبان آن ناکام ماند، جنگ ۸ ساله پیامدهای ناگواری برای ایران و عراق و حتی کشورهای عربی دیگر به بار آورد که جبران آنها سالیان دراز طول خواهد کشید.
برخی ادعا کردهاند که دولت موقت انقلاب یا شخص دکتر ابراهیم یزدی قرارداد فروش هواپیماهای امریکایی اف- ۱۶ به ایران را فسخ کرد و این امر باعث تضعیف نیروی هوایی ایران در جنگ با عراق شد. واقعیت قضیه چه بوده است؟
ادعای دستداشتن دولت موقت یا دکتر یزدی در لغو قرارداد نظامی با امریکا که از سوی تیمسار آذربرزین، فرمانده نیروی هوایی ج.ا.ا ، و برخی از مقامات و رسانههای ایرانی و خارجی به علت کماطلاعی و فراموشکاری یا ازروی غرضورزی و تخریب شخصیت اظهار شده است، بارها مورد تکذیب دکتر یزدی و دیگران قرار گرفته است. برای آگاهی یافتن از جزئیات موضوع باید به اسناد معتبر، از جمله به خاطرات دکتر ابراهیم یزدی (جلد پنجم) و یادداشتهای آن شادروان و نیز گفتوگوی آقای سرگه بارسقیان با آقای مهدی معتمدی مهر، مراجعه کرد. در زیر، گزیدهای از پاسخها و توضیحات دو شخصیت یاد شده و اخبار رسانهها را خواهید خواند.
لغو قراردادهای نظامی با آمریکا بهموجب تفاهمنامهای به زبان انگلیسی که در ۱۴ بهمن ۵۷، یعنی یک روز پیش از صدور حکم نخستوزیری مهندس بازرگان، از سوی نمایندگان دولت دکتر بختیار و دولت آمریکا امضا شد، صورت گرفت و دولت موقت که پس از پیروزی انقلاب در ۲۲ بهمن ۵۷ آغاز به کارکرد و از سوی دولتهای خارجی به رسمیت شناخته شد، نمیتوانست نقشی در لغو قراردادها داشته باشد.
چکیده برخی از اخبار و گزارشهای مربوط به شرح زیر نقل میشود.
روزنامه اطلاعات، شماره ۱۵ بهمن ۵۷، به نقل از خبرگزاری آسوشییتدپرس
بنا به گزارشی که از واشنگتن انتشاریافته است دولت ایران که از نظر مالی به دلیل ازدستدادن درآمد فروش نفت آسیبدیده، تصمیم گرفته است که قراردادهای خرید جنگافزار از آمریکا را به میزان ۱۰ میلیارد دلار لغو کند. طبق گزارش واشینگتن پست، موارد شامل ۱۶۰ فروند جت اف-۱۶، ۷ فروند هواپیمای پیچیده اخطار هوابرد، ۲ فروند ناوشکن، در حدود ۲۰ فروند هواپیماهای جنگنده و شناسایی و ۴۰۰ فروند موشک فینیکس بوده است.
کتاب لدین لوییس، ص ۱۹۰ «در اواسط دسامبر، پنتاگون اریک فون ماربد – قائممقام آژانس خدمات دفاعی – را به تهران فرستاد. هدف اولیه از اعزام وی آن بود که اقساط عقبمانده را وصول کند. ماربد، بهجای پیگیری مسئله و وصول مطالبات پیشنهاد ژنرالهای عالیرتبه ایران را پذیرفت و با امضای تفاهمنامهای برنامههای فروش اسلحه به میزان ۱۰ میلیارد دلار را لغو کرد …»
از سوی دولت بختیار، تیمسار توکلی، معاون تسلیحاتی وزارت جنگ تفاهمنامه را امضا کرده بود. جزئیات این یادداشت تفاهم را که در برگیرنده لغو کامل سفارش هواپیماها و اقلام دیگر یاد شده در بالا و کاهش تجهیزات و خدمات نظامی دیگر بود، میتوان با مراجعه به ترجمه فارسی آن به دست آورد.
در به امضا رساندن تفاهمنامه، ژنرال هایزر، اریک فون ماربد و ویلیام سولیوان (سفیر آمریکا در ایران) نقش کلیدی داشتهاند. دکتر یزدی در کتاب «آخرین تلاشها در آخرین روزها» (صفحات ۲۰۹ تا ۲۵۰) بهتفصیل در باره سفر هایزر و لغو قراردادهای فروش اسلحه نگاشته است.
سولیوان در کتاب مأموریت در ایران مینویسد: «امضای این تفاهمنامه و لغو قراردادها میلیاردها دلار به نفع دولت آمریکا بود.» در کتاب خاطرات هایزر که بهوسیله محمدحسین عالی ترجمه شده و انتشارات رسا آن را منتشر کرده است چنین میخوانیم:
«وظیفه من در گام اول امضای یک یادداشت تفاهم بود» او در چند جا اشاره میکند که طوفانیان با امضای آن موافق نبود. او در مورد برنامه فروش تسلیحات و یادداشت تفاهم به براون میگوید: «اریک فون ماربد با چند تن از مسئولان ملاقات دارد. در ۲۴/۱۱/۵۷ با تیمسار قرهباغی در باره امضای یادداشت تفاهم خریدهای نظامی صحبت کردم … پیشازاین، قرهباغی علاقه زیادی به این کار نشان نداده بود. اما این بار سخنان مرا مثل یک دستور قبول کرد. به تیمسار طوفانیان نگاه کرد و خیلی کوتاه به او گفت که کار را انجام دهد.» اما بهموجب اسناد و مدارک موجود، آقای طوفانیان حاضر به امضای این تفاهمنامه نشد و به دستور قرهباغی تیمسار توکلی آن را امضا کرد.
دکتر یزدی: «لغو این قراردادها بهظاهر عملی «ملی» و «انقلابی» محسوب میشد و بختیار باانگیزه سیاسی این قراردادها را لغو کرد. اما لغو این قراردادها میلیاردها دلار به ضرر ایران تمام شد. دولت آمریکا هزینه لغو قراردادها را از محل موجودی ایران در حساب مخصوص تنخواهگردان ایران برداشت نمود.»
در مورد جنگندههای اف-۱۴ نیز باید گفت که آنها پیشتر به ایران تحویل داده شده بودند. این نوع هواپیما دارای یک سیستم کامپیوتری بود که امکان شلیک کردن همزمان به چند هدف را به آن میداد و نیز قادر بود که ازروی ناو هواپیمابر پرواز کند. نیروی دریایی ایران در آن زمان فاقد تجهیزات لازم برای استفاده مناسب از این جنگندهها بود. از سوی دیگر، این سیستم کامپیوتری در دوره نخستوزیری بختیار ازروی جنگندهها برداشته شد. با این کار، هواپیمای اف -۱۴ قابلیتی بیشتر از هواپیمای اف-۴ (فانتوم) نداشت.
از سوی دیگر، شورای انقلاب که در غیاب مجلس نقش قوه مقننه را ایفا میکرد، در مصوبهای بسیاری از قراردادهای دوره پهلوی را لغو کرد ولی پس از آغاز جنگ عراق و ایران که سودمند بودن احتمالی هواپیماها و تجهیزات نظامی لغو سفارش شده آشکار شد، اعضای روحانی شورای انقلاب متأسفانه در باره آن مصوبه سکوت پیشه کردند و با کسانی که مسئولیت لغو قراردادها را به گردن دولت موقت میانداختند هم صدا شدند. ندای مهندس بازرگان و دکتر یزدی هم در آن غوغا شنیده نشد.
منبع:فصلنامه پناه مردم
شماره۱۱، شهریور ۱۴۰۰