لیبرال برچسب حزب توده برای تخریب بود
محمدحسین بنی اسدی
۳۰ ام دی ماه ، بیست وششمین سالگرد درگذشت مهندس مهدی بازرگان؛ اسوه شجاعت، صداقت و صراحت است، به همین مناسبت با دکتر محمد حسین بنی اسدی، سیاستمدار و فعال سیاسی، عضو شورای مرکزی نهضت آزادی، داماد مهدی بازرگان و وزیر مشاور در امور اجرایی در کابینه دولت موقت، به گفت وگو نشستیم بنی اسدی در سال ١۳۴۰در رشته پزشکی دانشگاه تهران پذیرفته شد، ولی به علت علاقه به رشته مهندسی برای ادامه تحصیل به خارج از کشور رفت ودر سال ١۳۴۶به ایران بازگشت. بنی اسدی کارشناسی ارشد مهندسی صنایع ودکترا در رشته مدیریت و علوم نظام های اجتماعی دارد، او در همین سال با دختر مرحوم مهدی بازرگان، سرکار خانم فرشته ازدواج کرده و به فعالیت در زمینه های فنی و مهندسی می پردازد بنی اسدی در ابتدا از علاقه مندان به نهضت خداپرستان سوسیالیست و حزب مردم ایران بود و پس از آشنایی با مهندس بازرگان به عضویت و فعالیت در نهضت آزادی می پردازد. بنی اسدی عضو ستاد انتخاباتی نهضت آزادی در نخستین دوره ریاست جمهوری بود که پس از موضع گیری حسن حبیبی در حمایت از گروگان گیری سفارت آمریکا از ستاد او خارج شد، گفت وگوی ذیل دیدگاه های ایشان را درباره مهندس بازرگان بیان می کند
–مفهوم آزادی از دیدگاه آقای مهندس بازرگان چه بود؟
از نظر مرحوم مهندس بازرگان،مفهوم آزادی با نظرمردم کشورهای دیگر فرقی نداشت. مفهوم آزادی یعنی انسان درهر وضعیت شخصی یا اجتماعی که قرار دارد بتواند هر یک از گزینه هایی را که در برابرش وجود دارد؛ بدون مانع و محدودیت، انتخاب وعملی سازد. همچنین از دیدگاه اجتماعی آزادی بدین معنی است که درتصمیم گیری های عمومی و اجتماعی،مردم حضور و مشارکت واقعی وکامل داشته باشند.این ها تعریف آزادی مطلق است. اما آزادی مطلق و بی قید وشرط درهیچ جامعه ای وجود ندارد و به وسیله قانون محدود می شود. در غیراین صورت می تواند به هرج و مرج منجرشود. سوال اصلی این است که چه آزادی هایی اساسی هستند و نباید سلب شوند.
مرحوم بازرگان ضمن اینکه با فرهنگ و دامنه آزادی درکشورهای غربی آشنایی داشت، اما بیشتر به نگاه قرآن و اسلام نسبت به آزادی توجه داشت. و به دلیل انگیزه ناشی از همین توجه؛وارد مبارزات سیاسی،دینی، فرهنگی و اجتماعی شد. او اعتقاد داشت که آزادی یک موهبت الهی است که ناشی از کرامت خداوند بوده و به انسان اعطا شده است.در قرآن آمده است که خداوند انسان را شریف ،عزیز و بزرگ خلق کرد و از روح خود در آن دمید و این روح الهی منشا آزادی و فقط مختص انسان است. دراعتراض فرشتگان به خداوند که می گویند: انسان در زمین خونریزی راه می اندازد،خداوند می فرماید: که من درمورد انسان چیزهایی می دانم که شما نمی دانید و ما انسان را در زمین خلیفه قراردادیم تا ببینیم چگونه عمل می کند. خداوند در قرآن خطاب به پیامبر(ص)، توصیه به رفتارملایم با مردم دارد. پیامبر(ص)، با مردم در امور مربوط به آن ها مشورت می کرد و بامشارکت آنان درامور به رشد آنان کمک می کرد.فرمایشات پیامبرمانند:”اگردرجامعه ای فرد ضعیف حق خودش را بالکنت زبان وترس به دست آورد، آن جامعه از فساد پاک نخواهد شد”. بازرگان سخنرانی ها و مقالات بسیار زیادی درباره آزادی دارند.درآخرین ماه زندگی یعنی دی ماه ١۳۷۳ دو سخنرانی در همین مورد تحت عنوان: “بعثت و آزادی” و همچنین”آزادی موهبتی الهی” داشتند که این خود حاکی از اهمیت آزادی در اندیشه بازرگان است. آخرین نظرات او را می توان دردو سخنرانی اخیر مشاهده کرد. او می گوید:” چند نوع آزادی داریم.آزادی بشر دربرابرخداوند صد درصد وجود دارد.خداوند درکار این دنیای انسان هیچ گونه دخالتی نمی کند و حتی کسانی را هم که گنهکار هستند، نه تنها آزاد می گذارد بلکه به آن ها در راهی که انتخاب کرده اند،کمک هم می کند ومانع کار آنها نمی شود.”به طورمثال اتفاقاتی که روی زمین می افتد مانند جنگ ها، قتل ها و جنایات…. هیچ ممانعتی در کار آنها ایجاد نمی کند. خداوند می فرماید: “ما به آنها مهلت وفرصت می دهیم تا از تکبر وخودخواهی و..دست بردارند.”البته مسئولیت کارهایی را که انجام می دهیم برعهده خودمان است.یعنی انسان همان قدر که آزاد است، مسئول هم هست. خداوند آزادی می دهد،تا انسان با انتخاب های درست، طریق رشد وتعالی را طی کند. بدون آزادی دراشتباه و خطا کردن وپی بردن به آن ها امکان اصلاح و تغییر مسیرهای خطا وجود ندارد. این عمل همان توبه وحرکت به سوی کمال است. این آزادی از نعمت های بزرگ است. نعمتی که خداوند به انسان عطاکرده است. زمانی که پیامبران و امامان به سوی انسان ها آمدند، با زبان خشونت و ناراحتی با مردم سخن نگفتند. برخلاف اینکه می گفتند پیامبران دنبال قدرت بودند، اینگونه نیست. زیرا در قرآن همه آیات درمورد مهربانی و عطوفت و آزادی است و روش پیامبران با توجه به آن آیات بوده است.تنها در جنگ های دفاعی است که برخورد سخت و قتال اجازه داده شده است. برداشت اشتباه ازآزادی های اساسی به عنوان آزادی های مطلق؛ باعث می شود، محدودیت ها شروع شود. از نظر مهندس بازرگان؛ منظور از آزادی، آزادی مطلق نیست. آزادی باید طوری باشد که محدودیت های قانونی رعایت شود. مرزهای آزادی، قانون هایی است که براساس ارزش های اخلاقی، معین شده باشد. انسان باید به گونه ای آزاد باشدکه منافع دیگران به خطر نیافتد و ضرر وآسیب به دیگران وارد نشود وآزادی دیگران را محدود نگرداند. انسان باید نسبت به اجتماع طوری آزادی داشته باشد که هم به خودش ضرر و زیان نرساند و هم اجتماع را دچار مشکل نکند.این همان حد و مرزهای آزادی است.برخلاف مکاتب غربی که دامنه آزادی های فردی را بسیار گسترده تعیین می کنند و تقریبا می گویند انسان هر کاری دلش می خواهد، می تواند انجام دهد، البته مشروط به این که خسارتی به دیگران وارد نکند.ولی اسلام در مورد آزادی انسان در برابر خواسته های فردی حساس و سخت گیر است. شخص درمقابل هوی و هوس که موجب سقوط انسان می شود؛ باید تقوا پیشه کند. خداوند انسان را برای هر انتخابی آزاد گذارده، یعنی جلوی شما را نمی گیرد. ولی همزمان هشدار می دهد و مسئولیت انسان را تذکر می دهد وتوصیه به تقوا می کند. توصیه و دستور اسلام؛ آزاد گذاردن نفس دردنبال کردن هوا و هوس های آن نیست. به جای آزاد گذاردن نفس وخواسته های آن، مهار و محدود کردن آن توصیه شده است.
اما از نظر بازرگان، انسان دربرابرحکومت،قدرت و ظلم آزاد است ومی تواند اعمال حکومت را نقد و مورد اعتراض قراردهد. زیرا انسان عبد خداوند است و باید فقط او را عبادت کند و ظلم نیز مانع رشد انسان می شود و درمقابل انسان قرار می گیرد و انسان را عبد دیگران می کند وخداوند نسبت به این موضوع سفارش کرده است، و این آزادی را به انسان داده است . از مشهورترین توصیه ها؛ امر به معروف و نهی منکر به حکومت و قدرت مداران است. یعنی آزادی بیان و اندیشه،که مستلزم این است تا حکومت آزادی بیان را به رسمیت بشناسد.
یکی از انگیزه های مرحوم بازرگان که باعث شد سال ها قبل از انقلاب یعنی از سال ١۳۳۰، وارد مبارزات سیاسی شود،آزادی بود.او به زندان افتاد و در دادگاه نظامی در مدافعاتش در دفاع از آزادی،به بهترین،صریح ترین وشجاع ترین وجه،استبداد را محکوم کرد.مطالعه این مدافعات که تحت عنوان”محاکمه استبداد”،از طرف بنیاد فرهنگی بازرگان در جلد ششم مجموعه آثار او به تفصیل آمده است،برای جوانان بسیار آموزنده است.او بعداز انقلاب متوجه می شود آزادی هایی که انقلاب به خاطرآن ها صورت گرفت؛ نقض، سلب یا محدود شده است و با شجاعت ازآزادی های اساسی دفاع کرد.
– به گفته آقای بازرگان، آزادی یک جنبه سیاسی و کاربردی دارد. برداشت های دینی و تفکر سیاسی او درباره آزادی در آزمون عینی چگونه قابل دسترسی است؟ آیا می توان این ایده های ایده آل گرایی را محقق ساخت؟
دست یافتن به دموکراسی و آزادی؛ رسیدن به یک نقطه نیست که بعد ازآن توقف کنیم . یک جامعه شناس می گوید:”برای جبران کمبودهای دموکراسی، دموکراسی بیشتر لازم است.” یعنی آزادی نسبی است. در هر زمان می توانیم آن را کامل تر کنیم تا بهتر و بیشتر برای رشد خودمان ،اجتماع وخدمت به خلق، کارآمد شود.پیشرفت و توسعه جامعه فرایند حرکت به سمت آزادی ومردم سالاری است و اگر این حرکت، درست در تناسب با فهم ودرک جامعه باشد، می توان قدم های بهتری برداشت. آقای بازرگان, عملگرا و پراگماتیست بودو دنبال راه حل انتزاعی و آکادمیک نبود.مسائل اجتماعی را مبتنی بر اندیشه های اسلامی واخلاق تحلیل می کرد و کاملا موفق بود.خیلی زود دریافت که آزادی اجتماعی نیاز به جامعه مدنی دارد و درهمان سال های ۲۰و ۳۰،به متشکل کردن مردم وتشکیل انجمن های اسلامی دانشجویان در دانشگاه، دانش آموختگان،مهندسان،پزشکان وسازمان های مردم نهاد و تاسیس شرکت های انتشاراتی و صنعتی و امثال آنها پرداخت و با تشکیل نهادهای مدنی و تلاش هایی که درسال های١۳۳۰ ١۳۴۰و ١۳۵۰،انجام شد، شخصیت های ارزشمند ، موثر و آزاده در جامعه مدنی وسیاسی ایران تربیت شدند.تشکیل نهضت آزادی با همراهی مرحومان؛ طالقانی و سحابی با موفقیت صورت گرفت و آنچه که انجام دادند،در پیروزی انقلاب اسلامی بسیار موثر بود. بسیاری از ارزش هایی که درانقلاب درابتدا مطرح شد ولی ادامه پیدا نکرد، حاصل همان فعالیت ها بود.امیدواریم مسیری که اکنون درآن قرار گرفته ایم، مسیر درستی باشدوبه نتیجه درستی برسد.عقلانیت وتفکر،ضرورت همیشگی واز بزرگ ترین مواهب خداوندی است .فرایند آزادی و مسیری که در آن هستیم، طولانی است.ما مسئول اعمال، تکالیف و وظایف خودمان هستیم و چشم انداز روشن و مطلوب، به خواست خداوند تحقق خواهد یافت .شادروان مهندس بازرگان، معتقد بود که ما باید تلاش خودمان را در راه حق و حقیقت ادامه دهیم و به نتایج آن نیز بنا به قول الهی و قوانین جهان هستی، امیدوار باشیم.اگر به دنبال آزادی باشیم ولی خودمان را تغییر ندهیم، به هیچ نتیجه مثبتی نمی رسیم اما برعکس آن وجود دارد، اگر جامعه آزادی داشته باشیم در آن اشتباهات و انحرافات و فساد نقد و انتقاد می شود و طبیعی است که احتمال اصلاح خودمان و جامعه بیشتر می شود و حتما مسائل و بحران های سیاسی نیزپایان بهتری خواهند داشت. سرنوشت ترامپ مثال خوبی از کارآمدی آزادی های اساسی و حکومت قانون در میدان گسترده بحران های آمریکا است.
وقتی مردم یک جامعه دارای رشد وآگاهی باشند؛در برابرتهدیدات و مشکلاتی که جامعه با آن ها مواجه می شود،می ایستند و انحراف ها را اصلاح می کنند، ولی در غیراین صورت انحرافات می تواند ادامه یابد.به عنوان مثال درسال اول انقلاب١۳۵۸، سفارت آمریکا بدون اطلاع رهبر انقلاب اشغال می گردد.مهندس بازرگان آن را خلاف تعهدات بین المللی و موازین اخلاقی و دارای عواقب و خطرات پیش بینی نشدنی دانسته و به نشانه اعتراض نسبت به اوضاع کشور، استعفا می دهد. هیجان و احساسات به جای آگاهی و عقلانیت، جامعه را فرا گرفته است.جامعه دربرابر این واقعه نمی ایستد، وسال ها است که هزینه های سنگین جنگ ، تحریم ، گرانی ،بی اخلاقی و فساد و…را شاهد هستیم.
مرحوم بازرگان برای اولین بار،تشکل های مدنی را ایجاد کرد. او براساس همین آرمان گرایی و مبانی آزادی خواهانه بودکه نتیجه گرفت؛ جامعه باید رشد کند و افراد بتوانند در آزادی و براساس گفت وگو و کار جمعی بر استبداد غلبه پیدا کنند. و بر اساس همین آرمانخواهی بود که از سال های ١۳۲۰، برای ایجاد جامعه مدنی تلاش کردوانجمن های پزشکان و معلمان و مهندسان را تشکیل داد. بعضی از این انجمن ها اکنون نیز هستند، اما بعضی از آنها بعداز انقلاب به دلیل موانع و مشکلات منحل شدند. ده ها انجمن اسلامی دردانشگاه ها وجود داشت. در تاریخ اخیر ایران “پدر انجمن های اسلامی و جامعه مدنی ایران را مهندس بازرگان می دانند ” . او آرمان گرا و در عین حال عمل گرا بود و تمام گام هایی که برمی داشت،درجهت تحقق آرمان آزادی و حقوق اساسی مردم وملهم از اصول وارزش های اسلام بود. او بزرگ می اندیشد و با گام های کوچک به سمت آرمان های بزرگ حرکت می کرد. لازمه یک حرکت درست داشتن آرمان درست است تا جهت فعالیت ها و حرکت گم نشود. او در چنین مسیری تلاش می کرد.
– حرکت پویای و راه گشایی آقای مهندس بین دهه های ۱۳۲۰ تا ۱۳۴۰ ادامه دارد ولی از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۵ کم رنگ می شود. در حالی که از سال ۱۳۴۲ دیکتاتوری و سرکوب بیشتر می شود. چرا؟
فعالیت های مهندس بازرگان در سال های ١۳٢۰، بیشتر جنبه های اصلاح دینی ،فرهنگی و علمی دارد. استاد دانشکده فنی است ودردانشگاه، نسبت به تشکیل انجمن های اسلامی دانشجویان وتحقیقات اسلامی می پردازد. کتاب: “راه طی شده”،یکی از آثار ارزشمند این سال ها است. فعالیت های مهندس بازرگان در این سال ها برای جوانان دانشگاهی،بسیار الهام بخش بود.
از اوایل سال های ١۳۳۰، مهندس وارد فعالیت های سیاسی می شود. ابتدا از سوی دکتر مصدق به عنوان رئیس هیات خلع ید از انگلیس در صنعت نفت کشور منصوب می شود و در مهم ترین مسئله سیاسی-صنعتی ایران آن روز با موفقیت به حضور و سلطه انگلیس بر صنعت و شرکت نفت، پایان می دهد. پس از استعفا از ریاست هیات مدیره شرکت نفت، به دلایل رقابت های ناسالم سیاسی از آبادان به تهران باز می گردد و از سوی دکتر مصدق ماموریت لوله کشی آب تهران به اومحول می گردد. او نیز این پروژه اجتماعی-فنی را که اهمیت فوق العاده ای در سلامت مردم تهران و آثارمثبت سیاسی داشت؛ بدون بودجه دولتی و با جلب مشارکت مردمی و بخش خصوصی انجام می دهد و آب بهداشتی به محلات تهران می رساند. پس از کودتای ٢۸مرداد ١۳۳٢،در تشکیل نهضت مقاومت ملی برای مقابله با کودتا؛نقش کلیدی ایفا می کند و مدتی نیز بازداشت و زندانی می شود.درآن سال با جلب موافقت دکتر مصدق و مشارکت شخصیت های ملی و مذهبی حاضر به تشکیل جبهه ملی دوم مبادرت می کند.
در اوائل دهه ١۳۴۰،علاوه برفعالیت های دینی،فرهنگی و اجتماعی، با تشکیل نهضت آزادی ایران باهمکاری مرحوم دکتر سحابی و مرحوم آیت اله طالقانی، مرحله سیاسی مهم تر و ماندگارتری را آغاز می کند. استقبال ازتشکیل نهضت آزادی به وسیله جوانان و به ویژه دانشجویان، کم نظیر بود. سخنرانی ها و مقالات مهندس بازرگان در این دوره همچون دو دهه قبل،به دلایل شرایط سیاسی روز و نقش نهضت آزادی ایران، به عنوان یک حزب سیاسی مبتنی بر ارزش های اسلامی و در راس آن ها آزادی و دموکراسی، مورداستقبال گسترده مردم قرار گرفت. با مخالفت نهضت آزادی با انقلاب ساختگی شاه و ملت، معروف به انقلاب سفید، مهندس بازرگان و سران نهضت دستگیر وزندانی می شوند. مدافعات مهندس بازرگان دردادگاه نظامی شاه، در محکوم کردن استبداد، مانیفست آزادیخواهی ایرانی است و الهام بخش جوانان ومردم ایران درسال های ١۳۴۰و ١۳۵۰بود و حتی امروز پس از حدود شصت سال، بسیار زنده و آموزنده است.
بازرگان در دادگاه نظامی به صراحت اعلام می دارد که: ما آخرین کسانی هستیم که با زبان قانون با حکومت استبداد مخالفت و مبارزه می کنیم. نسل بعد زبان و روش دیگری برخواهد گزید. این پیش بینی درست بود. جنبش مسلحانه گروه های مختلف از جمله مجاهدین خلق و فدائیان خلق وظهور علی شریعتی درصحنه جامعه ایران از اواسط دهه ١۳۴۰،فضای جامعه را به سمت و سوی انقلاب کشانید و جوانان از شیوه مبارزات قانونی و مسالمت آمیز مهندس بازرگان عبور کردند و تحت تاثیر سخنان آتشین دکتر شریعتی رویکرد انقلاب را برگزیدند.
با وجود این تحول در فضای سیاسی ایران باز این مهندس بازرگان است که مقارن با درگذشت زودهنگام شریعتی در خرداد ١۳۵۶،درصحنه سیاسی ایران حضور می یابد و نامه ای هشدار دهنده برای شاه آماده می کند و از رهبران جبهه ملی؛ سنجابی و فروهر و بختیار،می خواهدکه آنان نیز نامه را امضا کنند.پس از این نامه است که تغییرات و بحران های زنجیره ای، رژیم شاه را به لرزه می اندازد وپس از سقوط دولت های هویدا،آموزگار،شریف امامی ،ازهاری بختیار وپیروزی انقلاب با رهبری سرسختانه آیت اله خمینی، باز این مهندس بازرگان است که برای حفظ کشور وکاهش خشونت وخونریزی ، و باز گرداندن آرامش و اداره جامعه بنا به دعوت و اصرارشورای انقلاب و آیت اله خمینی، مسئولیت اداره کشور را می پذیرد وتلاش بی وقفه برای انجام ماموریت و مسئولیت های محوله،اداره مملکت و بازگرداندن نظم و آرامش همراه با آزادی وعدالت می نماید. و باز این بازرگان است که پس از ۹ماه اداره جامعه در شرایط تلاطم انقلاب و از هم پاشیدگی سازمان ها، اشغال سفارت آمریکا وحمایت حکومت از آن را مغایر با اصول اخلاقی، قوانین، تعهدات ملی و بین المللی دانست ودر١۴آبان ١۳۵۸، استعفای خود را دراعتراض به انحراف از ارزش ها واصول و همچنین سیاست های رایج، برای آیت اله خمینی ارسال داشت. پس از آن نیز از پای ننشست و تا آخرین روز زندگی برای آزادی و علیه استبداد به تلاش وتکاپوی خود ادامه داد وبخش مهمی ازآثار فکری خود به ویژه در زمینه دین، حکومت، استبداد دینی و آزادی دراسلام را دراین دوران پدید آورد. مجموعه آثار مهندس بازرگان؛حاوی صدها اثر ماندگارتر از، آثار محرک و هیجان برانگیز سال های قبل و بعد از انقلاب بوده، الهام بخش پویندگان حال وآینده راه حقیقت و آزادی خواهد بود.
– چه اشتراکات و افتراق هایی بازرگان ، طالقانی ، ودکتر سحابی، در راه و روش ها با هم داشتند؟
این سه بزرگوارسه میوه روشنفکری دینی هستند، وجوه مشترک بسیاری دارند و تفاوت های جزیی .هر سه به دنبال کرامت،بزرگی انسان وآزادی بودند. هر سه صبور و مقاوم بودند.دنیا پرست و قدرت طلب نبودند و هیچ اختلافی بین این سه بزرگوار نبود.مسئولیت هایی که بر عهده داشتند را درک می کردند و طبق آن عمل می کردند و اختلاف های کوچک را نادیده می گرفتند.این خصوصیاتی است که هرانسان مومنی باید داشته باشد. تفاوتشان در این حد بود که مثلا آقای طالقانی بیشتر به مستضعفان توجه داشتند و قبل از انقلاب حتی حمایت از مجاهدین خلق و کمک رساندن به آنها را انجام می دادند.آقای بازرگان، بیشترین توجهش به مبارزه بااستبداد و از بین بردن فرهنگ استبدادی درحکومت بود و این مساله که چگونه با آن مواجه شود.آقای سحابی به تعلیم و تربیت خیلی اهمیت می دادند و مدرسه “کمال و کوثر” را راه اندازی کردند.آنها به لحاظ طبع و تربیتشان با هم متفاوت بودند ولی مکمل یکدیگر بودند.در ارتباط با هدفی واحد که عبادت خدا و کمک کردن به خلق و آزادی جامعه ایران بود، هماهنگ و مکمل بودند.
– مرحوم بازرگان سال ها دست اندرکار ایدئولوژیک کردن دین بود .دینی که مسائل و مشکلات دنیا را حل می نماید و سعادت دنیا را تضمین می کند و دین را به عرصه اجتماع و سیاست کشاندند؛ ولی درآخر عمر خود، هدف از بعثت انبیا را خدا و آخرت می دانست و هدف دین را به عرصه تقلید، تغییر داد و خود سکولار مسلم شد.در مورد این موضوع توضیح کامل می دهید؟
من موافق اینکه می گویید” او سکولار مسلم شد نیستم.آقای بازرگان در دوره ای زندگی می کرد که مکاتبی مانند مارکسیست ها،لیبرالیسم، کمونیسم و سوسیالیسم …رواج داشت.جوانان مسلمان آمادگی کافی برای مقابله یا پاسخگویی نداشتند.بازرگان اعتقاد داشت،اسلام برای مسائل جامعه راه حل های اصولی دارد. ایمان به خدا و آخرت، باعث اصلاح رفتار انسان ،عمل صالح ، بهبود جامعه وعملکرد بهتر می شود.
روشنفکری دینی، که از زمان سید جمال الدین اسدآبادی شروع می شود و طی این مدت ١۵۰سال اخیر، با توجه به شرایط اجتماع تحول و تغییر پیدا می کند. بازرگان اهل تحول و اندیشه ورزی بود و اخلاق و روحیات او از قبل از انقلاب تا بعدآن و حتی ۱۵ سال بعد با تجربه هایی که به دست آورده بود، بدون آن که اصول اعتقادی و ارزشی اوتغییری کرده باشد، تحول یافته بود. در این راستا اعتقاد او نسبت به این که هدف انبیا تشکیل حکومت نبوده بلکه آگاه ساختن و آماده کردن انسان برای آخرت وتقرب به خداوند بوده است و جدایی نهاد دین از حکومت بیشتر و راسخ تر شد.پیش نویس قانون اساسی که به وسیله دولت موقت تدوین گردید ومبتنی برآموزه های اصیل قرآنی ،آزادی،دمکراسی و ارزش های اخلاقی است، موید دیدگاه او درباره دین و حکومت است.
– درآخرین سخنرانی که آقای بازرگان،درروز بعثت در انجمن اسلامی داشتند بیان کردند ؛ باید دین، فردی باشد،آیا این درست است؟
چنین نیست. در سخنرانی ۱۰دی ماه ١۳۷۳، بیست روز قبل ازدرگذشت ایشان که به مناسبت جشن مبعث تحت عنوان “بعثت و آزادی”، ایراد شد برکرامت و آزادی انسان در آیات قرآن تاکید شد.به ویژه بر آزادی به عنوان موهبتی الهی در این دنیا. بازرگان بر حضور فعال دین و دینداران در عرصه عمومی و در جامعه مدنی و بدون آلودگی به قدرت و اهداف دنیایی تا پایان عمر، پایبند بود.
–در دو گانه رفرمیسم –انقلابی، شما آقای بازرگان را در کدام گروه می دانید؟
او در اندیشه، انقلابی بود و دنبال ارزش های راستین اخلاقی و تحقق یک جامعه پاک و مبتنی بر عدالت و آزادی؛ هیچگاه ندیدم به این نوع تفکرش خدشه ای وارد شود، اما درعمل به حرکت تدریجی، محکم و پیش بینی شدنی و قابل کنترل معتقد بود. این جمله به او نسبت داده شده است که: آزادی گرفتنی نیست،بلکه یادگرفتنی است. انسان در یک شب علامه نمی شود، به تدریج و کم کم باید مطالب را بیاموزد. مسیر آزادی، پیشرفت و توسعه جامعه، یک مسیر تدریجی است. ولی انقلاب در عمل، تغییر ناگهانی و شدید ساختارها است و اگر بدون برنامه و آمادگی جامعه باشد سرانجام خوبی نخواهد داشت. آقای بازرگان را باید فردی انقلابی در اندیشه شناخت، اما درعمل برای رسیدن به آرمان های فکری وانقلابی مسیری مبتنی بر آگاهی، خرد و حکمت و تدریج را قبول داشت.
انقلابی بودن نه به معنی مشت های گره کرده ، پر از خشم، انتقام، و بدون حساب وکتاب ، رحمت و شفقت را قبول نداشت. اگر این گونه رفتارها را انقلابی بودن می دانید، مرحوم بازرگان بدون شک ضدانقلابی است ولی اگرانقلاب ، اندیشه های پاک اخلاقی، اسلامی و خالصانه است، او کاملا انقلابی بود. او درگام هایی که بر می داشت سعی می کرد، درصراط مستقیم برای رسیدن به هدف های اصیل اجتماعی باشد. اعتقاد داشت،هیچ راهی کوتاه تر از راه مستقیم نیست. این دیدگاه در بلند مدت درسیاست، پیروز محسوب خواهد شد.
– در شرایط کنونی به چه اندازه سیاست های اتخاذ شده را مقوم ارزش های مهندس بازرگان می دانید؟
در کل دو نوع سیاست داریم.یکی سیاستی که اعلام واظهارمی شود ودیگری سیاستی که درعمل اجرا می شود.بین این دو؛ شکاف بسیار بزرگی است و این یک اتفاق ناخوشایند است که جامعه درکلام، مواردی را تشویق کند و درعمل خلاف آن ها عمل کند.خیلی از سیاست های اعلام شده جمهوری اسلامی ایران با ارزش های بازرگان منافاتی نداشت.مثلا رشد علمی جامعه،مبارزه با فساد،افزایش تولیدات صنعتی،تقویت نیروهای دفاعی کشور،حمایت از مستضعفان. اما درعمل عواملی مانند تبعیض،رانت،خودی وغیرخودی، احساس عدم امنیت وعدالت قضایی، سیاست های اعلام شده را تحت الشعاع وتحت تاثیر اساسی قرارمی دهند و آن ها را به ضدخود یا بسیار ناکارآمد می کنند. درصورتی که عوامل بازدارنده ومخرب مذکور وعلل آن ها برطرف گردند، بسیاری از سیاست های اعلامی و ادعا واظهار شده می تواند مقوم ارزش های مهندس بازرگان باشد.
– بعداز ۴۲ سال از انقلاب و گذشت ۲۶ سال از فوت مهندس بازرگان، قانون گرایی و عقلانیت،خرد گرایی، تعادل و تعامل به دلیل غریزه و توسعه بقا، چه قدرکشور را به رشد و پیشرفت می رساند؟
ممکن است کشوری با داشتن منابع سرشار طبیعی و درآمد های کلان نفتی به وسیله عوامل خارجی صاحب رشد و رفاه مادی گردد،ولی مردم آن همچنان عقب افتاده مانده باشند.از دیدگاه بازرگان رشد وپیشرفتی که از درون جامعه نشات نگیرد ومبتنی بر عقلانیت،تعامل، مشارکت،تلاش و ابتکارمردم نباشد، بی ارزش است و درصورت خردگرایی،صبوری واندکی شجاعت، انشا اله جامعه ایران شاهد آزادی و پیشرفت خواهد گردید.
– این سخن به تکرار گفته شد که مهندس بازرگان لیبرال بود و این بار منفی داشت و از سوی مردم متهم می شد. به اعتقاد شما مهندس لیبرال بودند؟ و آیا این تفکر می تواند باعث جهت گیری سیاسی باشد؟
این بر چسب توسط بعضی گروه های سیاسی به ویژه حزب توده برای تخریب مهندس بازرگان ساخته وپرداخته شدتا او را طرفدار غرب ومخالف دین معرفی و در راه او کارشکنی و دولت موقت او را ساقط کنند. اگر لیبرالیسم را بی دینی و مخالفت با ورود دولت به حوزه اقتصاد بدانیم ،بازرگان لیبرال نبود. ولی اگرلیبرال را فردی اهل اندیشه،محبت،نرمش،تعامل،اخلاق،قانون مدار و به دور از تعصب جاهلانه وخشونت کور بدانیم، او یک مسلمان مومن ولیبرال و آزاده بود.
– مهم ترین وجه حیات سیاسی مهندس بازرگان چه بود و اهمیت کار ایشان در حوزه فکری بیشتر است یا عرصه سیاسی و یا تفکیک آن دو امکان پذیر است ؟
– مهم ترین وجهه حیات سیاسی بازرگان صداقت،اخلاق مداری،انگیزه خدمتگزاری ،آزادمنشی و آزادی خواهی او بود.به دنبال قدرت فردی نبود. اندشمندی بسیار توانمند بود ولی اندیشه او معطوف به عمل وحل مسائل مبتلا به جامعه بود و از این رو بین آن ها جدایی نبود. صدها اثر به جا مانده از او درقالب بیش از ۳۰ جلد به وسیله بنیاد فرهنگی بازرگان جمع آوری ویا منتشر شده است که هریک به دنبال پاسخ به سئوال یا حل مسئله ای از مسائل جامعه بوده است.بازرگان الگویی است برای زیست مومنانه در جهان مدرن و عصر بحران های روزافزون ما.
منبع: علی شاملو، روزنامه شرق
۳۰ دی ۱۳۹۹