مداخلات خارجی در بستر ضعف های داخلی
محمد توسلی
روزنامه همشهری
مورخ ۲۸ مرداد ماه ۱۳۹۷
موارد مختلفی از مداخلات قدرت های خارجی در امور داخلی ایران، شامل همه مسائلی که در دهه های ۲۰ و ۳۰ منجر به کودتای ۲۸ مرداد و توقف فرآیند گذار به دموکراسی شد و نیز مداخلاتی که در آستانه انقلاب و ۴دهه اخیر شاهد آن هستیم، در همه این موارد بیش از اینکه روی مداخلات خارجی تمرکز داشته باشیم، باید به این واقعیت تاریخی توجه کنیم که همواره بیگانگان از عوامل استبداد در داخل و عدم انسجام ملی ، برای نفوذ خود استفاده کرده اند. بنابراین، در گام اول انسجام و وحدت ملی و حاکمیت ملی، کلید مقابله با مداخلات خارجی است. تجربه تاریخی نشان داده است در کشوری که قانون، آزادی و حاکمیت ملی وجود داشته باشد، بیگانگان توان مداخله در آن را نخواهند داشت. برای مثال سوئیس یک کشور کوچکی است که کاملا بصورت دموکراتیک اداره می شود، اما هیچگاه از نظر تاریخی شاهد آن نیستیم که مداخله ای در این کشور صورت گرفته باشد. می توان گفت این معادله و قاعده در مورد همه کشورهای جهان صادق است. پس از کودتای ۲۸ مرداد و ملی شدن صنعت نفت و از بین رفتن منافع راهبردی انگلیس در ایران و سپس همکاری آمریکا با انگلیس برای تامین منافع خود در ایران، دلیل اینکه آنها موفق شدند کودتای ۲۸ مرداد را با کمترین هزینه انجام دهند، در مسائل داخلی آن دوران قابل جستجو است؛ اینکه پایگاه استبداد سلطنتی و همچنین چگونه تک روی ها و خودخواهی ها، باعث ایجاد تفرقه و جدایی میان آیت الله کاشانی و برخی رهبران جبهه ملی با دکتر مصدق شد. سیاست دکتر مصدق بر موازنه منفی استوار بود؛ بر مبنای این سیاست، ما با همه کشورهای خارجی در راستای منافع ملی می توانیم مذاکره کنیم. اگر استقلال و حاکمیت ملی وجود داشته باشد، منافع ملی ما، دیپلماسی ما را هدایت می کند که چگونه با کشورهای دیگر مناسبات خود را تنظیم کنیم. به اعتقاد نگارنده، مداخلات آمریکا و دیگر کشورها در نقاط ضعف وضعیت داخلی جامعه ریشه دارد؛ جامعه ای که انسجام کافی نداشته باشد، زمینه های مداخله جویی بیگانگان را فراهم کرده است. هر زمانی که کشور ما، شرایط پایدارتری دارد و انسجام ملی حاکم است، به همان نسبت صدای مداخله جویان خارجی هم خفیف تر است. بنابراین طبیعی است که آمریکا و انگلیس یا هر کشور دیگری به دنبال منافع ملی از طریق مداخله در ایران یا در منطقه باشند. همه کشورها به طور طبیعی به دنبال منافع ملی خود هستند و ایران هم باید به همین گونه رفتار کند. نیاز منافع ملی ما این است که بتوانیم در کشور حاکمیت ملی داشته باشیم و مردم بر سرنوشت خود حاکم باشند. تا زمانی که اصول قانون اساسی شامل فصول سوم، پنجم و هفتم به ویژه اصل ۵۶ بر کشور حاکم نشود ما با تهدید مداخلات خارجی مواجه هستیم.
نگارنده همیشه روی این مثال تاکید کرده است که دست استیلای بیگانگان همواره از آستین استبداد در داخل و عدم انسجام داخلی خارج شده است. استبداد زمانی است که حاکمیت ملی وجود ندارد و ملت بر سرنوشت خود حاکم نیست. بنابراین ما بیش از آنکه توجه خود را به مسائل خارجی معطوف کنیم باید به طور واقع بینانه تمام نیروی خود را صرف اجرای قانون اساسی، بازگشت به اصول قانون اساسی، به ویژه اصل ۵۶ قانون اساسی، یعنی تامین حقوق شهروندی، آزادی های قانونی و حاکمیت ملت کنیم.