نهضت آزادی ایران، سرمایهای برای امید
مهدی معتمدی مهر
روزنامه سازندگی
مورخ ۲۹ اریبهشت ماه ۱۳۹۷
- ۱. درست در همین روزهایی که برخی نظرسنجیها و مطالعات اجتماعی از کاهش شاخصهای امیدواری عمومی حکایت دارند و به نظر میرسد که روند اصلاحطلبی در جامعه ما با چالشی اساسی روبرو شده و کارایی آن زیر سوال رفته است، نهضت آزادی ایران در ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۷ پنجاه و هفت ساله میشود. یعنی بیش از نیم قرن است که این حزب دیرپای ملی و اسلامی به رغم فشارها و محدودیتهای سنگینی که با آن روبرو بوده، با پایداری و شکیبایی، تاب آورده و در عرصه مناسبات کلان مبارزات سیاسی و تلاشهای فرهنگی ایران حضور مسئولانه نشان داده است.
- ۲. راز و رمز تداوم نهضت، البته ریشه در مبانی عقیدتی، نگاه راهبردی و اعتبار سرمایههای انسانی آن مانند زندهیادان مهندس مهدی بازرگان، دکتر یدالله سحابی، آیت الله سید محمود طالقانی، دکتر ابراهیم یزدی، دکتر احمد صدر حاج سید جوادی و دیگرانی دارد که برخی هنوز در قید حیاتاند. از سوی دیگر، مرامنامه نهضت آزادی حاوی نکاتی زیربنایی است که توانسته بیش از پنج دهه متناسب با ضرورتهای کار جمعی و نیازهای اساسی جامعه ایران پاسخگو باشد:
تاکید بر حضور دو رکن توامان «ایرانیت و اسلامیت» در فرهنگ ایرانی و ارایه قرائتی عقلانی و اخلاقی از «اسلام» که سازگار با مفاهیم بنیادین عصر جدید مانند حقوق ملت، توسعه، حقوق بشر، دمکراسی و عدالت اجتماعی باشد و نیز، طرح مساله «آزادی» به عنوان زیرساخت اساسی و پیشنیاز بیجایگزین هرگونه تحول و بهبودخواهی، از جمله مبانی ارزشمندی هستند که در شعار «ما مسلمان، ایرانی و مصدقی هستیم» تبلور یافته و به رغم شرایط و تفکرات رایج در دهه نخست انقلاب که «آزادی» را لوکس و غیرضروری تلقی میکرد، امروزه «آزادی» به عنوان ارزشی اساسی و بنیادین در جامعه ایران فراگیر شده است.
- ۳. همین که نهضت آزادی توانسته در این مدت نسبتاً طولانی و به رغم حجم وسیعی از مشکلات فردی و اجتماعی به حیات جمعی خویش ادامه دهد، نشان میدهد که اگرچه راه دشوار آزادی و اصلاحطلبی و دمکراسیخواهی با سنگلاخها و درهها و پرتگاههای مهیبی در بر گرفته شدهاند اما مسدود دیدن آن هم، واقعبینانه نیست و این راه با گامهای صبورانهی «تدریج»، «تامل» و «مسئولیتپذیری»، پیمودنی است. تجربه شش دهه فعالیت نهضت آزادی ایران نشان میدهد که نباید و نمیتوان ناامید بود؛ اگر که باور داریم که جز ما ایرانیان، مردم هیچ سامان دیگری تعهدی به ساختن ایران ندارد و قرار نیست که نجاتدهندهای از ورای ابرها یا از آن سوی مرزها برای ما ارمغانی از سعادت و پیشرفت هبه کند. مهندس بازرگان، سالها پیش گفته بود که: آزادی نه دادنی است و نه گرفتنی؛ یادگرفتنی است.
عباراتی در میثاق عضویت نهضت آزادی ایران وجود دارد که نشان میدهد، بنیانگذاران شریف نهضت تا چه حد به مشکلات کار جمعی در ایران واقف بودهاند و بدون خودشیفتگی و مستثنی و مبرا دیدن خویش از ابتلائات عام استبدادزدگی، بنیانهای یک همکاری دراز مدت را مهیا ساختهاند. گزیدهای از این میثاق به شرح زیر است: «با اطلاع و قبول این که هیچ فرد و گروهی، خصوصاً در فرهنگ و شرایط ایران نمیتواند در حد کمال مطلوب باشد، با نواقص و معایب و خطاهایی که در نهضت ببینم، برخورد واقعبینانه و اصلاحاندیشانه نموده، به جای دلسردی و کمکاری یا کنارهگیری، به مصداق «یدرئون بالحسنه السیئه» نارساییها و نارواییها را با فعالیت و محبت و فداکاری بیشتر خود جبران کنم و سعی نمایم در راه حق و خدمتی که داوطلب شدهام، بیشتر غمخوار و کارساز باشم تا بارگزار و گرهساز. »
- ۴. این نوشتار مدعی است که نهضت آزادی ایران سرمایهای است برای امید. سرمایه اجتماعی مفهومی جامعهشناختی است که در تجارت، اقتصاد و بهداشت عمومی کاربرد دارد و اگرچه تعاریف گوناگونی برای این مفهوم ارایه شده است اما شاید بتوان چکیده تمام این تعاریف را در عبارات زیر پیدا کرد: سرمایه اجتماعی یا بعد معنوی یک اجتماع، میراثی تاریخی است که از طریق تشویق افراد به همکاری و مشارکت در تعاملات اجتماعی قادر است به حل میزان بیشتری از معضلات موجود در آن اجتماع فایق آید و حرکت به سوی رشد و توسعه پایدار و همهجانبه را امکانپذیر سازد. سرمایه اجتماعی را میتوان تاثیر عینی مولفههای فرهنگی بر یک سیستم دانست که با اتکا بر ارزشهای اجتماعی و زیرمولفههایی مانند اعتماد، صداقت، فداکاری، سلامت نفس، مشارکت داوطلبانه، پاسخگویی و موارد مشابه باعث میشود تا هزینههای مدیریتی ناشی از کندی نظام بوروکراتیک کاهش یابد و شاخصهای بهرهوری ارتقا یابد.
- ۵. بر همین اساس، هر نهاد اجتماعی، سیاسی و اقتصادی که بتواند موجودیت، رابطه و فعالیت خود را در عرصه حوزه عمومی تداوم بخشد، نوعی سرمایه اجتماعی به حساب میآید. دکتر محمدعلی همایون کاتوزیان در کتاب ارزشمند «ایران، جامعه کوتاه مدت» که به همت نشر نی به زیور طبع آراسته شده است، توضیح میدهد که به جهت گستردگی و ساختار استبداد طولانی و فقدان حاکمیت قانون و نیز به دلیل برخی نظامات اجتماعی راجع به ارث و نظایر آن در کشور ما، نهادهای اقتصادی و سیاسی در دراز مدت دوام نیاورده و خیلی سریع و حداکثر در طی یک نسل به اضمحلال و نابودی سوق پیدا میکنند و بنابراین، انباشت سرمایه روی نمیدهد. سرمایه اجتماعی، حاصل انباشت سرمایه است. به عبارت دیگر، ایران کشوری است با منابع اقتصادی و زیرزمینی فراوان و غنی و سرمایه اجتماعی ضعیف و معدود و محدود. این «نظریه» به خوبی، چرایی توسعهنایافتگی ایران را توضیح میدهد.
شرکت فورد از ۱۹۰۳ تا کنون، یعنی ۱۱۵ سال است که فعالیت خودروسازی در تراز جهانی دارد و پیش از آن هم تاریخچه این شرکت را میتوان تا قرن نوزدهم و تولید موتورهای بخار پیگیری کرد. دانشگاه MIT در سال ۱۸۶۱ و تقریبا همزمان با دارالفنون تاسیس شده است. دارالفنون امروزه یک ویرانه و MIT یکی از بهترین نهادهای آکادمیک جهان است. سابقه دانشگاه هاروارد به قرن هفدهم میلادی و به پیش از استقلال کشور امریکا میرسد. یعنی پیش از آن که کشوری به نام ایالات متحده امریکا وجود داشته باشد، هاروارد حضور داشته است. اما در ایران، حتی یک نهاد صنفی، حزبی، مطبوعاتی، علمی و اقتصادی غیردولتی نداریم که توانسته باشد مدت زمان زیادی و لااقل یک قرن دوام آورده باشد. یا با فشار حاکمیتهای سیاسی منحل شدهاند و یا خودشان و بنا بر فقدان روحیه کار جمعی و به دلیل اختلافات درونی به انشعاب و توقف و تعطیلی کشیده شدهاند. نهضت آزادی ایران در این میانه دارد به نوعی الگو بدل میشود که توانسته نزدیک به شش دهه به فعالیتهای خویش ادامه دهد.
- ۶. رهبران نهضت آزادی ایران و به ویژه زندهیادان مهندس بازرگان و دکتر یزدی، علاوه بر آن که همکاری جمعی را به مثابه یک «ارزش» تعریف میکردند، دو ویژگی اساسی دیگر هم داشتند: نخست آن که پا بر زمین سفت واقعیتها داشتند و به حیرانی و سرگردانی وادی ارادهگرایی و مطلقبینی و ناکجاآبادگرایی فرو نلغزیدند و همواره باور داشتند که با همین امکانات و ظرفیتهای محدود باید در راستای آرمانها و اهداف گام برداشت و دوم آن که به رغم ناملایمات و بیانصافیها و تنگنظریهایی که دیدند، هرگز قهر نکردند و به سیاستها و روشهای قهرآلود، روی نیاوردند.
از همین رو بود که از نخستین سالهای دهه شصت خورشیدی، دو راهبرد توامان و بنیادین را برگزیده و اعلام کردند: به جای ورود در ساختار قدرت، اهداف خود را با حضور در میان مردم و اثرگذاری بر حوزه عمومی و در قالب یک نهاد مدنی دنبال میکنند ( جنگ ما جنگ حجت است و نه جنگ قدرت ) و دیگر آن که اعلام کردند: مبارزات اصلاحی و در چارچوب قانون، تنها روش واقعبینانه در راستای تقویت فرآیند دمکراسی است و به همین جهت، به نحوی آشکار با سازمانها و جریانات برانداز مرزبندی کردند. بیانیه وفاق ملی در شرایطی صادر شد که اعضای ارشد نهضت آزادی ایران بدون هیچ دلیل و حتی بهانهای و صرفا به جهت حمایت از آقای خاتمی در دور دوم ریاست جمهوری نزدیک به یک سال حبس و انفرادی را متحمل شدند، اما نه تنها این مساله منجر به قهر و دوری ایشان از روشهای اصلاحی نشد، بلکه بلافاصه پس از آزادی و بنا بر تحلیلی که در دوران زندان پایهریزی شده بود، از وفاق و همدلی و اصلاحطلبی گفتند.
- ۷. این مشی موجب شد تا به نهضت آزادی ایران بالاترین فشارها وارد شود اما حذف آن از گردونه مناسبات سیاسی کشور غیرممکن شود و نهضت هم توانست با تداوم حضور خویش، هم بر افکار عمومی و هم بر ساختار قدرت سیاسی کشور اثرگذار باشد. بسیاری از شیوهها و ارزشهایی که امروزه در جامعه ما بدیهی انگاشته میشوند، در سالیان نخست انقلاب، با بالاترین مقاومتها روبرو بودند و جز در میان مهندس بازرگان و یاران ایشان طرفدار چندانی نداشتند اما امروزه در جامعه سیاسی و حتی در میان مردم ایران فراگیر شدهاند. حرکت گام به گام، تعامل با جهان، حاکمیت قانون، احتراز از کیش شخصیت و تحزب از جمله دستاورهای این پایداری تاریخی است.
تاریخچه پررنج و پر فراز و نشیب نهضت آزادی ایران میگوید که به رغم تمام فشارها و محدودیتها، همکاری جمعی با الگوی حزبی، امری امکانپذیر و بلکه، ضروری است و پیشبرد راهکارهای اصلاحی در چارچوب قانون، موثر و کارآمد خواهد بود. نهضت آزادی ایران نشان داد که در هر شرایطی میتوان به اصلاحات امیدوار بود.
- ۸. زندهیاد دکتر یزدی به دفعاتی میگفت که «نهضت آزادی ایران» به «نهضتی برای آزادی ایران» بدل شده است. این حرف، مجامله یا شعار نبود و بلکه حکایت از این داشت که ایشان هم به ظرفیت سرمایه اجتماعی توجه داشته است. همین که نهضت آزادی توانسته همچنان، نزدیک به شش دهه در عرصه مناسبات سیاسی ایران باقی بماند و همکارهای جمعی دمکراتیک را در قالب تجربه پایدار حزبی تداوم بخشد و به طور نسبی در پیشبرد آرمانها و اهداف خویش موثر باشد، نشان میدهد که نهضت آزادی ایران، امروزه افزون بر یک حزب سیاسی، به سرمایهای اجتماعی ارتقا یافته است. باید قدر این سرمایه دانسته و در راستای تکثیر امید در جامعهای مایوس و بحرانزده به کار گرفته شود.