
زندگینامه مهندس مهدی بازرگان
مهندس بازرگان استاد و رئیس اسبق دانشکده فنی دانشگاه تهران، رئیس هیأت خلع ید از عمّال شرکت نفت ایران و انگلیس و ایران و از موسسین نهضت مقاومت ملی و نهضت آزادی ایران و رهبر مبارزان و مجاهدان در دوران ستمشاهی در ایران و نخست وزیر دولت موقت در جمهوری اسلامی ایران و اندیشمند و متفکر جهان اسلام است. در زیر مروری بر زندگانی و مبارزات و خدمات وی آمده است.
در سال ۱۲۸۶ یک سال پس از برقرارى نظام مشروطه در ایران مهدى بازرگان پسر عباسقلى آقا تاجر تبریزى در تهران متولد شد و تحصیلات ابتدایی را در مدرسهى سلطانیه و متوسطه را در دارالمعلمین مرکزی به پایان برد. در سال ۱۳۰۷ همراه نخستین گروه محصلان ممتاز برای ادامه تحصیل به فرانسه اعزام شد و با موفقیت در دو مسابقهى ورودى مدرسهى مرکزى هنر و صنایع پاریس (مدرسهى سانترال) به عنوان اولین ایرانى پذیرفته شد و تحصیلات خود را در زمینهى ترمودینامیک صنعتى با موفقیت سپرى کرد و در سال ۱۳۱۳ به ایران بازگشت و پس از انجام دورهى سربازى در دانشکدهى تازه تأسیس فنى دانشگاه تهران با عنوان اولین دانشیار دانشگاه به تدریس پرداخت. سوغات بازرگان از فرانسه چمدانی انباشته از تکنیک، دانش فنی و عملی و آموزه های بسیار از رمز و راز پیش رفت اروپائیان بود، دانشی که برخلاف تصور رایج ، دین او را نیز استوارتر و پذیرفتنی تر ساخته بود.
بازرگان در این سالها علاوه بر تدریس تخصصی، رسالت دفاع علمى از مبانى دینى و اسلامی را نیز بر عهده داشت و مخصوصا در سالهاى آشفتهى پس از ۱۳۲۰ که حزب توده فعالیت خود را آغاز کرده بود بر تلاشهاى خود افزود.
از اقدامات مهم بازرگان در این سالها توسعه و گسترش در تاسیس انجمنهای اسلامی دانشجویان در دانشکدهها و دانشگاههای کشورمرکزی بود که اولین آن در سال ۱۳۲۱ به طور خودجوش توسط دانشجویان بود و پس از دانشکده پزشکی دانشگاه تهران صورت گرفته بود و پس از مدت کوتاهی در تمام دانشکدههای دانشگاه تهران و سپس در دانشگاهها و مدارس عالی دیگر انجمنهای اسلامی دانشجویی تاسیس شد، این انجمن ها سهم بسزایی در تحولات اجتماعی سال های بعد داشته اند. (شصت سال صبوریخدمت و مقاومت۱// ۲۲۱)
از سال ۱۳۲۳ تا ۱۳۲۹ بازرگان علاوه بر تدریس، ریاست دانشکدهى فنى دانشگاه تهران را نیز بر عهده داشت و در این دوره منشأ خدمات ارزندهاى گردید. از جمله، اطاقی را برای اقامه نماز برای دانشجویان در دانشکده فنی ایجاد تخصیص داد کرد و فرش آن را نیز خود تأمین نمود و اولین نمازخانه را در دانشگاه تهران تأسیس کرد.
با روى کار آمدن دولت ملى دکتر مصدق به معاونت وزارت فرهنگ منصوب گردید اما به فاصلهى اندکى در اوایل سال ۱۳۳۰ مصدق او را با سمت مدیر عامل شرکت ملى نفت ایران و رئیس هیأت خلع ید از شرکت نفت انگلیس و ایران به آبادان فرستاد و او توانست این مسئولیت خطیر را به نحو احسن به انجام برساند و دست مدیران و صاحب منصبان انگلیسى را از نفت ایران کوتاه کند.
در اوایل سال ۱۳۳۱ مصدق مدیریت سازمان آب و مسئولیت لوله کشى آب تهران را به وى واگذار کرد و او توانست شبکهى اصلى لوله کشى آب تهران را ایجاد کند و براى آنکه تودهى مردم با نعمت آب تصفیه شده آشنا شده و از آن استفاده کنند، بر سر میدانها و چهار راههاى تهران فشارىهاى آب قرار داد تا نیازمندان به طور رایگان از شبکهى آب تهران بهرهمند شوند.
پس از کودتاى ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ که سرلشکر زاهدى به نمایندگی از دولت اشغالگر آمریکا علیه دولت ملى دکتر مصدق ترتیب داد و نخست وزیر دستگیر و زندانى شد، بازرگان با همکارى آیت الله سیدرضا زنجانى و دکتر یدالله سحابی و رحیم عطایی و عباس رادنیا و چند تن دیگر از دوستانشان نهضت مقاومت ملى را تشکیل دادند و با اقدامات دولت جدید و مخصوصا قرارداد کنسرسیوم به مخالفت برخاستند در حقیقت در آن دوران خفقان پلیسی بازرگان و دوستانش یگانه مدافعان آزادی و مبارزان علیه استبداد بودند. او در نامهاى سرگشاده و با امضاى خود درباره قراردادی که ملی شدن صنعت نفت را نادیده میگرفت، نوشت:
هر قراردادى که با چنین قیود و شروط و کیفیات امضا و تصویب شود منبعث منبعث و ناشى از ارادهى ملت ایران نیست و باطل و کأن لم یکن مىباشد. (شصت سال خدمت و مقاومت ۱/۳۲۴)
دولت زاهدى که خشونت خود را در دانشکدهى فنى دانشگاه تهران و در کشتار ۱۶ آذر همان سال نشان داده بود اینبار بازرگان و یازده تن از اساتید و همکاران او را از دانشگاه اخراج کرد. بازرگان در پاسخ دکتر على اکبر سیاسى رئیس دانشگاه تهران که به طور خصوصى به بازرگان گفته بود: شما که اوضاع را مى دانستید ،این چه کارى بود که کردید و این نامه و اعتراض چه فایدهاى داشت؟ گفتنه است:
بلى خوب مى دانستم که نتیجهى عملى ندارد و جلوى قرارداد کنسرسیوم را نخواهد گرفت اما این کار را کردم براى اینکه بعدها که پسرم بزرگ شد نگوید پدرم مرد پفیوز و بى غیرتى بود،براى ملى شدن صنعت نفت ایران تلاش کردند اما پس از کودتا در برابر قرارداد ننگین کنسرسیوم دم بر نیاوردند. (همان/ ۳۲۷)
سرانجام قرارداد کنسرسیوم در مهر ۱۳۳۳ به تصویب رسید اما نهضت مقاومت ملى بر اقدامات و مبارزات خود افزود و در یکى از اعلامیههاى خود نوشت:
از ملاحظهى اسامى تبریک گویندگان و تبریک گیرندگان (اشاره به پیام هاى چرچیل و آیزنهاور) معلوم مىشود چه مقامات و مللى در این معامله پیروز شده اند…شاه و دولت کودتاچى بى مدعى به قاضى رفته اند… ملت ایران این قرارداد ننگین را در اولین فرصت پاره خواهد کرد و مسببین آنرا به سزاى اعمالشان خواهد رسانید. (همان/ ۳۲۸)
به دنبال انتشار این اعلامیه بازرگان و جمعى از دوستانش و از جمله حاج آقا رضا زنجانى، دکتر سحابى، محمدتقى شریعتى، احمدزاده و دیگران دستگیر و به مدت چند ماه زندانى شدند.
در بهار سال ۱۳۳۹ پس از نطق شاه در مورد آزادی انتخابات، سران و کارگردانان سابق جبهه ملی و دیگر دستهجات و جمعیتهای سیاسی در صدد برآمدند فعالیتهای سیاسی را بهطور علنی شروع کنند بدین منظور رهبران نهضت مقاومت ملی از جمله بازرگان، یدالله سحابی، سیدمحمود طالقانی با سران فعال جبهه ملی سابق از قبیل دکتر غلامحسین صدیقی، سیدباقرخان کاظمی، دکتر عبدالله معظمی، الهیار صالح، دکتر کریم سنجابی و داریوش فروهر و دیگران با تاسیس یک سازمان سیاسی در برگیرنده همه نیروهای ملی، موافقت کردند و روز ۳۰ تیر ۱۳۳۹ طی اعلامیهای خبر تشکیل جبهه ملی دوم انتشار یافت و از همین تاریخ، نهضت مقاومت ملی عملاً دست از فعالیت کشید. (شصت سال خدمت و مقاومت۱/ ۳۴۶)
اما بازرگان و دوستان نزدیکش که نیروهای رادیکال جبهه ملی دوم به حساب میآمدند نتوانستند با آنان در ادامه مبارزه همراهی کنند که دلایل زیر از جمله آنهاست:
- سران جبهه ملی معتقد به استفاده از نیروهای اسلامی و دینی در مبازرات نبودند و حتی حاضر نشدند در وفات مرجع عالیقدر جهان تشیع حضرت آیت الله بروجردی پیام تسلیت صادر کنند، در حالی که بازرگان، طالقانی و سحابی معتقد بودند که دین و اعتقادات میتواند به عنوان محرک اصلی در جهشها و نهضتهای ضد استبدادی و استعماری تعیین کننده و سرنوشت ساز باشد.
- سران جبهه ملی از انتقاد صریح به شاه و اطرافیانش امتناع میورزیدند در حالی که بازرگان و دوستانش شاه را عامل اصلی نابسامانیها میدانستند. و معتقد بودند شاه در مملکت مشروطه فقط بایستی سلطنت کند و نه حکومت. اگر شاه از مسئولیت مبراست بدان جهت است که در نظام مشروطه اختیارات با نخست وزیر است. و نخست وزیر باید به مجلس¬ و ملت پاسخگو باشد. و شاه یک مقام تشریفاتی بیش نیست.
- سران جبهه ملی عوامل کودتای ۲۸ مرداد را رسماً محکوم نمیکردند و معتقد نبودند که بیپرده و صریح از دکتر مصدق دفاع کنند. در حالی که بازرگان و دوستانش به صراحت عوامل کودتا را محکوم و از دکتر مصدق جانبداری میکردند.
این اختلافات باعث شد تا بازرگان تصمیم گرفت مستقل از جبهه ملی عمل کند. وی در سال ۱۳۴۰ به همراه محمود طالقانی و یدالله سحابی، نهضت آزادی ایران را پایهگذاری کرد. محمد مصدق در پاسخ به بازرگان درباره تأسیس نهضت آزادی در یک نامه نوشت:
آقای مهندس مهدی بازرگان قربانت شوم. مرقومه محترم، مورخ ۲۱ جاری، مبشر تشکیل جمعیتی به نام نهضت آزادی ایران، عزِّ وصول ارزانی بخشید و موجب امتنان و خوشوقتی گردید. تبریکات صمیمانه خود را تقدیم میدارم و تردید ندارم که این جمعیت تحت رهبری شخص شخیص جنابعالی موفق به خدمات بزرگی نسبت به مملکت خواهد شد و بنده توفیق جنابعالی و همکاران محترمتان را در این راه از خداوند مسئلت دارم./ محمد مصدق
مصدق بعدها درباره جدا شدن نهضت آزادی از جبهه ملی در یک نامه، علت آن را عملکرد اشتباه جبهه ملی و تلاش برای غالب کردن یک حزب بر جبهه ملی دانست و نوشت:
جبهه را به صورتی درآوردند که قادر به هیچ عملی نیست و این انشعابی که به وقوع پیوست (نهضت آزادی) و سبب گردید عدهای تحت تعقیب قرار گرفتند، نتیجه عملیات جبهه است. چنانچه نسبت به احزاب به یک طریق عمل میکردند و از هر حزبی یک نماینده میپذیرفتند، حزب مزبور (نهضت آزادی) هم¬ یک نماینده¬ میفرستاد¬ و این اختلافات روی نمیداد./ محمد مصدق
در سوم بهمن ۱۳۴۱ نهضت آزادی اقدام به انتشار اعلامیهای در اعتراض به انقلاب سفید نمود که با واکنش تند حکومت همراه شد و باعث
دستگیری سران نهضت آزادی و عده دیگری از فعالان آن شد. در بخشى از این اعلامیه آمده است:
عامل این انقلاب نه دهاتىها هستند نه شهرىها، نه ملت نه مجلس و نه دولت، یک نفر است: شخص پادشاه مملکت!… سیاست آمریکا علاقهاى به شخص و طبقه ندارد، آنها برنامه مىخواستند، طالب اصلاحات ارضى و مبارزه با فساد بودند، براى این که جلوى کمونیسم را بگیرند… بنابراین مسافرتى به اروپا و آمریکا به عمل آمد و وعده و قول و قرارى مبادله شد که شخص اول مملکت، شخص اول، وسط و آخر مملکت و مجرى ظاهر و باطن برنامه باشد… انقلاب باید از درون باشد نه از بیرون…ن … کشاورزانى که¬ با گوسفند و گرگ آشنا هستید، فریب نخورید و گرگ خود را بشناسید. (اسناد نهضت آزادى۱/ ۲۰۳- ۲۲۱)
محاکمه بازرگان و سران و فعالان نهضت آزادی در سالهای ۱۳۴۲ و ۱۳۴۳ به اتهام اقدام بر ضد امنیت کشور، ضدیت با سلطنت مشروطه و اهانت به مقام سلطنت در دادگاه نظامی برگزار شد. این دادگاه پس از ۳۱ جلسه رای به محکومیت متهمان داد و اکثر افراد به حبسهای طولانی مدت محکوم شدند.
بازرگان در جلسات دادگاه با شجاعت و قاطعیت کم نظیر از اقدامات خود و دوستانش دفاع کرد و در فرازی از نطق خود گفت:
آیا دادستان خجالت نمیکشد که این اتهامات واهی را به ما وارد میکند (شصت سال خدمت و مقاومت۱/۵۳۰-۵۳۱)
و در بخش دیگری از دفاعیات خود میگوید:
ما آخرین کسانی هستیم که از راه قانون اساسی به مبارزه سیاسی برخواسته ایم و از رئیس دادگاه انتظار داریم این نکته را به بالاتریها بگوید. (شصت سال خدمت ومقاومت۱/۳۸۲)
این سخن اخیر بازرگان که از درایت و شجاعت او خبر میدهد هشداری برای رژیم بود که پس از این گروههای مسلحانه شکل خواهد گرفت و مبارزات سیاسی به مبارزات مسلحانه بدل خواهد شد. در درستی پیشبینی بازرگان همین بس که به فاصله اندکی بعد -یعنی کمتر از هشت ماه- بخارایی، هرندی، واحدی و دوستانش که از هیئتهای مؤتلفه اسلامی بودند حسنعلی منصور نخست وزیر را در مقابل مجلس شورای ملی در تاریخ یک بهمن ۱۳۴۳ به گلوله بستند. همچنین رضا شمسآبادی نوشآبادی سرباز لشکر گارد شاهنشاهی، شاه را در تاریخ بیست و یک بهمن ۱۳۴۴ در کاخ مرمر ترور کرد.
بازرگان در این دادگاه به ۱۰ سال زندان محکوم شد. او پس از دوره کوتاهی ازدر زندان قصر به زندان برازجان در استان بوشهر تبعید شد و سختیهای فراوانی را تحمل کرد. او با دوستان خود همچون دکتر سحابی، دکتر عباس شیبانی، احمد علی بابایی، ابوالفضل حکیمی، محمد مهدی جعفری، مصطفی مفیدی، محمد بسته نگار، عزتالله سحابی و، طاهری و ، وکیلی از ۱۵ خردادیها، و صفا از جمع حمیت سوسیالیستها، به مدت چهار سال و نه ماه در زندان بودند. بازرگان در آنجا نیز از روشنگری و ارشاد زندانیان و مبارزان هم بند خود غافل نبود و کتابهای ارزشمندی چون «((سیرتحول قرآن»)) را در همان دوران تألیف کرد او در سال ۱۳۴۶، آزاد شد و فعالیتهای علمی، مذهبی و اجتماعی خود را در سطحی گستردهتر از سر گرفت.
مصدق در سال ۱۳۴۴ از عبدالعلی بازرگان (فرزند مهدی بازرگان) میخواهد که سلام و ارادت او را در زندان به وی ابلاغ کند و در نامهای راجع به بازرگان مینویسد:
دیگر عرضی ندارم، مگر این که بخواهم سلام و ارادت خالصانهام را خدمت پدر بزرگوار تقدیم فرمایید. الحق که در راه خدمت به وطن رنج بسیار کشیدهاند و صدمات ناگواری را تحمل فرمودهاند. توفیق و سعادت آن یگانه مرد وطنپرست و دوستان وفادارشان را از خداوند مسئلت دارم. محمد مصدق
همچنین در زمانی که بازرگان در زندان برازجان بود سازمانی توسط برخی شاگردان بازرگان یعنی ۳ تن از اعضای نهضت آزادی به نامهای محمد حنیفنژاد، سعید محسن، و اصغر بدیعزادگان در شهریور ۱۳۴۴ پایهگذاری شد. این رهبران که بعدها آنان را بنیانگزاران سازمان مجاهدین خلق نامیدند افرادی مسلمان، مبارز و خالص بودند. و از درسهای آیتالله طالقانی و مهندس بازرگان بهرهمند میشدند، آنان که قصد خرابکاری در روند برگزاری جشنهای ۲۵۰۰ ساله را داشتند، توسط ساواک در شهریور ۱۳۵۰دستگیر شدند. این رویداد که هزیمتی بزرگ برای جوانان جویای مبارزه بود، بعدها به «ضربه شهریور» موسوم شد. دستگیرشدگان در «ضربه شهریور» هنوز برای گروه خود، آرم و نام مشخص سازمانی در نظر نگرفته بودند؛ برای همین هم ساواک در گزارش اعلانی خود، از آنها به عنوان «شاخهای از نهضت آزادی ایران» یاد کرد و سرانجام در سحرگاه ۴ خرداد ۱۳۵۱ تیرباران شدند.
لازم است یادآوری شود هیچ یک از ایشان با به همراه داشتن سلاح دستگیر نشدند، دستشان به خون مسلمانی آغشته نشد و پرونده آنان جدای از پرونده کسانی است که پس از انقلاب به عنوان «منافقین» شناخته میشوند و با جمهوری اسلامی به مقابله پرداختند.
سالهای ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۷ سالهای دشواری برای مبارزان راه حق و حقیقت به شمار میرود و بازرگان پرچمدار مبارزه در داخل کشور بود. تشکیل جلسات انجمن اسلامی مهندسین و انجمن اسلامی پزشکان و ارتباط با گروههای مبارز و مجاهد و تألیف و انتشار کتابهای مفیدی همچون کتاب «اسلام مکتب مبارز و مولد» که جنبههای انقلابی و سازندگی اسلام را بیان میکند و «جنگ شکر در کوبا» که از انقلاب کاسترو در کوبا سخن میگوید و کتابهای دیگر … از جمله اقدامات فرهنگی و سیاسی او بود.
درگیریهای مسلحانه هم در این سالها آغاز شد و گروههای چریکی مانند مجاهدین خلق، چریک های فدایی و پیکار عملا در کار مبارزه بودند. رژیم نیز با تشکیل کمیته مشترک ساواک و شهربانی اهتمام بیشتری برای دستگیری و تحت فشار قرار دادن مبارزان به کار بست و تعداد بسیاری از آنها را دستگیر و زندانی کرد و برخی از آنان را نیز تیرباران نمود.
در تاریخ۲۲ دی ماه ۱۳۵۶ بازرگان و دوستانش از تشکیل کمیته دفاع از آزادی و حقوق بشر خبر دادند. و همزمان با اعلام موجودیت یک جلسه مصاحبه مطبوعاتی با حضور هیئت اجرایی کمیته و جمعی از اعضای هیئت موسس و با شرکت نمایندگیهای خبرگزاریهای آسوشیتد پرس، یونایتدپرس، رویترز، بیبیسی، واشنگتن پست برگزار گردید. (شصت سال خدمت و مقاومت۲/۲۳۳)
این کمیته نقش بسزایی در آگاه کردن جهانیان از ظلم و ستم حکومت شاهنشاهی و فضای خفقانی که در زندانهای ایران حاکم بود، داشت. و رژیم تحت فشارهای بینالمللی فضای باز سیاسی اعلام کرد و برخی از روشنفکران و زندانیان سیاسی و از جمله آیت الله طالقانی را از زندان آزاد کرد.
در روزهای ۱۹ و ۲۰ آذر ماه ۱۳۵۷ مقارن با تاسوعا و عاشورای حسینی راهپیماییهای گستردهای در اکثر شهرهای ایران برگزار گردید. در این راهپیماییها که با الگو قرار دادن قیام سید الشهدا علیهالسلام علیه ظلم یزیدی صورت گرفت، مردم یکپارچه از یزیدیان زمان با شعار «مرگ بر شاه» تبری جسته و خواستار حکومت اسلامی به رهبری امام خمینی شدند.
این راهپیماییها به دعوت هیئتهای مذهبی، مجاهد بزرگ آیتالله طالقانی، روحانیون متعهد شهرها، انجمنهای اسلامی مهندسین، پزشکان و معلمان، و جمعیت حقوق دانان ایران و نهضت آزادی ایران برگزار گردید و برای گردانندگان رژیم ثابت شد که دیگر نمیتوانند در مقابل خیل عظیم تودههای مردمی مقاومت کنند.
در دیماه ۱۳۵۷ بازرگان به فرمان امام خمینی به مناطق نفتخیز کشور اعزام گردید و مسئولیت به گردش در آوردن چرخ تولید نفت را برای مصارف داخلی بر عهده گرفت. در بخشی از فرمان امام خمینی در اعزام هیئت نمایندگی چنین آمده است.
جناب آقای مهندس مهدی بازرگان پس از اهداء سلام و تحیت به طوری که مسبوق هستید کارگران و کارمندان محترم شرکت نفت به منظور همکاری و همگامی با مبارزات ملت مسلمان ایران و به منظور جلوگیری از صدور نفت به خارج دست به اعتصاب زدهاند…. با توجه به مراتب بالا مقتضی است جناب-عالی که در اداره صنایع عظیم نفت دارای سوابق و تجارب فراوان هستید. …. یک هیئت ۵ نفری تعیین نمائید این هیئت تحت سرپرستی جنابعالی مناطق نفتی را بازرسی نموده و در امر تولید نفت با احراز شرایط ذکر شده در بالا نظارت بنمائید. (شصت سال خدمت و مقاومت ۲/۴۳۳)
سوابق ذکر شده در بالا اشاره به عملیات موفق خلع ید از عمال شرکت نفت انگلیس و ایران در دولت دکتر محمد مصدق است.
در ۲۶ دی ۱۳۵۷ شاه برای همیشه از ایران رفت و زمینه برای بازگشت پیروزمندانه امام خمینی به وطن فراهم گشت.
در ۱۴ بهمن ۵۷ امام خمینی در جمع شورای انقلاب و حضور آیتالله طالقانی و آیتالله مطهری پیشنهاد نخست وزیری دولت موقت را به مهدی بازرگان مینمایند. بازرگان که در پذیرفتن سمتها و مسئولیتها با تأمل اقدام میکرد، اجازه میخواهد تأمل کرده و در این باب استخاره نماید و سرانجام این مسئولیت را روز بعد پذیرفت.
مهندس بازرگان در جریان انقلاب ۱۳۵۷ تلاش زیادی برای تغییر حکومت به صورتی آرام و با همهپرسی داشت اما امام خمینی او را به عنوان نخست وزیر دولت موقت برگزید و در ۱۵ بهمن ۱۳۵۷ طی مراسمی به طور رسمی نخست وزیری او اعلام گردید. امام خمینی در بخشی از حکم انتصاب ایشان مرقوم کردهاند:
به موجب اعتمادی که به ایمان راسخ شما به مکتب مقدس اسلام و اطلاعی که از سوابقتان در مبارزات اسلامی و ملی دارم، جنابعالی را بدون در نظر گرفتن روابط حزبی و بستگی گروهی خاص مأمور تشکیل دولت موقت مینمایم تا ترتیب اداره امور مملکت و خصوصاً انجام رفراندوم و رجوع به آراء عمومی ملت درباره تغییر نظام سیاسی کشور به جمهوری اسلامی و تشکیل مجلس مؤسسان از منتخبین مردم جهت تصویب قانون اساسی نظام جدید و انتخاب مجلس نمایندگان ملت بر طبق قانون اساسی جدید را بدهید. (مجموعه آثار۲۴/۱۰۰)ر، ۲۴/۱۰۰)
به دنبال اعلام نخست وزیری بازرگان، مردم انقلابی در شهرهای مختلف ایران راه¬پیمایی کرده و از نخست وزیری او حمایت کردند. این نخست وزیری تا ۱۳ آبان ۱۳۵۸ ادامه داشت.
انتخاب بازرگان به عنوان نخست وزیر دولت موقت انتخابی شایسته و درست بود و در آن زمان در میان انقلابیون هیچ کس به اندازه او به آئین کشورداری و نظامات کشوری و لشکری آشنایی نداشت. بازرگان با شاگردان و دوستان فراوانی که در انجمن اسلامی مهندسین و سازمان ها و احزاب داشت، توانست افراد شایسته و کاردانی را به عنوان وزیر انتخاب نماید.
تحقیق در شناسایی وزرا و اعلام اسامی آنها چند روز به طول انجامید و اولین اعتراضها به بازرگان از همین زمان آغاز شد و برخی میگفتند چرا او در اعلام اسامی وزیران تأمل میکند و خیلی سریع و انقلابی اسامی آنان را اعلام نمیکند؟
همان گونه که در حکم آیتالله خمینی آمده بود وظایف دولت موقت عبارت بود از:
انتقال قدرت از رژیم شاهنشاهی به رژیم اسلامی
اثبات حقانیت به توسط رفراندوم جمهوری اسلامی
انتخابات مجلس مؤسسان و ارجاع به آراء عمومی برای تدوین و تصویب قانون اساسی جدید
اداره مملکت در شرایط بحرانی و انقلابی
تشکیل مجلس شورای ملی (اسلامی)
بازرگان در انجام مأموریت خود نسبتاً موفق بود و غیر از تشکیل مجلس شورای ملی که بعد از استعفای دولت موقت انجام شد، در مأموریتهای انتقال قدرت، رفراندوم، تشکیل مجلس خبرگان و اداره مملکت توفیق حاصل کرد.
اما بازرگان اختلافاتی هم با انقلابیون و روحانیون حاکم داشت که برخی از آنها به قرار زیر است:
او اصلاحات را ترجیح میداد و با روحیه انقلابی چندان موافق نبود.
او معتقد بود سران رژیم گذشته باید در دادگاههای آرام و خالی از شور انقلابی محاکمه شوند، در حالی که جوّ انقلابی مسیر دیگری را طی میکرد.
او با اشغال سفارت آمریکا که لانه جاسـوسی نام گرفته بود مخــالف بود و میگفت: در صـورت صـلاحدید شـورای انقـلاب به کارمـندان سفارت اعلام میکنیم که ظرف ۴۸ ساعت خاک وطن را ترک کنند.
او معتقد بـود رئیـس دولت مـوقت برای احـقاق حـقوق مـلت ایران میتواند با همه کشـورهای دیگر روابط دیپلماتیک داشـته باشد و با سفرای آنها بی هیچ قید و شرط مذاکره کند. از جمله به همراه دکتر ابراهیم یزدی (وزیر امور خارجه)، دکتر مصطفی چمران (وزیر دفاع) با برژینسکی (مشاور امنیت ملی جیمیکارتر رئیس جـمهور آمریکا) در الجزایر در همین راستا مذاکره و گفتوگو کرد.
اختلافات فوق منجر شد تا در ۱۳ آبان ۵۸ استعفای خود را بار دیگر تقدیم کند و در روز بعد با استعفای ایشان موافقت گردید. (گام به گام با انقلاب، اکبر خلیلی۲/۳۴۲)
بازرگان پس از استعفا و کمتر از یک ماه پس از واقعه گروگانگیری و برای آنکه غائله فروکش کند، در نامهای از محمدرضا پهلوی خواست داوطلبانه به ایران بازگردد تا گروگانها آزاد شوند.
بازرگان، چندی بعد، در انتخابات نخستین دوره مجلس شورای اسلامی، به نمایندگی مردم تهران برگزیده شد. او در مجلس و در نطقهای پیش از دستور با آرای مستقل و شجاعانه خود همواره برای انقلاب و ملت خیرخواهی کرد، هر چند در برخی مواقع با اعتراض و مخالفت و درگیری برخی نمایندگان همراه میشد ولی او با شجاعت عقاید خاص خود را ابراز میکرد. در سالهای بعد نیز بیشتر آن مخالفان به خطای درگیری خود با او معترف شدند و از او تقاضای حلیت میکردند. مرحوم بازرگان با سماجت و بزرگواری با آنها برخورد میکرد و در آخرین نطق خود در مجلس چنین گفت:
در مقام تودیع و قبل از هر چیز خدمت شما همکاران، چه ماندنی و چه رفتنی، عرض میکنم که خاطرات بد همراه نمیبرم. سرورانی حسن ظن و همفکری و لطف داشتند که سپاسگزارشان هستیم. و از برادران و خواهرانی که دریغ از تهمت و تندی و تلخی در حق ما نکردند، کینه به دل نداریم. رفتارشان را ناشی از غرض و منفعت ندانسته، علت عمده را اختلاف در بینش و روش میگیریم و احیاناً اقتضای جوانی و جاهلی. بعلاوه فکر میکنیم به زعم خود، دفاع و دلسوزی به خاطر انقلاب و اسلام میکردند. در هر حال اگر آنها هنوز متوجه حقیقت نشده و ما را نبخشیده باشند ما همه را بخشیدهایم با گرمی دستشان را میفشاریم و با رضا و دعا خداحافظی میکنیم. (مجموعه آثار ۲۴/ ۲۲۲)
بازرگان پس از آن، تا پایان عمر خود در تمام دورههای انتخابات ریاستجمهوری و مجلس ثبت نام کرد اما همواره از سوی شورای نگهبان رد صلاحیت میشد.
در دوران جنگ ایران و عراق، بازرگان با بسیج نیروهای ارتش و سپاه برای مقابله با تجاوز ارتش عراق کاملاً موافق بود و از هیچ تلاش و کوششی برای بیرون راندن متجاوزان از خاک میهن عزیز دریغ نداشت، دوست و شاگرد او شهید مصطفی چمران در آن روزهای سخت همچون سدی پولادین در مقابل متجاوزان ایستاد و به شهادت رسید. اما ادامه جنگ را پس از فتح خرمشهر به مصلحت نمیدید. خود او در این باب میگوید:
تا مهر ۱۳۶۱ که خرمشهر تخلیه و به دست نیروهای ظفرمند ما تصرف گردید صحبت از دفاع از خاک وطن و نجات ملت مظلوم مسلمان بود و بیرون کردن متجاوزین یعنی ستمگر. ولی از همان اوان دعوت داوطلبان تشنه جهاد و عزیمت به جبههها و شعارهای «پیش به سوی جبههها برای فتح کربلا» صورت گرفته، گاهگاه اظهار میشد که کربلا و بغداد منزلگاههای حمله برای فتح قدس و از بین بردن اسرائیل است … (مجموعه آثار۲۳/۳۷۳)
مهندس بازرگان پس از انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ به مدت ۹ ماه به عنوان اولین نخست وزیر انقلاب سکان کشتی طوفان زده کشور را به دست گرفت، اما مساعی او و یارانش در سامان بخشیدن به روند سازندگی و جلوگیری از انحراف انقلاب از ارزش های نخستین با وجود تلاش های معاندین چندان کارگر نیفتاد و با استعفای دولت موقت وی اینبار در چهره روشنفکری دلسوز به نقد انقلاب و حاکمیت جدید پرداخته، نسبت به استبداد دینی و انحصارگری هشدارهای مکرر نگاشت . وی در سخت ترین دوران زندگی خود تا انتهای عمر همچون پدری دلسوز فرزندان کشورش را به اعتدال، حراست از آزادی، مدارا و ارزش های اخلاقی توصیه کرد.
بازرگان در ۳۰ دی ۱۳۷۳ در ضمن سفر درمانی، در زوریخ درگذشت و بعد از انتقال پیکر او به تهران و تشییع از مقابل حسینیه ارشاد، در قم دفن شد. بنا به وصیت بازرگان، پیکرش در مقبره بیات در نزدیکی حرم فاطمه معصومه و در کنار والدین و برخی از اقوامش به خاک سپرده شد. آیتالله خامنهای، در پی درگذشت ایشان پیام تسلیتی به دوست و هم رزم ایشان دکتر ید الله سحابی و خانوادهی مرحوم صادر کردند که متن پیام ایشان بدین شرح است:
«درگذشت مرحوم آقای مهندس مهدی بازرگان را به جناب¬عالی و خانوادهی محترم آن مرحوم تسلیت میگویم. ایشان یکی از مبارزین دیرین با رژیم ستمشاهی و نیز از جمله پیشروان ترویج و تبیین اندیشه های ناب اسلامی با زبان و منطق و شیوهی نوین بود و از این رهگذر بی شک در چشم همه علاقهمندان به گسترش و رواج ایمان اسلامی در میان طبقات تحصیل کرده در دوران خفقان و دین زدایی رژیم پهلوی، دارای شأن و ارزش بخصوص بود. خداوند ایشان را مشمول رحمت و مغفرت و فضل خود قرار دهد و به تلاشهای ایشان با چشم رضا و قبول بنگرد.»
زندهیاد مهندس مهدی بازرگان، میراثی عظیم با بیش از ۳۵۰ کتاب، سخنرانی، مقاله، شاگردان و شیفتگان بسیار از خود بر جای گذاشت. پیام آزادی خواهانه بازرگان به رغم تعصبهای تنگ نظرانه وتحجرهای خوگرفته به استبداد از پس سال ها همچنان زنده و پرفروغ است.
زندهیاد مهندس مهدی بازرگان، میراثی عظیم با بیش از ۳۵۰ کتاب، سخنرانی، مقاله، شاگردان و شیفتگان بسیار از خو د بر جای گذاشت. پیام آزادی خواهانه بازرگان به رغم تعصب های تنگ نظرانه وتحجرهای خوگرفته به استبداد از پس سال ها همچنان زنده و پرفروغ است:
گزیده ای از آثار و اندیشه های مهندس مهدی بازرگان به شرح زیر است:
اگر برای وطن عزیز خود دنبال چاره می گردیم و راه اصلاح می جوئیم به هیچ وجه نباید نظر به یک نقطه و به یک مرکز … بیفکنیم و به دنبال راه حل های فو ری گشته از یک فرد … انتظار اصلاح داشته باشیم بلکه نظر باید در کلیه شئون کشور و به تمام افراد ملت و در هر فردی به جزء جزء اعمال دوران عمر او … هیچ فردی، ولو در پست ترین درجات اجتماع باشد کوچک نیست و هیچ عملی که از او سر بزند ولو جزئی و گذران، بی اثر نیست و بنابراین خالی از اهمیت نمی تواند باشد.
مجموعه آثار / بینهایت کوچک ها صفحه ۱۴۲
خطای ما ناشی از کم حوصلگی و تنبلی خودمان می باشد، ما حق نداریم برخلاف رویه عمومی طبیعت عمل بینهایت ک وچک ها (فردفرد افراد و جزءجزء اعمال آن ها ) را کوچک بشماریم … بیگانگان اگر با کشتن یک وزیر خادم و خاموش کردن یک وکیل خوب بتوانند اوضاع مملکت را دگرگون کنند، در مقابل افراد پراکنده گمنام کثیر که در خلوت و آشکار اعمال کوچک، بی سرو صدا انجام می دهند مسلما ناتوان می باشند.
مجموعه آثار / بینهایت کوچک ها صفحه ۱۵۰
با کمال تاسف و شهامت باید اذعان کرد که در تمام ادوار از جمیع جهات و در جمیع شئون، ما ایرانی ها از کار فراری بوده و هستیم. همیشه به جای عمل به حرف و تشریفات و حداکثر به بحث و نظر می پردازیم.
مجموعه آثار / کار در اسلام صفحه ۹۲
تنها به خود نیندیشیم و نخواهیم گلیم خویش را از آب درآوریم بلکهسرمایه ها، علاقه ها و فعالیت های خود را اجتماعی نموده در هر حوزه و صنفی که هستیم انجمن ها، اتحادیه ها، شرکت ها و جمعیت ها (تشکیل دهیم)
مجموعه آثار / کار در اسلام صفحه ۱۰۲
کشوری که افراد آن اهل ابتکار و ابداع باشند حتما ن قش دارند و آن کشور مستقل بوده قدرت تامین وسایل حفظ استقلال را دارا می باشد.
مجموعه آثار / سرچشمه استقلال صفحه ۱۲۱
حتما که دست خدا، دست نیرومند خدا، دستیار جماعات است، جماعاتی که هماهنگ، همراه و همکار باشند.
مجموعه آثار / احتیاج روز صفحه ۲
فقه و فقاهت وقتی یگانه هدف عالی امت و رهبران قوم گردد، به جای توجه به عمق و معنی و مقصد تعلیمات دینی، به مظاهر خارجی و حرکات و شکل ها پرداخته شود، عشق و عقیده و معرفت وفهم و تربیت و اخلاق و خدمت و فعالیت و جهاد که قسمت اعظم آیات قرآن را تشکیل می دهد در بوته اجمال می افتد و در عوض روی تعداد بسیار معدود آیات که راجع به احکام فقهی است همه مدارس و مکاتب و منابر به پا می شود و بحث ها و کتاب های تمام نشدنی راه می افتد و بالاخره شخصیت افراد و اراده اجتماع تحت الشعاع قرار می گیرد. چنین سرطانی کار را به هلاکت می کشاند.
مجموعه آثار / سر عقب افتادگی ملل مسلمان
در قرآن و تعلیمات پیامبر و امامان عنایت خاص به تفاهم و سازش بین ملیت های مختلف مسلمان از یک طرف و احتراز از تعصب یا دعوت به تسامح و تساهل نسبت به اهل کتاب و غیر اهل ک تاب وجود دارد. اما اختلاف (اختلاف در استنتاج ها و در اتخاذ رویه ومنهاجها) در بسیاری موارد غیرقابل احتراز است. واقعیتی است طبیعی و انسانی، اصلا بعثت پیغمبر ما و ظهور دین اسلام مگر خود یک آهنگ تازه در این کنسرت ادیان و افکار نبود؟ … هر قدر یک دین عالیتر و د قیقتر و بر پایه عقل و استدلال باشد اشکال و اختلاف در درک و اجرای آن بیشتر می شود.
مجموعه آثار / خانه مردم
علی … به زور بیعت نگرفت، به مخالفین سختگیری نکرد و آن ها را از مقرری محروم نساخت . بلکه حق صحبت و تبلیغ و کلام و ابراز مخالفت به آن ها داد. فقط آن جا جلوی آن ها می ایستاد که می خواستند دست به ناموس و جان مسلمان ها دراز کنند . در آن جا هم اول اتمام حجت و حرف و برهان و نصحیت بود بعد شمشیر آن هم در مقام دفاع و جواب . پس از پیروزی نیز مدارا می کرد و انتقام در کار نبود.
مجموعه آثار / علی و اسلام صفحه ۲۳۷
… اتفاقا دشمنان سرسخت و کارشکن انبیا از میان کاهن ها و روحانیون ظاهرالصلاح مثال یهود و کشیش ها برای جلب منافع و حفظ مقام خود در « یشترون بعهدا … و ایمانهم ثمنا قلیلا » برمی خواسته اند، از میان کسانی که به مصداق کرسی تولیت معابد و عقاید مردم، سد راه حق و حقیقت می شدند.
مجموعه آثار / درس دینداری صفحه ۳۰۵
ما همین که وارد مبارزه شدیم یا قصد آن را کرده حرفش را زدیم و از خدا خواستیم، توقع داریم نصف شب فرشته پیروزی در خانه ما را بکوبد، غافل از آن که در دنیا تا مقدمات چیزی فراهم نشود و مثل میوه نرسد، آن منظور و محصو ل یا مصنوع تحقق نخواهد یافت … برای زایمان مولود جدید باید طبقات اجتماع، بار حمل و
درد وضع آن را چشیده و بی خوابی و صدمات تر و خشک کردنش را دیده و قدرش را دانسته باشند تا عزیزش بدارند و حفظش کنند.
مجموعه آثار / دعا صفحه ۳۵۷