زندگینامه مرحوم رحیم عطایی/ از بنیانگذاران نهضت آزادی ایران
محمد رحیم عطایی در بیست و نهم اسفند سال ۸۹۲۱ هجری شمسی در محله قدیمی سیدنصرالدین تهران، در خانوادهای روشنفکر و مذهبی از مادری با کفایت و نوعدوست از خانواده اصیل بازرگان متولد گشت. پدر رحیم مردی فرهنگی و با احساس مسئولیت زیاد نسبت به نسل آینده بود که از طریق مدیریت دبیرستان دقیقی در امور تعلیم و تربیت توجهات بسیاری را اعمال مینمود. رحیم دوران طفولیت خود را در دامان پرمهر مادر خود، خانم مخصوص گذراند و با ورود به دبستان تحت انضباط پدری سختگیر اصول انضباط را آموخت.
دوران اولیه زندگی محمدرحیم عطائی مصادف با کودتای رضاخان و تمدید امتیاز نفت جنوب به مدت ۰۶ سال میباشد.رحیم با روحیهای سرشار از نوعدوستی و احساس مسئولیت نسبت به آینده وارد دبیرستان دارالفنون گشت. وی در این باره با ارائه خصائل پسندیده انسانی و همچنین کسب عناوین قهرمانی ورزشی در سطح شهر تهران همگان را تحت تأثیر همت بالای خود قرار میدهد و پس از پایان تحصیلات متوسطه در رشته ادبیات، در سال ۸۱۸۲ وارد دانشکده حقوق دانشگاه تهران میگردد. این زمان مصادف است با جنگجهانی دوم، سقوط رضاشاه و به تخت نشاندن فرزندش. عطایی در چنین دورانی با محبوبیت و قابلیتهایسرشار جوانی پای به محیط سیاسی دانشگاه میگذارد.
دانشگاه اولین بوته آزمایش برای به کار گرفتن تدابیر سیاسی و مدیریتی وی میگردد. در این دوران جامعه ایرانی تحت تأثیر شرایط داخلی و بینالمللی به طرف سیاست کشیده شده است و قلب این حرکت دانشگاه تهران میباشد و اولین بحثهای سیاسی جدی که ناشی از احساس مسئولیت نسبت به سرنوشت و آینده کشور میباشد در این قلب طپیدن میگیرد. محمد رحیم عطایی نیز همچون سایر دانشجویان و استادان وطنپرست درگیر با مسائل سیاسی کشور میگردد. در انتخابات دوره چهاردهم مجلش شورای ملی، اولین انتخابات نسبتا آزاد بعد از شهریور ۸۱۹۶، دکتر مصدق به پاس مقاومتهای ۹۶ سالهاش به کمک دانشگاهیان تهران و خصوصا تلاش چشمگیر دانشجویان دانشکده حقوق به وکالت مجلس انتخاب میشود، با اعلام نتایج انتخابات، دانشجویان به خانه وی رفته او را روی دست به مجلس شورای ملی میبرند. در مسیر میدان بهارستان سایر مردم نیز به هیجان آمده و به این جمع میپیوندند. تظاهرات و ابراز احساسات مردم نسبت به دکتر مصدق به اوج میرسد. پلیس شاهنشاهی در بیم از دست دادن کنترل سیاسی پایتخت اقدام به تیراندازی میکند و خواجهنوری دانشجوی دانشکده حقوق دانشگاه تهران مورد اصابت گلوله قرار گرفته، جان میسپارد.
محمدرحیم عطایی در این دوران از فعالیت و گردانندگان سیاسی دانشکده حقوق میباشد.
عطایی در سال ۸۱۹۹ با محبوبیتی سیاسی و ملی و همزمان با پایان تحصیلات دانشگاهی خود به همراهی دو برادر خود آقایان مهندس محسن و مظفر عطایی و دیگر آزادیخواهان ملی، در تأسیس حزب ایران مشارکت میکند. رحیم عطایی پس از فراغت از تحصیل به استخدام راهآهن، از وسیعترین سازمانهای کارمندی و کارگری ایران، درمیآید و به دلیل نشان دادن صلاحیتها و تواناییهای شخصی به ریاست حسابداری و مدیریت کل مالی راهآهن میرسد و علیرغم گستردگی فسادهای اداری ـ مالی و رشوهخواریها و دستهبندیهای سیاسی فراوان، با تدبیر و بهرهگیری از همکاری دوستانی صدیق مانند آقای پولادی اقدام به اصلاح این سازمان نموده، برای اولین بار راهآهن را که هرساله ضررهای هنگفت میداده به سوددهی میرسانند.
دوران مدیریت عطایی در راهآهن دوران حساس و پرفراز و نشیبی است. از یک سو هیجانات ناشی از نهضت ملی ایران به رهبری دکتر محمد مصدق و اوجگیری مبارزات مربوط به ملی شدن صنعت نفت مردم را با هیجان به صحنه آورده و از طرف دیگر رهبری حزب توده، نیروهای ارتجاعی وابسته به دربار و حزب دموکرات قوامالسلطنه، سعی دارند این هیجانات را به انحراف و بیراهه بکشانند. راهآهن ایران نیز به علتتمرکز شدید نیروی کارگری مورد توجه و تهاجم تبلیغاتی این حزب و جریانات ضدملی بود. نیروهای اصیلملی میبایست هم در برابر اتحادیههای کارگری وابسته به حزب توده مقاومت کنند و هم در برابر سندیکاهای قلابی که به دست حزب دموکرات علم شده بودند.
محمدرحیم عطایی در حین بازسازی تشکیلات راهآهن و جایگزین نمودن افراد صدیق و سالم و ایجاد فرصت برای نیروهای ملی، پرچم مبارزه با نیروهای ضدملی را برافراشت. عطایی در زمان تصدی مسئولیت اداری هیچگاه از فکر ایجاد سازمان و تشکیلات سیاسی غافل نبود و آن را رکن اساسی برای هماهنگی فعالیتهای سیاسی میدانست. به همین علت در شهریور ۸۱۱۹، او بلافاصله بعد از کودتای ۹۱ مرداد، در تأسیس و سازماندهی نهضت مقاومت ملی، به همراه رادمردانی چون مرحوم طالقانی، مرحوم مهندس بازرگان، آیتالله سیدابوالفضل زنجانی، دکتر سحابی، دکتر محمد نخشب و عباس رادنیا همت گماشت و به عضویت شورای مرکزی و هیئت اجرایی آن درآمد و مسئولیت کمیته سیاسی نهضت مقاومت ملی را بر عهده گرفت. وی در این دوران با استفاده از آموختههای دانشگاهی و تجربیات حاد سیاسی گذشته و بینش عمیق نسبت به مسائل روز، به تعلیم سیاسی بسیاری از کادرهای جوان نهضت پرداخت و با نوشتار و تعالیم خود نقش عمدهای برای ادامهدهندگان راه آینده به عهده گرفت. در سال ۸۱۱۰ در زمانیکه نهضت مقاومت ملی به تنهایی در مقابله با رژیم سلطنتی افشاگری و مبارزه میکرد. رحیم عطایی در یورش حکومت به فعالین و سران نهضت همراه با مرحوم مهندس بازرگان، مرحوم طالقانی، مرحوم آیتالله زنجانی، دکتر یدالله سحابی، دکتر عباس شیبانی، مهندس عزتالله سحابی، مرحوم محمدتقی شریعتی، مرحوم دکتر علی شریعتی و جمع کثیری به زندان افتاد. مدت اسارت وی در این دوره ۱ ماه بود.
در سال ۸۱۱۲ رحیم عطایی و همرزمان سیاسیاش پس از بحث و بررسی، ایجاد تغییراتی را در نهضت مقاومت ملی ضروری دیده و به تأسیس جبهه ملی دوم همت میگمارند. جبهه ملی دوم در ۱۶ تیر ۸۱۱۲ اعلام موجودیت و شروع به فعالیت مینماید. اما به علت اختلاف سلیقه سیاسی، کادرهای نهضت مقاومت ملی با جدایی از جبهه ملی دوم در اردیبهشت ۸۱۳۶ نهضت آزادی را تأسیس میکنند. مؤسسان نهضت آزادی عبارت بودند از: مرحوم مهندس مهدی بازرگان، دکتر یدالله سحابی، مرحوم طالقانی، سیداحمد صدر حاج سیدجوادی، رحیم عطایی، عباس رادنیا و مهندس منصور عطایی. مهندس بازرگان در سخنرانی خود به مناسبت آغاز فعالیت نهضت آزادی ایران و اعلام موجودیتش، نهضت آزادی را، مسلمان، ایرانی و مصدقی اعلام کرد. تأسیس نهضت آزادی با استقبال قابل ملاحظهای روبرو شد. از آنجا که دولت موقت مدعی آزادی احزاب سیاسی به خصوص آزادی دکتر مصدق بود، در ۹۲ اردیبهشت ۸۱۳۶ عطایی به همراه جمعی از فعالین و سران نهضت آزادی به منظور دیدار با دکتر مصدق و برای بطلان افسانه آزادی وی به احمدآباد محلسکونت دکتر مصدق که در حلقه محاصره نیروهای امنیتی قرار داشت میروند که بلافاصله به وسیله مأموریننظامی بازداشت گردیده و مورد تفتیش قرار میگیرند و با یک جوخه سرباز )یک سرگرد، چند درجهدار و هشت سرباز مسلح( تحتالحفظ به تهران اعزام و به سازمان امنیت تحویل داده میشوند. اگرچه او و همراهانش را آزاد میکنند، اما وی را از کار برکنارش میسازند.
این فعالیتها موجب گشت که رحیم قبل از به پایان رسانیدن دوره ۱۶ ساله خدمت دولتی پس از ۸۱ سال خدمت صادقانه از سمت اداریاش به جرم پشتیبانی از دکتر مصدق و فعالیتهای میهنی معزول و در سال ۸۱۳۶ منتظر خدمت گردد.رحیم عطایی در نهضت آزادی ایران به عنوان مسئول کمیته سیاسی علاوه بر تهیه تحلیل و بیانیههای سیاسی به آموزش روش سیاسی و بینش سیاسی به جوانان نهضت آزادی پرداخت و شاگردان بسیاری را تربیت کرد که از جمله شاگردان او، مؤسسین مجاهدین اولیه شهدای گرانقدر محمد حنیفنژاد، سعید محسن، ناصر صادق، بدیعزادگان و مهندس لطفالله میثمی میباشند.
در وقایع قبل از ۸۱ خرداد ۳۹، رحیم عطایی را نظیر سایر فعالین و سران نهضت آزادی دستگیر میسازند. در زندان بر اثر فشارهایی که بر او وارد میکنند، ناراحتی قلبی وی که مدتها او را زجر میداده است شدت پیدا میکند به طوری که مجبور میشوند ابتدا او را در بیمارستان زندان بستری نمایند و سپس به خاطر شدت بیماری و کسالت قلبیاش آزاد سازند. پس از قیام تاریخی ۸۹ محرم ـ ۸۱ خرداد و قتلعام شمار بسیاری از مردم بیگناه و بیسلاح ما، ناراحتیهای قلبی رحیم شدت مییابد و معالجات مکرر هم سودی نمیدهد به طوری که بالاخره در سال ۸۱۱۶ حمله قلبی شدیدی به وی دست میدهد و به دستور پزشکان از شرکت در فعالیتهای هیجانآور سیاسی محروم میگردد. با این حال و علیرغم ضعف و تحلیل تدریجی قوای بدنی، او وظایف خود را در حد توان انجام میدهد و در آخر، معالجات مکرر اطبا در داخل و خارج سودی نبخشیده، محمدرحیم عطایی در راه بازگشت از «میوکلینیک راچستر» به ایران، در شهر کانزاسسیتی با آرزوی آزادی ایران عزیز به رحمت ایزدی میپیوندد.
از رحیم عطایی آثار زیادی در مجموعههای اسناد «نهضت مقاومت ملی» و «نهضت آزادی ایران» به یادگار مانده است.