محمد توسلی، مصطفی تاجزاده و علی شکوهی در نشست چرا انقلاب شد؟
انقلاب نتیجه انسداد اصلاحات
توسلی: انقلاب به این دلیل رخ داد که استبداد سلطنتی و سلطنت مطلقه شاه تمامی مبانی قانون را زیر پا گذاشته و آزادی بیان و آزادی اجتماعات را سرکوب کرده بود و زمینه سلطه بیگانه را در کشور ما فراهم کرده بود. در نتیجه مجموع عملکرد شاه در طول ٣٧ سال حکمرانی و ٢٠ سال حکمرانی پدرش زمینهای را فراهم کرده بود که در این فرآیند توسعه اجتماعی ایران راهی جز انقلاب برای ملت ایران باقی نمانده بود. انقلاب را باید در دو سطح دید. انقلابی که بین ١٣۵۴ تا ١٣۵٧ مطرح بود، انقلاب فرهنگی و اجتماعی از طریق جنبش اجتماعی و تقویت نهادهای مدنی بود. اما انقلابی که در ادبیات مارکسیستی مطرح است که با خشونت و براندازی مورد نظر است، نه در سخنان رهبر فقید انقلاب آیتالله (امام) خمینی مطرح بوده و نه در سخنان کسانی که در مدیریت انقلاب بودند. آنچه بعدا رخ داد، حضور سلیقههای متفاوت است که در بهمن و اسفند ١٣۵٧ ظاهر شد و اجازه ندادند که فرآیند گذار تدریجی رخ دهد…
تاجزاده: نظام پهلوی دو تفاوت عمده با رژیم های گذشته داشت؛ تفاوت مهم اول این است که هیچ حکومتی در تاریخ ایران سیاست خود را مبتنی بر مبارزه با دین اکثریت مردم قرار نداده است. در تاریخ ایران اگر هم با فرقهای مخالفت میشد، آن فرقه در اقلیت بود و به نام اکثریت و هم سو با آن بود. پهلوی تنها رژیم استثنایی ایران است که با دین اکثریت مردم مخالفت کرد. این امر سبب گسستگی میان نظام سیاسی و نظام دینی جامعه شد و توان برقراری ارتباط با روحانیت جامعه از دست رفت. سال ١٣۵٧ رژیم کسی را نداشت که با روحانیت صحبت کند. در هیچ دورهای روحانیت این اندازه از حاکمیت جدا نشده بود. این ضدیت سبب شد که ارتباط با گذشته قطع شد. رژیم شاه تنها با اقشار سنتی قطع ارتباط نکرد، بلکه باعث شد که تمام اقشار علیه او برانگیختند. یعنی حوزه به تنهایی علیه رژیم نبود، دانشگاه نیز به همین اندازه علیه رژیم بود. تفاوت مهم دوم این است که رژیم شاه بعد از انقلاب مشروطه به وجود آمده بود و ما سنت مشروطه خواهی و مبارزه سیاسی داشتیم. با مشروطه تاریخ ایران دگرگون شد و همهچیز تغییر کرد. نگرش به رژیم خودکامه بعد از سنت و نهضت مشروطه با رژیم خودکامه پیش از آن تفاوت اساسی دارد و رژیم شاه متوجه این تفاوت اساسی و این تحول بنیادی یعنی مشروطه نشده بود. در انقلاب ١٣۵٧ استقلال و آزادی دو روی یک سکه بود و مهم هم این نبود که کدام یک جلوتر از دیگری است…