بى قهرمانى
علی گرجی
در مباحث جامعه شناسی سیاسی اواخر قرن ۱۹ و تا قرن ۲۰ میلادی وجود « قهرمان » یکی از موضوعات اصلی و از شروط لازم برای ایجاد تغییر در جوامع بود . مردمان آن روزگار همواره بدنبال کسانی بودند که پرچم را به دوش گرفته و با گذشتن از جان و مال و زندگی و آینده خود پیشتاز گشته و بهعنوان الگو و اسوه ، رهبر فعل و انفعالات اجتماعی و سیاسی در آیند. در نوشته ها و سخنرانی های مرحوم دکتر شریعتی بارها و بارها به این نکته بر میخوریم که نقش برجسته قهرمان را در تغییرات اجتماعی واکاوی میکند . مرحوم شریعتی ، در دیدگاه شخصی خود نهایتا امام علی ( ع ) و امام حسین (ع) را بعنوان قهرمانان ایدهآل برمیگزیند . البته در آن دیدگاه مطلق نگر « قهرمان» میبایست کسی باشد بی عیب و نقص ، بدون کوچکترین و کمترین نقطه ضعف در زندگی و رفتار خود و مصون و مبری از هر آلایشی ، تا شایستگی آن را داشته باشد که پرچمدار تغییرات اجتماعی قرار گیرد . امروزه اما ، گرچه هنوز ایدهی « قهرمان » بقوت خود باقی است ، اما با توسعه دیدگاه نسبی گرایانه ، تا حدودی از قدر و اندازه مطلق آن کاسته شده است . امروز دیگر پذیرفته شده که « قهرمانان» نیز میتوانند انسانهایی همچون دیگر آحاد جامعه باشند با مجموعهای از خطاها و کاستی هایی که در همه افراد میتوان سراغ گرفت . اما هنرشان این است که در بزنگاههای اصلی و تعیین کننده با حرکت های درست و سرنوشتساز ، میتوانند ایجاد تغییر را گامی به جلو رهنمون شوند . امروزه به این قهرمانان « سرمایه های اجتماعی » میگویند . در سپهر سیاسی و اجتماعی امروز ، هستند کسانی که طبق تعریف بالا به سرمایه اجتماعی بدل شدهاند، هرچند که در کارنامهی گذشته خود نقاط خاکستری و یا حتی مبهم داشته باشند . این نقاط در جای خود و در زمان مناسب میبایست مورد واکاوی و روشنگری قرار گیرد و روشن شود که در « وقایع ماضیه » به چه میزان و تا چه درصدی تقصیر یا قصور از جانب آنان بوده ، و یا در موارد مهمتر چه میزانی از مشارکت را داشتهاند. چه بهتر که این نقد از جانب خود آنان صورت گیرد . امروزه اما شاهدیم که کسانی که عبور به سلامت جامعه از پیچ خطرناک را برنمیتابند و یا به دلیل تفکرات ، تمایلات و تعلقات گروهی شان ؛ تلاش بر آن دارند که پیوسته بر نقاط خاکستری در گذشتهی افراد انگشت گذارده و آن ها را برجسته نمایند . این روش نه با آموزههای اسلامی انطباق دارد و نه به نفع پیشرفت جامعه است . آلوده نشان دادن – و فقط آلوده نشان دادن – دامان سرمایه های اجتماعی ، نهایتا جامعه را تهی کرده ، به « بی قهرمانی » کشانده ، و یأس و ناامیدی میپرورد . نکته در همینجاست که ابتدا باید جامعه را دچار « بی قهرمانی » کرد ، تا بتوان قهرمانان تقلبی و دروغین خود را جایگزین نمود ! مواظب باشیم فریب این ترفند را نخوریم. این یادداشت مصداق های عینی دارد که به امید خدا تا فرصتی دیگر .