روح ملی را با حرفهای سطحی نخراشید
گفتگو با على ملکپور
در مهر امسال اظهارنظر چند تن از مسئولان و دولتمردان درخصوص تاریخ ایران و آثار باستانی، خاصه آثار واقع در پاسارگارد و تخت جمشید، واکنشهایی را در میان مردم و کاربران فضای مجازی برانگیخت. بهعنوان مثال، این اظهارنظر که «سلسله پلید هخامنشی، کشور را دو دستی تقدیم یونان کرد» یا اینکه وجود بنای پاسارگاد مانع از کشاورزی مردم است. این گفتهها اعتراض و حتی حیرت کارشناسان و مردم را برانگیخت. علی ملکپور، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل فرهنگی، با تأکید بر ضرورتداشتن تخصص و دانش برای اظهارنظر درباره مباحث فرهنگی معتقد است که اظهارنظر غیرتخصصی، بیاخلاقی است. او درباره پیامدهای این اظهارنظرهای غیرتخصصی به همشهری میگوید: «اظهارنظر یک مسئول درخصوص امر فرهنگ و مصادیق آن نیازمند داشتن پیشفرضهایی ازجمله اخلاق و تخصص است. منظور از معیار اخلاق این است که هر کس، بهویژه اگر تریبون و جایگاهی دارد، باید براساس معلومات و گستره دانش خود صحبت کند و به حوزههایی که دانش کافی درخصوص آن ندارد، ورود نکند. این ضرورت در مورد کسانی که داعیه اخلاقمداری دارند بیشتر است و آنها اتفاقا باید عنایت بیشتری به مسئولیت این قبیل اظهارنظرها داشته باشند.»
فرهنگ، امری تخصصی است
ملکپور در ادامه صحبت درخصوص پیشفرضها و صلاحیتهای ورود به بحث فرهنگ میگوید: «فرهنگ امری تخصصی است. درست است که فرهنگ وجهی عامیانه و اجتماعی نیز دارد و فرهنگ بهواقع نزد مردم است؛ ولی از حیث مطالعه فرهنگ، سیاستگذاریها و داوریهای فرهنگی، حوزهای تخصصی است. متأسفانه بسیاری از مسئولان قادر به تفکیک این دو ساحت نیستند. اینکه فردِ دارای مسئولیت و منصب، در حوزهای که در آن دانش کافی ندارد اظهارنظر کند و به فراخور موضوع، مردم را بیازارد، سبب بیاعتمادی مردم به آن فرد یا طیف و جناح منسوب به او میشود. این قبیل مداخلهها باعث میشود که مدیر و مسئول مورد نظر، حتی در حوزه تخصصی خود نیز از جانب مردم قابلاعتنا و ارجاع نباشند. واقعا چطور میشود درخصوص تمدن چندهزارساله، بدون ذکر حتی یک منبع تاریخی اظهارنظرهای عجیب کرد؟!» .
پاسارگاد، عامل حفظ هویت ملی است
این کارشناس حوزه فرهنگ در ادامه به کارکردهای نمادهای فرهنگی و تمدنی، ازجمله آثار باستانی و پاسارگاد اشاره میکند و میگوید: «کارکردهای این بناهای تمدنی و نقش بیبدیل آنها در حفظ هویت ملی ایران و ایرانیان در طول اعصار و قرون گذشته بینهایت اهمیت دارد و اگر کسی بر این باور است که وجود پاسارگاد مانع کشاورزی است، حتما اطلاعی از اهمیت این سرمایه ندارد. بناهای تمدنی در همه دنیا ازجمله ایران، عامل همگرایی و انسجام اجتماعی، تاریخی و ملی هستند؛ این نماد یا بنا ممکن است متعلق به عصری باشد که در آن عصر بار فرهنگی آن متفاوت با جهان معاصر امروز بوده باشد. بهعنوان مثال زمانی که طالبان مجسمههای بودا در بامیان را تخریب کردند، تمام جهان واکنش نشان داد. اگر بخواهیم از حوزه دین بحث کنیم این مجسمهها روزگاری بت بودهاند اما هیچ مسلمان دانایی امروزه از تخریب این مجسمهها خوشحال نیست و اصلا آن را در روزگار فعلی بت نمیبیند. برای شهروندان جهانی این مجسمهها یا آثار باستانی در ایران، معنای فرهنگی دارند.» او ادامه میدهد: «بناهای تمدنی در ایران و هر کشوری، نشانه هویت و حتی شناسنامه یک ملت است. این بناهای فرهنگی و تمدنی در ایران، بخشی از میراث جهانیاند و بشریت به پیوندهایی که این آثار مولد آن هستند، نیازمند است. ملتی که با تاریخش پیوند نخورد، معلق و بیهویت است. بنابراین، هر ملت خود را با اسطورههای کهن، ادبیات و هنر، معماری و… بازنمایی میکند تا احساس ریشهداری کند و همگرایی بین اقوام و گروههای مختلف در یک قلمرو ایجاد شود. درواقع، این تمدن تاریخی است که قادر است ملت ایران را با قومیتها، طبقات و مذاهب مختلف حول یک مفهوم و آرمان به نام ایران جمع کند. این ایران با این تعریف، ایرانی فرهنگی و نه صرفا سیاسی و جغرافیایی است. معطوف به چنین اهمیتی، زمانی که یک مسئول، آنهم کسی که اتفاقا سکاندار میراث فرهنگی کشور است، درخصوص بنایی چون پاسارگاد آنگونه صحبت میکند، روح ملی مردم جریحهدار شده و آدمی ناخوادگاه دلواپس وضعیت فرهنگ و هنر در سالهای پیش رو میشود!» .