سخنی به بهانه سالگرد وفات مرحوم دکتر شریعتی
سید امیر خرم
کتاب بازرگان در اندیشه فرهیختگان
صفحه ۶۳۰ و ۶۳۱
در سال های زندان تلاش می شد که هر سال در بیست و نهم خرداد مراسمی در بزرگداشت مرحوم شریعتی برگزار شود. خرداد ۱۳۹۲ یکی از سخنرانان مراسم من بودم. خلاصه سخنان آن روز این بود که:
برای فهم دقیق اندیشه هر متفکری و نیز هر رویداد تاریخی، نیازمند آنیم که زمینه و زمانه آن رخداد یا اندیشه را نیز بخوبی بشناسیم. به عبارت دیگر فهم درست متن( Text) در زمینه( Context) آن میسر است و اگر متنی را از زمینه بروز آن بیرون آورید دیگر نمی توان بدرستی آن را شناخت و در مورد آن قضاوت کرد.
شناخت اندیشه شریعتی نیز از این قاعده مستثنی نیست. شریعتی در زمانه ای ظهور کرد که تغییرات اجتماعی یا از طریق کودتا رقم میخورد و یا از طریق انقلاب. حکومتهای استبدادی بر سر کار نیز بدلیل وابستگی به بلوک های جهانی قدرت، مرهون از حمایتهای آنها و بی اعتنا به خواست توده های مردم. نه دموکراسی مفهوم امروزین خود را داشت و نه مفاهیمی همچون حقوق بشر منزلت و کرامت این دوران را. در چنین فضایی که گفتمان غالب در جوامع استبداد زده ای چون ایران، گفتمان انقلاب بود، شریعتی به میدان آمد و به عنوان یک روشنفکر دینی تلاش کرد تا مدلی ارایه دهد که میان اسلام و انقلاب رابطه ای معنادار برقرار نماید و در این راه از نبوغ فراوان خود نیز بهره برد.
از این زاویه نقدی بر اندیشه شریعتی نمیتوان وارد ساخت، لیکن نقد من به کسانی است که با تغییر زمینه اجتماعی و گفتمان غالب( Context) همچنان تلاش میکنند که اندیشه شریعتی را به همان صورت پیشین در زمینه جدید مطرح کنند. بی آنکه توجه کنند که دوران بلوک بندیهای سیاسی پایان یافته و دیگر کسی به دنبال تغییرات اجتماعی از طریق انقلاب نیست. اینک رسالت یک روشنفکر دینی نه یافتن رابطه میان اسلام و انقلاب که برساختن رابطه ای معنادار میان اسلام با دموکراسی و مفاهیمی همچون حقوق بشر است. جای بسی تاسف است که دوستانی هنوز هم از همان چارچوب ذهنی، از همان عبارات و مفاهیم و حتی از همان ادبیات مرحوم شریعتی در تحلیل شرایط استفاده میکنند بی آنکه به تغییر ذهنیت مخاطبان خود اندک توجهی کنند. آری با این تعبیر، به عقیده من اندیشه شریعتی قابل فهم است اما شریعتی زدگی و اعتقاد به شریعتیسم فاقد توجیه عقلانی و پشتوانه استدلالی است.
فیش حقوقی مهندس بازرگان و باقی قضایا
مهندس هاشم صباغیان وزیر کشور دولت موقت در خاطرهای از مهندس بازرگان مینویسد:” چندماه از نخستوزیری مهندس مهدی بازرگان گذشته بود که فیش حقوقی ایشان از حسابداری نخست وزیری رسید. بازرگان نگاهی به آن افکند و گفت: مگر این مردم چند بار باید به من حقوق بدهند. من حقوق بازنشستگی را از دانشگاه دریافت میکنم و آن نتیجه سی سال خدمت فرهنگی اینجانب بوده است. بنابراین این مبلغ را به خزانه برگردانید و از ماه بعد دیگر فیش حقوقی به نام من صادر نکنید.
پس از ترورهای گروه فرقان آقای مهندس بازرگان آمادگی پیدا کردند که حفاظت مختصری از ایشان و محل کار و خانه شان به عمل آید لذا آقای بازرگان و همسرش مدتی از دوران نخست وزیری را در یکی از آپارتمانهای دولتی که قبلاً محل زندگی نگهبانان کاخ شاپور غلامرضا در دوران طاغوت بود زندگی میکرد چون در آغاز انقلاب شب و روز به کارهای مردم و امور مملکت میرسید و نمیتوانست به خانه خود برود. غذای ایشان و همسرش مانند همه کارمندان نخستوزیری – هنگام ناهار و شام در منزل و یا دفتر کار ایشان داده میشد یک روز از من (هاشم صباغیان) پرسیدند که هر پرس غذا چقدر برای دولت تمام میشود جواب دادم باید سئوال کنم پس از آنکه از مسئول سئوال نمودم، ایشان گفتند ۱۴۰ تومان هزینه میشود. چندماه بعد مهندس بازرگان چکی در حدود سی هزار تومان از حساب شخصی خود امضا کرد و دستور داد که به حساب خزانه دولت بریزند من با حیرت گفتم این چک را برای چه نوشتهاید؟ حواب داد: در مورد غذای خود حرفی ندارم، اما پول غذای همسرم را باید به بیتالمال بپردازم.
منبع:
کتاب بازرگان در اندیشه فرهیختگان، صفحه ۶۳۰ و ۶۳۱