سید محمود طالقانی و ارتقای جنبش ملی ایران
کبوتر ارشدی
“ای مردم ، من مردی از شمایم ، از هرچه شما بهرهور گردید، من نیز بهره برمیگیرم ، نه بیشتر و از هرچه گزند بینید، من نیز میبینم، نه کمتر”
امام علی – نهج البلاغه
سید محمود علایی را که نمیشناختم، اما ” طالقانی ” را به خوبی…! بی هیچ پسوند و پیشوند و پانوشتی. اواخرتابستان بود وقتی پدرم با گریه از محل کار برگشت و در ظهر تقتیده اهواز صدایش در خانه پیچید: پدر طالقانی را کشتند! او شدت اندوهش را این گونه بیان کرده بود، همین! برخی اسامی در ذهن ما جایی باز میکنند که جایگزینی ندارد. در کودکی، نامها مبهماند و تاثیرات آنی اما ماندگار. بزرگ که میشویم تازه تازه یاد میگیریم دنبال کنیم که چرا این نامها پاک نمیشوند: به نیکی یا به عکس و دنبال میکنیم … تاریخ را ورق میزنیم. پرسشها پشت سر هم صف میکشند و گاهی سرک که مرا زودتر ببین، پاسخ من جدیتر است!
در رژه پرسشها یکی یکی تکرار میکردم: چرا سرانجام او متصف به ” پدر” شد- مردی روحانی- که نامش از نهضت ملی شدن نفت تا انقلاب ۵۷، کنار خیلیهای دیگرسرتیتر مبارزه بود؟ در گذشت او مرگی طبیعی بود؟ چگونه میشود هم مخالف “کشف حجاب” رضاشاهی بود وهم مخالف “حجاب اجباری” انقلابی؟ آیا این داده درست یا دقیقی است که تائید کننده نجس بودن مجاهدین مارکسیست شده در زندان بوده است؟ طالقانی مگر از ایراد اولین خطبه نماز جمعه تا آخرینش چه راهی را رفته بود؟ و از این رهگذر، گاه میتوان برای پرسشها پاسخهای منطقی پیدا کرد. درذهنم تاکید میکنم تا یادم باشد طالقانی پا به پای جنبش ملی، نظرات سیاسی و دینی خود را ارتقا داد. بعد از این که مصدق خود را به ارتش کودتا معرفی کرد، او همگام با جنبش مصدقی به سطح جنبش مقاومت ملی رسید و بعد از استقرار آمریکاییها در ایران، جنبش رادیکال انقلابی را تایید کرد. از یادگارهای طالقانی بعد از انقلاب، توجه به دقیق کردن مفاهیم سیاسی بود و همراه با مردم، خواستار تشکیل شوراها و ثبت آن در قانون اساسی کشور. در حوزه دین با تفاسیر خود در “پرتویی از قران ” در شش جلد که ثمره تلاش او از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۵۷ بود، آن چنان که گفته شده راهی تازه رفت و شیوه او در تفسیر، در برخورد با پرسمانهای عینی جامعه شکل گرفت، چنان که اهل تفسیر گفتهاند: “شیوه آیتالله طالقانی در تفسیر آشکارا با تفاسیر سنتی متفاوت است. مفسر در مقدمه جلد اول روش خود را در تألیف این اثر ناظر به آن دانسته که پرتو آیات قرآن در ذهن فارسیزبانان جای گیرد و از هدایت آن بهرهمند شوند. از این رو نخست چند آیه را مطرح کرده و ترجمه آنها را به فارسی آورده و در تفسیر، آگاهانه به بعد هدایتی قرآن توجه کرده که فلسفه نزول وحی و غایت آن است…وی سپس عوامل موثر در فهم جنبه هدایتی قرآن را به شرح بیان میکند و از جمله این عوامل میشمارد پی جویی از ریشه لغات و درک معانی و مفاهیم عمومیعصر نزول، دقت در لطایف زبانی و بیانی و بلاغی، توجه به زمان نزول قرآن، یعنی شرایط عصر جاهلیت و فطرت زنده عرب جاهلی، لزوم پرهیز از محدود ساختن قرآن با ذهنیات علمی و فلسفی، اتکا بر احادیث صحیح و صریح و استناد آنها برای فهم متشابهات. از ویژگیهای برجسته پرتوی از قرآن تحلیل زبانی و تأملات ادبی است. مؤلف با این کار نکات تازه و لطیفی را کشف میکند که برای اهل ایمان آگاهیبخش و گاه هیجانانگیز است. مؤلف در تفسیر در حد اعتدال از دستاوردهای کلام بهره جسته بی آن که مرعوب آنها گردد.”