نشریه پیام، ارگان نهضت آزادی ایران، شماره ۲، مهرماه ۱۳۵۷
نگاهی به کارنامه یکماهه شریف امامی
هنوز مردم از بزرگترین جنایت، یعنی فاجعه تاثرآور سینما رکس آبادان تحت نظارت رئیس شهربانی آن شهر(۲) ، در بهت و حیرت بودند و خشم انقلابی آتشینی سراسر ایران و شگفتی و تاثری باورنکردنی، جهان را فراگرفته بود که بازیگری صحنه به بازیگری کهنهکارو سابقهدار واگذار شد.
این بازیگر ردای اعتقاد مذهبی به تن کرده با اعلام: «عمل به تعالیم عالیه اسلام، و در فروغ قرآن و قانون اساسی» و مذاکره با روحانیت و شعار عوامفریبانه ـ یا در حقیقت خواص متنعمفریبانه ـ «آشتی ملی» نقش تازهای را به عهده گرفت و به مردم ایران و جهان نوید داد که عصر دیکتاتوری و سانسور و کارهای غیرقانونی به سر رسیده آزادیهای مصرح در قانون اساسی و اعلامیه جهانی حقوق بشر را به مردم ارزانی خواهد داشت. و برای اثبات حسن نیت خود در نخستین ساعات زمامداری، تاریخ موهوم و ضدمردمی را لغو و تاریخ شمسی، از مبدأ هجرت پیغمبر اسلام را بخشنامه میکند. حزب شه ساخته واحد و فراگیر را فرو میگیرد و آزادی فعالیت احزاب و جمعیتهای سیاسی طرفدار قانون اساسی را اعلام میکند. به روزنامهها اجازه میدهد که برخی مطالب را بنویسند و نسبتاً راست و گاه تحریف شده تظاهرات مردم را منتشر سازند تا همگان باور کنند که سانسورمطبوعات و بیان برداشته شده دوران تازهای در زندگی سیاسی مردم آغاز شده است. حتی صحنهسازی و نقشبازی را به جایی رسانیدند که مستقیماً از حضرت آیتالله العظمی خمینی با تجلیل و احترام نام میبرند و شایعه بیاساس مذاکره با حضرتش برای بازگشتن به ایران را به روزنامهها دستور میدهند و ضمن داشتن هدف سرگرم ساختن مردم به تبلیغات جنجالی و ریختن آبی سرد بر ارادههای گرم انقلابی، بازار گرمی نیز برای روزنامههای در حال ورشکستگی فراهم میکنند. غافل از اینکه مردم مبارز و حقطلب ایران از این بازیها بسیار دیده و شنیدهاند و خواستار چنان تغییر اساسی و اصولی هستند که فریب تغییرات سطحی و برنامههای رفرمیستی و جنجالهای مطبوعاتی و صحنهسازیهای فرمایشی را نمیخورند و هرگز به کسی اجازه نمیدهند که سرنوشت و مقدرات و منافع و مصالح آنان را به بازی گیرد.
رمضان خونین با تلفات و قربانیها و زندانیها و همه مصیبتها و فاجعهها و حوادث آن گذشت و مردم در ناباوری و تردید، اما با تصمیم و ایمان به ادامه مبارزات اساسی و قهرآمیز و آشتیناپذیر خود به بامداد نویدبخش و فجر طالع فطر قدم گذاشتند.
تا اینکه مردم با تظاهرات عظیم خود راه خویش را انتخاب کردند و ضمن قرار دادن دشمن بر سر دوراهی انتخاب، او را شناساندند. تظاهرات میلیونی مردم مسلمان ایران در روز عید فطر دو بعد کاملاً مشخص داشت:
نخست به شریف امامیها و دیگر بازیگران صحنه سیاست فهماند که افکار عمومی فریب هیچ سرگرمی و برنامه انحرافی را نمیخورد و در مسیر تعیین کرده خود: «استقلال ـ آزادی ـ حکومت اسلامی» چون سیل خروشانی هر خس و خاشاک و سد استیلائی و استبدادی و حکومت طاغوتی شرک را تا پیوستن به دریا از پیش برمیدارد.
و دوم بر سر راه طولانی خود درعرض هشت ساعت تمام تماشاگران حاشیههای خیابان را آگاه ساخت که ما اخلالگر نیستیم، تخریب نمیکنیم، شیشه نمیشکنیم، ارتشیان و پلیس و سایر ماموران مستضعف چون خود را برادر خویش میدانیم، و بدون اینکه از هیچ خارجی یا نیرویی یا فکر دیگری تاثیر بپذیریم برای همین کشور و به رهبری یکی از عزیزترین فرزندان همین آب و خاک به مبارزه به حق خود ادامه میدهیم. بیطرفی و سکوت و تماشاچیگری گناه است و اتهامات ناروایی که به ما میزنند جرم و جنایت!
این دمونسترانسیون عظیم در روز پنجشنبه نیز در میان امیدهایی بزرگتر و احیاناً با برخی تردیدها آغاز شد. این بار مردم کوچه و خیابان و خانههای پیرامون تماشاگر نبودند، بلکه همگی همچون جویی فرعی از کوهسار کوی و برزن سرازیر شده به رودخانه مردم پیوستند و به سوی دریا سرازیر شدند. این بار تماشاگران، کارشناسان و جاسوسان و توطئهگران و دسیسهسازان دستگاه طاغوتی بودند. رژیم به وحشت افتاد، دید که این سیل خروشان تنها بنیان او را میکند، و همه نقشهها و برنامههای آشکار و پنهانش را نقش بر آب ساخته راهی زبالهدانی تاریخ میکند لذا به فکر دسیسهای بزرگتر و کیدی عظیمتر افتاد.
آرامش مردم در این دو روز و گلباران ارتش و پلیس که نشان رشد سیاسی و بیداری اجتماعی مردم بود، بهانهای برای سرکوبی و شدت عمل به رژیم جبار نداد، ولی خود را از قبل بسیج کرده به دنبال بهانهای میگشت. دعوت به تجمع در میدان شهدا (ژاله) برای هشت صبح روز جمعه، دعوتی بدون ارزیابی، حسابنشده، شتابزده و نوعی چپروی احساساتی بود که با وجود اخطار بسیاری از افراد خیرخواه به اطلاع و به گوش همگان نرسید. دستگاه ضدمردمی و طاغوتی با علم به اینکه مردم در روز جمعه در محل موعود تجمع میکنند، شبانه هیأت دولت «آشتی ملی»! را مجبور به تشکیل جلسه و تصویب حکومت نظامی میسازد و در ساعت ۶ صبح جریان را به اطلاع مردم میرساند، ولی مردمی که پیش از ساعت ۸ صبح در میدان شهدا اجتماع کرده بودند، چون قصد هیچگونه اخلال و بینظمی نداشتند و مانند دو روز گذشته میخواستند تظاهراتی آرام و آگاهیبخش و توام با گلباران در پیش گیرند، به اوضاع بحرانی توجه نکرده حتی به نشانه مسالمتجویی بر روی زمین نشستند که ناگهان با رگبار بیامان مسلسلهای مزدوران روبرو گردیدند و در نخستین لحظات صدها نفر از با ارزشترین جوانان این مملکت از زن و مرد به خاک و خون در غلطیدند و ننگی بر دیگر ننگهای دستگاه دیکتاتوری افزوده شد.
بالاخره آن روز تا شب و روزهای بعد نیز همچنان عزیزان ما به خاک و خون افتادند و میافتند و دیگر افراد با ارزش و بزرگان را دستگیر و توقیف کردند. شمار کشتگان از کشتگان ۱۵ خرداد به مراتب بیشتر است. دستگیرشدگان تا آنجا که ما اطلاع داریم، در مرکز هوانیروز باغشاه و کمیته و جاهای دیگر بالغ بر هزاران نفر بودند.
در همین گیرودار که مردم با این مساله مهم و حیاتی درگیرند و به فکر چاره و تدبیر میباشند، دستگاه حوادثی ایجاد میکند که خاطره آتش زدن سینما رکس آبادان و فاجعه عظیم کشتار و قتل عام مردم را در تهران و شهرستانها لوث کند و از یاد ببرد. برنامه دولت شریف امامی به مجلس رستاخیز تحویل میشود و وکلایی با برنامههای حساب شده، در موافقت و مخالفت با آن داد سخن میدهند و گرچه در این میان بسیاری از تضادهای درونی جناحهای فاسدتر رژیم برملا میگردد و رسواییها بیش از پیش آشکار میشود، ولی سعی بر این است که اولاً: چهره مجری اصلی را در پشت غفلتها و ندانمکاریهای دولتهای گذشته و حال پنهان دارند ثانیاً فریب بزرگ رفع سانسور بیان و نوشته را به مردم بقبولانند، و ثالثاً مردم را به تاتر دیگری سرگرم سازند.
ناگهان یک پدیده طبیعی که در بیشتر نقاط جهان رخ میدهد در طبس به حرکت درمیآید، و مردم محروم از تمام امکانات شهرسازی و معماری و مصالح مقاوم ساختمانی را در زیر خشتها و خاکها مدفون میسازد، و حال آنکه پیوسته زلزلههایی با شدت ۸ ریشتر و بیشتر در ژاپن حادث میشود و به علت محکم بودن ساختمانهایش ویرانی و کشتاری به بار نمیآورد. دستگاه از فرصت استفاده کرده برای زلزلهزدگان اشک تمساح میریزد، عزای عمومی اعلام میکند، هواپیمای ارتشی و شیر و خورشید و دیگر چپاولگران را روانه طبس میسازد، تا هم افکار مردم را بیش از پیش منحرف کند و هم استفاده تبلیغاتی بزرگی به دست آورد، و دلهای مردم مصیبتدیده و داغدار باقیماندگان زلزله را به سوی خود جلب کند.
و حال آنکه مردم طبس و خراسان و همه جای ایران، اولیای سابقهدار را میشناسند، آنان همینکه در این حوادث اثری از شیر و خورشید و سازمانهای دولتی میبینند بر خود میلرزند و احساس میکنند که مصیبتی سنگینتر بر سرشان نازل شده است و به دنبال غارت و چپاول و گرفتن سهم آمدهاند.
اصولاً اختلاف اساسی دید طاغوتیان منحرف از راه تکامل و سنت الهی با دید خداپرستان سالک راه پروردگار در همینجا تجلی میکند.
طاغوتیان ضد خدا و خلق، بیش از هر چیز به منافع آنی خود توجه دارند، مصمم هستند وضع موجود را به هر قیمتی شده حفظ کنند. هدفشان حفظ وضع موجود و ابزار کارشان تانک و توپ و کشتن و ارعاب و تهدید، و چون بدین وسیله به هدف نرسیدند و در ارادههای خلق مسلمان مصمم به جهاد و شهادت نتوانستند کوچکترین تغییری به وجود آورند. نقش عوض میکنند و دشمنان شماره یک مردم که دستهایشان تا مرفق به خون شهیدان آزاده ایران آغشته است، از تعظیم شعائر مذهبی و اولویت آن و تغییر تاریخ و در خطر بودن میهن و مذاکره با روحانیت و حتی به طور غیرمستقیم از تجلیل آیتالله خمینی دم میزنند و با نعل وارونهزدنها و ماسک به چهره کریه ضدخلقی و ضددینی کشیدنها میکوشند آبی سرد بر روی شعلههای سرکش ارادههای گرم انقلابی مردم فرو ریزند و همان برنامهها را منتها با شیوهای دیگر به اجرا درآورند.
و اما دید رهروان راه خدا و پویندگان طریق سنتالله، بسیار عمیقتر و وسیعتر است. اینان باید بدانند، و نیک میدانند، که از یکطرف طاغوتیان (استیلا و استبداد) به آسانی از منافع خود دستبردار نیستند و هر تغییر سطحی را هم که توصیه کنند و یا به اجرا درآورند برای جلوگیری از یک انقلاب اصیل و موثر و حفظ موجودیت رژیم است.
و از طرف دیگر، راه مبارزه طولانی است، مبارزه بینش و دانش و تشکل و سازمان لازم دارد و با یک یا چند اقدام موضعی پراکنده و حساب نشده به نتیجه نمیرسد.
و پیش از هرچیز، خلق مسلمان و مبارز ایران باید بداند که نخست هدفی بسیار جامعتر و عمیقتر از برخی اصلاحات سطحی در پیش دارد و با تغییر مهرههای ساخته شده و تعویض چهرههای شناخته شده هیچ دردی را درمان نمیکند و او را از حرکت باز نمیدارد.
دوم اینکه این هدف روشن و عمیق و درازمدت از جهانبینی توحیدی و ایدئولوژی اسلامی سرچشمه میگیرد و هیچ غرض و منظور دیگری آن را شائبهدار نمیسازد.
سوم آنکه هدف مقدس آنان تنها و تنها در یک سازمان سیاسی متشکل که بر جهانبینی توحیدی و ایدئولوژی اسلامی بنیاد نهاده باشد تحققپذیر است.
چهارم آنکه دادن آگاهیهای ایدئولوژیک و سیاسی به توده مردم بر هر آگاه و مسئول و متعهد فرض است.
علاوه بر موارد مهم فوق نکات دیگری نیز در جریان مبارزه عمیق و اساسی وجود دارد که برخی از آنها در روند حرکت سازمان یافته و متشکل و هدفدار، ایجاد و اشتباهات جزئیش تصحیح میشود، تذکر برخی دیگر ضروری به نظر میرسد:
داشتن هشیاری و بیداری انقلابی و رعایت دقیق اصول امنیتی در شرایط پلیسی و خفقان حاضر.
احتراز از سادهاندیشی و آسان گرفتن امر مبارزه از جهات گوناگون.
جلوگیری از شناخته شدن چهرههای مبارز و مجاهد برای دام پلیس.
احتراز از هدر دادن خونهای پاک و مقدس مبارزان شریف و مجاهدی که این امت سخت بدانها نیاز دارد. در جریانهای بیاهمیت.
شکل دادن و سازمان بخشیدن به هر چند نفر که با هم کار میکنند و دست جمعی اقدام کردن، بطوریکه این هستهها به تدریج در سازمان بزرگتر با تجربه و سابقهای گرد آید.
اینها نکاتی است که مبارزان مسلمان و مجاهد و مصمم ما باید در پرتو رهنمودهای بسیار پرارزش مرجع عالیقدر آیتالله خمینی نصبالعین قرار دهند و در برابر هیچ تغییر سطحی از جا درنروند و همچون کوه استوار در مقابل نسیم رفرمها یا حکومت نظامیها ایستادگی کنند و خود را در برابر حوادث سریع و پیدرپی و زودگذر نبازند و یقین داشته باشند که: لله العزه و لرسوله و للمومنین
مهرماه ۱۳۵۷ شوال ۱۳۹۸
(۱) اردیبهشت ۱۳۵۷
(۲) به نطق سناتور جلالی نائینی در مخالفت با برنامه دولت در مجلس سنا که در کیهان دوشنبه ۲۷/۶ به چاپ رسید، مراجعه فرمایید.
مبارزه برای آزادی آیتالله طالقانی و زندانیان سیاسی
از مجله: فلسطین الثوره -ارگان سازمان مقاومت فلسطین- ۲۵ ژانویه ۱۹۷۸
زندگی آیتالله سید محمود طالقانی به خاطر مبارزه با استبداد شاه، سراسر همراه با رنج و زندان و تحمل انواع سختیها از سوی رژیم شاه میباشد، این مبارزه به خاطر آزادی، رابطه فراوانی با انقلابیون فلسطین و نهضت آزادیبخش فلسطین دارد و به همین جهت ما مختصری از زندگی این روحانی اسلامی بزرگ را منتشر میکنیم:
آقای طالقانی در سراسر حیات پرثمر و شکوفان خود، در صفوف مردم و بر ضد نظام استبدادی شاه مبارزه کرده و لحظهای از این زندگی پربرکت در راه تسلیم صرف نشده است.
این مبارزه از زمان دیکتاتوری رضاشاه آغاز شده و پس از شهریور ۱۳۲۰ (۱۹۴۱) و سقوط دیکتاتوری رضاشاه به شکلی فعال در نهضتهای ملی و دینی ایران ادامه یافت و در دوران حکومت دکتر مصدق در کنار مبارزه ملت با استعمار انگلیس و پس از سقوط دکتر مصدق و بازگشت تسلط شاه و نفوذ امپریالیزم به سال ۱۳۳۲ (۱۹۵۳) این روحانی عالیقدر همچنان در نهضت مقاومت ملی به طور فعال شرکت کرد و در این دوران منبر و محضر درس او مرکز پرتحرک و فعالی برای اجتماع مبارزان راه آزادی ایران بود.
آقای طالقانی از موسسین نهضت آزادی ایران به سال ۱۹۶۱ بود و در محور مبارزات این نهضت در سال ۱۹۶۳ همراه با سایر رهبران نهضت دستگیر و زندانی شد، همانگونه که به دفعات طعم زندان را چشیده بود این بار دادگاه نظامی او را به ده سال زندان محکوم کرد و به سبب دستگیری رهبران نهضت آزادی فعالیت این گروه که فعالترین گروه جبهه ملی ایران بودند دچار رکود شد.
پس از مدت پنج سال آیتالله طالقانی از زندان آزاد شد ولی این مبارز بزرگ راه آزادی و اسلام پس از زندان نیز راه مبارزه را ترک نکرد و همچنان از چهرههای بزرگ نهضت مقاومت ملت ایران در برابر نظام فاسد شاه باقی ماند و در نتیجه همین مداومت دوباره در سال ۱۹۷۴ دستگیر و زندانی شد و تاکنون نیز همچنان در زندان به سر میبرد.
این روحانی بزرگ پس از مدتها زندان و تبعید به خاطر ایمان به آزادی و دفاع از منافع مردم وطن خود پیوسته مورد کینه و نفرت نظام استبدادی شاه قرار دارد.
او به خاطر همین ایمان و صداقت چه هنگامی که در تبعید بود و چه در زندان همواره مورد احترام و ستایش مردم میباشد و محضر او پیوسته مرکز مراجعه شاگردان و دوستان زندانی و سایر مبارزان محکوم میباشد.
شجاعت و عظمت روحی او در روبرو شدن با مزدوران رژیم و منافقین و تسلیمطلبان و کوتهنظران و جرات و شهامت او در درگیری و مواجه با مامورین و جلادان رژیم در داخل زندان و در تبعید مثل اعلای فضیلت و شجاعت انسانی است و به همین جهت کلیه توطئههای رژیم برای سلب اعتبار و تضعیف موقعیت اجتماعی آیتالله طالقانی تاکنون با شکست و رسوایی روبرو شده است.
آیتالله طالقانی از جمله اولین مبارزانی بود که از مدتها قبل خطر نفوذ صهیونیزم جهانی را در میان امت مسلمان خاطرنشان کرد و از سالها قبل با شدت تمام برای رسوا کردن رژیم شاه در همدستی با اسرائیل و برعلیه ایجاد روابط اقتصادی و سیاسی و نظامی با دشمن اسلام یعنی دولت اسرائیل مبارزه کرد همانگونه که برعلیه افزایش روزافزون نفوذ اسرائیل در ایران به پاخاست و با صراحت و شجاعت نظام استبدادی شاه را به خاطر دوستی کامل و همدستی همهجانبه با اسرائیل بر ضد اسلام و ملت عرب مورد حمله شدید قرار داد و به مبارزان آزادی ایران اهمیت مبارزه علیه صهیونیستها و دوستان آن را گوشزد نمود.
آیتالله طالقانی به فلسطین و مبارزه ملت قهرمان فلسطین عشق میورزد. او در سالهای ۵۰ برای اطلاع نزدیک از مصیبتهایی که دشمن بر سر مردم فلسطین آورده چندین بار به بیتالمقدس سفر کرد و در چارچوب شرکت در کنفرانسهای اسلامی از نزدیک به مسائل مردم فلسطین و خواستهای مشروع آنها آشنا شد.
وقتی که انقلاب فلسطین آغاز شد آیتالله طالقانی اولین کسی بود که به حمایت از آن برخاست و برای جمع کردن اعانه و کمک به این انقلاب، علیرغم ضدیت نظام شاه با این انقلاب و با اقدامات این روحانی بزرگ، دامن همت به کمر زد.
نظام بورژوازی ایران اکنون در سرکوبی مخالفین و مبارزان راه آزادی با استفاده از وحشیانهترین وسایل و همچنین در ایجاد شرایط رفاه برای کسانی که سر تسلیم و عبودیت بر آستانه قدرت میگذارند، تجربههای زیادی اندوخته است اما هیچیک از این وسائل نتوانسته است آیتالله طالقانی و مبارزانی نظیر او را از میدان مبارزه خارج کند و آنها را به راه تسلیم و بندگی رژیم درآورد. آنها همچنان از نشستن بر سر سفرهای که نظام استبدادی شاه از خون ملت ایران چیده است خودداری میکنند. زیرا آنها به مصالح خلقهای سمتدیده ایران ایمان دارند و علیرغم همه رنجها و مصیبتهایی که رژیم شاه بر آنها روا داشته است بر سر ایمان خود ایستادهاند.
و امروز آیتالله طالقانی این روحانی بزرگ اسلامی در سن ۷۵(۱) سالگی و در سنین کهولت همچنان زندانی رژیم استبدادی شاه است و اما تنها جرم او دفاع از مصالح مردم و مبارزه بر ضد ظلم و جور رژیم میباشد و به همین علت است که اکنون او بار دیگر به ده سال زندان محکوم شده است.
ما از تمام نیروهای انقلابی و آزادیخواه و دموکراتیک در انحاء عالم میخواهیم که صدای اعتراض خود را بر ضد نظام استبدادی شاه و برای آزادی آیتالله طالقانی و سایر زندانیان سیاسی ایران بلند کنند.
درود بر مبارز بزرگ آیتالله طالقانی
و همه مبارزان زندانی ایران
جهانبینی چیست(۲)
جهانبینی توحیدی
در شماره گذشته یک تعریف کلی از جهانبینی به دست داده شد و خاطرنشان گردید که شرایط ویژه زمانی و مکانی، وابستگیهای قومی و ملی، هدفهای دور و نزدیک شخصی و اجتماعی، منافع گروهی و عوامل گوناگون دیگری هستند که جهانبینی شخصی یا گروه را تعیین میکنند.
این بینش نسبت به جهان از طرف هر فرد یا گروهی ارائه شود رنگ تعلق دارد و رسالتی که بر عهده گرفته موقتی است و پس از مدتی سپری میشود. تنها بینشی که میتواند جهانی باشد و در تمام عصرها رسالت خود را به انجام برساند، بینشی است که بر جهان احاطه داشته باشد، رنگ زمان و مکان و صبغه قومی نداشته باشد و قانون جهان و نظام هستی را آفریده باشد.
برای روشن شدن این ادعا نخست لازم است تعریف روشنی از اسلام داده شود:
اسلام، در معنای عام آن، یک آیین و عقیده مخصوص و شناخته شده نیست بلکه: تسلیم شدن و گردن گذاشتن به قوانین آفرینش است و این تسلیم پس از شناخت حاصل میشود. کسانی که از طریقی با منبع و به وجود آورنده قوانین آفرینش مرتبط میشوند و در جریان روابط پیچیده پدیدهها قرار میگیرند(۲) نسبت به سنن الهی و آیات خلقت، یا به بیانی دیگر به قوانین و پدیدهها و روابط موجود در میان آنها، آشنا میگردند، همینکه این آشنایی به دست آمد، با تمام وجود و از درون و برون تسلیم میشوند.
ابراهیم با دریافت فیض ربانی بدین حقیقت احساس احتیاج میکند و به درگاه پروردگار دست دعا برمیدارد و خواستار آن میشود که هم خود در این مسیر قرار گیرد و هم از فرزندان او امتی قیام کند(۳) که در این جهت گام بردارد، راه و روش و آداب پویندگی را بدانان نشان دهد، الی آخر: رَبَنا وَاجعَلنا مُسلِمینَ لَکَ وَ مِن ذُرِیِتِنا اُمَه مُسلِمَه لَکَ وَ اَرِنا مَناسِکَنا وَ تُب عَلَینا اِنَّکَ اَنتَ التَّوابُ الرَّحیمُ. رَبَّنا وَابعَث فیهِم رَسولا مِنهُم…(بقره/ ۱۲۸ و ۱۲۹)
پس از قرار گرفتن در این مسیر و تشکیل آئین و اعلام اینکه تنها سبک مغزانی که قدرت تجزیه و تحلیل پدیدهها و قوانین را ندارند (الا من سفه نفسه…) از آئین ابراهیم رویگردان میشوند، و اظهار این حقیقت دیگر که پروردگار ابراهیم را در روزگار نزدیک خودش و دوران وابسته به او برگزیده است و در روزگاران پس از خود نیز نمونه شایستهای قرار داده، نتیجه یا علت این امر را بیان میفرماید که به محض کسب شناخت راه تکامل، پروردگارش به وی فرمان میدهد که: پیمودن و ادامه راه را بپذیر! و او میگوید: «به قوانین و پدیدههایی تسلیم میشوم که از سوی پروردگار همه جهانها، با تمام جنبهها و وسعتش، نهاده شده است.»
اِذ قالَ لَهُ رَبُهُ اَسلِم. قالَ اَسلَمتُ لِرَبِّ العالَمینَ (بقره ۱۳۱)
سپس پروردگار در شناساندن درست ابراهیم و رفع توهمات از او اعلام میکند که ابراهیم در اصل و بطور طبیعی دین نیالوده و راه پروردگار را که همان تسلیم به سنتها و آیات است در پیش گرفته.
نه یهودیان با تمام انحرافها و کجرویهایشان میتوانند ادعا کنند که منحصراً راه او را در پیش گرفتهاند، و نه نصرانیان با همان ویژگیهای شرکآلودشان، بلکه حنیف و مسلم (فطره و بیهیچ شائبهای در برابر نوامیس خلقت تسلیم و فرمانبردار) بود و اگر کسی بتواند ادعای پیروی از راه او و قرار گرفتن در مسیر او را بکند از همه شایستهتر و اولی، همان پیغمبری است که از توده مردم و از میان آنان برخاسته هیچ وابستگی به مکتبهای فکری و فلسفی زمان خود و پیش از خود نداشته زاییده شرایط اقتصادی و نتیجه قهری تکامل ابزار تولید هم نیست.
ما کانَ ابراهیمُ یَهودیَّا وَ لا نَصرانیَّا وَلکن کانَ حَنیفا مُسلِما وَ ما کانَ مِنَ المُشرِکین. اِنَّ اَولیالناسِ بِابراهیمَ…(۴) (آلعمران/۶۷ و ۶۸)
پس از ابراهیم، درباره انبیای بنیاسرائیل هم میگوید: ما تورات را که دارای هدایتی (یا در خور فهم آن قوم در آن زمان به سوی راه تکامل) و نوری (=برای روشن ساختن این راه که به سوی پروردگار جهت دارد) بود فرستادیم تا پیامبرانی که تسلیم سنت الهی و آیات خلقت هستند بوسیله آن حکم کنند (=با استواری و استحکام دیگران را بدین راه روشن فرا خوانند):
اِنا اَنزَلنا التَّوراتَ فیهَا هُدی وَ نور یَحکُمُ بِهَا النَّبِیّونَ الَّذینَ اَسلَموا… (مائده/۴۴)
و در همین ارتباط است که قرآن نتیجه میگیرد:
ان الدین عندالله الاسلام
بیگمان دین در پیشگاه خدا عبارتست از تسلیم شدن (به قوانین حاکم بر جهان که همان سنت الهی باشد)، نه دینهای قومی و نظریات فردی و مکتبهای ساختگی و آیینهای غیرطبیعی.(۵)
پس اگر در این بحث از اسلام سخن به میان آید، مقصود دین به معنای کلی آن یا ادیان توحیدی یا ابراهیمی است. بنابراین بیان جهانبینی توحیدی همان جهانبینی اسلام است که در اینجا شرح داده میشود.
تعریف جهانبینی توحیدی
شیوه نگرش واحد به همه ابعاد جهان آفرینش و مربوط دانستن تمام اجزا و پدیدههای هستی به یک سرچشمه جهانبینی توحیدی است.
موضوع اصلی بحث ما شرح و گسترش همین تعریف کوتاه است که کلمه به کلمه آن را در زیر میآوریم، ولی پیش از وارد شدن در جزییات این بحث، مختصری درباره کار عظیمی که در این زمینه شده است و راهگشا و راهنشان همه پویندگان این راه است نیز باید سخنی گفته شود.
بحث اسلامشناسی و جهانبینی توحیدی را به شکل علمی و متناسب با نیاز روز برادر شهید و مجاهد ما دکتر شریعتی پایهریزی کرد و مساله را در میان خواستاران و شیفتگان حقیقت مطرح ساخت و بهعلت داشتن اطلاع وسیع از فرهنگ روز غربی «…برای اینکه بفهمیم توحید بهعنوان جهانبینی چه ارزشی دارد» سایر جهانبینیهای مبتنی بر شرک و کفر را هم مطرح کرده است و بالاخره میگوید: «توحید بهعنوان یک جهانبینی عبارتست از: نوع فهم جهان در ذهن انسانی که به توحید معتقد است و بعد انعکاس این جهانبینی مبتنی بر توحید در تلقی، و در تفسیر دیگر مسائل فلسفی، و همچنین تاثیر این جهانبینی توحیدی، در رفتار، در احساس، در اندیشه، در روابط اجتماعی و در نظام حاکم بر جامعه.»(۶)
در واقع تعریف نخست هم چکیده و خلاصهای است از این تعریف که از جهت دیگری مطرح شده است و شرحی که بعد از این میآید نمایاندن ابعاد گوناگون هر دو میباشد.
نکته دیگری که شایان یادآوری است آنکه سبک بیان قرآن، سبکی است طبیعی و زبان آن هم زبان طبیعت، زیرا قرآن خود نظمی است از منظومه عظیم خلقت و یا باز هم به قول برادر شهیدمان: (طبیعت کتاب)(۷) است. یعنی همان طبیعت است که به صورت کتاب و نوشته در دست ما است با همان آیات و بیان سنتها و از این بالاتر میتوان گفت ماکتی است کوچک از جهان بزرگ، و به همین دلیل شیوه بیان آن هم با شیوه بیان هر انسانی متفاوت است.(۸) اما شیوه بیان ما همان شیوهای است که دیگر آدمیان دارند و معروف و مانوس برای همه آدمیان .. لذا آنچه در صفحات آینده ملاحظه خواهید کرد پرتوهایی از همان حقیقت بزرگ است که از منبع وحی به پیامبر بزرگ اسلام تنزل یافته و بار دیگر اشعهای از آن منبع نور و هدایت به این صفحات میتابد.
نکته مهم دیگری نیز که در مقدمه این بحث باید گفته شود این است که مطالب ما طرحی است و زمینهای برای برانگیختن خوانندگان عزیز به تفکر و تامل و بررسی در قرآن، در جهان و به دستور و توصیه گرانقدر همین کتاب عزیز: شنیدن هر گفتهای، اندیشیدن درباره آن و سپس پیروی از بهترین گفته.
به امید توفیق بیشتر در همه کارها و راهها.
شعر
شعر از: م ـ باقری
از اینجا تا فراز گنبد دوار گیتی
نردبانی هست
کز نهایت تا نهایت
ایستاده خلقها در ره، رو به سوی قله میآیند
هر که والاتر، هر که انسانتر، هر که در جانش کجی کمتر
هست بالاتر
راه بس لغزنده این راه، با دشمنان بسیار
لحظهای دور از حقیقت افتادن
لحظهای دل از جهاد خلق برکندن
لحظهای با دشمنان خلق پیمان داشتن
اوفتادن از فراز قله را ماند
لحظهای درجا زدن
&nbnbsp; لحظهای حتی سکون
لحظهای دل بر جهان بستن
لحظهای با نفس خوش بودن
خرد گشتن، زیر پای خلق را ماند
بر فراز نردبان بنگر
بنگر آنجا چه میبینی
از فراز نردبان نوری به سوی قله میآید که رنگ ارغوان دارد
هر که خواهد بر فراز قله دست آرد
بباید پیکر خود را به خون خویش آلاید
که بیرنگی همی پیداست در آنجا
که یکرنگی همی پیدا است در آنجا
(۱) برابر سال هجری قمری
(۲) تفصیل و تبیین این موضوع دربخش وحی و نبوت گفته خواهد شد (انشاءالله)
(۳) برای درک معنای لغوی و صحیح امت ن. ک. به امت و امامت ـ دکتر شریعتی.
(۴) درباره شرح کامل و تفسیر جامع این آیات به تفسیر ذیل همین آیات در جلدهای اول پرتوی از قرآن و پنجم آن (به زودی انشاءالله منتشر میشود) مراجعه کنید.
(۵) بحث درباره اسلام و دین مطلب مستقلی است که در جای خود خواهد آمد.
(۶) اسلامشناسی، زیربنای توحید، درس ۳، ص ۱۹ حسینیه ارشاد ۱۳۵۰
(۷) قرآن و کامپیوتر، منتشر شده در مجله فلق، نشریه دانشجویان دانشکده ادبیات تهران، کتاب اول، ص ۲۷.
(۸) و اثبات همین حقیقت به خلق اثر بزرگ و بیهمتای «سیر تحول قرآن» نگارش استاد مهندس بازرگان انجامیده است.
معامله ۷۵۰ میلیون پوندی اسلحه با انگلیس
از: هنری استن هوپ – روزنامه تایمز ـ پنجشنبه ۱۱ مه ۱۹۷۸
قراردادی که دولت بریتانیا اخیرا ً برای ساختن مجتمع تولید اسلحه و مهمات در شهر اصفهان با شاه ایران بسته است، به مراتب با ارزشتر از قرارداد ۵۰۰ میلیون پوندی است که سال گذشته این دولت برای توسعه نیروی هوایی عربستان سعودی ظرف پنج سال آینده با آن دولت امضا کرده است.
قرارداد این معامله بین «سازمان صنایع نظامی» «ارتش شاه» و «میل نیک تکنیکال سرویس» انگلستان که یک موسسه دولتی میباشد، به امضا رسیده است. موسسه مذکور سال گذشته تحت کنترل وزارت دفاع انگلیس درآمده و در حال حاضر تمام معاملات اخیر ایران و بریتانیا را انجام میهد.
این قرارداد که قسمتهای مهمی از آن در مجتمع اصفهان انجام میشود و شامل مهمات و تفنگ خواهد بود ظرف پنج الی شش سال آینده به اتمام خواهد رسید و در آن کشورهای دیگری هم سهیم هستند.
بهطور قطع ایران بزرگترین مشتری سلاحهای جنگی بریتانیا میباشد، زیرا علاوه بر این قرارداد این کشور در حال حاضر دارای ۲۵۰ تانک انگلیسی از نوع SCORPION و ۷۶۰ عدد از نوع CHIEFTAIN میباشد به انضمام سفارش دیگری که برای ساختن ۱۲۰۰ تانک از نوع CHIEFTAIN ولی با قدرت موتور زیادتر (۱۲۰۰HP) و مقاوم در مقابل موشکهای جدید ضدتانک داده است.
شاه همچنین مشغول خرید موشکهای ضدهوایی به نام REPIER به مبلغ ۴۰۰ میلیون پوند میباشد.
بهطور کلی ۶۰% از محصولات جنگی تولید شده در بریتانیا به کشورهای ایران و عربستان سعودی فروخته میشود که مبلغ آنها بین سال ۱۹۷۹ ـ ۱۹۷۸ به بیش از ۹۰۰ میلیون پوند خواهد رسید.
ایران چندین سال است با کمک آمریکا و همچنین آلمان غربی و هلند نیروهای مسلح خود را توسعه میدهد.