نقش مردم برای رسیدن به خواستن و توانستن
علی ملکپور
منبع: روزنامه آرمان ملی، کد خبر: ۳۰۳۷۰۸
با مروری کوتاه در روند تحولات اخیر کشورمان درمییابیم که دولتها بهتدریج مسیری از «نخواستن» تا «نتوانستن» را طی کردهاند. تا پیش از تحولات خرداد ۷۶، اتفاقات بر پایه تصمیمات و فروش نفت پیش میرفت و نیروهای رقیب و منتقد، در انزوا به سر میبردند. بعد از دوم خرداد ۷۶ و بروز اصلاحطلبی در رفتار ایرانیان، باز هم جناح مخالف، خود را برتر تلقی میکرد، اما به قولی در همچنان بر همان پاشنه میچرخید. زمانی که اصلاحات اساسی در برخی ساختارها و معادلات ممکن و میسر بود، «نخواستن» شعار و منش نخبگان جناح رقیب قرار گرفت. بعد از سال ۸۸ نیز اصلاحطلبی همراه با تعابیر مختلف مورد هجمه واقع شد و در ادامه دولت تدبیر و امید نیز چندان توفیقی در تعدیل ساختارها نیافت. در پی آن تحریمها و بالاخره پاندمی کرونا هم از راه رسید و حلقه اَبرچالشها را تکمیل کرد. از آن پس اتفاقات در ایران وارد مرحله «نتوانستن» شد. حتی اگر هم ارادهای برای تدبیر و اصلاح امور وجود داشته باشد، اوضاع چنان سخت و درهمتنیده شد که توان مدیریت و کنترل اوضاع اقتصاد و سیاست را به مراتب سختتر از همیشه میکرد. روزگاری، تغییر تدریجی در رویکردها و تجدیدنظر در روشهای ناکارآمد سابق با صبر و انتظار مردم تطابق نسبی داشت، اما امروز اگر هم دغدغه خواستن در ذهن و ضمیر سیاستمداران نقش بندد، فرصتها و گزینهها اندک است و عملا آنها مدتهاست که از مرحله «نخواستن» به مرحله دشوار «نتوانستن» گام نهادهاند. وضعیت سیاست خارجی، تحریم نفتی، بحران بودجه، بیکاری، بحران کرونا و چالش ترورها و گرانی که دست و پای مردم و دولت را بسته، باعث شده همگی در حد روزمرگی، روزگار بگذرانند! در چنین شرایطی میتوان دو کار مهم انجام داد و گرنه باید در مسیر حوادث پیش رفت. کاری که مردم میتوانند انجام دهند این است که به نیروی لایزال خویش پایبند باشند و با تقویت امید و روحیه جمعی به همیاری و همگرایی بیشتر بیندیشند و روند حمایت و انسجام ملی را تقویت کنند، در کنار این موضوع امید به بهبودی اوضاع و تغییرات مثبت به هیچوجه کاستی نگیرد. کاری که دولت و حاکمیت میتواند انجام دهد این است که از منافع فردی، جناحی خود بهتدریج فاصله بگیرد و کشتی جامعه ملی و مصلحت جمعی را به ساحل آرامش برساند. اکنون وقت آن است که دولت از به سرچشمه قدرت واقعی و امنیت حقیقی که همان مردم و اعتماد عمومی است، بهره بگیرد و به اصلاح ساختار امور بپردازد، تا این سرمایه اجتماعی مهم در آستانه انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ بهکار آید. بیشک این انتحابات فرصت طلایی و منحصربهفردی برای مسئولان و مردم ایران فراهم مینماید که «قدر یکدیگر را بیشتر بدانند» ایرانیان همیشه ثابت کردهاند که فرصت بازسازی وطن و ابتکار زندگی و آینده را از دست نمیدهند و در چنین اوضاع و شرایطی از نخبگان و مسئولان خردگرا در همه جناحها، مراجع ذینفوذ و همه ذخایر فرهنگی و سیاسی و ملی مدد میطلبند که ایران را در این زمان از ظن بد دشمنان و از انبوه چالشها و بیمها، بیمه کنند. اکنون که همه فرصتها از کف رفت و موسم تهدیدها فرارسیده، تنها نیرویی که میتواند باز تلفیقی امیدبخش از «خواستن» و «توانستن» خلق کند، مردم است.