اطلاعیه پیرامون توطئه جعل نامه علیه نهضت
ملت عزیز و شرافتمند ایران
اخیرا نامهای منتسب به رهبر فقید انقلاب، خطاب به آقای محتشمی وزیر سابق کشور از طرف محافلی مشکوک به طور غیر رسمی و به صورت فتوکپی در سطح شهر منتشر کردهاند که در آن اتهاماتی بیاساس به نهضت آزادی ایران و مسئولین آن وارد شده است. این نامه بنابه دلائل و قرائن متعددی به نظر ما مخدوش و مجعول بوده، کسانی که چنین اکاذیبی را جعل مینمایند باید مورد تعقیب قانونی قرار گیرند. چنین سوء استفادههائی نیز در وصیتنامه رهبر انقلاب پیشبینی شده و تاکید کردهاند:
«اکنون که من حاضرم بعضی نسبتهای بیواقعیت به من داده میشود و ممکن است پس از من حجم آن افزوده شود. لهذا عرض میکنم آنچه به من نسبت داده شده یا میشود مورد تصدیق نیست مگر آنکه سیمای من یا خط و امضای من باشد با تصدیق کارشناسان یا در صدای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم.»
مغایرت خطی که در نامه علیه نهضت به کار رفته است با خطی که در اشعار چاپ شده ایشان به چشم میخورد به قدری آشکار است که نیازی به کارشناس نمیباشد با اینحال هر کسی میتواند با یک نگاه مقایسهای میان دو نوع خط که یکی مربوط به نامه و دیگری مربوط به نمونههائی ازاشعار چاپ شده ایشان در روزنامه اطلاعات میباشد بنماید:
ذیلاً به نکاتی از نامه مذکور که دلالت آشکار بر جعلی بودن آن میکند اشاره مینمائیم :
۱ـ در بالای نامه تاریخ ۳۰/۱۱/۶۶ و در آخرین جمله آن عبارت: (نهضت آزادی) «نباید رسمیت داشته باشد» به چشم میخورد. صرفنظر از آنکه ایشان معمولاً تاریخ را زیر امضای خود قرار میدادند، نه در بالای صفحه، در تاریخ مذکور که همزمان با اوجگیری جنگ شهرها و بمبارانهای هوائی میباشد، مسئلهای که اصلاً مطرح نبوده و موضوعیتی نداشته، اجرای قانون احزاب و رسمیت فعالیت آنها بوده است. به علاوه در آن تاریخ نه کمیسیون ماده ۱۰ مربوط به احزاب تشکیل شده و نه نهضت تقاضائی برای «رسمیت» به وزارت کشور تسلیم نموده بود.
۲ـ سئوال سادهای که به ذهن هر خوانندهای خطور میکند این است که چگونه نامهای با لحن شداد و غلاظ آن در مدت قریب به دو سال در اختیار بعضی از مقامات و مخالفین نهضت بوده ولی هیچگاه از آن استفاده نکردهاند؟ چرا در بازجوئیهای از دستگیر شدگان نهضت، علیرغم آنکه به سختی دنبال دستخطی از رهبر انقلاب بودند هرگز به چنین نامهای استناد نکردند و سرانجام پس از هشت و نیم ماه اسارت انفرادی، به دلیل فقدان دلائل و مدارک آنان را تبرئه و آزاد کردند.
۳ـ این نامه اگر به طور خصوصی برای آقای محتشمی نوشته شده است، صرفنظر از آنکه شیوه رهبر انقلاب حساب خصوصی بازکردن با اشخاص در مسائل عمومی نبوده است، چرا اکنون آنرا افشا کردهاند؟ و اگر نامهای عمومی و برای اطلاع مردم و به عنوان دستورالعمل برای وزارت کشور یا وزارت اطلاعات بوده است، چرا در مدت دو سال گذشته آنرا مخفی کردهاند؟
از آن گذشته، ایشان رودربایستی با کسی نداشته و اگر میخواستند و یا مصلحت به تعطیل نهضت میدیدند میتوانستند شخصاً در زمان حیات خود به این کار اقدام نمایند. چرا که نهضت آزادی پس از استعفای دولت موقت در طول ۹ سال همزمان با حیات ایشان فعالیت داشته و نظریات و نشریات خود را به اطلاع ملت ایران رسانده است. ما شنیدهایم در این مدت کسانی به سعایت علیه نهضت و به قصد تعطیل آن نزد ایشان رفته و مأیوس برگشتهاند. حتی در بهمن سال ۱۳۶۳ که افراد مسلح غیر مسئولی وابسته به برخی نهادها به دفتر نهضت یورش آورده و اسناد و اموال و آرشیو آن را به دادستانی انقلاب مستقر در اوین بردند و دفتر نهضت را به دستور دادستانی وقت تهران مهروموم کردند، سرانجام پس از اعتراضات نهضت، به دستور رهبر انقلاب از دفتر آن رفع توقیف به عمل آمد و قسمت اعظم اسناد و آرشیو به نهضت مسترد گردید.
۴ـ نامه مورد نظر با جمله «السلام علی مناتبعالهدی» ختم میشود. این سلام که اصطلاحاً «سلام دعوت»(۱) نامیده میشود در مکاتبات با کفار و برای دعوت آنان به اسلام به کار میرود و نوشتن آن برای یک مسلمان توهین به او تلقی میگردد، کما آنکه قرآن چنین جملهای را از زبان حضرت موسی (ع) خطاب به فرعون و برای دعوت او به توحید نقل میکند(۲) و در نامههای پیامبر اکرم (ص) به پادشاهان ایران و مصر و حبشه نیز همین عبارت برای دعوت آنان به اسلام به کار رفته است.(۳) همچنین نامههای حضرت امیر (ع) به معاویه که بخشی از آن در نهجالبلاغه گردآوری شده است با همین جمله ختم میشود. در حالی که نامه مورد نظر خطاب به حجتالاسلام محتشمی میباشد! آیا باور کردنی است رهبر سابق انقلاب از چنین رسمی بیاطلاع بوده باشند؟
۵ـ اتهاماتی که در نامه کذائی به نهضت آزادی ایران وارد شده عمدتاً مربوط به برخی ملاقاتهائی است که قبل از انقلاب برای تسریح در پیروزی به همراه برخی اعضای روحانی شورای انقلاب و به اجازه رهبر انقلاب با مقاماتی از سفارت آمریکا انجام شده است و یا دیدارهائی که در چهارچوب روابط رسمی دیپلماتیک در زمان دولت موقت صورت گرفته است. شرح کامل این دیدارها و مذاکرات توسط آقای مهندس مهدی بازرگان در آذرماه ۵۸ در یک مصاحبه رادیو تلویزیونی به اطلاع عموم رسیده است. پس از استعفای دولت موقت مسئولین نهضت در شورای انقلاب همچنان به خدمات خود ادامه داده و در اولین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی، علیرغم افشاگریهای بیاساس، با رأی سنگین مردم تهران بالاترین آراء را کسب کردند. رهبر انقلاب نیز پس از استعفای دولت موقت از خدمات و زحمات آنان تشکر کرده و از آن به بعد هم در مواردی مراتب حسن ظن و اعتماد خود را با اطلاع از همان دیدارهای قبل و بعد انقلاب به آنان ابراز داشتهاند. سئوالی که مطرح میشود این است که چگونه در حالی که پس از استعفای دولت موقت هیچگونه موردی برای چنان مذاکراتی نبوده است چگونه ممکن است چنین اظهاری که: «نهضت به اصطلاح آزادی طرفدار جدی وابستگی کشور ایران به آمریکا است و در این باره از هیچ کوششی فروگذاری نکرده است» از ایشان سرزده باشد؟
۶ـ در نامه مذکور آمده است: «نهضت آزادی و افراد آن از اسلام اطلاعی ندارند و با فقه اسلامی آشنا نیستند» گذشته از آنکه چنین کلامی مغایرت با بیانات ایشان در معرفی اولیه دولت موقت دارد،(۴) اصولاً فعالیتهای اسلامی و اجتماعی موسسین نهضت که ریشه پنجاه ساله دارد چیزی نبوده است که بعد از انقلاب شروع شده و به تناسب موقعیت تغییر کرده باشد. کسانی که چنین جعلیاتی را اشاعه میدهند بیش از هر کس به اعتبار اقوال و اعمال کسی که خود را پیرو خط او معرفی مینمایند ضربه وارد میسازند و سخنان او را متغیر و متلون جلوه میدهند.
۷ـ به نظر ما انتشار چنین نامهای به طور غیر رسمی، همزمان با فعالیت مجدد کمیسیون ماده ۱۰ احزاب، هماهنگ با حملات مشابه در برخی رسانههای انحصاری، توسط کسانی انجام میشود که نمیخواهند در دوران بازسازی، مملکت سروسامانی گرفته و قاعده و قراری پیدا کند و امور از مجاری قانونی خود بگذرد. بر عهده مسئولین قضائی است که برای جلوگیری از چنین جعلیاتی به شناسائی و تعقیب و تنبیه قانونی مسببین این کار اقدام نمایند.
و مکروا و مکرالله و الله خیر الماکرین
نهضت آزادی ایران
آذرماه ۱۳۶۸
(۱) سلامهای دیگر را سلام تحیت و سلام وداع میگویند.
(۲) سوره طه آیه ۴۷ ـ. قد جئناک بآیه و السلام علی من اتبع الهدی
(۳) جالب آنکه نامه آن حضرت به امیر بحرین که اظهار اسلام کرد بود با جمله «السلام علیک» ختم میشود
(۴) «چون جناب آقای مهندس بازرگان را سالهای طولانی است از نزدیک میشناسم و مردی است فاضل، متدین، و امین به ملت و ملی و بدون گرایش به چیزی که خلاف مقررات شرعی است من ایشان را معرفی میکنم. ایشان واجبالاتباع است مخالفت با این حکومت مخالفت با شرع است.»