اعلامیه نهضت آزادی ایران به مناسبت قیام سیام تیرماه ۱۳۳۱
منالمومنین رجال صدقوا ما عاهدواالله علیه فمنهم من قضی نحبه ومنهم من ینتطر و ما بدلوا تبدیلا
از میان مومنین آزادمردانی به پیمان خدائی خویش صادقانه وفا کردند، پس عدهای از آنان شهید شدند و عدهای چشم براه شهادتند و اینان هرگز تعهد خدائی خود را تغیبر ندادند. (احزاب/۲۳)
سی تیر روز بزرگی از روزهای پیروزی ملت ایران است. برای احیاء خاطره آن، که حلقه محکمی از نهضت ملت مسلمان ایران در سلسله مبارزات امت اسلامی است، حوادث و خاطرات زیر به اطلاع ملت مبارز و حق طلب ایران میرسد:
با رسیدن تیرماه، بار دیگر خاطره قیام۳۰ تیر ۱۳۳۱ و یاد شهدای آن در دلها زنده میگردد.
قیام ۳۰ تیر مشت محکمی بر دهان استعمار انگلیس و استبداد داخلی کوبیده، و ملت ما تا به هدف آن قیام که آزادی و استقلال است نرسیده آرام نخواهد نشست.
از آن روز تاکنون فراز و نشیبهائی بر جهان و مردم ما گذشته است که هریک سیتیربزرگ و کوچکیست. ملت ما کی میتواند خاطره ۱۶ آذر ۱۳۳۲ و حمله مامورین و کماندوها به دانشگاه تهران در اول بهمن ۱۳۴۰ و حمله به مدرسه فیضیه قم درفروردین ۱۳۴۲ را از یاد ببرد؟
چگونه میتوان قیام دلیرانه ملت مسلمان ایران در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ به رهبری مرجع عالیقدر آیهالله خمینی علیه استبداد را که در آن قیام هزاران انسان در کوچه و بازار و خیابان به رگبار مسلسل بسته شدند فراموش کند؟ و چگونه ممکن است یاد غرورآفرین قیامهای دیگر و یاد عزیز شهدای دیگر از خاطرهها زدوده شود؟ با نگاهی به وقایع چند ماه اخیر و قیام مردم قم، تبریز، یزد، اهواز، جهرم، کاشان،…. و تهران و قربانیان آنها میتوان ایران را لالهزار شهیدان طریق حق و آزادی نامید.
طی ۲۶ سال بعد از ۳۰ تیر نه تنها کشور ما بلکه ملتهای زیر یوغ استعمار یکی پس از دیگری برای مبارزه علیه استیلاگران برخاستند: مردم ویتنام و خلق الجزایر، قیام ملتهای آسیائی و آفریقائی که همچنان ادامه دارد تاریخ نهضتهای مردمی را شکوه و جلال بیسابقهای بخشیده است.
۳۰ تیر سال ۳۱ زمانی شروع شد که هنوز این جنبشها شروع نشده بود و شاید بتوان گفت که ۳۰ تیر سر آغاز آنها بود….
* * *
در سالهای بعد از شهریور ۱۳۲۰ ملت ما پس از یک دیکتاتوری خشن که به دنبال سرکوبی مشروطیت ایران شروع شده بود مبارزات خود را علیه استبداد و استعمار و کمپانیهای بزرگ سرمایهداری آن روز آغاز کرد. استعماری که مدت چند قرن در این کشور لانه کرده با گرفتن امتیازات متعدد و پشتیبانی از حکومتهای فاسد و ظالم به قیمت فقر و مسکنت ملت ثروت ما را به تاراج و یغما میبرد، مردم ما به رهبری پیشوای فقید خود مرحوم دکترمحمد مصدق (که در خلال سالها مبارزه تنها راه نجات ملت را کوتاه کردن دست استعمار و ایادی داخلی آنها میدانست) با شعار ملی کردن صنعت نفت ایران علیرغم قدرت عظیم دشمن، با یک موقعشناسی دقیق به ستیزی سخت با استعمار خارجی و استبداد داخلی برخاست و با ملی کردن صنایع نفت (در۲۹ آسفند ۱۳۲۹) به بزرگترین موفقیت تاریخی نائل آمده با خلع ید از شرکت استعماری نفت جنوب (در ۲۹ خرداد ۱۳۳۰) بر ارکان قدرت استعمار کهن نه تنها در کشور ما بلکه در خاورمیانه و جهان شکست عظیمی وارد آورد و دولت انگلیس که منافع خود را از همه جانب در خطر میدید بلافاصله به ارسال ناوگان جنگی خود به شط العرب در مقابل ساحل ایران برای ایجاد ترس و وحشت مبادرت نمود ولی در مقابل ایمان و اراده محکم ضداستعماری مردم مجبور به عقبنشینی و بیرون رفتن از کشور ما شد و ملت ایران برای اولینبار در طول تاریخ کهن خود به استقرار یک حکومت ملی و منتخب خود توفیق حاصل نموده همکاری صمیمانهای بین دولت و ملت آغاز گردید.
دکتر مصدق در خطابه بیستم تیرماه ۱۳۳۰ در جلسه مجلس شورای ملی گفت:
«اکنون آفتاب عمر من به لب بام رسید، دیر یا زود باید براهی بروم که همه ناگزیر خواهند رفت، ولی چه زنده باشم و چه نباشم امیدوارم و بلکه یقین دارم که این آتش خاموش نخواهد شد و مردان بیدار کشور این مبارزه ملی را آنقدر دنبال میکنند تا به نتیجه برسد. اگر قرار باشد در خانه خود آزادی عمل نداشته باشیم و بیگانگان بر ما مسلط باشند و رشته برگردن ما بگذارند و ما را به هر سوی که میخواهند بکشند مرگ بر چنین زندگی ترجیح دارد و مسلم است که ملت ایران با آن سوابق درخشان تاریخی و خدماتیکه به فرهنگ و تمدن جهانی کرده است هرگز زیر بار این ننگ نمیرود. امروز مبارزه بزرگی را ملت ما شروع کرده است که هیچکس از ابهت آن غافل نیست البته در اینگونه جنبشهای اجتماعی باید در مقابل هر گونه محرومیت ایستادگی کرد و در برابر آن آماده بود، هیچ مبارزهای هر قدر کوچک و ناچیز باشد بآسانی به نتیجه نمیرسد. تا رنج نبریم گنج میسر نمیشود در این راه نیز سعی ناکرده بجائی نتوان رسید.»
طلیعه امیدبخش اصلاح و ترقی در افق کشور ما نمایان گردید و در دوره کوتاه زمامداری دکتر مصدق (اردیبهشت ۰ ۱۳۳ تا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲) جهش بزرگی از نظر فکری، سیاسی و اقتصادی در ایران به وقوع پیوست ولی نهال آزادی و حکومت ملی هنوز سایه کافی بر صحنه پهناور کشور نگشوده و ثمرهای نداده بود که توطئههای استعمارگران با جلب استبداد داخلی یکی بعد از دیگری برای سقوط مصدق به کار افتاد و کار بجایی رسید که خرید و فروش نفت ایران تحریم شد و ایران در محاصره شدید اقتصادی قرار گرفت ولی دکتر مصدق برای ادامه مبارزه از مردم طلب مساعدت و یاری نمود و مردم با خرید اوراق قرضه ملی که از طرف دولت منتشر شده بود پشتیبانی خود را از حکومت ملی نشان دادند و به این ترتیب توانستند اثرات محاصره اقتصادی و تحریم نفت را تحمل کنند ولی تسلیم استعمارگران نشوند….
واقعه سی تیر چرا و چگونه اتفاق افتاد؟ یکی از هدفهای دکتر مصدق این بود که کلیه سازمانها و مشاغل از جمله ارتش در دست و اختیار حکومت ملی باشد نه در اختیار استعمارگران و دستنشاندگان آنها لذا هنگام افتتاح مجلس هفدهم هنگامی که مطابق سنت پارلمانی استعفا کرد و بار دگر با رأی و تمایل مجلس به نخستوزیری برگزیده شد، و برای رسیدن به منظور فوق دکتر مصدق وزارت جنگ را به «وزارت دفاع ملی» تغییر نام داد و خود آن پست را به عهده گرفت، و چون شاه اصرار داشت که پست وزارت جنگ در اختیار وی باشد و وزیر مسئول آنرا خود انتخاب کند، دکتر مصدق از حکومت کنارهگیری کرد. شاه بلافاصله قوامالسلطنه را مأمور تشکیل کابینه نمود تا به خیال خود دمار از روزگار ملت درآورد. قوامالسلطنه طی اعلامیهای خطاب به مردم گفت:
«….وای به حال کسانیکه در اقدامات مصلحانه من اخلال کنند یا نظم عمومی را برهم زنند، چنین کسانی را به حکم خشک و بیشفقت قانون قرین تیرهروزی میسازم…. کشتیبان را سیاستی دگر آمد…»
اما ملت از این اعلامیه نهراسید، زمینه جنبش عمومی در سراسر کشور فراهم شد همه مردم یک دل آماده قیام شدند، طومارها با خون امضاء شد، مردم شهرستانها کفن پوشیده به سوی تهران حرکت کردند و چند روز قبل از آن از طرف مرحوم آیت الله کاشانی با صدور فتوی و اعلامیهای مردم را دعوت به قیام وتعطیلی نمود که با استقبال بیسابقهای از مردم مواجه شد و از طرف دیگر فراکسیون نهضت ملی مجلس شورای ملی با صدور اعلامیهای مردم را به تعطیل عمومی و انجام تظاهرات دعوت کرد.
سرانجام آن روز (۳۰ تیر) فرا رسید و ملت قیام کرد. قیامی که یک طرف آن ملت و طرف دیگر شاه بود و به دیگر سخن شاه و ملت در برابر هم قرار گرفتند.
صبح سیام تیر سکوت اضطرابانگیز و آرامی همچون آرامش قبل از طوفان همه جا را دربر گرفته بود وقتی حرارت حیاتبخش خورشید تابستانی در رگ و پوست مردم لغزید هر کس در هر جا که بود گام برداشت، مردم از خانهها به کوچه و از کوچه به خیابان و از آنجا به سوی مجلس و میدان بهارستان میرفتند.
صحنه نبرد حق و باطل آغاز شد، تهران شاهد ارزندهترین تلاش مردم از یک طرف و تبهکارانهترین رفتار ددمنشانه استعمار و ایادی داخلی آن از طرف دیگر بود، ولی مردم غیر از چهرههای برافروخته و سینههای عریان سلاحی نداشتند و تنها شعارشان «یا مرگ یا مصدق» بود. استعمارگران کار مردم را ساده گرفته و خیال میکردند با چند نوار فشنگ و چند بار تیراندازی کار فیصله خواهد یافت. اما چنین نشد، مردم بیسلاح به نبردی خونین با گاردهای ارتجاع و پلیس وابسته به استبداد و استعمار پرداختند. هر نفر که کشته میشد هزاران نفر جای او را میگرفتند. سراسر میدان بهارستان، اوائل خیابان اکباتان (خیابان ملت) خیابان شاهآباد، میدان مخبرالدوله تا خیابانهای اسلامبول و نادری عرصه پیکار و نبرد خشن و شدید بین دو نیرو بود.
هرچه نیمروز نزدیک میشد شور و هیجان مردم که با دست خالی، تنها به نیروی ایمان، ایمان به حق و عدالت، به آزادی و استقلال و ایمان به رسالت تاریخی خود و به مبارزه علیه استبداد و استعمار پرداخته بود اوج میگرفت و هر کس که از پای درمیآمد آخرین کلامش این بود «یا مرگ یا مصدق».
اول خیابان اکباتان بر دیواری مغز متلاشی شدهای چسبیده بود و آنطرفتر شهید دیگری در واپسین دم با خون خود مینوشت «از جان خود گذشتیم با خون خود نوشتیم یا مرگ یا مصدق».
همزمان با تهران مردم تبریز، مشهد، اراک، کرمانشاه، اهواز، آبادان، کرمان، همدان، اصفهان و همه شهرستانهای ایران قیام کرده بودند، جنبش همگانی شده بود. دشمن که منتظر همه چیز بود جز مقاومت افتخارآفرین ملت، عاقبت به عقبنشینی پرداخت و ملت با دادن کشتههای فراوان بر استبداد فائق آمد و بدینسان روز سیام تیر به پایان رسید، روزی که بجرأت توان گفت درتحول اوضاع و احوال شرق میانه و جهان بیش از هر روز و موقع دیگری مؤثر بوده است.
قائم بالقوم چون به جلوه درآمد
قائم بالغیر را نماند قوامی
فردای آن روز پس از زمامداری مجدد دکتر مصدق که علاوه بر نخستوزیری، وزارت دفاع ملی را هم به عهده داشت دادگاه بینالمللی لاهه به عدم صلاحیت خود برای رسیدگی به دعوی انگلیس رأی داد که پیروزی دیگری برای ملت ایران در محافل بینالمللی منظور شد. در مهرماه همان سال برای اولین بار و تنها بار ایران روابط سیاسی خود را با دولت استعماری انگلیس قطع کرد، دکتر مصدق به دنبال اختیاراتی که از مجلس گرفت شروع به اصلاحات وسیع و کوتاه نمودن قدرت استبداد از امور مملکت نمود. این اصلاحات، با وجود انواع مشکلاتی که از لحاظ سیاسی و اقتصادی و مالی و خصوصاً کارشکنیهای خارجی و داخلی و محاصره اقتصادی داشت در تأمین مصالح و منافع مملکت برنامههائی تنظیم نموده کارهائی انجام میدهد که نه قبل و نه بعد از آن با وجود تمام وسایل و امکانات مالی و سیاسی انجام نگرفته است.
ملت ما از پیروزی سیام تیر، آن طور که باید و شاید، استفاده نکرد. به جای متحد شدن و در سازمانی مستحکم متشکل گردیدن، با کمال تأسف، به تفرقه و اختلاف با خود پرداخت. گمان کرد کار به سامان رسیده است، در صورتی که اینطور نبود، تسلیم اجباری دشمن موقتی بود. دشمن از فردای آن روز دوباره به تدارک پرداخت و برای ساقط کردن حکومت ملی مصدق به توطئهها دست زد که توطئه نافرجام نهم اسفند ۱۳۳۱ یکی از آنها بود.
و بالاخره با غافلگیری ملت کودتای ۲۸ مرداد را بوجود آوردند و مصدق را در یک دادگاه نظامی محاکمه کردند. مصدق دادگاه را صالح ندانسته و دلائل سقوط حکومت ملی خود را چنین شرح داد:
«…. تنها گناه من و گناه بزرگ و بسیار بزرگ من اینست که صنعت نفت ایران را ملی کردم و بساط استعمار و اعمال نفوذ سیاسی و اقتصادی عظیمترین امپراطوریهای جهان را در این مملکت برچیدم و پنجه در پنجه مخوفترین سازمانهای استعماری و جاسوسی درافکندم. حیات و جان و موجودیت من و امثال من در برابر حیات و استقلال و عظمت و سرفرازی میلیونها ایرانی و نسلهای متوالی این ملت کوچکترین ارزشی ندارد و از آنچه برایم پیشآمده هیچ تأسف ندارم و یقین دارم وظیفه تاریخی خود را تا سرحد امکان انجام دادهام. عمر من و شما و هر کسی چند صباحی دیر یا زود به پایان میرسد ولی آنچه میماند حیات و سرافرازی یک ملت مظلوم و ستمدیده است.»
«…. چون از مقدمات کار و جریان دادرسی معلوم است که در گوشه زندان خواهم مرد و جز در این لحظه نمیتوانم با هموطنان عزیز صحبت کنم بدینوسیله از مردم رشید و عزیز ایران مرد و زن تودیع میکنم و تأکید میکنم که در راه پر افتخاری که قدم برداشتهاند از هیچ حادثهای نهراسند.»
آری همانطوریکه گفتیم با سقوط مصدق جنبش ملت ما خاموش نگشت.
اکنون بعد از گذشت ۲۶ سال شاهد شکوفایی و به بارنشستن نهال آزادی و استقلال در همه جای جهان هستیم و ملت ما و مرجع عالیقدر شیعه آیهالله خمینی و مجاهدین بزرگی همچون آیهالله طالقانی و… با هم بستگی هرچه بیشتر و استوارتر و یکپارچهتر میرود که با قیامهای خود راه را برای رسیدن به کمال مطلوب یعنی آزادی و استقلال و نیل به آرمانهای انسانی و اسلامی هموار نماید.
ما ضمن تجلیل و تکریم شهدای سیام تیر خاطره همه شهیدان حق و آزادی و استقلال را گرامی میداریم.
{نقل مطالب تاریخی از نشریات و خاطرات نهضت آزادی ایران}
تیر ۱۳۵۷