بحران جهانی کرونا و تحولات ایران
پایگاه خبری رکنا
مهدی معتمدی مهر
مهدی معتمدی مهر فعال سیاسی اصلاح طلب در گفتوگو با خبرنگار اجتماعی رکنا، در پاسخ به این سوال که چرا به رغم حوادث ناگوار سال ۱۳۹۸ و با وجود این شرایط دشوار، ملت ایران همبستگی ملی خود را از دست ندادند؟ بیان کرد: یکی از علتهای این مسئله به ۷ هزار سال سابقه تمدنی و هویت ایرانی باز میگردد. این سابقه تاریخی و تمدنی زمینهای طولانی از تجربیات سیاسی و اجتماعی را در بر دارد که منجر به یادگیری الزامات بقا میشود. نهادهای اجتماعی ایران مانند روحانیت یا سایر نهادهای سنتی و محافظهکار از حافظه تاریخی برخوردارند که ایشان را طی دو هزار سال از انهدام مصون داشته است. بنابراین با وجود آن که حوادث واتفاقات پیش آمده باعث تاثیرات منفی شدهاند و پیامدهای سنگینی بر پیکره اقتصاد، سیاست و امنیت در ایران داشته است و با وجود آن که شاخصهای اجتماعی روند فزاینده و رو به سقوطی را نشان میدهند که میتواند نگرانیهای ناشی از تهدید فروپاشی سیاسی و اجتماعی ایران را تقویت کند، اما لزوما نتیجه مطلق این وضعیت، از بین رفتن همبستگی ملی در کوتاه مدتنیست. وی ادامه داد: حافظه تاریخی مردم ما همچنان از قوام و همبستگی برخوردار است اما پرسش اصلی این است که برای تداوم دائم و پایدار این همبستگی، چه ضمانتی وجود دارد؟ بدون شک این گونه نیست که هرچه پیش آید، وضع قابل تحمل خواهد بود. اگر این وضعیتی که مدام سرمایه اجتماعی را تقلیل و امید اجتماعی و اعتماد عمومی را کاهش میدهد ادامه دار شودامکان واگراییهای قومی و اجتماعی و رسیدن به نقطه تحولات بازگشتناپذیر و فروپاشنده نیزوجود دارد. معتمدی مهر با بیان این که امروز مساله توطئه خارجی نیز مطرح است و باید آن را جدی گرفت، تاکید کرد: بنا برتحلیل و اخبار، جریانهای راستگرای اسرائیل و آمریکا اهداف بلندپروازانهتری از سقوط جمهوری اسلامی ایران را در سر دارند و به دنبال تغییر نقشه خاورمیانه بوده و به نقض تمامیت ارضی کشور پهناوری مانند ایران و حتی عربستان علاقمندند. بنابراین بحث فروپاشی در ایران بسیار جدی است و اگر در برابر آن چاره و راهحلی اندیشیده نشود که مبتنی بر مشارکت ملت و همکاری حاکمیت باشد، در دراز مدت میتواند همبستگی مردم و تمامیتارضی ایران را تحت تاثیر قرار دهد. این فعال سیاسی حوادث پیش آمده در سال ۹۸ و بحرانهای اقلیمی، زیستمحیطی،اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را رشتههای به هم پیوسته دانست و گفت: در تمام این اتفاقهای پیش آمده، ما شاهد نوعی عدم کارآمدی رو به افزایش در عملکرد حاکمیت هستیم،یعنی به نظر میرسد که در مجموع این حوادث، گویی حاکمیت ایران قدرت اداره کشور و مهار و مدیریت بحرانها را از دست داده یا دارد از دست میدهد. بنابراین مردم فراتر از دولت و ازمجموع حاکمیت دچار احساس ناامیدی، بیاعتمادی و خشم شدهاند. او با بیان این که متاسفانه انتخابات مجلس یازدهم این پیام را برای مردم تداعی کرد که راه حلهای درون ساختاری از توان کافی برای مرتفع کردن مشکلات برخوردار نیستند، خاطر نشانکرد: حال در کنار این بحران مدیریتی که ما با آن روبرو هستیم یک هجمه بزرگ تبلیغاتی نیز از سوی خارج کشور بر علیه ما وجود دارد. هم اکنون، حداقل سه شبکه تلویزیونی کاملاحرفهای در انگلستان با سرمایه گذاری دولتهای راستگرای منطقه و حکومتهایی مانند عربستان فعالیت دارند که هدفی جز القای غیرموثر بودن هرگونه فعالیت سیاسی و اجتماعی اصلاحطلبانه و طرح ضرورت سرنگونی نظام ایران ندارند. شرایط پیش آمده پس از انتخابات اخیر و ترکیب ویژه مجلس یازدهم در گسترش القائات جریان خارجی یاد شده بسیار موثر است. معتمدی مهر اضافه کرد: سیاستگذاران و تصمیمسازان حاکم بر این رسانهها به دنبال برگرداندن مناسبات ایران به قبل از بهمن ۵۷ هستند و از این رو ماموریت دارند در همین راستا، هر آنچه را که بعد از انقلاب رخ داده است، نادیده بگیرند و توام با ایرادات غیر قابل اصلاح معرفی کنند.یعنی به گونهای در حال فعالیت هستند که انگار قبل از انقلاب اسلامی همه امور در اوج شکوه وتوسعه بودهاند و پس از انقلاب، جز سیاهی و انهدام و تخریب و کشتار، هیچ کاری صورت نگرفته است. اعدام سران ساواک و برخی ارتشیها که حتی فرمان آتش به سوی مردم داده بودند، طوری نمایش داده میشود که گویی این افراد حامیان حقوق بشر در دوران پهلوی بودهاند و انگار نه انگار که بسیاری از این افراد، شکنجهگر و عامل اعدام مبارزان سیاسی پیش از انقلاب بودهاند. البته سابقه تاریخی و عملکرد افرادی مانند خلخالی که شتابزده، بدون هیچ ضابطه حقوقی و انسانی و توام با خطاهای فراوان، اقدام به کشتار کرده بودند و نیز سوءمدیریت جمهوری اسلامی نیز از این جهت که در طول چهار دهه گذشته، به صورت کلان مانع رشد و تاثیر گذاری نهادهای مدنی شده است، ضمن آن که زمینه پذیرش عمومی تبلیغات حامیان نظام پهلوی و معاندان و براندازان را گسترش داده است، کشور و نظام را از داشتن ظرفیتها و راهحلهای درون زا و مدنیمحروم کرده است. اگر امنیت قضایی، آزادی رسانهها و احزاب مستقل وجود داشت، این تبلیغات با چالشهای جدی از سوی افکار عمومی مورد قضاوت قرار میگرفت و حال آن که الان، یکسویه و بلامنازع، میتازند و حقایق تاریخی را تحریف میکنند.
او با بیان این که مساله آزادی، توسعه سیاسی و اصلاحات تدریجی تنها یک مطالبه سیاسی نیست، مطرح کرد: تامین آزادیهای اساسی و تحقق حقوق و حاکمیت ملت، الگویی مدیریتی و آزمون پس داده و یکی از روشهای اداره کشور است. زمانی که حکومتی یک کشور رااز داشتن این ظرفیتها منع میکند، طبیعی است که معضلات و بحرانها فرصت مییابند تاخود را بیشتر نشان میدهند. کما این که در خارج کشور نیز افراد و گروههای سیاسیای رامیبینیم که با وجود اختلاف نظرهای شدید، اما بنا بر اهداف سلبی و رویکردهایی که تنها در سقوط نظام ایران اشتراک دارند، دور یک میز جمع شده و از فرصت ائتلاف و همکاری برخوردار میشوند. این فعال سیاسی اصلاح طلب در پاسخ به این سوال که اگر اتفاقات پیش آمده در ایران مانند سیل، زلزله یا کرونا و نظایر آن برای سایر کشور ها رخ میداد ما شاهد چه واکنشهاییبودیم؟ گفت: ما باید مسائل را در ایران در حد خودش ببینیم؛ نه کوچکتر و نه بزرگتر. مثلاً درهمین بحران کرونا که در جهان خود را نشان داد این مسئله قابل مشاهده بود که خیلی ازمشکلات و روحیات غیرسازنده در همه نقاط دنیا وجود دارند. برای مثال تهاجمی که به فروشگاههادر کشورهای اروپایی رخ داد و موجب احتکار برخی کالاهای اساسی و بهداشتی شد، حاکی ازآن است که حتی در کشورهای توسعه یافته نیز چنین روحیاتی وجود دارند. معتمدی مهر افزود: اما در ایران مسائلی وجود دارد که در اروپا یا یک کشور توسعهیافته و دارای نظام دمکراتیک یا اساساً دیده نمیشود یا ابعاد آن بسیار متفائت است. در اتفاقات پیش آمده در کشورمان با یک نوع پنهانکاری روبرو هستیم که اصلا تصادفی نیست و ریشه در ساختارهایی دارد که در راستای تحقق پنهانکاری و عدم گردش آزاد اطلاعات، وضعیتسازی میکند و باعث میشود که بروز بیماریای مثل کرونا، پیامدها و تفاوتهای زیادی با سایر نقاط جهان داشته باشد. در همه دنیا امکان این که به یک هواپیما مسافربری اشتباهاً شلیک شود،وجود دارد. اما در کشورهای دموکراتیک که احزاب آزاد و مطبوعات آزاد فعالیت دارند، امکان پنهانکاری به مراتب کمتر است و اگر صورت پذیرد، هزینههای سنگینی برای مرتکبان آن در هر موقعیت و مقامی خواهد داشت. این پنهانکاری ساختاری است که مهار و مدیریت وضع موجودرا مشکل میکند. در همین راستاست که عرض کردم شفافیت یا الگوی حکمرانی مطلوب یک ظرفیت مدیریتی و الگوی مهار بحران هم به شمار میرود و میتواند نهادهای جامعه مدنی را هم در حل بحران، مسئول، سهیم و واجد نقشآفرینی کند. این فعال سیاسی با تاکید بر این مسئله که اگر الزامات دمکراتیک محقق شوند و امکان پنهانکاری و نامحرم دانستن مردم در برخورداری از گردش آزاد اطلاعات فراهم نشود، خیلی بهترو با بهرهوری بالاتر میتوان به حل مسائل و مدیریت بحرانها پرداخت، تشریح کرد: مجموعه مشکلات ما فقط سیاسی نیستند بلکه ما مشکلات اجتماعی، فرهنگی، زیست محیطی،خانوادگی و… داریم به گونه ای که زمینه مشکلات در کشور ما بسیار گسترده است، اما غلبه بر تمامی این مسائل عدیده و غیرسیاسی ایران، قطعاً راهحل سیاسی دارد. سیاست، تنها راهحل گذار از بحرانهای کنونی نیست اما اصلاحات سیاسی، بیتردید نخستین گام به حساب میآید و از همین روست که توسعه اقتصادی ایران نه تنها بدون اولویت دادن به توسعه سیاسی به دست نمیآید، بلکه توسعه اقتصادی یکجانبه میتواند فساد سیستماتیک ایجاد کند و در نهایت به فروپاشی بیانجامد. این فعال اصلاحطلب ملی- اسلامی تصریح کرد: وقتی بحث دموکراسی به معنای حاکمیت ملت بر سرنوشت خویش مطرح میشود، به این معناست که ما ملت را سهیم در حل مشکلات میکنیم. بدون مشارکت مردم در هیچ جای دنیا نتوانستهاند بر عقبماندگی فائق شوند و بحرانهایشان را مرتفع سازند. هیچ دولتی از ظرفیت لازم و کافی برخوردار نیست که یکتنه بار تمام مشکلات را به دوش بکشد. دمکراسی ساختار و فرصتی ایجاد میکند که جامعه مدنی قبول مسئولیت و ایفاینقش مکمل کند تا مشکلات بزرگ حل شوند. اما نهادهای مدنی در غیاب دموکراسی و حاکمیتملت به دست نمیآیند، این واقعیت راهبردی جایگاه آزادی و دمکراسی را به ما یادآوری میکند.دولت ِ منهای آزادیهای اساسی مردم نمیتواند کلید و تدبیر حل ابربحرانها را در دست داشته باشد. وی اضافه کرد: در همین مسئله «معامله قرن» که توطئه ترامپ و راستگرایان منطقه علیه روند صلح خاورمیانه و تعهدات الزامآور بینالمللی بود، چرا جمهوری اسلامی نتوانست نقشی در خور و متناسب با موضوع ایفا کند؟ دلیل این ناتوانی به این موضوع بر میگردد که فقط حاکمیت ایران امکان اعلام موضع و نقشآفرینی داشت و جامعه مدنی نمیتوانست برروی افکار عمومی جهانتاثیر بگذارد. امروز در سیاست خارجی جهان، مفهومی با عنوان دقیق «دیپلماسی عمومی» مد نظر است کهناظر و متمرکز بر ظرفیتهای اقناعی نهادهای مدنی و مردمی است. خیانت بزرگی که ترامپ ونتانیاهو انجام دادند و تمام معاهدات صلح خاورمیانه را نادیده گرفتند، با پاسخ متناسب رو به رو نشد، چرا که جامعه مدنی ایران، آن قدر سرکوب شده که توان و رمقی برای تاثیرگذاری برجامعه بین المللی ندارد. چرا که ارتباط نهادهای جامعه مدنی ایرات در این فضا با جنبشهایاجتماعی خارج از کشور مقدور نیست. بنابراین اگر ما اسرائیلستیزی را یکی ازآرمانهای سیاست خارجی جمهوری اسلامی و در راستای دفاع از نهضتهای آزادیبخش و نفی سلطهگری و سلطهپذیری قلمداد کنیم که در چارچوب قانون اساسی ایران هم به رسمیت شناخته شده است، فراتر از مرزهای شعار و ادعا، از ظرفیت عملی بهرهمند نبود. معتمدی مهر در پاسخ به این سوال که آیا کرونا منجر به تغییر دید حاکمیت در مسائل سیاسی و اجتماعی خواهد شد بیان کرد: بحران کرونا میتواند منجر به یکسری تحولاتکیفی در دنیا و ایران شود. اما روند مجموعه رویدادها و تصمیمسازیهای سیاسی که درسال ۹۸ در حوزه سیاست داخلی ایران اتفاق افتاد و در همین انتخابات مجلس نیز ما ورودیکسری از نیروهای مشخص به مجلس را مشاهده کردیم، نشان میدهد که طراحیهای وسیعتر و برنامه بزرگتری در جهت یکدستسازی حاکیمت و گامهای بعدی آن در راستای نفی مطلق ارکان جمهوریت و تغییرات کلان مدیریتی وجود دارد. او افزود: کرونا باعث باز شدن فضای سیاسی کشور نشد بلکه از آن جایی که ابعاد کروناگسترده است مسائل سیاسی به حاشیه کشیده شده است و از اولویت دستور کار افکار عمومی خارج شده است. اما این را باید بگویم که جمهوری اسلامی ایران هیچ راه حلی به جزپذیرش حاکمیت ملت بر سرنوشت خویش ندارد. شرایط کلی ایران امروز به گونهای است که اگرهر یک از جریانهای سیاسی ایران روی کار بیایند بدون تکیه بر حقوق اساسی ملت و بدون مشارکت واقعی دیگر جریانات سیاسی قادر به حل مشکلات ایران و اداره حکومت نیستند. این فعال سیاسی در پایان با یادآوری ظرفیت های بزرگ جامعه ایران، مطرح کرد: یکی ازگروههای اجتماعی که در سال های اخیر زیر نقد اخلاقی قرار داشت، جامعه پزشکی ما بود. اماهمین جامعه پزشکی در بحران کرونا ظرفیت اجتماعی و اخلاقی بزرگی از خود نشان دادند.این واقعیت نشان میدهد که در شرایط اجتماعی گوناگون میتوان نتایج متفاوتی را انتظار داشت و نباید متصلب و لجوجانه داوری کرد. این ظرفیت و روحیه عظیم در تمام اقشار و اقوام ایرانی وجود دارد که در یک تحول اجتماعی میتواند نقش سازندهای را ایفا کند. البته یادآوری میکنم که هیچ یک از جریانات سیاسی داخل یا خارج از کشور به تنهایی نمیتوانند مسائل ایران را حل کنند بنابراین تشکیل نهاد دولت مرکزی در ایران بدون حضور موثر و همکاری دمکراتیک همهجریانهای سیاسی و ملی نمیتواند توفیق پیدا کند. دیگر ظرفیتی همچون آیت الله خمینی وجود ندارد که با اتکا به سرمایه پایگاه اجتماعی خود به تنهایی بتواند «حاکمیت» را محقق سازد و به تعبیر خویش، «دولت تعیین کند».