بحران کرونا،حیات معناها و یاری معنویت
احسان شریف ثانوی
این روزها هراس از بیماری و به تبع آن مرگ یک مساله همه گیر و جهانی است.ذهنیت و روان کثیری از آدمیان دچار تلاطمات و هراس های بی پایانی است ؛که نزدیکی و ممکن بودن به مرگ آن را رقم زده است.به گمانم امنیت روان جامعه با توجه به بمباران خبری که بدون رعایت اصول درست اطلاع رسانی و با اهداف متضاد انجام میشود؛وضعیت فاجعه باری به خود گرفته است.یعنی فارغ از پیامدهای ناشی از پاندومی کرونا ما دچار یک بحران عمیق روان پریشی وروان هراسی در جامعه هستیم.
برای اینکه از این وضعیت کمی فاصله بگیریم؛ نیازمند پناه بردن به معناها و بطور مشخص برای بخش جدی از جامعه ی ما کمک گرفتن از معنویت هستیم.یعنی حال که روزمرگی ها،ظواهر زندگی و امکان های ارتباطی حقیقی تا حدود زیادی از ما گرفته شده است.باید معنای راستینی برای زندگی یا آفرید یا یافت یا بخشید.بحران کرونا زندگی هایی را که معناها را یافته یا آفریده یا بخشیده نمیتواند دچار تزلزل شدید روحی و آسیب عمیق روانی کند.بحران کرونا وسایل زندگی امروزی و شکل بیرونی آن را برای ما محدود و منحصر کرده است.اگر اصل روانی و ذهنی مواجهه ما با زندگی شامل معناهای راستین تر و عمیق تری باشد؛کرونا توانی برای آسیب زایی و ضربه زدن به این معناها نمی آفریند.
در حقیقت اگر لیستی از معناهای ممکن فردی برای زندگی که با تفکر و تدقیق بدست آمده باشد داشته باشیم؛کرونا برای این معناها و پرداختن به آنها خود یک فرصت تماما طلایی است.اینبحران انسان غرق و اسیر روزمرگی های سطحی و ماشینی را میتواند دوباره به خود برگرداند.با حل شدن خودبیگانگی فراگیر این انسان امکان معنایابی،معناآفرینی و معنا بخشی برای زندگی رقم خواهد خورد.
و از همه ی اینها طلایی تر هشدار نزدیک بودن مرگ است.هشداری که اگر توان ذهنی لازم برای عبور از مغاک های مرگ گریزی و مرگهراسی را داشته باشیم،امکان مرگ پذیری که نهایت مراحل مواجهه هر انسانی با مرگ است را رقم میزند.و مرگ پذیری خود مقدمه ی اصلی و راستین معنایابی،معنا آفرینی و معنا بخشی به زندگی است.در یادداشت مفصل تری از ارتباط دیالکتیک و بسیار جذاب و جالب مرگ و مراحل مختلف مواجهه با آن و نسبت هایش با زندگی اصیل و کیفی نوشته ام؛ که به زودی با شما به اشتراک خواهم گذاشت.
اکنون به این نکته بسنده میکنم که معناها چراغ راه برون رفت روان یک یک ما از تاریکی های مشترک و هراس آلود این روزها هستند.البته که برای نیل به این معناها مقدمه ها و ملزومات بسیار لازم است.در وهله ی اول امکان ذهنی حقیقت پرستی است که باید جایگزین عقیده پرستی باشد.در وهله ی بعد یافتن خودی خود است و شناخت کافی نسبت به آنچه که خود را شکل داده اند.در مراحل بعد معرفت نسبی به دیگری ،هستی و جهان پیرامون است که توانمندی فردی معنایابی،آفرینی و بخشی را برای زندگی ممکن میکنند.در هر حال پیمودن این مسیر برای بسیاری چون من از منظر فردی و زمانی شاید که ممکن نباشد.فی الحال و در دل این بحران عمیق جهانی که زیست فردی نوع بشر را مختل و دچار آسیب های فراوان کرده است؛ به گمانم #معنویت یاری بخش یک یک انسان ها برای طی کردن این روزها با آسیب های کمتر روانی و ذهنی است.معنویتی که امکان ورود به نمودها و انتخاب هایش امری است تماما فردی.
هر آنچه که زندگی انسان را از نظری فردی آرام تر و از منظر جمعی اخلاقی تر کند؛در دایره ی شامل معنویت قرار خواهد گرفت.به هیچ وجه معنویت را با دگماتیسم ذهنی نمیشود تقلیل داد به دین و همچنین نمیتوان دین را با جزمیت اندیشی از دایره ی معنویت خارج نمود.به گمانم آن راه نسبتا طولانی جست و جو گر حقیقت بودنی که منجر به معنایابی،آفرینی و بخشی به زندگی میشود را اگر نتوان طی کرد حداقل میتوان با پناه بردن و مدد از اصول و نمودهای معنوی که در زندگی یک یک آدمیان فراوان است و فقط باید به شناخت لازم نسبت به آنها رسید از آسیب های وحشتناک روانی و ناامنی فراگیر ذهنی این روزها جلوگیری کرد.بحران کرونا همانقدر که برای جسمیت انسان تهدید است برای ذهنیت و روان انسان فرصت آفرین است بدون هیچ انحصار جغرافیایی،نژادی،قومیتی و دینی.یک بلا_نعمت فراگیر که شاید بتواند از دل مرگ و نیستی معنا و زندگی را دوباره بیافریند.از این زاویه هم میشود به این روزهای سیاه نگاه کرد شاید.